خاطرات نفس گیر از نخستین روز عملیات بیت المقدس
سایر منابع:
سایر خبرها
روایت برادر کوچکتر رهبر معظم انقلاب از زندگی خصوصی و کمکهای رهبری به ایشان+عکس
می بردند میدان شهدای فعلی، از آنجا اتوبوس سوار می شدم، می رفتم سردخانه سام در جاده فردوسی. آنجا هیات مدیره بودم من. شرکت بود، یک سردخانه مشهد داشت، اهواز به ساری، من هیات مدیره آن شده بودم زمان شهید امیرزاده در سال 59. این مختصر بود، به دلیل رفاقتمان با آقای امیرزاده فقط نه به دلیل تخصص. می رفتم آنجا، نماز می خواندم، ناهار می خوردم، یک چرت مختصری می زدم، کارهای سردخانه را بازدید می کردم، سالن ها ...
آزار سیاه دختر 15 ساله مرندی قبل از قتل فجیع / شیطان اعدام شد + جزییات
، تصمیم به سر به نیست کردن وی گرفتم. زهرا به پایین دره پرت می شود دوباره محمود و زهرا را سوار ماشین و به سمت خارج از شهر حرکت کردم. در مخروبه کنار جاده، ماشین را پارک و زهرا را از آن پیاده نمودم. ابتدا زهرا را خفه کردم اما چون وی به شدت در مقابل خفه شدن مقاومت می کرد با تکه سنگی، ضربه ای به سرش کوبیده و وی را به سمت پایین دره پرت کردم. خود نیز به بالای سرش رفتم و چند تکه سنگ ...
پای درس ایثار | روایت ایران از زندگی در باغچه بان شهرضا
روز سر کار خود حاضر می شود و اوقات بسیار زیادی را برای خدمت به دانش آموزان معلول آموزشگاه باغچه بان شهرضا صرف می کند. جاوری به سادگی شروع به معرفی خود می کند: ششم بهمن 1351 در شهرضا به دنیا آمدم و از 12 سالگی به تدریج دچار بیماری نادر دیستروفی عضلانی پیش رونده شدم، دیستروفی عضلانی به بیماری ژنتیکی بازمی گردد که موجب ضعف پیش رونده و تباهی عضلات اسکلتی بدن (یعنی همان عضلاتی که هنگام حرکت ...
گمنامِ بالاشهر
. به اتفاق دختردایی ام راهی شدیم، قرار شد نیمکت روبروی مزار شهید گمنام همدیگر را ببینیم. قبلاً شنیده بودم شهید گمنام در این محل دفن شده اما برای اولین بار مشرف به زیارت این شهید والا مقام می شدم. اولین کاری که کردم با تمام استرسی که داشتم به شهید سلام کردم و گفتم ای شهید گمنام من با تمام وجودم خدا را شاکرم که یک تصادف باعث شد بیام مرقد شما؛ فاتحه ای خواندیم و التماس دعا گفتم ...
داستان شهید محمدرضا موحد دانش ؛ معاون گردانی که همه افرادش شهید شدند
تیپ زرهی و مکانیزه سپاه سوم ارتش عراق در جاده اهواز-خرمشهر توسط گردان سلمان فارسی تیپ 27 محمد رسول الله(ص) است که در سال 1361 و در جریان عملیات فتح المبین اتفاق افتاد. فرمانده گردان سلمان سردار شهید حسین قجه ای بود که در همان عملیات و در رزمی نفس گیر، روز 15 اردیبهشت ماه به شهادت رسید. شرح نبرد سنگین جاده اهواز-خرمشهر، از روایت های زیبای مقاومت رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس است که تا پای ...
شهید حسین اسکندرلو را بیشتر بشناسیم
سمت هایی چون معاونت گردان حنین، عضو شورای فرماندهی سپاه سر پل ذهاب، مسئول بسیج سپاه غرب و فرمانده گردان های سلمان، زهیر و علی اصغر (ع) به دفاع از میهن اسلامی پرداخت که در این مدت چندین بار نیز مجروح و شیمیایی شد و در روز 12 اردیبهشت 1365 درعملیات سیدالشهدا (ع) منطقه فکه بر اثر اصابت گلوله مستقیم دوشکا به گردنش در روز تولدش به شهادت رسید. سردار ابوالفضل مسجدی از همرزمان شهید حاج حسین ...
