دختر 20 ساله در دام شیطانی یک شرور سابقه دار؛ کابوس رهایم نمی کند
سایر منابع:
سایر خبرها
وحشت دختر جوان از خانه شیطان خطرناک / پدرم فلج شد و من دنبال آزادی ام رفتم!
از این که پدرم دچار بیماری فلج اندام شده بود هیچ گاه ناراحت نشدم چراکه احساس می کردم حالا به راحتی می توانم از خانه بیرون بروم و در مهمانی های مختلط با دوستانم شرکت کنم اما این تفکرات اشتباه و هیجانات دوران جوانی به گونه ای مرا به روز سیاه نشاند که در دام شرور سابقه داری افتادم و درحالی به خلوتگاه شیطانی او رفتم ...
مادر شوهرم گفت دختر زیبای برای پسرش در نظر گرفته است
دخترم به دنیا آمد و من تنهایی هایم را با او شریک شدم اما خودم هم نفهمیدم که چرا بعد از به دنیا آمدن حدیثه رفتار مادر شوهرم با من تغییر کرد. او تهمت های ناروایی را به من نسبت می داد و مدعی بود که به خاطر اختلاف سنی زیادی که با همسرم دارم رفتار عاطفی مناسبی با او ندارم و احتمالا با مردان غریبه معاشرت می کنم! از آن روز به بعد بهانه گیری های مادر شوهرم شدت گرفت تا حدی که مرا متهم به ...
خودکشی دختر چشم رنگی پس از تجاوز در زیرزمین خانه شیطان
دیگر تن به خواسته اش ندادم این بود که دیگر جواب تلفن هایم را نمی داد تا اینکه دوستم به من خبر داد که او را با یک دختر دیگری دریکی از پارک های محله دیده است راستش را بخواهیم باور نکردم و ولی بعد خودم پی به ماجرا بردم او دیگر مرا رها کرده بود دیگر از آن وعده هایی که به من داده بود و قرار بود مرا خوشبخت کند خبر نبود. او همیشه مرا چشمان سبز زندگیش خطاب می کرد و می گفت تو برای من هستی ...
بازداشت دوست پسر دختر 16 ساله مشهدی در کمد اتاق خواب
شهرهای اطراف مشهد مشغول کار است، به همین دلیل من همیشه در خانه تنها بودم. با آن که پدر و مادرم همه امکانات رفاهی و تحصیلی را برایم فراهم می کردند و من هیچ کمبودی در زمینه مالی نداشتم اما از این تنهایی رنج می بردم . پدر و مادرم مرا خیلی دوست داشتند و همه خواسته هایم را برآورده می کردند. من هم برای رهایی از تنهایی فقط با گوشی تلفن هوشمندم سرگرم بودم تا این خلاء عاطفی را جبران کنم ...
درخواست های نامتعارف شوهر، زن را به پاسگاه کشاند!
وضعیت مالی خوبی داشت. خیلی زود ارتباط من و او صمیمی شد و مدام با یکدیگر در ارتباط بودیم. اما وقتی می دیدم سالومه چگونه در رفاه و آسایش زندگی می کند و هر چیزی را دوست داشته باشد به راحتی می خرد، از نظر روحی به هم می ریختم و از خانواده ام متنفر می شدم، چرا که در برابر سالومه احساس سرشکستگی می کردم و به اوضاع اقتصادی خودم افسوس می خوردم. خواستگاری مدیر شرکت تجاری تا این ...
هم آغوشی زن جوان با دوستان ناباب شوهر بی غیرتش+جزییات
که در برابر سالومه احساس سرشکستگی می کردم و به اوضاع اقتصادی خودم افسوس می خوردم. تا این که روزی سالومه از من خواست در شرکت تجاری برادرش مشغول کار شوم. اگرچه حقوقش اندک و ناچیز بود اما به دلیل آن که طعم بی پولی را چشیده بودم از پیشنهادش استقبال کردم. دو سال بعد از این ماجرا در حالی که تحصیلاتم به پایان رسیده بود، سالومه مرا برای برادرش خواستگاری کرد. انوش که از وضعیت مالی پدرم ...
