سایر منابع:
سایر خبرها
روایت قزوه از ارادت تاجیک ها و هندوها به امام(ره)
گرفتند زمانی هم که انورسادات از شاه حمایت می کرد تنها به این دلیل بود که پولهایی که از سوی او گرفته شده را برملا نکند. علاوه بر این می توانیم در بعد بین المللی وارد شویم مثلا می توانیم به نگاه مردم دیگر کشورها به امام و انقلاب بپردازیم. وقتی در هند بودم خاطرم است که فرزندان نواب در هند در حسینیه خودشان تصویری از امام و آقای گلپایگانی داشتند علاوه بر این در تاجیکستان هم شاعرانی بودند که درباره انقلاب و ...
ماجرای ناهار میرزا جواد آقا تهرانی(ره) در خبرگان
مجلس خبرگان برای تدوین و تنظیم قانون اساسی شرکت می کردم، شب ها در منزل فرزندم در تهران بودم، روزها ایشان مرا با ماشین شخصی خود به مجلس می برد و ظهر برای ناهار برمی گرداند و مجددا عصر می برد، چون مسافت راه از مجلس تا خانه طولانی بود من به ایشان گفتم لزومی ندارد برای ناهار به منزل بیایم؛ همانجا چیزی می خورم. قرار شد من ظهرها در مجلس بمانم، اما چون نمی خواستم از غذای بیت المال استفاده کنم ...
وزیر ورزش: اصلاح طلبی شناسنامه دار هستم
و مصاحبه نیمه تمام ماند. وزیر که گویی بدش نمی آمد چالش با ما را ادامه دهد، کمک کرد تا قرار دوم هم جور شود؛ دوروز بعد از قرار اول. این بار خسته تر بود و به سرحالی روز اول نبود. اول کمی دردودل کرد، بعد به سوالات پاسخ داد و آخر هم دوباره نوبت به صحبت هایی رسید که قرار شد بین خودمان بماند... . برای اولین سوال گریزی به یک سال وسه ماه قبل بزنیم؛ وقتی سه وزیر پیشنهادی نتوانستند از مجلس رای ...
می گفت همت را آوردی پسر من را گم کردی؟
به گزارش سرویس حماسه و جهاد دفاع پرس باقر شیبانی از نیروهای قدیمی لشکر 27 محمد رسول الله(ص) است. وی درباره دیدار شهید زجاجی و شهید همت پس از شهادت می گوید: شهید اکبر زجاجی معاون شهید همت بود.او سه روز قبل از حاج همت شهید شده بود و جنازه اش را اشتباهی فرستاده بودند مشهد و هنوز خبری از وی نبود. پدرش که من را هم می شناخت تا دید یقه ام را گرفت، گفت: همت را آوردی پسر من را گم کردی؟! جو ...
چرا مدیران نباید شغل مادام العمر داشته باشند
...، به مدت یک سال به عنوان سرپرست یک بانک دولتی کار کردم. سپس از ایران خارج شدم و به دبی رفتم. در دبی چند ماه پیگیر انجام یک پروژه تولید مواد غذایی بودم که با رئیس بانک HSBC بریتانیا که عضو هیات مدیره بانک سرمایه گذاری آن بانک در دبی بود آشنا شدم و در نتیجه ملاقات هایی که داشتیم به من پیشنهاد دادند به عنوان نفر دوم بانک سرمایه گذاری HSBC در دبی مشغول به کار شوم. برای این کار با یک بلیت درجه یک ...
دغدغه های تئاتری در بزرگداشت منیژه محامدی
تشکیل یک گروه با همراهی محمد اسکندری که همسرش است، صحبت می کرد. او با اشاره به اینکه در روز اول فروردین سال 58 اولین تئاتر خیابانی را مقابل تئاتر شهر اجرا کرد که به نوعی اولین حضور رویا تیموریان هم بود، به چگونگی اجرای نمایش سووشون اشاره کرد و افزود: برای این کار سراغ سیمین دانشور که با برادرم آشنا بود، رفتم و وقتی گفتم می خواهم سووشون را اجرا کنم عصبانی شد و گفت، تو چطور می خواهی آن را کار ...
