سایر خبرها
برای نشان دادن حقیقت باید صبور بود و فعال/جوانی که بیکار ماند دنبال خیلی از معضلات راه می افته
حالا به خونه برنگشتم که به زندگی خودم برسم . امروز نوع فعالیتم عوض شده . همین امروز برای تهیه یک GPS جنگی و یک نوع دوربین شب بینی جنگی به اکثر ادارات رفتم و آخرش به نتیجه نرسیدم . در تمام این سالها ساعات عمر من همینطور گذشت . ***از چندسالگی هم و غم تون اسلام شد و دفاع از انقلاب ؟ از 25 سالگی فعال انقلابی شدم . ***آن موقع ازدواج کرده بودید ؟ بله . من در سن ...
ایجاد شغل کیک پزی با سرمایه 3 میلیون تومان - زندگی ام را با کمک همسرم دوباره از صفر شروع کردم
یک تنور فتیر پزی دیواری کار را شروع کردم، اما از آنجا که تنها پخت فتیر برای اداره ی زندگی کفایت نمی کرد، در کنار فتیرپزی شروع به پخت شیرینی و کلوچه کردم. چگینی افزود: برای پخت شیرینی و کلوچه دستگاه فر نیاز داشتم و هزینه تهیه دستگاه حدود 25 میلیون بود، از آنجا که از کودکی به کار فنی علاقه داشتم و همیشه با دستگاهی که خراب بود، کلنجار می رفتم تا درست کنم، تصمیم گرفتم یک دستگاه دست دوم که نیاز به ...
سحرهای ماه رمضان بهترین لحظات زندگی من و هادی بود
درگیر جنگ بود و همسرم در جبهه بود این فعالیت را تعطیل کردم و پس از آن به پیشنهاد خودش جلسات آموزش قرآن در خانه برپا شد و خود امکانات برگزاری این جلسات را مهیا و خانه را برای میزبانی از قرآن آموزان آماده می کرد. این رویه از 20 سال پیش تاکنون ادامه دارد. در طول سال هفته ای 2 جلسه برگزار می شود و در ماه مبارک رمضان هر روز از ساعت 7 و نیم تا 10 صبح جلسه قرائت و تفسیر با حضور خانم ها برپا می شود. هادی از ...
همه چیز درباره مرگ خودخواسته هادی پاکزاد
... بررسی های اولیه پلیس نشان می داد مردی در تماس با مرکز فوریت های پلیسی 110 از کشف جسد برادر هنرمندش در داخل خانه مجردی او خبر داده است. با اعلام این خبر، بلافاصله بازپرس کشیک و تیم بررسی صحنه جرم در محل حادثه حاضر شدند. جسد در داخل هال یک واحد آپارتمان لوکس کشف شده بود. فردی که جسد را پیدا کرده بود خودش را برادر متوفی معرفی کرده و به شدت متاثر بود. بلافاصله با دستور بازپرس، جسد ...
قاتل:فرد نامردی را کشته ام که به خواهرم قول ازدواج داد و بعد از تعرض، رهایش کرد
. چرا مرتکب قتل آن جوان شدی؟ مقتول نامردی کرد.خواهرم را اذیت کرده بود.اول به او قول ازدواج داده بود و بعد از اذیت و آزار خواهرم، گم و گور شد. چگونه متوجه شدی خواهرت مورد اذیت و آزار قرار گرفته است؟ یک روز که به خانه آمدم دیدم خواهرم ناراحت است و دارد گریه می کند، وقتی دلیل گریه اش را می پرسیدم اول به من نمی گفت و ولی بعد تعریف کرد و گفت با پسری دوست شدم و به من قول ازدواج داد. یک روز به بهانه صحبت ...
قتل باجناق به خاطر یک کاپشن
.... عصر روز حادثه شوهرم پولی در خانه نداشت که مواد مخدر بخرد بنابراین کاپشن شوهر خواهرم که خانه ما جا مانده بود را برداشت و با تن کردن آن بیرون رفت. ساعت یک بامداد روز بعد با شنیدن سروصدای شوهرم بیدار شدم. همسر مقتول تصریح کرد: شوهر خواهرم در حال کتک زدن همسرم بود. شوهرم کاپشن او را فروخته و با پول آن مواد مخدر خریده و مصرف کرده بود. با بالا گرفتن درگیری، شوهر خواهرم با چوبی که همراهش ...
