ممنوع الکار نیستم/ برای این فیلم نزدیک 17 کیلو وزن کم کردم
سایر منابع:
سایر خبرها
6روز جنازه راننده را در خودرو خودش حمل می کردم که فرزنداش خودرو را شناختند و دستگیر شدم
ساله هستی؟ 25 سال دارم یعنی تو از برادرت کوچک تری؟ بله! تا چه مقطعی تحصیل کردی؟ کلاس سوم دبیرستان ترک تحصیل کردم. شغل پدرت چیست؟ او کارمند شهرداری بود. اهل کجایی؟ زاهدانی هستم . چند خواهر و برادر داری؟ 2 خواهر و 3 برادر دارم . چرا ترک تحصیل کردی؟ چون علاقه ای به درس نداشتم، بیشتر می خواستم وارد بازار کار شوم تا درآمدی داشته باشم و دستم در جیب خودم برود. چه ...
نوید محمدزاده روی فرش قرمز همه را شوکه کرد | نوید پوست و استخوان شد
حجازی در نقش مکمل مرد بازی کرده است. او در همان سال ها در جشنواره استانی تئاتر تهران جوایزی را دریافت کرده و پس از آن نیز در جشنواره یازدهم تئاتر دانشگاهی جایزه بازیگری دوم مرد را دریافت کرده است. بیوگرافی نوید محمدزاده نوید محمدزاده بازیگر سینما و تلویزیون کشورمان 17 فروردین ماه سال 1365 متولد شد. این هنرمند کشورمان در خانواده ای پرجمعیت با 12 فرزند در ایلام متولد شد و فرزند آخر ...
حرف های زشت نوید محمدزاده راجع به ممنوع الکاری اش | نوید محمدزاده و همسرش ایران را ترک کردند؟
ماندگار در سینمای ایران است.در اینجا قسمتی از فیلم ابد و یک روز را مشاهده می کنید که کاربران فضای مجازی حواشی برای نوید محمدزاده در این نقش ایجاد کردند. حواشی نوید محمدزاده و فرشته حسینی چندی پیش فرشته حسینی با تبریک تولد نوید محمدزاده در صفحه اینستاگرام خود شایعاتی را در مورد این دو بازیگر آغاز کرده بود. او در صفحه اینستاگرامش با انتشار تصویری از خود نوید محمدزاده نوشت: برای ...
نوید محمدزاده: ممنوع الکار نیستم
چنین کاراکتری _که نمونه اش را در سینمای ایران نداریم _ فرصت بازی در آن برایم پیش آمده، باعث افتخارم است. نوید محمدزاده که یک بار جایزه بهترین بازیگر مرد را از جشنواره فیلم ونیز برای بدون تاریخ، بدون امضاء گرفته است، یادآور شد: من و دایانا حبیبی (بازیگر زن فیلم شب، داخلی، دیوار) هر کدام ...
معلمی که درس ایثار را به خوبی آموخت
درصد قیمت یک خانه در آبادان بود؛ با این حال آن شخص پول را به من می داد. چطور شد که برادرتان به جبهه رفت؟ برادرم درسال 1356 دانشجوی رشته آمار و کامپیوتر دانشگاه مشهد بود. درآن زمان آمار و کامپیوتر یک رشته محسوب می شد؛ چون بیشتر کاربرد کامپیوتر در آمارها بود و این تصور درباره اینکه کامپیوتر بتواند نقش هوش مصنوعی را ایفا کند نبود. در آن زمان قبولی در دانشگاه یک امتیاز بود و دانشجو پیشتاز و ...
برادرم آنقدر سوخته بود که نمی شد به پیکرش دست زد
و خاله ام هم نرفت حتی. **: مادرتان دیدند یعنی؟ خواهر شهید: بله، فقط مادر من رفته بودند که تعریف می کردند که تنها جایی که سفید و سالم بوده پایشان بوده؛ آن قسمتی که در چکمه سربازی بوده. دیگه کامل صورت و اینها را لمس کرده بودند دیده بودند، دیگه هیچ کسی هم نرفت، اجازه هم نداده بودند، خانواده هم بر حسب شرایط روحی ای که بود، حال همه خیلی بد بود، از این بابت اجازه ندادند. روز ...
مادر شهید: پسرم علی اکبر رفت، علی اصغر برگشت
...> مادر می گوید: بچه ها آن روز ها قراری بر ماندن نداشتند. امر امام را واجب می دانستند و حال و اخبار جنگ هر طور که بود آن ها را به سمت و سوی جبهه می کشید. کمی بعد حمید هم تصمیم به رفتن گرفت. او متولد سال 1344 و دو سالی از داود کوچک تر بود. یک روز آمد و گفت می خواهم بروم جبهه. گفتم مادر جان شما بروی پدرت دست تنها می شود. گفت چرا اجازه می دهید داود برود و من نروم. داود را از من بیشتر دوست دارید؟ بعد ...
