سایر منابع:
سایر خبرها
مقاومت پدر شهید برای تحویل سلاح گرم! + عکس
حسابی ندیده ایم. 5 بار به سوریه رفتیم اما آنجا هم نمی شد اصغر را سیر ببینیم. شش روز آنجا بودیم اما ممکن بود فقط نیم ساعت اصغر را ببینیم. قلبتان آسیب دیده بود بهتر شد؟ مادر شهید: مشکل قلبم همیشگی است. وقتی سردار سلیمانی به شهادت رسید، بیمارستان بودم. رفتم نماز صبحم را خواندم و آمدم. دخترم گفت: نمی دانم چرا پرستارها دارند گریه می کنند. گفتم: نمی خواهد چیزی بپرسی شاید مشکلاتی ...
خانواده ام را به خط آورده ام که زیاد به مرخصی نروم
شهید روز پنجشنبه در حال گفت وگو بودیم که شهید را در کجا دفن کنیم. مردم بسیاری آمده بودند خانه ما که خانمی آمد کنارم. نمی شناختمش. پرسید: می خواهید شهید را کجا دفن کنید؟ گفتم: خود شهید وصیت کرده است که هر جا پدرم دوست دارد. گفت: حیف این شهید نیست که او را جایی غیر از حرم امام رضا (ع) دفن کنید؟ بعد از شنیدن حرف های آن خانم از جا بلند شدم و رفتم داخل حیاط و به پدر شهید گفتم: خواهش می کنم احمد ...
پسرم 45 روز در سردخانه بود! + عکس
. بعد که رفت و دید حرم بی بی زینب هست، دیگر همانجا ماندگار شد. ممکن است نیت اولیه چیز دیگری باشد اما وقتی بچه من به سوریه رفت؛ اوضاع را که دید، همانجا ماندگار شد. وقتی کربلا رفت اینقدر سوغاتی آورده بود که؛ از مهر و جای نماز تا چیزهای دیگر. برای خودش هم خیلی چیزها خریده بود. آن ها نوی نو بود. یک دانه اش را به خانه شهید دادیم. همان موقع گفتیم ببر بده بچه ها؛ گفت برای شما یک نمونه گرفته ام ...
هیچ وقت سر خاک مهرداد و علی نرفتم و نمی روم/ به رقم دریافتی کریم باقری اعتراض کردم اخراج شدم/ دریافتی من ...
ایرانی را یادتان می آید. هنوز وقتی آن قسمت که انصاریان و حامد آهنگی به همراه جواد هاشمی و بازیگر لبنانی را می بینم، از ته دل می خندم. استقلال به من بیشتر از هاشمی نسب پیشنهاد داد مهدی با 100 میلیون تومان به استقلال رفت و چند روز بعد، باشگاه استقلال به من پیشنهاد 120 میلیون تومانی داد. اهل ادا و اصول نیستم که فخر بفروشم یا شوآف کنم اما به آنها گفتم پرسپولیس را دوست دارم و می مانم. علی ...
شالی که محمد برای همه آورد
با شوق و عطش، این کتاب شگفتی ساز را خواندم و چشم و دل را شست وشو دادم. همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی؛ راوی، عالی؛ نگارش، عالی؛ سلیقه تدوین و گردآوری، عالی و شهید و نگاه مرحمت سالار شهیدان به او و مادرش در نهایت علو و رفعت. هیچ سرمایه معنوی برای کشور، ملت و انقلاب برتر از این ها نیست. سرمایه باارزش دیگر، قدرت نگارش لطیف و گویایی است که این ماجرای عاشقانه مادرانه به آن نیاز داشت. از نویسنده جداً باید تشکر شود. ...
