سایر منابع:
سایر خبرها
درباره بانوی ماکویی که باوجود معلولیت دست و پا دست دیگران را هم گرفته است
من را برعهده گفت. از طرفی مسئولان دبیرستان هم هوایم را داشتند. این مهربانی ها سبب می شد درس خواندن برایم ساده تر شود. یادم هست تازه دانشجو شده بودم که چند بار در خیابان با خانم مدیری که روزی من را در مدرسه اش نام نویسی نکرده بود روبه رو شدم. احساس کردم می خواهد با من حرف بزند و بالاخره یک روز با من حال و احوال کرد و از کار و بارم پرسید. برایش گفتم دانشجو هستم و حسابداری می خوانم. آن خانم پس از ...
وقتی شمر تعزیه هم می گرید...
کاری انجام بدهی. آن سال برای تعزیه گرمسار دعوت شده بودیم اما حتی نمیتوانستم درست بنشینم، تکیه میدادم به دیوار و ظرف غذا را می آوردند جلوی صورتم که بتوانم بخورم. گریه میکردم و فقط از درد ناله میکردم. روز پنجم محرم موقع سحر، با درد از خواب بیدار شدم. همانطور که در رختخواب نشسته بودم رو به امام حسین علیه السلام گفتم: یا امام حسین علیه السلام، همه به ما می گویند التماس دعا. چرا خودم حاجت نمی گیرم و ...
دستگیری مردی که دختر مورد علاقه اش را به قتل رساند
ترتیب رابطه ما شکل گرفت و رفته رفته صمیمی تر شدیم. چه شد که رابطه صمیمی شما با قتل مینا پایان یافت؟ من نمی خواستم او را به قتل برسانم. می خواستم به زندگی خودم پایان بدهم. آن روز رفته بودم با مینا صحبت کنم و پول هایم را از او بگیرم. از او پول طلب داشتی؟ تمام زحمت های 4 ساله ام دست مینا بود. من 6 سال قبل برای کار به تهران آمدم. اهل شهرستان هستم و در چند ...
اول خدا، دوم عابدزاده، سوم یک آدم روانی!/ پروین گفت پول را پس بده، از پرسپولیس رفتم
به گزارش ایسنا، مربی سابق استقلال از حضورش در این تیم به عنوان بازیکن و مربی سخن گفت و از اتفاقاتی که برای تیم فرهاد مجیدی افتاد تا قهرمان حذفی نشود پرده برداشت. یکی از تکنیکی ترین فوتبالیست های تاریخ فوتبال ایران مهمان ایسنا بود. مجید نامجومطلق از جمله بازیکنانی است که در فوتبال به حقش نرسید چون با آن همه استعداد می توانست در فوتبال اروپا به میدان برود ولی دو مصدومیت باعث شد این اتفاق برایش نیفتد. با نامجومطلق از حضورش در استقلال، تیم ملی و حضور در پ ...
عکس/ گوینده قدیمی اخبار را با این تیپ نخواهید شناخت!
...، با من تماس گرفتند و گفتند شما نباشید، من هم گفتم چشم. من پنج سال پیش بازنشسته شدم و حالا اگر شما می گویید نباشم می پذیرم. او ادامه داده است: در آن مصاحبه، نکات زیادی مطرح شد که شاید به برخی برخورده باشد. من خیلی در مورد مسائل و مشکلات مردم دغدغه دارم. چرا که خودم، جزو کوچکی از مردم هستم و همان مشکلاتی را که مردم تحمل می کنند من نیز تحمل می کنم. بیکاری ...
وقتی فهمیدم فتانه قصد ازدواج با مرد دیگری را دارد، چاقو را برداشتم که خودم را بکشم اما او را کشتم!
و وارد ساختمان شده و در راه پله ها به او گفتم حالا که می خواهی بروی پولی که دستت امانت بود را برگردان. اما با کمال خونسردی گفت پولی دست من نداری بعد هم گفت دیگر نمی خواهد مرا ببیند و تصمیم به ازدواج دارد. آنقدر از شنیدن این حرف ها عصبانی شدم که یک دفعه چاقو را بیرون آوردم و او را زدم. همسایه اش خبر داد که فتانه در بیمارستان مرده است. زمانی که فهمیدم او را به قتل رسانده ام به کلانتری رفتم و خودم را معرفی کردم. 23302 برای دسترسی سریع به تازه ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. ...
