سایر منابع:
سایر خبرها
نیروهای مذهبی ها متوجه نیستند اگر به سبک زندگی غربی حساس نباشند بازخوردهای غربی در زندگی شان ظهور می ...
. در کتاب های "سلوک ذیل شخصیت حضرت امام" و "امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه" گفته شده؛ خدا در هر تاریخی اراده ای خاص دارد. قرآن می فرماید: کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فی شَأْن ؛ همواره خداوند در هر روز و روزگاری اراده می کند و ایجاد می کند. در هر تاریخی که اراده ی خدا تجلی کند باید خدا را با سلوک مطابق آن تاریخ پیدا کرد و مورد پرستش قرار داد. این دو کلمه که در این سطر عرض می کنم؛ دو کتاب در موردش نوشته ...
فرهنگ در رسانه
در کیمیای نوجوان به هیچ وجه وجود نداشته باشد. واقعا نقش سختی بود. بعد هم در آوردن سنِ 47 سالگی! برای سن بالاتر هم باید تمام آن شور و نشاط و نپختگی را از خودم می گرفتم و به سمت عمق و متانت می رفتم. نگهداشتنِ راکوردِ صدا و حرکات دست و طرز راه رفتن برای مدتِ دوسال واقعا دشوار بود. بالای همه سکانس ها نوشته بودم که مهراوه یادت نرود اینجا هنوز 17 ساله هستی، پر از شور نوجوانی هستی، باید ...
زنی که بزرگترین معدن دار ایران است +عکس
دانشگاه ها نتوانست خانه نشینی را تحمل کند و دوباره به انگلستان برگشت. البته این بار ازدواج کرده بود و با همسرش در همان انگلستان، شرکتی راه انداخت و اولین فعالیت های تجاری اش را آغاز کرد. خود او این چنین از فعالیتش روایت می کند: با اینکه علاقه مند بودم نقطه آغاز فعالیت هایم ایران باشد، جبر زمانه مرا مجبور کرد که شانس خود را در انگلستان محک بزنم. اولین شرکتم را در آن کشور تاسیس کردم. شاید ...
کلاهبرداری پدر با دسته چک پسر مرحومش!
دانستم در شرایط خاص از چک استفاده می کند و امکان ندارد این چک ها را کشیده باشد به ماجرا مشکوک شدم و تصمیم گرفتم به خانه پدرشوهرم بروم تا جریان مشخص شود. وقتی به پدرشوهرم گفتم چه اتفاقی افتاده است خودش را نگران نشان داد و بعد از چند دقیقه گفت خوب نیست مرده بدهکار باشد. بیا خانه را بفروش و بدهی شوهرت را پرداخت کن. من که از صحبت های او تعجب کرده بودم خواستم تا دسته چک همسرم را به من بدهد. وقتی خواسته ام ...
ما را برای مسابقه آفریده اند، نه دین داری حداقلی!
أولادَکُم ؛ الدر المنثور/8 /3) سورۀ واقعه-همان طور که از نامش پیداست- ابتدائاً دربارۀ قیامت و صحرای محشر و روز واقعه است، و بعد دربارۀ قیامت و مراتب بهشت و البته دربارۀ دوزخ هم مطالبی در این سوره آمده است. در این سورۀ مبارکه نکتۀ بسیار جالب و بسیار مهم و تأثیرگذار از نظر تربیتی-که متاسفانه در جامعۀ ما تا حدّی مورد غفلت است- این است که در روز قیامت مردم به دو دستۀ خوب و بد تقسیم نمی شوند، بلکه ...
هر خلاقیت و نوآوری در شعر و مداحی خوب نیست
مسجد شهدا را به خاطر دارم که پدرم مرا می برد و روی شانه هایش می نشاند. بعد کم کم به پارکینگ یک خانه رفتیم.من یک نفری هر شب جمعه کل پارکینگ را از فرش و پشتی تا بساط چای و سیستم صوتی را پهن می کردم. حدود 10 ،12 نفری بودیم که وقتی همه ی آنها می رفتند باز من به تنهایی کل پارکینگ را جمع می کردم. کم کم آنجا بودیم و بعد با هیئت محترم مهدی جان(عج) آشنا شدم. هیئت حاج آقا مهدی ارضی بود و اینها همه موازی با ...