فرمانده ای که پسرخاله صدام را اسیر کرده بود
با اصابت ترکش خمپاره به بدنش به شهادت رسید. یکی از همرزمان پدر به مشهد آمده بود برای ما تعریف می کرد: زمانی که پدرتان به شهادت رسیده بود، من آخرین نفری بودم که از عملیات برمی گشتم. دیدم جنازه ای در کنار سنگر افتاده است. وقتی رفتم جلو دیدم شهیدبرونسی است. نصف بدن شهید بر اثر اصابت خمپاره رفته و متلاشی شده بود. جنازه را بغل کردم که به عقب بیاورم ناگهان خودم مجروح شدم و نتوانستم پیکر شهید را عقب ...
روایت یک فرمانده عراقی از آخرین لحظات حضور در خرمشهر
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس ، خرمشهر برای صدام مهم بود، او که فکر می کرد سه روزه فاتح تهران خواهد شد در خرمشهر 45 روز زمینگیر شد. عروس بندر های خاورمیانه، جایی که تا چند دهه قبل به عنوان قطب بازرگانی محسوب می شد طعمه فریبنده ای بود که صدام را مجبور به ماندن می کرد. او می دانست از دست دادن خرمشهر عملا یعنی شکست مفتضاحه در جنگ برای همین هر راه و امکاناتی برای نگه داشتن شهر استفاده کرد ...
بانویی که با تشویق همسر شهیدش معلم شد + فیلم
علی طاهری سرتشنیزی شهید مدافع حرم اهل چهارمحال وبختیاری است که 19 تیرماه 1347 در روستای سرتشنیز از توابع شهرستان شهرکرد به دنیا آمد. این پاسدار سپاه اسلام 26 بهمن ماه ماه 1394 به سوریه اعزام شد و بعد از 2 ماه جهاد و مبارزه با گروه تکفیری داعش در روز 10 فروردین 1395 هم زمان با ولادت حضرت زهرا(س) در حلب سوریه با اصابت گلوله به پهلو، به فیض شهادت نایل آمد. شهید طاهری در دوران دفاع مقدس ...
دستگیری 3 قاتل فراری در 3 عملیات ضربتی | عامل قتل با وینچستر دستگیر شد
درباره انگیزه اش گفت: در زندان بودم که متوجه شدم جوانی که یکی از صاحبان نمایشگاه اتومبیل است در جمع بچه های درباره دختر موردعلاقه ام حرف زده است. با شنیدن این موضوع کینه او را به دل گرفتم و با خودم گفتم به محض آزادی، او را به قتل می رسانم. او ادامه داد: در آن زمان به جرم زورگیری دستگیر شده بودم و زمانی که مرا برای تحقیقات به دادسرا منتقل کردند، از فرصت استفاده کرده و فرار کردم. بعد از آن با تهیه ...
روز خلیج فارس با شهنواز
...، یک بار دیگه چشم راستش و یک بار هم که روی تخت بیمارستان جنگی با آن خونریزی شدید و قطع نشدنی رگ بین دو پا می گفت: دیگه به من نگید پرویز بگید پروین و جراحش غش کرده بود از خنده و بعد اون سمت چپی استاد شهنواز، آقا قاسم مسئول و پدر ما کوچولو بسیجی های مقر اسکله هشت که از همان روزهای اول جنگی با رفیقش حسین لدن (مادر همون بچه ها) وقتی فهمیدن بعثی ها، تو جاده خروجی شهر ...
سردار شهید حسین شوریده ؛ و ناگهان خدا را دیدم...
