فلک ناز؛ پیرزنی که بی بی مریم وار پای مردم یک روستا ایستاده است
سایر منابع:
سایر خبرها
تخلف نانوایی ها در بهنمیر از توابع بابلسر
با خیال راحت کم فروشی و یا گران فروشی می کنند و در این میان مردم همه را از چشم حکومت می بینند که اتفاقا خود من بارها در صف نانوایی و حتی همین امروز شاهد این بودم که مردم آن را نسبت می دادند به ناتوانی و کوتاهی دولت خواهشم از مسئولین مربوطه این است به تکالیفی که بر گردن دارید عمل کنید شما در قبال حقوفی که می گیرید مسئول هستید در این میان مردم واقعا بلاتکلیف هستند ، تمنا می کنم با مردم ...
فیلم گیر افتادن خانم آلمانی در خاک ایران ! / نه راه پیش دارد نه پس !
آوردند و می گفتند که آیا به کمک یا چیزی نیاز دارم؟ می گفتند که می توانم در خانه آنها بخوابم. هرگز چنین چیزی تجربه نکرده بودم که مردم این همه بخواهند کمکم کنند. چیزی نمی توانم بگویم جز اینکه همه چیز عالی بود. پس از ضبط فیلم کوتاه از این گردشگر آلمانی که به زبان انگلیسی بود به اتاقک محل زندگی و استراحت وی در طول این مدت رفتم و کارهای روزانه وی را که مطالعه و کار با رایانه بود، تماشا کردم. ...
شهادت در طریق سلیمانی
کتاب از چیزی نمی ترسیدم حاج قاسم را برای زائران بازخوانی می کرد، درآمیخته بود، اما دشمن این حال خوش معنوی و شهدایی ملت را هم تاب نیاورد و یک باره همه چیز به هم ریخت؛ داعش صفتان بار دیگر دست به ترور زدند و داغدارمان کردند؛ داغدار شهیدانی چون محمدامین صفرزاده، محمدعلی عابدینی و شهید عابد منصوری نژاد. فرصتی شد و من به رسم همان زنده نگه داشتن یاد شهدای مکتب حاج قاسم پای حرف های خانواده شان نشستم؛ پای ...
عدالت جنسیتی درک تفاوت های زن و مرد در محیط کار است
همیشه فکر می کردم باید میان ازدواج و کارم یکی از این ها را انتخاب کنم، اما یکی از دوستانم حرف خوبی به من زد و گفت از خدا بخواه همسر خوبی نصیبت کند تا بتوانی کارت را در این فضا ادامه دهی تا حدی که بالاخره دوست داری و برایت خیر است. پیدا کردن حد فعالیت خیلی سخت و بسیار مهم است. من واقعاً به دست خدا سپردم و بعد از ازدواج محدودیتی برایم ایجاد نشد. به هر حال یکسری کارهایم کمتر شد، اما محدود نشدم و توانستم به همان اندازه فعالیتم را ادامه دهم ...
اختصاصی - آخرین حرف های سعید مهری قبل از ترک ایران
بودم و تیم ملی دعوت شدم و باز می گفتند فلان بازیکن باید برود و فلان بازیکن عملکردش اینطوری بوده. عملکردم در دو دربی آخر فصل گذشته که باختیم مورد انتقاد بود. دقیقا حالا باید بیشتر در مورد دو دربی آخر صحبت بکنیم. اگر شما آمار گذشته را در بیاورید بالاخره بهترین بازیکن از تیم برنده است ولی در بازی فینال بین همه بازیکنان دومین رتبه را داشتم حتی در دربی برگشت سال گذشته که گفتند پاس ...
مرحوم آقامجتبی تهرانی: اینکه یک عده آبروی خود را می ریزند تا مال به دست بیاورند خیلی پستی است + صوت
... اََفضَلُ العَقلِ مَعرِفهُ الاِنسانِ نَفسَهُ بهترین شعور و درک این است: خودت را بشناسی تو، وقتی خودت را شناختی، فهمیدی چه می خواهم بگویم؟ بعد خدا. وقتی فهمیدی عاجزی، بیچاره ای، هان؟! گاهی از تو یه کارهایی ساخته می شود، که خب؟! بعد می فهمی؟ شد؟! حالا من، این بُعدش را آمدم، خیلی این، تویش حرف دارد. این یک. دو: می فرماید اََفضَلُ العَقلِ این است که خودش را آدم بشناسد. و او این است که در یک رتبه ای ...
