سایر منابع:
سایر خبرها
شلیک به برادر برای سرقت از خانه اعیانی
خانه شده و بعد از بستن دست و پای سرایدار و شلیک گلوله به پای چپ وی، مقدار زیادی سکه و طلا به ارزش 500 میلیون تومان را سرقت کرده و گریخته اند. در اولین گام، مرد مجروح راهی بیمارستان شد و تیمی از کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران به دستور قاضی، برای بررسی تخصصی قدم به محل سرقت گذاشتند. آنها بعد از بررسی صحنه جرم راهی بیمارستان شدند تا از مرد سرایدار تحقیق کنند. اصغر در شرح ماجرا گفت ...
نقشه سرقت از روی صحبت های مرد سرایدار/ رنگ چهره مرد سارق او را لو داد
نیز تنها یک نفر از آنها با من صحبت می کرد و آنها کاملا سکوت کرده بودند. مرد میانسال در رابطه با نجاتش از دست سارقان گفت: برادر صاحبخانه در خانه کناری سکونت دارد، پس از رفتن سارقان و درحالیکه به شدت از ناحیه پا احساس درد می کردم ، موفق شدم دست و پای خود را باز کرده و خودم را به خانه کناری برسانم. آنها نیز پس از اطلاع از موضوع، بلافاصله با پلیس تماس گرفته و مرا به بیمارستان بردند. ...
نقشه سرقت مسلحانه جوان سرایه دار از خانه اعیانی+ عکس
تنها یک نفر از آنها با من صحبت می کرد و آنها کاملا سکوت کرده بودند ". سرایه در خصوص نحوه نجات خود نیز به کارآگاهان گفت : "برادرِ آقا در خانه کناری سکونت دارد ؛ پس از رفتن سارقان و درحالیکه به شدت از ناحیه پا احساس درد می کردم ، موفق شدم تا پس از گذشت چند ساعت دست و پای خود را باز کرده و خودم را به خانه کناری برسانم ؛ آنها نیز پس از اطلاع از موضوع ، بلافاصله با 110 تماس گرفته و مرا نیز به ...
سرقت مسلحانه نیم میلیاردی
تیر به پایم شلیک کردند و گفتند که اگر رمز را ندهم من را خواهند کشت. دو نفر از سارقان سکوت کرده بودند و تلاش می کردند تا صورت شان دیده نشود تنها یکی از آنها با من صحبت می کرد. من ناچار شدم رمز را به آنها بدهم که بلافاصله محتویات گاوصندوق را سرقت و فرار کردند. سارقان رفتند، من بعد از چند ساعت توانستم پایم را باز کنم و خودم را به خانه کناری مان که برادر آقا در آن ساکن بود برسانم. برادر آقا با پلیس ...
دستبرد میلیاردی دزدان مسلح به خانه ویلایی
آنها با شلیک گلوله کلت زخمی می شود. او با فرار سارقان بسختی توانسته به کمک همسایه ها به پلیس زنگ بزند و کمک بخواهد. جست وجو برای دستگیری سارقان ادامه داشت تا این که ماموران در بازبینی دوربین های اطراف این خانه متوجه شدند سارقان نقابدار با خودرویی که بیرون خانه پارک شده بود از محل فرار کرده اند. در ادامه تجسس های پلیسی ماموران ردپای یکی از برادران مرد سرایدار را در این سرقت به دست آوردند ...
جنایت وحشیانه مرد جانی در خانه اعیانی
به گزارش جام نیوز ، کنت کودی در جریان یک سرقت مسلحانه این 4 نفر را به قتل رسانده است. قاضی پرونده می گوید: هر 4 قتل در ایالت ایندیاناپولیس اتفاق افتاده است. قاتل پول ها را از گاوصندوق یک خانه اعیانی ربوده و در جریان سرقت مسلحانه هر 4 نفر را با شلیک گلوله کشته است. رکنا/ ...
