سایر منابع:
سایر خبرها
سیدابراهیم را نشناختم
سیدابراهیم احمدی هم مانند سایر نیروهای مردمی از خودمان است و نیت بدی ندارد. وقتی مطمئن شدیم آن وقت نه به خودمان زحمت زیادی می دهیم که مدام مراقب او باشیم و نه این بنده خدا را با این همه زیرنظر داشتن های مدام اذیتش می کنیم. موافق این نظر مافوق خود بودم. گفتم: حالا چکار باید بکنیم؟ کمی فکر کرد، انگار دارد یک موضوع خیلی مهم و سری را در ذهنش حلاجی می کند؛ بعد گفت: شما که همه اوراق شناسایی اش ...
تصاویر | پشت صحنه سریال جدید سروش صحت چه می گذرد؟ | آقا رشید: شاید فردا خبر بدهند که من فوت کرده ام...
صدابردار و همه آمده ایم که کار کنیم. گاهی ممکن بود دوست دیگری فراموش کند و همین صحبت های ایشان استرس تیم را کم می کرد. من خودم خیلی چیزها را از او یاد گرفتم و با دیگران هم در این کار دوست شدیم، همدیگر را شناختیم و از هم یاد گرفتیم. به طور کلی در این سریال که حدود یک سال و 4 ماه طول کشید مثل یک خانواده خوب بودیم و زمانی که کار سریال تمام شد همه ناراحت بودند و دوست داشتند ادامه یابد. سر صحنه ...
گفت وگویی مفصل با داود میرباقری درباره ی مختارنامه | مختارنامه خودم را ساختم
حیوانات و غول ها و فضای کلی را بیشتر شبیه کنیم به آن کتاب. به هرحال این فضاها برای من خیلی اهمیت دارد. به همین دلیل مختار بعد از آن خواب و آن فضا سعی می کند دیگر اشتباه نکند. سعی می کند مثل دوره ی امام حسن(ع) رفتار نکند با امام زمان خودش و باورهای مذهبی اش. این ایده ی شما در مورد طراحی خواب، باعث انسانی شدن موقعیت ها و نزدیک شدن به شخصیت ها شده؛ حتی در مورد ابن زیاد هم آن توهمی که برایش ساخته ...
کار خودم را می کنم
دهد که گاهی من را بیچاره می کند. با وجود این من از فریدون ناراضی نیستم. فکر می کنم هفت مال اوست و اگر یک سال دوام آورده به خاطر اجرای اوست. من هم حق ندارم که برنامه یا نان کسی را آجر کنم. این هم یک اصل شخصی است. حالا بگویید مرامی، یا هرچیزی که می شود گفت. فکر می کنید چرا سراغ شما آمدند؟ فراستی: [می خندد.] قبلاً تمرین های مختلف کردند با جوان ترها و بعد آمدند سراغ من. من هم گفتم برای ...
مگر زن بی حجاب، اعلامیه امام (ره) پخش می کند؟
ببینید موضوع چیه بعد این حرف ها را بزنید. من هم چادر داشتم هم روسری. آن ها را از سرم کشیدند. گفت: راست می گی؟ گفتم: دروغم چیه؟ اصلاً شما کی هستید که من بخوام به شما دروغ بگم؟ اعلامیه ها را داد دستم و گفت بمانم تا برگردد. ولی دنبال موتورش رفتم ببینم کجا می رود و چه کار می خواهد بکند. با دو سه تا موتورسوار دیگر رفتند همان جا که من درگیر شده بودم. حساب دو سه تا از ...
رضا عطاران: سخت است هم کارگردان و هم نقش اول کار باشم
خندیدن مردم تأثیر داشت. فکر می کنید چون شما انتخاب شدید یک موقعیتی که اصلا خنده دار نبوده، خنده دار شده؟ عطاران: بله، فکر می کنم این خیلی تأثیر داشته. مثلا به جای من اگر شهاب حسینی بازی می کرد باز هم مردم این قدر می خندیدند؟ فکر نمی کنم در آن صورت دیگر کسی می خندید و خندیدن به این فیلم کار سختی می شد. با این اوصاف وقتی آقای کاهانی در جشنواره خنده ی تماشاگران را دیدند واکنششان چه ...