شهیدی که برای رفتن به جبهه از ریاست شرکت استعفا داد
چندین بار از طریق جهاد به جبهه های نبرد اعزام شد و در خطوط مقدم جبهه ها جنگید. شهادت در لاوین حسین فرمانده گردان مسلم بن عقیل شد. در 31 اردیبهشت سال 64 با همسنگرش حاج سلیمان ابوالفتحی و همراه با اکیپ نقشه برداری به حومه سردشت می روند و پس از صحبت و بررسی مبنی بر زدن پل نظامی روی رودخانه لاوین ، برادر حاج سلیمان ابوالفتحی که راننده بولدوزر بود و شهید ناصر نعیمی با هم درخصوص عمق ...
آغاز فصل شیرین زندگی با توسل به ائمه اطهار (ع)/ وقتی امام رضا (ع) واسطه ازدواج می شود
،خانواده دوست پدرم بازنشسته و مادر پر مهرم خانه دار، برادر ارشدم مهندس برق و برادر کوچک کارشناس مدیریت بازرگانی و یگانه خواهرم مهندس AT ،خواهر و برادرهایم ازدواج کرده بودند و من با پدر و مادرم زندگی میکردم. هر وقت صحبت از ازدواج میشد من میگفتم کار رو باید به کاردانش سپرد، سال 93 به صورت کاملا غیر منتظره و باور نکردنی به کربلا مشرف شدم یادم هست وقتی وارد حرم حضرت ابالفضل شدم بعد از دعا برای ...
جامانده ای که به پرواز 655 شهادت رسید+تصاویر
باشیم و با همه شوخی کنیم که روحیه مبارزه داشته باشند.یک موضوع مهمی که بر روی آن تاکید داشت, امنیت مملکت و انقلاب بود که چه کنیم تا جامعه راحت تر زندگی کند. سعی می کرد خودش را بسازد و ارتقا دهد/یک سوم حقوقش را برای خردی اسباب بازی برای یکی از فرزندان شهدا خرج کرد سید حمید در سال 62 وارد سپاه شد و در پادگان مقداد مشغول به کار شد. همان جا برای سرکشی خانواده شهدا می رفت. مثلا یکبار ...
یزدانی: مقصر اتفاقاتی که برای من اتفاد باشگاه استقلال بود/ فرهاد مجیدی در حق من بد کرد/ آجورلو قول داده ...
. من آمدم و رفتم پیش آقای فکری در جلسه گفتم شما نباید جلوی بچه ها با من اینطور صحبت کنید. من به خاطر تیم و به خاطر شما آمده بودم. آقای فکری بعد از بازگشت از اصفهان من را اخراج کرد. به جای اینکه مربی پشت بازیکنش را بگیرد و بگوید چرا به او پول ندادید و او برای ما مصدوم شده است پشت من را خالی کرد و من را از تمرینات اخراج کرد. من هم می رفتم سر تمرین یک ربع تمرین می کردم و به رختکن می رفتم. می گفت کجا می ...
"باز نشر " گفت وگو حوزه با سبا بابایی؛ روایتی از دیدار مادر شهید ژاپنی با امام خمینی(ره)/ برگزاری جلسات ...
.... درخیابان بچه ها حضور داشتند و با دخترم کوکتل مولوتف درست می کردیم و می دادیم به پسرها و تانک ها را آتش می زدند آن زمان یک پسرم مقطع راهنمایی و دیگری دبیرستانی بود. درباره دیدارتان با امام خمینی(ره) بگویید؟ بعد از شهادت پسرم در سال 62 با امام(ره) دیدار داشتم و خانواده شهدا به دست بوسی رهبر می رفتند. بار اول که رفتیم پشت سر خانواده شهید شاه آبادی بودم و دلم می خواست مثل آنها ...
فاو تو را به آرزویت رساند
شکوه بیشتر انقلاب استفاده می کردی. یک روز آمدی کنار همین وانت ایستادی و گفتی که می خواهی به قم بروی داشتم شیشه ماشین را پاک می کردم همان طور با خونسردی به حرف هایت گوش می دادم گفتی می خواهی بروی بقیه دَرسَت را در حوزه قم بخوانی نمی شد به آن شور نشسته در نگاهت خیره شد و مخالفت کرد دلم به تصمیم تو قرص شد رفتی و پنج سال زندگی در حجره های مدرسه علمیه رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم و ...
