سایر منابع:
سایر خبرها
یادداشت رسایی علیه هاشمی/ رفتار هاشمی؛ غفلت یا خیانت، مساله این است
موشکی باز نمی گردد بلکه حداقل در سال گذشته، چهار مورد مواضع قابل تامل و دشمن شاد کن از سوی هاشمی رفسنجانی اظهار شده که رهبری انقلاب با هدف صیانت از انقلاب اسلامی از تریبون عمومی به آن پاسخ داده و خط انحرافی هاشمی را برای افکار عمومی تبیین و نتایج سوء آن را به هاشمی تذکر داده اند. همه به یاد دارند که هاشمی با ذکر خاطره ای عجیب از امام راحل(ره) مدعی شد که رهبر ضد استکباری انقلاب اسلامی و ...
با دوستی آمریکا بایدفاتحه انقلاب را خواند
اضافه کرد: بعد از محدود کردن صنعت هسته ای دشمن به دنبال مسایل حقوق بشری و حیازدایی می رود که نتیجه آن ترویج بی بند و باری و عادی سازی انجام محرمات خواهد بود؛ سپس مسایل عدم دشمنی با اسرائیل و محدود کردن صنعت دفاعی رخ می دهد و با تضعیف روحیه انقلابی و نظام اسلامی انقلاب خاموش می شود.
پندها و بندها در تحلیل ماجرای انتخابات
اصولگرایان و هر جناح سیاسی دیگر، اگر خواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. میدان 72 / حجت الاسلام بهمن شریف زاده: پس از روشن شدن نتیجه آراء در انتخابات اخیر، تحلیل های گوناگونی از سوی افراد و جناح های سیاسی ارائه شد. البته همه تحلیل ها را با وجود تفاوت هایی که دارند، می توان واجد سهمی از حقیقت دانست؛ زیرا هر تحلیلگری از زاویه نگاه خود به دنبال کشف حقیقت است و هم از این رو به بخشی از حقیقت، دست می یابد. لکن برای دست یافتن به بهره بیشتر از حقیقت، می توان مشترکات تحلیل های متفاوت را احصاء و مختصات هر یک را تبیین کرد. برای آنکه بتوانیم این تحلیل ها را درست بررسی کرده و به تحلیلی دقیق تر برسیم، لازم است ابتدا برخی از مسلمات کنونی جامعه خود را شماره کنیم تا در ارائه تحلیل بر خلاف امور مسلم حرکت نکنیم، چراکه حرکت بر خلاف مسلمات، آغاز خطا در تحلیل است. یکی از مسلمات اکثرمردم، کاهش سطح رفاه در جامعه است. مردم از وضعیت معیشت خود راضی و خشنود نیستند. هیچ فرد یا جناحی مدعی بهبود وضعیت معیشت در دولت یازدهم نیست، حتی هیچ یک از اصلاح طلبان هم تا کنون مدعی بهبود وضعیت معیشت مردم نشده است. فقر در بین مردم گسترش و افزایش یافته است و مردم از تهیه بخش قابل توجهی از نیازهای خویش، ناتوان یا کم توان شده اند. دومین امر مسلم این است که مردم، سهم قابل توجهی از وضعیت بَد زندگی خود را معلول ناتوانی دولت می دانند و در حالت خوش بینانه می گویند: دولت نتوانسته در این زمینه موفق عمل کرده و کاری برای مردم انجام دهد. اگرچه برخی امید به بهبود وضعیت اقتصادی پس از تصویب برجام داشتند؛ اما این امید هم با ندیدن تغییری محسوس در کشور، رو به کاهش گذاشته است. سومین امر مسلّم این است که در مدت دو سال و نیمی که از دولت یازدهم می گذرد، محبوبیت دکتراحمدی نژاد پیوسته رو به افزایش بوده است. برای اثبات این مدعا نیازی به اقامه دلیل و برهان نیست، تصریح آقای هاشمی بر اینکه “خطر بازگشت احمدی نژاد را نباید نادیده گرفت” ، اذعان به وجود رأی ده تا پانزده میلیونی احمدی نژاد از سوی صادق زیباکلام و تصریح برخی اصلاح طلبان بر خطر بازگشت احمدی نژاد به سبب عمل نکردن دولت به وعده های اقتصادیش، قسمتی از شواهد من بر این مدعا است، اگرچه این تصریح از سوی اصلاح طلبان، اعترافی بر دومین امر مسلم؛ یعنی تقصیر دولت در وضعیت بد معیشتی مردم نیز هست. تخریب بی وقفه احمدی نژاد از سوی روزنامه ها و رسانه های اصلاح طلب در این مدت نیز گویای همین معنا است که احمدی نژاد چیزی دارد که نباید از او غافل شد و باید پیوسته از او ترسید و احساس خطر کرد و این در حالی است که آقای احمدی نژاد در دو سال و نیم گذشته از هرگونه موضع گیری اجتناب کرده و چیزی نگفته که کسی بخواهد در برابر حرف او موضع بگیرد. اتخاذ این مواضع برعلیه آقای احمدی نژاد نشان دهنده افزایش محبوبیت او است؛ چراکه در غیراین صورت، نیازی به تقابل با احمدی نژاد نبود و کافی بود او را رها کنند تا به مرور فراموش شود. اما آنچه مشهود است، این است که هرگاه آقای احمدی نژاد به جایی رفته و در بین مردم حضور پیدا کرده، توپخانه رسانه ها به شدت بر علیه او فعال شده و بر احتمال بازگشت او تأکید کرده اند. با در نظر گرفتن مسلمات پیشگفته، اصولگرایان پیش از انتخابات به این تحلیل رسیدند که نارضایتی مردم از دولت آقای روحانی، اقتضا می کند که مردم به حامیان او، یعنی اصلاح طلبان و اعتدال گرایان، رأی ندهند، اما آنها با این پرسش روبه رو بودند که آیا مردم با وجود این مقتضا، به نقطه مقابل آنها یعنی اصولگرایان رأی خواهند داد؟ آنها طعم شکست را در انتخابات ریاست جمهوری 92 چشیده بودند و احتمال عدم اقبال مردم به خود را می دادند، اما در همین حال، از محبوبیت رو به افزایش احمدی نژاد آگاه بودند، پس بخش قابل توجهی از آنها طرحی در افکندند و تصمیم گرفتند آقای احمدی نژاد را مصادره کنند. در این راستا به صورت سلسله وار برنامه های تلویزیونی ساخته شد که در آن آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور اصولگرا در کنار مجلس اصولگرا معرفی می شد. البته این کافی نبود، کار دیگری که کردند این بود که به سراغ برخی احمدی نژادی ها رفتند و از ابزارهایی چون نگرانی آنها نسبت به انقلاب و نفوذ دشمن بهره جستند، تا بخشی از سایت ها و رسانه های طرفدار آقای احمدی نژاد را در پازل اصولگرایان وارد سازند. این تلاش تا آنجا ادامه یافت که برخی از هواداران دکتر به ارائه لیست هایی اقدام نمودند که نزدیک به 70 در صد آن با لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان مشترک بود در حالیکه دفتر دکتر احمدی نژاد بارها اعلام کرده بود که دکتر از هیچ جناح و لیستی حمایت نمی کند . این اقدام یک کار هدفمند و برنامه ریزی شده با این تحلیل بود که نارضایتی مردم از تیم آقای روحانی به دلیل وضعیت سخت معیشتی، رشد کرده و مردم دل خوشی از این جریان ندارند، پس به آنها “نه” خواهند گفت. اما از آنجا که نسبت به “آری” گفتن مردم به اصولگرایان