سایر منابع:
سایر خبرها
نمی توانستم خواهرم را با شوهرش ببینم، به خاطر همین او را...
... حدود 10 سالی اختلاف سنی دارند. اما بعد از مرگ پدر و مادرش با خواهر خود در خانه پدری زندگی می کرده است. می گفت خواهرش قصد ازدواج داشته و قرار بوده به زودی عروسی کند، اما دو سه روز است که گم شده و خبری از او ندارند. حالا شکایت کرده و پیگیر ماجرا هستیم. پرسیدم: چرا آنقدر اضطراب داشت من داشتم نگاهش می کردم زانوهایش می لرزید. بله من هم متوجه شدم، ولی انگار خیلی با ...
روایت عجیب زن جوان از ارتباط همسرش با دختر همسایه/ می خواهم خیانت را با خیانت پاسخ بدهم و...
زن 28 ساله، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت: شوهرم مدام به من خیانت می کند دیگه خسته شده ام و قصد خیانت به او را دارم. زن جوان از اینکه همسرش به او مدام خیانت می کند و خودش بارها او را با دختر همسایه گرفته است، آشفته شده به حدی که می خواهد به همسرش خیانت کند تا تلافی کرده باشد. در آخرین روزهای تابستان 8 سال قبل زمانی که در اوج شور و حال جوانی قرار ...
خیانت زننده یک زن سالخورده| دختران و دامادهایش او را در وضع ناجوری دیدند
ین زن مدعی شد برای اینکه آبروی همسرش را ببرد، مرد غریبه را به خانه اش دعوت کرده است. رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل با شکایت مرد 65 ساله ای به نام مجتبی آغاز شد. وی که به پلیس آگاهی پاکدشت رفته بود از همسر 60 ساله اش به نام گلی و یک مرد غریبه به نام اکبر شکایت کرد. این مرد در تشریح ماجرا گفت: 40 سال است که با همسرم ازدواج کرده ام و 3 دختر و 3 داماد دارم. اما سال هاست من و همسرم با هم اختلاف ...
شش زندانی خوش شانس این روزها
افتادم خانواده ام قید مرا زدند و تا الان به ملاقاتم نیامده اند و حسرت دیدارشان را دارم. هر آدمی تاوان رفتارش را می دهد و من هم این گونه تاوان دادم. ایام محرم برایم خیلی ارزشمند است وآزادی ام را با توسل به حضرت ابوالفضل دارم . خانواده ام طردم کردند آخرین زندانی زنی میانسال به نام نسیم است که شوهرش را کشته و از دو سال پیش در زندان است. حالا دختر وپسرش او را بخشیده اند. او بعد از ...
عروس افیون با رتبه دو رقمی کنکور
از خواب بلند شدم دیدم پسر شش ساله ام را رامین پای بساطش برده انگار آب داغ بر تنم ریختند، دستش را گرفتم و نمی دانم چطور شد که از آن اتاق بیرون آمدم... در روزهایی که رامین مرا کتک می زد و از درد به خود می پیچیدم او با مخدرهایی که داشت مرا نیز آلوده کرده بود و با این وضع به خانه پدرم پناه بردم. بازگشت به آرزوها هفت سال از خانه پدری طرد شده و گرفتار دخمه شوهری شده بودم ...
مرد شیطان صفت به جرم آزار دخترخوانده اش به اعدام محکوم شد
. وقتی دخترم چهار ساله بود، شوهرم بر اثر تصادف فوت کرد. بعد از آن کار می کردم تا هزینه های زندگی را تامین کنم. یک روز برادر شوهرم رامین سراغم آمد و پیشنهاد ازدواج را مطرح کرد. به دلیل این که تصور می کردم رها در کنار عمویش راحت تر است، به این پیشنهاد جواب مثبت دادم. اوایل همه چیز خوب بود، اما از سه سال قبل، رفتار رها تغییر کرد. از رامین وحشت داشت و گوشه گیر شده بود. هر وقت قرار بود با رامین در خانه ...
به خاطر شوهر موادفروشم به زندان افتادم
با سعید ازدواج کردم، تا قبل از ازدواج با او کاری نمی کردم. چند سالت بود که ازدواج کردی؟ اولین ازدواج من در 14 سالگی بود. ساکن روستا بودم. پدرم من را به مردی داد که 40 سال داشت. از او سه فرزند دارم. شوهرم که فوت کرد من خیلی بدبخت شدم. چون فرزندان همسر اولش همه ثروت پدرشان را از من گرفتند و من حتی برای بزرگ کردن بچه هایم پول نداشتم. برای اینکه از بدبختی ...