آخرین دیدار
شوشان عارف عفراوی : دی ماه سال 93 که بود برگه اعزامم را آورد و تحویلم داد، با چهره ای تلفیق شده از شادی و غم، شادی از این بابت که فرزند اولش بزرگ شده و در آستانه رفتن به سربازیست و غمش از این بابت که برای اولین بار قرار است جدایی طولانی مدت را ازهم تجربه کنیم. 18 ساله بودم با سری سرشار از غرور و آرزو های بلند پروازانه،که همین دیواری بلند ساخته بود که نتوانم نگرانی های پدرم ...
همسرم از من سو استفاده کرد و مرا فریب داد. /رابطه نامشروع شوهرم با مربی موسیقی دخترم / صحنه بسیار بدی از ...
دبیرستان بودم که ارتباطم را با سعید آغاز کردم. او در خواربار فروشی پدرش کار می کرد که سر کوچه ما قرار داشت. من هم که بعد از جدایی پدر و مادرم از یکدیگر نزد مادرم زندگی می کردم به جملات عاشقانه سعید دل بستم و با هر بهانه ای به مغازه آن ها می رفتم اما این ارتباط پنهانی طولی نکشید و سعید به خواستگاری ام آمد ولی مادرم که خودش اوضاع اسفبار پدرم را دیده بود، احتمال می داد که سعید معتاد است ولی ...
نمی گذارم اعتیاد بر من پیروز شود
خودت را معرفی کن. ساره، 34ساله هستم. اعتیاد داری؟ بله. شیشه مصرف می کنم. اما به قیافه ات نمی خورد. همیشه پولش را داشتم و به اندازه مصرف می کردم. نمی گذاشتم مواد بر من پیروز شود و چهره زیبایم را بگیرد. هفته ای دو سوت شیشه می زنم. سابقه داری؟ بله. دو بار به جرم سرقت و جیب بری دستگیر شدم. چه شد که به اینجا رسیدی؟ همه چیز بعد ...
برای فرار از خانواده به پارتی شبانه رفتم/ تجاوز پسرشیطان صفت به دختر 16ساله
ترنم زیبای مهر مادری را هیچ وقت در این 16 سال حس نکردم... تنها چیزی که از مادرم در گوشه ذهنم مانده زورگویی، دستور و محدودیت بود... دیگر از دستورهایش خسته شده بودم و تاب چشم گفتن را نداشتم. خانه محلی شده بود برای حکومت نظامی مادرم... به دنبال آغوش مهر مادری بودم که مرا و رؤیاهایم را بفهمد.... این جملات دختر 16ساله ای است که برای فرار از زورگویی های مادرش در دام دوستان ناباب گرفتار شده و ...
قتل دختر بچه در شکنجه های مادر و دوست پنهانی مادرش
خودم یک بچه دارم و بهار را مانند فرزند خودم می دانستم. اما چند بار دیده بودم بدن او کبود است .مادرش او را به شدت تنبیه می کرد. آخرین بار هم وقتی از محل کار به خانه برگشتم متوجه شدم بهناز دخترش را کتک زده و او ضربه مغزی شده است. بهناز ترسیده بود و می گفت تحمل زندان را ندارد. او از من خواست تا ماجرا را گردن بگیرم. من هم به خاطر بهناز به دروغ گفتم بهار را کتک زده ام .اما من هرگز او را کتک نزده بودم. من ...
صحبت های فریبنده فروشنده لباس، زن متاهل را به خیانت واداشت/ آن قدر از من تعریف کرد که فریب خوردم!
خارج شده بودم از شدت عصبانیت مرتب دهان و گلویم خشک می شد، گاهی مدام گریه می کردم و ناگهان می خندیدم، همسرم که متوجه حالت غیر عادی من شده بود با اورژانس تماس گرفت و مرا به بیمارستان اعصاب و روان انتقال دادند. لحظه های بسیار سختی را در بیمارستان تجربه کردم رفتار های بسیار بدی که با من می شد، مصرف مداوم انواع قرص و آمپول و پوشاندن یونیفرم آبی بیماران را هیچ وقت فراموش نمی کنم. پزشک تشخیص داده ...