مطمئن بودم مسعود شهید می شود/زندگی اش کوتاه، اما پُربار بود
من را نمی شناخت با لبی خندان با من احوال پرسی کرد و گفت، بدو کار داریم و کوله را پشت من انداخت، من وقتی دیدم پسری با جثه کوچک تر از من با چنین روحیه شاد در جبهه کار می کند، تمام رعب و وحشتی که در وجوم بود ریخت. مرادی گفت: من شجاعت و مردانگی که در وجود مسعود بود را در وجود هیچ یک از بچه ها ندیدم، در طول روز در یک نقطه ای می نشست و گراهای سنگر عراقی را می گرفت و شب با همان گرا نیروهایشان ...
چگونه جگر خام خوردم!
. یک هنرپیشه سرخپوست در پشت صحنه جگر خام می خورد و من فقط او را نگاه می کردم. دیدم چاره ای نیست جز این که کار او را تکرار کنم. البته آن صحنه فقط دو بار گرفته شد چون ایناریتو در مرتبه دوم ابراز رضایت کرد و نیازی به خوردن جگر بیشتر نشد. عکس العمل مرا نیز می توانید در فیلم ببینید. یک چیز غریزی و غیر قابل اجتناب. حتی دیدن فیلم نیز رنج آور است و در نتیجه می توان فهمید که تهیه و فیلمبرداری آن و ...
اعترافات قاتل چهارشنبه سوری در دادگاه
سوال قاضی علیزاده که پرسید آیا اتهام قتل عمدی سرباز نیروی انتظامی از طریق پرتاب نارنجک دست ساز در شب چهارشنبه آخر سال را قبول دارید؟ گفت: من قصد کشتن سرباز را نداشتم! آن شب من 2 نارنجک پرتاب کردم که یکی به جدول حاشیه خیابان خورد و دود غلیظی برخاست ولی وقتی نارنجک دوم را پرت کردم، نفهمیدم به کجا اصابت کرد!! از کجا معلوم که دیگر دوستانم به سوی سرباز مذکور نارنجک پرت نکرده اند؟ قاضی دادگاه پرسید ...
سالروز شهادت مهدی باکری
نقش فعالی را ایفا کرد. پس از آن بنا به ضرورت، دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. همزمان با خدمت در سپاه، به مدت 9 ماه با عنوان شهردار ارومیه نیز خدمات ارزنده ای را از خود به یادگار گذاشت. ازدواج مهدی باکری مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود. مهریه همسرش اسلحه کلت او بود. دو روز بعد از عقد به جبهه رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه، با مسئولیت جهاد سازندگی استان، خدمات ارزنده ای ...
طاهری: دربی شش تایی ها را در استادیوم دیدم/ به مجردها گفتم ازدواج نکنید، اخراجتان می کنم!
...، آن زمان من افسر وظیفه بودم که جنگ شد و بعد با دوستان مان در سپاه پاسداران در جبهه های جنگ حاضر شدیم. آنجا یک سری از سربازانم به منطقه رفته بودند که من هم به واسطه آنها به مناطق جنگی رفتم که یادم می آید که همان جا بودیم که سال ، تحویل شد. * سال تحویل و دوری از خانواده برای شما سخت نبود؟ - می توانم بگویم شاید برای کسانی که در شهر بودند سخت بود و برای ما سخت نبود. ...
ابعاد علمی و عملی شخصیت حضرت زهرا (سلام ا...علیها)
گویا یک بزرگواری مرا می بیند قَلّ بیانی و کلّ لسانی لعل سیداً یرعانی این قضیة فی واقعه نبود که یک روز گزارش داده باشد، هر روز گزارش می دادند، منتها آن روز وجود مبارک علی بن ابی طالب (سلام الله علیه) از پشت در یا پرده، ناظر صحنه بود. هر روز وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) حسنین [علیهما السلام] را به مشهد و به محضر و به مکتب پیغمبر می فرستاد، بعد از آنها استنطاق می کرد که امروز چه آیه ای نازل شد ...
