سایر خبرها
این خانه 40 سال عزادار امام حسین( ع) است
پنج روز مرثیه تمام شد. محرم سال بعد از راه رسید، از نظر مالی وضع خوبی نداشتیم وقتی دوباره خواستم روضه و مرثیه بگیرم دوباره اعتراض کردند و گفتند شرایط خوبی نداریم از اینکه همسایه ها بیایند و وضع ما را ببینند خجالت می کشیم ولی من می گفتم می شود روی سنگ هم نشست و برای امام حسین( ع) روضه خواند و گریست. در و همسایه برای روضه می آیند نه برای دیدن سرو وضع ظاهر خانه ما. با مرثیه حسین ...
می گفتند چرا باید کنار مردمی باشیم که 8 سال جوانان ما را شهید کردند
. خاطراتی که شنیدنش در این روز ها خالی از لطف نخواهد بود. بعد از عقد مادرم گفت مریم این پسر برای تو نمی ماند! 20 ساله بودم که با شهید مهدی نوروزی ازدواج کردم. زندگی مشترکی که 2 سال و 8 ماه بیشتر طول نکشید. ما کاملا سنتی با هم آشنا شدیم. خواهر آقا مهدی مرا در کلاس قرآن دیده بود. روز خواستگاری یادم هست گفت: مسیری که من انتخاب کردم مسیر شهادت است. هر وقت پیمانه عمرم تمام شود البته ...
چرا بداخلاقی پزشکان اعتبار پزشکی ایران را زیر سوال می برد؟ | هیچ بیماری از پشت کوه نیامده است
زنگ زدم اظهار عذرخواهی کرد ولی این دلیل نمی شود که هر دانشگاه رفته ای بخواهد به اصالت و فرهنگ توهین کند، چون از مادرم عذرخواهی کرد بیش از این مسئله را ادامه نمی دهم. مادرم کسی است که در تمام طول زیستنش با وجود همه مصائب زندگی سالم و سلامت سایه اش را بر سر ما نگاه داشته و هیچکس هیچ حقی ندارد به هیچ دلیلی ناراحتش کند. او نماد فرهنگ و اصالت قوم لر در پهنه زاگرس است. بد نیست ...
داستان ارتباط دختر 12 ساله با پسر 17 ساله
تنگنای مالی بودیم .به همین دلیل مادرم در یک رستوران مشغول کار شد و حقوق کمی می گرفت. من هم که در خانه تنها بودم ساعت های زیادی را روی تراس واحد آپارتمانی می آمدم و به رفت و آمدهای مردم در خیابان نگاه می کردم. گاهی نیز یکی از دوستانم را به خانه دعوت می کردم تا تنهایی هایم را پرکنم! خلاصه یک روز که روی تراس نشسته بودم و در افکار خودم به رفتارهای زنانی می اندیشیدم که با پدرم ارتباط داشتند ...
خلافکاری های زن جوان بعد از 3 ازدواج ناموفق
فوت کرد. پدرم ازدواج کرد و من زیر دست نامادری بودم. آن ها می خواستند از دست من راحت شوند به همین خاطر هم 14 سالگی شوهرم دادند. یک سال بعد از شوهرم که خیلی کتکم می زد طلاق گرفتم. دوباره به خانه پدری برگشتم و مدتی بعد صیغه مردی شدم که از آن جهنم بیرون بیایم. شوهر دومم هم بعد از پایان صیغه من را ول کرد. به تهران آمدم و دیگر بعد از آن در تهران زندگی کردم. باز ازدواج کردم و بعد هم جدا شدم. بعد از آن ...
پای حرف های زنی که 7 همسر صیغه ای خود را به قتل رساند +جزئیات قتل ها و تصاویر
می کرد که ما یک درصد احتمال نمی دادیم مرگ پدرمان به دست او رخ داده باشد.دقیقا 43 روز بعد از ازدواجش با پدرمان یک روز ساعت 6 صبح به من زنگ زد و گفت که پدرم بعد از نماز صبح فوت کرده است.می گفت حال پدرت بد شد و بعد تمام کرد.ما هم فکر می کردیم که پدرم به خاطر سن و سال بالایی که داشت سکته کرده و اصلا دنبال ماجرا را نگرفتیم. کلثوم مهریه اش را هم از فرزندان آقای حمزه گرفت: این خانم 250 میلیون ...
