سایر منابع:
سایر خبرها
عضویت در تلگرام قتل زن توسط همسرش را رقم زد
. پسر جوان اظهاراتش به بازپرس را اینگونه ادامه داد: با ورود به منزل با جسد مادرم در اتاق خوابش مواجه شدم، دور گردن مادرم یک سیم بسته شده و بدن وی مقداری خونی بود؛ من به سرعت با کمک دوستم جسد مادرم را به پذیرایی منتقل و با چاقو سیم را پاره کردیم و با اورژانس تماس گرفتیم اما متأسفانه دیر شده بود و از فوت مادرم چند ساعت گذشته بود. با بررسی های صورت گرفته از جسد مقتول، آثار دو ضربه چاقو روی بازوی دست چپ مقتول با جراحت عمیق مشاهده شد همچنین یاداشتی از همسر مقتول کشف شد که وی به ارتکاب قتل اعتراف کرده بود. ...
قتل همسر به خاطر عضویت در تلگرام
اختلافاتشان صحبت کنند و من نیز آن شب به خانه خواهرم رفتم. حدود ساعت شش صبح پدرم با گوشی تلفن همراهم تماس گرفت و اظهار کرد که شب گذشته با مادرم درگیر شده و به این بهانه از من خواست تا به مادرم سر بزنم. زمانی که وارد خانه شدم با جسد مادرم روبه رو شدم که دور گردنش طنابی پیچیده شده بود. همچنین پدرم در دست نوشته ای انگیزه خود را درباره قتل مادرم نوشته است. با توجه به صحبت های پسر جوان از ...
قتل های نوروزی
ماموران گفتند: مادرمان ناپدید شده و هیچ خبری از او نداریم. تنها احتمال می دهیم که مادرمان در شرکت خدماتی یکی از پسرانش باشد. دختر این زن در تجسس های قضائی به ماموران گفت: دو روز پیش زمانی که مادرم به خانه ما آمده بود، متوجه شدم که او در شرکت خدماتی که برادرم راه اندازی کرده بود، کار می کند و در آن جا مدیر شده است. همان شب مادرم از خانه ما رفت و بعد از آن هرچه با وی تماس گرفتیم، جواب نداد ...
سربند سرباز اهل سنت گنبدی که فرمانده ارتشی را متحیر کرد !
شهید آمدند و نامه ای را به من دادند و گفتند این نامه برای شماست. گفتند: نامه برای شهید فلانی است که همان سرباز اهل تسنن بود. در نامه نوشته بود: سلام علیکم؛ جناب سروان! 6 ساله بودم که مادرم فوت کرد و پدرم زن گرفت، خانه ما کنار مسجد شیعیان بود. مادر ناتنی مرا کتک می زد. من از ترس کتک ها به زیر درخت پرتقال می رفتم و گریه می کردم. روحانی مسجد شیعه، شبی گفت: هرکس مادر ندارد به حضرت ...
مرگ مشکوک دختر معتاد پس از مصرف شیشه با پسر مورد علاقه اش
دو روز بعد بهزاد به پلیس آگاهی خودش را تسلیم پلیس کرد. پسر جوان در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: از چند ماه پیش با مژگان آشنا شده بودم و حتی مدتی قصد ازدواج با یکدیگر را داشتیم اما به دلایل متعدد، هر دو از این موضوع منصرف شدیم اما کماکان به اصرار مژگان با یکدیگر در ارتباط بودیم. بهزاد در ادامه اظهاراتش به کارآگاهان گفت: روز قبل از حادثه به همراه مژگان در حال پرسه زنی در داخل خیابان های سطح شهر بودیم ...
مرگ مشکوک دختر معتاد پس از مصرف شیشه
.... پسر جوان در اظهاراتش به کارآگاهان گفت : از چند ماه پیش با مژگان آشنا شده بودم و حتی مدتی قصد ازدواج با یکدیگر را داشتیم اما به دلایل متعدد ، هر دو از این موضوع منصرف شدیم اما کماکان به اصرار مژگان با یکدیگر در ارتباط بودیم. بهزاد در ادامه اظهاراتش به کارآگاهان گفت :روز قبل از حادثه به همراه مژگان در حال پرسه زنی در داخل خیابان های سطح شهر بودیم تا اینکه در ساعت 03: ...