زن در دادگاه متوجه رابطه همسرش یا یک زن شوهر دار شد/ آقای قاضی! به شدیدترین مجازات محکومش کنید
وقتی فیلم های گوشی موبایل همسرم را بررسی کردم متوجه شدم همسرم از 2 سال قبل با این مرد رابطه پنهانی دارد.او حتی برای همسرم جشن تولد گرفته و با هم عکس های خصوصی گرفته بودند. من برای هر دوی آنها اشد مجازات می خواهم. سپس زن در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من از همان ابتدای ازدواج با همسرم اختلاف دارم.ما هیچ رابطه ای با هم نداشتیم و من و همسرم به فکر طلاق بودیم.به همین خاطر با این مرد تلفنی صحبت و با ...
دختر 20 ساله گریه مادرش را در آورد / دخترم درد زن مطلقه را نمی داند! + عکس
دوستم آمده و من را به اجبار به خانه برد. در ادامه مادر نگران که از استرس کمی صدایش می لرزید و گریه می کرد گفت وقتی حرف های دختر را شنید اشک ریزان گفت: دختر نوجوانم چه می داند که یک زن مطلقه بودن یعنی چه! او چگونه درک می کند که وقتی صاحبخانه می گوید من به زن تنها خانه نمی دهم چه احساسی دارم! او چه می فهمد که اگر سایه یک مرد بالای سرت نباشد با چه مشکلاتی دست به گریبان هستی! آیا دخترم می ...
تصمیم به خودکشی زن جوان به خاطر خواسته های زشت شوهر
رفتارها و خواسته های زشت خود نیز شدت بخشید و قصد داشت از طریق من به اخاذی و درآمدزایی دست یابد. در این وضعیت بود که من هم با پسر جوانی آشنا شدم و آرام آرام به او دل باختم . پویا که خود را خاطرخواه من معرفی می کرد در آغاز این رابطه تلفنی مدعی شد که مرا از این زندگی نکبت بار نجات می دهد. به همین دلیل من هم با او درد دل می کردم و مشکلاتی را که با همسرم داشتم برایش بازگو می کردم تا این که کرامت متوجه ...
رونمایی پژمان بازغی از چهره جدید دخترش | خانم با این تیپ دارکش حسابی همه رو شوکه کرد
،خداروشکر که اینقدر بزرگ شدی دخترم، آرزوی سلامتی دارم برای همه دختران نوجوان کشور عزیزم که مقتدرانه در وطنشان زندگی کنند وقوی وپایدارباشند.)) پژمان بازغی 48 ساله و متولد مرداد ماه است. پژمان بازغی تنها یک دختر دارد. پژمان بازغی چند سال متوالی مجری برنامه کودک شو بود و در آن برنامه بارها از علاقه اش به بچه و دخترش گفت. در ادامه عکس پژمان بازغی و دخترش را که دیروز منتشر شده است را ببینید. ...
حلقه قرآنی بانوان ژاپنی | کلاس خانم های مهاجر حال و هوای خاصی دارد
آشنایی با این مرد قرآن را خوانده بودم. آنقدر آیه های قرآن روشن بود، آنقدر دلم را آرام می کرد که به همسرم گفتم شما کجا بودی تا حالا؟ کجا بودی تا زودتر این کتاب را به من هدیه می دادی! درست مثل فیلم ها مسلمان شدم و با همسرم ازدواج کردم. سال ها از ازدواجم گذشته و دو فرزند دارم و 5 نوه. هر روز هم بیشتر از دیروز عاشق قرآن و اسلام و ایران می شوم. معلم قرآن آیه هایی از قرآن را می خواند و پس از ...
حکم اعدام برای رابطه شوم مرد متاهل با زن متاهل / فیلم های سیاه فاش کرد + عکس
مرد متاهل به دنبال رابطه سیاه با زن آشنا به اعدام محکوم شد. قضات دادگاه زن جوان را نیز به شلاق و یکسال کار عام المنفعه محکوم کردند. وی گفت: من و همسرم پنج سال است که با هم ازدواج کرده ایم و مدام با هم اختلاف داریم. تا اینکه متوجه رفتارهای مشکوک همسرم شدم و او را زیر نظر گرفتم تا اینکه چند روز قبل پی بردم همسرم شیدا با یکی از بستگانم به نام پارسا که او نیز متاهل و صاحب یک فرزند است ...
دردسر مطلقه شدن نرگس در 17 سالگی / او کودک همسر بود
سفره عقدی که دوست داشتم دخترکان شاد اطرافش باشم تا عروس لرزان پر از دلهره !. از همان روزهای نخست زندگی مشخص بود، علی خواسته یا ناخواسته تلاش می کند مرا طوری تربیت کند که می خواهد و اصلا شخصیت من وآنچه هستم را نمی پسندد. هر روز که می گذشت، مطمئن تر می شدم که این ازدواج غلط است و روز به روز غلط تر هم می شود . تا به خودم آمدم، فهمیدم باردارم. بچه ای در انتظار بچه ای دیگر! ...