فرار شاه؛ لرزه اساسی بر پیکر فرسوده رژیم پهلوی
از ظهر، دفتر قره باغی اطلاع داد گروه دور هم جمع شده اند و دوست دارند ما نیز به آن ها ملحق شویم. در بدو ورود، تصمیم گرفتم با بررسی عملی وضعیت برنامه ریزی، جلوی هرگونه گریه و زاری برای رفتن شاه را بگیرم. گفتم خوشحالم از اینکه می بینم همه آنها برنامه ریزی را در اولویت بالایی قرار داده اند. به ژنرال قره باغی هم به خاطر اظهاراتش تبریک گفتم و افزودم این قدرت واقعی ما را نشان می دهد. به مقالات صفحه اول ...
در کنار پوشش عفیف نیازمند فکر پاک هستیم
به مردان گفته قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم... و بعد گفته قل المومنات. ، اول برای مردان توصیه کرده است و بعد بدون هیچ ذره ای تفاوت برای زنان تکرار کرده است. می خواهم بگویم ما پروژه ای برای تربیت پسران، مردان عفیف در جامعه نداشتیم. همه این موارد دست به دست هم داده تا یک مسئله ی کاملا معنوی، الهی و توحیدی و اخلاقی تبدیل به یک موضوع نه سیاسی بلکه سیاست زده شود که این کار دشمن است. به عنوان مثال در ...
خالکوبی این شهید چطور پاک شد؟ ؛ از قهوه خانه تا سوریه | جوان پرشر و شور یافت آبادی چطور عاقبت به خیر شد؟
خواندن حساس بود. برای خواندن نماز به بچه ها تشویقی پول و جایزه می داد. پدر: مجید بعد از ظهرها می رفت سر مغازه نانوایی دایی خودش می ایستاد و دست مردم نان بربری می داد. به همین خاطر بین مردم به مجید بربری معروف شده بود. نیازی به دستمزد این کار نداشت و خودش قهوه خانه دار بود و 2 ماشین نیسان و زانتیا داشت. علتش این بود که می خواست به خانواده های بی بضاعت نان رایگان به حساب خودش بدهد. اهل محل ...
وقتی ساواک مترجم دن کیشوت را دعوت کرد
کتابخانه شدند و از جهانگیرخان که در پشت پیشخوان نشسته بود سراغ محمد قاضی را گرفتند. جهانگیر مرا نشان داد. مأموران نگاهی به من کردند و گفتند: بفرمایید برویم! من با کمال تعجب از ایشان پرسیدم: به کجا؟ یکی شأن بی مقدمه گفت: شما در ساعت چهار بعد از ظهر در کاخ مرمر دعوت دارید و باید سر ساعت در آنجا حاضر باشید. گفتم: ای آقا! من با شما شوخی ندارم مرا چه به کاخ مرمر؟ چرا مرا دست انداخته اید؟ ما که با هم آشنایی ...
اینجا کرمان است میعادگاه نجابت و شهادت
جوان آنلاین: هر حادثه تاریخی در پی خود، ادبیات و تاریخی می آفریند. رویداد تروریستی چهارشنبه 13 دی ماه در جوار گلزار شهدای کرمان نیز، قطعاً واکنش هایی در پی دارد که بخش هایی از آن ها را در گزارش نویسی، داستان نویسی و شعر آینده رصد خواهیم کرد. آنچه در پی می آید، روایتی است که یکی از اهالی قلم کرمان از این واقعه به رشته تحریر درآورده است. این دست نوشتجات را می توان پیش درآمدی دانست، بر روایت جامع فاجعه ای ...