حضور در پیاده روی اربعین، آرزوی کودکان جامانده گلستانی
خاطر پیاده روی در برخی مواقع خیلی درد می گرفت اما برای اینکه پدرم با بغل کردن من خسته نشود سعی می کردم تحمل کنم چرا که تمام خستگی هایم به زیارت مرقد امام حسین(ع) به عنوان مظلوم ترین عالم ارزش دارد. علی کوهساری خواهر کوثر هم در بیان خاطرات سفر اربعین خود گفت: مسافراتمان برای شرکت در مراسم اربعین چندین شبانه روز به صورت پیاده روی و یا با اتوبوس طول کشید اما پذیرایی خیلی خوب مردم این کشور ...
اعترافات هولناک زنی که 7 مرد را کشت
که یک روز پدرم به من زنگ زد و گفت این زن می خواهد به زور به او قرص بخوراند همان موقع مشکوک شدیم اما وقتی از این زن پرسیدیم گفت که پدرتان داروهایش را نمی خورد من مجبور شدم به زور دارو به او بدهم. مدتی گذشت که یک روز حال پدرم بد شد وقتی او را به بیمارستان رساندیم پدرم فوت کرد. از آنجا که پدرمان یک بار موضوع خوراندن دارو را به من گفته ومرگش عجیب بود درخواست بررسی این موضوع را داریم و به ...
ویژگی های زنده یاد علی سلیمانی در پیاده روی اربعین | علی سلیمانی چطور لائیک ها را در نجف برای پیاده روی ...
اربعین تجربه ای است که خیلی نمی توان درباره اش صحبت کرد؛ خیلی درونی و متافیزیکی است؛ همیشه با خودم در این مسیر می گویم بُعد منزل نبود در سفر روحانی ؛ چون به واقع بعد فاصله نیست. سفر فیزیکی است، اما خستگی راه ندارد! سفر درونی است و از خود به امام حسین(ع) و از خود به دیگران این تأثیرگذاری القا و انتقال پیدا می کند. مرحوم سلیمانی از سال 1391 تا سال 1399 که آخرین سفر اربعینی او بود، هر سال ...
به دنبال هدف خود بروید و برای آن تلاش کنید
شرکت کردم که شهر اسفراین میزبان برگزاری مسابقات بود و به لطف خدا تیم ما،تیم اساطیر شرق مقام اول را در این مسابقات کسب کرد. وی افزود: مشوق اصلی من در این مسیر اول از همه پدر و مادرم و بعد مربی عزیزم خانم ثابت بودند که باعث شدند در مسابقه شرکت کنم. آجودانی عنوان کرد: توصیه من به نوجوانان این است که در زندگی به دنبال هدف خود بروند و برای رسیدن به آن تلاش کنند و در این مسیر به خدا ...
یک راه ساده برای بهره بردن از اربعین در کلام حجت الاسلام پناهیان+فیلم
غرورم اجازه نداد. گفت خب یکی دیگر برود. فلانی تو برو. دید یک ذرّه مثلاً آدم باادب تری است احیاناً. گفت تو برو این پیغام من را بده. حالا طرف یار غار عمرسعد است. آمد درِ خیمه امام حسین(ع)، گفتند حمایلت را باز کن، بی احترامی به مولا و ارباب ما نشود. گفت باشد، حمایلش را باز کرد. یک ذرّه ادب است دیگر. جزو دشمنان امام حسین(ع) هم هست. اگر ادب کنی، امام حسین(ع) تو را جذب می کند پناهیان ...
عاشقی با خدمت به زائرای امام رضا(ع)
و بارندگی هم بود که چند زائر امام رضا(ع) در حالی که ساکی داشتند در گوشه پناه گرفته بودند تا از سرما و بارندگی خود را حفظ کنند خانه ما در قاسم آباد قرار داشت از دیدن زائران امام رضا در آن وضعیت بسیار ناراحت شدم با خودم گفتم خدایا چه می شد من نزدیک حرم منزلی داشتم و زائران امام رضا(ع) را اسکان می دادم. این فقط یک آرزو بود در دل من چند سال بعد تصمیم گرفتیم خانه ای که در قاسم آباد داریم را ...
