قبرستانی که از بعثی ها در یک عملیات درست شد
سایر خبرها
شهید سید یوسف کابلی
درود و سلام خدمت امام امت، پدر بزرگوار و یار دلسوز این امت؛ و با سلام خدمت امت اسلامی و شهیدپرور ایران. چند کلمه ای صحبت و درددل این بنده ی حقیر است که در بارگاه خدا از کوچک ترین ذرات هستی به شمار می رود، با امتی به این مبارکی و عظمت که دل پیامبر اکرم (ص) را شاد کرده اند. اولاً حلالیت می خوانم از خدای مهربان، از این همه غفلت و گناه که عمری را تباه کردم و حلالیت می خواهم از ...
نوزده، بیست داستان کوتاه برگزیده جایزه ادبی یوسف
... ؟ خدا...؟ از زیر متکا یه جا کلیدی میکشه بیرون. هفتا حلقه ی زنجیر به هم وصله تا به یه طلق مربعی برسه که توش نوشته وجعلنا من الماء کل شی حی. آخه اون زندگیش پر از آبه، تمام داستانهایی که بلده درباره آبه، زندگی کرده توی آب، مرده توی آب نوزده بار، نه، بیست بار، هر روز، خندیدن و گریه کردنش توی آب بوده، چون اون یه غواصه. اون مادرزاد غواص بوده، جد در جدش، پدرش... پدرش که میخواست بره ...
این چه نذری بود کردی مادرِ من؟!
بعد از 6 ماه به رحمت خدا رفت. خلاصه زندگی افتاده بود، دست مادر. مشخص نبود چه بر سرم آمده و برای همین از سر ناچاری نذر می کند اگر روزی من پیدا شدم و برگشتم، خواهرم را به ازدواج یک فرد نابینا و سن بالا که در روستا داشتیم، درآوَرَد. بعد از چند سال خبر آزادی ما رسید و آزاد شدیم. شب اول نه، شب دوم مادرم گفت: کرامت! من چنین نذری کرده ام و این فرد نابینا هم چند ماه قبل از آزادی تو با یک خانم ...
چگونه پدر را شاد می کنید؟
ز پدر پرسیدم که با نگاهی حسرت بار گفت این هفته نمی تواند بر سر مزار پدرش برود ولی قرار است هفته آینده که برای شرکت در عروسی برادرزاده اش به شمال می رود، به دیدار پدر آسمانی خود هم برود. غلامی که 56 بهار را پشت سر گذاشته، ادامه داد: قرار بود برادرزاده ام مراسم عروسی نگیرد ولی من گفتم عروسی بگیرید که پدرم خیلی خوشحال می شود. تا حالا به خاطر فوت چند نفر از افراد فامیل، عروسی عقب افتاده و من گفت ...
درست مثل حسین (ع)/ آرزوی پدری که برای دختر سه ساله اش مستجاب شد
آنها را زهرا می گذارم، زهرا روز سوم محرم متولد شد همان روزی که به یاد دردانه امام حسین ( ع) از آن یاد می کنیم و همین نشانه کافی بود تا همسرم برای اعزام به سوریه روزها و شب ها را به انتظار بنشیند. خیلی تلاش کرد که از هر طریقی به سوریه اعزام شود اما قسمت و روزی او نشد؛ دوستانش که می رفتند، خدا را شکر می کرد و همواره آرزوی رفتن به سوریه داشت. ارادتش به حضرت رقیه (س) مثال زدنی بود؛ وقتی برای ...
دلتنگی هایی از جنس جای خالی بابا
بود که هر وقت ما رو می دید، می بوسید و بغل می کرد و هر روز پدرانه تماس می گرفت و علاوه براینکه از احوالمان جویا می شد، امورات درسی و شغلی ما رو هم پیگیری می کرد و ما با پیگیری ها و راهنمایی های پدرمان کارهایمان را پیش می بردیم. خانم اعتمادی می گوید: روزهای اول که ازدواج کرده بودم، چون از شهرستان خانه پدر می آمدیم و گاهی چند روزی آنجا می ماندیم معذب بودیم به همین دلیل پدرم شروع کرد به ...
سفارش سردار سلیمانی برای معرفی این پدر | محبعلی؛ یار دیرین حاج قاسم
: پزشکان گفتند این یک شب را هم به خاطر تسلای من حاج محب را در آی سی یو نگه داشته اند و باید رضایت بدهم دستگاه ها را قطع کنند. ناچار پذیرفتم اما گفتم می خواهم خودم همه کارهایش را انجام دهم. روز ولادت حضرت عباس سال 1396 روز جانباز بود که حاج محب برای همیشه جاودانه شد. حاج محب با وجود این که در زندگی خود سختی های زیادی را متحمل می شد؛ اما هیچ وقت مشکلاتش را به کسی نمی گفت؛ ولی با این وجود ...