اعتراف ستاره تیم ملی؛ از نیمکت نشینی عصبانی بودم/ احساس می کنم حالا یک مربی داریم/ در مقطعی برای انتقال ...
. پیشنهادهای دیگری هم دریافت کردم اما به اندازه کافی برایم جالب نبود و وقتی برنتفورد تماس گرفت، با سرمربی صحبت کردم و تصمیم گرفتم قرارداد جدیدی را امضا کنم. بازیکن تیم ملی با لحنی غمگین گفت: صادقانه بگویم جام جهانی برای من یک خاموشی کامل بود. اتفاقات زیادی افتاد که ربطی به فوتبال نداشت. از منظر فوتبالی نیز از بازی نکردن و باخت شش بر دو بسیار عصبانی بودم. احساسات زیادی در من جریان داشتند ...
ناگفته های تلخ یک دختر مشهدی / کاش به دنیا نمی آمدم!
ترک اعتیاد بیرون آمدند دوباره مصرف مواد را شروع کردند بالاخره نتوانستم این شرایط را تحمل کنم و در 17 سالگی خانه ای با کمک پدر بزرگم اجاره کردم و خواهرم را هم نزد خودم بردم چراکه پدر بزرگم بعد از مرگ همسرش با زن جوانی ازدواج کرد و آن زن اجازه نمی داد ما به منزل پدر بزرگم برویم ولی همه تلاشم را به کار گرفتم تا خواهرم ترک تحصیل نکند. مبینا دختری مهربان بود و من هم جای پدر و مادر او را گرفته بودم و ...
اعتراض شدید پزشکیان به رفتار هیات های اجرایی/ عده ای از افراد سرشناس و رای آور اصلاً به صحنه نیامدند کد ...
برای حضور در انتخابات مجلس اعلام آمادگی کردید؟ گفت: من وظیفه خود می دانم تا جایی که ممکن است برای این انقلاب و مردم کار کنم و صدای مردم باشم. برای من خیلی راحت است که مجلس را رها و به دنبال طبابت خود بروم. در این سیستم، هم درآمد بیشتری دارم و هم دغدغه فکری ام کمتر می شود. من وقتی می روم اتاق عمل می پرسم مریض در چه شرایطی است اما وقتی در مجلس می خواهم پشت تریبون بروم چند هفته فکر می کنم که در آن پنج ...
ناگفته های تلخ یک دختر مشهدی / کاش به دنیا نمی آمدم!
به گزارش زیرنویس، این ها بخشی از اظهارات زن 27 ساله ای است که به همراه کودک یک ساله اش وارد مرکز انتظامی شده بود تا دادخواست طلاق خود را مطرح کند. این زن جوان درباره سرگذشت خود و تصمیم تلخی که گرفته بود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: از روزی [...]
باز هم ادای شهدا را درمی آوری؟! + عکس
...> مدیر فروشگاهی بودم. یکی از دوستان زنگ زد محل کارم بی هوا گفت: محمد حسین شهید شد! بلافاصله یکی دیگر از دوستان پیام فرستاد. شوکه شدم. رفتم طبقه بالای فروشگاه خلوتی پیدا کردم. با رفقا تماس گرفتم که آیا این موضوع حقیقت دارد. وقتی مطمئن شدم، همان جا نشستم یک دل سیر گریه کردم. از اینکه شهید شده بود، ناراحت نبودم. گریه ام جنس گریه جاماندن بود. جاماندن از دوستی که چندین سال با هم زندگی کرده ...
قاتل پسر افغانستانی از قصاص رهایی یافت
...، سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن پذیرش اتهام قتل در تشریح ماجرا گفت: روز حادثه در حال گذر از خیابان بودم که احساس کردم کسی به من زل زده است. وقتی نگاهش کردم، دیدم به من چپ چپ نگاه می کند. من نه او را می شناختم و نه مشکلی با او داشتم. او به یکباره شروع به فحاشی کرد و به همه ناسزا می گفت. چون آنجا محل رفت و آمد زن و بچه های مردم بود ناراحت شدم و به او اعتراض کردم، اما با لحن تندی به من و ...