ثابت شد زیر پای سرمربی استقلال را خالی کردند/ ماجرای کم کاری چند آبی پوش در بازی برابر سپاهان
برای شما مصدوم شدم. کجای دنیا این رفتار صورت می گیرد؟ خیلی ناراحت شدم و قلبم شکست. چمدانم را برداشتم و مستقیم به تهران آمدم و آقای عمران زاده به من زنگ زد و صدایم روی بلندگو بود آقای فکری یک حرف زشتی به من زد جلوی بچه ها و گفت هرجا هست بگویید بلند شود و بیاید. من آمدم و رفتم پیش آقای فکری در جلسه گفتم شما نباید جلوی بچه ها با من اینطور صحبت کنید. من به خاطر تیم و به خاطر شما ...
ناگفته هایی از مادر شهید قوچانی به روایت همسر شهید خیزاب
، دوست دارم منزل را شبیه به منزل ایشان درست کنید. من فکر می کنم ایشان الگوی خیلی خوب برای این نسل هستند و من تجربیاتی که از ایشان می شنوم را مثل یک گنجینه می دانم و واقعا این مادر شهید دربین تمامی مادران شهید گل سرسبد هستند. همسر شهید خیزاب با اشاره به اینکه در مباحث خبری کمتر به شهدای دفاع مقدس و خانواده آنان پرداخته می شود، عنوان کرد: متاسفانه درباره خیلی از شهدای دفاع مقدس صحبت نمی ...
هر کسی مرا می دید می گفت می میرد!
من را انداخت روی کولش، دشمن شروع به تیراندازی کرد. بیژ بیژ بیژ تیر ها از بغل گوشم می رفت. صدایش را می شنیدم، به جبار گفتم: من را زمین بذار، تو زن و بچه داری. من که کارم تمومه تو هم از بین میروی. گفت: نه من می برم قلبم از جا کنده می شد! این جانباز بزرگوار ادامه می دهد: با اصرار مکرر من، بالاخره جبار من را زمین گذاشت. گفت: فکری کردم تو رو به سمت آسمان دراز بکش تا من روی تو بیام ...
جعفر دهقان از نقش خان فادر در سریال راز بقا می گوید
.... سینما در آینده مال این بچه هاست، همیشه می گویم خدا کند سینما به دست اهلش بیفتد، بچه هایی که قدر پیش کسوتان خودشان را می دانند و به بزرگ ترهای شان در سینما احترام می گذارند. برای آقای افشاری و آقای شعبان نژاد آرزوی موفقیت می کنم، آن ها را خیلی دوست دارم، مدتی است که آنان را ندیدم و دلم برای شان تنگ شده است. *سریال راز بقا فصل دومی هم دارد؟ همان زمان صحبت هایی می شد که اگر بشود ...
روایت 33 شهید یک محل در دانه های تسبیح / خاطره سردار جباری از تدفین سردار سلیمانی
دست اندرکاران برنامه با توجه به این موضوع حسن سلطانی مجری پیشکسوت رادیو و تلویزیون را برای این آیین برگزیدند تا در حین برنامه یادی هم از شهید جمشید سلطانی توسط سردار جباری به میان آید که این شهید سرافراز بیست و سوم اسفندماه سال 63 در جزیره مجنون، تا اوج آسمان ها پرواز کرد. بعد از صحبت های ابتدایی مجری حالا نوبت مهدی سلحشوری رسیده که به جبهه، جنگ، انقلاب و شهدا فارغ از قطعه معروفش در ...
روایت تهیه کننده ناخدا خورشید از جستجو در سردخانه ها
دوید و گفت: آقا بچه من را پیدا کنید، من جنازه بچه ام را می خواهم. دکتر که سخت خسته و سنگین به نظر می رسید با مهربانی گفت: مادر چه فرق می کند؟ این دو سه روز تعداد زیادی شهید به اینجا آورده اند، همه این ها مادر دارند، این قدر بی قراری نکنید. مادر با التماس جواب داد: آقای دکتر آخر ما کلیمی هستیم. باید پسرم را با رسم و رسوم خودمان به خاک بسپاریم. پدرش شهید شدنش را قبول کرده ولی ...