آماری جدید از پلمب ها به خاطر بی حجابی در حوزه گردشگری: 77 واحد طی یک سال گذشته/ 52 درصد از واحدهای ...
دولت برای فعالیتم مجوز گرفته ام و بیش از 10 سال است که فعالیت دارم. بعد از اتفاقات سال 98 و بعد هم کرونا، آسیب بسیاری به بخش گردشگری و اقامتگاه ها وارد شد. نوروز امسال امیدوار بودیم به رونق کسب و کارمان که آمدند مرکز را پلمب کردند و هنوز نتوانسته ایم از ترکش های پلمب اقامتگاه رها شویم. او با تاکید بر اینکه مسافران پیش از اتفاقات یک سال اخیر، برای احترام به جامعه محلی نکاتی را در زمینه پوشش رعایت می ...
خوابیدن در این ساعت باعث مرگتان میشود | در این ساعت اصلا نخوابید!
های این زن فریب و کلک بود چون بعدا فهمیدیم که او بارها ازدواج کرده است. زندگی کلثوم در خانه روستایی آقای حمزه شروع شد: برخورد این خانم با همسایه ها به حدی خوب بود و به حدی با همه خوش رفتاری می کرد که ما یک درصد احتمال نمی دادیم مرگ پدرمان به دست او رخ داده باشد.دقیقا 43 روز بعد از ازدواجش با پدرمان یک روز ساعت 6 صبح به من زنگ زد و گفت که پدرم بعد از نماز صبح فوت کرده است.می گفت حال پدرت ...
اولین اعترافات بیوه سیاه که 7 مرد را در محمود آباد کشت / کلثوم مازنی قاتل سریالی 18 شوهر داشت+عکس
های این زن فریب و کلک بود چون بعدا فهمیدیم که او بارها ازدواج کرده است. زندگی کلثوم در خانه روستایی آقای حمزه شروع شد: برخورد این خانم با همسایه ها به حدی خوب بود و به حدی با همه خوش رفتاری می کرد که ما یک درصد احتمال نمی دادیم مرگ پدرمان به دست او رخ داده باشد.دقیقا 43 روز بعد از ازدواجش با پدرمان یک روز ساعت 6 صبح به من زنگ زد و گفت که پدرم بعد از نماز صبح فوت کرده است.می گفت حال ...
این ازدواج با عشق نیست!
صاحبخانه بود و این گونه به مادرم خیلی کمک می شد، بنابراین قبول کردم. چند دست لباس برداشتم و راهی خانه شدم. 4 3 سال پیش بود. بازنشسته بود؛ بعد از فوت همسرش تنها شده بود و بیماری و کهولت سن از پا درآورده بودش: بنده خدا توانایی هیچ کاری را نداشت. شرایط برایش دلچسب بود پس با جان و دل به تمیزکاری خانه پرداخت. تمام عمرش چنین خانه ای به چشم ندیده بود: در کنار کارهای خانه، کارهای شخصی آقایدا... را انجام می ...
آرزوی 15 ساله قهرمانی که جانباز 70 درصد جنگ است
خانمی با من تماس گرفت و به من گفت بخارایی یک مژده می خواهم به شما بدهم، گفتم بفرما! قبل از آن در خواب دیده بودم که در فدراسیون جانبازان و معلولین هستم و اسبی برای من آوردند و به من گفتند تو اسب را بگیر و بقیه پشت سر تو می آیند. فردا صبح این خانم خبرنگار به من زنگ زد و گفت شما را به عنوان پرچمدار کاروان معرفی کرده اند با خود گفتم اسبی که در خواب دیدم تعبیرش همین بوده، پرچمداری کاروان بزرگترین افتخاری ...