مطمئن بودم اسنایدر جلوی من کم می آورد!
بار در این وزن طلای جهان را گرفته بود و این توقع را داشتند که من هم طلا بگیرم اما واقعاً سخت بود. * شکست اسنایدر نشان داد در زاگرب مدعی جدیدی برای وزن 97 کیلوگرم هستی. امیدوارم که این چنین باشد واقعاً. حالا شاید با یک مسابقه خوب نیست که درباره مدعی بودن در این وزن حرف زد. خودم هم از قبل به این فینال فکر کرده بودم. برای حضور در این رقابت ها مدت ها با دیگر بچه های تیم ایران تمرین ...
راز سر به مهر
که از وجود نعمت دختر بهره ا ی داشت حتما از وجود یک دار قالی هم بی نصیب نمی ماند. خانه ی ما نیز از این قاعده مستثنی نبود . پدرم آن سال دار قالی ی در همان مدبخ برپا کرد و ما هم، میزبان آن مهمان نامیمون شدیم . از قالی بافتن بدم می آمد وفقط زمانی که به تنهایی پشت قالی می نشستم و مجبور به ” توکاری ” بودم حسم به قالیبافی اندکی بهتر می شد. همیشه آرزو داشتم که ...
علیپور: خیلی ناراحتم، باید حداقل به اردوی تیم ملی دعوت می شدم
این تیم و هواداران رقم بزند. در بعضی از خبرها آمده بود که تو جزو گزینه های حضور در پرسپولیس هستی؟ من تا پایان این فصل با تیم ژیل ویسنته قرارداد دارم و اختیارم در دست این باشگاه است اما در پایان این فصل که قراردادم تمام شود قادر هستم در خصوص خودم تصمیم بگیرم و در رابطه با پرسپولیس و تیم های دیگر خواهانم در آن مقطع تصمیم خواهم گرفت. الان در جایگاهی نیستم که بخواهم حرف از پیوستن ...
مهدی بلیغ؛ آرسن لوپن ایران کیست؟
حوادث کیهان نوشتم. من اولین بار در سال 1337 با مهدی بلیغ هنگام محاکمه اش در دادگاه عالی جنایی تهران آشنا شدم و از آن تاریخ به او لقب آرسن لوپن ایران را دادم - مردی که بیش از بیست سال در تعقیبش بودم تا راز جنایتش را برایم فاش کند. با توجه به روابط دوستانه ای که با بلیغ داشتم به تدریج با شخصیت چندگانه اش آشنا شدم و عنوان مرد هزار چهره را هم به او دادم جعل اسناد دولتی، طراحی کلاهبرداری هایی در نقش ...
نام من مهشید است
کتاب این بوده که مردم دوباره کتاب های کامو را بخوانند. ما بدون اینکه با هم صحبت کرده باشیم، انگیزه ای مشترک در تألیف و ترجمۀ کتاب داشتیم. بعد از این دیدار با خانم رادیش سفر کردیم و مهمان خانه های هم شدیم. به تدریج متوجه شدم که ایشان در کشورهای آلمانی زبان دیگر (مثل اتریش و سوئیس) هم دارای اعتبار زیادی هستند. درحالی که معمولاً منتقدان، چندان محبوب نیستند، ولی نقدهای خانم رادیش، حرفه ای و بدون غرض ...
داستان ترسناک شب های تهران از زبان مامان زری و5 زن آواره در پاتوق ها
...، پشیمان است که چرا بعد از 10 سال پاکی، به این روز افتاد. اما خودش می داند چطور حالش را خوب کند. و صورتش به لبخندی باز می شود. او 7 ماه در کمپ ماند تا سم زدایی کند. بعد او را به آقای حبیب بهرامی، مدیرعامل موسسه کاهش آسیب سیمای سبز رهایی معرفی کردند. از قبل بهرامی را می شناخت. از آنجا هم یکراست به این خانه آمد؛ خانه ای بین راه: با بچه های شوش و مولوی در ارتباط بودم. همه من را می ...