اعجوبه ای که با مانور ژورنالیستی رهبری غیرمتعهدها را تغییر داد!
حاج ابراهیم همت از آن دست شهداست که هر چه درباره اش گفته و نوشته شود، باز هم سخنان تازه و نکاتی می توان از آن ها به دست آورد. تابناک ، در روزهای پایانی سال که اتفاقا همزمان با سالگرد شهادت سردار سرافراز سپاه اسلام است گزارشی از زندگی حاج ابراهیم همت را برای مخاطبان ارائه می کند. شهید محمد ابراهیم همت در دوازدهم فروردین ...
من و راننده سلفی ام!
محسن اسلام زاده- مستندساز مولوی اهل سنت متاثر از شهید شیعه سال 86 و در اوج فعالیت های گروهک ریگی برای ساخت مستند مرزبانان به سیستان و بلوچستان رفتم. آنجا با یک تاریخ گمشده انقلاب روبه رو شدم. یک برهه ای که ما هیچ اطلاعی از آن نداشتیم و کمتر کسانی نیز بودند که از آن مطلع باشند. آن برهه دهه 60 بود که بچه های جهاد و سپاه بعد از انقلاب اسلامی به سیستان و بلوچستان رفته بودند و ...
کردستان از تشکیل کمیته انقلاب اسلامی تا هجرت نیروهای مسلمان به کرمانشاه
اسلامیمان بازگشتند و توبه کردند. در روز بیست و سوم بهمن ماه سال 1357 ما توانستیم 60 نفر از نیروهایی را که به صورت داوطلب و خودجوش برای دفاع از آرمان های امام خمینی (ره) در این محل جمع شده بودند، را مسلح کنیم و امنیت شهر و جاده ها را به کمک این نیروهای بی ادعا تأمین کنیم. تعدادی از اسلحه ها را خود همین بچه هایی که کمیته انقلاب را تشکیل دادند روز قبل در درگیری با نیروهای شهربانی به دست ...
دزدی درنقش مهندس
دزدی کردم. چطور به خانه اش رفتی؟ وقتی با پارسا آشنا شدم به او گفتم که دانشجوی رشته کامپیوتر هستم و کارم مهندسی کامپیوتر است. پارسا آنقدر از خانه بزرگشان و وضعیت خوب مالی شان برایم گفته بود که وسوسه شدم از نزدیک با وضعیت مالی آنها آشنا شوم. یک روز که با او بیرون رفته بودم، بحث را به کامپیوتر و نرم افزارهای جدید کشاندم. به همین بهانه به پارسا گفتم که می توانم برنامه جدیدی در کامپیوترش ...
کیفیت نماز استغاثه به حضرت فاطمه (س)
...> امیرمؤمنان (ع) می فرماید: روزی با گروهی از اصحاب خدمت رسول خدا (ص) بودم آن حضرت به اصحابش فرمود چه ویژگی برای زن بهتر از هر چیز است؛ هیچ کس نتوانست جواب صحیحی بدهد اصحاب که متفرق شدند به خانه رفتم و سؤال پیامبر را با فاطمه در میان گذاشتم، وی فرمود: بهترین چیز برای زنان آن است که مردان نامحرم آنها را نبینند و زنان نیز نا محرمان را نبینند. آنگاه پاسخ را خدمت رسول خدا (ص) بردم آن حضرت شادمان شد و فرمود ...
با هویت جعلی به جبهه رفتم!
متحول شده و بدون اینکه پیش زمینه های لازم را داشته باشند به جبهه می رفتند اما عموماً خانواده های مذهبی که انقلاب را از خودشان می دانستند، زمینه را طوری فراهم می کردند که جوانان یا حتی نوجوانان شان داوطلب حضور در جبهه می شدند. بنده متولد 1347 هستم و سال 62 که برای اعزام اقدام کردم، 15 سال داشتم. خانواده مشکلی با رفتنم به جبهه نداشتند، اما مسئولان اعزام صغر سنی را دلیل می آوردند و مانع می شدند که به ...