یک خانه داریم، آن را می فروشیم تا متهم برود بالای دار
قرار داد. صبح دیروز جلسه رسیدگی به پرونده، پس از فروکش کردن درگیری اولیای دم با متهم، با قرائت کیفرخواست در شعبه دهم آغاز شد. در آن آمده بود: هنگام وقوع سرقت، زن صاحبخانه - مقتول - در خانه تنها بود و متهم برای سرقت طلا و جواهرات با او درگیر و با فشار دادن مجاری تنفسی مرتکب قتل شد. او در بازجویی ها انگیزه قتل را سرقت طلا و جواهرات اعلام کرده و وقوع آن را ناخواسته دانسته است. ...
محاکمه مستأجر سابق به خاطر دزدی خونین
خانواده قربانی دستگیر شد.صبح دیروز، محمد در شعبه دهم دادگاه کیفری تحت محاکمه قرار گرفت و در ابتدای جلسه دادگاه خانواده قربانی تقاضای قصاص کردند. سپس محمد پشت تریبون دفاع ایستاد و گفت: قتل را قبول دارم. روز حادثه چون می دانستم رضا صاحبخانه قدیمی ام زود از خانه بیرون می رود، به سمت خانه شان حرکت کردم. وقتی آنجا رسیدیم با فندک در را باز کردم، وارد شدم به جست وجو پرداختم هیچ چیزی پیدا نکردم، همزمان محترم را دیدم که خوابیده بود یک لحظه برق طلاهایش، مرا وسوسه کرد و او را کشته تا طلاهایش را سرقت کنم. منبع: روزنامه ایران ...
توطئه مرگبار مرد مستاجر در سرقت از پیرزن صاحبخانه
مستاجر تبهکاری که پیرزن صاحبخانه را قربانی سرقت طلاهایش کرده بود، صبح دیروز در مقابل قضات جنایی اتهام خود را پذیرفت. در این جلسه فرزندان مقتول که با دیدن قاتل مادرشان به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودند، مرتب اشک ریختند و او را کتک زدند. ماجرا به یک سال پیش برمی گردد. ساعت 30: 10 روز 25 خردادماه سال گذشته بود که جسد زن 65 ساله ای در خانه اش در شهرری پیدا شد. با حضور ماموران پلیس و تیم پزشکی ...
سرقت از خانم مهندس برای خوشگذرانی با دختران مورد علاقه
همین دلیل ساعتی قبل با خودروی پرشیایم از خانه خارج شدم، اما لحظاتی قبل در بزرگراه کرج - قزوین خودروی پژویی که دو زن و دو مرد سرنشین آن بودند به من حمله و اموالم را سرقت کردند. شاکی ادامه داد: در حال عبور بودم که آنها با بوق و چراغ زدن از من خواستند توقف کنم، اما من به علامت های آنها توجه نکردم و به راهم ادامه دادم، اما همچنان مرا تعقیب کردند تا یکی از سرنشینان، شیشه خودروی را پایین آورد و ...
چراغ قرمز!
برای مسافرت با اتوبوس به مشهد می آمدم. با مرد جوانی همسفر شدم، او از زندگی اش می گفت،من هم سفره دلم را برای او بازکردم.اتوبوس مقابل یک رستوران بین راهی توقف کرد، مرد جوان که از صحبت هایمان پی برده بود برای خرید کالا به مشهد می آیم، و پول نقد همراه دارم کیف دستی ام را سرقت کرد، او 9 میلیون تومان تراول چک که از برادر زنم قرض کرده بودم را از من ربود. مسافرت با وسیله نقلیه عمومی: ...
خدایا؛ به حق علی، علی را بیامرز!
یکی از یهودیان که سی درهم از او طلبکار بود او را گرفته و طلب خود را خواهان است. عمار گفت: ای برادر رسول خدا(ص) این شخص قصدی جز رسانیدن آزار و ریختن آبروی من ندارد به خاطر رابطه دوستی که با شما خاندان دارم، مرا با آبروی خود از جنگ این مرد خلاص کن. همین که خواستم درباره او با مرد یهودی صحبت کنم، عمار گفت: ای برادر رسو خدا(ص) من تو را در دل و دیده ام بالاتر از آن می دانم که بازیچه این کافر سازم، برای ...
