پدر 80 ساله ایرانی، عاشق فرزند آوری
سایر منابع:
سایر خبرها
جراحت های ناشی از جنگ را پنهان می کرد/ مال دنیا و مقام دنیا، سرچشمه همه خطاهاست
که حاج مختار صدایش کرد. ترسید و از جا پرید. دستش ناگهان خورد به پنجره و شیشه شکست، جوری دستش شکافت که استخوانش بیرون زد. جای زخم بزرگی، نشانه شد و ماند روی دستش. محمدِ نوجوان و عضویت در جهاد سازندگی در اوج خفقان قبل از انقلاب به سر می بردیم که محمد یک بار با عجله و نفس زنان آمد خانه در حالی که یک عکس از امام در دست داشت، گفتم: محمد! این عکس را از کجا آوردی؟ اگر بفهمند اذیتت ...
کتاب تنها گریه کن نقد و بررسی می شود
زندگی می کردیم. روزمان تا آمدن مردها، دور هم می گذشت. نوعروس بودم، ولی مستقل. چند ماه اول، پخت وپزم از مادرشوهرم جدا بود. خودم خواستم و سفره یکی شدیم. گفتم: دو نفر ماییم، دو نفر شما، آن هم توی یک خانه. چرا دوتا سفره پهن کنیم؟ عروس ده ماهه بودم که دخترم به دنیا آمد. پدرشوهرم، اولْ بزرگ خانواده خودش بود، بعد فامیل. بزرگ تری اش هم فقط به سن وسال و ریش سفیدش نبود؛ آن قدر دلسوز و مهربان بود که خودش و ...
این مرد ریشو با دل ابوالفضل چه کرد؟
.... من در دلم کمی سختم بود، اما دیدم کارش خیلی قشنگ است. رضایتم را زود اعلام کردم. قاسم رفت دنبال ابوالفضل. وقتی رسیدند دیدم دست های ابوالفضل که پسری 15 16 ساله بود، پر بود از پلاستیک های خرید. این بچه چون کرولال بود نمی توانست احساسات خودش را بیان کند. لباس، چکمه و کاپشن خریده بود. بسیار خوشحال بود. من هم غذا درست کرده بودم. این بچه سر سفره هم خریدها را دور خودش ریخته بود و آنها ...
خانه داری خانه نشینی نیست
گریه می کردم و اشک شوق می ریختم. چطور شده است که یک نفر این حرف را زده است. من فکر می کردم کسی به این نکته توجه نکند. خدا را شکر. بازخورد خوب از این دست خیلی دیدم. مخصوصاً می توانم بگویم یک بار هم پیام بد ندیدم. جدا از خانم های داخل دیدار، بعد از دیدار هم صدها پیام دریافت کردم که خانم ها از اینکه دغدغه شان و حرفشان در این چنین جلسه مهمی گفته شده است، خوشحال بودند. زن خانه دار می تواند ...
روایتی از سه بار استخاره شهید اسحاقی برای شهادت!
دستش به جایی بند نیست. یک زن میان سال تنها که بعد از فوت حاج آقا جان همیشه خواسته روی پای خودش باشد و سربار کسی نشود. غیرتش برنداشته تا حالا به کسی رو بیندازد. همیشه دستگیر بوده. همین کلی باعث فخر است. حالا هم فقط نصیحت می کند: فکر نکنین شما این پول رو می خورین. این آتیش جهنمه. شکم شما بادکرده. نمی فهمین. مردی که صاحب جدید خانه شده، می گوید: حکم دادگاهه. دادگاه؟! خدا بیامرزه ...
پدرانه های یک رهبر| آرام جان همسرتان باشید
گروه زندگی- مژده پورمحمدی: چه لحظه شیرینی است زمانی که توصیه های رهبرمان برای تحکیم خانواده و تعالی زن و شوهر را با یک مشاور خانواده در میان می گذاریم و ایشان از آن توصیه ها استقبال می کند و آنها را مطابق با آموخته ها و تجربیاتش در حوزه زندگی خانوادگی می داند. اگر از خواننده های دایمی ما باشید می دانید که مدتی است هر هفته ذیل عنوان پدرانه های یک رهبر با هم نظرات رهبر معظم انقلاب را درباره ازدواج و زندگی خانوادگی مرور می کنیم و حول و حوش آن، گفتگو می کنیم. امروز هم بر همین منوال، همراه می شویم با جملاتی که درباره نقش آرامش گری زن و مرد برای یکدیگر بیان شده اند. تلاطم گریزناپذیر رهبر معظم انقلاب در جلسه عقد زوج های ج ...