جزییات زندگی شخصی علی پورصائب برنده مسابقه شب کوک +عکس
که از شما منتشر شده است، چه بود؟ من در سال 90 پدرم را و کمی بعد از آن در سال 92 مادرم را از دست دادم و همه این فشارها باعث شد که در همان سال ترانه ای با ملودی خودم و در روز تولدم و به بهانه فوت پدر و مادرم منتشر کنم. * با برنامه شب کوک چطور آشنا شدید؟ از طریق یکی از دوستانم با این برنامه آشنا شدم که در ابتدا مردد بودم اما شرکت کردم و در مرحله مقدماتی توسط داوران ...
عضو تلگرام بود، او را کشتم!
کارآگاهان گفت: شب گذشته مادرم از من خواست تا به منزل خواهرم بروم تا او و پدرم بتوانند به صورت خصوصی برخی اختلافاتشان صحبت کنند و من نیز آن شب به خانه خواهرم رفتم؛ در حدود ساعت شش صبح پدرم با تلفن همراهم تماس گرفت و گفت شب گذشته با مادرش درگیر شده! و به این بهانه از من خواست تا به مادرم سر بزنم؛ زمانی که وارد خانه شدم با جسد مادرم روبرو شدم که رشته ای طناب شکل به دور گردنش قرار داشت و در کف اتاق افتاده ...
اعتیاد یک زن به تلگرام جنایت آفرید
شوکه شده بود به کارآگاهان گفت: چند روز قبل پدر و مادرم بر سر مسائلی با هم درگیر شدند و مادرم از خانه قهر کرد. دیشب(26اسفند ماه) مادرم با وساطت خواهر و خاله ام به خانه برگشت. آن شب من برای آنکه پدر و مادرم راحت تر با هم صحبت کرده و آشتی کنند آنها را تنها گذاشتم و به خانه خواهرم رفتم. حدود ساعت 6صبح امروز زمانی که در خانه خواهرم بودم موبایلم زنگ خورد. پدرم بود. اضطراب داشت و بریده بریده حرف می زد ...
خاطرات هدیه تهرانی از خسرو شکیبایی و یک حسرت بزرگ!
از انگیزه های من برای ورود به حوزه بازیگری شد. (تا قبل از این سریال ایشان را نمی شناختم). به خاطر می آورم اولین فیلمی را که بازی کردم گویی منتظر اتفاقی بودم که با خسرو شکیبایی، جمشید مشایخی و ناصر تقوایی کار کنم و این اتفاق در کاغذ بی خط افتاد که یکی از بهترین تجربه های من است. تا آن لحظه احساس می کردم تا به حال در سینما کار نکردم اما از آن به بعد نظرم در مورد سینما فرق کرد. از نظر من ...
مرگ دلخراش خواهر و برادر خردسال بر اثر واژگونی دیگ آب جوش
در حالی که آب جوش آمده بود و من از فرزندان خود غافل بودم، یکی از آنها درب فر گاز را باز کرد و از آن آویزان شد که ناگهان گاز و دیگ روی آن به روی فرزندانم برگشت. به گزارش تسنیم، نهم فروردین ماه امسال مسئولان بیمارستان شهدای یافت آباد خبر مرگ یک پسربچه یک و نیم ساله و سه روز بعد نیز خبر مرگ خواهر شش و نیم ساله وی را به ماموران کلانتری 151 یافت آباد گزارش کردند. با حضور ماموران در بیمارستان ...
استیونس: به خاطر فوت کرویف متاسفم
خبرگزاری فارس: هوب استیونس چند روز بعد از مرگ یوهان کرویف که به خاطر ابتلا به سرطان در سن 68 سالگی درگذشت، ابراز ناراحتی کرد. وی در مصاحبه ای تلویزیونی اظهارداشت: وقتی خبر درگذشت یوهان کرویف را شنیدم، شوکه شدم. از این بابت بسیار متاسف هستم. او ادامه داد: یوهان هم مثل همه انسان ها بود. یعنی 10 تا انگشت، دو تا پا، دو دست اما فقط یک قلب داشت.اگر این قلب بخواهد متوقف شود، ایجاد مشکل بزرگی می کند. استیونس اواسط زمستان گذشته به خاطر مسائل پزشکی از مربیگری هوفن هایم به خاطر مسائل پزشکی کناره گرفت. ...
