معجزه توسل به اهل بیت(ع) و مسلمان شدن مسیحی(حکایت اهل راز)
سایر منابع:
سایر خبرها
روایت زنی که همسرش توسط داعش سوزانده شد+عکس
در سوریه می گذشت و منصور آرام و قرار نداشت. برایش چای می ریختم. بچه ها را می فرستادم از سر و کولش بالا بروند بلکه سر ذوق بیاید، اما توی خودش بود. وقتی هم زیادی پاپیچش می شدم میگفت: حرم خانم حضرت زینب (س) سرباز می خواهد. می گفتم: منصور جان، تو که نمی توانی بروی، چرا اینقدر حرص می خوری؟ چیزی نمیگفت. فقط سرش را تکان می داد و به یک نقطه خیره میشد. استکان چایم را تازه کرد و به عکس آقا منصور خیره ...
شهید بروجردی با مردم بود و برای آینده کردستان برنامه داشت / فیلم غریب حق مطلب را ادا کند
کردیم که شهید بروجردی وارد شد. این اولین بار بود که از نزدیک با او مواجه شدم؛ اما آنقدر گرم و صمیمی با من سلام و علیک کرد که احساس کردم چند سال است او را می شناسم. وقتی متوجه صحبت های من با آقای غلامزاده شد از من پرسید آیا رانندگی بلد هستم؟ با وجود آنکه تجربه رانندگی در بیابان نداشتم، گفتم بله. از من خواست یک ماشین برای تیپ بفرستم تا خود او نیز فردا صبح به ما بپیوندد. من نه رانندگی بلد بودم و نه از ...
بانوی استقامت بعد از 31 سال با فرزندش دیدار کرد
...> سقوط بغداد و مراسم یادبود تو صدام که سقوط کرد، خوشحال شدم که خبری از تو می آید. هر روز حجله ای که به نیت حجله دامادی ات گوشه اتاق خانه درست کرده بودم، را برق می انداختم. به این فکر می کردم که سلیقه ات فرق کرده، سوغاتی هایی که از سفرهایم برای تو خریده بودم پسندت می شود یا نه؟ یک روز آمدند، گفتند خانم صبوری آماده شو برای سفر مشهد. به قول خودت مگر می شود دعوت آقا را رد کرد. بعد از زیارت ...
حرف های عجیب ژاله صامتی به خانم بازیگر | دلیل رفتار عجیب ژاله صامتی روی آنتن زنده چه بود؟
علاقه دارم و تار و کمانچه می نوازم. پدر و مادرم از شش سالگی من را به کلاس های موسیقی فرستادند و خیلی تشویقم کردند که حتما نواختن ساز را یاد بگیرم. در دبیرستان هم وارد رشته موسیقی شدم اما احساس کردم این رشته را می توانم خارج از محیط مدرسه هم یاد بگیرم به همین خاطر از هنرستان موسیقی خارج شدم و وارد هنرستان طراحی و دوخت شدم. یاس: طراحی لباس در سینما و تئاتر را دوست دارم؛ همچنین خیلی دوست ...
همیشه آرزوی شهادت داشت و پیرو امر رهبری بود
که علی آمد و من را به اتاقی برد و گفت؛ می خواهم به سوریه بروم، اما کارهایم جور نمی شود. آیا شما ناراضی هستید؟ من هم نمی دانم چه شد که گفتم؛ من وقتی به مسجد و روضه می روم، عذاب وجدان دارم که اگر امام حسین(ع) اکنون اینجا بود، ما تنهایش نمی گذاشتیم و ایکاش امام حسین(ع) در زمان ما بود تا کسی او را تنها نمی گذاشت. الآن هم اگر به تو بگویم نرو، مانند اهل کوفه می شویم، پس برو، خدا پشت و پناهت. این را که ...
معراجی های آذربایجان غربی (20) شهیدی که حتی کمک به حیوانات را هم وظیفه می دانست
. به میراث پیامبر خیانت نکنید و بدانید که دنیا فناست و آنچه بقاست اعمال و کردار خوب و اسلامی شما می باشد. سفارش به خواهر به خواهرم، تو یگانه خواهر من هستی و تو را بیش از همه دوست می دارم و سعی کن نمونه یک زن مسلمان باشی و عشق به امام را در دلت و فرزندانت کشت کنی. من تو را از صمیم قلب دوست داشتم و امیدوارم خداوند بر تو هم در مقابل توفان غم و الم صبر دهد. قسم می خورم که همیشه تو ...