طالبلو: در استقلال ماندم تا نشان دهم در باند کسی نیستم / اگر برانکو در پرسپولیس نبود پیشنهادش را می ...
نمی تواند همه توانایی های خود را نشان دهد. نه تنها طالب لو بلکه هیچ گلر دیگری نمی تواند همه انتظارات را برآورده کند. وقتی شما می خواهید عملکرد یک دروازه بان را آنالیز کنید باید بعد از 7،8،10 بازی به او نمره دهید. من کارم با این شرایط سخت بود. بازی دوم و سوم حتی آسیب دیده بودم. 10 روز تمرین نداشتم. مهدی آسیب دید و من مجبور شدم بدون تمرین و ناآماده به میدان بروم. در واقع با 50 درصد توانایی ...
اگر برانکو پرسپولیسی نبود به تیمش می پیوستم
نشان دهد. نه تنها طالب لو بلکه هیچ گلر دیگری نمی تواند همه انتظارات را برآورده کند. وقتی شما می خواهید عملکرد یک دروازه بان را آنالیز کنید باید بعد از 7،8،10 بازی به او نمره دهید. من کارم با این شرایط سخت بود. بازی دوم و سوم حتی آسیب دیده بودم. 10 روز تمرین نداشتم. مهدی آسیب دید و من مجبور شدم بدون تمرین و ناآماده به میدان بروم. در واقع با 50 درصد توانایی خودم درون دروازه استقلال ایستادم. با این ...
برادرم به خاطر من پرسپولیسی شد
با ذوب آهن بستم. برای گرفتن رضایتنامه ام 75 میلیون این مبلغ را به شموشک دادم. بابت این پرداخت خیلی خوشحال بودم چون در نوشهر آقای درویش که خدا رحمتش کند خیلی برای جوانان آن منطقه زحمت کشید و خرج کرد. 25 میلیون آن برای خودم ماند که بعد از مدتی آقای کربکندی از باشگاه خواست که قرارداد مرا افزایش دهند وکلا آن فصل 45 میلیون تومان به من رسید. *پول هایت را خرج کردی یا سرمایه گذاری؟ ...
بنیاد در آینه مطبوعات
وگرنه مثل من زیادند که سال ها در جبهه ها بوده ایم جانباز شده ایم اما لایق شهادت نشدیم. بعد هم می گوید: همین که آقا جواد برای رفتن به جبهه سوریه و دفاع از حرم حسینی چندین بار تلاش کرد و هر بار با مانعی روبه رو شد، اما دست برنداشت من را یاد آن جمله یاران امام حسین(ع) می اندازد که به ایشان گفتند اگر صد بار بمیرم و باز خدا جان تازه ای به ما بدهد آن را درراه تو خواهیم داد جوادهایی که این روزها در ...
زنان باید بتوانند رئیس جمهور شوند
، مکاتبات دنبال شد تا بالاخره ایشان جواب آخر را که نه بود، داد. چرا شما پیگیری نکردید؟ چون فدراسیون را با نام من می شناختند این تصور ایجاد می شد که من برای خودم دست و پا می زنم. بعد که دیدم تلاش ها به سرانجام نمی رسد، گفتم دیگر پیگیری نکنید چرا که نه تنها اراده ای برای این که فدراسیون فعال شود وجود ندارد بلکه برعکس هم هست که این اتفاق نیفتد. چرا؟ آیا انگیزه سیاسی پشت این ...
ناگفته های پزشک معالج مصدق پس از 50سال
می دیدم. این نمونه برداری درد شدیدی داشت. دکتر مصدق از شدت درد فریاد می کشید. ندیمه ای داشتند که به او نن جونی می گفتند. دکتر مصدق در بیمارستان داد می زد: نن جونی. نن جونی. من هرگز این درد و رنج دکتر مصدق را فراموش نمی کنم. به غلامحسین گفتم کار اضافی و دردناکی برای ایشان انجام می دهید و نیازی نیست این کار انجام شود. با این حال تشخیص همان بود. ضایعه از سینوس به اطراف گسترش یافته بود. ...