حسین چهار سال رنج عوارض ناشی از شیمیایی را تحمل کرد
به گزارش نوید شاهد سمنان : شهید حسین نمازی (کرک آبادی) فرزند روح الله، بیستم تیر 1343 در روستای بیابانک از توابع شهرستان سرخه، در یک خانواده مذهبی متولد شد. هفت ماهه بود که سایه پدر را از دست داد. از این پس مادر برای شان هم پدر بود و هم مادر. همه بچه ها را دوست داشت، ولی حسین ته تغاری و عزیز کرده اش بود. هر جا مادرش می رفت حسین پشت سرش بود. رفت مدرسه. سوم راهنمایی را هم خواند که نداشتن دبیرستا ...
خاطره ای از تلاش یک شهید برای ورود به سنگر اسطوره ها!
آبادی رزمنده لشکر 10 سیدالشهدا (ع) در خاطره ای از روز های دفاع مقدس و علی مرآتی تعریف می کند: در تقسیم نیرو ها ملاحظاتی بود و حاج عبدالله به بهم خوردن روحیات و سن و سال بچه ها توجه داشت. در این تقسیم بندی ها من به چادر شهید علی ممقانی رفتم. چادر آنها معروف به چادر اسطوره ها بود، خصوصا که ممقانی خیلی اهل شوخی و خنده بود و همه دورش جمع می شدند. مسوول چادر که سن بیشتری نسبت به بقیه داشت می گفت ما ...
نقش آفرینی زنان در انقلاب و دفاع مقدس | گفتاری از اولین خبرنگار زن دوران دفاع مقدس
خبرگزاری حوزه - تهران/ شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم، زن نه شرقی، نه غربی است. زن مسلمان ایرانی تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان گشود و ثابت کرد که می توان زن بود، عفیف بود، محجبه و شریف بود و درعین حال، در متن و مرکز بود. 1391/12/15 ریحانه ؛ بخش زن، خانواده و سبک زندگی رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت چهلمین روز درگذشت سرکار خانم مریم کاظم زاده، خبرنگار و عکاس هشت سال ...
ماجرای مادر شهید ژاپنی چیست؟
می کند. فرزندی که به تعبیر او جزو سربازان در گهواره امام خمینی(ره) درآن روزهای سخت سال 42بوده ولی سال ها بعد در جبهه ها به ایفای نقش واقعی خود پرداخته بود؛ نکته ای که این مادر شهید از آن به خوبی یاد می کرد. هرچند کونیکا ژاپنی الاصل بود اما با فرهنگ ایرانی اسلامی و انقلابی رابطه ای عمیق و ریشه ای داشت؛ از حجاب با چادر گرفته تا تسلط اش به برخی آیات قرآن کریم. او می گفت:"خانواده شهدا و ...
با هنرمان از ایثارگران قدردانی می کنیم
هم در ترابری سپاه از آن استفاده شد. و اما جانبازی یادگاری از سال های حضور او در عملیات هاست؛ چندین بار با اصابت گلوله از ناحیه سر، زانو و ران مجروح شدم. شش و ریه ام آسیب دید، اما با مجروحیت و حتی بعد از شهادت حسین، اراده ام برای رفتن دوباره به جبهه جدی تر می شد. کار خدا بود که زنده بمانم. بعد از جنگ، اسلحه من قلم شد تا بتوانم هنرم را در راه خدمت به شهدا به کار بگیرم. نقاشی 2هزار پرتره ...
سه ضلعی مسموم !