ضرورت انتخابات رقابتی ، کلان نگری و سعه صدر است
؟ آدم های دروغگوی فاسد حتی در مسائل اخلاقی؛ استاد به دانشجو تعدی کرده بود و آقای ...، به کمک استاد رفته بود و نه تنها توبیخ نکرده بود بلکه مشکل او را در این قضیه حل کرده بود. بعد شما توقع دارید که دانشجو بپذیرد که چادر را برای امنیت او در دانشگاه آزاد اجباری کرده اید؟ من موارد زیادی را می توانم بگویم که سال ها جامعه را به این جمع بندی رساندیم که بعضی ها که می گویند ما امنیت بانوان را می ...
باهنر: افراد دارای صلاحیت ثبت نام کنند/ مجلس جایی برای آزمون و خطا نیست
شما ثبت نام کنید اگر خواستی بعداً انصراف بده و ثبت نام دوم را نکن. اما استدلالی که می کنند می گویند که ما اگر ثبت نام کردیم درست است بعضی ها می گویند آقا در سیستم اسم محرمانه می ماند، ولی می گویند که از یک نکته ای از دو سه نفر که بگذرد دیگر محرمانه نمی ماند. آن وقت در فضای مجازی که وجود دارد آن موقع من دیگران را مثال نزنم، مثلاً فرض کنید بنده باهنر بروم پس فردا ثبت نام کنم بعد دو ماه آینده بگویم ...
عاقبت سماورساز پس از خلع امیرکبیر
هرکس چیزی داد و یکی، دو قرانی در دست بیچاره فراهم شد. پس سائل کور گفت: آقایان شما وجه معاش امروز و امشب مرا کرامت کردید و نقد از تلاش روزی یک روزه فراغتم دادید. می خواهید در این فراغت برای شما قصه ای بگویم. گفتیم: بگو. گفت: من مردی دواتگر (سازنده سماور و سینی و ظروف دیگر...) و بینا بودم و در همین شهر در بازار دواتگران دکانی داشتم. یک روز غفلتا دیدم ماموران حکومت آمده، تمام دواتگران را به حضور ...
عکاسی که دستش را در انقلاب جا گذاشت
خبرگزاری فارس- مریم آقانوری؛ حسین پسراسماعیل خان ایوبی، بچه محل امام رضا(ع)، گویا از همان بچگی درِخانه بازی و مهمان نوازی را از امامش آموخته و حالا از کله صبح تا الله اکبر مغرب، درِ حیاطِ خانه اش باز است. تا هر که آمد، حسین آقا از همانجا روی تختش، گوشه اتاق پذیرایی، بفرمایید بگوید و حاج خانم به استقبالش برود. اما صفای وجود اهالی این خانه یک چیز دیگر است، آدم ها را مسخ می کند و به سمت خود می کشد؛ مثل خانه پدربزرگ مادربزرگ ها. ...
من و عباس بابایی ؛ جذاب و دلچسب از جنگ هوایی
پروازش پوشید. اصلاً معلوم نبود که لباس پرواز پوشیده. رفتیم سوار اتوبوس شدیم، آمدیم اصفهان. جنگ شروع شد. روز نوزدهم جنگ بود که من از طرف عباس، از دیسپیچ پایگاه اصفهان رفتم ستاد تخلیهٔ مجروحین در پایگاه دزفول. خودم خواستم بروم. گفتم: من باید برم جبهه. باورش سخت است، اما هواپیماهای عراقی روزی چند ده بار می آمدند پایگاه دزفول را می زدند. تا هواپیما بلند می شد، بمب هایش را روی دزفول ...
زندی: قدم کجی در راه صعود به لیگ برتر برنداشتیم
بیندازند؟ اینکه اصلاً امکانپذیر نبود. قانون صراحتاً در ماده 61 اعلام کرده، در صورت پایان لیگ، کسر امتیاز باید در فصل بعد لحاظ شود. از آقایان گلایه دارم، یا برای تبلیغات مجلس تلاش می کنید که دائماً در برنامه شرکت می کنید یا نوش جان تان! به آقای حسین پور مدیرعامل سایپا گفتم و دیدار دوستانه ای با او داشتم. به او گفتم اگر قانون حق را به شما داد نوش جان تان! مگر قرار است با هم دشمنی کنیم؟ در پایان یک بازی ...