نقشه کودکانه برای فرار از خانه
تهران روشن شده است. با شناسایی خانه ویلایی، کارآگاهان پلیس پس از هماهنگی های قضایی با بازپرس جنایی، راهی خانه باغ شده و با ورود به آنجا با آرمیتا و پسری 15 ساله مواجه شدند. دختر نوجوان با دیدن مأموران گفت: با این پسر مدتی قبل در اینستاگرام آشنا و با هم دوست شدیم دیروز که برای ملاقات با او از خانه بیرون رفتم او مرا به این باغ که می گفت مال پدرش است آورد اما با تهدید چاقو مرا گروگان گرفت و ...
گفت وگو با جانباز "مهدی بساوند" (بخش دوم) جانبازی که گذشتن از زیبایی ها و زشتی های دنیا را خوب بلد است
بگذارم و تا حدودی وضعیتم بهتر شد. فاش نیوز: در گفته هایتان به ویلچرنشینی اشاره کردید، مگر نخاعتان هم آسیب دیده بود؟ - خیر. اما چون اولین کسی بودم که در ایران عمل پیوند مغز استخوان روی من انجام شده بود، بنابراین نیاز به مراقبت بیش از اندازه بود. دکتر کشانیان به من لطف داشتند و عنوان کردند که چون جوان و همچنین عضو تیم ملی هستی دوست دارم خودم شما را عمل کنم. مرا در بیمارستان دی عمل ...
رابطه نامشروع با زن متاهل زندگیم را ویران کرد/ چراغ سبز نازیلا من را به منجلاب کشاند و..+جزئیات
چنین برایم تشریح کرد: از 4سال و 4ماه قبل خانواده ام مرا طرد کردند. همیشه خجالتی بودم تا اینکه اتفاقی با زنی شوهردار آشنا شدم و همان شد که در خانه اش معتاد شدم وقتی خانواده ام فهمیدند معتاد شده ام خیلی سعی کردند مرا از این منجلاب بیرون بکشند؛ اما شیشه و کراک روح و بدنم را وابسته خود کرده بود و اراده ای برای ترک نداشتم. در این مدت 2 بار به خاطر سرقت دستگیر شده ام و سابقه کیفری هم دارم. ...
روزی که فهمیدم ناخواسته باردار شدم
.... چهار ماه گذشته بود و وقتش بود دوست داشتنش در من تپش بگیرد. اما از سوزش معده و کمر درد خسته بودم. دلم می خواست به دکتر و دم و دستگاهش پشت کنم و ساعتی بخوابم. وقتی با خنده مایع لزج را روی تنم می سراند، توی دلم خدا خدا می کردم که از آن دکترهای بانمک با سوال های دوست داری جنسیتش رو دختر بگم یا پسر؟ نباشد. حوصله خوشمزگی نداشتم. با صدایش به خودم آمدم. مانیتورو نگاه کن . یک توده سیاه و سفید ابری توی ...
فرماندار پیشین رودبار: فرماندار جدید کتش را درآورد تا مرا بزند
اجرایی شهرستانی بودم که چهار سال بعد، من را در آنجا رد صلاحیت کردند. انتخابات هم هر چهار سال یک بار انجام می شود. چهار سال قبل در چنین ایامی من فرماندار و رئیس هیئت اجرایی آن شهرستان بودم. الان در آن شهرستان مسئولیتی ندارم، اما زادگاه من آنجا است. وی افزود: حالا کاری به این موضوع نداریم که من را رد صلاحیت کردند. به دنبال این بودیم تا مردم را پای صندوق رای بیاوریم. اگر کاندیدا های شاخص استان ...