دستور مهم اخلاقی آیت الله قاضی به مریدان سیر و سلوک
جریان غمگین گشتم و از نزد وی بیرون شدم و با خود گفتم: اگر حضرت در من مقدار خیری جزئی را هم تفرس [= به زیرکی درک کردن] می نمود، هر آینه مرا از رفت و آمد به سوی خودش، و تحصیل علم از محضرش منع و طرد نمی کرد. پس داخل مسجد رسول الله(ص) شدم و بر آن حضرت سلام کردم. سپس فردای آن روز به سوی روضه برگشتم و در آنجا دو رکعت نماز گزاردم و عرض کردم: ای خدا! ای خدا! من از تو می خواهم تا قلب جعفر را به من ...
جای همیشه خالی نغمه خوان انقلاب / مرحوم قره باغی: در سرودسازی، رهبری خیلی پشتیبان ما بودند/ من قلبِ این ...
همسرستارخان است، بنابراین نگاه ملی- میهنی و حماسی همیشه در ذهن و قلب ما وجود داشته است و از این بابت نه مطلقا پشیمان هستم و نه به حرف های دیگران توجه می کنم. شاید در نگاه عده ای منفور باشم و از من خوش شان نیاید، اما من مملکتم را دوست دارم و عاشق کشورم هستم. وی افزود: عده ای می خواهند مرا یک هنرمند خود فروخته یا امثال آن رقم بزنند. بسیار خوشحالم که در زندگی ام هیچ گاه دغدغه مالی نداشته ام. پدر بسیار ...
پرسپولیس به من رسماً پیشنهاد داد/ مربی تیم از طرف گل محمدی با من تماس گرفته است!
خواهان تو شده؟ واقعیت قضیه این است که آقای خانبان یکی از مربیان پرسپولیس از طرف سرمربی تیم با من صحبت کرد و از علاقه آقا یحیی برای پرسپولیسی شدن با من گفت وگو داشت. پاسخ تو به ایشان چه بود و آیا واقعاً مایل هستی که به پرسپولیس تیم سابقت برگردی؟ من در صحبتی که با آقای خانبان هم داشتم به ایشان گفتم همیشه پرسپولیس را دوست داشته و دارم اما فعلاً بازیکن تیم ژیل ویسنته ...
درخواست طلاق به خاطر انتخاب شام
. انگار شوهرم مرا قبول ندارد. مرا دوست ندارد. نظرم برایش مهم نیست. تمام این حس ها را در همه این سال ها تجربه کردم ولی به روی خودم نیاوردم. اما تحقیر تا کجا؛ تا کی باید تحمل کنم. برای همین یک شب وقتی به رستوران رفتیم تا با هم شام بخوریم، شوهرم بدون این که نظر مرا بپرسد برای هردویمان غذا سفارش داد. آنجا بود که دیگر عصبانی شدم و به او گفتم می خواهم خودم انتخاب کنم. او هم به جای این که مرا درک کند، شروع کرد ...
پسرم هر روز برای زیارت به حرم مطهر امام رضا(ع) مشرف می شد
.... پسرم آش رشته را دوست داشت و آن روز، غذای مورد علاقه اش را پخته بودم. ساعت 2 به دانیال زنگ زدم که خانه می آیی؟ برایت آش پخته ام. گفت: بله مامان. تا ساعت 5 عصر منتظر شدم او نیامد. عروسم همان روز، جشن تولد دوستش دعوت بود و دانیال باید دنبالش می رفت که خبری از او نشد، فاطمه زهرا بهم زنگ زد و سراغ دانیال را گرفت. به او گفتم: شما ماشین بگیر برو منزل. دانیال حتما جایی کار داشته و نتوانسته ...
نگاه نافذ و کلام محکم سید ملک حسین را مبهوت کرد!