عروس افیون با رتبه دو رقمی کنکور
ازدواجم نبودند و بعد از عروسی هم از خانواده طرد شدم. باختن آرزوها دو سه ماه از ازدواجمان گذشته بود که من با خوشحالی برای ثبت نام دانشگاه آماده می شدم که شوهرم مانع ادامه تحصیلم شد و آرزوی رفتن به دانشگاه در دلم ماند. دیگر پای برگشتن به خانه را هم نداشتم. این شد که پا روی خواسته ام گذاشتم، یک سال نشده بود که من باردار شدم و در این شرایط بود که متوجه شدم شوهرم رامین اعتیاد دارد ...
ناطق نوری: گفتند بیا استخدام دولت بشو،گفتم افتخارم این است که استخدام امام حسین هستم
دوبار در مجالس عزای سالار شهیدان سخنرانی و انجام وظیفه می کنم تا نام من هم در لیست روضه خوان های امام حسین ثبت شود . او با نقل خاطره ای از سال های مسئولیت خود گفت: با پایان مسئولیتم در وزارت کشور بعضی دوستان و مسئولان دولتی از من خواستند استخدام دولت شوم و حتی گفتند حکم مشاور رئیس دولت هم آماده است، اما گفتم افتخار من اینست که استخدام امام حسینم و مستخدم او هستم و به استخدام دولت در نیامدم. ...
عشقی که تمام نمی شود
که با آن علامت ها را درست می کردیم و از این خانه به آن خانه می رفتیم و همسایه ها و صاحب خانه ها هم با چای و شربت پذیرایی می کردند و از ما استقبال می شد. وی هم با گریزی به ساخت این مسجد تصریح کرد: مسجد فاطمیه ابتدا تکیه بود؛ سال ساخت این مسجد به 1325 و تقریبا حدود 70 سال پیش بر می گردد؛ فردی به نام صحبت الله که به وی صحبتی می گفتند در خواب حضرت زهرا(س) را می بیند و بعد از چند روز به نزد ...
مسافرکشی پس از قتل نامزد
خودرو می خوابیدم. چطور با مهرانه آشنا شدی؟ چهار سال قبل او درخواست تاکسی اینترنتی داد و قرعه به نام من افتاد و او را سوار کردم. در طول مسیر او با من حرف زد و به من گفت که مجرد است و تنها زندگی می کند. من هم به او گفتم تحصیلکرده ام، اما به خاطر بیکاری مسافرکشی می کنم. آن روز شروع آشنایی بود و بعد از آن تا چند روز قبل از حادثه با هم ارتباط داشتیم. چرا چند روز قبل از حادثه ارتباطت با ...
عکس زیبایی دختران محجبه عبدالرضا هلالی + فیلم زباترین مداحی هلالی در محرم امسال
ارضی برم در جلسات حاج منصور می نشستم و از دور گوش می دادم، شعرها رو می نوشتم و آداب رو یاد می گرفتم." شهرت مداحی تا قبل از سال 1379 تنها اهالی منطقه میدان خراسان تهران او را به عنوان مداحی جوان می شناختند، اما از سال 1382 با برپایی هیئت الرضا نام او نیز به عنوان مداحان سرشناس اضافه شد. سفر بیشتر زیارت را دوست دارم و حرم ملجاء پناه همه شیعیان و محبان اهل بیت است و طبیعی است که زیارت امام رضا (ع) را خیلی دوست دارم. کدخبر: 913388 1402/05/06 01:30:00 لینک کپی شد ...
روایتی از یک حسینیه قدیمی در کوچه پس کوچه های تنگ و باریک تهران
دیوارهای صوتی خر کرکن -که ازشان گریزانم -را در قاب سمت چپ ، و این کوچه ساده و بی آلایش که 120 سال است از بابای مرحوم حاج آقا مجتبای تهرانی ، و شمس الواعظین شیرازی و علامه امینی تا ابدال حیرت انگیز گم نام ، تا خود در پیتم در آن آمده و رفته اند رامحض متلک انداختن به پول کلفت و لوس سمت چپی ها در قاب سمت راست گذاشتم و به تصویر سمت راستی گفتم : چه با صفا! چه صمیمی ! آه .. . شکل مراسم هشت ده سال ...
یک لقمه غذای نذری و توسل به قمر بنی هاشم(ع) نجاتم داد | داستان شروری که حالا ناجی معتادان و خلافکاران ...