تردیدهای جدی وجود داشت، باید از موضوع مسلم سوم، یعنی محبوبیت آقای احمدی نژاد بهره می جستند، پس رسماً از نام دکتراحمدی نژاد بهره برداری کردند و متأسفانه برخی از حامیان رسانه ای آقای احمدی نژاد هم با این برنامه همسو شدند و آقای احمدی نژاد را یک اصولگرا معرفی کردند، درحالی که همین اصولگرایان پیوسته از دکتر، اعلام برائت می کردند و او را منحرف از اصولگرایی معرفی کرده و مطرود می خواندند و در بهترین حالت می گفتند: احمدی نژاد یک زمانی از اصولگرایان بود، اما پس از مدتی از جمع اصولگرایان طرد شد و بیرون رفت. رسانه ملی هم که مدت ها حاضر نبود یاد نیکی از آقای احمدی نژاد بکند، در روزهای قبل از انتخابات، مکرراً اسم او را به عنوان “رییس جمهور اصولگرا” مطرح می ساخت و از آنجا که یک برنامه ریزی بزرگ رسانه ای برای این کار صورت گرفته بود، تکذیب های مکرر دفتر دکتراحمدی نژاد هم چندان شنیده نمی شد، تا با این ترفند آقای احمدی نژاد یک اصولگرا شمرده شده و رأی دوستدارانش به سَبَد اصولگرایان ریخته شود. اما پس از انتخابات و در تحلیل عِلل شکست اصولگرایان در تهران، بازی دیگری آغاز شد. برخی کوشیدند احمدی نژاد را به عنوان عامل باخت اصولگرایان معرفی کنند. در اردوگاه اصلاح طلبان، آقای عباس عبدی اصولگرایان را افراد محترمی معرفی کرد که به خاطر ارتباط با احمدی نژادی ها شکست خوردند و آنگاه نتیجه گرفت که اصولگرایان باید احمدی نژادی ها را از خود بِرانَند تا مقبولیت پیدا کنند. برخی رسانه های اصولگرا هم همین موضوع را مورد تأکید قرار داده و مدعی شدند که علت شکست اصولگرایان، احمدی نژاد و خاطرات مردم ازعملکرد بَدِ او بوده است. همانگونه که در انتخابات ریاست جمهوری نیز اصلاح طلبان خواستند پیروزی آقای روحانی را شکست احمدی نژاد وانمود کنند، حال آنکه دکتراحمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نماینده ای نداشت. اصولگرایان نیز مانند بیشتر اوقات، بازی اصلاح طلبان را خوردند و در موضعی منفعلانه به فرافکنی پرداخته و باخت خود را به گردن احمدی نژاد انداختند. البته دراین بین، عده ای کوشیدند که با انتشار لیستی تلفیقی، ترفند “جناحی نشان دادن” احمدی نژاد را خنثی سازند. اگرچه لیست مذکور، ارتباطی به دکتراحمدی نژاد نداشت؛ اما مانعی دربرابرجنگ روانی اصلاح طلبان ایجاد کرد. اصلاح طلبان پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، با تمام توان کوشیدند، شکست اصولگرایان را، شکست احمدی نژاد معرفی کنند و چنانکه اشاره شد(درتحلیل آقای عباس عبدی) تا کنون از این تحلیل(که آن را مبارزه با احمدی نژاد می دانند) دست نکشیده اند. آنها بارها با گزاره ها و تحلیل های گوناگون کوشیده اند این معنا را به جامعه تلقین کنند که مردم، پشت به احمدی نژاد کرده و از او بیزار شده اند. بدون شک معرفی احمدی نژاد به عنوان یک چهره اصولگرا، می توانست، خوراک تبلیغاتی خوبی برای اصلاح طلبان بسازد تا احمدی نژاد را به عنوان یک چهره شکست خورده معرفی کنند و با این ترفند، اصولگرایان را منفعل ساخته و همصدا سازند؛ چنانکه پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز شاهد همین اتفاق بودیم؛ لکن با انتشاراین لیست، قدرت مانور آنها کاهش یافت. البته فارغ از این نکته، لیست مذکور حکایت از آن داشت که احمدی نژاد، شخصیتی فراجناحی است. موضوع عدم اعتقاد آقای احمدی نژاد به رویکردهای انحصاری حزبی و جناحی، مسأله ای است که از مدتها قبل، مکرراً به آن پرداخته ام و این موضوع را تبیین کرده ام که آقای احمدی نژاد جناحی فکر نمی کند و به دنبال سرکوب هیچ جریانی نیست بلکه معتقد است همه جناح ها باید به صحنه بیایند و البته تصریح کردم که این رویکرد با نگاه اعتدالی آقای روحانی که با افراطی و تفریطی خواندن جریان های سیاسی، آنها را به سمت اضمحلال می بَرَد، متفاوت است. احمدی نژادی که من شناختم معتقد است که همه افکار باید در صحنه سیاسی کشور حضور داشته باشند. آنچه از نظر او نباید باشد ستم، اجحاف، استکبار و خودبرتربینی است. جالب آنکه نتیجه انتخابات به نحوی رقم خورد که به دیدگاه آقای احمدی نژاد نزدیک است و یک ترکیب بدون اکثریت مطلق از همه افکار راهی مجلس شدند. یک جبهه قوی از اصولگرایان در کنار یک جبهه قوی از اصلاح طلبان و جبهه دیگری از مستقل ها در مجلس شکل گرفت و در واقع تئوری آقای احمدی نژاد در این مجلس محقق شد. انتشار لیست جبهه توحید وعدالت ازآن جهت مهم بود که در هیاهویی که رسانه ملی وجریان اصولگرا و حتی برخی رسانه های هوادار احمدی نژاد برای اصولگرا نشان دادن احمدی نژاد به راه انداختند، دکتر را از جهت گیری جناحی تبرئه کرد و به دیدگاه آقای احمدی نژاد که بارها اعلام کرده بود که من نه اصولگرا هستم و نه اصلاح طلب، نزدیک تربود. با ذکر این مقدمه اکنون به بررسی و تحلیل آراء بعد از انتخابات می پردازم. در هر انتخاباتی با دو گونه تحلیل روبه رو می شویم: نخست، تحلیلی است که “آری” گفتن و خواستن را اصالت داده و نخواستن را فرع آن می نامد. و دوم “نه” گفتن و نخواستن را اصل، و خواستن را تابع آن می خواند. در انتخابات این دوره مجلس، همه اصولگرایان و اصلاح طلبان، آراء مردم را به شکل نخست تحلیل کردند و نخستین تحلیل را برگزیدند. هر دو جریان سیاسی کشور، انتخاب مردم را از نوع آری گفتن به وضعیت موجود جامعه دانستند. البته اصولگرایانازانتخاب مردم، ابراز تأسف کرده و اهالی تهران را به باد انتقاد و اهانت گرفتند، در حالی که اصلاح طلبان از این انتخاب خرسند شده و به تحسین تهرانی ها پرداختند. اصولگرایان گاه از کاهش سطح دیانت مردم پایتخت گفتند و تهرانی ها را علاقه مند به سبک زندگی غربی خواندند و گاه اهل کوفه و بی وفا به ولایت. البته اصلاح طلب ها هم برخلاف تحسینی که از تهرانی ها کردند، مردم شهرستان ها را به خاطر رأی کمتری که به آنها دادند، فاقد بلوغ سیاسی نامیدند. به هر حال هر دو جریان، تحلیلی یکسان از انتخابات داشتند که عبارت از رضایت به وضعیت موجود بود. این همان تحلیل آری گفتن است که “نه” گفتن به اصولگرایان، فرع بر آن و تابعی از