، چون به آنان ملاقات داده نمی شود! در آن زمان فاطمه، 10 11 ماهه بود. او را به یکی از خانم ها سپردم و بنا کردم به صحبت کردن و گفتم: شما شیران بیشه اسلام را به زنجیر کشیده اید و رهبر بزرگ فدائیان اسلام را دست گیر و زندانی کرده اید، از ترس ابتدا مردان را متفرق می کنید و بعد به خانم ها که برای ملاقات عزیزانشان آمده اند، اجازه ملاقات نمی دهید؛ اما قسم به خدا اگر 10 روز هم که شده، پشت این بیغوله ظلم و ستم ...
سرقت میلیاردی از خانه پدرشوهر
، شاکی گفت: چند روز قبل به همراه پسر و همسرم به سفر رفتیم، اما وقتی برگشتیم متوجه شدیم که یکی از اتاق ها کاملا به هم ریخته است. این درحالی بود که قفل ورودی در سالم بود. همان موقع متوجه شدم که در گاوصندوق باز است. من این گاوصندوق را داخل دیوار کار گذاشته بودم که کاملا مخفی بود، اما سارقان آن را باز کرده و محتویات داخل آن را که دلار، طلا و سکه بود سرقت کرده بودند. آن ها علاوه بر این، تعدادی تابلوفرش ...
سرقت میلیاردی از خانه پدرشوهر | وقتی می گویند راست را از بچه بشنو | نوه 7 ساله مادر دزد را لو داد
: چند روز قبل به همراه پسر و همسرم به سفر رفتیم اما وقتی برگشتیم متوجه شدیم که یکی از اتاق ها کاملا به هم ریخته است. این درحالی بود که قفل ورودی در سالم بود. همان موقع متوجه شدم که در گاوصندوق باز است. من این گاوصندوق را داخل دیوار کار گذاشته بودم که کاملا مخفی بود اما سارقان آن را باز کرده و محتویات داخل آن را که دلار ، طلا و سکه بود سرقت کرده بودند. آنها علاوه بر این، تعدادی تابلوفرش ...
شهید غوابش مدافع حرمی که از مسجد رشد کرد/بابا عاقبت به خیر شد
.... من با تعجب گفتم: شما هم از لحاظ سنی و هم شغل و درآمد در سطحی نیستید که ما اقدام کنیم؛ برای کدام دختر برویم که شرایط شما را قبول کند؟ حالا زود است صبر کن به وقتش. حاجی با خون سردی گفت: خانم! کار شما مثل این است که فردی بگوید تشنه هستم و شما بگویی صبر کن چند سال دیگر به تو آب می دهم. خدا خیرت بدهد خُب ممکن است تا تو آب بیاوری آن بی چاره از تشنگی تلف شده باشد. بعد رو کرد به مجید و ...
دیدار با مدیری کتابخوان!
...؛ همه می بینند. سؤالات من آسان بود و خدا را شکر آن روند خراسانی زاده روی بقیه اجرا نشد. وگرنه من یادم نبود لولای در کمد اولگاتوکارچوک چه جور صدایی می داد! گمان می کردم دکتر قرایی فقط آن بچه ها را می شناسد ولی متوجه شدم با همه اعضا آشنایی دارد چون با دقت مطالب قفسه کتاب را می خواند. بعد از من میکروفن رسید به خراسانی صفحه آرا. دکتر همین که فهمید او اهل گیلان است تلفن را برداشت و یک همشهری ...
دانیال اسماعیل فر: عکسهایم با سپاهان را هرگز پاک نمی کنم!
نمی خواهم مثل کسی باشم و بازی کنم. می خواهم بهترین خودم باشم و انگیزه ام این است. اینکه انتظار هواداران این باشد که پاس گل بدهم و گل بزنم، خب این تیم هجومی است و همه جای دنیا دوست دارند گل ببینند، اما من بیشتر دوست دارم برای تیمم موثر باشم و اگر پاس و گل بزنم هم جذاب تر و بهتر خواهد بود. فوتبال یک ورزش تیمی است و برای خودم فرقی نمی کند چه کسی گل بزند و پاس گل بدهد. برایم موفقیت و برد پرسپولیس در ...