پاسخ علی اصغر اسفندیارپور به اسماعیل دوستی
پاسخ علی اصغر اسفندیارپور به اسماعیل دوستی برادر محترم جناب آقای اسماعیل دوستی- سلام علیکم: اجازه بفرمائید بعنوان “ذکر” ، چند نکته کوتاه و اثباتی یادآوری شود هر چند ممکن است با سیاست و عرف جاری مطبوعات همسویی نداشته باشد و ان شاءالله تصور عصای نصیحت به دست گرفتن از آن استنباط نشود. 1- آقای مومنی مجددا” در صدد جوابیه بر آمده و به تعبیر خودشان ؛ ریز و درشت را مطرح کنند که ضمن ...
چنگی به دل نمی زند خاک سیاه شهرم ...!!!
بر سر وکیل آینده ملتت گریه کن و بگو که : خانه ات آباد برادر ...!!! شیر پاک خورده ای ، درد کشیده ای ، با غیرتی و انسانی ، انسان ... فکری به حال جوانان این شهر نه ! این بیغوله کن ، که از فقر و بیکاری در منجلاب عشق خلاف دست و پا می زنند . فکری به حال این همه پروانه کن که در منجلاب متعفن بی اعتنایی ها گرفتار آمده اند و یارای پرواز ندارند فکری به حال این خاک کن که از سترونی و نازایی ...
جنایت شوم دو افغان بی رحم در اتوبان خلیج فارس +جزییات و تصاویر
موضوع "قتل عمد" و به دستور دادرس شعبه 101 دادگاه کیفری آفتاب ، پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت . شناسایی هویت جسد : در مورخه یازدهم فروردین ماه فردی با مراجعه به کلانتری 131 شهرری به مأمورین اعلام کرد که دامادش بنام "غلامرضا . ش" از ساعت 16:00 روز گذشته ( 10/01/1395 ) از خانه خارج و پس از آن دیگر مراجعتی به محل سکونتش نداشته است . با تشکیل ...
بخشش پایانی برای 2 اسیدپاشی و یک جنایت
صبح دیروز دو مرد اسیدپاش و یک زن قاتل توانستند پس از جلب رضایت شاکی های پرونده خود، از مجازات قصاص رهایی یابند. در این پرونده ها داماد اسیدپاش که روی زن و مادرزنش اسید پاشیده بود، صبح دیروز در دادگاه جنایی با رضایت دو شاکی پرونده اش به زندان محکوم شد. به نقل از فرارو، دختر جوانی نیز که از سوی یک پسر مورد اسیدپاشی قرار گرفته بود صبح دیروز با حضور در دادسرای جنایی تهران رضایت خود را ...
خرده جنایت های زناشوهری
چه باعث می شه یک زن و مرد با هم بمونن مسایل مبتذل و پستیه که بینشونه؛ به خاطر منافع، ترس از تغییر، وحشت پیری، ترس از تنهایی، سست می شن، تحلیل می رن، دیگه حتی فکرشم نمی کنن که یک کاری بکنن تا زندگیشون عوض شه، اگه دست همو می گیرن فقط برای اینه که تنها به گورستان نرن، تو به خاطر دلایل منفی با من موندی. تازه نگه داشتن عشق و احساس و دوست داشتن همدیگر در کنار تمام تفاوت های فردی و جنسیتی، درد ...
خیانت مادرم به پدرم انگیزه کشتن دخترکوچکم شد
.... دیگراز دست این مرد فریبکار جانم به لبم رسیده و تنها امیدم در زندگی دخترم، مهسا،بود و هنگامی که می دیدم او نیز، درآتش حماقت های بی پایان من و اردشیر در حال سوختن و ساختن است، بسیارآشفته و اندوهگین می شدم. در یکی از شبها مشغول آشپزی بودم که با اردشیر به دلیل این که مهسا را برای گدایی کردن با یکی دیگر ازدوستان معتادش، به داخل شهر فرستاده بود، به جروبحث پرداختم و او نیز مثل ...