روستای کنار سیاه قشم نمادی از محرومیت در دل نعمت ها و ثروت های بی پایان
...> هنگام تهیه گزارش در روستا به این نتیجه رسیدیم که بچه هایی که چهار یا پنج ساله به نظر می رسند در واقع هشت یا 9 سال سن دارند و وجود سوء تغذیه شدید باعث اختلال در رشد آنها شده است. وضعیت لباس و پوشش کودکان به ویژه دختر بچه ها در کنار نبود بهداشت فردی و عمومی به دلیل نداشتن آبگرمکن برقی و وسایل بهداشتی استحمام (صابون و شامپو) در منازل به اندازه تغذیه شان بد است، به طوری که شماری از آنان از ...
سرودی که به عرش رسید
شهر بیست/ سرویس فرهنگ و هنر _ راحله روشن: لبخند اشتیاق از گرفتن رضایت نامه برای شرکت در گروه سرود، آخرین تصویری است که خانواده شهدای نوجوان گروه سرود مدرسه راهنمایی قطب راوندی از بچه های شان در خاطره ثبت کرده و تکه کاغذهای سوخته متن سرود در جیب لباس بچه ها آخرین یادگاری ِشان. یک شمع و 9 پروانه تعبیری است برای اعضای گروه سرودی که عصر اول بهمن 1365 در مینی بوسی در سه راه بازار با حمله ...
ماموریت بدون دردسر!
داشت که رزمندگان اسلام در نهایت ساده زیستی و فشار و قناعت زندگی کنند و آن وقت بعضی ها آن طور بریز و بپاش داشته باشند. این همه زحمت کشیده بودند و انقلاب کرده بودند که کشور از دست خارجی ها آزاد شود. خیلی دردآور بود که حالا شبانه روز نوکری آن ها را بکنند و آخرش هم نتوانند راضی شان کند. وقتی حسن آقا موضوع انتقال هزینه ها را با سلیمان در میان گذاشت، اولین سوالی که شنید، این بود: مبلغش چقدره؟ ...
مصائب خرید نان در صف سرد
که می پرسم می گوید: این که دیگر پرسیدن ندارد. به خاطر اقتصاد و گرانی و وضعیت مملکت است. مگر دیگر می شود روغن و برنج و گوشت خرید؟ طرف چهار تا نان می گیرد با چهار تا تخم مرغ یا کمی پنیر شکم زن و بچه اش را سیر می کند. حالا فوق فوقش یک املت هم درست کند، همین است که نانوایی ها شلوغ می شود. والا من گاهی فکر می کنم همین طور پیش برود کار به جایی می رسد که مردم نان از دست هم در می آورند. جدیداً آرد هم که ...
منافقین اطلاعات آن ها را به بعثی ها دادند
حسین مرتضی زاده برادر شهید شغل پدرتان چه بود، شهید در چه خانواده ای رشد پیدا کرده بود؟ ما پنج برادر بودیم و یک خواهر داشتیم. شهید چهارمین فرزند خانواده بود. پدرم شغلش خرید و فروش دام بود و کشاورزی هم می کرد. خاندان پدرم از چند نسل قبل از روستای آری بندپی بابل به روستای امیرکلا بابلکنار مهاجرت کردند. پدرم سال 1399 و مادرم سال 1398 به رحمت خدا رفتند. رضا متولد 1345 بود. وقتی 18 ساله شد به سربازی رفت. یک سال و چندماه خدمت کرده بود که ترکش به دستش اصابت کرد و به مرخصی آمد. پدرم او را به بیمارستان برد و درمان کرد. دوباره به جبهه رفت و هجدهم دی م ...