برای 3 مشت در صف طولانی می ایستادیم
آن رسیدم، شاگردانم آن را 10-9 ساله طی می کنند، چون مربی بالای سرشان است و این خیلی مهم است. - چه شد در مسابقات جهانی سبک شرکت کردید؟ مسابقات جهانی هر چهار سال یک بار در ژاپن برگزار می شود. آرزوی هر کاراته کایی است که به آنجا برود و در چنین مسابقات معتبری به عنوان بازیکن حضور داشته باشد. این رؤیای 30 ساله من بود که محقق شد. بعد از چندین مسابقه انتخابی ...
شعارزدگی چالش مستندهای ارزشی است + صوت و فیلم
داده که سیدصادق کاظمی، کارگردان مستند برار انیسه یکی از آنهاست. در ادامه متن این گفت وگو را می خوانید. ایکنا – در ابتدا از چگونگی خلق مستند برار انیسه و نکته کلیدی آن بگویید. برخی فیلمسازان در مستندسازی عادت کرده اند به سراغ سوژه هایی بروند که اصطلاحاً موضوعشان بسیار خاص است اما در این کار، سراغ آدمی ساده و عادی رفتم که جدا از آدم بودن، انسان نیز است. در این مستند تلاش کردم فضای ...
پاسخ قربان زاده به مهم ترین دغدغه هواداران استقلال
.... دقیقا یک هفته قبل از برکناری ام. این وسط چی کار می کردم؟ باز برای اینکه متهم به این حرف ها نشوم بیانیه می دادم. مثلا بیانیه شماره یک سازمان خصوصی سازی، بیانیه شماره دو سازمان خصوصی سازی. من هیچ جای دیگری هم نرفتم. آقای یوسفی ورزش و مردم و همچنین برنامه شب های فوتبالی از من ناراحت هستند که چرا نمی آیی. اما چون این برنامه گل کرده یا مثلا قبلش من باید درخصوص واگذاری صحبت می کردم یا مجمع ...
اختصاصی فاش نیوز/ گفت و گو با کارگردان فیلم مستند دفاع مقدسی حسرتِ "آخرین خداحافظی"
مادر و برادرانم هادی و حسین، و خواهرانم، آسیه و انسیه، سلام می رسانم. امیدوارم از اینکه من شهید شدم ناراحت نباشند و زاری نکنند. مادرجان، بر مزارم زاری نکن که راضی نیستم. به خواهرانم توصیه می کنم حجابشان را حفظ کنند. از برادرهایم می خواهم کاری کنند که پدرومادرم از آنها راضی باشند. راستی پدرجان، رحمان اصغرپور از من 150 تومان می خواهد. خواهش می کنم بدهی من را بدهید و از او حلالیت بگیرید. این ...
می خواستم نقش پیرزن جادوگر را بازی کنم
نقش دو برادر آن هم با خصوصیات کاملا متفاوت چگونه تجربه ای بود؟ ما بازیگر هستیم و باید هر نقشی را تجربه کنیم. بازی همزمان در دو نقش کار آسانی نیست، به ویژه که گریم های متفاوت هم داشته باشند. برای بازی در روزی روزگاری دو ساعت گریم می شدم و جلوی دوربین می رفتم. بعد صورتم را پاک می کردم و دوباره می نشستم تا چهره پردازی جدید شوم. البته بیشتر از 30 سال از آن روزگار می گذرد و آن زمان جوان بودیم ...
این زورگیران همسرم را کشتند؛ روایت نازنین از شبی که ماه کامل شد
می کردند ضربه می زدیم! به سراغ متهمان پرونده زورگیری در 4 پارک تهران می روم. سن و سالی ندارند، هیکلی هم نیستند، قدشان هم معمولی و بعضاً کوتاه است! آرین 16 ساله یکی از افراد این باند است که نزدیک به یک سال است که همراه پدرو مادرش به ایران آمده است. می گوید در شیرینی پزی کار می کردم، ماهی 5 میلیون تومان مزد می گرفتم اما بعد که با سهراب و دوستانش در قهوه خانه آشنا شدم ...