آن دانسته شد. باید توجه داشت که در این تحلیل، آری گفتن اصالت دارد؛ به این معنا که هدف مردم، ابراز رضایت از وضعیت موجود تلقی شده است؛ یعنی مردم به آری گفتن فکر می کردند که لازمه اش رأی نیاوردن اصولگرایان بوده است؛ چنانکه آقای روحانی هم این انتخابات را مهر تأییدی از سوی مردم بر عملکرد دولت خود تلقی کرد. اما درباره این انتخابات، تحلیل دیگری می توان داشت که متفاوت با تحلیل دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب است. این تحلیل، تحلیلی از نوع دوم است که بر طبق آن، رأی مردم از نوع “نه” گفتن و نخواستن است و ارتباطی به رضایت آنها از وضعیت موجود ندارد. البته طبیعی است که “نه” گفتن آنها به اصولگرایان، منجر به رأی آوردن اصلاح طلبان شد. به نظر من مردم در این انتخابات به اصلاح طلبان، آری نگفتند و از وضعیت موجود، ابراز رضایت نکردند؛ بلکه به اصولگرایان “نه” گفتند و آنها را نخواستند، همچنانکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 نیز به اصولگرایان “نه” گفتند و نتیجه آن، رأی آوردن آقای روحانی شد. البته منظورمن از این تحلیل، نفی کلی رأی “آری” به اصلاح طلبان نیست؛ زیرا به هر حال، جریان اصلاح طلب، حامیانی دارد که همیشه به گزینه های این جریان رأی آری می دهند؛ همچنانکه اصولگرایان هم حامیانی دارند که همیشه به گزینه های جریان اصولگرایی رأی آری می دهند. مقصود من از مردم، آن بخش گسترده ای است که در ذیل هیچ جریان سیاسی قرارنگرفته و با عنوان هوادار دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب، شناخته نمی شوند. “آری گفتن” آنها به اصلاح طلبان، برای آن نبوده که از وضعیت زندگی خویش راضی باشند و عملکرد دولت یازدهم را مثبت ارزیابی کنند یا آنگونه که برخی پنداشته اند: وضعیت معاش، برایشان مهم نباشد و به فرهنگ غربی بیندیشند؛ بلکه “آری” گفتن آنها به تبع “نه” گفتن به اصولگرایان پدید آمده است. اکنون پرسش این است که چرا مردم به اصولگرایان “نه” گفتند؟ مگر مردم ازاصولگرایان چه دیدند و به آنها چه احساسی داشتند که ایشان را وکیل خویش نکردند؟ بی شک مردم اشکالاتی دراصولگرایان می دیدند که به آنها “نه” گفتند. یکی از اشکالاتی که مردم سال ها و به ویژه در ماه های اخیر از اصولگرایان مشاهده کردند، تحمیل، اجبار و الزامی است که در قالب دفاع از اسلامیت و آرمانهای انقلاب از ایشان دیدند و می بینند. بسیاری ازاصولگرایان به تحمیل و دیکته کردن افکار و خواسته های خود، که آن را مساوی با دینداری وآرمانهای انقلاب می دانند، عادت کرده اند. فشاری که مردم از این تحمیل احساس می کردند درچند هفته پیش از انتخابات شدت گرفت؛ زیرا اصولگرایان، انقلابی بودن و ولایی بودن را فقط در رأی دادن به لیست اصولگرایان تعریف کردند و لیست جناح دیگر، سازشکار و غربزده و... معرفی شد. اصولگرایان باید می فهمیدند احساس بَدی که از اتهام دور شدن از اسلام، ولایت و آرمانهای امام و انقلاب به مردم دست می دهد، همیشه آنها را وادار به تبعیت از اصولگرایان نمی کند، بلکه چه بسا فاصله مردم از اصولگرایان را بیشتر می کند. آنها باید این حقیقت را باور کنند که “آزادی” و “اختیار” از اصلی ترین فطریات مردم است که نادیده گرفتن آن، سبب نفرت مردم وانزوای اصولگرایان خواهد شد، پس به هیچ بهانه ای نباید نادیده گرفته شود حتی اگر پای آرمانهای انقلاب در میان باشد. “آزادی” و “اختیار” ازنخستین گرایش های فطری و اساسی ترین و مهم ترین خواسته های انسان است. انسان، با اختیار و اراده، انسان تعریف می شود و رشد او نیز وابسته به داشتن اختیار است. اگر جلوی اراده انسان گرفته شود، رشد نمی کند و کوچک می ماند، از این رو وقتی آزادی از فردی سلب شود به لحاظ روانی خود را در تنگنایی احساس می کند که حتی نفس کشیدن برای او سخت خواهد شد. این اصل فطری از نخستین و مهم ترین آرمان های انقلاب ما نیز بوده است تا آنجا که می توان گفت که مقدم بودن “استقلال” بر “آز ادی” در اساسی ترین شعارانقلاب یعنی “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” فقط برای رعایت وزن و قافیه شعار بوده است وگرنه “آزادی” تقدم رُتبی بر دو بخش دیگر شعار دارد. مردم ایران برای آزاد شدن از استبداد قیام کردند و انقلاب اسلامی تا زمانی که در حال حرکت به سمت آزاد کردن و توسعه اختیار انسان ها است، پایدار و باقی می ماند. اصولگرایان باید هرچه زودتر به این دَرک برسند که با دیکته کردن نمی توان مردم را مطیع و تابع ساخت. البته این توصیه شامل حال دیگر جریان های سیاسی کشور همچون اصلاح طلبان و اعتدال گرایان نیز می شود. اصلاح طلبان با وجود شعارهایی که حکایت از توجه ویژه به حق آزادی و اختیار دارد، کارنامه درخشانی از خود در رعایت این حق، برجا نگذاشته اند. قلع و قمع اساسی و گسترده اصولگرایان از مناصب گوناگون (مناصب قوه مجریه) در دوره اصلاحات، و به کارگیری فرهنگ “داس” به جای فرهنگ “کلید” نسبت به هواداران محمود احمدی نژاد در دولت یازدهم، فشار روانی شدیدی بر جامعه وارد ساخت که از جریان اصلاح طلب و جریان اعتدال، چهره خشنی ترسیم کرد، اگرچه اصلاح طلبان به سبب دور بودن یازده ساله از قدرت در ساحت سیاسی و اجرایی کشور، قادر به دیکته کردن به مردم نبودند در حالی که جریان اصولگرا همیشه واجد قدرت بوده و مع الاسف تحمیل و الزام، همیشه در گفتار و کردار ایشان، مشهود بوده است. این تفاوت (نبودن اصلاح طلبان در عرصه قدرت) چهره معتدل تری از اصلاح طلبان نسبت به اصولگرایان در ذهن مردم، ترسیم کرده است که عاملی برای ترجیح اصلاح طلبان شد. فشاروالزام اصولگرایان زمانی که با عدم پایبندی بخشی از آنها به آرمان ها همراه شد، فاصله مردم را آز آنها بیشتر کرد. مردم از سویی الزامات اصولگرایان را احساس می کردند و از سوی دیگر عدم صداقت آنها در پایبندی به آرمان های انقلاب را مشاهده می کردند. برای مثال، تجمل گرایی، آفتی بود که سال ها به زندگی مسؤولان نظام راه یافته بود تا جایی که فریاد رهبر انقلاب را از پانزده سال پیش درآورده و هر سه قوه کشور را مأمور مبارزه با آن کرده بودند