مرگ مشکوک 2 جوان در استخر خانه اعیانی
آبی را که کنار استخر بود به درختی بستم و به داخل استخر رفتم که متوجه شدم این استخر عمق زیادی ندارد و ثانیه های بعد جسد ها را به بیرون آوردم، اما وقتی عوامل اورژانس به محل رسیدند، اعلام کردند آنها فوت کرده اند. همسر مرد سرایدار هم گفت: امروز دوست صمیمی شوهرم و همسرش برای مهمانی به خانه ما آمدند. شوهرم و دوستش قصد داشتند در استخر شنا کنند به همین دلیل به خانه رفتم تا برای آنها حوله بیاورم ...
قاتلی که اعضای خانواده اش را کشت:دلم تنگ شده است
رفتم تا کسی مشکوک نشود. شب هم به خانه دوستم رفتم. عصر فردایش با صحنه سازی به همراه دوستانم به خانه برگشتم و با دیدن اجساد خواهر و پدرم شروع به فریادکشیدن کردم. خواهرت را چگونه کشتی؟ ابتدا او را خفه کردم و بعد با بستن طناب دور گردنش وانمود کردم او خودکشی کرده است. چگونه دستگیر شدی؟ همسایه ها از قبل می دانستند که من با آرین دخت مشکل دارم. آنها صدای دعوای ما را شنیده بودند و ...
پلیس به دنبال کشف راز مرگ مشکوک دختر جوان
، در ادامه مالک خودرو پس از حضور در اداره دهم پلیس آگاهی اعلام کرد که خودرو پرشیا در تاریخ نهم فروردین ماه در اختیار پسرش به نام بهزاد 30 ساله قرار داشته است. بهزاد در تاریخ یازدهم فروردین ماه امسال به همراه پدرش به پلیس آگاهی تهران بزرگ مراجعه و خودش را تسلیم کارآگاهان کرد، وی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: ازچند ماه پیش با مژگان آشنا شده بودم و حتی مدتی قصد ازدواج با یکدیگر را داشتیم ...
ظریف و فرزندانش در چه سنی ازدواج کردند؟
آشیخ مهدی مظاهری، دعای ابوحمزه ثمالی می خواند و هنوز هم می خواند. ما به همراه خواهر همسرم به دعای ابوحمزه می رفتیم و این نامزد بازی ما بود. پس ازآن به دلیل اینکه یکی از اقوام پدرم، مرحوم آقای میرزا محمدجعفر کازرونی توسط گروه فرقان ترور شده و فوت کرده بودند، عقد مختصری گرفتیم و بعد به مشهد مشرف شدیم. سپس بنده به تهران آمدم و ازآنجا به آمریکا رفتم. همسرم نیز به اصفهان نزد مادرش بازگشت. خانم ...
تمام شدن شارژ گوشی گروگانگیر را گرفتار کرد
گرفته است. او به من گفت که دوباره تماس می گیرد و تلفن را قطع کرد. پس از این خیلی نگران شدم و به تلفن پدرم زنگ زدم، اما کسی جواب نداد. به سرعت خودم را باشگاه پدرم رساندم که یکی از کارمندان گفت ساعتی قبل پدرم با خودرواش از باشگاه خارج شده است. وی ادامه داد: در حالی که خیلی نگران پدرم بودم دوباره مرد ناشناسی تماس گرفت و تهدید کرد چنانچه پدرمان را زنده می خواهیم 300 میلیون تومان آماده کنیم و به او تحویل ...
فینال لباهنگ به پنجشنبه موکول شد/صدای خسرو شکیبایی در خندوانه طنین انداز شد
ام تا مادر از روی آن بخواند. پوراحمد درباره جدیت خود در تصویربرداری و حین کار توضیح داد: اوایل کار قبول دارم عبوس بودم اما الان ملایم تر شدم و این جدیتم هم فقط به خاطر این است که برای شغلم تقدس قائل هستم. من به این مسیر سخت رسیدم و رنج و تلاش های زیادی را متحمل شدم. برای همین کارم برایم بسیار ارزشمند و مقدس است. در ادامه گفتگو کارگردان فیلم سینمایی خواهران غریب با اشاره به ...