لیلا اوتادی با این استوری همه رو مات کرد | خانم با این شعر دل همه رو برد
بید مجنون تا دو سال هر پیشنهادی را رد کردم. بعد یکی دو نفر از دوستان گفتند، بازی کن تا دیده شوی. شاید بعضی فیلم هایی که بازی کردم را دوست نداشتم، ولی همه را با عشق بازی کردم. چرا حاشیه شما زیاد است؟ خودم زیاد دنبالش نیستم. شاید به این دلیل که کارهای مختلفی انجام دادم. شایعات زیادی راجع به ازدواج درباره شما بوده؟ بله؛ من به همراه هر کسی که مصاحبه کردم ...
حکایت نیم قرن شیفتگی و نامه هایی که از آمریکا می رسید
تومان پول نقد بود که هیچ وقت به گرفتنش فکر نکردم. سال ها بعد، یک روز که حاج آقا مبلغی را بابت بازنشستگی اش گرفته بود، به خانه آمد و با خوشحالی وصف نشدنی گفت: این پول بابت مهریه تقدیم به شما. وقتی این حرف را شنیدم، زدم زیر گریه و به حاج آقا گفتم: انتظار نداشتم این حرف را از شما بشنوم. حاج آقا نیتش خیر بود و گفت: مهریه حق توست و پرداختش وظیفه من. اما من گفتم: دیگر این حرف را تکرار نکن. او هم عذرخواهی ...
مدیرعامل شمس آذر: تاج و کمیته های فدراسیون فوتبال چه کمکی به ما کردند؟
خواستند تیم را بیندازند؟ این که اصلا امکان پذیر نبود. قانون صراحتا در ماده 61 می گوید اگر لیگ تمام شود کسر امتیاز برای فصل بعد است. وی افزود: ناراحتم و از آقایان گله دارم. می خواهید در انتخابات مجلس شرکت کنید که هر دقیقه در تمام برنامه ها هستید؟ منظورم حسین پور است. در دیدار دوستانه به او گفتم اگر حق شما این باشد به شما بدهند نوش جانتان، مگر قرار است با هم دشمنی کنیم؟ چرا این همه دشمنی ...
بنی صدر خودش را مرکز رویداد ها تلقی می کرد/ با ذره بین در آیات و احادیث می گشت تا چپ را تایید کند
رویداد24 فرهاد فرزاد - علیرضا نجفی : کتاب گفت وگوی مهدی الیاسی با ابوالحسن بنی صدر کتاب مهمی است که ناگفته های اقتصادی سال 57 تا تیر 1360 را روایت می کند. این گفت وگو در سن 86 سالگی بنی صدر و در قالب تاریخ شفاهی انجام شده و آنقدر بخت یار بوده که به زعم مصاحبه کننده، بنی صدر حافظه ای قوی داشت و اتفاقات را به جزییات به خاطر می آورد. مهدی ...
خاطره اسدی با آخرین سه شنبه سال روی صحنه رفت
توضیح داد: دیگر هیچ چیزی شبیه گذشته نیست. بعد از کرونا شکل زیست، معاشرت و سرگرمی های ما بسیار تغییر کرده و گویی همه چیز متفاوت شده است. طبیعتا این تغییرات بر تماشاگران تئاتر هم بی تاثیر نبوده است . با این حال امیدوارم مردم دوباره و مانند گذشته از تئاتر حمایت کنند. نمایش آخرین سه شنبه سال به کارگردانی الهام شعبانی تا پایان هفته جاری در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است. آیا این مطلب برای شما مفید بود؟ میانگین امتیازات: 4.7 / 5. تعداد امتیازات: 114 به این خبر امتیاز دهید ...
گرامی، استاد درس خارج فقه: رضاخان هم با خشونت با حجاب برخورد کرد، اما بی نتیجه بود؛ خواهش می کنم با ...