گفتگوی اختصاصی با 2 خانواده قربانی قاتل شوهر کش / ارتباط دلال ازدواج با قاتل سریالی 7 مرد مازنی + عکس
زنگ زد و گفت که پدرم بعد از نماز صبح فوت کرده است.می گفت حال پدرت بد شد و بعد تمام کرد.ما هم فکر می کردیم که پدرم به خاطر سن و سال بالایی که داشت سکته کرده و اصلا دنبال ماجرا را نگرفتیم. کلثوم مهریه اش را هم از فرزندان آقای حمزه گرفت: این خانم 250 میلیون تومان بابت مهریه اش گرفت و قبل از آن هم پدرم مقداری النگوی طلا برایش خریده بود.بعد از اینکه به پدرم اعتراف کرد، برای بازسازی صحنه جرم ...
چهارسوق آسمان شهر با چهارستاره
من بیاید غسل شهادت کند. و همان شب به شهادت رسیده بود. موهای حنا بسته ای که در خاک گرم کربلا سوخت کمی بعد از شهادت جواد، پسر کوچکم اصغر آمد و اجازه خواست تا به جبهه برود. حاج آقا گفت: حاج خانوم اجازه بدهید بروند. راضی به رفتنش بودم؛ ولی خیلی کوچک بود، هنوز 16 سالش نشده بود. پیش دکتر رضوی دارو سازی یاد می گرفت. گفتم: مادر تو خیلی بچه سال هستی. هنوز ریش و سبیلت درنیومده، درست ...
بیت المرزوق، خانه رازآلودِ پشت نخلستان نجف به کربلا
بکنید آن وقت وسط این حال خراب، یکهو، عاقله مردی با دشداشه مشکی و چفیه به سر، از پشت ردیفِ در هم تنیده نخل های جاده نجف به کربلا، با دوازده بچه قد و نیم قد بیرون بیاید و با تمام جانِ صدای بم و مهربانش بگوید: تفضل زائر؛ بیفرما ناحار! حسن مرزوق در حال دویدن برای استقبال از زوار و تو نمی دانی دست رد به این صورت های آفتاب سوخته بزنی یا بیفتی دنبال شان. اما می روی. از جاده ای فرعی و ...
درام شورانگیز یک زندگی
وی ادامه داد: او در کتاب خواندنی و شیرین در فاصله دو نقطه زندگی خود را روایت کرده است، اما من به صورتی دیگر به این رویداد می نگرم. من به خط تیره ای فکر می کنم که میان 11 شهریور 1315 و 7 آبان 1400 قرار گرفت. آیا این خط تیره همسان همه تیره هاست که فاصله زندگی و مرگ همه انسان ها را نشان می دهند؟ همه می دانیم که این طور نیست. بسیاری کسان در فاصله این خط تیره فقط زنده اند، بدون اینکه زندگی کرده باشند؛ کسانی نیز هستند که چنان با سیاه بیتی سیاه کاری این خط را طی می کنند که مردمان می گویند کاش چنین خط ...
لیونل مسی سنگ تمام گذاشت |حمایت تمام قد مسی از کارگران
لیونل مسی فوق ستاره آرژانتینی است که یک اقدام تحسین برانگیز انجام داده است. لیونل مسی سالها در بارسلونا بازی می کرد، تصمیم گرفت فصل جدید به اینتر میامی آمریکا برود. بر اساس اخبار منتشر شده نشریه اتلتیک از انگلیس اقدام بزرگ لیونل مسی ابرستاره آرژانتینی در حمایت از حقوق کارگران در آمریکا پرده برداشت. لیونل مسی به همراه خانواده اش در هتل سانتامونیکا لوس آنجلس ساکن بودند اما بعد از شنیدن ...
آخرین باری که آمد تاب ماندن نداشت
در گلزار شهدای امام زاده بی بی سکینه ماهدشت کرج به خاک سپرده شد. در ادامه، مصاحبه خبرنگار ما با برادر شهید محمدرضا نظری فائق را می خوانید. رضا سنی نداشت که مادرم از دنیا رفت و پدرم حال و روز مناسبی نداشت. برای مدتی او را به پرورشگاه بردیم، اما من و پدرم طاقت دوری اش را نداشتیم. بعد از چندماه دوری، لحظه ای که رضا را در آغوش گرفتم حسی به من دست داد که حاضر بودم تمام ...
