سایر منابع:
سایر خبرها
شهید ابراهیم هادی الگوی فرمانده ارتش
جنگ ها حرف اول رو می زنه روحیه نیروهاست، اینها با یه تکبیرچنان ترسی در دل دشمن می انداختند که از صد تا توپ و تانک بیشتر اثر داشت" بعد ادامه داد:"من از این بچه های بسیجی و با اخلاص این آیه قرآن رو فهمیدم که می فرماید: اگر شما بیست نفر صابر و استوار باشید بر دویست نفر غلبه می کنید. اینها دوستی داشتند که از لحاظ جثه کوچک ولی از قدرت وشهامت از آنچه فکر می کنید بزرگتر بود. اسم او اصغر وصالی بود ...
فاجعه گوهر شاد به روایت شاهد عینی
. چه می خواهید بگوئید؟ گفتند: اول به تو می گویم این کارهائی که می خواهی بکنی، رها کن، چون همه اینها مخالف با اسلام است. اگر قبول کردی، زانویت را می بوسم و برمی گردم، اگر قبول نکردی، می گویم پس بگذار من با زن و بچه ام بروم به عتبات عالیات . به هر حال ایشان به تهران رفتند و نتیجه ای هم نگرفتند. بعد از آن مقدسینی که پیرو ایشان بودند، اعتراض مسجد گوهرشاد را سامان دادند و بهلول را به مسجد ...
برای حفظ حیا اول باید مراقب محجبه ها بود بعد سراغ بدحجاب ها رفت!/ انحراف؛ تهدید جدی برای جامعه متدین/ ...
است که اگر اصلاحشان بکنیم، شما می توانید هویت جنسی، دختر بودن یا پسر بودن را به جامعه زنان و مردان متدین بقبولانید. تعمیق دغدغه های دینی خانواده های متدین نیکوروین اظهار داشت: روزی، خانواده های متدین دغدغه این را داشتند که فرزندانشان ساق دست – آستینک- زیر مانتو بپوشند، اما الان فقط دغدغه شان این دست که فرزندانشان با همه مشکلاتی که دارند، یک نمازی بخوانند! ما پَست رفت داریم ...
بنیاد در آینه مطبوعات
...... طیبه خانم گفت که بچه ام شهید شده! یکی از آقایان پرسید: از کجا این حرف را می زنی؟ طیبه خانم می گوید: همان روزی که رضا رفت، خودش گفت شهید می شود... همه داشتیم گریه می کردیم. گفتم شاید خدا می دانسته که استقامتش را داریم و اینطور امتحان مان کرده است... . طیبه خانم به خاطر می آورد روزی که پسرش می خواست خداحافظی کند، پدرش نبود. وقتی می خواست برود گفته بود مادر من می خواهم بروم سوریه، شهید شوم، شما ...
از جلسه شورای امنیت برای آشوبگران 18 تیر پالس می فرستادند!
سیاسی قصد عبور از نظام را هم داشتند و شما در فتنه 18 تیر این را به وضوح می بینید. فرمانده وقت لشگر 10سیدالشهداء تهران با اشاره به کسانی که خارج از جریان دانشجویی این مسئله را مدیریت می کردند، گفت: بنده در اجرا بودم و مأموریت کنترل بخشی از تهران را بر عهده داشتم و ازاین رو همه نیروهایی که در قالب کنترل قضیه بودند، تحت پوشش ما به پادگان حرّ آمدند، ما بر اساس مسائل امنیتی خط و مرزهایی بین ...
فورا مرا استخدام کنید!
دهانم را فرو می دادم، خطاب به آقا نعمت مادر مُرده ک ه سینی چ ای دردستش می لرزید، گفتم:" این دیگه کیه؟! " آقا نعمت با ترس و لرز جواب داد: "به گمونم موشک دوازده متریه که از راه دور شلیک شده!" پهلوان خندید وگفت: " همه کاره و اوسای اینجا، تویی؟! " جواب دادم:" ب... بله!... من مسوول اینجام!... ش... شما؟! " پهلوان دستی به سبیل پُرپُشت خود کشید و بلافاصله آقا نعمت ...
پیرترین شکسته بندی که هنوز هم درمان می کند
. حاج رجبعلی تکیه می زند به پشتی و عرقچین را از روی سرش بر می دارد و کناری می گذارد. انگار آماده حرف زدن است. دستش را توی جیب پیراهنش می کند و کارتی را از جبیش بیرون می آورد و می گوید: من از سال 58 در بهداری سپاه بودم و آنجا هر کسی که دست و پایش در می رفت یا کمرش می گرفت مداوایش می کردم. این هم کارتم، بگیرید و نگاه کنید. حرفه ای قدیمی به نام شکسته بندی از او درباره اینکه چگونه وارد ...
