داستان 23 نفر چیست؟
سایر منابع:
سایر خبرها
5 روز تشنگی 100 اسیر به جرم پرتاب کفش!
هیأت بازرسی رفت. با این وجود سرگرد بعثی پای قسمش به صدام ایستاد و به مدت پنج روز سه آسایشگاه را در بدترین وضعیت بی آبی و بی غذایی قرار داد که به گفته نصرالله زاده روز پنجم این شکنجه، همه اسرا کف آسایشگاه بی هوش و در حال مرگ افتاده بودند. بعد از این حال و روزی که اسرا داشتند، مأمور بعث خبر مرگ همه را داده بود. سرگرد ترسیده بود که قریب به 100 نفر مرده باشند، بنابراین با دستپاچگی دستور رسیدگی و ...
یادگاری نویسی که باعث عصبانیت بعثی ها شد
تأثیرگذار بودند. شم آبادی ادامه داد: زمانی که از جبهه برگشتم برای اعزام دوم تعدادی از دوستان را با خود همراه کردم که در آن مرحله من به همراه آن ها به اسارت نیروهای بعثی درآمدیم. این آزاده دوران دفاع مقدس گفت: چون با دوستانم اسیر شده بودم و آن ها هم مثل من کم سن و سال بودند، بعد از انتقال در راهرو اردوگاه با هم صحبت می کردیم و به اقتضای نوجوانی خود می خندیدیم که همین سروصدا باعث ...
آزادگی در اسارت، جانِ کلام جان ایران
ترین خاطره شما از اسارت چیست؟ کمی که با خود فکر کردم، به این نتیجه رسیدم که خاطره تلخی از اسارت ندارم، به این دلیل که آن زمان هر کس به جنگ می رفت، به عشق امام و در دفاع از دین و کشور بود و جنگیدن برای خدا خیلی راحت بود. وی افزود: در گردنه خان به اسارت ضدانقلاب درآمدم. در مأموریت آخر، 15 روز در رُخ مستقر بودیم. رُخ منطقه ای میان ایرانشهر و سردشت بود بعد از 15 روز که در این منطقه مستقر ...
5 سال زندگی در اسارت با گلوله ای عجیب در گردن/ لحظه آزادی نشستیم و خاک وطن را بوسیدیم
عملیات محرم انجام شد که من در مرحله چهارم عملیات محرم شرکت کردم و پس از مجروحیت به اسارت نیروهای رژیم بعث عراق درآمدم. * تسنیم: چه اتفاقی منجر به اسارت شما شد؟ ما در منطقه زبیدات تپه 175 بودیم که یک تپه استراتژیک هم برای ایران و هم عراق بود. طی 8 سال جنگ تحمیلی این منطقه بین ایران و عراق دست به دست می شد و دست هر کدام می افتاد، می توانستند به طور کامل به منطقه دیگر اشراف ...
می دانستم خدا حواسش به ما هست
گاهی این فکر به ذهنمان خطور می کرد که ما فراموش شده ایم و کسی به یاد ما نیست. در دنیای بی خبری بودیم. یک روز صبح شنیدیم که صدام اعلام کرده شروط ایران را برای آتش بس پذیرفته و اسرا مبادله می شوند. خبر مانند بمب در اردوگاه منفجر شد. غرق شادی بودیم که شنیدم اسامی هزار نفر برای آزادی و بازگشت به ایران اعلام شد و روز سوم اسم من را خواندند. شما از افرادی که آزاد می شدند بی خبر بودید. بعد از ...
ناگفته ها و خاطرات دوران اسارت، آزاده و جانباز کردستانی
داخل سوله شدیم من از شدت گرما، گرسنگی و تشنگی خوابم برد، ناگهان دیدم چند نفر از بچه ها من را به بیرون از سوله می بردند و چشم باز کردم گفتم چرا منو می برید، یک از اون ها گفت:، چون تمام اعضای بدن خونی بود و بی جان افتاده بودی فکر کردیم شهید شدی. سه روز در سوله های العماره گذشت، بعد از ظهر سومین روز ماشین های آب پاش به محوطه آوردند و شروع کردند به پاشیدن آب بر روی اسرا و در واقع این طوری ما را ...
وقتی نماز شب یک اسیر را نجات داد/ برگرداندن جانباز در حال شهادت به اسارت
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس ، حسین ابوالقاسم گرجی رزمنده و آزاده دوران دفاع مقدس پیش از اینکه به اسارت سربازان رژیم بعث عراق درآید دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران و طلبه حوزه علمیه بود. او پس از اسارت به اردوگاه موصل 2 برده شد و کلاس درس ریاضیات و دروس عربی را برای اسرا تدریس کرد و در نهایت پس از هفت سال به همراه دیگر اسرا به میهن اسلامی بازگشت. گرجی در گفت وگو با ...