و این در حالی بود که رسیدگی به مستضعفان از مهم ترین آرمان های انقلاب بود. مردم شاهد بودند که این آفت نه تنها از بین نرفت که در زندگی بسیاری از مسؤولان، توسعه هم پیدا کرد. فاصله طبقاتی پدید آمد و به صورت زشت و زننده ای شدت گرفت و جلوه هایی از آن برای همه مردم عیان شد تا جایی که فضایی از بی اعتمادی به مسؤولان نظام پدید آمد و رو به گسترش گذارد. این بدبینی به اندازه ای رشد کرد که اگر نبود ساده زیستی تعدادی از رادمردان دولت احمدی نژاد، قطار انقلاب به پرتگاه سقوط نزدیک شده بود. اینکه رهبر انقلاب، بارها و بارها از احیای آرمان های انقلاب در دولت احمدی نژاد سخن گفتند، کنایه ای تلخ از رسوخ آفات گوناگون به زندگی مسؤولان نظام داشت که مع الاسف بخش قابل توجهی از آنها اصولگرا بوده و هستند. البته باید توجه داشت که احمدی نژاد و یاران واقعی او، بخش کوچکی از مسؤولیت های کشور را در اختیار داشتند و تلاش بی وقفه آنها در هشت سال پرفراز و نشیب، اگرچه باب بسیاری از کانال های ثروت را بر اشخاص خاص بست و رو به مردم گشود، اما با مقاومت و توطئه ثروت اندوزان اجحافگر، ادامه پیدا نکرد. اکنون شاهدیم که بارها با بهانه های مختلف تلاش شده که این کانال ها بر مردم بسته شود. بارها از قطع یارانه ها سخن به میان آمد، خانه های ارزان قیمت در طرح مسکن مهر، هنوز تحویل نمی شود یا با مشقتی مثل جان دادن، تحویل می شود. سود وام های بانکی که روزی به دوازده درصد رسید و بنابر آن بود که تک رقمی شود، با مخالفت مجلس به اصطلاح و در ادعا اصولگرا پله های ارتقاء را طی کرد و به جای پیشین خود بازگشت و در آرزوی ترقی به مراتب بالاتر است. این ها همه از دوگانگی بین مدعیان آرمان های انقلاب و عملکرد آنها حکایت دارد. بنابراین مردم از مدعیان اصول و آرمان های انقلاب، هم تحمیل و اجبار بسیار دیدند و هم شاهد بی صداقتی بسیاری از آنها در پایبندی به همان آرمان ها بودند. بدیهی است که این دو عامل برای “نه گفتن” به مدعیان کافی بود. در اینجا توجه به چند نکته لازم به نظر می رسد: نکته اول آنکه “نه گفتن” مردم به اصولگرایان، نه تنها “نه گفتن” به اصول و آرمان های انقلاب نبود، بلکه این آرمان گرایی و ایمان مردم به اسلام و انقلاب بود که آنها را به این نتیجه رساند که به مدعیان بی عمل اصول و آرمان ها، “نه” بگویند. به نظر بنده مردم به اصولگرایی “نه” نگفتند، بلکه به مدعیان اصولگرایی؛ یعنی اصولگرایان موجود، نه گفتند.نکته دوم اینکه آنها که به اصولگرایان، رأی “آری” دادند، درحقیقت به اصولگرایی و نه اصولگرایان، رأی دادند. بسیاری از کسانی که به لیست اصولگرایان رأی دادند، ابراز می کردند که رضایتی از افراد لیست ندارند، بلکه برای رأی نیاوردن اصلاح طلبان به لیست اصولگرایان، رأی می دهند. بنابراین اصولگرایان نباید همه آرایی که برای آنها به صندوق ریخته شده را حاکی از باورمندی مردم به خودشان بدانند، بلکه بسیاری از این آراء در حقیقت، تابع رأی “نه” به اصلاح طلبان است که این مؤید تحلیل ما نسبت به آراء مردم در این انتخابات است. در حقیقت، بسیاری از مردم به اصولگرایان “نه” گفتند و بسیاری به اصلاح طلبان. رأی “آری” به هیچیک از دو جریان، اصالت نداشت. آنها که از دیکته کردن اصولگرایان و بی صداقتی اغلب آنها به تنگ آمده بودند، به آنها “نه” گفتند و آنها که به اصولگرایان “آری” گفتند نیز در حقیقت به اصلاح طلبان (به هر دلیلی) “نه” گفتند. پس رأی “آری” اغلب مردم به اصلاح طلبان به خاطر رضایت از وضعیت موجود نبود و رأی “آری” بقیه مردم به اصولگرایان نیز، حاکی از باور ایشان به اصولگرایان نبود، بلکه این دو “آری” تابعی از رأی “نه” بوده است. به نظرمی رسد این واقعیتی است که سزاوار است هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا پذیرای آن باشند، اگرچه موجب ناخرسندی آنها باشد. مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند، پس بیگانگان نپندارند که نه گفتن به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش های خود است. اصولگرایان هم سزاوار نیست که همین نغمه را ساز کنند و مردم تهران را به سُست ایمانی متهم سازند. آنها باید به جای ایراد اتهام بر مردم، به ایراد اتهام به خود بپردازند. البته تنها از اهل انصاف می توان توقع داشت که به جای متهم کردن مردم به سُست ایمانی، جناح خویش را به بی صداقتی و تحمیل گری نسبت به مردم، متهم سازند. اهل انصاف کسانی هستند که اسلام و انقلاب را مساوی خویش نمی پندارند. آنها که اسلام و انقلاب را محدود و منحصر به خود می دانند، خود را معیار سنجش درست از نادرست می پندارند و همیشه مواضع حق به جانب دارند، پس اگر مردم به آنها بِگِرَوند، انقلابی و مؤمن هستند و اگر از آنها روی بگردانند، به سُست ایمانی و غربزدگی متهم می شوند. نکته سوماین است که تغییر پیام انتخابات به وسیله هر جناح سیاسی، مانع از رشد سیاسی جناح های سیاسی کشور می شود و حرکت آنها را در بالندگی با اختلال روبه رو می سازد. اگر حقیقت پیام مردم در انتخابات اخیر، “نه” به بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن باشد، تحلیل نادرست آن به “رضایت از وضعیت موجود” حال چه با تحسین اصلاح طلبان همراه باشد و چه با تقبیح اصولگرایان، تغییر پیام انتخابات از حقیقت خویش است و این کار، اگر آگاهانه انجام شود، سِرقت پیام مردم است. اصلاح طلبان اگر واقعا به آزادی های اجتماعی و حقوق انسانی اهمیت می دهند، نباید با تحلیل نادرست از نتیجه انتخابات به “رضایت از وضعیت موجود” پیام مهم مردم در “نه” گفتن به تحمیل و سلب اختیار را پنهان ساخته و نادیده بگیرند؛ چرا که با این کار، مانع از رشد خود و دیگر جریان های سیاسی کشور خواهند شد. آیا اصلاح طلبان، خود را محتاج پیام آزادی خواهی و صداقت طلبی مردم نمی دانند؟! آیا آنها می خواهند که پس از گذشت دوره جدید مجلس، با “نه گفتن” اغلب مردم روبه رو شوند. انتشار و ترویج پیام واقعی انتخابات، سبب رشد همه جریان های سیاسی کشور می شود؛ چرا که همه می آموزند که اولا هیچ وقت، نظر خویش را بر مردم به هیچ شکلی تحمیل نکنند و ثانیا به نظر مردم، هرگونه که باشد، احترام بگذارند، نه آنکه مثل برخی اصولگرایان، مردم تهران را سُست ایمان و غربزده بخوانند یا همچون برخی اصلاح طلبان، مردم دیگر استان ها را، فاقد بلوغ سیاسی بنامند. نکته چهارم اینکه با تحلیل درست از انتخابات، دیگر جایی برای ابراز خوشحالی از شکست هیچ جریان و جناحی باقی نمی ماند. آنچه جای خشنودی دارد، حق طلبی مردم و شکست ظلم به حقوق آنها است. ما باید از پیروزی مردم سالاری یا همان دموکراسی خشنود باشیم نه از پیروزی فلان جریان و جناح. مردم ایران، هیچگاه از آرمان های انقلاب فاصله نگرفتند که اصولگرایی(نه اصولگرایان) شکست خورده باشد؛ بلکه از بی صداقتی و تحمیل و دیکته کردن متنفر شده اند و مدعیان اصولگرایی را به عقب رانده اند و این پیروزی آرمانگرایی و اصولگرایی است؛ زیرا آزادی از آرمان های اساسی انقلاب است. همچنین به اصلاح طلبان، آری نگفته اند که پیروزی اصلاح طلبان باشد؛ بلکه در “نه گفتن” به بی صداقتی و تحمیل، از صداقت و حق انتخاب خود، دفاع کرده اند که این پیروزی اصلاح طلبی(نه اصلاح طلبان) است. پس مردم اصولگرایانی هستند که پیوسته به اصلاح آفات پدید آمده درجامعه گرایش نشان می دهند و این، معنایی به جز پیروزی مردم ندارد. شاید بارها از زبان افراد گوناگون شنیده ایم که پیروز انتخابات، مردم هستند، ولی تبیین شفافی از این جمله نداشتیم. برخی نیز این جمله را تنها یک شعار برای از دست ندادن قافیه می دانند؛ اما اکنون می توان تحلیل واضحی از این جمله داشت که مردم ضمن پایبندی به باورهای الاهی و انقلابی خویش، به تحمیل و بی صداقتی مدعیان همان باورها، “نه” می گویند تا وضعیت موجود و مسؤولان و مدیران نظام را اصلاح کنند و به حقوق خویش دست یابند، پس سنگر به سنگر برای احقاق حقوق خویش، پیش می روند و همیشه فاتح هستند، اگرچه از بد عهدی ها لطمه ها خورده باشند. نکته پنجم اینکه مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. مردم برخلاف برخی افراد جناحی، آنقدر بزرگوار و آزاداندیش هستند که هیچ جناحی را به خاطر نوع اندیشه اش، متهم و محکوم نسازند. مردم، معیارهای ویژه خود را برای داوری و انتخاب دارند. آرمان های انسانی و گرایش های فطری، یگانه معیار سنجش مردم است. صداقت، آزادی، شجاعت، تواضع، مردانگی، عدالت خواهی، حق جویی، کِبرستیزی و... معیارهایی هستند که مردم ما، “اصولگرا” “اصلاح طلب” “اعتدالگرا” و “عدالتخواه” را با آن می سنجند. از همین رو است که نتیجه آراء آنها در نسبت با جریان ها و جناح ها، گوناگون و متفاوت است تا آنجا که این تفاوت، تحلیل نادرستی را در ذهن برخی بزرگان به وجود آورده بود که می گفتند “مردم ایران، قابل پیش بینی نیستند”. در حالی که اگر ما معیار وضابطه مردم را به درستی بشناسیم، خواهیم دید که مردم ما همیشه بر معیارهای انسانی و فطری خویش، ثبات داشته و دگرگون نشده اند وهم از این رو، انتخاب آنها همیشه بهترین انتخاب بوده است. تفاوتی که در نتیجه انتخاب دیده می شود، ناشی از تغییرات دائمی جناح ها و جریان های سیاسی در عملکرد خویش است که اگر پیام مردم را به درستی دریافت کنند، بی تردید رشد خواهند کرد. ساده تر بگویم اگر می بینیم که در طول تاریخ انقلاب، آراء مردم گاه به این جناح و گاه به آن جناح، متمایل شده است، باید توجه داشته باشیم که این تمایل، نه به موجب تغییر معیارهای مردم است و نه به سبب بازیگری جناح ها و فریب خوردن مردم از بازیگری آنها است، بلکه این تغییر، معلول میزان منفی یا مثبت بودن عملکرد جناح ها است. البته باید توجه داشت که عملکرد ضعیف جریان های سیاسی و منازعه آنها با یکدیگر، کار را به آنجا رسانده است که تغییرات، بیشتر بر اساس اندازه نگاه منفی به جریان ها انجام می شود نه بر پایه اندازه نگاه مثبت به آنها؛ یعنی مردم به هر جریان سیاسی که امتیاز منفی بیشتری دهند، مسیر برای جریان سیاسی دیگر باز می شود که این، حکایت تلخی از اصالت رأی منفی، و تابعیت رأی مثبت مردم به جریان ها است. این زنگ خطری است که چند سالی می شود که برای دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب به صدا درآمده است. در اینجا لازم می بینم به اشکالی که بر این تحلیل از انتخابات وارد کرده اند، بپردازم. در مصاحبه ای که با روزنامه فرهیختگان داشتم پس از ارائه فشرده این تحلیل، با پرسشی از سوی مصاحبه کننده روبه رو شدم که مهم و قابل تأمل است. پرسش این بود که اگر انتخاب مردم را از سنخ “نه گفتن” تحلیل کنیم، چرا مردم این “نه” را با شرکت نکردن در انتخابات، اعلام نکردند؟ مردم می توانستند احساس خویش را با عدم مشارکت در انتخابات ابراز کنند. آیا لزومی داشت که بیایند و “نه” بگویند؟ اگرچه روزنامه مذکور در تنظیم مصاحبه، این پرسش را درعبارات گوناگون بعدی، تفصیل داد تا تحلیل مذکور را ناتوان از حل این اشکال نشان داده و جانب “آری گفتن به وضعیت موجود” را تقویت کند، لکن باید توجه داشت که تحلیل ما بر مسلمات پیشگفته استوار است و با هیچ حقیقت مسلمی ناسازگار نیست در حالیکه “رضایت از وضعیت موجود” با وجود تعطیل بسیاری از کارگاهها و بیکار شدن بسیاری از کارگران و کارمندان و رشد قیمت ها و ده ها معضل پیش آمده در دولت یازدهم، شباهت بسیار به مزاح دارد یا اهانت به شعور مردم است. اما پاسخ به پرسش مذکور با توجه به نکات پیشگفته، آسان و سهل است. همانطور که در نکته دوم گفته شد: مردم ما پایبند به ارزش های انسانی- الاهی اسلام و آرمان های فطرت پسند همان انقلابی هستند که خود برپا کرده اند ونه گفتن آنها به اصولگرایان، نتیجه سُست شدن ایمان آنها به اصول و ارزش هایشان نیست. هم از این رو است که در انتخابات، مشارکت می کنند و با انقلاب، قهر نمی کنند. مردم اگر بخواهند به جریان های سیاسی کشور پیامی بدهند، از باورهای خود فاصله نمی گیرند. به عبارت دیگر به گونه ای عمل نمی کنند که دشمنان انقلاب از آن سوء استفاده کنند. مردم ایران به اندازه ای فهیم و هوشیارند که بهانه ای به دست دشمنان انقلاب نمی دهند. همچنین چنانکه در نکته پنجم گفته شد: مردم با هیچ جناح و جریان فکری و سیاسی در کشور دشمنی و مخالفت ندارند. آنها با بی صداقتی و تحمیل و بی اعتنایی به مردم مخالفند و با خوی بزرگوارانهخود، بارها فرصت خدمتگزاری به جناح های سیاسی کشور داده اند. اما آیا جناح های سیاسی، قدر نعمت دانسته اند یا با برخی رفتارهای خویش، از اعتماد مردم به خود کاسته اند؟ اما پندهایی که با تکیه کردن برتحلیل مورد نظر می توان گرفت، از این قرار است: نخست آن که اصولگرایان و هر جناح سی اسی دیگر، اگرخواهان باقی ماندن و دوام یافتن در عرصه سیاسی کشور هستند، باید از خوی تحمیل گری و دیکته کردن دست بردارند و به مردم احترام بگذارند. با آنها صادق باشند و از شعار بی عمل بپرهیزند و این تنها با دریافت صحیح پیام انتخابات، ممکن است. اصولگرایان نباید مثل اصلاح طلبان بپندارند که با اتصال به این یا آن شخصیت، دوام می یابند. اگر اصلاح طلبان برای بقای سیاسی خویش، متمسک به آقای هاشمی رفسنجانی شدند و ماکیاول مآبانه در زیر چتر کسی قرارگرفتند که هیچ تناسبی با مَنِش سیاسی او نداشتند و آنگاه برای توجیه هواداران خویش، مدعی دگرگونی آقای رفسنجانی شدند، اما اصولگرایان نباید به ارائه چهره ای دگرگون شده از دکتر احمدی نژاد بپردازند و بپندارند که با مصادره دکتر احمدی نژاد، می توانند به حیات سیاسی خویش ادامه دهند. احمدی نژاد کسی نیست که برای بازگشت به قدرت با کسی معامله کند و از آنچه که هست و باور دارد، فاصله بگیرد. آنها اگر احمدی نژاد را باور دارند، باید از کوتاهی ها و ستم هایی که در حق او و همراهانش روا داشتند، پوزش بخواهند و با این بازگشت، تحول را آغاز کنند. دوم آن که اصلاح طلبان نیزاگر واقعا به اصلاح، اعتقاد دارند، باید از سیاست ماکیاولی دست بکشند و همان جلوه کنند که هستند. مردم از بوی معامله بر سر قدرت و ثروت، متنفر و بیزارند، پس اگر چنین بویی به مَشامِشان برسد، از آنها بیزار خواهند شد. سوم آنکه هواداران دکتر احمدی نژاد هوشیار باشند که هیچ جریان و جناحی برای احمدی نژاد شناسنامه جناحی صادر نکند که عظمت و محبوبیت دکتر به فراجناحی بودن او بستگی دارد. اما با دقت به این نکته هم توجه کنند که معنای فراجناحی بودن دکتر، مقابله او با جریان های سیاسی کشور نیست؛ چرا که در اینصورت، او خود تبدیل به جریانی شبیه دیگر جریان های سیاسی کشور می شود که هر کدام خود را مساوی درستی و حقیقت، تعریف می کنند؛ هم از این رو احمدی نژاد دست ردّ به سینه هیچ جناحی نمی زند؛ اما به رنگ آن جناح هم درنمی آید. او حاضر نخواهد شد که هیچ جناحی برای او شناسنامه جناحی جعل کند؛ اما با روی گشاده از هم پیمانی جریان های سیاسی برای خدمت به مردم و مقابله با ستم و اجحاف و استکبار، استقبال می کند. پس اگر اصولگرایان یا هر جناح دیگری به سوی او رفتند، این نباید به معنای جناحی شدن احمدی نژاد تفسیر شود. امید که بندها را بگسلیم و از پندها بهره مند شویم. کد مطلب : سایر اخبار ...
وقتی برجام به مذاق آمریکایی ها خوش می آید / برجامیزه کردن توان موشکی ایران؛ دستورکار جدید واشنگتن + ...
کردن شرکت های بین المللی بابت نقض تحریم های ایران طی 10 سال اخیر، لقب بزرگ ترین کاسب تحریم ایران را به خود اختصاص داده است 4. ترساندن اعراب از قدرت موشکی ایران جهت فروش تسلیحات بیشتر از مناطقی که آمریکا از دوران جنگ سرد نیروهای نظامی خود را وارد کرده می توان به خلیج فارس اشاره کرد که البته بعد از وقوع انقلاب اسلامی شدت حضور ارتش آمریکا در این منطقه افزایش چشم گیری پیدا نمود ...
تفکر دنیای مذاکره بدون موشک از سوی جریان فتنه تقویت می شود/ انقلاب اقتصادی یعنی، اقدام و عمل در عرصه ...
سال اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل نامگذاری شده است، گفت: بیانات امام خامنه ای در جمع مردم در حرم رضوی در نخستین روز سال راهبردی بود که تبیین موضوع مهم اقتصاد مقاومتی برای آحاد جامعه شاه بیت آن بود. فرمانده سپاه صاحب الزمان(عج) استان اصفهان با تاکید بر اینکه رهبر معظم انقلاب در این سخنرانی به موضوع مهم حربه دشمنان مبنی بر القا کردن یک دو راهی کاذب پیش پای ملت ایران اشاره و خاطرنشان کردند ...
کوتاه آمدن در مقابل نیرنگ های شیطان بزرگ خسارت محض است / حرف زدن از برجام های 2 و 3 و 4 خیانت به ملت و ...
...، افزود: این فرمایش پیامبر نشان از عظمت بالای این بانوی بزرگ دارد به همین سبب بهترین و کاملترین الگو برای زنان و مردان جامعه اسلامی وجود نازنین مادر سادات(س) می باشد. وی با اشاره به 12 فروردین روز جمهوری اسلامی ایران، گفت: در این روز تاریخی مردم ایران با رای حداکثری و قاطع 2/98 درصد در رفراندوم سال 58 به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران رای مثبت دادند و مشت محکمی به دهان نظام سلطه زدند ...
موانع اقتصاد مقاومتی
سیاسی ورود می کنند. آنها در حوزه اخلاق و فرهنگ به تهمت ، تبلیغ دروغین و تمسخر علیه ارزش های الهی روی می آورند و تمام زیرساخت های نظام سلطه نیز در اختیار آنان است. انقلاب اسلامی دشمن را پشت مرزهای جغرافیایی متوقف کرده است، اما آنها در حوزه فرهنگ همه مرزها را درنوردیدند و در داخل خانه های ما نفوذ کرده اند و مشغول ترویج و تبلیغ سبک زندگی ای هستند که هیچ تناسبی با ارزش های قرآنی و ...
استاندار یزد گفت: افرادی که آگاهانه یا ناآگاهانه بر طبل اختلاف می کوبند از عوامل دشمن به حساب می آیند
...، زیرا اختلاف و تفرقه خواست دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران است. وی اظهار داشت: عزت مسئولان نظام در ارتباط با مردم است و اینکه مردم مقام معظم رهبری و مسئولان نظام را عزیز بدانند، این به نفع نظام است. استاندار یزد اظهار امیدواری کرد: همه به اصول نظام و ضرورت های حفظ و تداوم انقلاب اسلامی واقف شوند و با دلسوزی و تلاش زمینه رفاه، امید و آسایش بیشتر مردم را فراهم کنند. گفتنی است در پایان این مراسم از تعدادی از فارغ التحصیلان برگزیده سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان استان با اهدای لوح تقدیر تجلیل شد. انتهای پیام/ ...