لباس سپاه درب منزل بودند. به من الهام شده بود که حسین شهید شده است. خبر شهادتش را دادند و همان طور که قول داده بود سه روز بعد به گناباد رفت. سرانجام این جهادگر مخلص در 14 اردیبهشت 1361 در حالی که فرماندهی گردان مهندسی رزمی جهاد سازندگی را بر عهده داشت در عملیات بیت المقدس و در منطقه شلمچه ، در اثر ترکش خمپاره به درجه شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش روز 17 خرداد که مصادف با ایام ولادت حضرت امیرالمؤمین علی (ع) بود، در بهشت قاسم گناباد به خاک سپرده شد. روح بلندش بر بلندای قله ی قرب خدا، هماغوش بیکرانگی باد... حیات ...
حاج احمد نقاش مقدم؛ 60 سال عاشقی، 60 سال چاپ
بودیم که کار اجرایی چاپخانه را بر عهده داشتیم که با رفتن او، من تنها شدم. یادم است روز تاسوعا بود. برای دادن حقوق کارگرها با مینی بوس به سمت کرج می رفتم. در بین راه به ناگاه مینی بوس چپ شد و 12 نفر کشته شدند. سر من هم آسیب جدی دید و 48 تا بخیه خورد. با این حال بعد از بخیه سرم با اینکه نیاز بود مدتی در بیمارستان بمانم به جهت عشق و علاقه ای که به کار داشتم بلافاصله از بیمارستان به چاپخانه ...
جهاد از جنس رسانه
اقتصادی و جنگ نظامی این ملت را از پا در نمی آورد و تنها راه تغییر هر جامعه، تغییر فرهنگ و از بین بردن هویت آن است. در این نبرد نابرابر رسانه ای و فرهنگی دشمن، وظایف روحانیون و فعالان فرهنگی و مجازی بیش از گذشته احساس می شود تا به میدان نبرد با غول های رسانه ای غرب بیایند و به برطرف کردن شبهات نسل جدید و برقراری ارتباط بین آنان و دین مبین اسلام بپردازند. دشمن نشان داده است که می ...
آنچه بوی جوی مولیان با بزرگ معلم ایل کرد!
استاد محمد بهمن بیگی، یکی از چهره های محبوب و نام آشنای عرصه فرهنگ و ادب و از بنیانگذاران آموزش عشایری است که با تلاش و کوششی وصف ناپذیر، توانست جهت پرورش استعدادهای درخشان فرزندان عشایر ایران، قدم های ماندگار و بنیادین بردارد.
یک برنامه رادیویی مرا به زندگی برگرداند
معدن استخدام شد و ما به این روستا مهاجرت کردیم و من بزرگ شده این روستا هستم. تا بهمن 1365 و در زمانی که کلاس پنجم دبستان بودم، به بیماری مننژیت مبتلا شدم و کارم به بیمارستان کشید. در اثر این بیماری به افت بینایی دچار شدم و ظرف پنج، شش ماه، بینایی من از 100 به صفر رسید و همین مسأله باعث شد که خانه نشین شوم و در این مدت پیگیر روند درمان هم بودیم اما افاقه ای نکرد و دکترها مرا جواب کردند. بعد از این که ...
نخبگانِ دیروز دفاع مقدس و عرصۀ ایثار و شهادت/ روایتی از عبدالمجید ؛ مبارزات انقلابی تا دفاع مقدس
فداکاری نامشان را برای همیشه در صفحۀ تاریخ ماندگار سازند. سخن امروز ما، سخن از نخبگانِ دیروز دفاع مقدس و عرصۀ ایثار و شهادت است. بنا داریم در این سلسله یادداشت ها از نخبه های شهید بنویسیم. از نخبه هایی چون شهید احمدرضا احدی ها و چمران ها و فخری زاده ها. مجید بقایی معروف به عبدالمجید اول بهمن ماه سال 1337 در خانواده ای مذهبی در شهر بهبهان زاده شد. بنیان این خانواده به سبب مذهبی ...