مبادا خواب از چشم همسایه ای بپرد!
نکرده بود که کجا دفنش کنند، اما دعای خیر صدها نفر او را همسایه حضرت عبدالعظیم حسنی کرد و سال های سال هم که بگذرد، سنگ قبرش در فضای معنوی حرم، فاتحه خوان دارد. کسی چه می داند! شاید یک روز زن بدکاره ای که کلام گیرا و نفس حق میرزا مسیر زندگی اش را تغییر داد، یا نوعروسان دیروز که امروز با بچه هایشان به زیارت آقا می آیند و میرزا آبرویشان را با جهیزیه خریده بود، فاتحه خوان این شیخ بزرگ باشند. ...
عامل شهادت امیراحمدی به میز محاکمه نزدیک شد
بسیجی شهید سلمان امیراحمدی، متولد 12 مردادماه سال 1366، شامگاه شنبه، 16 مهرماه امسال در حالی که برای تامین امنیت در محله ابوذر تهران حاضر شده بود به شهادت رسید. سلمان کارمند بیمارستان لبافی نژاد و صاحب دو پسر هفت ساله به نام محمدصالح و پسری 16 ماهه به نام عباس بود. روح الله امیراحمدی، برادر سلمان سال 1385 به شهادت رسید. شبی که روح الله به شهادت رسید، سلمان شاهد حادثه شهادتش بود. مدتی ...
تاریخ نیما را خاتمه پادشاهی مطلق قافیه مند خواند
که می تابد ای خانه های گنبدی خاکی آن آفتاب کو؟ جوی وضوی صبح درِ حولی معنای آب کو؟ آن کوزه گلینِ صمیمی کو؟ کو کوزه ای که مستی ما بود؟ ای ریسه های منتشر بید! ای چشم های برگ! آیا ندیده اید کجا گم شد؟ آن روسری که باز ندیدیمش تا بود و بود ما پسرانش هم ای ساقۀ معطّر گل های گُل گلاب! آن دست کو که هستی ما ...
بهترین اقامتگاه های بومگردی ایران در کدام شهرها هستند؟
دریافت می شود. همچنین هزینه اقامت کودکان بالای شش سال یک نفر کامل محاسبه می گردد. لازم به ذکر است که افراد سالمند و خانواده هایی که کودک خردسال به همراه دارند باید توجه داشته باشند که این اقامتگاه در قسمت ورود برخی از اتاق ها دارای پله است. علاوه بر این زوجین برای اقامت باید شناسنامه، سند ازدواج یا صیغه نامه با مهر برجسته همراه داشته باشند. پذیرش بانوان تنها؛ فقط با ارائه شناسنامه معتبر ...
خیابان با نمک دنیا
شغل دیگری هم دارم ولی همیشه پیش پدرم می آیم تا کمک دست او باشم. حاج محمد می گوید: کار نمک فروشی کار سختی است و اصلا کار ساده ای نیست ولی حیف که در حال نابودی است؛ اصلا درک نمی کنم چرا جوانان علاقه ای به این شغل های سخت ندارند؟ او می گوید: من 85 ساله هستم و دقیقا 70 سال پیش این شغل را پیش پدرم آغاز کردم، پدرم هم نمک فروشی را از پدرش یاد گرفته بود. همان طور که خودش ...
خبر خوب| بوسه نماینده مجلس به دستان زحمتکش کارگر/ مهربانی یک معلول ذهنی به خبرنگار
سوال بعدی را جفت و جور می کند. میکروفن در دستش سنگینی می کند. گوشه ذهنش هم این جمله تصویربردار را نگه داشته که این پا و آن پا نکند و یک وقت نیاید وسط کادر! فکر خانه و بچه و شام و ناهار را هم بگذارید کنارش. از آن سمت هم یک معلول ذهنی می آید سمتش، درست وسط مصاحبه. نمی گوید کسی او را ببرد یا دوباره مصاحبه را ضبط کنند. آغوشش را باز می کند به روی او و همانطور که حواسش را سپرده به کارش دست نوازش روی سر این ...