تار و پود زندگی
خواستم بافت گلیم نقش برجسته را یاد بگیرم. از کودکی علاقه زیادی به نقاشی و طراحی داشتم. نمی توانستم بیکار باشم. به یکی از کارگاه های صنایع دستی می رفتم و از نزدیک قالی بافی را تماشا می کردم. به صاحب کارگاه گفتم می خواهم یاد بگیرم و کار کنم. روزهای اول قبول نمی کرد و می گفت به کسانی که بلد باشند، کار می دهیم. گفتم هزینه اش هرچقدر باشد پرداخت می کنم و حاضرم تنها النگویی را که دارم بفروشم تا اینکه ...
تفال به حافظ 19 شهریور ماه 1401
فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است. منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن به پیر میکده گفتم ...
لیلی گلستان: پدرم را به خاطر مهاجرتش از ایران نمی بخشم/ کتاب "زندگی، جنگ و دیگر هیچ" یک شبه معروفم کرد ...
گفت چرا کات. گفت من دارم از خنده می ترکم دوربین داشت همین طور می لرزید، نمی توانست فیلم بگیرد از خنده. علی حاتمی نقش خرگوش را بازی می کرد و جواد طاهری هم نقش روباه را بازی می کرد. فیلم را ساخت و مونتاژ کرد. مصطفی فرزانه، فرخ غفاری و آقای قطبی باید می نشستند و فیلم را می دیدند. به من و علی گفتند شما در سالن نباشید چون ما می خواهیم درباره فیلم حرف بزنیم. یادم است من و علی پشت در ...
سلام بر استخوان هایی که 31 سال در ام الرصاص درخشیدند
هم در پایگاه بسیج فعالیت می کرد و ساعات پایانی شب به منزل برمی گشت ولی در همین مدت زمان کم حضور در خانه بیشتر به اخلاق، رفتار و حجاب تاکید داشتند. دخترم چرا بدون چادر بیرون می روی؟ فاطمه شریعتی افزود: یک روز از مدرسه که برگشتم بابا در را باز کرد و دید بدون چادر هستم از من پرسید "دخترم چرا بدون چادر بیرون می روی؟" که در پاسخ ایشان گفتم که چادر ندارم؛ بلافاصله رو به مادرم کرد و ...
نظریان: والدین بهترین الگو برای فرزندان هستند/ مشکلات خود را با نور هدایت گر قرآن مرتفع کنید
.... مرصادنیوز: مشوقان اصلی شما چه کسانی بودند؟ خانواده؛ خصوصاً پدرم و برادرم مشوقم بودند مرصادنیوز: اساتید شما چه کسانی بودند؟ در محافل برخی اساتید متولی این مجالس قرآنی همچون استاد حاج علیرضا رضایی، مجید عبدالرضا پور، مرتضی هامانی و استاد هوشنگ یاری و کیوان حسینی که به صورت هفتگی تشکیل می شد حضور پیدا کردم و از تجربیات ارزنده آنها بهره مند شدم. ...
ماجرای قهر آیت الله طالقانی به روایت رضایی
کس هم همراهشان نبود. همین که آقای طالقانی سوار ماشین می شود، احمد آقا گازش را می گیرد و به تهران می آید و بعد هم مستقیم آیت الله طالقانی را نزد امام در قم می برد. امام هم به آیت الله طالقانی بسیار محبت می کند و می گوید: من به شما علاقه دارم، من به شما اعتماد دارم. چه شده؟ چرا قهر کرده اید؟ چه اتفاقی افتاده؟ اولین فتنه انقلاب خنثی شد در آنجا آیت الله طالقانی می فهمد که همه چیزهایی ...
اولین عکس از همسر جدید شهاب حسینی روی فرش قرمز | اختلاف سنی شهاب حسینی با همسرش غوغا کرد
سالهای بعد هم به کار بازیگری و هم اجرا پرداخت. وی بخاطر بازی در فیلمهای سینمایی واکنش پنجم و شمعی در باد و محیا مورد توجه قرار گرفت، درسال 1386 برای فیلم محیا از جشنواره بین المللی فیلم فجر، موفق به کسب دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد، و در سال 1387 در همین جشنواره برای فیلم سوپراستار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کرد. شهاب حسینی همچنین به خاطر فیلمهای پرسه در مه به ...
