سایر منابع:
سایر خبرها
حال و هوای یک روز پس از قطعنامه
به گزارش دولت بهار به نقل از فارس، شهید مرتضی خانجانی فرزند مرادعلی به تاریخ 1/10/ 1345 در ملایر به دنیا آمد. مرتضی در سال 1361 به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در سن 17 سالگی و با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت. شهید خانجانی در چند عملیات از جمله عملیات مهران از ناحیه شکم مجروح شد. مرتضی در 22 سالگی چند روز بعد از نوشتن اولین وصیت نامه خود، در تاریخ 5/5/1367 بر اثر اصابت ترکش به زیر گلویش در حالیکه ...
گفت وگو با شیرزنی که همسر و چهار فرزندش در راه خدا شهید شدند
. به حاج آقا هم که بعد از بچه ها شهید شد، گفتم: بچه ها همه رفته اند و شهید شده اند، تو هم می خواهی بروی؟ گفت: چهار فرزندم برای خودشان رفتند، من هم برای خودم می روم. نمی توانم در خانه بنشینم، نباید جبهه را خالی گذاشت. همسرم سید حمزه همیشه بچه ها را تشویق می کرد ومی گفت: وقتی امام فرمان داده است باید برویم. او رفت و در سال 65 در منطقه شلمچه در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. خبر شهادت دوتن ...
کشتن زن همسایه به خاطر رابطه پنهانی
رسانده است و انگیزه اش رابطه پنهانی با این زن بود. وحید تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: دانشجو هستم تا اینکه مادرم سکته مغزی کرد و خودم نیز پایم شکست. از آن روز به بعد عذرا زن همسایه برای دیدن مادرم هرازگاهی به خانه ما می آمد. ارتباط پنهانی ما از همانجا شروع شد. کار به جایی کشید که خانواده ام متوجه رابطه من با زن همسایه شدند و بر سر همین موضوع بین من و برادرم مشاجره درگرفت. به خاطر ...
اهمیت و ضروت بزرگداشت فاطمیه
امیرالمومنین گریه می کردم. می خواهم بگویم اگر ما چهل روز برای غدیر جشن می گرفتیم، فاطمیه درست نمی شد. باید این اربعینی که برای امام حسین می گیریم، برای غدیر بگیریم. یعنی عدم شناخت غدیر باعث ایجاد فاطمیه شد و بزرگ نشدن فاطمیه سبب اتفاق عاشورا شد. بعد از عاشورا دشمن در شهادت هر یک از اهل بیت سیاسی کاری می کند و مثلاً برای حفظ ظاهر در تشییع جنازه آن حضرات شرکت می کردند. مثل هشام ابن عبدالملک ...
گزارش مراسم سالروز شهادت حضرت زهرا(س) در هامبورگ + تصاویر
پایگاه خبری علت – به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، همزمان با ایام شهادت ام الائمه حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها مراسم با عزاداری با حضور جمع کثیری از مسلمانان و عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام از ملّیتهای مختلف در مرکز اسلامی هامبورگ برگزار شد. این مراسم بعد از اقامه نماز جماعت مغرب و عشا با تلاوت کلام الله مجید آغاز گردید و در ادامه حجّت ...
اگر فرهنگ مردم درست میشد برجام و دولت یازدهم را نداشتیم/ مجلس بنگاه معاملات نیست
ندای اصفهان- حسین عزیزیان: علیرضا لطفی فرزند کاظم متولد 1342 کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی در خانواده ای مذهبی تولد یافت. پدر وی کارگر کارخانه بافناز بوده و به واسطه مستأجری به نام علیرضا پوربزرگ که در خانه پدری اش ساکن بود به شعر انقلابی گرایش پیدا می کند و همراه با بچه های مسجد محمد آباد و بابا علی عسگر خیابان شیخ صدوق در تظاهرات دوران انقلاب شرکت داشته است. در دوران ...