.... اریسا طی این چادرنشینی، امیرحسینِ یک ساله اش را بر اثر خفگی در آب از دست می دهد. بغض گلویش را می گیرد و سوی نگاهش به ویرانه هایی از گذشته اش خیره می شود. اون روز ننگی که پیش اومد، آتیش می گیرم و جیگرم در میاد. صبح بلند شدم دیدم بچه یک ساله ام، امیرحسینم افتاده بود توی آب. توی چادر پیش خودم بود. همون شبش هم باباش اومده بود، ولی نمیدونم میگن امیرحسین رفت توی آب، تجسس و آگاهی اومد ...
علامه به روایت شاگردش
خطی بسیاری را شناسایی نمود. یک سال پیش از انقلاب اسلامی در ایران، به علت فشارهای رژیم عراق به ایرانی ها، به میهن آبا و اجدادی خویش آمد و در جوار نگین شهر قم، حرم حضرت معصومه(س) تا زمان رحلت اقامت گزید. آنچه می خوانید گزیده خاطرات او از عبدالحسین امینی نجفی مشهور به علامه امینی، از مراجع بنام شیعه و نویسنده کتاب دایرةالمعارفی الغدیر است. محقق طباطبایی که همه، او را برجسته ترین شاگرد علامه ...
مقانلو: من نبودم؛ سه فینالیست نداشتیم/ ساعی در کارم دخالت نمی کرد/ ای کاش بهترین مربی نمی شدم
0 سال از دست رفت. چیزی به نام سکو نیست و باید نسبت به آسیایی دوره گذشته ارزیابی داشته باشیم. در آسیایی گذشته ما 12 نفر را اعزام کردیم؛ رنگ مدال ها را ببینید. در کره جنوبی سه فینالیست داشتیم و بچه ها نیز سعی خود را کردند و خیلی ها از آنها به خاطر جوانی نتیجه را واگذار کردند. روز اول می گفتم تکواندو ایران خیلی عقب است، روی کاغذ می دیدیم چه اتفاقی افتاده است، اما فکر می کنم سرعت پیشرفت ما ...
شهید مجید جوجو: راه شهدا را ادامه دهید
دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... برگ سبزی، تحفه درویش، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید 3185/ تبرک لحظاتمان با شهیدسید مجید جوجو: بسم الله الرحمن الرحیم، بسم رب القاصم الجبارین به امید فرج متقیان امام عصر(عج) به امید طول عمر امام عزیز و به امید پیروزی رزمندگان اسلام بر کفر جهانی. چند کلمه ای صحبت با پدر و مادر و خانواده ام بعد از کشته شدن من در ...
بزرگی شهید دستواره از غربت و مظلومیت او می آید
مقامی اش در لشکر می گوید: شهید دستواره هوش نظامی بالایی داشت که به قائم مقامی لشکر رسید. اگر کسی هوش و ذکاوت نظامی نداشته باشد، بچه های تهران برای فرماندهی قبولش ندارند. رضا بچه بادرایت و فهمیده ای بود. من یک جایی صحبت می کردم، گفتم که بروجردی در یاب و گوهرشناس بود، حاج احمد هم از او یاد گرفته بود و نفراتی که مسئولیت داده بود، همه قدر و یل بودند. فرمانده گردان های لشکر هر کدام شان در جای دیگر ...
روزشمار دفاع مقدس (12 تیر)
، شهرستان اهواز) (1367 ه. ش) • شهادت هوریه رستگار (استان خوزستان، شهرستان اهواز) (1367 ه. ش) • شهادت یوسف خنفری (استان خوزستان، شهرستان اهواز) (1367 ه. ش) • شهادت سیدآرمان بهزادی منش (استان خوزستان، شهرستان اهواز) (1367 ه. ش) • شهادت علی اصغر اکرمی (استان مرکزی، شهرستان ساوه) (1367 ه. ش) • شهادت علی دوست زاده (استان خراسان شمالی، شهرستان بجنورد) (1397 ه. ش) • شهادت مدافع سلامت دکتر خضر خلیلی (استان بوشهر) (1399 ه. ش) • بزرگداشت علامه امینی • روز افشای حقوق بشر آمریکایی ...