نگاهی به زندگی معلم شهید اسدالله حسنوند از دیار لرستان
دارم و به سوی تو می آیم، تو را به خون سیدالشهداء و خون هفتاد و دو تن بر دشمن زبون پیروزمان کن و پرچم عدل خود را در جهان به اهتزاز در آور و مرا که عاشق تو بوده و شده ام و آرزویم بعد از پیروزی اسلام شهادت است و بارها چه در کوه بلند قامت باز و دراز و چه در میان نخل های خرمشهر و چه در پهن دشت شرق دجله برای دیدارت مشتاق آمده، مأیوس برگشته ام، این بار تو را به جان مهدی(عج) عزیزت که روزی به همین زودی ها ...
خبرنگاری که معلم شد
دستم بود و داشتم به طرف نمازخانه می رفتم. همین که مرا در آینه دید، برگشت سمتم و گفت: خانم، مقنعه مرا درست می کنی؟ هر کار می کنم نمی شود . مقنعه را جلوتر آوردم کنارش را تا زدم و مرتب کردم. با هم رفتیم به طرف نمازخانه. بچه ها چادرهای گل گلی و سفیدشان را سر کرده بودند و منتظر بودند. چند نفری هم که چادر نداشتند، صف آخر ایستاده بودند. روز قبل گفته بودم فردا چادر رنگی بیاورید. بماند که نیم ساعت ...
شهیدی که شاهد ترور رهبر انقلاب بود
دوستانش او را حسین صدا می زدند. رو کرد به من و گفت مامان! بچه ها من را حسین صدا می زنند. حسین اسم قشنگی است. نام حسین را دوست داشت حتی در نامه هایش هم نام خود را حسین می نوشت. پس از شهادتش هم زمانی که دوستانش می خواهند از او یاد کنند با نام حسین او را می شناسند. داریوش نماز شبش ترک نمی شد. آخرین شب حضورش در خانه هم از باقی شب ها مستثنی نبود. روز اعزام تصمیم داشتم او را تا مسجد محل بدرقه کنم ...
نیلوفرانی در مرداب
تا آسمان هفتم ماه بود، آرزویم همیشه دیدن او بود در راه مدرسه در صف نانوایی در پیاده روی درب عطا... بعد از نبودنش یاد گرفتم کمتر آرزو داشته باشم که روزگار و زمانه دشمن بی مروت آرزو هستند. البته نام و خاطره ی بزرگوارانی به علت شرایط و حجم و فضای صفحه حذف شده اند. روشن ترین خاطره ام که باید ترسم را کنار بگذارم و عنوان کنم از مدرسه ابتدایی است. کلاس چهارم با معلمی، فرشته ای به نام خانم فاطمه ...
این سردار سپاه، پزشکان را شگفت زده کرده بود /از حضور در عملیات پارتیزانی تا آزادسازی خرمشهر
فروردین ماه 1361 وارد عملیات الی بیت المقدس شد و برای اجرای بهتر عملیات، با تیپ حضرت رسول صلی الله علیه و آله ادغام شد و محسن وزوایی نیز فرماندهی محور اصلی را عهده دار شد. محسن وزوایی، ، پس از ماه ها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و حماسه آفرینی در عملیات های متعدد و به ویژه الی بیت المقدس ، سرانجام در دهم اردیبهشت ماه سال 1361، در 22 سالگی هنگام هدایت نیروهای تحت امر خود، بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید. 27219 برای دسترسی سریع به تازه ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. ...
ماجرای نام گذاری عملیات بیت المقدس چه بود؟
و منطقه حدفاصل کارون (رحمانی تا دارخوین) و جاده اهواز –خرمشهر (از کیلومتر 70 تا 88) را به عنوان سرپل تصرف کرده، خط پدافندی خود را در شانه شرقی جاده برقرار کند و تا ساعت 5 بعدازظهر، 1002 نفر را نیز به اسارت بگیرد. قرارگاه نصر اگرچه توانست منطقه حدفاصل کارون (دارخوین تا نزدیکی سلیمانیه) تا قسمتی از جاده در محدوده ایستگاه 100 (گرمدشت) را به عنوان سرپل تصرف و بخشی از قوای زرهی لشکر 3 عراق ...