رسم زمونه را برای بی بی جان سرودم
یا نتوانند درست حرف بزنند. یادم هست مدیر برنامه گفت: حالا که مهمانت نمی آید می خواهی چکار کنی؟ نمی توانیم که 20دقیقه گل و بلبل پخش کنیم. گفتم یک شعر سروده ام همان را برای مردم می خوانم و تفسیر می کنم. آن روز شعر رسم زمونه را برای نخستین بار در پخش زنده تلویزیون خواندم که خدا را شکر به دل مردم نشست و سیل محبت و لطفشان را تا امروز روانه ام کرده اند. شعرها و تصنیف های بسیاری با همین سبک و سیاق ...
پوستر صحیفه سلیمانی
منحرف نشد. حب و بغض ایشان، برای خدا بود و هرگز تابع خواهش های نفسانی نبود. هرگز بر اساس دنیاطلبی و قدرت خواهی جذب و دفع نکرد. مبنای اصلی جاذبه و دافعه ی سردار رشید حاج قاسم سلیمانی، اسلام ناب محمدی(صل الله وعلیه وآله) بود. او با تکیه بر مکتب اسلام و مکتب امام خمینی و با نیت و عمل خالص و ناب، جماعت زیادی از مردم ایران و مسلمانان جهان را جذب کرد. او با این جاذبه، به علت پای بندی به مبانی و ایستادن ...
ماجرای گفت وگوی آیت الله نجم الدین طبسی با جرج جرداق مسیحی
. در حدیثی به امام کاظم(ع) عرض می کنند که شما کیستید؟ آقا می فرماید: لَوْ أُؤْذَنُ لَأَخْبَرْنَا بِفَضْلِنَا [2]، یعنی مأذون نیستیم بگوییم که ما کیستیم و همین مقدار کافی است. جناب حبیب بن مظاهر در شب عاشورا به امام حسین(ع) عرض می کند: أَیَّ شَیْءٍ کُنْتُمْ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قبل از این که خدا زمین و آسمان را خلق کند، کجا ...
راز عظمت و بزرگی سردار شهید قاسم سلیمانی
السلام علیک یا عبدالله جمله مختصری خواندم. خدا می داند آن چنان بچه ها ناله و ضجه زدند. حجت الاسلام سعادت نژاد افزود: در عملیات حلب جنگ سختی بود، دو سه هفته ای بود که درگیر خطوط بود و به قرارگاه نتوانست بیاید. در مناطق عملیاتی با بچه ها بود. در سنگر بچه ها می خوابید. در آنجا شب حاج قاسم آمد یکی از دوستان طلبه ما در آنجا بود. حاج قاسم رو به من کرد و گفت آقا شیخ روضه بلد هستی که بخوانی؟ گفتم ...
نماهنگ قبله افلاک / حاج عبدالرضا هلالی
...: نماهنگ قبله افلاک با صدای حاج عبدالرضا هلالی و کاری از واحد رسانه ای هیأت الرضا(ع) محفل بسیجیان و رهروان شهدا به مناسبت میلاد امیرالمومنین(ع) منتشر شد. متن شعر این نماهنگ به شرح زیر است: پدر کار و بار و پدر بی قرار و پدر صبح تا شب شب تا صبح چشم انتظار و پدر بار زندگی رو روی دوشش با سختی کشونده پدر قسطای عقب مونده اجاره خونه رو تا سر برج بعدی ...
پدری که مراقب خانه دیگران بود
خبرگزاری فارس، اصفهان: چندسال پیش که مربی پیش دبستانی بودم، نزدیک های روز پدر، باید به بچه ها موضوعی در مورد روز پدر می دادم، تا نقاشی کنند و به مهدکودک بیاورند. بهترین نقاشی ها در حیاط مهد کودک نصب می شد تا خانواده ها دوستانشون ببیند، از سر صندلی بلند شدم و گفتم، خوب بچه ها روز پدر، هرکدام از شماها، اتفاقاتی که روز پدر برای پدرتان انجام می دهید، نقاشی کنید بیاورید. دوسه نفر ...
اعتکاف، فرصتی برای آرامش
بتوانی شجاعانه با شلوغی های درونی ات روبه رو شوی و آنها را نظم دهی؛ و حالا در این مرحله تو وارد تعقل می شوی. در این زمان به ایشان گفتم که من همیشه تعقل را دارم و اصلا مگر بین تفکر و تعقل تفاوتی هست؟ حاج آقا علی گو گفتند: بله. چون تو در اعتکاف به سمت ارزیابی نیات درونی ات می روی و آنها را برای برگزیدن یک هدف اصلی انتخاب می کنی. تو پیش از این یک گام در ایام البیض برداشته ای و آن شناختن صداهای مختلف در ...
شد رو سیه هر کس که رو بر جز علی زد // پس خوش به حال ما که جز حیدر نداریم
غیرِ خدا ، تنها نبی از راز آگاه است سیبِ شب معراج در دست یدالله است بال ملائک منبر روز اَلَستش شد نون و قلم را خواند..،لوح نور مستش شد لب را که وا کرد آسمان ها پای بستش شد بت خانه ها مخروبه ی ضربات دستش شد با یک نظر از خاک تا عرشِ مُعَلّی رفت دوش نبی را هرکه بالا رفت،بالا رفت هنگامه ی پیکار چشمش برق ها می زد در معرکه ها بی محابا ...
بغض بازیکن محروم: فوتبالم و زندگی ام نابود شد
اما خانمی که تماس گرفته بود گفت جدی است و چند روز دیگر ایمیلش هم می آید و فعلا حق بازی و تمرین ندارید و من خشکم زد. پس از آن حتی روز و شبم را هم قاطی کردم و هرجا رفتم و با هر کسی صحبت می کردم می گفتند یا باید پزشک بیاید مسئولیت را بر عهده بگیرد و یا باید خودت ثابت کنی. در اتاق پزشکی آمپول ممنوعه پیدا شد من هیچ مدرکی نداشتم که ثابت کنم و از طرفی شب قبل از بازی استقلال خوزستان که از ...
روایتی از عیادت امام خامنه ای از دانش آموز رزمنده+ عکس
...، تاریخ شهادت 3 بهمن 1365-کربلای 5 روایت مادر شهید وقتی بچه ها را باردار بودم، بیشتر وقتم در جلسات قرآن و مسجد می گذشت. روزه هایم را می گرفتم. با وضو بهشان شیر می دادم. اهل حلال و حرام و خمس بودیم و هرگز برنامه های مذهبی مان ترک نمی شد. عباس وقتی به دنیا آمد، تا چند روز اصلاً چشم هایش را به دنیا باز نمی کرد؛ ولی الآن بچه ها از اول با چشم بازند، لیسانسه به دنیا ...
شاگردان شهید حاج قاسم به جامعه معرفی خواهند شد
را داریم. در آذرماه شب یلدا را داریم و در دی ماه قهرمان سرزمین من بحث "سالگرد شهید سلیمانی" و در بهمن ماه جشن پرچم را در دهه فجر داریم. در اسفندماه با توجه به ماه مبارک رمضان، مهمانی خدا، در فرودین بحث نوروز و مهمانی بهار و در اردیبهشت ماه که ولادت امام رضا است نیز محور امام مهربانی ها در دستورکار است. نجفی پازکی افزود: دانش آموزان در هر کدام از این محورها، فعالیت هایی که به آن ها گفته ...
وقتی حاج قاسم جهت عذرخواهی از یک کودک برایش کت و شلوار خرید
از دلم درآورد یاسر سلیمانی برادرزاده آن شهید سرافراز از مهربانی های حاج قاسم سخن به میان می آورد و اظهار می کند: عمو، عاطفه عجیبی با بچه ها داشت، یادم می آید در دوران مدرسه املایم را بد دادم و نمره ام خوب نشد، عمو مرا کمی دعوا کرد، خیلی ناراحت شدم، چند دقیقه بعد آمد و از دلم درآورد. برایم کت و شلوار خریده بود که اولین کت و شلوار من بود. بعد از آن هم نصیحتم کرد، از فواید درس ...
ماجرای محاصره شدن رزمندگان ایرانی نزدیک بصره
مجروح ها را به جای امن تری برسانیم. شهید علینقیان در اثر موج انفجار دو چشم خودش را از دست داد. در یک فرصت دیگه من و چند نفر گفتیم هر چه توان داریم بگذاریم که محاصره رو شکسته و برای آوردن آمبولانس به عقب بریم و حداقل مجروحین را به عقب بازگردانیم. در این فاصله سرباز شهید حجت الله شیرخانی منو صدا زد و گفت؛ سید! کجا می خواهید بروید؟ بهش گفتم؛ اگر خدا بخواهد ما قصد داریم بزنیم به عراقی ها و ...
