سایر خبرها
افتتاحیه جشنواره فیلم فجر
...> مهناز افشار از علی جنتی و مریلا زارعی برای تقدیر از مهدی فخیم زاده دعوت کرد تا به روی سن بیایند. در ابتدای بزرگداشت فخیم زاده مریلا زارعی گفت: این دهه مبارک را به همه تبریک می گویم بسیار خوشحالم برای این بخش به روی صحنه دعوت شدم. فخیم زاده استاد من و کارگردان بزرگ سینما افتخار کار با او در ابتدای راه را داشتم. حدود یک سال کار هر روز . خوشا به حال بازیگری که با چنین کارگردانی کار کند. بعد از ...
آنچه در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر گذشت
داوودی ،از حاضرین در این مراسم هستند. پیش از شروع رسمی مراسم، یک فرش قرمز ویژه، رسم محبوب این دوره از جشنواره هم برگزار شد. این مراسم در اقدامی قابل توجه راست ساعت 19 آغاز شد تا یکی از سر وقت ترین اتفاقات تاریخ جشنواره فجر رقم بخورد. بعد از همخوانی قرآن مجید، یک نمایش صحنه ای با حرکت فرم به روی سن تالار وحدت رفت. دکلمه اشعاری از مولانا جلال الدین رومی با این حرکات ...
آنچه در افتتاحیه ی فیلم فجر گفته شد
...> وی با اشاره به تلاش های سیاح طاهری و همراهی با جشنواره های دانش آموزی خاطرنشان کرد: او همیشه علاقه مند بود که بین هنرمندان و دانش آموزان وحدتی رخ بدهد و از این راه به پیشرفت کشور کمک شود. شهادت حق شهید سیاح طاهری بود که خداوند به او بخشید و باید این هدیه را تبریک گفت، ما باید برای خودمان تسلیت بگوییم که زنده ماندیم و نمی دانیم چه کنیم اما او راه خود را رفت. بعد از این سخنان، فاطمه ...
آغاز سی وچهارمین جشنواره ی فیلم فجر با عطر و یاد شهدا
افتخار کار با او در ابتدای راه را داشتم. حدود یک سال کار هر روز. خوشا به حال بازیگری که با چنین کارگردانی کار کند. بعد از گذشتن بیست سال وقتی حس می کنم دارم کم می آورم به گنجینه های آن روز رجوع می کنم. فخیم زاده به ما یاد داد که برای ماندن در سینما باید بازیگر خوبی باشیم و بازیگر خوب بودن از شناخت خودت شروع می شود این اعتماد به نفس را او به ما داد. علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ...
گزارش روزشمار یکماهه پرونده سوشامکانی دروازه بان پرسپولیس از انتشار تصایر خصوصی تا بازگشت به تمرین!!
نهم دی 94 خبری با این تیتر "انتشار عکس های خصوصی سوشا مکانی حاشیه ساز شد" سوشیا مکانی را خبر ساز کرد ! خبر از این قرار بود: ماجرای لو رفتن عکس های خصوصی سوشا مکانی دروازبان پرسپولیس این روز ها نقل محافل فضای مجازی است. سوشا مکانی دروازبان پرحاشیه پرسپولیس که هر از چند گاهی با حاشیه هایش سر و صدایی به پا میکند این بار منتشر شدن عکس های خصوصی اش در تلگرام سر و صدا به پا کرده ...
ماجرای استفاده احمد متوسلیان از بنزین های ساواک برای استقبال از امام
. بهش گفتم: آقا این بار اصلا برای من نیست، من اضافه این رو آوردم. مجددا شروع کرد به کتک زدن من. پاهایم از ترس داشت می لرزید. مرا به یک اتاق بردند و خودشان رفتند. بعد از نیم ساعت برگشتند. بعدها فهمیدم در این مدت آنها شروع کرده بودند تماس گرفتن با پالایشگاه، باربری کرمانشاه و به حاج محمود حبیبیان رسیده بود. او هم گفته بنزین ها را دادم برادر زنم بیاورد. اصلا چنین چیزی امکان ندارد. حتما تو راه به او ...