گزارشاتی از تبانی در فوتبال به دستم رسیده/ جرم سیاسی فروش مال غیر بود/ پرداخت حق پخش به فوتبال غیرقانونی ...
ورزش داشته باشند یا در مجامع جهانی یا در فعالیت های بین المللی ورزشی صاحب عنوان بوده یا سال های سال مدیریت کرده باشند و الان حایز تجربیاتی باشند که بتوانند در این پست قرار گیرند. * سازمان نظام ورزشی را با همان الگوی سازمان نظام پزشکی و سازمان نظام مهندسی طراحی کردیم که به زودی قرار است برای تصویب تقدیم هیات دولت شود که اگر تصویب شود، طبیعتا افرادی که از این به بعد بخواهند کار ورزشی ...
نبود من و کرار به استقلال ضرری نمی رساند
. ابراهیمی درباره محرومیتش از بازی با نفت تهران تصریح کرد: در ابتدا باید بگویم از لحظه ای که کارت زرد گرفتم، واقعا ناراحت بودم که بازی هفته بعد که بسیار حساس است را از دست دادم. این مساله روی روند بازی ام نیز تاثیرگذاشت. دوست داشتم آنقدر بازی را خوب ادامه دهم که غیبتم را در بازی با نفت جبران کنم. مطمئن هستم بچه ها هفته بعد هم پیروز می شوند و 3 امتیاز را کسب می کنند. هافبک ...
گفتگوی خواندنی با استاد ناصر چشم آذر
موسیقی ما: از رسیدن ما به منزل استاد در اقدسیه تهران خیلی نمی گذرد که همگی مست موسیقی می شویم. هماهنگ کننده برنامه حمیدرضا گلشن است و ما (من، حمید منبتی و امیر خامنه) زودتر رسیده ایم. بیرون از خانه، وقتی درون ماشین نشسته ایم، هجرت را زمزمه می کنیم و حرف اساسی ما این است که موسیقی پاپ ما، که چهل سال قبل این سطح از آهنگسازی را داشته، چرا ترقی معکوس کرده و بعد باران عشق از ذهن مان می گذرد ...
کشتن رفیق هنگام کندن پوست پیاز
هستیم و از مدت ها قبل دوست بودیم. روز حادثه من در زیرزمین در حال پوست کندن پیاز بودم که تقی به من نزدیک شد. به او گفتم برو و طبقه بالا را نظافت کن. ناراحت شد و گفت چکاره ای که به من دستور می دهی. سر همین موضوع با هم مشاجره کردیم. تقی چهار پایه ای برداشت و به طرف من آمد و خواست بزند که با چاقو ضربه ای به او زدم. من اصلاً قصد کشتن او را نداشتم به همین خاطر بعد از حادثه بلافاصله خودم تقی را به ...
ماجرای آخرین روز زندگی دکتر مصدق
دکتر مصدق این گونه پاسخ می دهد: پرسش- آقای شاه حسینی از روز فوت دکتر مصدق برایمان بگویید. شما آن روزها کجا بودید و بطورکلی واکنش ها به خبر فوت دکتر مصدق چه بود؟ من در آن دوره عضو نهضت مقاومت ملی و در خدمت مرحوم آیت الله سیدرضا زنجانی بودم. ایشان به من زنگ زدند و خواستند که نزد ایشان بروم، هنگامی که آنجا رفتم، تعدادی دیگر از دوستان نیز حضور داشتند. مرحوم سیدرضا زنجانی گفتند ...
آنان که مصدق را بت کردند به اشتباه خود پی بردند
انتقام گیری به حق از جانیان این سه روز و نجات قوام السلطنه از هر تعقیب قانونی از اعمال نابجای دیگر مصدق السلطنه است. انتصابات او پس از این، یکی بعد از دیگری، سؤال انگیز بود. آوردن عوامل دست نشانده و همدستان شرکت نفت انگلیسی، چون فلاح و بیات و شاپور بختیار نمونه ای از آنهاست. یا برگزیدن سرتیپ دفتری، همان کسی که سال ها قبل به آیت الله کاشانی توهین کرده بود و ایشان را با ضرب و شتم از خانه بیرون کشید و ...