جانشین مدیرعامل موزه دفاع مقدس: روایت دفاع مقدس نیاز به اغراق ندارد
های بعدی از آن ها استفاده شود. وی ادامه داد: قبل از عملیات اسد پیش من آمد و گفت: حاج رضا! اجازه بدید من به گردان های رزمی برم. به او توضیح دادم که رساندن مهمات چقدر مهم و ضروری است و باید همین جا بماند. سردار رحمت افرود: دومین دیدار من با اسد چند روز بعد بود که آمد سراغ من و گفت: حاج رضا! به من قول بدید که من موقع عملیات با خودتون بیام جلو. من در چهره و رفتار اسد می دیدم که او ...
مراسم رونمایی از کتاب شهید اسدالله حقی
اسد پیش من آمد و گفت: حاج رضا !اجازه بدید من برم گردان های رزمی. من به او توضیح دادم که رساندن مهمات چقدر مهم و ضروری است و باید اینجا بمانی. دومین دیدار من با اسد چند روز بعد بود که آمد سراغ من و گفت: حاج رضا! به من قول بده که من موقع عملیات با خودتون بیام جلو. من در چهره و رفتار اسد می دیدم که او جزو آسمانی هاست. پیش خودم گفتم این بچه می پره. پس تلاش می کردم او را نفرستم شلمچه. این ...
پنج مهر 59 بدترین روز پایگاه دزفول و خوزستان بود
و گفتم او را مقابل در پایگاه پیاده کنند که به اندیمشک برود. به بچه ها هم گفتیم برویم پناهگاه. هنوز به پناهگاه نرسیده بودیم که روبروی گردان چهارفروند سوخو را دیدیم که آمدند و بمباران کردند. قصدشان زدن گردان های پروازی بود. چون درست به فاصله حدود هفتادهشتادمتر پشت گردان پروازی ما را بمباران کردند که اگر بچه ها به واسطه بمباران اولیه توپولوف ها از گردان فرار نکرده بودند، حتماً چهارپنج نفر از بچه ها ...
سردار امیدزاده هیجدهمین شهید کرمانشاهی مدافع حرم/حاج صادق به دنبال درجه و مقام نبود
محله مسیر نفت شهر کرمانشاه چشم به دنیا گشوده و از کودکی بچه ای زرنگ و حرف گوش کنی بود و هر کاری به او می سپرده می شد به درستی انجام می داد. در چهارمین روز از شهادت حاج صادق به منزل پدرش در یکی از محله های شهر کرمانشاه رفتیم و اگرچه مراسم داشتند و داغدار بودند اما به گرمی از تیم خبری خبرگزاری ایرنا استقبال کردند و به حوصله به سوالات ما در ارتباط با این فرزند برومند کرمانشاه پاسخ دادند ...
شهید عاشورایی حاج یدالله کلهر:اگر به آب رسیدید سلام مرا به امام حسین (ع) برسانید
در دهانش نمی چرخید. با دست نقطه ای در تاریکی را نشان داد و گفت: اونجا آبِ. بچه ها گفتند: نه نیست، نباید از مسیر خارج بشیم. کلهر در حال خودش نبود. مسیرش را جدا کرد و به سمتی که نشان می داد رفت. بچه ها با توان نداشته شان مانعش شدند اما فایده ای نداشت. لحظه ای که داشت می رفت توانش را در زبانش جمع کرد و گفت: شما اگر به آب رسیدید؛ سلام من رو به امام حسین برسونید. و رفت. سماوات و چیت ساز و تاجوک به ...
خاطرات همسر شهیدِ بی مزار، خاطراتی از جنس رنج و صبر و ایمان
رو ندارم مشکلاتم را به دیگران بگویم. تو شاهدی. فقط یک خانه از تو می خواهم. یک خانه بده که آرامش داشته باشم و دغدغه کرایه نداشته باشم. تو می توانی این کار را برای من بکنی. راوی می افزاید: به آن خدایی که می پرستید، من پنجشنبه از مزار که برگشتم، دکتر زندی که با بچه های فاطمیون کار می کرد، زنگ زد. سه سال پیش بود. گفت مژده بده که یک خانه برایتان پیدا کرده ام. . گفتم مگر می دانی که ما جواب ...
مدیرکل آفرینش های فرهنگی کانون پرورش فکری به کرمان آمد
عزیزان که شبانه روز برای کودک و نوجوان دغدغه دارند باشد و برای ما ارزشمند است و امیدواریم خداوند این توان را به ما بدهد که بتوانیم این گره های اداری که پیش روی همکاران است برطرف کنیم. بر همین اساس، اکبر خدادادی سرپرست کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان کرمان با درود بر همه شهدا به ویژه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و کودکان و نوجوانانی که در حادثه 13 دی جان پاک خودشان را از دست دادند و ...