آنچه در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر گذشت
داوودی ،از حاضرین در این مراسم هستند. پیش از شروع رسمی مراسم، یک فرش قرمز ویژه، رسم محبوب این دوره از جشنواره هم برگزار شد. این مراسم در اقدامی قابل توجه راست ساعت 19 آغاز شد تا یکی از سر وقت ترین اتفاقات تاریخ جشنواره فجر رقم بخورد. بعد از همخوانی قرآن مجید، یک نمایش صحنه ای با حرکت فرم به روی سن تالار وحدت رفت. دکلمه اشعاری از مولانا جلال الدین رومی با این حرکات ...
جشنواره فیلم فجر به نام شهدا متبرک شد+تصاویر
دعوت شدم. مهدی فخیم زاده استاد من و کارگردان بزرگ سینما است که افتخار کار با او در ابتدای راه را داشتم. حدود یک سال کار هر روز. خوشا به حال بازیگری که با چنین کارگردانی کار کند. بعد از گذشتن بیست سال وقتی حس می کنم دارم کم می آورم به گنجینه های آن روز رجوع می کنم. فخیم زاده به ما یاد داد که برای ماندن در سینما باید بازیگر خوبی باشیم و بازیگر خوب بودن از شناخت خودت شروع می شود این اعتماد به نفس را او ...
زندگی خصوصی محافظ خوش تیپ رییس جمهور
: خوشبحالت تو بابات پیشته. *شهیدی که خبر شهادت را داد شب تاسوعا ما رفتیم هیئت مسجدمان. آن روز بی قرار بودم حتی در مراسم هم نمی توانستم یکجا بنشینم. خانمی که کنارم نشسته بود گفت: چتونه؟ بلند شو وایسا چند دقیقه. مداح داشت روضه حضرت ابوالفضل(ع) می خواند، یاد عبدالله و برادرش که در سوریه بودند افتادم. با خودم گفتم: خدایا! این دو برادر با هم رفتند، اگر یکی اتفاقی برایش بیافتد به نفر دیگر ...
پدر و مادری برای 400 معلول
در حرم امام رضا (ع) رها شده و از طریق مجتمع قضائی ثامن به عنوان دختری کر و لال و کم بینا به مرکز توانبخشی نرگس فرستاده شده است. سن کمش او را مسافر شیرخوارگاه حضرت علی اصغر می کند و بعد از چند سال گذر از کودکی، از طریق اداره پذیرش و هماهنگی بهزیستی به خانه جدیدش در موسسه همدم (فتح المبین) وارد می شود؛ بی چمدانی در دست، بی خاطره ای روشن از گذشته با نامی عاریتی. جایی در طول این سفر نامش را تهمینه می ...
مالک اشتر شیاکوه هفت خوان خستگی را درهم شکست
از خودش بروز داده بود؟ بله، ایثار ایشان در حدی بود که قابل توصیف نیست. وقتی آب از دشمن می گرفت، خودش نمی خورد و آن را بین نیروها تقسیم می کرد. چندین بار شاهد بودم که از فرط تشنگی چشمش سیاهی رفت و به زمین افتاد. وقتی با دهان خشک بلند می شد به بچه ها از عطش صحرای کربلا و مصیبت های امام حسین(ع) می گفت و روحیه می داد. یادم است روز اربعین (بعد از ظهر همین روز سیاوش به شهادت رسید) اول صبح ...
سیف الله عاشق ولایت و رهبری بود
کردم گفتم "جانم فدای امام حسین، او را در راه علی اکبر امام حسین دادم" که بعد از نیم ساعت فرماندهان بسیجی امانتم را برای آخرین بار نشانم دادند. شهادت افتخار و سعادتی برای مسلمانان است اما در مسیر راه و اهداف شهدا بودن نیز افتخار کمی نیست باید پیرو راه شهدا باشیم. *** آیا سیف الله متأهل بود و فرزندی داشت؟ سیف الله در سال 63 ازدواج کرد و در سال 64 نیز زمانی که همسرش 6 ...
