خانه
پدیده جدید کشتی ایران: با مدد از امام زمان قهرمان جهان شدم
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
ماجرای شفاگرفتن دختر سه ساله کارگردان های پاور از حضرت عباس(ع)
عزاداری که می دید یا صدایش را می شنید می گفت "یا ابوالفضل!"، یا هر وقت شوکه می شد در عالم کودکی می گفت "یا ابوالفضل!". روزهای بیماری دخترم شرایط سختی بود، از زمین و زمان خسته بودم، چون ظرفیت آدمیزاد تا حدی است، اما جمله ای مرا آرام می کرد که می گفت "خدا کسی را دوست داشته باشد دلش می خواهد بغلش کند و زارزارگریه کند تا خواسته اش را بدهد". انتهای پیام/ ...
خبر خوب| قهرمان کشتی سر قولش با امام زمان (عج) ایستاد
بدی بر او و خانواده اش حاکم بود، با مدد از امام زمان (عج) توانست کاری کند کارستان، او درباره این اتفاق گفت: من با خدا و امام زمان (عج) معامله کردم، گفتم اگر حق هستی که می دانم هستی خودت را نشان بده، به امام زمان (عج) گفتم: این پرچم مال تو است، تو پرچم من را بالا ببر من هم پرچم تو را بالا می برم و دل مسلمانان را شاد می کنم، همین طور هم شد. در واقع با خدا بسته بودم و هر کسی با خدا ببندد قطعاً برد از ...
سرپرست وزارت ورزش: هادی ساعی یکی از سرمایه های ورزش کشور است
این رشته کشیده شده و مدال های بسیاری از رویدادهای مختلف توسط تکواندو کاران برای کشورمان به دست امده است. وی ادامه داد: ملی پوشان این رشته بارها و بارها پرچم کشورمان را در میادین بزرگ بین المللی به اهتزاز در آورده و باعث نواخته شدن سرود ملی ایران عزیز شده و دل مردم را شاد کرده اند. وی در ادامه از تلاش های پولادگر در زمان تصدی گری وی به عنوان رییس فدراسیون تکواندو و سمت کنونی ...
هاشمی: فدراسیون و کادرفنی تلاش کنند تکواندو به اوج بازگردد/ مهمتر از قهرمانی اخلاق است
مدال آور و افتخارآفرین المپیکی ما است. در طی سنوات گذشته زحمات زیادی در بخش مدیریتی و فنی برای این رشته کشیده شده است و مدال های مختلفی را در رویدادهای مختلف از تکواندو شاهد بودیم و بارها و بارها پرچم کشورمان را به اهتزاز و سرود ملی ما نواخته شده است و دل مردم را شاد کردید.بازدید هاشمی و خسروی وفا از تمرینات ملی پوشان تکواندو وی تصریح کرد: به سهم خود از زحمات برادر عزیزم سیدمحمد پولادگر ...
هاشمی: همه در تلاش هستند تا تکواندو به روزهای اوج بازگردد
آور و افتخارآفرین المپیکی ایران هستند. زحمات زیادی طی سال های گذشته برای این رشته ورزشی کشیده شده است. بارها پرچم کشورمان نواخته شده است و دل مردم را شاد کرده اید. به سهم خودم از زحمات پولادگر که سال ها مدیریت فدراسیون را برعهده داشت تشکر می کنم. بعد از وی هم چهره ای روی کار آمد که پرافتخارآفرین ترین مدال آور ادوار المپیک ما است. همه شما افتخارات هادی ساعی را شاهد بودید و خیلی ها همراه با مدال های ...
تبریک سرهنگ ستاد صید علی صفری به قهرمانی محمدمبین عظیمی
به گزارش هاناخبر ، فرمانده انتظامی شهرستان سقز، کسب مدال طلای جهان توسط محمدمبین عظیمی، کشتی گیر سقزی و عضو تیم ملی را به ایشان و جامعه ورزشی شهرستان و به ویژه هیات کشتی، سرمربی، مربی و کادر فنی تیم، خانواده وی و مردم ورزش دوست سقز، تبریک گفت. متن پیام بدین شرح است: تاریخ سازی مبین عزیز و کسب مدال طلای جهانی، نشان دهنده شایستگی و اقتدار این فرزند شجاع ایران اسلامی از خطه سقز ورزش دوست ...