اشعار ویژه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها
را شبیه اهل سماوات جا بزن وقت عزای حضرت زینب رسیده است حرف غریب بودن یک تشنه را بزن با یادخاطرات خودش خواهری گریست یاد غمی که گفت کسی: بی هوا بزن تا میزدند طفل یتیم سه ساله را می گفت عمه :بس کن و اصلا مرا بزن در لحظه های آخر خود بی قرار بود زینب دلش گرفته و چشم انتظار بود می ریخت روی دامن غربت ستاره ...
به یاد اولین شهید مدافع حرم در گیلان
، ساعت ها و ثانیه ها به گرمی سپری می شد، اما یلدای این زمستان سرد ظاهرا پایانی ندارد. راستی الان وقتی دانشگاه می روم و به داخل کلاس های درس زمان خودمان سرک می کشم انگار تو را می بینم که کیف و کتاب به دست با لبخند ملیحت مرا می بینی، یادش بخیر که در کلاس های درس چطور از آرمان های خمینی کبیر و امام خامنه ای عزیز دفاع می کردی، جزوه هایت را که با خط زیبایت می نوشتی بر طاقچه خانه دلم هنوز به یادگار دارم. یاد ...
واکنش های تلگرامی به غارت 2 میلیاردی / آقای ظریف؛ آمریکا به اعتبار هژمونی اش، پول یک ملت را چپاول کرد/ ...
مقام پاسخ خدمتشان معروض داشتم به رسمیت شناختن یا به رسمیت نشناختن چنین خبری از جانب شما اهمیتی ندارد مهم آن است که از تریبون باز و زنده شما این سم پاشی خبری در ابعاد میلیونی آنتن گرفت و موجبات تشویش اذهان عمومی را فراهم آورد. مانند آن است که بنده شاهد باشم فردی درون مخزن آب شُرب عمومی شهر سم بریزد و بعد بگویم بنده این اقدام را به رسمیت نمی شناسم! مسئله آن است که به رسمیت شناختن یا نشناختن بنده در ...
روز هشتم محرم؛ امام با عمر سعد اتمام حجت می کند
سعد سربه زیرانداخت و گفت: ای همدانی من می دانم که آزار کردن این خاندان حرام است اما عبیدالله مرا به این کار واداشته است و من در لحظات حساس قرار گرفته ام و نمی دانم باید چه کنم؟ آیا حکومت ری را رها کنم، حکومتی که در اشتیاق آن می سوزم؟ و یا اینکه دستانم به خون حسین آلوده گردد در حالیکه می دانم کیفر این کار آتش؟ ولی حکومت ری به منزله نور چشم من است. ای مرد همدانی در خودم این گذشت و ...
کاپیتان سپاهان از مدیریت باشگاه هم ناراضی است
وارد کرد خبر خداحافظی محرم نویدکیا از تیم سپاهان بود که در این شرایط کمی تعجب برانگیز بود. این خبر در ابتدا توسط خوروش سرپرست تیم سپاهان و در ادامه رسول نویدکیا برادر کوچکتر محرم تایید شد و البته یکساعت بعد تا حدودی مورد تکذیب قرارگرفت اما مسئله مهم این است که محرم همچنان از شرایط فعلی سپاهان ناراضی است و به همین خاطر قصد حضور در ادامه فصل را ندارد. به هر حال کاپیتان محبوب سپاهان از همان ابتدای ...
هوش و ذکاوت بی نظیر حضرت زینب(س)
...> - زینب از راحتی دنیا گذشت حضرت زینب(س) در خانه شوهرش از کمال وسایل موجود به بهترین وجهی برخوردار است، غلام ها و کنیزها و وسایل راحتی، غرض زینب در چنین خانه ای زندگی می کند که هیچ کسری ندارد ناگهان می بیند حسین (ع) می خواهد حرکت کند تمام خوشی ها و راحتی ها را رها می کند و خود را در دریای ناراحتی ها و ناملایمات می افکند اگر جریان را نمی دانست، مهم نبود، لیکن از همان شب 28 رجب که به ...