داستان حماسی در نقالی و شاهنامه خوانی باید ملموس شود
بخش های نقالی، قصه گویی، دوبلوری و کاراته فعالیت دارد به اجرای صحنه ای و انجام کارهای دستی علاقه مند است و عضو فعال کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان استان البرز است. وی به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی در گفت و گو با پانا عنوان کرد: به دلیل علاقه ای که به کتابخوانی داشتم به دنبال شعر رفتم و کار خود را در ابتدا با خواندن اشعار حضرت حافظ و مولانا آغاز کردم. اولین اشعاری که حفظ کرده بودم ...
قتل دختر افغان به خاطر ارتباط با مرد ایرانی
. می دانستم با نگهبان پارک قرار دارند. از این رفتار آنها خسته شده بودم و تصمیم گرفتم کاری کنم تا خانه نشین شوند. باور کنید قصد کشتن دخترانم را نداشتم. دختر بزرگم توانست از اتاق فرار کند اما اناز ماند و وقتی به خودم آمدم متوجه شدم گردنش را گرفته ام و او نفس نمی کشد. رئیس دادگاه : بعد از قتل چه کردی؟ متهم به قتل: خواستم مرگ او را خودکشی نشان دهم اما ماجرا لو رفت و مجبور شدم اعتراف کنم. پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل مدافعش، قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند. ...
فیلم افشای رازهای پنهانی پردیس احمدیه ! / چطور بازیگر شدم !
و آن 2 سکانس را بازی کردم. آن زمان به بازیگری فکر می کردید یا بعد جدی شد؟ چون فاصله بین مقلد شیطان تا کلاس هنرپیشگی 5، 6 سال است و در این بازه فعالیتی نداشتید. خب مقلد شیطان ساخته شد که اکران شود، اما تا 4، 5 سال در توقیف ماند؛ وقتی این فیلم را بازی کردم، سال اول دبیرستان بودم و پس از 2، 3 سال وارد دانشگاه شدم . اتفاقا بازیگری در دانشگاه سوره و دانشگاه هنر قبول شدم؛ اما در ...
خودسوزی سارق سابقه داری که از سبک زندگی اش پشمان بود
سارق سابقه دار می گوید: از این زندگی خسته شده بودم. از سرقت و زندان خسته شده بودم. حس عذاب وجدان داشتم. به گزارش اعتمادآنلاین، مجرم 23 ساله ای که با وجود سن کم بیش از 11 بار به جرم سرقت به زندان رفته این بار در طرح پلیس آگاهی به خاطر موبایل قاپی دستگیر شد. این مجرم جوان مدعی است مدتی قبل از ارتکاب سرقت های خشن خسته و پشیمان شده بود تا جایی که تصمیم گرفت خودش را آتش بزند و به زندگی اش ...
تعرض به دختر جوان در میان شمشادها
ایستادم در آن وقت شب کنار بزرگراه تاکسی نیامد و من هم به ناچار سوار موتورسیکلتی شدم که جلوی پایم توقف کرد. فکر کردم مسافرکش است از آنجایی که خیلی دیرم شده بود سوار شدم. اما ناگهان او تغییر مسیر داد وقتی اعتراض کردم موتور را نگه داشت و با یک چاقو تهدیدم کرد بعد هم مرا به داخل شمشادها کشید و با تهدید چاقو مورد آزار و اذیت قرار داد. من می خواستم از خودم دفاع کنم به همین خاطر با او درگیر ...
وحشت دختر جوان از خانه شیطان خطرناک / پدرم فلج شد و من دنبال آزادی ام رفتم!
به گزارش زیرنویس، دختر20ساله ای که برای فرار از تهدید های ترسناک شرور سابقه دار به قانون پناه آورده بود، درباره سرگذشت تاسف بار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت: پدرم مردی سخت گیر بود و هیچ گاه اجازه نمی داد به تنهایی از منزل خارج شویم یا آن طور که دوست داریم [...]