آیا اعتراض ها برای خرسی که نیست بلند می شود؟
و بهتر است که ما سوالات سینمایی در این نشست ها بپرسیم. از نوید محمدزاده بازیگر نقش اصلی این فیلم هم سوال شد که آیا شما ممنوع الکارید یا نه که او هم گفت: نه، چیزی به صورت رسمی به من ابلاغ نشده و مشغول بازی در سریال آکتور اثر نیما جاویدی هستم. ماجراهای تمام نشدنی ونیز برای ایرانی ها بعد از آسیب دیدگی چشم لیلا حاتمی داور این دوره جشنواره و شکستن انگشت پای وحید ...
جانا سخن از زبان ما می گویی
اجازه می دهند به طور مثال درحالی که اصحاب رسانه درست شب عید نوروز توسط یکی از همین افراد که اتفاقا حلقه زنجیره ارتباطات شهرداری است مورد بی مهری و به روایتی اهانت و درنهایت دلخوری قرار گیرند تا منتقدی نه از بین آن ها بلکه بی طرف که در این ماجرا نه سر پیاز بوده و نه ته آن، دست به نقد نگاری دراین باره بزند تا شاید متولی را که می خواهد حداقل سه سال دیگر در رأس این مسئولیت باشد متقاعد نماید، اینگونه ...
تشویق گرم فیلم "شب، داخلی، دیوار" وحید جلیلوند در جشنواره ونیز / منتقدان: فیلمی به شدت موثر و و به شدت ...
که یکی وظیفه محور و دیگری (با بازی نوید محمدزاده) وجدان محور است. شخصی که وظیفه اش را انجام می دهد فقط به کارش فکر می کند در حالی که کاراکتر نوید در کنار وظیفه به قلبش هم رجوع می کند. برمی گردم به پیامم درباره خوزستان، من به ماموران امنیتی و پلیس گفتم برادرم علاوه بر انجام وظیفه به قلبت هم رجوع کن. داخل فیلمم نیز همین را گفتم و از شما هم خواهش می کنم علاوه بر وظیفه نگاه سیاسی داشتن، به قلبت هم رجوع ...
نوید محمدزاده از علت ممنوع الکاری اش گفت! + فیلم
بازیگری را از سال 82 در موسسه هفت هنر کرج آغاز کرد . متولد بهار است . در سال 87 با بازی در نمایش ماه در آب به تئاتر حرفه ای راه پیدا کرد. در سی و دومین جشنواره فیلم فجر به عنوان بهترین بازیگر نقش مرد نیز منتخب شد . نوید محمدزاده بازیگر مطرح و سوپراستار ایرانی درباره ممنوع الکاری اش صحبت کرد. نوید محمدزاده در نشست خبری شب داخلی دیوار در جشنواره ونیز در پاسخ به سوالی درباره شایعه های ...
اگر به جای سوال های سیاسی درباره سینما و فیلم بپرسید نتیجه بهتری می گیرید
به گزارش خبرنگار اعزامی ایرنا به ونیز، علی جلیلوند تهیه کننده فیلم شب، داخلی، دیوار در جشنواره فیلم ونیز 2022 پس از نمایش این فیلم در نشست خبری خطاب به خبرنگار رادیو فردا یکی از رسانه های فارسی زبان معاند که سوال کرد در فیلم شب، داخلی، دیوار سخت گیری های امنیتی نشان داده می شود، اظهار داشت: شما اگر به جای سوال های سیاسی سوالاتی درباره خود سینما و فیلم در نشست های خبری بپرسید قطعا نتیجه بهتری ...
نوید محمدزاده در ونیز: رویایم محقق شد
مواجه شده بود و اخباری غیر رسمی مبنی بر ممنوع الکار بدونش منتشر شده بود.) او در بخش دیگری از این نشست، درباره احساسش پس از خواندن فیلمنامه و این که برای شکل گرفتن شخصیت و ارائه آن به بهترین شکل در فیلم شب، داخلی، دیوار ( که نقش یک نابینا را بازی می کند)، چه کارهایی انجام داده است، خاطرنشان کرد: فیلمنامه را که خواندم فوق العاده بود؛ همیشه فکر می کنم، وقتی چنین فیلمی با چنین فضای متفاوت و ...
رابطه سیاه زن جوان با تعمیرکار آبگرمکن
متهم جوان که 38ساله است در حالی به شدت آشفته به نظر می رسید در مرکز مشاوره لب به سخن گشود که چشمانش مملو از اشک بود. سعید در اظهارتش گفت: 10 سال است که ازدواج کرده ام و صاحب 2 فرزند هستیم من در این مدت با تمام وجودم روز و شب کار کردم تا همسرم و فرزندانم در رفاه باشند. او دستان پینه بسته اش را به مددکار نشان داد و گفت من بنا هستم و ادامه داد: ماجرای زندگی از وقتی به کامم تلخ ...