توفیق یا شکست؟
حوادث گذشته صنعت نفت، دچار افراط و تفریط بوده اند؟ احمد کعبی فلاحیه: در پاسخ به سوال شما باید بگویم ضرب المثل کار کار انگلیسی ها است، الان به وجود نیامد، شاید دقیقا یک قرن تمام، هر ایرانی این را بارها به زبان آورده. طبعا صرف نظر از بیگانه هراسی، ما وقتی می خواهیم زیر چیزی را امضا کنیم و برای انجام یک معامله در دو طرف یک میز می نشینیم، باید از دارایی های همدیگر مطلع باشیم. حتی پاسوربازها ...
شهادت آقا کمیل منت خدا بر سر ما بود
به خودم برگشته است. در آقا کمیل چه دیدید که جواب مثبت دادید. خودتان ملاک و معیار خاصی برای ازدواج داشتید؟ آقا کمیل با همه فرق می کرد. اخلاق و ایمان طرف مقابلم خیلی برایم مطرح بود. من به خودشان هم گفتم چیزی که من قبل از عقد از تو دیدم با چیزی که بعد از عقد دیدم خیلی فرق داشت. از آن چند جلسه صحبت کردن نمی شد فهمید ایشان چطور آدمی است. بعد از عقد خیلی شرایط عوض شد و چون نظامی بود فکر ...
شهیدی که با چفیه به خواستگاری آمد
من در خلوت صحبت کنم. وقتی مادر رفتند، به حسین آقا گفتم من هیچ یک از حرف های شما را متوجه نشدم! تمام حواسم به مادرتان بود! لطفاً همه حرف ها را مجدداً تکرار کنید! گفت همه را تکرار کنم؟ گفتم بله! من حواسم فقط به مادرتان بود و هیچی متوجه نشدم! دوباره شروع کرد و حرف هایش را گفت. همان شب حسین آقا به من گفت فکر میکنم حداقل تا 80 درصد نظر هردومان مثبت است! گفتم از کجا این حرف را می ...
جنگ به روایت یک تخریب چی
یک سری از همین بچه ها دستگیر شدند و یک سری هم از کشور فرار کردند. بنده آن زمان که هنوز خبری از انقلاب اسلامی نبود به مدت یکمتر از دو سال در لبنان بودم. وقتی انقلاب شد، برگشتم. تا کلاس دوم دبیرستان درس خوانده بودم و رفته بودم دنبال مبارزات انقلابی. همان اوایل انقلاب وارد سپاه شدم. جنگ که شروع شد، با تعدادی از دوستان رفتیم پادگان امام علی(ع) آموزش تخریب دیدیم و کارت مربیگری گرفتیم. سال60 ...
لحظه تولد پسرم، مصطفی کنارم بود
و اینکه به دنیا آوردن فرزندی چندین روز پس از شهادت پدرش چه حال و هوایی دارد. گویا شما و همسر شهیدتان از بچه های نسل بعد از جنگ هستید، کمی از خودتان و همسرتان برایمان بگویید. بله، من متولد 29 آذر ماه 1368 هستم و همسرم مصطفی شیخ الاسلامی متولد 22 دی ماه 64 بود. همسرم اهل چالوس بود و ما از طریق یک دوست به هم معرفی شدیم. زمستان 89 من مشغول درس خواندن در دانشگاه تهران بودم که از طریق ...
آیا ایستادن به هنگام شنیدن نام " قائم" واجب است؟
. عرض کردم: قربانت پس چگونه بر او سلام کنند؟ فرمود: می گویند: السلام علیک یا بقیة اللَّه!. [2] 2. پیامبر (ص) فرمود: ای مردم، هر چه گفتم بگوئید و بر علی به عنوان امیر المؤمنین سلام بدهید و بگوئید: فهمیدیم و اطاعت کردیم ای پروردگار و آمرزش ترا خواهانیم، برگشت همه ما به سوی تو است، و بگوئید: ستایش مخصوص خدائی است که ما را به این امر ولایت هدایت فرمود و اگر راهنمائی پروردگار نبود ...