فهمیدم که حاجتم برآورده شده است. حاج منصور در پایان از ادامه راه رستگاری می گوید: بعد از آخرین زندان رفتم کمپ و خودم را به آن ها سپردم. تقریبا 20 سال و پنج ماه پیش. ماندم و حرف گوش کردم. جذب صمیمیت و صداقتشان شدم. پس از آن هم خودم کمپ راه اندازی کردم برای نجات آدم هایی که از بد روزگار به دام اعتیاد و تباهی افتاده اند و تا امروز خدمتگزار آنها هستم. جایی که در دهه محرم حال وهوای عاشورایی و فضای معنوی دارد. من حالا خادم اهل بیت حسینم اینجا. ...
ماجرای سفر بازیگر نقش حرمله به کربلا
دارم * اگر وارد قصه عاشورا شویم دوست دارید با کدام یار و صحابه امام حسین(ع) همراه شوید؟ حرّ. خوش به حالش در یک لحظه اتفاق می افتد و سود از این بالاتر؛ حرّ شخصیت عجیبی است و شما ببینید از حق تا باطل چند قدم راه بوده است و می آید چگونه عاقبت بخیر می شود. اولین نفر هم به شهادت می رسد. من خیلی حرّ را دوست دارم، البته شخصیت های دیگری را هم دوست دارم. من همیشه گفتم قربانِ تک تک بچه های امام حسین(ع) بشوم، پیشمرگِ حضرت ابوالفضل(ع) بشوم اما شخصیت حرّ بیش از بقیه برایم شخصیت جالبی است. منبع: تسنیم ...
پرچمهایی که به عشق حسین و یارانش گلدوزی می شوند
در این باره می گوید: وقتی ماه محرم می آید و سفارش های متعدد استراحت برایم معنا ندارد. "نام حسین درمان درد من است." کوچه سردار در میدان ساعت و مرکز شهر ساری، راسته بازاری است که مورد توجه مردم و گردشگران قرار دارد کارگاه گلدوزی حاج علی حب علیشاهی در کنار یک قهوه خانه و تشک دوزی قرار گرفته است وقتی از او پرسیدم برخورد همسایه ها با شما چطور است، اشاره کرد: تمام بازاریان به خاطر سن و سال ...
روایت آبرویی که با نام حسین(ع) آمد
افسردگی را ندارم. دیگر افکارم مشوش نیست، همه اما و اگرهای درون ذهنم انگار آتش گرفت، دود شد و به هوا رفت اما هنوز هم قرص می خورم. سعی کردم اَنگِ بی آبرویی خانواده که به پیشانی ام خورده بود را پاک کنم. کربلا هم رفتم، امام حسین(ع) هم یاری کرد. در بین مردم چنان عزت و آبرویی به دست آوردم که شورای روستا شدم. با اینکه لطف و توجه امام حسین(ع) را هم چنان در زندگی ام حس می کنم اما هنوز هم بعد از 6 سال حُرخوانی تعزیه ، صحنه ای که حُر در کربلا مقابل امام حسین(ع) توبه می کند، دلم می شکند! زمانی که امام حسین (ع) به حُر می گوید: تو را بخشیدم! آن لحظه دلم صد پاره می شود... پایان پیام/ ...
بابا حسین و عمو عباس درخانه فرزندان رحمت
حضرت عباس، دیدم که او را عین قرص ماه کشید، دیدم که چشم هایش را سیاه کشید، اما وقتی می خواست لب های تشنه و بدن بی دست عمو را بکشد، حاجو خیلی زیاد آه کشید. ولی ما امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) را خیلی دوست داریم داشتم این ها را تُند تُند به خانم خبرنگار می گفتم که ازم پرسید، آخه بچه تو مگر چند سال داری که اینقدر قلمبه سلمبه حرف می زنی؟ حتی بهم گفت تو اگر یک روزی هم گریه کنی حتما ...
شهدا را ناظر اعمال خود بدانید
شهادت می روم، چون شیعه علی ابن ابیطالب (ع) هستم که فرمودند در محراب شهادت بخدای کعبه رستگار شدم. عزیزانم هیچ گاه این دنیا زودگذر را بر آخرت ترجیح ندهید و همواره نماز را برپا دارید و اگر زندگی بهتر را خواستار هستید، به فرمان امام امت گوش فرا دهید و لبیک بگویید و بدانید که ما مردم کوفه نیستیم که امام تنها بماند. پیرو خط ولایت فقیه باشید عزیزانم همیشه پیرو خط ولایت فقیه باشید و ...