انتظارات از نمایندگان مجلس جدید در حوزه فرهنگ
کارشناس مسائل مهدویت در ادامه تصریح کرد: امر به معروف و نهی از منکر یکی از شاخه های مسائل فرهنگی و اجتماعی است. موضوعی مثل حجاب یک معضل در کشور است، اما ما اصل را رها کرده ایم و همه نگرانی و سر و صداها را فقط بر روی یک شاخه گذاشته ایم. کفیل عنوان کرد: بعد از 37 سال که از انقلاب می گذرد ما حتی از یک درصد از قابلیت های مساجد در عرصه فرهنگی استفاده ای نکرده ایم در حالی که تمام دغدغه های ...
منافع شخصی عامل بازی کردن عناصر داخلی در زمین آمریکاست
دارند جای شایسته سالاری را می گیرند و این هم بوسیله آقازاده ها، خواهرزاده ها، دایی زاده ها و عموزاده ها صورت می گیرد؛ به عبارتی این افراد می توانند فرصتی برای دشمن ایجاد کنند تا زمینه های نفوذ آنها در کشور فراهم شود. نماینده مردم یزد و صدوق در مجلس تصریح کرد: بهترین راه برای جلوگیری از نفوذ چنین افرادی این است که اگر کسی شایستگی تصدی برخی پست ها یا پروژه ها را ندارد، نگذاریم صاحب قدرت و ثروت شود تا به چپاول دستاوردهای انقلاب و حقوق مردم بپردازد. ...
یک بار دیگر با مفهوم علم در میان مسلمانان
...: بعید است مساله علم و دین تا صدها سال دیگر هم حل و فصل شود. نه فقط در شرق که حتی الان در غرب نیز همچنان این مساله محل بحث بوده و هست و دایما ذهن عده ای را به خود مشغول کرده است. در ارتباط با بحث ما که مربوط به قرن سوم است باید یک تذکر بدهیم، و آن این که معیار ما در این باره، زمانی که تاریخی بحث می کنیم تا تا آن زمان که بحثی نظری در باره چگونگی ارتباط این دو از نظر مبانی طرح شده در دین به زعم خودمان داریم، متفاوت است. به این معنا، که مثلا در قرن نوزدهم، از نظر تاریخی، بحث رابطه علم و دین، مسائل خاص خود را دارد، به طوری که وقتی برای نخستین بار بحث اصلاح ...
عجب آشفته خیالند کاخ نشینان ...!!
به گزارش بلاغ به نقل ار سایت عصرساری، هر روز به بهانه ای و الفاظی جدید، بدنبال بستن دست ملت و تسلیم کردن آن در برابر دشمن هستند، با پوشش و نام های متفاوت و البته جدید. شرط تحقق همه نقشه های تسلیم، این است که اول بگویند آسوده بخوابید که مطلقا دشمنی وجود ندارد. بگویند، گذشته های تلخ را فراموش کنید، و به رفاه فرضی که قرار است از غرب برایتان گدایی کنیم فقط دلخوش باشید. ...
راه اقتصاد مقاومتی؛ از توسعه زیرساخت ها می گذرد
در یک نگاه کلی ابلاغ سیاست های اقتصاد مقاومتی توسط معظم له در بهمن ماه سال 1392 به عنوان سندی راهگشا، تعیین کننده اهداف و برنامه های ارکان مختلف دولت است که بایست جهت تحقق اصول مصرح در آن، تلاش ویژه ای را مبذول داشت. رهبر معظم انقلاب در شرایط ویژه اقتصادی که کشور در آن واقع شده، آنچه را که برای برون رفت از این شرایط نیاز است، در این سند نشان داده که با برنامه ریزی درست جهت اجرای آن می توان از ...
اقتصاد پایدار با نگاه به ظرفیت های مردم محقق می شود
انقلابی پیش رویم ارزش هایی که مردم پای آن خون ریختند. وی افزود: مردم با واژه مقاومت خیلی آشنا هستند زیرا در بسیاری از صحنه های این انقلاب رشادت ها و مقاومت زیادی از خود نشان دادند که نمونه آن هشت سال دفاع مقدس و تحریم های سخت در سالیان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود. حجت الاسلام عادلی گفت: مقام معظم رهبری امسال را سال اقدام و عمل نامیدند لذا از مسئولین انتظار می رود که امسال ...
روزگار ملت ایران در دوران قاجار و پهلوی به روایت امام خمینی(ره)
اصول امام بود. اصول هفتگانه امام که دو سال بعد در حرم امام خمینی رحمة الله علیه از سوی رهبر انقلاب اسلامی مطرح شد. همان چیزی که نقشه ی راه ما است. نقشه ای که با تکیه بر آن توانست آن ملت عقب افتاده سرافکنده تبدیل [شود] به این ملت پیشرو و سرافراز. ( 1392/03/14 ) اعلام خطر زمانی بود که ملت ضعیف بود و مثل همان خروس، هم در عزا و هم در عروسی باید ذبح می شد. چنان ملتی بود که یکی از نویسندگان ...
اقتصاد مقاومتی وابستگی به کشورهای غربی را کاهش می دهد
به گزارش "سپاس"، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی همیشه نقشه راهی است برای خواص جامعه به ویژه ملت ایران که همواره با ولایتمداری و بصیرت بر عهد خویش وفا کرده اند و این بار رهبر انقلاب اسلامی در دیدار رییس و اعضای محترم مجلس خبرگان به برخی از مسائل مطرح در کشور و وظایف آن اشاره کردند که در این خصوص پایگاه خبری تحلیلی "منبری ها" با عبدالله فاتحی، دبیرحزب مؤتلفه اسلامی استان بوشهر گفتگویی مشرحی انجام ...
گزیده بیانات رهبر انقلاب درباره اقتصاد مقاومتی
کشور ما و ملّت ما یک مسئله ی مهم است؛ در اواخر سال 92 بحمداللَّه یک زیرساخت فکری و نظری برای حماسه ی اقتصادی به وجود آمد؛ سیاستهای اقتصاد مقاومتی اعلام شد و زمینه آماده است برای اینکه ا ن شاءاللَّه تلاش لازم در این باب انجام بگیرد. 3 /مرداد/ 1391بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسوولان و کارگزاران نظام ما چند سال پیش اقتصاد مقاومتی را مطرح کردیم. همه ی کسانی که ناظر مسائل ...
شکلات مخدر بی تی در بازار ایران
به وجود آمدن بچه های ناقص الخلقه شد. بعد از بیست سال مشخص شد این دارو چه فاجعه ای به وجود آورد. بعد از آن بسرعت از عرصه پزشکی دنیا حذف شد. آیا باید درمورد تراریخته ها هم این تجربه تکرار شود؟ مقالات سرآلینی را درباره ریسک بالای این محصولات و تبعات استفاده دراز مدت این محصولات بخوانید. به خاطر همین خطرات احتمالی، صهیونیستها در اسرائیل حتی به اندازه یک متر مربع هم اجازه کشت محصولات دستکاری شده نداده ...
آمریکایی ها به آنچه وعده دادند عمل نکردند
نیز با آمریکا وجود دارد که ملت ایران و مسئولان کشور باید در مورد آنها تصمیم بگیرند و اقدام کنند. رهبر انقلاب اسلامی، گفتگو و همکاری با آمریکا درباره مسائل منطقه غرب آسیا و همچنین گفتگو درباره اختلافات تهران و واشنگتن بر مبنای کوتاه آمدن ایران از اصول و خطوط قرمز خود را از جمله مواردی برشمردند که این دیدگاه خاص بعد از توافق هسته ای، بدنبال آن است. حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید ...