بیوگرافی مجید واشقانی بازیگر سینما و تلویزیون
حضور در کلاس های بازیگری امین تارخ آغاز کرده و علاقه بسیاری به بازی در ژانر کمدی دارد. وی با پوریا پور سرخ در دوره های تکمیلی بازیگری در سال 80 همکلاسی بود. از سریال های مطرح وی می توان به زیر هشت، پایتخت یک ، مسیر انحرافی ، خانه اجاره ای ، ماتادور، میکائیل، امین ، برادر، زیرپای مادر، آنام، روزهای بی قراری و ... اشاره داشت. وی بر عکس تلویزیون حضور کمرنگی در سینما ...
بیوگرافی مریم مومن بازیگر سینما و تلویزیون
گفته خودش معتاد لواشک و آلوچه خشک می باشد. قبل از ورود به بازیگری یک دوره یک ماهه در کلاس های بازیگری شرکت کردم اما خیلی زود متوجه شدم آن آموزشگاه کاملا بی کیفیت است. آن شخص مدرس از من و امثال من که تازه قدم در این راه می گذاشتیم ماهیانه آن زمان 200 – 400 هزار تومان می گرفت. خانم مومن از سوم راهنمایی بخاطر طلاق پدر و مادرش برای اینکه روی پا خود بایستد بعنوان دستیار ...
مسخره ترین دلایل جدایی را از زبان کاربران توییتر بخوانید!
جدا بشیم تا من ببینم دلم برات تنگ میشه یا نه! اگه دلم تنگ شد بر میگردم! اما دلش تنگ نشد! خخخخخ 10- وقتی تو هستی نمی تونم برای خودم زمان بذارم! 11- دوست دارم اما عاشق یکی دیگه شدم. 12- سرم خیلی شلوغه. نمی تونم برای تو زمان بذارم. 13- مامانم تو رو نمی خواد حالا شما برای ما بنویسید؛ به چه بهانه ای راه به جدایی کشید! ...
قرار ملاقات مرگبار دختر جوان در اتاقک پشت بام
.... ناگهان با هم درگیر شدیم و او شروع کرد به داد و فریاد راه انداختن. من هم برای اینکه او را آرام کنم با دستانم خفه اش کردم. وی ادامه داد: بعد از اینکه او از حال رفت، من از ترسم فرار کردم و ساعت ها سرگردان در خیابان ها پرسه می زدم. خیلی نگران وضعیت او بودم و چند ساعت بعد برای اینکه سر و گوشی آب بدهم به خانه دختر جوان برگشتم که متوجه شدم او به قتل رسیده است. این متهم پس از اعتراف به قتل، بازداشت شد و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت ...
وگرت تفکر غالب داستان های جنایی موجود را به چالشی نو دعوت کرده است
...> مترجم خانواده کشی در بیان انگیزه خود از ترجمه این اثر گفت: از نوجوانی متوجه شدم که به ادبیات جنایی و معمایی علاقه وافری دارم و صد البته که خانواده ما همواره کتاب را منبعی درجه یک برای لذت بردن می دانست و می داند. پرواز در جهانِ ادبیات و ژانرهای متفاوت و شیرینش از سال های دور قلبم را لبریز ازلذت می کرد. به خصوص آثار جنایی-معمایی و آثار کلاسیک را دوست داشتم و شروع کردم به خواندن از کتاب های آگاتا ...
مجازات مردی برای شکنجه شیطانی دخترخوانده
.... دخترم از خانه فراری بود و من نمی توانستم او را دلبسته خانه کنم تا اینکه یک روز متوجه شدم او از دست ناپدری اش در عذاب است. بعد از تحقیق زیاد توانستم موضوع را بفهمم. شوهرم سال ها دخترم را عذاب داده و شکنجه کرده است. من درخواست دارم هرچه زودتر بازداشت شود. بعد از بازداشت شهرام او اتهام آزار واذیت را قبول کرد و بدون هیچ مقاومتی گفت بابت کاری که کرده پشیمان است. با توجه به حساسیت موضوع ...
ماجرای یک جنایت در مقابل چشمان همسر و دختر خردسال شهید
ایران را رسالت خویش می دانست. خانم شهره پیرانی - همسر شهید- آن روز تلخ را این گونه روایت می کند: شنبه 1 مرداد بود که من و همسرم که با هم همکار بودیم راه افتادیم تا برویم دنبال آرمیتا [فرزند شهید رضایی نژاد و خانم پیرانی] بین راه هم صحبت های معمولی را داشتیم و برنامه های آن هفته را داشتیم مرور می کردیم. وقتی رسیدیم دم در خانه من متوجه شدم که کسی دم در پارکینگ است. ما را که دید چند قدم به ...