مردی با لباس خاکی و ابروهای به هم پیوسته
رزمی سپاه، خورده بود به پستِ فرمانده یگان بچه های تهران در آن زمان، یعنی حاج احمد متوسلیان. این برخورد هیچ گاه به آشنایی و ارتباطی عمیق منجر نشد اما خاطراتی شنیدنی در ذهن بسیجی خوزستانی حک کرد که اینک پیش روی شما است. *آقایی با لباس خاکی، ابروهای به هم پیوسته من در عملیات فتح المبین، به عنوان بسیجی از بهبهان اعزام شدم. آن روزها هنوز یگان های رزمی به صورت استانی درنیامده بود. ما ...
بسته خبری سفیر شنبه 19 تیرماه 1395
همه چیز شریکند. از هم سفرگی خانوادگی تا حل مشکلات خانوادگی و گرفتاری ها و ازدواج بچه ها و کارهای خیریه. برای همین شهرت یافتند به اخوان. داخل مغازه که شدیم عکس مرحوم آقا مجتبی تهرانی و حاج آقا مجتهدی و مرحوم شیخ رجبعلی خیاط و برخی دیگر از نیکان و ابرار بازار قدیم تهران چشم نوازی می کرد. از اهل دکان سراغ حاج محمد علی اخوان را گرفتیم که گفتند حاج آقا در بستر بیماری است و چند روزی است که محل کار ...
درآرزوی بازگشت سردار!
عهده گرفت. پس از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،با شوقی وافر به این نهاد رفت و با حداقل امکانات به سازماندهی نیروها همت گماشت. با شروع آشوب های کردستان در پایان سال 1357، همراه با 22 تن از یاران خود به بوکان رفت و با فرماندهی قاطع و هوشمندانه توانست ضد انقلاب را متواری کند. سپس به شهرهای سقز و بانه رفت و در عملیاتی دقیق و ضد کمین، به پیروزی اعجاب انگیزی دست یافت و توانست از ضد انقلاب ...
از سکوت در برابر ولنگاری فرهنگی تا تلاش برای جبران مافات و انتقام جویی!
...> ما در روایات مواردی را می بینیم که رویشان دست می گذارند که اینها حیای مذموم است که تو از آن ها به خجالت تعبیر می کنی. ما موارد متعدّدی داریم که می گویند: این خجالت یعنی چه؟ مثل همین عمل به واجبات و ترک محرّمات. اگر کسی واجبی را عمل نمی کند و می گوید: خجالت می کشم، عمل حرام مرتکب می شود. شما را به خدا قسم اصلاً این جمله خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت شو ، حرف صحیحی است؟ حماقت هم حدّی دارد! این همان ...
مردی که صدای انقلاب را در جهان طنین انداز کرد
انجام دادم و البته حاجتم این بود که پدرم راضی شود تا من طلبه شوم.نزد آیت الله خوانساری رفتم و با گریه و زاری گفتم می خواهم طلبه شوم و پدرم راضی نمی شود. ایشان هم عموی مرا خواست و به وی گفت شما پدر ایشان را راضی کنید، من نیز سرپرستی او را به عهده می گیرم ... چنین شد که پدر فضل الله راضی شد و او در سال 1324 به قم مهاجرت کرد و در یکی از حجره های مدرسه فیضیه مستقر شد.سال1339بود که او عزیمتی به تهران ...
سردار شهید مهدی نصر اصفهانی
را فعال کردم. برای جوانان محل جلسات مختلفی برنامه ریزی کردم، از فعالیت های ورزشی گرفته تا جلسات قرآن و دعا و کلاس های ایدئولوژی که با استقبال خوبی هم روبرو شد. بچه های محل خیلی به من لطف داشتند و بیشتر وقت ها برای انجام کارهاشون از من مشورت می گرفتند. دور من جمع می شدند و بعد از خوش و بش، از فرصت استفاده می کردم و در حین بازی، آنها را با اخلاق و آداب اسلامی آشنا می کردم.هر وقت بیکار می شدم کتاب ...
تایید مرگ مسعود رجوی توسط شاهزاده سعودی/ حدادعادل چقدر حقوق می گیرد؟/ دزدیدن مجسمه350 کیلویی از وزارت ...
... یک داعشی سر همسرش را برید! * یکی از اعضای داعش پس از آنکه همسرش حاضر نشد عملیات انتحاری انجام دهد، سر وی را برید. به گزارش پانوراما ، بسام رعد از اهالی عاصون از توابع ضنیه (واقع در لبنان) با زینب محمود طالب 30 ساله (که وی نیز لبنانی است) در استرالیا ازدواج کردند و صاحب سه فرزند شدند. وی از همسرش خواست برای انجام عملیات انتحاری با وی به سوریه بیاید اما هنگامی که زینب مخالفت نشان داد ...