نگاهی به رمان داستانی فوران به قلم قباد آذرآیین
خشدار خواند: هر آن کس که شهنامه خوانی کند/ اگر زن بود پهلوانی کند غریب رو به کفایت گفت: بخون بابا، بخون عزیزم، بخون دخترم! کفایت، خجالتی، سر پایین انداخت و تندتند و بی فاصله خواند: بچه ها من دخترم/من که از گل بهترم/ در خوش زبانی ماهرم/در خانه داری ماهرم/ شریک کار مادرم/ شیرین به مثل شکرم... همه براش کف زدند... غریب مشتش را باز کرد. کفایت یک قدم جلوتر رفت و سکه را از ...
روایت خدمت
. مسافت رفت وبرگشت 2کیلومتری هست. وقتی سالمندان را با ویلچر حرکت می دهم یاد پدر و مادرم می افتم که دیگر نیستند و چند سال پیش فوت شدند. معصومه در این مسیر تنها نیست به همراه همسر، دختر و پسرش به زوار خدمت رسانی می کند. او در زمان کرونا هم در غسالخانه ها نقش پررنگی داشت. در زمان کرونا ترس و وحشت حاکم بود. کمتر کسی حاضر می شد مردگان را غسل دهد. داوطلبانه در یکی از غسالخانه های شهر مشغول به کار شدم ...
دعای شهادتش زیر قبه امام حسین(ع) اجابت شد
آنچه در توان داشت در مسیر عشق به سرور شهیدان امام حسین (ع) در طبق اخلاص گذاشته بود. پدر شهید می گوید: من چند سالی است که در عمود 318 در مسیر نجف تا کربلا خادمی می کنم. محمد هم سال گذشته همراه من آمد و در خدمت زائران امام حسین (ع) بود. محمد سال گذشته پنج روز بیشتر مرخصی نداشت، اما خودش را به موکب شهید جابر رساند و چند روزی کنار من بود. ایشان با جان و دل خادمی زائران را انجام داد و بعد ...
دردِ آوار مرگ ماند
به مادرم گفتم و رفتم خوابیدم. توی خواب و بیداری، یادمه اول یک باد شدید اومد که تمام درها رو به هم می زد، آسمون هم برقی زد عین رعد و برق. بعد دیگه خونه رفت بالا و موندیم زیر آوار. حدود دو ساعت، من با دو تا خواهرام زیر شیب تیر سقف گیر افتاده بودیم. یک کلوخ چند کیلویی روی گردن خواهرم افتاده بود. منم از شکم تا پا، مونده بودم توی خاک. یک مقدار به خودم حرکت دادم که کلوخ رو از روی گردن خواهرم هُل بدم ...
آخرین وضعیت سرطان آرش میراحمدی از زبان همسرش
بیمار شدند باید چه کار کنند. خانم نظام دوست ابتدا در صفحه اش درباره بیماری آرش گفت و یک عده نگران شدند. من به آرش گفتم خودت یک ویدئو منتشر کن و همه چیز را توضیح بده. من نگران بودم بازخورد بدی داشته باشد و یک عده بگویند چه خوب که سلبریتی ها بیمار می شوند! ولی دیدم چقدر انسان های خوب داریم و همه دارند آرزوی سلامتی می کنند. همسر آرش میراحمدی افزود: صاحبخانه شش سال پیش ما زنگ زده و احوال ...
زنان جنگ را از حالت خشن خارج کردند
به گزارش سدید ؛ بتول کازرونیان یکی از زنان رزمنده اهل خرمشهردرباره خاطرات خود از دفاع مقدس گفت: زمان جنگ 18 سال سن داشتم و همراه خانم ها کار های تدارکات و امدادگری را در پشت جبهه انجام می دادیم؛ چند بار شهید جهان آرا به من گفت که اسلحه یکی از مقر ها کم شده، برو از مقر دیگری برای آن ها اسلحه تهیه کن. آن زمان ستون پنجم (منافقان) همه جا حضور داشتند و آدرس مقر رزمندگان را به بعثی ها خبر می دادند تا ...