بیت المقدس عملیاتی منجر به آزادسازی پاره تن ایران+فیلم
لشکر خود را در جاده اهواز-خرمشهر قرار داد، چون احتمال می داد ایرانی ها از همین نقطه ورود کنند. رزمندگان اسلام باعبور از رودخانه کارون موفق شدند ضلع غربی رودخانه را تصرف کند و با فداکردن جان و مالشان برای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران گام برداشتند. دانلود فیلم اصلی
دستت قطع شده، می گویی چیزی نیست؟!
بسیار شنیدنی. شفیعی می گوید: در این عملیات دستِ موحد دانش بر اثر انفجار نارنجک قطع شد اما از همه پنهان کرده بود. رفتم سراغش، دیدم لباس هایش خونی و دستش داخل جیبش است. اردیبهشت 1360 و در جریان عملیات بازی دراز من در ارتفاعات 1050 (متر) بودم که شهید موحد دانش یکی دو کیلومتر جلو رفته بود. ناگهان متوجه شدم 2 گردان نیرو داخل دره ای در منطقه ما هستند. تماس گرفتم با حاج علی و گفتم: این نیروها داخل دره چه می ...
پیکر 2 شهید البرز تفحص و شناسایی شد
مورخ 14 اردیبهشت ماه پس از اقامه نماز جمعه مهرشهر از مصلی مهرشهر تشییع و در گلزار شهدای امامزاده طاهر (ع) به خاک سپرده خواهد شد و شهید جهانگیر بیات روز شنبه 15 اردیبهشت ماه مصادف با سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) از ساعت 10 از میدان نماز ماهدشت تشییع و در گلزار شهدای بی بی سکینه به خاک سپرده خواهد شد. شهید جهانگیر بیات متولد یکم مهرماه سال 1342، بیست و یکم بهمن ماه سال 1361 در عملیات والفجر مقدماتی در فکه و شهید محمدرضا غضبان احمدی متولد چهارم اردیبهشت ماه سال 1343، یکم مهرماه سال 1359 در عملیات تک دشمن در جاده خرمشهر به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و سال ها پیکر مطهرشان جاویدالاثر بود. ...
آدرخش و رقص فانتوم ها در نمایشگاه کتاب طنین می اندازد
احمد کشوری و ابوالحسن بنی صدر نیز خاطراتی دارد. این خلبان پس از پیروزی های مراحل مختلف عملیات بیت المقدس که به مرور باعث آزادسازی خرمشهر شدند، در روز 18 اردیبهشت یعنی یک روز پس از بمباران موفق پل استراتژیک و شناور عراق روی اروندرود توسط محمود اسکندری، در ماموریت بمباران 4 کیلومتر از جاده عقب نشینی نیروهای دشمن در جاده جفیر _ طلاییه، مورد اصابت پدافند زمین به هوا قرار گرفت و با محمدعلی ...
کلاهبرداری اسکیمری در مشهد با فروش موز ارزان
ناگهان پیامک های پی درپی برداشت از حساب بانکی به گوشی تلفنم سرازیر شد. باورم نمی شد! چه کسی این پول ها را برداشت می کرد ؟از شدت نگرانی و اضطراب داخل پذیرایی مدام به این سو و آن سو می رفتم و چشم از پیامک های میلیونی برنمی داشتم اما کاری از دستم برنمی آمد! خلاصه همه پول هایی که برای رهن منزل پس انداز کرده بودم از حسابم برداشت شد و من تا صبح نخوابیدم و خودم را به پلیس فتا رساندم که این جا متوجه ...
بار آخر نیامد تا دلش نلرزد
دوم با وجود هزار مشکلی که برایش به وجود آمد از جمله اینکه اعزامها از تهران به سوریه قطع شده بود با هزار سختی توانست اعزام شود و در نهایت پس از اعزام دوم به شهادت رسید. ابراهیمی افزود: برادرم معتقد بود همانطور که داعش اعلام می کند و همه جا اقرار می کند که ما برای نابودی نسل شیعه آمده ایم؛ به همان نیت که آنان برای مبارزه با شیعه آمده اند، من نیز برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) و دفاع از شیعه ...