جاماندگان قافله
زیاد ما و برای شادی روح برادرم او را متقاعد کردیم که ازدواج کند و مراسم عقد او را نیز در خانه خودمان برپا کردیم. آن لحظات بسیار برای من سخت بود و درحالی که به خاطر از دست دادن برادرم اشک می ریختم برای زندگی جدید همسرش آرزوی خوشبختی می کردم. برادرم هادی، دومین مرد آسمانی خانواده بود. هادی 13 سال داشت که راهی میدان نبرد شد. خیلی مهربان و خوش اخلاق بود. بی نهایت نسبت به خانواده متعهد بود ...
نگاهی به سیمای حضرت زینب(س) در گنجینه الاسرار
... شه سراپا گرم شوق و مست ناز گوشه چشمی بدان سو کرد باز دید مشکین مویی از جنس زنان بر فلک دستی و دستی بر عنان زن مگو مرد آفرین روزگار زن مگو بنت الجلال اخت الوقار زن مگو خاک درش نقش جبین زن مگو دست خدا در آستین باز دل بر عقل می گیرد عِنان اهل دل را آتش اندر جان زنان *** پس ز جان بر خواهر استقبال کرد ...
احترام به حقوق مردم و آزادی عقیده
وجود داشت؛ و آن گاه برادش را به خاطر بی تحمل رنجی در پی به دست آوردن دیناری از مال مردم بود، مورد مواخذه قرار می داد و یاران و پیروان و والیانش را به خاطر آنکه قرص نانی از سفره ثروتمندی می خوردند، مورد بازخواست قرار می داد. زیرا احتمال داشت که آن قرص نان رشوه باشد؛ و آن ها را تهدید می کرد و می ترساند و به یکی از زمامدارانش پیغام می فرستاد که به خدا سوگند خورده است که اگر وی به مال مردم به مقدار اندک ...
روز شمار مبارزاتی یک انقلابی
محل کارش دستگیر و بلافاصله با حضور وی خانه اش مورد بازرسی قرار گرفت و تعدادی کتب مضره و جزوات و یادداشت ها و تعدادی اعلامیه و عکس های (آیت الله) خمینی و چند حلقه نوار و یک لوله خمیر جوهر استنسیل به دست آمد و چون دو دانشجو به نام های محمدمهدی وحدت و محمد هدایتی به اتفاق یک دانش آموز سال چهارم دبیرستان به نام اصغر میر رحیمی با محمد منتظر قائم در یک محل زندگی می کردند آن ها را دستگیر و تعدادی کتب و ...
دموکرات ها می خواستند برادرم را قطعه قطعه کنند
، دوباره برگشت و مرا به داخل حیاط برد و من فکر کردم چیزی جا گذاشت اما او سرش را بلند کرد و گفت: هر چه می خواهی ببوس. تعجب کردم و به گریه افتادم و از طرف همه او را بوسیدم. وقتی سرم را بالا کردم، دیدم چشمانش از اشک خیس است، گفتم: تو چرا گریه می کنی؟ چون من و او به هم وابسته بودیم، گفت: چون تو در تهران غریبی من به خاطر تو گریه می کنم ولی او رفت و 4 ماه بعد در 21 دی ماه سال 60 در مریوان به ...
دختر آبادانی
.... وضعیت آن هتل بسیار عجیب بود؛ در عین حالی که در وسط جنگ بودیم اما زندگی هم جریان داشت. زنی میانسال به نام ننه مریم برای همه مادری می کرد به حدی که احساس غربت و دوری از خانواده کمتر آزارمان می داد. از مهربانی و صفای ننه مریم همین بس که وقتی فهمید دلم را به یکی از دختران پرستار باخته ام، آستین همتش را بالا زد و دست مرا در دست او گذاشت که دختری آبادانی بود. قصه اش مفصل است و برای من ...