نفروشیم اما قرار می گذارند، تماس های تلفنی برقرار می شود، جنس را به در خانه می رسانند و پول اضافی هم می گیرند. اگر بتوانند با محبت و نصیحت آمیز کار کنند تا حدودی مفید است. من خبرهایی درباره گشت ارشاد شنیده بودم، لذا با برخی از مقامات قضایی تلفنی صحبت کردم و تذکراتی دادم.در گشت ارشاد کارهای خلافی انجام می شد. من وقتی به آقایی که مشهور است و در زندان اوین مسئولیت قضایی داشت این قضیه را گفتم ...
اتفاق کم نظیری که برای این هفت جوان ایرانی در گرما رخ داد
کُما رفته و حال خوبی ندارد. سعید خرمی زمان می گذرد و همه زندگی مان مثل یک دفترچه یادداشت روبروی ما باز میشود . بخشی از این خاطرات را ورق میزنم و به خاطرات نوجوانی خود از تابستان میرسم. بچه تر که بودم شاید اغراق نباشد اگر بگویم کل سال را منتظر تابستان بودم. با شاهین، پسرخاله می نشستیم و حساب می کردیم که چند روز مانده تا مدرسه تمام شود و تابستان برسد.تابستان هم که فصل بازی و خواب ...
اگر می خواستم از پرسپولیس بروم، رفته بودم!
تقریبا شرایط مشابه من را دارد. ما اصلا به سقف نمی رسیم که راجع به سقف صحبت کنیم. امروز قانون زیر 23 سال و 21سال را عوض کردند و ما همین یک هفته سه بازیکن زیر 23سال مان را باشگاه قرضی به تیم های دیگر داده است. قوانین میلی است و دیدید که قوانین را به نفع کدام باشگاه عوض کردند. اینکه بخواهید هر لحظه قوانین را باب میل خودتان تغییر دهید کارشناسی نیست. شاید در فیفا به این قوانین بخندند. دل و دماغی ندارم ...
بیا پایان نامه دست اول!
دارید؟ + چه رشته ای؟ -علوم سیاسی +بله، در چه حدی می خواهی؟ - یک پایان نامه می خواهم که در ایرانداک ثبت نشده باشد. + بله داریم، استادی که قرار است برای شما پایان نامه بنویسد قبل از نگارش پایان نامه آن را در ایرانداک سرچ می کند تا ثبت نشده باشد. - استاد؟ مگر پایان نامه ها را اساتید دانشگاه می نویسند؟ + بله، استاد یک دانشگاه دولتی. دیالوگی که خواندید صحبت های یک دانشجوی مشتری پایان نامه با ...
اسدلله ملک، آدم درجه یکی بود که به موقع شوخی می کرد!
خواندم او خوشش آمد و دو روز بعد این آهنگ را ضبط کردیم که مانند توپ ترکید؛ من را بغل کرد و گفت بعد از 15 سال خواننده ای مانند تو را پیدا کردم؛ چقدر خوب و ژوست خواندی و تنالیته صدایت قشنگ است و این کار گرفت. حصیری در توضیح روابطش با اسدلله ملک خاطرنشان کرد: من از بچگی عادت داشتم که جوک می گفتم و دور و بری هایم را می خنداندم و در برخورد با ملک هم این گونه بود. مثلا ادای رفتار و جملات تیپ هایی که ...
عادت داریم مشکلات را به گردن هم بیندازیم| این نمایش باید یک سال تمرین می شد
اتفاق به کارتان ضربه نزد؟ چرا. چون هرچقدر بیشتر تمرین کنید، کار تمیزتری اجرا می کنید. ولی ما فقط سه ماه تمرین غیر فشرده داشتیم. در صورتی که این نوع کارها درست ترش این است که یک سال تمرین شوند. کار دو تا کارگردان دارد. شما و فضل الله عمرانی. چطور با هم کار کردید؟ من سال های سال بازیگر آقای عمرانی بودم و اصلا کارگردانی را هم از او یاد گرفتم. من زودتر از او برای کار ...