رحم اجاره ای و توضیحات مهم در مورد آن
و فرز و سرحال است. متاهل است و یک پسر هفت ساله دارد. پنج سال قبل همسرش طی تصادفی، ضربه مغزی و خانه نشین می شود و آمنه برای تامین معاش و گذران زندگی، به پیشنهاد یکی از آشناها، به بارداری برای دیگران رو می آورد. بار اول که رحمش را اجاره داده، دو قلو باردار شده و زمستان 1390 بچه ها را به دنیا آورده است. یک بار دیگر خردادماه 92 فارغ شده، دفعه بعد مهرماه 93، حالا هم در حال مصرف دارو برای ...
سوء مدیریت محیط زیست چه بلاهایی را به سر سمنان می آورد؟ / دشمن در حال تفرقه قومیتی شدیدی در سمنان است/ ...
اسلامی به امام خمینی(ر ه) هم به عنوان مرجع تقلید و هم رهبر نهضت انقلاب اقتدا نمودند. از دیگر فعالیت های مبارزاتی من در دوران انقلاب می توان به شرکت در تظاهرات بعد از شهادت مصطفی خمینی، تظاهرات 17 شهریور قم، شرکت در نماز عید فطر با امامت مرحوم مفتح در قیطریه که منجر به تظاهرات عظیمی گردید. پس از پیروزی انقلاب وارد کمیته انقلاب زیر نظر مرحوم آیت الله مهدوی کنی شدم و پس از آموزش ...
جزئیات گفت و گو با آزاده نامداری و همسرش+تصاویر
گویم بله و اگر نخواهم خیلی راحت می گویم نه. در حقیقت مشکل من این بود که خیلی سرم شلوغ بود و فکر می کردم با این کار در حق یک آدم و زندگی اش ظلم می کنم چون وقتی زن یک خانه شوید دو روز دیگر هم بچه دار می شوید و نسبت به همسرتان و خانواده اش یک تعهدی دارید و من در آن زمان اصلا چنین آمادگی نداشتم چون واقعا سنی هم نداشتم و در اوایل جوانی بودم و پدیده ازدواج برایم اصلا قابل لمس نبود. بعد از آن ...
24 ضربه چاقو برای خاموشی یک عاشقانه
دیدار مادرم به آنجا می آید. هر چه سعی می کردم این رابطه را قطع کنم فایده ای نداشت. تا این که روز حادثه سر همین موضوع با برادرم درگیر شدم. همان لحظه فریبا پس از شنیدن صدای درگیری به خانه ما آمد و من بیشتر عصبانی شدم. او را بیرون کردم و در نهایت به خانه اش رفتم و بدون هیچ حرفی به او چاقو زدم. تازه بعد از قتل بود که متوجه شدم فریبا باردار است و فرزند مرا در شکمش دارد. نمی دانم چرا این کار را کردم ...
این ماجرا یک افسانه نیست+عکس
.... این دو خانواده سالها از هم بی خبر بودند تا اینکه شد آنچه باید می شد. فاطمه خانم روایت اولین دیدارش را با آقا مهدی که حالا دو ماهی هست در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) به شهادت رسیده، اینگونه تعریف می کند: *یک هفته بعد از اولین دیدار آمدند خواستگاری می خواستم گواهینامه رانندگی بگیرم. به همین دلیل در یک آموزشگاه ثبت نام کردم، پس از مدتی مربی ام گفت راستی یک آقایی ...
فرهنگ در رسانه
خصوصیات ظاهری را دارد. گزارش محمدکاظم دهقانی اشکذری دوست صمیمی بنده قبل از شهادت دایی قاسم از بخش خبری شبکه سه پخش شده است ضمیمه این یاداشت برای تهیه کننده محترم ارسال می شود و شاید دیدن این سه دقیقه گزارش برای شما رفع همه شبهات بشود. بعد از خواندن یادداشت شما یاد جمله یکی از منتقدین می افتم که می گفت فیلم دلبری با تم وفا ساخته شده است و مقابل تمی است که مدتی هست در سینما به ...