من خوش تیپم!/ با شنیدن نام سوریه از حال رفتم
هر روز و شاید هر لحظه جای خراشیدگی را چک می کردم و با ناراحتی به او می گفتم پس چرا خوب نشد؟ *اعزام اول به سوریه اولین بار که از سوریه برگشت به او گفتم امین جای خراش صورتت هنوز مانده. من خیلی ناراحتم. گفت نگران نباش دفعه بعد که به سوریه بروم و برگردم جای خراشم خوب می شود خیالت راحت. گفتم خدا کند زودتر خوب شود. خیلی غصه می خورم صورتت را می بینم. *خانم ام را تنها نمی ...
نقش کلیدی در شکل گیری شخصیت برادرم، رزق حلال بود/ پیام شهید، وحدت بین مردم و مسئولان است
.... در سفر بسیار ناراحت بودم چون آنجا امکان تماس نداشتیم و از اوضاع پسرم که در سوریه بود بی خبر بودیم. زمانی که از سفربرگشتم در تماسی که با پسرم داشتم با هم صحبت کردیم و نگرانیم از بابت مرتضی برطرف شد و در این تماس که آخرین تماس و صحبت ما با همدیگر بود آخرین حرفی که به من زد این بود که اینجا خوش می گذره.... همین. مادر با چشمانی نگران از مسئولان کشورمان خواست تا در انتخابات دقت زیادی به ...
مصاحبه باخانواده شهیددهقان
بار دیدم کنار ضریح خوابش برده و من هم برای بقیه جریان خوابیدنش را تعریف کردم تا اینکه یک روز که مشغول دعا خواندم بودم آمد کنارم و گفت چقدر دعا می خوانی جمع کن این بساط را برو بنشین با آقا حال کن با آقا حرف بزن. بعد از اینکه خبر شهادتش آمد و رفتیم معراج شهدا بهش گفتم به خدا اگر می دانستم خواب تو حرمت می خواهد این طور بشود من هم می آمدم کنارت می خوابیدم . محمد معنویت درونش را پشت خنده ...
نقشه دزدی میلیاردی فرش توسط حسابدار زن
میلیون تومان ارزش داشت، از آنجا سرقت کرده است. یک روز بعد از ارسال فرش ها به شرکت، مدیران آنجا با حضور در دادسرا از سرقت 42 تخته فرش نفیس ابریشمی خبر دادند و در شکایتشان مدعی شدند زن 40 ساله از سال 93 در قسمت حسابداری شرکت استخدام شده و از پنج روز قبل در محل کارش حاضر نشده است. با شکایت شرکت فرش فروشی، تحقیقات برای دستگیری متهم آغاز شد، اما او با اطلاع از کشف فرش ها از خانه خواهرش فرار ...
خاطرات سرهنگ معمارصادقی؛رئیس دفتر حسین فردوست
کاخ پسر رئیسم حالت کلی شاه را خیلی غمگین و نگران توصیف کرد. 2 2- در اواسط آبان ماه سال 57 ارتشبد فریدون جم از انگلستان به ایران آمد. در دفتر رئیسم با وی ملاقات داشت و شب ها طی دعوتی که می شد همراه رئیسم به کلوپ ایران جوان می رفت و با هم شام می خوردند. در آن موقع مناسبات چنین بود که طبق دستور شاه ارتشبد جم احضار شده تا دولت یا وزارت دفاع شریف امامی را در اختیار بگیرد. اما او برای معالجه ...
زینبی عمل کنید/ پشتیبان ولایت فقیه باشید + تصاویر
...، اگر 3 روز در جمع یک عده ای می ماند، به هیچ وجه حرف نامربوطی از او نمی شنیدی. خواهر شهید می گوید هر چند در زمان شهادت برادرم 6 سال بیشتر نداشتم اما با همان سن کم یادم هست که چقدر به نماز جماعت اهمیت می داد و همیشه به مادرم تاکید می کرد نمازش را در مسجد و به جماعت بخواند. خواهر شهید با اشاره به بیماری مادر می گوید: چون مادرم برایش صحبت کردن سخت است اجازه دهید یکی از خصوصیات ...
سید محمود دعایی و عضویت در سازمان مجاهدین خلق!