ماجرای 11 دیدار پدر دوقلوهای به هم چسبیده با امام(ره)+تصاویر
غافل نبودند، متأسفانه در مدت این بیست وپنج سال تغییراتی در آن ها به وجود نیامد و آن ها هم قبول و عادت کرده بودند و باروحیه ای شاد و راحت زندگی می کردند و ما هم در منزل شخصی میزبان آنان بودیم همه چیز برایشان مهیا بود. دیدار مرحوم صفائیان پدر معنوی لاله و لادن با حضرت امام خمینی(ذه) وی گفت: مرحوم پدرم برای حل مشکلات فرزندخواندگی و سایر مسائل، یازده بار با حضرت امام خمینی (ره ...
تمام زندگی ام مصطفی بود
کنیم و ایشان بتوانند سردار را ببینند. در اعزام هایی که داشتند پیش آمده بود که مانع ایشان بشوید؟ بله، قبل از شهادتشان، هفت سال بیست و چهار ساعته کنار همدیگر بودیم. صبحانه، ناهار، شام با هم می خوردیم. اصلاً عادت نداشتیم که بدون همدیگر غذا بخوریم. چون شغلشان آزاد بود، زمان ها را طوری هماهنگ کردیم که با همدیگر سر کار می رفتیم و برمی گشتیم. ایشان همه چیز زندگی من شده بود. حتی راضی ...
بازداشت دزدان حرفه ای هنگام قرار آب دوغ خیار
گرفتم و ترک تحصیل کردم و نتوانستم ادامه دهم. ازدواج کردی؟ بله با مردی که از من بزرگ تر بود، ازدواج کردم. خانواده ام مخالفت کردند، اما من اصرار کردم و در نهایت هم چند سال بعد در حالی که یک پسر داشتیم، از هم جدا شدیم. بعد هم که با سیروس در پاتوق قمار بازان آشنا شدم. چرا پاتوق قماربازان؟ من بی خانمان و معتاد به شیشه شده بودم و به همین دلیل همه جا می رفتم. فکر می کنی چرا ...
روایت تهیه کننده تلویزیون از ارادت تصویربردار ارمنی به سیدالشهداء
تعریف کرد که چون مادرت تازه از دنیا رفته بود، من گرفتار بودم و گفته بودند دومی و سومی را هم می کشد. چنین فشاری روی پدر مرحومم بود. پدرم می گفت شبی از شب ها نیایش کردم و گفتم: خدایا این یکی را از من نگیر. داغ پشت داغ برایمان سخت است. چه کسی گفته بچه تو می میرد؟ وی ادامه داد: پدرم می گفت کل قسمت بالاتنه بدنت را عفونت گرفته بود و هیچ پنی سیلین و آنتی بیوتیکی جواب نمی داد. پدرم سید ...
روایت تامل برانگیز راضیه ترکان از رنج و درد زنانی که ناخواسته سقط جنین انجام داده اند | چشم هایش
توجهی پیمان به دخترش را می دیدم فکر می کردم چون از زن قبلی اش حسابی کفری است و دوست دارد سر به تنش نباشد، تلافی اش را سر این دختر بیچاره درمی آورد. هیچ وقت ندیدم دخترش را بغل کند یا ببوسد. راستش را به شما بگویم گاهی از این رفتارهایش خوشحال هم بودم؛ چون دخترش را به مادربزرگش سپرده بود و با ما زندگی نمی کرد. با خودم می گفتم بهتر، یه مزاحم کمتر! اما کم کم متوجه شدم از نظر پیمان همه زن ها و ...