نخستین های جنایی پایتخت در سال جدید/ از کشف جسد درفرودگاه امام تا قتل خانوادگی
خانه رفت اما چون قصد داشتم تا شب عید همه اعضای خانواده در کنار هم باشند پدرم را به خانه دعوت کردم تا با مادرم آشتی کند. وی افزود: تا ساعت یک بامداد در خانه بودم برای اینکه حرف هایشان را با هم بزنند و اختلافشان پایان گیرد به خانه خواهرم رفتم و ساعت 9 صبح بود که پدرم در تماس تلفنی ادعا کردکه مادرم را به قتل رسانده است. پسر جوان ادامه داد: خیلی زود با یکی از دوستانم به خانه برگشتم و با جسد مادرم که ...
اولین منبرم دوش پدرم بود/ سید ذاکر می گفت با من بخونی خرابت می کنند/ خیلی ها گفتند که از سیدصادق ...
نمی شد! خیلی شب ها پتو در دهانم می کردم و اشک می ریختم. چرا؟ به خاطر این که در آن شهر غریب بودیم. مواقعی که پدرم تماس می گرفت، می گفتم که همه چیز خوب و عالی است و نمی توانستم بگویم که چه وضعیتی داریم. شب هایی بود که شام نداشتیم و چای شیرین می خوردیم و می خوابیدیم. شب هایی بود که میوه نداشتیم. برای مداحی کردن خیلی سختی کشیدم و اذیت شدم. در آن زمانی که با سید جواد بودم، سید به ...
حضور در شبکه های اجتماعی انگیزه قتل زن جوان در تهران
پسر مقتول پسر مقتول بنام مهدی (22 ساله) که با حضور در خانه با جسد مادرش روبرو شده و موضوع را به پلیس خبر داده بود، به کارآگاهان گفت: شب گذشته (26 اسفند) مادرم درخواست کرد که به منزل خواهرم بروم تا وی و پدر بتوانند به صورت خصوصی در مورد برخی اختلافاتشان صحبت کنند. وی افزود: روز بعد پدرم تماس گرفت و گفت که شب گذشته با مادرم درگیر شده و به این بهانه از من خواست تا به او سر بزنم، زمانی که ...
وقتی گروگان و گروگان گیر هم دست می شوند/ متهم هنگام وصول چک بازداشت شد
دیدم به فکرم رسید که او را بربایم. یک روز به بهانه پرسیدن آدرس سوار خودروی او شدم و با تهدید پیرمرد را ربودم. بعد از ربودن پیرمرد او را به مخفیگاهم در شرق تهران بردم در این مدت با تلفن همراه گروگان با خانواده اش صحبت می کردم تا اینکه شارژ گوشی تمام شد و مجبور شدم از خط تلفن خودم استفاده کنم . بعد از 24 ساعت متوجه شدم مأموران هویت من را شناسایی کرده و دنبالم هستند به همین خاطر از ترس پیرمرد را ...
دلسوزی گروگان پیر برای مرد آدم ربا
.... برای همین می دانستم وضع مالی خیلی خوبی دارد و می توانم از طریق او به پول زیادی برسم. او ادامه داد: برای اجرای نقشه ام، به بهانه پرسیدن آدرس سوار خودرواش شدم اما پس از سوارشدن با تهدید او را گروگان گرفتم و پس از آن او را به خانه ام در شرق تهران بردم. در آن مدت با تلفن همراه خودش با خانواده اش صحبت می کردم، اما شارژ گوشی تمام شد و مجبور شدم با موبایل خودم تماس بگیرم. فردای آن روز ...
مرگ وحشتناک دو کودک در واژگونی ظرف آب جوش
پزشکان درحال انجام معاینات تخصصی روی آنها هستند. همان لحظه ورود ماموران در بیمارستان پدر کودکان که به شدت شوکه شده بود، در مورد علت سوختگی فرزندانش گفت: ما ساکن شهر سنگ باقرشهر هستیم. آن روز من سر کار بودم که همسرم تماس گرفت و درحالی که به شدت گریه می کرد، گفت که قابلمه آب جوش روی کودکانمان ریخته و آنها دچار سوختگی شده اند. من هم خیلی زود خودم را به بیمارستان رساندم و متوجه شدم که حال ...