سیلی خوردن گروهبان بعثی از نوجوان آزاده/ ماجرای اسارت دوطفلان مسلم در میان رزمندگان ایران! + تصاویر
زمین افتاده بودم، اما می دیدم و می شنیدم که گروهبان حبیبی گفت: اگر دست به پسرم بزنید خودم را آتش می زنم. این جمله او جان تازه ای به من داد و احساس کردم که بی کس نیستم. گروهبان نادر کریمی مسئول آسایشگاه آمد و بغلم کرد و به آسایشگاه برد. وقتی دیدند حال و روز خوبی ندارم من را مجدد بغل کردند و به درمانگاه بردند. بهروز نصر الله زاده از دوستانم در اسارت می گفت بعد از ماجرای سیلی زدن من به آن گروهبان بعثی، حمید عراقی دیگر آن حمید عراقی خشن و پر از وحشت نبود. دیگر مثل سابق کسی از او نمی ترسید. گفت وگو از فاطمه ملکی انتهای پیام/ 112 ...
روایت آشنای غریب شهر/ 20 سال سکوت یادگار 775 روز اسارت شیرعلی
کمی گرم شود ولی لیوان چایی را که نزدیک دهان برد باز مثل همیشه چشمانش پر از اشک شد و با سرآستینش اشک چشم را پاک کرد. قبلا که بیشتر حرف می زد تعریف کرده بود که اواخر تیرماه سال 67 در بحبوحه جنگ زمانی که به اسارت رژیم بعث درآمده بودند تا 12 روز نه خبری از آب بوده و نه غذا، مزدوران بعثی از اسرا می خواستند به امام خمینی و نظام توهین کنند تا برایشان آب و غذا بیاورند ولی همه اسرا ایستادگی کرده ...
ظرفیت بالای ادبیات اسارت در جلب مخاطبان جهانی
اندکی درباره اسارت نوشته شده که برخی از این داستان ها از جمله نفر پانزدهم نوشته مرحوم جهانگیر خسروشاهی به زندان های کومله در غرب کشور توجه دارند. البته امکان روایت از چنین تجربه ای در این دهه به صورت محدود وجود داشته چراکه در تبادل اسرا در غرب کشور که امری معمول بوده زندانیانی آزاد می شده اند که می توانستند روایتگر ماجرای خود باشند. شاکری تاخیر را جزو مشخصه های ادبیات اسارت عنوان کرد و گفت ...
اسرا الماس های درخشان انقلاب اسلامی هستند
فریدون بندری گفت: بی شک عمل، رفتار و قصه اسارت آزادگان ما در دفاع مقدس و در زندان های رژیم بعثی همانند و برگرفته از مکتب و سیره اسرای دشت کربلا بوده که لازم است خاطرات این عزیزان به رشته تحریر درآمده و برای آگاهی یافتن نسل های بعد از جنگ، چاپ و منتشر شوند. فرماندار ماهشهر می گوید: همانگونه که یزید لعنت الله علیه نتوانست با اسارت اهل بیت (س) و یاران با وفای حضرت اباعبدالله الحسین (ع) به ...
ماجرای تکان دهنده آزاده ای که در آخرین لحظه تبادل اسرا به شهادت رسید
من بود. او در کودکی پدرش را از دست داد و با مادر زندگی می کرد؛ ارادت زیادی هم به محضر سیدالشهدا(ع) داشت. حسین در دوران جنگ به اسارت بعثی ها درآمد. سال 69 که بحث تبادل اسرای ایرانی و عراقی پیش آمد، بنده مسئولیت تخلیه اسرا را در تهران بر عهده داشتم. در فرودگاه تهران مستقر بودم و با مرز ارتباط داشتم و همین طور که هم دنبال حسین می گشتم و وضعیت او را پیگیری می کردم. از رفقای آزاده، سراغ حسین را گرفتم ...
اسیر و اسیرداری
نوع رفتار ایرانیان با اسیران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی به گونه ای بود که آنان را به سفیران و فرستادگان صالحی از نحوه رفتار ایرانیان تبدیل نمود. این تعداد پرشمار به همراه خانواده ها و خویشان خود، آئینه ای تمام نما از رفتار نجیبانه ایرانیان هستند که میزان مروت و انسان دوستی ایرانیان را منعکس نموده و قادر است تا در مقابل امواج ایران هراسی، شیعه ستیزی و اسلام گریزی دنیای سلطه، موج دیگری را روی اذهان و مکتب ها بنشانند. ...