رضا زینلی در پرده فراموشی | جای خالی حمایت از یک سفره دار قدیمی
هستم و آنجا بزرگ شدم. پنج تا خواهر و برادر بودیم. پدرم یک مغازه نقاشی ساختمان داشت و من هم شغل او را ادامه دادم. دوازده سال رئیس انجمن صنفی نقاشان مشهد بودم. رضا زینلی که بنیان گذار تیم هدف گلکار است، خودش هم فوتبالیست بوده و خاطره جالبی از روز های فوتبال بازی کردنش می گوید: در جوانی فوتبال بازی می کردم. پیش از انقلاب با تیم جوانان پاس بودم. یک بار ساواک وسط بازی مرا چشم بسته برد و به ...
خبرخوب| قهرمان شاهچراغ به جمع خادمان سپاه پیوست
نمی شناسند و نشان از توانمندی های شگفت فرزندان ایران دارند، پس هرچقدر هم که این افتخارات را در بوق و کرنا کنیم و به گوش همه مردم دنیا برسانیم، باز هم کم است. اما این همه افتخار برای چیست؟ بله همانطور که متوجه شدید برای اقتدار ووشوکاران جوان کشورمان است که چندی روزی است حسابی در مسابقات قهرمانی آسیا گل کاشته اند و تا به امروز چندین مدال خوشرنگ را از دست مدعیان آسیا درآورده و به نام ایران ثبت کرده ...
مصطفی در دل مسجد رشد کرد
بامعرفت و به قول حاج قاسم تو دل برو بود. حاج قاسم که از اولیاءالله بود، باطن مصطفی را خوب دیده بود که عاشقش شد. کل زندگی مان با مصطفی خاطره است. مصطفی بامعرفت بود. سال 93 با ماشین محل کار کنار اتوبان آزادگان بنزین تمام کردم. به چند رفیق نزدیک زنگ زدم، بهانه آوردند گفتند دبه بگیر دستت کنار خیابان بایست! می دانستم مصطفی کمک حالم است. می خواستم تماس بگیرم گفتم شاید منطقه باشد. وقتی زنگ زدم مصطفی گفت ...
داریوش سلیمی: قسم می خورم که اشک هایم شو و نمایش نیست
به گزارش ایسنا، داریوش سلیمی در ابتدای صحبت هایش درباره اولین باری که با امام حسین (ع) آشنا شد، توضیح داد: مادرم به شدت مذهبی بود. پدرم هم انسان باخدایی بود اما مادرم به شدت مذهبی بود. خانه مادربزرگم و خاله های مادرم همیشه روضه و سفره برپا بود و تا سنی که مجاز بودم همیشه شرکت می کردم. این عشق به امام حسین(ع) را همیشه با خودمان یدک می کشیدیم. خانه مان در کوچه ای بود به اسم کوچه وزیر نظام در ...
عظیمی: می دانستم در فینال دارم چه کار می کنم/ می خواستیم فشار از روی کاوه برداشته شود
...، موقع افتادن هم از قله بلند تری می افتی، اما وقتی آرام آرام پیش بروی، شکست هم سبک تر می شود. قهرمان وزن 92 کیلوگرم جوانان جهان که مربی اصلی اش علی عظیمی، پدرش هست، تصریح کرد: در سال های اول زیر نظر 4-5 مربی کار کردم، اما 4-5 سالی هست که در خدمت پدرم هستم. او برایم خیلی زحمت کشیده، بار اصلی همیشه به دوشش بود که به تیم ملی برسم. از همه چیزش گذشت تا به این جایگاه برسم. وی ...
فریب گرگی در لباس میش را خوردم/ برای 10 میلیون تومان مرا مجبور کرد که ... شب ها خواب ندارم!
خانواده ام بودم، احساس شرمندگی می کردم . به همین دلیل تصمیم گرفتم شغلی در بیرون از منزل پیدا کنم خلاصه با همکاری شوهر یکی از دوستانم در یک کارخانه تولیدی مشغول کار شدم و این گونه زندگی ام آرام آرام رنگ آرامش به خود گرفت. مدتی بود که بدون هیچ دغدغه ای در کنار خانواده ام روزگار می گذراندم تا این که حدود یک سال قبل پدرم تصمیم گرفت منزلی را به طور کامل رهن کند تا اجاره ای نپردازیم ...
جلال شباهنگی امروز زنده می شود!