7 شهیدی که سال جدید مزین به نام آنها شد
عضویت و فعالیت در حزب جمهوری اسلامی و اداره یکی از کانون های حزب دنبال می کرد. ماه ذی حجه 1366 رقیه رضایی با خانواده و به نیابت از مادرش به سفر حج واجب مشرف شد. در روز برائت از مشرکین با سایر حاجیان زائران بیت الله الحرام در راهپیمایی شرکت کرد تا بار دیگر انزجار خود را از ظلم و ستم ایادی استکبار جهانی نشان دهد که به دست عمال رژیم آل سعود به شهادت رسید. حاج خلیل پرویزی، جهادگر ...
24 ضربه چاقو برای خاموشی یک عاشقانه
در همین رفت و آمدهای فریبا به خانه ما و سر زدن به مادرم با او آشنا شدم. بعد از آن ارتباط ما بیشتر شد و من عاشقش شدم اما پس از گذشت مدتی به اصرار خواهر و برادرم تصمیم گرفتم از این زن جدا شوم اما او دست بردار نبود. تا این که روز حادثه باز هم سر این موضوع با او درگیر شدم که نمی دانم چه شد با چاقو چندین ضربه به او زدم. خیلی عصبانی بودم و کنترلی بر رفتارهایم نداشتم. با اعترافات این پسر ...
همسر عزیزم! شما حسینی باش و من زینبی می مانم!
به خانه آبادان می رفته. صاحبخونه هم که بی خبر از من بوده، نمی دونسته باید به کجا تحویل بده. لحظه سختی بود، نمی دانستم خوش حال باشم یا ناراحت. بعد از دو سال انتظار، آخر جواب گرفته بودم. خسرو زنده بود. ولی باید برای بازگشتش به آینده ای مبهم دل می بستم. وقتی خبر رو به خانواده گفتم، هر کسی یه حسی داشت. مادر بغلم کرد و زار زار اشک ریخت. پدر هم دستش را به پیشانی گذاشت و نشست. همه دلواپس آینده ام بودند ...
آزاده نامداری: بعد از هفت سال به هم رسیدیم
با این کار در حق یک آدم و زندگی اش ظلم می کنم چون وقتی زن یک خانه شوید دو روز دیگر هم بچه دار می شوید و نسبت به همسرتان و خانواده اش یک تعهدی دارید و من در آن زمان اصلا چنین آمادگی نداشتم چون واقعا سنی هم نداشتم و در اوایل جوانی بودم و پدیده ازدواج برایم اصلا قابل لمس نبود. بعد از آن اتفاق مسیر هر دوی تان تغییر کرد ؟ آزاده نامداری: بله. کاملا مسیرمان از هم جدا و ارتباط مان قطع شد ...
ماجرای مجروحیت شیمیایی در عملیات والفجر8/استرس و ناراحتی برای جانبازان شیمیایی مانند سم است
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از کوله بار ، کرامت الله نظری گفت: سال 1348 در شهرستان کهنوج استان کرمان به دنیا آمدم و در سال 1364 در سن 16 سالگی از طرف بسیج عازم جبهه های جنگ شدم و هم اکنون کارشناس علوم تربیت بدنی هستم و همسرم نیز مهندس زراعت است که برای کارشناسی ارشد درس می خواند. این جانباز شیمیایی درباره اولین مصدومیتش در فاو گفت: ملوان نیروی دریایی بودم، دشمن در ...
این شوخی ها را با همسرتان نکنید
!" این شامل شوخی با اعضای خانواده مخصوصا بزرگترها و پدر و مادر هم می شود ، یعنی فرضا با پدر همسرتان یا مادر همسرتان شوخی ای کنید که دور از شان آنها باشد و یا بی ادبی محسوب شود. - مسخره کردن : مسخره کردن همیشه بد است ، مسخره کردن همسر بدتر و مسخره کردن همسر در حضور دیگران بدترین کار ممکن ! این مسخره کردن می تواند جنبه های مختلفی داشته باشد ، همسرتان کاری را درست انجام نداده شما با این کلمات ...