ازدواج دختر محجبه آلبانیایی در حرم امام رضا (ع)
به گزارش یکتاپرس الیزابتا اهل کشور آلبانی و حدود 7 سال است حجاب اسلامی را انتخاب کرده و برای آشنایی بیشتر با اسلام و تشیع به ایران آمده و در مورد آشنایی خود با اسلام و شیعه اظهار داشت: وقتی در کشورم بودم از دین اسلام و تشیع چیزی نمی دانستم، 80 درصد مردم کشور من مسلمان هستند اما به صورت اسمی، یعنی از اسلام و تشیع خبری ندارند، وقتی آمدم ایران متوجه شدم نماز و روزه چیست و چرا ماه محرم عزاداری می ...
گوهری: بیرانوند را دوست دارم اما از تعویض فس شدم
و متشکر از ننکا (مربی گلرهای پرسپولیس) هستم. وقتی او آمد، شرایطم خوب شد و زندگی ام آرام شد. من حسین اینانلو را خیلی دوست دارم و او مرا به فوتبال آورد و گلر کرد؛ ولی الآن ننکا برایم حکم پدر فوتبالی را دارد. او مرا ارتقا داد و مدیون او هستم و امیدوارم بتوانم روزی او را کاملا راضی کنم و کلاهش را بیندازد بالا و بگوید ایول که وقتم را برای احمد گوهری هدر ندادم! در پنالتی گرفتن چقدر خودت را مدع ...
عشق مادری، مانع تحقق آرزوی خدمت به مناطق محروم نشد
زهرا(س) برای دیدن بانوی جوانی که این روزها افتخار شهرستان ملایر شده است، می روم. در روز سرد زمستانی به تنها مرکز تخصصی رادیولوژی فک، دهان و صورت ملایر مراجعه می کنم تا میهمان خانم دکتر رمضانی باشم. همان طور که اوصافش را شنیده ام در چهره اش آرامش و مهر موج می زد. لبخند همیشگی خصوصیت شاخصش، واژه ها بر زبانش با زیبایی، مهربانی و خشوع معنا پیدا کرده و همه را با گذشت و مهربانی و محبت دوست ...
مسی جای نامزد بازیکن مست را گرفت!/ افشای اتفاق عجیب برای ستاره فوتبال در شب قهرمانی آرژانتین
مصاحبه دی پائول بود به این بازیکن لقب بادیگارد مسی داده شد. بازیکنی که در عمل تمام قد از ابرستاره حمایت کرد و عشق خود را به لیونل مسی ثابت کرد. اما در همین زمینه نامزد دی پائول روایت جالب و خنده داری از علاقه این بازیکن به لیونل مسی را فاش کرده است. تینی استوسل گفت: دی پائول بعد از جشن قهرمانی آرژانتین در جام جهانی مست به خانه آمد و من مجبور شدم مانند یک نوزاد از او مراقبت کنم زیرا او نمی توانست دست از جشن گرفتن بردارد. بنابراین به او گفتم که دوستش دارم تا آرامش کنم. سپس کمی آرام شد و به من گفت من هم تو را دوست دارم مسی! ...
نمازی که ناتمام ماند!
به تبریز برگشتم، همه فامیل به دیدنم می آمدند و از من خواستند جریان شهادت داوود را تعریف کنم. من ماجرا را تعریف می کردم و آنها گریه می کردند. اما من نتوانستم حق برادرم را ادا کنم و مجلس خوبی به پا کنم. اسماعیل! اگه من شهید شدم تو برای من چه کار می کنی؟! علی کاملاً جدی بود. اما من در جوابش گفتم: تو شهید بشو ! بقیه کارها با من! آن شب عجب شبی بود! آن شب که علی تا نزدیک صبح با من حرف می زد و ...
ماجرای عصبانیت مسوول عقیدتی سیاسی از استعفای خلبان مسیحی/ پیشنهاد مرخصی برای کریسمس را رد کردم
) تو را حفظ کند و هنگام خداحافظی به من گفت که باز تو را می بینم اما دیگر او را ندیدم و به درجه والای شهادت رسید؛ این جایگاه والا حق او بود، مغز و فکر او واقعاً فعال بود. کاتیا خانم سکوتی که بعد از صحبت های آقای ملکیان درباره حاج قاسم مهمان جمع مان شده بود را با تعارف برای پذیرایی می شکند و آقای ملکیان این بار زور را هم چاشنی تعارفاتش می کند و شیرینی و شکلات ها را در بشقاب های جلویمان می ...