التماس می کردم به سوریه نرود/ با زبان تاتی صحبت می کردیم
دلم حسابی شاکی شدم. مرتضی چهارشنبه آمد. شب را همان جا ماندیم. پنج شنبه مرتضی دوباره به محل کار رفت و ساعت 10-11 صبح بود که برگشت. نمی دانم چرا وقتی در خانه را برایش باز کردم و مرتضی را دیدم، حس کردم انگار مرتضی می خواهد پرواز کند! همه دور هم نشسته بودیم؛ پدر و مادر مرتضی، من و بچه ها. تا وارد اتاق شد، گفت من یک ساعت دیگر عازم سوریه هستم! جا خوردم. باورم نمی شد! ...
خاطراتی از مرحوم سبزواری و سرودن اشعار انقلابی/ مقدمه بی سابقه رهبر انقلاب بر کتاب شعر استاد +تصاویر
توجه ویژه دارند . حسین یک لحظه خشکش زد. حاج احمد آقا ادامه داد که روزی امام در حیاط قدم می زد. دقت که کردم، متوجه شدم به مطلب مهمی گوش می کنند. رادیوی کوچکی دست شان بود که چسبانده بودند به گوش شان. جلو تر که رفتم تعجبم بیشتر بود. دست امام می لرزید. امام هم متوجه نگرانی من شده بود. رادیو را داد دستم و گفت: گوش بده. سرود هم پای جلودار بود. بعد خودشان توضیح دادند که سرود در مورد او و وظایف ...
ثروت میلیاردیم، یک شبه بر باد رفت/ صیغه 99 ساله با همسرم خواندم
از خرید و فروش تریاک توسط من خبر نداشت تا اینکه حدود یک ماه پیش برای فروش تریاک نزد پسر جوانی رفتم و آنجا توسط مأموران بازداشت شدم. اما در حال حاضر کاملا از گذشته ام پشیمان و دختر مورد علاقه ام نیز از سرگذشتم کاملا باخبر شده اما با این حال از ازدواج با من منصرف نشده است؛ اکنون تنها یک فرصت از بازپرس می خواهیم که به زندگی سالم ادامه دهم و دوباره کسب و کار حلالی را در گاوداری راه بیندازنم ...
در سخت ترین شرایط حق ناامیدی نداریم
...، استادیار پایه یک شدم. در نتیجه سابقه طولانی دارم و نیروهای زیادی تربیت کردم که بیشترشان هم در حوزه مهندسی بوده است و بسیاری از اساتید مهندسی کشور از شاگردان من بودند و حتی بعضی از شاگردانم از اساتید دانشگاه های خوب دنیا هستند. در کل از کار کردن با جوانان و دانشجوها خوشم می آید و اگر یک بار دیگر بخواهم از صفر شروع کنم دوباره به همین کار رو می آورم (با خنده). تفاوت این کار با کارهای دیگر که در ...
پرونده قتل زنی که 11سال پیش با یک سرباز رابطه داشت
.... از آن به بعد رفت وآمد مسعود به خانه ما بیشتر شد. او در آن زمان سرباز بود چندباری مادرم از او پرسید چه شغلی دارد او هم گفت فوتبالیست حرفه ای است و بعد از پایان سربازی اش دوباره به سمت فوتبال خواهد رفت. کم کم رابطه مسعود و مادرم پررنگ تر شد. در این مدت هم من با شوهرم آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم. بعد از آن، من دیگر با مسعود ارتباطی نداشتم اما چندباری که از مادرم پرسیدم، گفت مسعود را می بیند و ...
زریبافان: احمدی نژاد رای بالایی دارد
دست نزدم، در بنیاد هم که رفتم به یک نفر دست نزدم. ولی این دولت طرف را به جرم اینکه در دولت قبل مسئولیت داشته کنار می گذارد. دولت قبل هر اشکالی داشت باز یک دولت کاری بود و از توزیع یک سبد کالا در کشور عاجز بود . خیلی بد بود اگر همان عوامل و همان عناصر دولت قبل را استفاده می کردند، شاید آن اتفاقات نمی افتاد. دلیلی که آقای عارف، پیشنهاد اقای احمدی نژاد را قبول نکرد چه بود؟ آن ...