خواکین فینیکس دچار سردرگمی در ایجاد کاراکتر است
فته اند تا فینیکس در نقش امپراطور فرانسه در مقابل ونسا کربی در نقش ژوزفین دو بوهارنا همسرش ظاهر شود. اسکات در مورد فینیکس گفت: او می آید و دو هفته پیش از شروع کار می گوید نمی دانم چه کار کنم؟ من می گویم چی؟! نمی دانم چه کار کنم! گفتم: بیا داخل، بنشین. ده روز، تمام وقت نشستیم و صحنه به صحنه صحبت کردیم. به یک معنا تمرین کردیم. کاملاً موبه مو. اسکات در ادامه فینیکس را بهترین بازیگر ...
تئاتر در کمال سادگی
این با موسیقی موافق نبودم چون اگر قرار بود مثل فیلم ها زیر متن بگذارم، فیلمفارسی می شد؛ بنابراین ترجیحم این بود اصلا موسیقی متن نداشته باشم. به همین دلیل نظرم این بود که آهنگ صدای بازیگر کافی است و به جز چند جایی که موسیقی می شنوید، دیگر ضرورتی به استفاده از آن نبود ، چون در غیر این صورت تلاش می کردم شما را با موسیقی غمگین کنم یا حس تعجب، ترس و دلهره به شما بدهم. در حالی که معتقد بودم صدای بچه ها ...
حمید منوچهری خستگی را خسته کرد و رفت!
.... حمید منوچهری خستگی را خسته کرد علی بخشی زاده- معاون صدا نیز در سخنانی بیان کرد: چند صباحی در این دنیاییم و در میان بندگان خدا تنفس می کنیم و بعد به خدا وارد می شویم. خوش به حال حمید منوچهری که در این دنیا با بندگان خدا طوری رفتار کرد که بندگان خدا هنگام رفتن او گریستند و کمبود محبت و مهر او را حس کردند. وی ادامه داد: دو سالی با استاد عزیزم بیشتر دم خور بودم ...
ماجرای دستگیری وزیر بهداشت منافقین در عملیات مرصاد!
به منزل مان آمد و گفت: می دانی منافقین تا کجا آمده اند؟ گفتم: بله. گفت: بیا برویم، اگر در کرمانشاه شهید شویم بهتر از این است که بیایند و در خانه هایمان شهید بشویم. قرار شد باهم به طرف منطقه برویم. به فرمانده مان گفتم که می خواهم در عملیات شرکت کنم. گفت: ما هم آماده باش هستیم و نرو. وقتی دیدم فرمانده مان اجازه نمی دهد، پیش یکی از دوستانم که پزشک بود رفتم و از او خواستم برای من گواهی پزشکی ...
دخالت مربی تیم ملی برای استقلالی شدن گزینه پرسپولیس؟
می خوانید: هفته قبل بعد از مدت ها در تمرین تیم پیشکسوتان پرسپولیس حاضر شدید. بله، مدتی بود پیامک می دادند اما چون درگیر تمرین و اردو بودیم نرفته بودم اما رفتم و بچه ها را دیدم. علی آقای پروین چه صحبتی با شما داشت؟ خب خوشامد گفتند و پرسیدند بازی نمی کنی که گفتم نه. گفت بدنت که آماده است چرا بازی نمی کنی اما من گفتم فقط تماشا می کنم. شرایط تیم امید چطور ...
قنبری: به استقلال نرفتم چون عاشق تراکتورم/ کری سنگین برای سپاهان و پرسپولیس
... قنبری: سال اول حضورم شرایطم خیلی خوب بود. بعد برطرف شدن محرومیت هم تمرینات خوبی داشتم و آقای خطیبی مرا ثابت بازی می دادند. ولی سال دوم شرایط عوض شد و اینکه می خواستم جدا شوم، به خاطر شرایط خودم بود که می خواستم بازی کنم. هیچ گاه هم نمی خواستم همیشگی جدا شوم و قصدم جدایی قرضی بود چرا که من تراکتور را واقعا دوست دارم. با این حال مربیان با جدایی من مخالفت کردند. پس از حضور آقای بردیف چون سیستم ...