به قول یکی از همکارانش، شباهنگی امروز تشییع نشد. جلال امروز زنده می شود. او پس از مرگش بیش از گذشته شناخته خواهد شد و هنر ایران زمین بیش از این ها از او خواهد شنید. به گزارش خبرنگار ایسنا، مراسم تشییع پیکر جلال شباهنگی، هنرمند سرشناس رشته های نقاشی، گرافیک و مجسمه صبح یکشنبه از مقابل تالار وحدت برگزار شد. جلال شباهنگی روز پنجشنبه 26 مرداد ماه در سن 88 س ...
بهنام محمودی بازیکن سابق تیم ملی والیبال اهل شهر میانه: مادر بزرگم می گفت دست هایم مانند دست های حضرت ...
طریق نماز، کمک به دیگران، از طریق دل از هر طریقی باشد دست خالی برنخواهی گشت. خدا را شکر این اتفاق برای من افتاد. برای همه مردمی که ارادت دارند نیز افتاده است. کشور ما کشور امام حسین (ع) است. سردارسلیمانی گفت این کشور کشور امام حسین (ع) است و واقعا هم همینطور است. قهرمان 4 دوره لیگ برتر والیبال ایران درباره جسارتی که برخی به قرآن کریم می کنند گفت: متاسفانه کسانی که این کار بسیار توهین آمیز ...
عظیمی: اسلام نقطه وحدت، اشتراک و اقتدار ایران است/ می توانم روند طلایی کامران را ادامه دهم
قهرمانان است. امیدوارم بتوانم با تکرار این قهرمانی ها دین خود را به مردم ایران و استانم ادا کنم. قهرمانان ایران هر چه دارند از مردم است. من هنوز در ابتدای راه هستم و لطف این مردم هم شامل حالم شده است. کشتی در خانواده عظیمی سابقه دارد یا اتفاقی به این رشته آمدید؟ اتفاقی نبود بلکه پدر و عموهایم در کشتی بودند. پدرم در زمان خدمت سربازی قهرمان ارتش شد و این موجب شد تا من نیز یک ذهنیت از ...
با فردین بسیار خوشحال بودم/ دوست دارم نقش عقب مانده بازی کنم
یواشکی آمدی و یواشکی می خواهی بروی، تو که می توانی فیلم بازی کنی چرا برای ما بازی نمی کنی؟ و گفتم: بازیگران سینما کجا و من کجا؟ یکتا ادامه داد: مدیر تئاتر گفت اتفاقا بازی در سینما راحت تر است چون اگر اشتباه کنی فیلم را قیچی می کنند و کنار می اندازند اما اگر در تئاتر اشتباه کنی جلوی تماشاچیان هستی و تو را هو می کنند . گفتم چشم و چند روز تمرین کردم و کارگردان که اکبر عبدی نامی بود از کارم ...
معصومی: دچار افسردگی شده بودم/ مقابل کشتی گیر روس ایستادم تا بداند ایرانی ها از کسی نمی ترسند
هایم را بگیرم و به مدال طلا برسم. از همه بیشتر خوشحالم که توانستیم در داخل مسابقات بار دیگر از عنوان قهرمانیمان دفاع کنیم و برای سومین سال متوالی قهرمان جهان شویم. جا دارد به محسن کاوه سرمربی تیم بابت این مدتی که تلاش کرد تا بر بام جهان قرار بگیریم خسته نباشید و خداقوت بگویم. بیشتر از همه به دنیا نشان دادیم که ایران جوانان و قهرمانان زیادی دارد که می توانند در هر میدانی خوش بدرخشند. پس ...
بخش دوم؛ حسرت 17 ساله
: بابا اونا می خوان حرم رو ناامن کنن تا کسی نیاد ولی تو که نباید بترسی. آقا خودش مواظبمونه. از نماز که برگشتیم، میریم خونمون. زینب کمی با حرف های پدرش آرام شد و توانست بخوابد. من هم شروع کردم به جمع کردن وسایل تا به اردکان برگردیم اما دل توی دلم نبود، به خودم می گفتم : سمیه دیدی چی شد! دوباره باید چند سال دیگه حسرتِ یه زیارت دلچسبِ حضرت رو دلت بمونه! نمی توانستم با حضرت از پنجره ...