مجتبی رحماندوست:احمدی نژاد به خاکی زد
در مجلس تلاش کردم این مباحث را پیگیری کنم. می گفتم ما که دست و پا نداریم {او جانباز جنگ تحمیلی است} ولی بی دست و پا نیستیم و کار را جدی جدی می گرفتم. در دوران نمایندگی مردم تهران را جلو چشم خودم می آوردم که باید کارهای آنها را پیگیر باشم، تصور می کردم یک روز یک شهروند تهرانی در ساعت صحن علنی به مجلس مراجعه کند و به او بگویند رحماندوست به همایش رفته، آیا او حق نداشت در ذهن خود تصور کند که من ...
گفتگو با جوانی که مدعی است عامل تعرض به خواهرش را کشته
کار می کردم تا کمک خرج خانواده ام باشم. خانواده برایم خیلی مهم است و برای راحتی آنها همه کار کرده ام؛ حتی دور درس و ازدواج را خط قرمز کشیده ام. چرا مرتکب قتل آن جوان شدی؟ مقتول نامردی کرد.خواهرم را اذیت کرده بود.اول به او قول ازدواج داده بود و بعد از اذیت و آزار خواهرم، گم و گور شد. چگونه متوجه شدی خواهرت مورد اذیت و آزار قرار گرفته است؟ یک روز که به خانه آمدم دیدم خواهرم ...
شهرام محمودی:وقتی متاهل می شوی روانت آسوده تر است
... او معتقد است ازدواج نه تنها جلوی پیشرفت و رشدش را نمی گیرد بلکه یک نقطه عطف در زندگی کسانی است که فقط به ورزش و تمرین فکر می کنند. او عاشق خانه و خانواده است و معتقد است اگر زودتر ازدواج می کرد هم حالا همین قدر خوشحال بود. در ادامه این مطلب درباره ازدواج و سختی هایش و همه مسئولیت هایش، با شهرام محمودی و همسرش گفت و گو کرده ایم. شما چرا زود ازدواج کردید؟ معمولا ورزشکاران معتقدند ...
اعتیاد به تلگرام؛ انگیزه قتل همسر
خانواده رفتیم. قرار شد برای طلاق داور تعیین کنیم و در جلسه دادگاه او باز تأکید کرد که من دیوانه ام. آن روز به دست و پایش افتادم و التماسش کردم که طلاق نگیرد اما بی فایده بود. وی ادامه داد: شب حادثه همسرم خانه بود. با هم در یک خانه بودیم اما مدتی بود که دیگر کاری به کار هم نداشتیم. آن شب همسرم به اتاق خواب خودش رفت. پسرم هم که در رستوران کار می کرد ساعت 7غروب از خانه بیرون رفت. آن شب ...
حقیقت تلخ دره فرحزاد را بخوانید/دروغ های یک زن که جنین پیش فروش می کند
اول را به دنیا آوردم. دخترم الان 16 سال داره و دو پسر 6 ساله و 7 ماهه هم دارم. چند کلاس سواد داری؟ بعد از ازدواجم، توی خانه شوهر ادامه تحصیل دادم و کارشناسی پرستاری گرفتم، 10 سال پیش با مدرک تحصیلیم ماهی 900 هزار تومن درآمد داشتم. خب چه شد که معتاد شدی؟ شوهرم! او مرا هم مثل خودش کرد. بعد از گفت وگویی که با لیلا داشتیم به سراغ مددکارانی رفتیم ...
خودمان را گول نزنیم!
لا اله الا الله. گفت : بگو لا اله الا الله، شهادتین بگو و به خدا اقرار بکن! شاگردش گفت: انی بریء من لا اله الا الله؛ یعنی من از لا اله الا الله بیزار هستم، یعنی از خدا بیزار هستم. فضیل خیلی ناراحت شد.شاگردش بعد از مدتی از دنیا رفت، یعنی کافر از دنیا رفت. فضیل می گوید: من خیلی ناراحت شدم. آمدم خانه، چند روز از خانه بیرون نرفتم. تا اینکه بعد از چند روز خواب دیدم شاگردم را دارند می کشند به سمت آتش ...