توهین های دیپلماتیک را بشناسید
قائل هستند. خوب بود آقا سالن بود بعد زنان وارد می شدند. پای لخت مردان نباید پیدا باشد در ایران هم این رعایت نشدن پروتکل ها وجود داشته است؟ به خاطر ندارم. من در تمام سخنرانی هایم می گویم: من را کنار خودتان ببینید. شده ساعت 12 شب به من زنگ زدند و گفتند: من در کفش فروشی هستم چطور خرید کنم؟ گفتم: رنگ چرم کفش، کمربند، بند ساعت و کیف باید یکرنگ باشد. در حقیقت چرمی های لباس ...
دماوند از بالای برج های منهتن منتشر شد
دیدم یکی از آن دفعاتی بود که قاتی کرده بودم بعد از کمی صحبت کردن دستش را جلو آورد و گفت: محمد هستم من هم که بسیار با او احساس نزدیکی کرده بودم ناخواسته به فارسی گفتم: به به می خواستم بگویم چه نام زیبایی دارید که او با تعجب و بلافاصله گفت: از دیدنت خوشحالم به به! حتماً تعجب کرده بود که این ایرانی چقدر نامش شبیه ما افریقایی ها. مثلاً آدادا یا بوگومو یا آبابا است. در بخشی از این کتاب می ...
پای درد دل های مادر و برادر شهید حمید صفاری
تنهایی و سکوت، خود را به رخ می کشد. مادر که چهار فرزند داشته در فقدان همسر و دو پسرش با تنهایی هایش روزها و شب ها را بهم گره می زند. بعد از چندی که از حضور جمع قرآنی می گذرد، برادر شهید هم به جمع اضافه می شود. بیشتر ببینید: دیدار جامعه قرآنی با خانواده شهید صفاری در این دیدار رحیم قربانی، مسئول سازمان قرآن و عترت بسیج تهران و دبیر کمیته شهدای قرآنی استان، منصور ...
سید حسن خمینی: نمی شود زندگی مردم را با استخاره پیش برد / در امور عامه، عقلانیت عملی لازم است
از امام به عنوان کانون محوری انقلاب بود. سید حسن خمینی افزود: برادر آیت الله صانعی تعریف می کردند که پدرشان این دو برادر را به مکتب خانه می برند. معلم می گوید آقای صانعی هیچ چیزی نمی شود. برادرشان می گفت من اصفهان ماندم و برادرم برگشت. سال بعد پدرم دوباره ایشان را آورد و به معلم گفت از او هرچه می خواهی بپرس. پرسید و اقای صانعی جواب داد. استعداد فردی ایشان در نوشته هایش و سبک زندگی اش ...
سید حسن خمینی: زندگی مردم را نمی توان با استخاره پیش برد
. سید حسن خمینی افزود: برادر آیت الله صانعی تعریف می کردند که پدرشان این دو برادر را به مکتب خانه می برند. معلم می گوید آقای صانعی هیچ چیزی نمی شود. برادرشان می گفت من اصفهان ماندم و برادرم برگشت. سال بعد پدرم دوباره ایشان را آورد و به معلم گفت از او هرچه می خواهی بپرس. پرسید و اقای صانعی جواب داد. استعداد فردی ایشان در نوشته هایش و سبک زندگی اش هویدا است. شاگردان زیادی را پرورش دادند و ...
طبیب مسیر روایتگر پزشکان سفیدپوش در مسیر پیاده روی اربعین
...: - می دونی من چقدر آرزو دارم که یه روزی بیام و برای همیشه نجف زندگی کنم؟ خیلی منطقی و جدی به صورتم خیره شد و گفت: - خوب چرا نمیایی بمونی؟ چرا؟ چرا نمی رفتم؟ تا به حال این اندازه جدی و بی پرده به عملی شدن رویای شیرینم فکر نکرده بودم. اصلاً دنبال این که ببینم این اتفاق شدنی است یا نه، نرفته بودم. همان لحظه فکر کردم. اولین چیزی که به ذهنم رسید شغل بود ...
روایت همراهی یک افسر عراقی با نوحه امام حسین (ع)
همه ی بچه ها که پشت وانت نشسته بودیم آن را با هم زمزمه می کردیم و سینه می زدیم. من روی پتویی نشسته بودم که افسر اسیر عراقی روی سرش کشیده بود و احساس کردم با هر بار زمزمه یا حسین مظلوم اسیر عراقی هم زیر پتو تکان می خورد. گوشه پتو را یک مقدار بالا زدم. دیدم اسیر عراقی هم داره آروم آروم با دستش به سینه می زند و او هم با ما یا حسین مظلوم میگه. به دوستان گفتم که بچه ها این اسیر هم ...