خلبان آزاده ای که پیشنهاد برادر صدام را رد کرد
...: نفر اولی که بالای سرم رسید با بیل به سرم زد، نفرات بعدی چندجای بدنم را شکستند و به مدت 10 سال، اما 14 روز کمتر اسیر بعثی ها شدم که در این مدت ما را تحت فشار می گذاشتند که مصاحبه کنیم و متنی را جلوی ما می گذاشتند که از اول تا آخر آن فحش بود، اما واکنش ما به آن ها فقط خنده بود و خند ه مان می گرفت که البته آن ها هم در تلافی هر دو دست مرا همان لحظه شکستند. سرتیپ قادری توضیح می دهد که به ...
نشست صمیمی اهالی رسانه تبریز با آزاده سرفراز دوران دفاع مقدس برگزار شد
اسرا هم برای اینکه تبلیغات رسانه ای کنند اسرا را به کربلا و زیارت بردند تا به زعم خودشان خود را از همه کرده هایشان مبرا کنند در حالی که همه می دانستند دروغ و تبلیغات است. اصغر نعلبندپور آذر 1360 زمانی که فقط جوان 20 ساله بود در عملیات مطلع الفجر در منطقه گیلانغرب پس از چند روز تحمل محاصره و گرسنگی و تشنگی در اثر آتش شدید دشمن به اسارت نیروهای رژیم بعثی در می آید و پس از 9 سال اسارت در ...
بازگشت اسرا به کشور به روایتِ هنر هفتم
.... رضا او را به بیمارستان می رساند و خود به اسارت قوای دشمن درمی آید. همسر رضا حین عمل جراحی می میرد و شکوه (جراح)، فرزند رضا را نجات می دهد. پس از گذشت نه سال، وقتی رضا از اسارت آزاد می شود، پی می برد که همه اعضای خانواده اش را از دست داده. حال او درجست وجوی تنها بازمانده خود، فرزندش است. کیمیا؛ فرزند رضا، نزد شکوه در مشهد زندگی می کند. مشکل اینجاست که شکوه به طورکامل به کیمیا وابسته است. ...
روایت دوبرادر در اسارت/ آزادی دو پرستو بدون استقبال
تو را هم به اردوگاه آنها بفرستند. دیدار دو برادر در موصل بزرگ من هم دل توی دلم نبود حکایت لحظه دیدار را بشنوم. کرباسی زاده اما با همان لحن آرام و لبخند محو نشدنی اش ادامه داد: 4 یا 6 ماه بعد یک روز سوت زدند و 1700 اسیر دور تا دور در کریدور اردوگاه نشستند. با بلند گو صدایم زدند که مهدی کرباسی بیا دم در. 30-40 متر مانده که برسم، در باز شد و اخوی را از لای ...
آزادگان با معنویت شان ورای دیوار ها را می دیدند
یکی از شیرین ترین لحظه های تاریخ دفاع مقدس به بازگشت آزادگان مربوط می شود. 26 مرداد 1369 با اعلام بازگشت اولین گروه از آزادگان به میهن، به روزی شیرین و خاطره انگیز تبدیل شد. آزادگان پس از سال ها اسارت دوباره به خانه برمی گشتند و خانواده های زیادی از چشم انتظاری در می آمدند. آزادگان در سال های اسارت و با کسب معنویت به آدم های پخته تر و کامل تری تبدیل شده بودند. خودسازی در روز های اسارت از آزادگان ...
خاطرات آزاده لرستانی؛ از تقلا برای جرعه ای آب تا شکنجه به جُرم هیچ
سعید بهاروند، از آزادگان لرستانی است که در سال 1365 از سوی کمیته انقلاب اسلامی سابق(نیروی انتظامی فعلی) به جبهه های جنگ تحمیلی اعزام شد و در عملیات بیت المقدس 7 در شلمچه به اسارت نیروهای بعثی عراق درآمد. این آزاده لرستانی به همراه سه هزار اسیر دیگر مفقودالاثر و بدون اطلاع صلیب سرخ در اردوگاه عراق نگهداری می شدند و هیچ نهادی از وجود آنها اطلاع نداشت. س ...
شکنجه های روزهای اسارت مرا به یاد امام کاظم(ع) می انداخت
پاره کردیم، اما تئاتر ما لو رفت. آن بنده خدا را خیلی زدند. هر چقدر می گفتیم این یک تمثیلیه(نمایش) است، قبول نمی کردند. خیلی او را زدند. ایکنا _ از روز و نحوه آزادی اسرا بگویید. چهارشنبه شیرین چهارشنبه شیرین از راه رسید. پیام صدام از رادیوهای عراق منتشر شد که اعلام کرده بود از روز جمعه روزی هزار ایرانی را آزاد می کند. روزهای آخر اسارت بچه ها از نظر روحی خیلی کم ...