زن جوان، دوست و دخترش را به مهمانی شیطانی در باغ ویلای اجاره ای کشاند
زن 37 ساله درحالی که مدعی بود عذاب وجدان رهایش نمی کند و قصد دارد دختر نوجوانی را از سقوط در گرداب تباهی نجات دهد به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: چندسال قبل به خاطر اختلافات شدید خانوادگی از همسرم طلاق گرفتم و دریک منزل اجاره ای به تنهایی زندگی می کردم فقط گاهی دخترم که با پدرش زندگی می کند به دیدارم می آمد. در همین روزها بود که از طریق فضای مجازی در یکی از تورهای تفریحی وسرگرمی ...
سرنوشت تلخ جاعل حرفه ای مسیرش را تغییر داد
جاعل حرفه ای می گوید زندگی نابسامان و شرایط بد خانوادگی باعث شد خلافکار شود. به گزارش سایت جنایی، سیامک زندگی سختی را پشت سر گذاشته است. خودش می گوید می توانست هنرمند شود، اما حالا مجرمی سابقه دار شده است. سیامک را به اتهام جعل بازداشت کرده اند. این جوان 35 ساله از زندگی اش می گوید: چرا جعل می کردی؟ درآمدم از این راه بود. زندگی می گذراندم. ...
■ تصادف منجر به نماز
دانشگاهیان نخبه بود، از خانه بیرون آمده و قصد عزیمت به مکانی را داشتیم که هنگام عبور از خیابان، ماشینی با خواهر ما تصادف کرد و او از دنیا رفت و پس از حضور پلیس در محل تصادف، پدرم به پلیس گفت: دخترم شخص دیوانه ای بود و این راننده تقصیری نداشت و شکایتی از این شخص ندارم؛ بنده از این رفتار پدر بسیار تعجب کرده و وقتی از پدرم دلیل این سخن را سوال کردم، او مرا دعوت به صبر می کرد. راننده به خاطر آن ...
محمد توسط نیروهای داعش به شهادت رسید /سخت از ما دل کند و آسان دل داد کد خبر: 900546 / دیروز, 00:37 / ...
به شهادت رسید. اما خبر را شنبه به ما دادند. شنبه پسرم را از خواب بیدار کردم تا به مدرسه برود. من هم بعد از انجام دادن کارهای خانه به خاطر سردرد مسکن خوردم و خوابیدم؛ حدود 10 صبح با تلفن همراه من تماس گرفته شد تا خبر شهادت همسرم را بدهند. اما من متوجه تماس نشدم. بعد با دختر عموی محمد تماس گرفتند و گفتند او شهید شده است اما او به من گفت همسرم زخمی شده است ولی من باور نکردم، با برادرش تماس گرفتم. گفت ...
قتل مرد جوان به دلیل ازدواج با دختر دیگر
پرهام خبر نداشتم تا اینکه شنیدم او کشته شده است. نوعروس در ادامه تحقیقات جزئیات بیشتری بیان کرد و گفت: چند وقت پیش دختری به نام ژیلا با من تماس گرفت و گفت سال ها معشوقه شوهرم بود. او گفت آنها مدت ها با هم رابطه داشتند و هنوز هم یکدیگر را دوست دارند. من با ژیلا دعوا کردم و گفتم پایش را از زندگی ما بیرون بکشد. ژیلا از اینکه پرهام با او ازدواج نکرده ناراحت بود و بعد از اینکه ما با هم دعوا ...
شکایت از اورژانس بعد از مرگ شوهر
زن جوان که همسرش را از دست داده با مراجعه به دادسرای جنایی تهران از اورژانس تهران به خاطر اهمال و تقصیر در مرگ شوهرش شکایت کرد. به گزارش ایران، روز گذشته زن جوانی به دادسرای امور جنایی تهران رفت و از امدادگران اورژانس شکایت کرد. او در تحقیقات گفت: چند روز قبل برای انجام کاری از خانه خارج شدم و ساعتی بعد همسرم تماس گرفت و مدعی شد که حالش خوب نیست. از آنجایی که همسرم سابقه بیماری داشت ...