که همان روزها جلسه ای سری در حسین آباد ری تشکیل شد... آن روز آیت الله العظمی میلانی سخنرانی غرایی در عظمت امام ایراد کردند که همه مهاجرین که حدود نود نفر بودند اختیار تام را به ایشان و آقای شریعتمداری و آیت الله نجفی مرعشی و آیت الله آملی دادند که این چهار نفر به نمایندگی از علمای مهاجر در جهت استخلاص حضرت امام کوشش کنند... انتخابات در همان جلسه اول تحریم شد و قرار شد بعد از پانزده روز خدمت حضرت ...
شیخی که مشروب فروشی را کتاب فروشی کرد+تصاویر
دنبال جوانان مردم؛ وقتی می آیند به آنان آب جو می دهد. یک ساندویچ هم همین طوری به آنها تعارف می کند. کباب برایشان درست می کند. می خواهد اینها را مبتلا به شراب خوری کند تا بعد بتواند از آنان کار بکشد. یک روز آن پیرمرد ارمنی را خواستم. آمد خانه ما. گفتم مرا می شناسی؟ گفت: بله حاج آقا؛ شما 3، 4 سال اینجا تشریف دارید. گفتم: من 3پیشنهاد برایت دارم؛ 10هزار تومان از پول آخوندی ام را که از کسی هم نمی گیرم ...
رقص پای راکی با مرگ
. پس از سال ها فعالیت در عرصه بوکس سرانجام وارد تیم ملی شدم و در مسابقات مختلف حضور پیدا کردم که در رقابت های ارتش های جهان نیز مدال برنز کسب کردم. تقریباً چهار سال عضو تیم ملی بودم. البته قرار بود در مسابقات آسیایی سیلان شرکت کنم که در مجموعه ورزشی افراسیابی پیش از اعزام به مسابقات در حال تمرین کردن بودم که پایم شکست و مسابقات را از دست دادم. یک بار هم به دلیل مصدومیت از ناحیه مچ دست مسابقات ...
شهادت ستار در دفاع از حرم لطف خداوند به خانواده ما بود
آمده ستار در حس و حال دیگری است. حتی شب آخر قبل از شهادتش تا صبح بیدار می ماند و جای همه پست می دهد. علی رغم درجه ای که داشت به همه می گوید بخوابید، امشب خودم پست می دهم. کلیپ هایی که از زیارت عاشورا و نشست و برخاست هایش آمده مشخص است این آدم دیگر زمینی نیست. داغش سنگین و فراقش سنگین است ولی از یک بعد دیگر وقتی می بینیم از حرم آل الله و حضرت زینب دفاع کرده آدم سربلند می شود. اولین روز که خبر شهادت ...
ماجرای یک عکس/ جمله تاثیرآمیز مشروب فروش به مرحوم کافی
تعریف می کرد: یک روز صاحب عرق فروشی را که یک پیرمرد ارمنی بود صدا کردم. آمد خانه ما. گفتم مرا می شناسی؟ گفت: بله حاج آقا؛ شما 3، 4 سال اینجا تشریف دارید. گفتم: من 3پیشنهاد برایت دارم؛ 10هزار تومان از پول آخوندی ام را که از کسی هم نمی گیرم، قربه الی الله به تو می دهم. در عوض، تغییر شغل بده. یعنی خودت باش. دکانت هم باشد فقط شغلت را عوض کن. دوم اینکه دکانت را به من بفروش یا سومی هم این است ...
دستگیری گروه فرقان توسط اطلاعات سپاه (قسمت دوم)
دکتر محسن رضایی: آقای گودرزی برخلاف تصور، در 48 ساعت اول اعتراف کرد و اطلاعات زیادی دراختیار ما گذاشت. من از دوستان سؤال کردم: شما چگونه این همه اطلاعات را از ایشان گرفتید؟آیا او را کتک زدید؟ گفتند: نه، ما حتی یک سیلی هم به او نزدیم. البته، در ماه های بعد، برخوردهای عقیدتی و ایدئولوژیکی میان دوستان ما و گودرزی به وجود آمد، امّا در هفته های اول که ایشان اطلاعات خوبی داد، برخوردی با وی نشد. شاید یکی دو نفر که از آقای محمد محمدی گیلانی [1] حکم داشتند، احتمالاً کتک هم زده باشند، ولی درمورد آقای گودرزی مطمئن هستم که در همان 48 ساعت اول همه چیز را لو داد. ...