فضایل فاطمی(س)
آتش جهنم به دور نگه می دارد,یا می فرمود هر که فاطمه (س) راشادان کند مرا شادان کرده است، و هر که فاطمه را بیازارد مرا آزرده است، با این تذکره که شادی و غضب رسول خدا ،همانند محبت و آزار خداوند است، رسول الله (ص)، بارها و بارها فاطمه (علیها السلام) را ستود و از او تجلیل کرد. در مواقع بسیاری می فرمود: "پدرش به فدایش باد" و گاه خم می شد و دست او را می بوسید. به هنگام سفر از آخرین کسی که خداحافظی می ...
دختر ناشنوای سرایانی با هنر دستانش نان آور خانه شد
خیاطی نخ و پارچه جرقه ای در ذهنم زد و یک روز به طور امتحانی یک عروسک درست کردم که به نظر خودم زیبا شده بود و نشان هرکسی که می دادم همه از آن تعریف می کردند ومن هم تصمیم گرفتم تا دست به کار شوم و از آن روز به بعد رو به سمت عروسک سازی و ساخت صنایع دستی آوردم تا بتوانم کارهایی تولید کنم که هم تازگی و جذابیت داشته باشد و هم بتوانم در بحث اقتصاد مقاومتی گام بردارم. برنامه های اقتصاد مقاومتی ...
شهادت در اذان ظهر به افق عشق
السّلام بروم. من راهم را آگاهانه انتخاب کردم و اگر وقتم را شبانه روز در اختیار این انقلاب گذاشتم، چون خود را بدهکار انقلاب و اسلام می دانم و انقلاب اسلامی گردن بنده حق زیادی داشت که امیدوارم توانسته باشم جزء کوچکی از آن را انجام داده باشم و مورد رضایت خداوند بوده باشد. پدر و مادر و همسر و برادران و خواهران و آشنایانم مرا ببخشند و حلالم کنند و اگر نتوانستم حقی که بر گردن من ...
به مجردها گفتم ازدواج نکنید، اخراجتان می کنم!
تحویل در جبهه بودیم، آن زمان من افسر وظیفه بودم که جنگ شد و بعد با دوستان مان در سپاه پاسداران در جبهه های جنگ حاضر شدیم. آنجا یک سری از سربازانم به منطقه رفته بودند که من هم به واسطه آنها به مناطق جنگی رفتم که یادم می آید که همان جا بودیم که سال ، تحویل شد. سال تحویل و دوری از خانواده برای شما سخت نبود؟ - می توانم بگویم شاید برای کسانی که در شهر بودند سخت بود و برای ما سخت ...
عشق الهی
نمی پردازند، دوست می دارد. در متون حدیثی نیز آمده است که: خداوند انسان باحیای بردبارِ پاکدامنِ با مناعت را دوست دارد و کسی را که نیمه شب برخیزد و قرآن بخواند، و کسی را که با دست راست صدقه دهد و دست چپش آگاه نشود و کسی که همرزمانش بگریزند و او با دشمن مقابله کند و کسی را که با مردم شوخی کند، اما سخن زشت به زبان نیاورد و کسی را که اندیشه ای یکتاپرست داشته باشد و کسی را که آراسته به صبر و شکیبایی ...
شیرین ترین و ماندگارترین جایزه چهره برتر قرآنی امسال + عکس و فیلم
قرآنی خود را با حفظ سوره های کوتاه آغاز کرده ام. تشویق پدر؛ زمینه ساز پیشرفت وی مشوق اصلی خود را پدرش دانست و افزود: مشوق اصلی من، پدرم، مرد بی سوادی بود که حتی یک کلمه از قرآن را نمی توانست بخواند اما با این وجود، علاقه بسیاری به قرآن داشت، وقتی من خردسال بودم، بابت قرائت سوره حمد، یک جایزه یک ریالی از او گرفتم که در بین جوایز مختلفی که تا کنون گرفته ام، شیرین ترین و ماندگارترین ...