برای همه بچه های ایران بازی می سازیم
دوباره تماس گرفتم و گفتم که می آیم. چون دوست نداشتم کار عقب بیفتد. دختر 3 روزه ام را که در ان آی سی یو بستری بود را گذاشتم و برای جلسه رفتم دانشگاه. اما متاسفانه آنها نیامده بودند. اون موقع خیلی احساساتی شدم و نتوانستم ناراحتی ام را کنترل کنم و گریه کردم. واقعا آن روز برای من خاطره خیلی تلخی بود. به هر حال این چالش ها و خیلی از خلف وعده ها در کارهای استارتاپی وجود دارد، ولی کسی که به کارش اعتقاد دارد ...
از اسلام چیزی نشنیده ام؛ وضعیت ام در قیامت چگونه است؟
زراره نقل می کند که گفت: با برادرم حمران- یا برادر دیگرم بکیر- بر امام باقر (ع) وارد شدیم. من به امام گفتم: ما افراد را با شاقول اندازه می گیریم، هرکس مانند ما شیعه باشد، خواه از اولاد علی و خواه از غیر آن ها، با او پیوند دوستی (به منزلۀ یک مسلمان و اهل نجات) برقرار می کنیم و هرکس با عقیدۀ ما مخالف باشد ما از او (به منزلۀ یک گمراه و اهل هلاک) تبرّی می جوییم . امام فرمود: ای زراره، سخن ...
مادام مارکو: علاقه به رهبری، مسلمان و ارمنی نمی شناسد
می گوید: چیز بدی نگفتم! گفتم روز مادر مبارک. بیا تو هوا خیلی سرد است فقط مراقب باش تا نیافتی! گل های نرگس را به مادام می دهم و او هم دستش را دور بازویم حلقه کرده و مسیر حدودا 50 متری درب بیرونی تا خانه اش را دوش به دوش هم طی می کنیم. خانه اش در گوشه حیاط کلیسای “ننه مریم” واقع در راسته کوچه است؛ خانه نقلی با گل های دور تا دور پنجره و یک کاناپه وسط پذیرایی و میز پر از شیرینی و شکلات. ...
لحظات آخر حیات مادی شهید سعید سعاده در بیمارستان /او در آخرین لحظه چه کسی را دید ؟
... پرستار به چشم های سعید زل زده بود و گریه می کرد. پرستار دیگری کنج اتاق با صدای بلند ضجه می زد. سعید روی تخت، دیگر زمزمه نمی کرد و آرام گرفته بود. آرامشی از جنس أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ و پرستارانی که حالا صدای گریه شان و باران اشکشان بند نمی آمد ، مشغول تماشای آن آرامش بی نظیر. سعید که مدتی بین آسمان و زمین در هروله بود ...
موثرترین فرمانده بیت المقدس ذخیره ای برای الی بیت المقدس
گذاشتم و آماده خوابیدن شدم که یک دفعه صدای رضا دستواره را در کنارم شنیدم که می گفت: مجتبی پاشو، حاج احمد داره میاد! برای اینکه بلند نشوم... حرف او را جدی نگرفتم. دوباره صدا زد... گفتم: باشه، باشه، بلند شدم. او که رفت پتو را رویم کشیدم و خوابیدم. هنوز چشمهایم گرم خواب نشده بود که صدای رعد آسای حاج احمد را در اتاق بغلی شنیدم که داد می زد: برپا! گرفته خوابیده... برای اینکه حاج احمد مرا در آن ...
جهانگیر الماسی: نوجوانی و جوانی ام با تلویزیون گذشت
دیدار داشتم هم گفتم، با دوستی برای خیریه ای رفته بودیم که به همت صداوسیما و شهرداری برگزار شده بود و ما با گلریزان حدود 300 مادر را آزاد کردیم. ما به یک مدیریت هوشمند در روابط اجتماعی مان نیاز داریم تا درگیر چنین مسائلی نشویم. در همان مراسم دیدار با مدیرکل روابط عمومی صداوسیما این مسائل را مطرح کردید تا در سریال سازی به این موضوعات پرداخته شود؟ ما تابع آموزه هایی هستیم که با آنها بزرگ ...