مرگ مشکوک دختر شیشه ای بررسی می شود
زن به پلیس گفت: که هنگام حادثه خودرو در اختیار پسر 30 ساله اش بهزاد بود. دو روز بعد از وقوع حادثه بود که بهزاد خود را تسلیم پلیس کرد. او در شرح ماجرا گفت: چند ماه قبل با مژگان که در همسایگی ما زندگی می کرد، آشنا شدم. پدر و مادرش مدتی قبل فوت شده بودند و او همراه خواهرش زندگی می کرد. مدتی که از آشنایی ما گذشت به هم علاقه مند شدیم. مژگان به مصرف شیشه اعتیاد داشت. روز قبل از حادثه با او قرار ...
خانم پرستار بی حجابی که هزینه درمانم را می داد/ بچه هایی که دنبال عزراییل می کردند!
آبادی است؛ به دوست جانبازی اشاره می کند که از سفر به سوئد برای ادامه درمان جراحات جانبازی اش خاطره ای را نقل می کند. این جانباز دفاع مقدس برای من تعریف کرد که وقتی از اسارت برگشتم تا دو سه سال برای درمان جانبازی از طریق بنیاد شهید به سوئد می رفتم اما بعداز این مدت بنیاد با اعلام اینکه هزینه های درمان و سفر من زیاد است از پرداخت هزینه های سفر و درمان من در سوئد خودداری کرد اما چون برای بهبودی ...
کارگردان قصه های مجید این روزها چقدر می خندد؟
.... اصولا هم آدم منزوی بودم. لکنت زبان هم داشت و این لکنت زبان باعث می شد که منزوی باشم. هر روز در خانه بودم، درس هایم را می نوشتم و بعد به مادرم کمک می کردم تا اینکه سنم بالا رفتم و با کتاب و سینما آشنا شدم و سرگرمی خود را پیدا کردم. پوراحمد دوران تحصیلاتش در اصفهان را تلخ عنوان کرد و گفت: نمره های خوبی نمی گرفتم، برای اینکه فضای مدرسه آنقدر بد بود که من هنوز که هنوز است مواقعی که از ...
مرور خاطرات دور و نزدیک لیلی گلستان از پدر و عکس های کودکی؛
و بریدم. امروز هم سال هاست که پدرم را ندیده ام. آدم هایی که در آن سال ها می دیدید و صحبت هایی که در آن سال ها شنونده اش بودید و رفت و آمدهایی که به خانه تان می شد، چقدر تاثیرگذار بود؟ پدر و مادرم محیطی فرهنگی و هنری را برایم فراهم کردند. باید کتاب می خواندیم و کتاب خواندن ها را جواب می دادیم. می گفتند این هفته کلیله و دمنه را باید تمام کنی، هفته ی بعد هزار و یک شب را باید تمام می کردیم ...
گروهک های ضد انقلاب به زور اسلحه کلاس نضهت سواد آموزی را تعطیل کردند
نوآموزان را دیدم تصمیم گرفتم کلاس سوادآموزی را در انباری خانه پدرم برپا کنم. به این ترتیب کلاس درس بعد از چند روز تعطیلی مجدداً با حضور نوآموزان آغاز شد. بعد از مدتی دوباره سر و کله گروهکی پیدا شد. آن ها مطلع شده بودند که من کلاس های درس را در خانه پدرم برپا می کنم. به همین خاطر هر شب مزاحم ما می شدند و مادرم از ترس اینکه مبادا گروهکی ها مرا به اسارت ببرند، یک لحظه آرام و قرار نداشت و من به ...
خداداد عزیزی: اطراف حرم دستفروشی می کردم
و سلام می دهم و بعد هم می روم دنبال کارهایم و همین مسئله به من کلی انرژی می دهد. خواب عجیب آن شب * حافظه طولانی مدت من خیلی خوب نیست اما یک خواب عجیب را که مدت ها قبل دیدم خوب در یاد دارم. یک شب که فکر کنم 5 سال پیش بود از خواب پریدم. نزدیک اذان صبح بود. عرق کرده بودم و چنان از خواب پریدم که همسرم هم از خواب پرید و پرسید چه شده است؟ گفتم خواب عجیبی دیدم. دیدم یک ...