طولانی ترین عملیات دفاع مقدس کدام است؟
چقدراست؟ گفتم 27 سال امام فرمودند: برو دست پاسداران بگیر و اوضاع جنگ را عوض کن. فردای آن روز حکم فرماندهی سپاه من را از صدا و سیما خواندند و من وقتی رفتم جبهه همه نیروهای ما 30 هزار نفر بود و هیچ تیپ و لشکر و توپ و تانکی هم نداریم. تنها 30 هزار نیروی شهادت طلبی بودند که سلا ح سبک داشتند اما یکسال بعد از حکم امام (ره) ما خرمشهر را آزاد کردیم و 12 تیپ رزمنده بسیار قوی تشکیل داده، تعداد زیادی تانک و ...
همسایه قاتل: مرا بکشید، پول نمی خواهم!
می کرد تا اینکه خواهر و برادرم به این ماجرا پی بردند. آنها به من اعتراض کردند و گفتند باید به این رابطه پایان دهم. وی ادامه داد: به عذرا گفتم باید ارتباطمان را تمام کنیم اما او قبول نمی کرد. صبح بیست و پنجم اسفند 90 در غیاب پدر و مادرم عذرا به خانه مان آمد و التماس کرد ارتباطم را با او قطع نکنم. او می گفت زن تنهایی است و غیر از من کسی را ندارد. هر چه به او گفتم دست از سرم بردارد گوشش ...
کودکان کار در اوج
این است که یک روز پا به توپ شود و در زمین فوتبال جولان دهد. هنوز تب و تاب بچه ها بعد از شعر خواندن دست جمعی شان فروکش نکرده که مجری از حضور یکی از بازیگران قدیمی عرصه کودک خبر می دهد؛ هر چقدر که دوست داشتید هنرمند عزیزمون جناب آقای رضا فیاضی رو تشویق کنید. هنوز کلام مجری تمام نشده که صدای دست و جیغ بچه ها بالا می رود. رضا فیاضی حالا به جمع بچه ها اضافه شده و شروع می کند به سلام و احوالپرسی با بچه ...
دستان خالی کارگران ارگ بم چشم انتظار تصمیم سازمان برنامه و بودجه
بیمه مان نیز واریز نشده است. اگر اتفاقی برای هر کدام از ما یا خانواده مان بیفتد و گذرمان به بیمارستان بیفتد، چه باید بکنیم. من فقط چشم امیدم به دعای خیر مادرم است که هر روز بدرقه ام می کند. بیچاره پیرزن از درد شب ها خوابش نمی برد اما پولی ندارم که خرج دوا و درمانش بکنم. بوی عید بوی کاغذ رنگی الان عید نزدیک است. از همین حالاغصه ام گرفته است که اگر احیاناً درهای رحمت به سوی ما ...
همه دغدغه های یک زوج معلول/ از کهریزک تهران تا رستگاری مشهد
20 سال داشتم آن زمان علیرضا 42 ساله بود بعد از یک سال خیلی اتفاقی هم را دیدیم آن روز من حال و روز خوبی نداشتم و به خاطر اینکه مادرم حاضر نمی شد من را برای عید به خانه ببرد ناراحت بودم. همان روز علیرضا آمد و علت ناراحتی ام را پرسید و کمی با هم حرف زدیم و این دیدار جرقه ای بود برای شروع دوستی و آشنایی بیشتر، بعد از چند هفته، علیرضا از من خواستگاری کرد، معرفتی که علیرضا داشت و افکارش سبب ...
خواننده پاپ چگونه از امام رضا(ع) شفا گرفت؟
.... این موضوع به قدری من و خانواده ام را ناراحت کرده بود که دیگر نمی دانستیم چه کاری انجام دهیم. دقیقا شهادت امام رضا(ع)بود و حال و احوالم خیلی بد بود .همین طور با خودم درد و دل می کردم و از انجا که به غیر از خوانندگی کار اهنگسازی می کنم و در خانه ام استودیوی دارم و برای خودم فکر می کردم که اگر صدایم برای همیشه و کامل از دست رفت خوب شغل من آهنگسازی است به همین موضوعات فکر می کردم و در ...