دلها و اندیشه ها زیر پرچم سالار شهیدان به هم گره می خورد/نماز جمعه هدیه امام حسین(ع) به ما و محصول ...
کنار خانه خدا اقامه می کردند به تبیین مفاهیم دین و روشنگری می پرداختند. وی با بیان اینکه مردم ایران اسلامی در کنار سایر اراتمندان به اهل بیت (ع) به اقامه عزای حسینی می پردازند، گفت: همه این شور و شوق در برپایی مراسم عزاداری و حضور مردم ریشه در عشق و علاقه به سید الشهدا (ع) دارد . این عزاداری ها ریشه در نگاه ویژه خدا به ملت ایران دارد. حجت الاسلام والمسلمین حاج علی اکبری با ...
ماجرای روضه خوانی سالیانه شهید معزغلامی در یک هیأت
به گزارش برنا؛ هر سال محرم که آغاز می شود خیلی ها تصمیم می گیرند هر طور شده مجلسی برای روضه امام حسین(ع) مهیا کنند. در میان این مجالس بعضی از آنها به خاطر مداح یا سخنران و یا دلایل دیگر معروفتر می شوند و مستمع زیادی در آن شرکت می کنند اما در همین گوشه و کنار شهر گاهی فقط چند نوجوان در میان یک خیمه کوچک مشکی که با پول تو جیبی خود رو به راهش کردند عزا را برپا می کنند و چه حاجت های بزرگی که در همین ...
مجمع هم اندیشی
چاگز روشن شد و اما در نطق نماینده متوجه شدم: معدن دی نوزده قراره سفره های آب زیرزمینی را به خطر بندازه و ظاهرا بافق تبدیل بشه به برهوتی بدون گیاه و کشاورزی و در ادامه ی افاضات با عقل ناقص خودم متوجه شدم از دست مسئولین کاری ساخته نیست اینجا هم مردم باید یه کاری بکنن که مسئولان غریبن و بی گناه و دست تنها فرماندار هم به نوعی دلخور بودن که چرا مردم به حواشی ...
خطیب جمعه تهران: وقوع انفجار در منطقه زینبیه دمشق دلهای مومنین و دوستداران حضرت زینب علیهم السلام را شکست
نماز عبادی - سیاسی ظهر جمعه عاشورای امروز تهران- 6 مردادماه- به امامت حجت الاسلام محمدجواد حاج علی اکبری در دانشگاه تهران اقامه شد. خطیب نماز جمعه تهران در فراز اول خطبه خود با اشاره به تقارن روز جمعه با عاشورای حسینی گفت: امروز همه نمازگزاران در ظهر عاشورا در حال خواندن نماز هستند، امام حسین(ع) هم کار خود را با اقامه نماز آغاز کرد. امام حسین(ع) در نمازهای کنار کعبه خطبه می خواند و ...
مداحی که حاج منصور ارضی به احترامش نخواند | پرچم دار روضه های شمیران
حاج حجت که شب در خانه ما خوابیده بود به هیئت رفتیم. وقتی صحنه را دید اشک هایش جاری شد و به مردم گفت اگر تا شب هیئت را دوباره برقرار نکنید دیگر برایتان نمی خوانم. بعد از صحبت های او مردم دست به دست هم دادند و تا قبل از اذان مغرب چادر هیئت را از نو سرپا کردند. مهدی اکبری، یکی از شاگردان حاج حجت کسری هم حالا خاطرات همنشینی با استاد را مرور می کند: حدود 20 سال قبل حاج منصور ارضی برای حضور ...
همزمان با سالروز اقامه اولین نماز جمعه گفتگویی کوتاه با یکی از زحمت کشان عرصه نماز جمعه مسجدسلیمان/خسته ...
... غفور شهنی می گوید: چهل و دو سال شعار می دهم و بعضی نام من را وزیر شعار گذاشته اند. ذکر یک خاطره: یک خودرو پیکان داشتم در یکی از محلات شهر ماشینم خراب شد خیلی تلاش کردم اما فایده ای نداشت دو نفر از اهالی محله سمت من آمدند و پرسیدند تو همان نیستی که در نماز جمعه ها شعار می دهی؟ گفتم بله سریعاً رفت و با پدرش برگشت و با کمک مردم ماشین را راه انداختند. در دوران دفاع مقدس ...