من یک ایرانی ام در کتاب درسی عراق
...، فهمیدم یک فاجعه انسانی اتفاق افتاده است. وی با بیان اینکه دوره سه ماهه مبارزه با بمب های شیمیایی (ش- م- ر) را با نیروهای سپاه و ارتش گذرانده بودم،گفت: به دلیل اینکه دردهای بمب های شیمیایی را به خوبی حس کرده بودم، تصمیم به حضور و امدادرسانی در حلبچه را گرفتم؛ مادرم در آن زمان گفت پسرم تو مریض هستی و نباید به آنجا بروی اما گفتم می روم و اسفند 1366 به حلبچه رفتم . ویسی ...
زندگی یک بسکتبالیست، از کورت تا دستفروشی!
پاسخ عابران را می داد، عابرانی که حتی اسمش را هم نمی دانستند. یکی می گفت پهلوان یکی دیگر به دخترش می گفت این بنده خدا معروفه دارن باهاش صحبت می کنن . با همان لهجه زیبای خوزستانی اش از دردهایش برایم گفت. صبر کردم تا هوا کمی خنک تر شود. ساعت 19:30 دقیقه شده بود، مقابل یکی از بانک های خصوصی شیرمرد بلند قامتی نشست، چندبار بدون آنکه متوجه شود از دور تماشایش کردم، سرش را بلند نمی کرد و هیچکس را نگاه نمی ...
قاتل:می خواستم کارگردان فیلم های مستهجن شوم
حدود ساعت 9:30 دهم خرداد سال جاری مرد میانسالی با پلیس تماس گرفت و خبر قتل خواهر و جراحت شدید مادرش در خیابان دماوند حوالی خیابان آیت را به مأموران اعلام کرد که بلافاصله تیمی از ماموران کلانتری 147 گلبرگ در محل وقوع جرم که خانه سه طبقه قدیمی بود، حاضر شدند و مشخص شد زن پنجاه و پنج ساله ای به نام ناهید با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. همچنین مادر هفتاد و شش ساله مقتول که دچار ...
مردی برادرش را کشت و جنازه او را به آتش کشید
مان به خاطر درگیری های او به هم بریزد. هر وقت به خانه می آمدم او با پدر و مادرم درگیر بود. از دستش خسته شده بودم خیلی با خودم کلنجار رفتم تا او را بکشم. چندباری هم برای قتل او نقشه کشیدم اما نشد. متهم گفت: روز جنایت پس از درگیری با خانواده ام او را سوار خودرو کرده و برای صحبت کردن به بیرون از شهر بردم. او را به قتل رسانده و جسد را آتش زدم. پس از آن از محل متواری شدم. متهم در تمامی مراحل تحقیقات به قتل اعتراف و صحنه جنایت را بازسازی کرد. بدین ترتیب این پرونده برای صدور حکم نهایی به دادگاه ارسال شد. ...
آپارتمان برنامه تلویزیونی سراب خانواده نیازمند لرستانی
های درمان فرزندانتان و رفت و آمد به تهران ومشکلات اجاره نشینی باشید. فقط کافی است در مدت ضبط برنامه همه مشکلاتتان را خیلی شفاف بیان کنید. واین آخرین هماهنگی پیش از شروع برنامه بود. خانواده دردمند لرستانی شورو شوق عجیبی داشتند. رؤیای خانه دارشدن آن هم در نزدیکی پایتخت درحال تحقق بود.حالا دیگر همه آماده بودند که روی صحنه بروند.طبق برنامه ابتدا علی حسن و همسرش روی صحنه رفتند. مشکلات این ...
سادگی؛ از فرش تا عرش
خوانده یا اشتباه تا به او درشتی کنم و غلطش را بگیرم. من بعد از نیم قرن به مثل آقا افتخار رسیدم. روزگاری که متولی زیارت فرزند علی (ع) شدم. می دیدم پیرزن با چه اخلاصی می آمد ضریح را می بوسید؛ فاتحه را می خواند؛ دست در شبکه ضریح انداخته با صاحب قبر درد و دل می کرد و اسکناس گوشه چارقد بسته اش را مچاله شده توی ضریح می انداخت و می رفت و حاجت روا می شد؛ حالا من متولی می رفتم کنار ضریح ببینم ...