مقام ولایت حضرت زهرا (س)/ولایت فاطمه (س) پنهان مانده است
شدت گرسنه بود و از فاطمه علیه السلام طعام خواست، ولی در خانه چیزی نبود و فاطمه علیه السلام گفت: یا علی! در خانه طعامی نیست، من و بچه هایت دو روز است که گرسنه ایم و مختصر طعامی هم که بود، آن را به تو خوراندیم و خود در گرسنگی صبر کردیم. علی علیه السلام از شنیدن این سخن فوق العاده ناراحت گشته و اشک در چشمانش حلقه زد و برای تهیه طعام زن و فرزندانش به بازار رفت و یک دینار قرض گرفت تا مشکل ...
زندگی نامه آیت الله قاضی طباطبایی
بعد فرمودند که رویم را بپوشان، من هم روی صورتشان را پوشاندم و ایشان از دنیا رفتند. من بدون هیچ دغدغه و اضطراب تا صبح پیش ایشان نشستم و قرآن خواندم تا آن که هنگام اذان صبح شد و خانواده آمدند و پرسیدند که جریان چیست و من هم گفتم که پدر فوت شده است و فریاد و سر و صدا از اهل خانه بلند شد و در آن لحظه تازه متوجه تصرف او شدم و فهمیدم چه اتفاقی افتاده است و از مرگ پدرم بسیار متأثر شدم . او که ...
زندگی نامه شهید زین الدین
هوایی دیگر داشت و نورانیت چهره اش، خبر از یک واقعه بزرگ می داد. این اتفاقات توجه مادرش را هم جلب کرده بود. پدر شهید زین الدین می گوید: روز جمعه، آقا مهدی از یکی از شهرها تماس گرفت و با مادرش صحبت کرد. مجید (برادر کوچک آقا مهدی که با هم به شهادت رسیدند) هم بعد از مدتی زنگ زد و با مادرش صحبت کرد. بعد از اتمام تلفن، مادرش برگشت و گفت: بچه ها با من خداحافظی کردند و من مطمئن هستم که این آخرین خداحافظی ...
بی تابی برای آمدن وکلای ولایات
به گزارش بولتن نیوز ، پدرش تاجر معتبری بود (حاجی ربیع آقا). مدت ها بود در طهران بود. درشکه صدا کرد با هم نشسته رفتیم به همین بهارستان. مجلس تازه به آنجا رفته بود. تمام مردم در حیاط (جلوی در ورودی) کفش ها را می کندند. رفتیم همان اتاق که قبل از ورود به تالار جلسه هست. آن وقت آنجا که حالا گویا محل جلسه خصوصی مجلس است، صحن مجلس بود. توی تماشاچی ها نشستیم. وضع مجلس: مجلس شکل مربعی داشت. دیوار طرف راهرو دو در ورودی داشت که وسط آن پنجره بود. ...
مصاحبه خواندنی با محمد بنا
او آوانس میدادم و میگذاشتم پشتسرم میگفتم خاکم کن؛ ولی الان دو دست هم که قرض بگیرم باز هم نمیتوانم او را تکان بدهم. شرایط بچه ها نسبت به مهرماه که شروع کردید چطور است؟ خیلی خوب است و همه کاملا این تفاوت را حس میکنند. یعنی همه آنها که از قدیم بودهاند و حتی کارمندهای خانه کشتی با دیدن شرایط حس میکنند تغییرات مثبتی بهوجود آمده و من هم خیلی خوشحالم. تا شرایط خیلی خوب ...
از اعمال شکنجه های همزمان تا روزهای ملی کِشی/ارتباط با الفبای مُرس
اقوام ماندند تا صبح به زندان بیایند. خانه ما در خیابان مولوی بود. آن شب را تنها در خانه ماندم. صبح فردا، خانواده پس از مراجعه به زندان و اطلاع از آزادی من، به خانه آمدند. مادرم رنجور و پیر شده بود. وقتی مرا دید، می گفت باور نمی کنم برگشته ای! *تحصیل به شرط مصاحبه ساواک فارس: بعد از آزادی به چه کاری مشغول شدید؟ کفایی قاینی: به دانشگاه رفتم، دلم می خواست تحصیلاتم را ...