اقدام شیطانی عمو و ناپدری سنگدل با دختربچه یتیم
رسیدگی به این پرونده با شکایت یک زن جوان آغاز شد. وی به پلیس گفت: من سال ها قبل با مردی به نام رضا ازدواج کردم و صاحب یک دختر به نام رها شدم .اما وقتی دخترم 4 ساله بود شوهرم به خاطر تصادف رانندگی فوت شد .من مدتی بعد با برادر شوهرم به نام رامین ازدواج کردم. اما وقتی دخترم به سن بلوغ نزدیک شد رفتارهای او عوض شد. او گاهی به شدت گوشه گیر و گاهی به شدت پرخاشگر بود و رابطه خوبی با پدرخوانده اش نداشت و ...
جزئیات تلخ از سوزاندن بیتا 16 ساله به دست نامزدش
دستگیر کردند و این جوان در همان تحقیقات ابتدایی به قتل بیتا اعتراف کرد. قتل هولناک بیتا پسر جوان که امیر نام دارد در اعترافاتش گفت: چندی قبل با بیتا آشنا شدم و خیلی زود به هم علاقه مند بودیم و خیلی زود نامزد شدیم و قرار بود خیلی زدو با هم ازدواج کنیم اما همه مشکلات از زمانی شروع شد که من چندی پیش با یک دختر دیگر آشنا شدم و به صورت پنهانی با او در تماس بودم و در این تماس و قرار ...
ویدئو/ ماجرای دردناک دختری که در محاصره داعش بود
التماس می کردیم. آن ها به مادرم گفتند که اگر با رئیس پلیس شریعت داعشی ازدواج کنم، آن ها پدرم را آزاد خواهند کرد. آن ها می خواستند در مقابل ازدواج من با ابومحمد العراقی، پدرم را آزاد کنند. البته ابومحمد العراقی نام مستعار بود و من هرگز نام واقعی او را متوجه نشدم. همه دختران در رویاهای خود به فکر لباس بلند و سفید عروسی هستند. من از این موقعیت محروم شدم. ...
عکسی از موسی صدر و قطب زاده
سایت برترین ها نوشت: چند روزی است که که عکسی با محوریت امام موسی صدر در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود. در این عکس صادق طباطبایی، صادق قطب زاده، فاطمه صدرعاملی و دختر کوچکش و یک زن دیگر در کنار امام موسی صدر حضور دارند. فاطمه صدرعاملی، همسر مرحوم صادق طباطبایی و خواهرزاده امام صدر چند سال پیش درباره ماجرای این عکس به پایگاه اطلاع رسانی موسسه امام موسی صدر گفته بود: این عکس حدود یک ...
اعتبارش را خرج مردم می کند
قلم بیندازیم، ذاکر امام حسین(ع) هم هست و سال ها برای مصیبت جدش مرثیه سرایی کرده. او حالا هم که 81 سالش شده، باز وظیفه خودش می داند تا نوحه خوان روضه های خانگی باشد. مهمان خانه اش می شویم و با او و همسرش گفت وگو می کنیم. قصه های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید سرشناس محله است. اهالی دوستش دارند چون دست به خیر است و کار مردم را راه می اندازد. چند وقتی است که درد پا اجازه ...
وقتی شوهرم در بستر مرگ بود، در حال خوشگذرانی بودم...
رها کرده بود. درست مثل یک وسیله بی مصرف که چند روز از آن استفاده کرده بود و حالا که دلش را زده بودم مرا در شلوغی خیابان رها کرده بود. من عاشق او شده بودم و به خاطر این عشق از شهر خودم راهی تهران شدم همسر بیمارم را فریب دادم. و مثل یک همسر چندین روز در کنار ندیم بودم و او مرا درست مثل یک وسیله مصرفی دور انداخته بود. سرخورده و شرمنده به شهرم بازگشتم و درست زمانی که ...
زن 17 ساله: مرد همسایه مرا هل داد و دهانم را گرفت که سروصدا نکنم!
آن مرد 45 ساله را مقابل خودم دیدم که مرا به درون پذیرایی هل داد و دهانم را گرفت که سروصدا نکنم! در این وضعیت، وحشت زده و هراسان با او درگیر شدم و هنگامی که دستش از روی دهانم برداشته شد، با جیغ و فریاد کمک خواستم که همسایگان متوجه موضوع شدند و با تجمع آنها آن مرد هم مرا رها کرد و گریخت اما این صحنه هولناک از مقابل چشمانم دور نمی شود و من هنوز هم از ترس بر خود می لرزم! حالا هم به کلانتری ...