6 ماه به خودم مهلت داده ام
...> برخلاف سایر مدیران ورزشی شما از همان ابتدا حرف از رهبری جامعه هندبال زدید! خودم را سرباز نظام می دانم، هم پاسدار بودم و هم فرمانده بسیج، سوابق جبهه جنگ دارم و جانباز هشت سال دفاع مقدس هستم. اوایل انقلاب پاسدار بودم و یکی دوسال بعد فرمانده بسیج کرمان شدم، همزمان با شروع جنگ تحمیلی در جبهه حضور داشتم، اواسط جنگ مدیرکل استان کرمان شدم ولی ارتباطم را با جبهه و لشکر قطع نکردم و سعی می کردم در ...
بازاری به بلندای فقر/ با اینکه منو میزنه ولی هنوزم دوستش دارم!
نوشته بودم تصحیح کردم. آری، اغلب ما نسبت به دیگران سخت گیرتر هستیم تا نسبت به خودمان و بعضی وقت ها اگر خودمان را تصحیح کنیم می بینیم به آن خوبی که فکر می کنیم، نیستیم. وبلاگ محترمانه نوشت : نکات کلیدی برای سریعترین خانه تکانی! خانه تکانی شب عید، از کارهاییست که برخلاف اسمش نباید شب عید انجام شود، بلکه باید از مدتها قبل از رسیدن لحظات سال تحویل انجام شده باشد. ...
کار شاعر زخم پوشانی نیست
انجام دهد. کرامت انسان و قدسیت خدا دو رکن اصلی و اساسی سروده های هر شاعر معتقدی می تواند باشد و بهره مندی از این دو شاخصه به صورت توأمان می تواند کاری شایسته را شکل دهد. جامعه ما وقتی مشکلات و معضلاتی دارد که همه مردم با آن آشنا هستند، باید مردم را دید و افراد جامعه حداقل انتظاری که از شاعران خود دارند آن است که در سروده هایشان مردم را در نظر داشته باشند. در این هشت سال دولت نهم و دهم ...
قربانی اسیدپاشی: باز هم قصاص می کنم
...> شما اولین نفری هستید که حکم قصاص چشم را آن هم در پرونده های اسیدپاشی اجرا کردید، از روز اجرای حکم قصاص بگویید؟ من به خاطر عذاب هایی که این همه سال تجربه کردم از حق قصاص گذشت نکردم. محل اجرای حکم، یک درمانگاه مجهز در زندان رجایی شهر بود. موقع قصاص، بالای سرش بودم. چند پزشک متخصص و قاضی اجرای احکام و همچنین قاضی شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران در اتاق عمل بودند. چندین بار از من پرسیدند که آیا ...
جریان شیعه شدن یک وهابی
...> این جوان شیعه شده ادامه داد: نداشتن اسکان و سرپناه مشکل اصلی دیگر من بود. به دلیل نداشتن خانه نمی توانستم همسرم را از به قم بیاورم باز هم به حرم رفتم و گفتم بی بی، من قرار بود از شما تنها یک حاجت بخواهم اما باز هم حاجتی دارم. در حرم دعا کردم بار دیگر از حرم که بیرون آمدم مردی به دلیل لهجه ام توجه اش به سمت من جلب شد و با اصرار از من پرسید که در قم چه می کنی؟ بعد از شنیدن ماجرای من، مرا به یک برنامه ...
مجازات مرگ برای قاتل آتش افروز
انداختم و آن را آتش زدم سپس گریختم. با اعترافات این مرد به جزئیات جنایت، دختر جوان اشرف در جایگاه ایستاد و گفت: آخرین بار مادرم را در پاساژ همراه این مرد دیدم، بعد مادرم به بهانه اینکه جایی کار دارد از من خواست به خانه بروم، بعد از اینکه مادرم ناپدید شد دلواپس شدم اما نمی دانستم چه کار کنم. سرانجام با گذشت سه روز از این ماجرا به دایی ام گفتم که مادرم با یک مرد غریبه سوار خودرو شده است و ...