از تبلیغات علیه صدام در عراق تا یادگیری زبان فرانسه و انگلیسی در دوران اسارت
بعد از قعطنامه 598 صدام می دانست که ایران اسرا را به مشهد می برد، طرف عراقی هم کار فرهنگی انجام داد و ما را به کربلا بردند، البته بچه های ما یک سری کارهای فرهنگی و تبلیغاتی علیه صدام در کربلا و نجف انجام دادند. مرصادنیوز: آن روزی که فهمیدید از اسارت می خواهید آزاد شوید چه حسی داشتید؟ تلویزیون عراق اعلام کرد که از طرف صدام می خواهد اطلاعیه مهمی پخش شود و آن زمان هم قعطنامه 598 ...
تلخ و شیرین روزهای اسارت
خبرگزاری شبستان-خراسان جنوبی ؛ 26 مرداد سالروز ورود آزادگان سرافراز سال های جنگ تحمیلی است. در این روز شکیبایی مادران، پدران، همسران و فرزندان دلاورمردانی که در دفاع از حریم انقلاب و کشور به اسارت درآمده بودند، به بار نشست و وعده الهی بشر الصابرین تحقق یافت. 26 مرداد سال 1369 میهن اسلامی شاهد حضور عزیزانی بود که پس از سال ها اسارت در زندان های مخوف رژیم بعثی صدام، قدم به خاک پاک میهن ...
شکنجه اسرا در عراق تداعی کننده حادثه کربلا بود
از دست ما به ستوه آمده بودند، ما را به کمپ 6 انتقال دادند، آنجا اسرای جدیدی بودند که در اواخر جنگ اسیر شده بودند، در همین اردوگاه هم با منافقین درگیر شدیم و گوشمالی حسابی به آنها دادیم، در چهره افسران بعثی آثار استیصال نمایان بود، هیچ شکنجه ای روی ما اثر نداشت و تازه ما مقاوم تر می شدیم، از کمپ 6 ما را به تکریت 17 فرستادند و تا زمان بازگشت به وطن در همین ادوگاه حضور داشتیم و سرانجام در سال 69 بعد از 5 سال و 40 روز، قدم بر خاک وطن گذاشتم. منبع: نوید شاهد انتهای پیام ...
امام جمعه جیرفت: آزادگان سند پرافتخار صبر و استقامت ملت ایران اسلامی هستند
پیش از نامه صدام تشکیل شده بود، تبادل 40 هزار آزاده ایرانی را با همین تعداد اسیران عراقی صورت داد. 26 مرداد سالروز بازگشت نخستین گروه از آزادگان به میهن اسلامی است؛ آنان که پس از سال ها اسارت در اردوگاه های رژیم بعث عراق، قدم بر خاک وطن گذاشتند و به انتظار میلیون ها ایرانی پایان بخشیدند.
داستان آخرین روزهای اسارت
حضور در پادگان الله اکبر کرمانشاه به طور رسمی از قفس اسارت رها شدم. یادم می آید که درشب آزادی به همه ما یک دست لباس نظامی فصل تابستان عراق که آستین کوتاه بود به همراه یک جفت کفش تحویل دادند. لباس ها اکثرا گشاد بود و می دیدی که بچه ها با چه ذوق و شوقی مشغول خیاطی و تنگ کردن و به اصطلاح ساسون گرفتن آن بودند. این امر باعث شده بود شکل عادی و نظم لباس ها بهم خورده حالت مسخره ای بخود بگیرد. لباس ...
روایتی از خاطرات اسرای ایرانی در بند رژیم بعث/ از 6 قاشق جیره غذایی تا جلوگیری از ورود سران منافقین به ...
میلگرد و باتوم و بیشتر کابل بود و زمانی که به اسرا سیلی می زدند و بیهوش می شد، رویش آب می ریختند و دوباره سیلی زدن را ادامه می دادند. این آزاده اظهار می کند: زمانی که اسیر شدم دو تیر خورده بودم و حدود 2 سال طول کشید تا جای زخم هایم بهبود یابد. در پادگان الرشید بغداد حدود 50 نفر در یک اتاق هفت متری بودیم و 8 تا 9 ماه این وضعیت ادامه داشت و مجروحانی داشتیم که بر اثر مجروحیت و عفونت شهید شدند. به ...