خانواده شهیدان هلیسایی از روزهای دفاع مقدس تا دفاع از حرم؛
صبوری تمام، از تک تک فرزندانش به نیکی می گوید و از شهادت هر3پسرش آنقدر صبورانه و با متانت هرچه تمام صحبت می کند که درچند ساعتی که مهمانشان هستیم، بار ها می پرسیم این صبوری را چطور به دست آورده اید و او پاسخ می دهد: همیشه از حضرت زهرا(س) خواسته ام که به من صبر بدهد. در داغ روزبه، پسر سوم هم از خانم حضرت زهرا(س) کمک خواسته ام. بعد لبخند می زند و با یادآوری خاطره ای درباره این پسر شهید می گوید: نه ...
بنیاد در آینه مطبوعات
شده؟ هر چقدر می پرسیدم چه اتفاقی افتاده؟ چه خبر است؟! ابتدا جواب می داد، هیچی نگران نباش، محمد زخمی شده است... باور نمی کردم برای محمد اتفاقی افتاده باشد. احمد و محمد همزمان باهم در جبهه بودند، تصور می کردم برای احمد اتفاقی افتاده باشد چون محمد تازه اعزام شده بود و انتظار شنیدن شهادت او را نداشتم. در همان حال و هوای خودم بود که حاج آقا از خانه بیرون رفت، بعد از مدتی با یک جفت گوشواره برگشت و گفت ...
یک ایرانی فرانسوی و همسرش در شیراز
شهبازی به من می گفت چندتا فیلم را با هم بازی می کنی؟ سعی می کردم جاهایی که گلوریا در بازیش به بن بست می رسد راه را به او نشان دهم. گلوریا هاردی:من سه سال پیش که تازه با ساعد ازدواج کردم از چیزی که تعجب می کردم این بود که در خانواده های ایرانی حس و عِرق خانوادگی خیلی برایشان مهم هست مثلا اگر یک نفر می خواهد از همسرش جدا شود و طلاق بگیرد نمی گذارند به این سادگی و زود از هم جدا شوند و این موضوع ...
پدری که دوباره دستش به خون آلوده شد
کارآگاهان اظهار داشت: پس از چند روز پیگیری، سرانجام توانستم مکان مناسبی را برای مقتوله پیدا کنم؛ برای دادن خبر پیدا شدن خانه به پشت در اتاق آنها آمدم چندین بار مقتوله را صدا زدم اما صدایی نیامد. این در حالی بود که کفش های مقتوله مقابل در ورودی قرار داشت؛ در حالی که همچنان مقتوله و پسرش را صدا می کردم وارد اتاق شدم که ناگهان چشمم به پتویی افتاد که روی مقتوله و پسرش قرار داشت. ابتدا تصور کردم که ...
لباس عروسی که به سلیقه شهید مدافع حرم دوخته شد+عکس
مرا دید. مربی پرسید قصد ازدواج نداری؟ گفتم: فعلا نه، می خواهم درسم را ادامه دهم! تا به خانه رسیدم، مادر امین تماس گرفتند! اصلاً در حال و هوای ازدواج نبودم می خواستم ارشد بخوانم، بعد دکترا، شغل و ... و بعد ازدواج! مادر امین گفتند اجازه بدهید یکبار از نزدیک همدیگر را ببینید، اگر موافق بودید دیدارها را ادامه می دهیم اگر هم نپسندیدید، ضرری نمی کنید. اتفاقاً آن روز کنکور ارشد داشتم که مادر ...
مادران شهدای گمنام هنوز تماس می گیرند
با این خانواده ها برای ما بگویید. یادم هست یکی از شهدا به نام مجید ابراهیمی لواسانی، سرباز ارتش بود؛ خانواده او قبلاً در منطقه خاک سفید ساکن بودند و بعد به لواسان رفتند، برادرش خیلی پیگیر بود و مادرش هم چندین بار نزد من آمده بود. یک روز برادر شهید با من تماس گرفت و گفت: آقای رنگین! از سومار شهید آورده اند؟ من گفتم: بله، پریروز آوردند ولی پیگیری کارهایشان هنوز مانده است ؛ گفت: مادر من دو ...