قهرمانی در لیگ برتر، آرزوی ستاره ژاپنی لیورپول
... بله. وقتی بچه بودم اغلب با پدرم بازی های لیگ برتر را تماشا می کردم. استیون جرارد را دوست داشتم و اغلب نحوه بازی او را با دقت تماشا می کردم. واکنش خانواده و دوستان شما در ژاپن چگونه بوده است؟ هنوز برای پدر و مادرم پیام نفرستاده ام اما آنها باید خیلی خوشحال باشند. چقدر انگیزه دارید که از این فرصت در لیورپول نهایت استفاده را ببرید؟ در واقع زمانی که ...
جلال شباهنگی امروز زنده می شود!
به قول یکی از همکارانش، شباهنگی امروز تشییع نشد. جلال امروز زنده می شود. او پس از مرگش بیش از گذشته شناخته خواهد شد و هنر ایران زمین بیش از این ها از او خواهد شنید. به گزارش خبرنگار ایسنا، مراسم تشییع پیکر جلال شباهنگی، هنرمند سرشناس رشته های نقاشی، گرافیک و مجسمه صبح یکشنبه از مقابل تالار وحدت برگزار شد. جلال شباهنگی روز پنجشنبه 26 مرداد ماه در سن 88 س ...
جلال شباهنگی امروز زنده می شود!
به قول یکی از همکارانش، شباهنگی امروز تشییع نشد. جلال امروز زنده می شود. او پس از مرگش بیش از گذشته شناخته خواهد شد و هنر ایران زمین بیش از این ها از او خواهد شنید. به گزارش خبرنگار ایسنا، مراسم تشییع پیکر جلال شباهنگی، هنرمند سرشناس رشته های نقاشی، گرافیک و مجسمه صبح یکشنبه از مقابل تالار وحدت برگزار شد. جلال شباهنگی روز پنجشنبه 26 مرداد ماه در سن 88 س ...
شهید صدرزاده گفت: مسافر! نرو، تا شهادت چیزی نمانده!
: الحمدلله، هر چی دادیم برای خدا کمه! او بعد از جراحت به ایران رفت. من هم از این عملیات به تدمر برگشتم. کلنا داغونتیم یا زینب! یک بار با سیدابراهیم شوخی می کردیم و درباره اینکه شهید نمی شویم حرف می زدیم. من به ابراهیم گفتم: تو فقط می روی زخمی می شوی و منتقل می شوی ایران. یک بار مثل آدم شهید شو! حتی یک بار در هواپیمایی که زخمی ها را به ایران منتقل می کرد، حضور داشتیم ...
من مادر دو شهیدم؛ علی هاشمی و قاسم سلیمانی/ با شهادت حاج قاسم، دوباره علی را از دست دادم
. بهش می گفتم: سر چشممی مادر مثل علی برایش سفره می انداختم. خدا می داند بین حاج قاسم و حاج علی فرق نمی گذاشتم. داغی که شهادت سردار دل ها بر دل این مادر گذاشته بود؛ کم از داغ شهادت سردار هور نداشت. مادر شهید هاشمی می گفت: خبر شهادت حاج قاسم را که شنیدم انگار یک بار دیگر علی را از دست داده بودم. علی که شهید شد انگار یک پاره از وجودم را با خود برد. حاج قاسم هم تکه دیگری ...
دامِ شیطان
شد که عزیز نتوانسته بود دستی به سر و روی خانه بکشد. من هم که دربه در دنبال بدبختی های خودم بودم، دل و دماغی برایم نمانده بود که شانه ای به موهایم بزنم، چه برسد که خانه را آب و جارو کنم. گوشه ای نشستم و زیپ کیف را باز کردم. خِرت وپِرت هایش را بیرون ریختم. لابه لایِ آن ها یک گوشی گران قیمت و یک کیف پول زنانه بود؛ پر از چکْ پول و یک کارتِ عابر بانک! با خودم فکر کردم وقتی توی کیفش این قدر ...