کتاب " داستان های جشن تولد"
. داستان های دیگر هم اندوه بار است؛ در روز تولد تیموتی مرد جوانی کینه پدر و مادرش را به دل می گیرد و حاضر نمی شود روز تولدش به خانه برود و در کیک تولد هم زن سالخورده تنهایی از سر لج و لجبازی کیک خود را به دخترکی نمی دهد که جشن تولد بگیرد... چاپ نخست کتاب با شمارگان 1100 نسخه در 175 صفحه به قیمت 7000 تومان به بازار عرضه شده و اکنون به چاپ چهارم رسیده است. انتهای پیام/ دبیر بخش فرهنگ و هنر: رضوان ابوترابی ...
قاتل ترسناک اهوازی قصاص نمی شود | مردی که سر بریده زنش را در خیابان گرداند و با افتخار فیلمش را پخش کرد
به خانه برگردانند تا اینکه چندماه بعد پدر و عموی مونا در سفرشان به ترکیه او را پیدا کردند و به اهواز برگرداندند. پدر مونا نگران رویارویی او با شوهرش سجاد بود. به همین دلیل دخترش را به خانه اش برد تا از او نگهداری کند. یک روز بعد اما پدر شوهر مونا که عمویش نیز بود سراسیمه سراغ مونا رفت و گفت سجاد در راه است و اگر دستش به او برسد حتما اتفاق تلخی رقم می خورد. او عروسش را سوار ...
خانه چشم ما در شمیران | سیمین دانشور :من نگذاشتم این خانه را خراب کنند
: صاحبان امروز این خانه، خانواده آقای شریفی نیا هستند که به نام دکتر می شناسیمشان. او زمانی به ما بچه های محله کشتی یاد می داد. از وقتی به خاطر دارم، آنان ساکنان این خانه بوده اند . باز هم به در خانه نیما رفتیم و چند بار زنگ زدیم. کسی در را باز نکرد. به در خانه دیگری رفتیم، این همسایه نیز می گفت قدیمی هایی که بخواهند نیما را بشناسند همه فوت کرده اند. ترا من چشم در راهم او ناله های ...
شاسی بلند قسطی و خانه مستأجری
نان شب ندارد بخورد. خانه اش اجاره ای ا ست و هر روز با صاحبخانه چانه می زند. ولی همان آدم تمام دارایی اش را می دهد تا یک خودرو شاسی بلند چشم کورکن بخرد و در پارکینگ بگذارد. یا بدون اینکه لازم باشد، یک سفر خارجه تدارک می بیند و در یک مهمانی مجلل همه را از این رفتن خبردار می کند. اوایل برای بچه ها مهم بود که بگویند خانه مال خودشان است، ولی دیگر خانه دار شدن اولویت خیلی ها نیست. آن ها دوست دارند ظاهر ...
دویدن تا بعد از هرگز
... البته اگر لفظ کشتن برای این بدن بی رمق و این بچه نیمه جان درست باشد. آنها در همان دوره محاصره، مرگ را به چشم دیدند فقط یک مرگ بی صدا که با امید زندگی بهتر برای بچه های شان با طیب خاطر آن را تحمل کردند. حالا او می خواهد دخترش، زیباترین موجود زنده ای که تا به حال دیده، خاطره ملموس همسرش، این عروس فلسطین را به آن دنیای آمال ببرد. به دخترش می گوید: اگر لازم باشد تا ته دنیا و تا روز قیامت برای این ...
باورها و آداب قدیمی اهالی یافت آباد هنگام خشکسالی | آش باران و مراسم چمچه خاتون چه بود؟ | خدا خداجون ...
این ترانه را می خواندند، اهالی خانه در را باز کرده و با کاسه یا پارچ و یا هر وسیله دیگری روی عروسک و بچه ها آب می پاشیدند و خنده بچه ها و کسانی که آنان را می دیدند بلند می شد و بچه ها با لباس های خیس راه افتاده خود را به جلوی خانه دیگری می رساندند و دوباره همان ترانه را با صدای بلند می خواندند و اهل خانه آب بر آنان می پاشیدند. این ترانه را جلوی در بیشتر منازل می خواندند و رسم رایج نیز آب پاشیدن ...