شب شکستن بغض 36ساله یک مادر و فرزند
: هفده ساله بودم که با توصیه مادرم با همسرم ازدواج کردم، بعد از مدتی متوجه شدم که همسرم قبلاً این وقایع را پشت سر گذاشته است و با گذشت مدتی بیشتر فهمیدم که پسری داشته است که در دیگ آش افتاده و به علت شدت سوختگی، فرزندش در بیمارستان فوت کرده است. پدر داستان ادامه می دهد: 22 سال از ازدواج من و همسرم گذشت که شخصی پیش من آمد و گفت که "پسر همسرت زنده است و در حال تحصیل است". حدود هشت مرتبه از ...
ایرانی نبود اما بسیجی تمام عیار بود
شدم و پرسیدم این سید ابراهیم کیست که اینقدر نامش را می بری؟ برایم گفت که فرمانده گردانشان است و کمی از او تعریف کرد. خیلی دوست داشتم سیدابراهیم را ببینم و با او ملاقاتی داشته باشم. به هرحال مهدی برای بار دوم رفت و به شهادت رسید. دقیق یادم نیست هفتمش بود یا چهلمش که دیدم یک جوان نورانی و تو دل برویی به خانه مان آمد و خودش را مصطفی صدرزاده یا همان سیدابراهیم معرفی کرد. آنجا برای اولین بار او را دیدیم ...
سوغاتی بابا برای زینب خانوم/ کسی که از همه زخم زبان شنیده منم
توانستی ببینی. دختر 8 ساله شهید مدافع حرم که هنوز به سن تکلیف نرسیده بود، عکس پدرش را بوسید. چادرش را سفت کرد و مثل خانمی پا به سن گذاشته، پایین چادرش را جمع کرد و از اتاق بیرون رفت. قرار بود ساعت 7 و نیم در منزل شهید حیدری باشیم. اما مسیر طولانی و ترافیک و نابلدی راننده، باعث شد با نیم ساعت تاخیر به منزل شهید برسیم. تا اذان مغرب حدود نیم ساعت باقی مانده بود که زنگ خانه ی شهید حیدری را زدیم ...
بنیاد در آینه مطبوعات
من به شهادت رسیده است. در واقع، از طریق اینترنت خبر شهادت ایشان را متوجه شدم. در آن لحظه، به شدت سخت بود و این مسئله برای من به عنوان یک همسر با وجود علاقه ای که بین ما حاکم بود واقعا سخت گذشت. نمی توانید تصور کنید که گوشی تان را چک کنید و یک باره عکس ها وتصاویر شهادت همسرتان را ببینید، ولی چون حضرت زینب(س) در واقعه عاشورا صبر پیشه کردند، ما نیز دربرابر این غم صبر پیشه کردیم. در واقع، منشا صبری که ...
مومنان عملگرایی را از مدافعان حرم بیاموزند/خدمت بی منت به مردم در مسئولان تقویت شود
....... شماره اش را گرفتم و در حالی که از این تاخیر ایجاد شده ناراضی هم نبودم به سراغ کار و فعالیت روزانه رفتم. اسم خاص "بواس" در ذهنم خودنمایی می کرد و برای آشنایی با شهید "حسین بواس" در اینترنت جستجو کردم. اینترنت نام شهید حسین بواس را در 25 فروردین 95 در خود جای داده بود..... حیرت و بهت از اینکه پدرشهید با طمانینه ای خاص در حالی که تنها حدود 40 روز از شهادت جوان رعنایش می گذشت و ...
حرفهای خواندنی مهندس کشاورزی42ساله ای که قهرمان بوکس است و به اتهام سرقت و فروش تریاک دستگیرشده
شاکی در توضیح ماجرا گفت: داخل اتوبوس بودم که دوستم به من تلفن زد. در حال حرف زدن بودم که متوجه شدم کیفم از جیبم سرقت شده است. همان لحظه اتوبوس در ایستگاه توقف کرد و مردی که کنارم ایستاده بود از اتوبوس بیرون رفت و من به او مشکوک شدم و پس از درخواست کمک، مسافران او را دستگیر کردند. مأموران در بازرسی از مظنون که بهادر نام دارد، علاوه بر کیف پول شاکی چند گوشی هم کشف کردند که حکایت از این داشت مرد ...