استاندار قزوین: اقتصاد مقاومتی نباید به حرف و شعار محدود شود
عالی دولت در استان قزوین بر احترام و تکریم مردم از سوی مدیران اجرایی تاکید و اظهارکرد: نباید هیچگاه فراموش کرد که مردم پشتوانه های اصلی انقلاب و نظام و ولی نعمتان ما هستند. همتی با تاکید بر تلاش مدیران برای ارتقای رتبه کسب و کار و جذب سرمایه گذاری و رونق تولید، هشدار داد: بی توجهی نسبت به این حوزه ها موجب کاهش قدرت اقتصادی و رفاه اجتماعی شده و در نهایت نارضایتی جامعه را بدنبال خواهد داشت. ...
لزوم احیاء و ترمیم بافت های فرسوده در استان مرکزی
ساخت وساز بین 30 تا 40 سال اعلام کرد وگفت: اما معدودی از ساختمان های ساخته شده با اصول مهندسی تا بالای 100 سال نیز قابلیت استفاده دارند. نوازنی ، دو هزار واحد ساخته شده در میدان نوبنیاد تهران توسط آلمان ها و سازه های فرانسوی ها در خیابان امیرآباد شمالی تهران در قبل از انقلاب و نیز ساختمان های اکباتان تهران در زمان بعد از انقلاب که امکان جابجایی دیوارها وجود ندارد وحتی یک میخ به دیوارآنها بدون ...
چین در خاورمیانه به دنبال چیست؟
سیستم توسعه روابط تجاری بین المللی کاملاً مشخص بود. طرح یک کمربند، یک جاده که در سال 2013 رونمایی شد، محور تلاش های پکن برای در مرکز قرار دادن چین در یک نظام تجارت بین الملل جدید است . خاورمیانه در تصویر چین جهانی شدن تعریف چین از امنیت ملی ، هم دارای بعد استراتژیک و هم بعد امنیتی در منطقه است. بیش از نیمی از مکمل های حافظ صلح چین در منطقه خاورمیانه قرار دارند-اصولاً می توان ...
این اقدام ، اقتصاد را مقاوم می کند
برای حل مشکلات اقتصادی اقدامات عملی انجام دهد . محمدعلی اسفنانی با اشاره به نامگذاری سال 95 به نام اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل گفت: همانطور که پیش بینی می شد، همچون سال های گذشته، رهبر انقلاب تاکید فراوانی بر بحث اقتصاد و بخصوص اقتصاد مقاومتی دارند. وی ادامه داد: مسئولان اغلب با نامگذاری سال های گذشته به دادن شعار و برگزاری همایش و زدن چند بنر اکتفا می کردند که به نظر می رسد ...
تبیین و ابلاغ نقشه راه سال 95 سازمان فرهنگی هنری/ تهران؛ تکریم زندگی
و مادی خواهد شد، از جمله ی این وظایف گران سنگ اند که می بایست با هدفمندسازی و هم توانی استعدادهای کار فرهنگی و هنری در جهت اشاعه ی ثمربخش شدن شعار سال، عطف به تلاش شود. مضافاً این که به موازات آن نباید از پرداختن به حل چالش های فرهنگی و معضلات اجتماعی بویژه پدیده های نوظهور که همسو با جنگ نرم و پروژه ی نفوذ نظام سلطه و شبیخون فرهنگی آنان، متأسفانه تنگه ی احد نظام یعنی بنای رفیع و منیع ...
اقتصاد مقاومتی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بحث جدیدی نیست
پیشرفت در لایحه پنج صفحه ای پیشرفت دفاع می کردند؛ درواقع این اظهارنظر جدید را می توان نوعی عقب نشینی دولت از تعاریف قبلی دولت از الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت دانست. لازم به ذکر است که لایحه دولت در زمینه الگوی پیشرفت در سال 94 با انتقادات جدی کارشناسان مواجه شده بود. حال باتوجه به اظهارنظر جدید دولت این سؤال مطرح می شود که آیا قرائت جدید درباره دو موضوع راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی با مفاهیم و اصول انقلاب اسلامی سازگار است؛ یا باید انتظار داشته باشیم مانند گذشته این تعاریف نیز مصداقی از یکسان انگاری توسعه غربی و پیشرفت اسلامی محسوب شود. ...
شهدا، نخبگان فرهنگی هستند که فرهنگ ایثار، جهاد و شهادت را به منصه ظهور گذاشتند
بیان اینکه حضور جوانان در راهیان نور باعث می شود باور کنند که اسلام و انقلاب حقانیت داشته است و دارد، گفت: این سفر باعث افزایش اعتماد بنفس، روحیه تعامل و وحدت با خودی ها در جوانان می شود. سردار باقرزاده ادامه داد: حضور در راهیان نور باعث بی اعتمادی به بیگانگان و ظلم هایی که بیگانگان در طول 8 سال جنگ تحمیلی کردند، می شود و این معنا و باور را در جوانان تقویت می کند که ما نباید به دشمن و ...
اطلاعاتی درباره جنگ ناشناخته حزب الله در بوسنی/ دفاع شیعیان ایرانی و لبنانی از مسلمانان سنی مذهب ...
نارضایتی خود از روند تحولات را اعلام می کردند چنانکه هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته است: "جمهوری اسلامی ایران امیدوار بود بعد از جنگ، در بوسنی حضوری فعال و سازنده برای کمک به مردم این کشور داشته باشد ولی دخالت دشمنان سطح روابط و همکاری های دو کشور را تنزل داد”. بگوویچ اما در یک کنفرانس مطبوعاتی در مرکز پایتخت ویران شده اش موضعی اتخاذ کرد که بار دیگر ایران را در جایگاه برتر ...
کمیته ویژه سیاست گذاری برای تحقق شعار سال راه اندازی شود
شادی و نشاط برای خانواده های اصفهانی که در طرح پژوهشی اولویت بندی مؤلفه های فرهنگی شهر اصفهان ازجمله اولویت های شهروندان، نخبگان و مدیران فرهنگی بوده است بایستی به عنوان یک رویکرد جدی در اجرای برنامه های فرهنگی اجتماعی شهرداری قرار بگیرد. رئیس کمیسیون فرهنگی-اجتماعی شورای اسلامی شهر با اشاره به نام گذاری سال به عنوان سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل توسط رهبر فرزانه انقلاب، اظهار کرد: روح ...
گفتگوی جنجالی فرج اله مومنی در مورد انتخابات و اصلاح طلبان کوهدشت
پس از پیروزی انقلاب اسلامی عضوی از این جریان می داند، از اتهامات شان مبرّا می دانند؟ قاطعانه بر این باوریم آن عده ای که هم چنان بعد از گذشته بیش از سه دهه از آن روزها طرز تفکرشان ذره ای پیشرفت نداشته است و صد البته آن دسته که از ادعای روشنفکری در آن روزها به واپس گرایی امروز رسیده اند و به دامن اصول گرایی از نوع متحجر آن افتاده اند، مستوجب سرزنش و مواخذه اند نه مایی که کلیدواژه ی سخنان مان در این ...
اقتصاد مقاومتی، از فهم تا اقدام عملی
چانه زنی کشورها در محافل بین المللی خواهد شد. صرف نظر از همه اینها از دیرباز انزوا و فشار بر کشورها به دلایل مختلف با حربه فشار اقتصادی انجام می شود. نمونه های متعددی از فشارهای اقتصادی و تحریم های اقتصادی از سوی کشورهای قدرتمند جهانی بر برخی کشورها از قدیم تا کنون وجود دارد. بنابراین قدرت اقتصادی هر کشور هم در ثبات نظام سیاسی داخلی مهم است هم در صحنه بین الملل منافع یک کشور را در مواجهه با رقبای ...