طاهری: دربی شش تایی ها را در استادیوم دیدم
...، آن زمان من افسر وظیفه بودم که جنگ شد و بعد با دوستان مان در سپاه پاسداران در جبهه های جنگ حاضر شدیم. آنجا یک سری از سربازانم به منطقه رفته بودند که من هم به واسطه آنها به مناطق جنگی رفتم که یادم می آید که همان جا بودیم که سال ، تحویل شد. سال تحویل و دوری از خانواده برای شما سخت نبود؟ - می توانم بگویم شاید برای کسانی که در شهر بودند سخت بود و برای ما سخت نبود. ...
پیشنهاد استقلال را بخاطر بعضی افراد رد کردم
یا معاشرت با آنها شوم. در عین حال تصمیم را برای مهاجرت موقت به کشور ترکیه گرفته بودم. آپارتمانی را در آلانیا خریده بودم و اسبابیه لازم را هم به آپارتمان جدید انتقال داده بودم. همه موارددست به دست هم داد تا تصمیم بگیرم در این فصل مربیگری نکنم. وگرنه خدمت تیم استقلال در هر لباسی برای بنده افتخار است. من از وقتی که شروع به دیدن و حرف زدن کردم و یا به نوعی صاحب درک اولیه یک کودک خردسال شدم خودم را در ...
یادی از ستارگان دانشگاه شهید چمران
! با تو وداع می کنم...با همه وجود وداع می کنم! با قلبی سوزان و غم آلود به سوی خدای خود می روم و از همه چیز چشم می پوشم! ای پاهای من! می دانم شما چابکید... من می خواهم که شما به بلندی طبع بلندم به حرکت درآیید...در لحظات آخر عمر آبروی مرا حفظ کنید. من چند لحظه بعد به شما آرامش می دهم. آرامش ابدی. دیگر شما را زحمت نخواهم داد و دیگر شب و روز شما را استثمار نخواهم کرد... اما! اما ...
وقتی جمشید مشایخی با آتش سیگار تنبیه شد / آرزوی شنیدن خبر پایان جنگ در جهان
شمار می رفت. یک روز در روزهای شب عید بچه های همسایه آن را از من گرفتند تا ببینند و با آن بازی کنند، اما موتورش را برداشتند و جلد خالی اش را به من پس دادند. آن را به دست گرفتم و به خانه برگشتم. مادرم یک نفر را برای گلکاری در باغچه آورده بود و برای همین خودش هم در حیاط ایستاده بود تا به او بگوید کجا گل بکارد. او مرا به همراه تانکم که دیگر خراب شده بود، دید و علت را جویا شد. من هم ...
پدر از باند مهدی هاشمی آزارهای فراوانی تحمل کرد
و گفت: چنین خوابی دیده ام و ان شاءالله پدرتان خوب می شود! ما هم حمل به صحت کردیم که ان شاءالله خدا شفا می دهد. بعد که پدرم فوت کردند، در وصیتنامه ایشان خواندیم: مرا در وادی السلام نجف دفن کنید. سال 1363 و اوج جنگ ایران و عراق بود و ابداً چنین کاری مقدور نبود. بعد گفته بودند: اگر در وادی السلام نجف نشد، مرا در مشهد دفن کنید و اگر نشد در قبرستان تخت فولاد اصفهان. پدر، مادر و ...
به من گفتند پیراهن حجازی را نپوش!
از رقابت با هیچ کس نترسیدم. من چهار سال ذخیره سید مهدی رحمتی بودم و در ابن مدت تلاش کردم تا بتوانم توانایی خودم را به مربیان نشان دهم. پس از اتفاقاتی که برای رحمتی رخ داد و از تیم ملی خداحافظی کرد؛ من در چند دیدار دوستانه در ترکیب اصلی قرار گرفتم و در این شرایط سعی کردم بهترین عملکرد را داشته باشم تا نظر مساعد کی روش را جلب کنم. دانیال داوری در دیدار دوستانه پیش از حضور در جام جهانی برابر گینه 2 ...