نقشی که باعث شد بازیگر تلویزیون در مترو تهدید شود/ بغض رامین پورایمان با نام حضرت ابوالفضل(ع) + فیلم
...، توضیح داد: شبِ قبل از این سکانس، شبِ عجیبی بود. اولاً در کل کار همواره گریه می کردم. (نمی خواهم این صحبت هایم ضبط بشود چون الان مکاره بازار است و هرکسی دنبال چیزی می گردد.) فضای بسیار زیبایی در پشتِ صحنه سریال بود؛ با خودم می گفتم یا امام حسین(ع) خودتان کمک کنید؛ نقش، سنگین است. کارگردانش یک انسان آبروداری است و امضایش را پای این کار گذاشته؛ در آن کار بازیگران خوبی مثل جهانگیر الماسی ...
زنی که مزون عروس را داد و به جایش کارگاه لباس و پرچم محرم گرفت
: تا اینجا، زحمات کار با شما بود. از اینجا به بعد را بسپارید به ما. نصب خیمه در تیمچه، یک کار مردانه ست... گفتم: تا وقتی زنده ام، خودم خیمه را برای نصب، آماده می کنم. دوست دارم تا آخر، پای کار مجلس آقا امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) بمانم... حالا هر سال، جمعه قبل از محرم، به تیمچه می رویم و خیمه را نصب می کنیم. من، کارهای آماده سازی خیمه را انجام می دهم و بعد، آقایان شروع به نصب آن می کنند. با توجه ...
با پیراهن عزا، شب تاسوعا پر کشید
شما بشناسیم... من با حاج آقا سال 60 آشنا شدم. خواستگاری مان سنتی بود. هیچ مراسمی هم نداشتیم. فقط خواستیم زندگی مان را شروع کنیم. رفتیم مشهد پابوس امام رضا(ع)، برگشتیم و زندگی مان را شروع کردیم. حاج احمد 24 ساله و من 19 ساله بودم. دو تا از همشهری ها واسطه آشنایی ما شدند. آن روزها ایشان عضو سپاه شده بودند؟ نه، سال 67 وارد سپاه شدند. قبلش شغل آزاد داشتند. بیشترین هدف شان این بود ...
امام حسین (ع) انتخابم کرد شمر بشوم! من هم نذری بازی کردم
. ثانیاً خانواده به من می گفتند چرا بین این همه نقش، نقش شمر را پذیرفتی؟ به من گفتند تو باید می ایستادی! و یک نقش دیگر می گرفتی. به خانواده ام گفتم سراسر مختار را نگاه کنید چند تا نقش است که مثبت اند. چهره هر بازیگری هم به کاراکتری می خورد و چهره ما هم این طور بوده! این طوری خودم را دلداری می دادم. یک طوری با آنها صحبت می کردم که از من بپذیرند. همین دو سال اولی که بد و بیراه شنیدم و بعداً محبت مردم را ...
دکتر و استاد دانشگاه هایی که استکان می شویند!
امام رضا(ع)؛ مرد سن و سال داری داشت استکان های چایی را می شست؛ قد و قامتش خم شده بود، نزدیکتر رفتم، حاج آقا التماس دعا، سرش را بلند کرد: محتاجیم به دعا! گفتم اجرتان با خود امام حسین(ع)، ولی این کار برای سن شما سخت است، ببینید چند ساعت است، سرپایید و دارید استکان ها را آب می کشید! غرق کارش بود و داشت استکان ها را می شست: دخترم، آنقدری بی رحمانه زور زندگی به همه مان چربیده است که اینها یک دم ...
راسته عاشقی
محرم مغازه ها را اجاره می دهند به این ابن وقت ها. به هرکدام بگویی نام هیأت را زیر پرچم بدوز بلد نیست. حاج جلال و قدیمی های دیگر به رسم گذشته سر کاروکاسبی به ارث مانده شان ایستاده اند: راسته ناصرخسرو از قدیم پرچم دوزی بوده، اما اینهایی که الان می بینید، پرچم فروش هستند. ما طی سال می دوزیم و ذخیره می کنیم برای محرم. نیمه شعبان و ایام فاطمیه را هم داریم، برای این مراسم هم پرچم تهیه می کنیم، اما به ...