وزیر ورزش: اصلاح طلبی شناسنامه دار هستم
سال هاست نگاه پوپولیستی بر ورزش حاکم شده است؛ در ساخت و سازها. تصور بر این بوده که هرجا می رسیم برای اینکه مردم مطالبه دارند، باید کلنگی به زمین بزنیم و بقیه کار را رها کنیم. حاصل آن چهارهزارپروژه ناتمام شده؛ راضی کردن لحظه ای و بعد هم بدقولی کردن، قول دادن و عمل نکردن. پروژه ها سال های سال مانده است. صحبت از علم، درس و دانشگاه که می شود، حاضر نیست پاپس بکشد و بیشتر با ضمیر من حرف می زند ...
واکنش فرماندهان جنگ پس از شنیدن قطعنامه 598 چه بود؟
نیستی؟ گفتم: _نه! گفت: _جدی می گی؟ گفتم: _بله، من سال هاست که از سپاه استعفا داده ام، کارمند شرکت نفت شده ام! گفت: _عجب. من نمی دانستم. حالا بمان! _نه. می خواهم بروم. برای من مجلس تودیع گذاشتند. با چشمانی تر، از سپاه و جنگ خداحافظی کردم و رفتم سرکارم. مدتی در تهران بودم. از سال 1368 مسئول ...
آیت الله هاشمی: رابطه با عربستان با اظهاراتی که در نمازجمعه تهران شد خیلی بد شده / 1+5 می گوید ما از ...
انقلاب شد، آنها اوایل از انقلاب ما ترسیدند. مخصوصاً آن روزهایی که شعار صادر کردن انقلاب را می دادیم و بالاخره خود ملت ها هم به فکر افتادند که راه ایران را بروند، آنها نگران بودند و روابطشان با ما بد بود. تا اینکه زمان به ریاست جمهوری من رسید. در جنگ هم آنها از صدام حمایت می کردند و پول می دادند و فضای آنها در اختیار صدام بود. امام هم وقتی حج قطع شد، نگران بودند و گفتند: این بد است که ما دولتی اسلامی ...
حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می دارم
برادرش نداشته باشد. حاج ولی الله همت: در جبهه فقط یک نوروز در کنار هم بودیم سردار ولی الله همت با اشاره به خاطراتی از شهید همت گفت: بنده و برادرم دو سال و نیم تفاوت سنی داشتیم و ایشان دو سال از بنده بزرگ تر بودند. در جبهه فقط یک نوروز در کنار هم بودیم. در عملیات فتح المبین توفیق داشتم که در خدمت ایشان باشم و از نخستین روز عید تا 10روز بعد تا پایان عملیات در خدمتشان بودم. ...
سید محمد حسین طباطبایی کجاست؟ و چه می کند؟
باید حفظ بشوند حدود هشتصد پنجاه روایت است البته به غیر از روایاتی که برای مطالعه آمده است. این کار در دو مجلد آماده شده و امیدواریم که ان شاءالله مفید باشد و مورد استقبال همه بخصوص حافظان قرآن که بعد از حفظ قرآن، می خواهند روایات را بخواهند و حفظ کنند، قرار بگیرد. این کتاب چون به صورت درسنامه و برای تدریس در کلاس هست، یک کتاب راهنمای تدریس هم برای آن در حال تدوین است که ان شاء الله بزودی آماده می ...
اسم مرعشی را که آوردم کتک خوردم
...> بسم الله الرحمن الرحیم. بنده بهرام امیر حیدری هستم، در دفاع مقدس، در قالب گردان های رزمی لشکر 41 ثارالله کرمان، با دشمن جنگیدم و حدود 5 یا 6 مرتبه با تیر مستقیم دشمن مجروح شدم. بعد از جنگ در سپاه ثارالله کرمان مشغول به خدمت شدم و در سال 85 بازنشسته شدم، در حال حاضر در راهیان نور و مناطق محروم جنوب کرمان و سیستان و بلوچستان و برخی عرصه های دیگر مشغول به فعالیت و خدمت رسانی هستم. ...