ماجراجویی خانوادگی در ارتفاع 3 هزار متری
که برای قله ها گذاشته در نوع خودش خیلی جالب است ها. مثلا همین توچال به معنی چال آبگیر و دریاچه کوچیکه. چون قله توچال در کنار دریاچه قرار داره این اسم رو روش گذاشتن. حالا باید دید این توچال چه سرنوشت ها به چشم ندیده. آنها که می روند مامان گوله ای برفی که مدتی است در دستش نگه داشته را به سمت من پرت می کند و برف بازی ما شروع می شود. دست هام یخ زده. آخر یک لنگه دستکشم از جیبم افتاده. داداش ...
پنج شنبه های شهدایی| پسری که نشان پدر را جاودانه کرد
رفت و عصرها به همراه پدر کارگری می کرد و شب ها تا دیر وقت درس می خواند. در همه حال اصالت خود را حفظ می کرد در خانواده اخلاقی بسیار پسندیده داشت، با ایمان بود و به نماز و قرآن اهمیت خاصی می داد. احترام به پدر و مادر، راستگویی، چشم و دل پاک بودن، چشم پوشی بر نامحرم، تواضع و فروتنی از ویژگی های بارز او بود و با این خلقیات و محاسن زبانزد خاص و عام هم شده بود. از هم بازی ...
خوشحال ترین مردم ایران در کدام استان زندگی می کنند + تصاویر
گذاشته شد. در سرشماری کشوری بی آبی علیا کد داده نشد و در عوض به بی آبی سفلی کد دادند ولی در حال حاضر روستایی که کد گرفته بود از سکنه خالی است و برعکس زندگی در بی آبی علیا یا همان لیراه جریان دارد. 8 خانوار ساکن روستای لیراه در ایران، همه زندگی عشایری دارند و لیراه برایشان ییلاق است و همه این خانوارها در روستای سرآقا سید که در 6 کیلومتری این روستاست، خانه دومی دارند و در زمستان به آن جا می ...
مطهری: از تساوی در خانه مس خیلی ناراحتم چون حق تیمم 3 امتیاز بود
برای سرمربی تیم فوتبال نساجی توهین و فحاشی هواداران تیم مس رفسنجان دور از انتظار بوده است. به گزارش طرفداری، حمید مطهری در نشست خبری پس از دیدار تیمش مقابل مس رفسنجان اظهار داشت: از نتیجه مساوی خیلی ناراحت هستم، چون حق تیم من واقعاً سه امتیاز بود. بچه های تیم ما در حال حاضر در رختکن همه ناراحت هستند. ما یک استراتژی خوب برای این بازی فوق العاده داشتیم، به ویژه در نیمه اول که ...
جدال نابرابر رزمندگان ایرانی با یگان های تا دندان مسلح سپاه چهارم ارتش بعثی
کانال را داشت، شروع کرد به کوبیدن داخل آن، با انواع سلاح منحنی زن. رفته رفته به تعداد مجروحین و شهدای گروهانمان اضافه شد. اوّل صبح که آمار بچّه ها را می گرفتم، دیدم پنج نفر از نیرو ها مجروح شدهاند. ولی کمی که از روز گذشت، دیدم حدود بیست وپنج نفر مجروح داریم. اکثر گردان ها؛ عقب تر از ما بودند و چپ و راستمان کاملاً خالی بود. دشمن متوجه این قضیه شده بود. به همین خاطر در سایه ی اجرای آتش تهیه ی انبوه ...
فرهنگ عامه در بوشهر چیست؟
از مراسم های اصلی مردم بوشهر در هنگام عید نوروز تهیه سفره هفت سین، کاشت سبزه، خرید لباس نو، خانه تکانی، زیارت اهل قبور، پختن نان محلی، سیزده به در و مانند دیگر اقوام ایرانی عیدی دادن و دید و بازدید می باشد.جشن نوروز مهم ترین جشن ایرانی هاست. مردم بوشهر نیز این عید را به نحو احسن برپا می کنند و ابتدای سال خورشیدی را جشن می گیرند. آن ها چند روز قبل از تحویل سال نو، شیرینی های محلی به نام ...