توصیه امام به احسان شریعتی - نگاه انتقادی شریعتی به نسل اول سازمان مجاهدین خلق
می کند، دفاع از آن، وظیفه هر روشنفکر مسئول است. حتی در جایی اشاره می کند که: در خارج از کشور در محفلی بودیم و عده ای داشتند به اسلام و روحانیت حمله می کردند و می گفتند ما از دیدن اینها حالمان بد می شود. من گفتم: بدم می آید و خوشم می آید که مال زن های باردار است...، پای هیچ قرارداد استعماری، امضای یک آخوند نجف رفته نیست، ولی اسباب خجالت من و شما! امضای دکترها و مهندس ها هست. البته در جای دیگر هم می ...
جبهه مقاومت اسلامی از کجا و چگونه شکل گرفت؟/ اولین هسته مقاومت را چه کسانی تشکیل دادند
سازمانی جهت ارتقای وضعیت شیعیان لبنان ایمان داشته و چنین می فرمایند: در این دنیای سازمانی، اگر ما بخواهیم تک روی کنیم به نظر من نهایت سادگی است. ما اگر امروز عمل دسته جمعی نداشته باشیم کلاهمان پس معرکه است که هست. برای اینکه همه چیز منظم و تشکیلاتی و سازمانی است. پیش از ورود سید موسی صدر به لبنان، شیعیان این کشور در وضعیت بسیار اسفناکی به سر می برند تا جایی که از حقوق اولیه خویش محروم ...
اس ام اس زیباترین جملات خنده دار
...> درسته که گفتن آینه تو بدن سازی تاثیر داره ولی نه طوری که 20 ثانیه دمبل بزنی بعد نیم ساعت جلو آینه خودتو نگاه کنی و فیگور بگیری ♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦ یه بار هم میخواستم با اکیپ بچه هایی که میرن کوه آشغال جمع میکنن برم . . که بابام گفت از اتاق خودت شروع کن. دوستهات هم بگو بیان ♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦ ملت یهو ...
"ایرج خدری"پیشکسوت بسکتبال کشور درگذشت
، خبر رسید که ایرج خدری درگذشت. او در آخرین گفت و گویش با رسانه ها از گذشته اش اینطور می گوید: سال 65 در بندرعباس از دوران دبیرستان بسکتبال را شروع کردم. از همان سال اول هم برای تیم ملی انتخاب شدم. به خاطر همین سال 67 همراه مادرم بار سفر به تهران را بسته و به پایتخت آمدیم. خدری ادامه می دهد: سال 79 عضو تیم فتح سپاه تهران بودم. برای بازی با تیم منتخب مشهد به این شهر سفر کرده ...
ترجمه کتاب یک جلدی الامام علی(ع) چگونه مفقود شد؟
.... بختیار گفت: متوجه مطلب شدی؟ گفتم: بلی. گفت: به دایره اجرائیات مراجعه کن. بدون ذکر هدف یک جیپ در اختیار بگیر. آدرس منزل صدربلاغی را به هر طریق که هست پیدا کن. او را با کتاب و ترجمه و هرچه مربوط به آن است دستگیر و بازداشت کن. لزومی ندارد به زندان ببری. بیاور اطاق خودتان، دقیقاً بازجویی و نتیجه را به من تلفنی خبر بده. یادآور شد به هیچ عنوان نمی خواهم احد دیگری از این موضوع آگاهی پیدا ...
چرا امام خامنه ای؟
به این حد همه جانبه نگر باشد. او حکیم و دانشمندی است که تصمیم گیری و تنظیم سیاست ایران با اوست و با وجود درایت و هوش سرشار ایشان هیچ خطری متوجه ایران نمی شود. من در ملاقات با ایشان معنای واقعی قانون اساسی جمهوری اسلامی و مفهوم ولایت فقیه و ولایت علمای دینی را که شنیده بودم، فهمیدم. (خاطرات حجه الاسلام احمد مروی در همایش علمی کاربردی تبلیغ، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، به نقل از خبرگزاری فارس) ...
کیارستمی از نوجوانی اش تا مرگ می گوید...
آینده حرفه ات فیلمسازی می شود و یک خروجی برایشان پیدا می کنی. آغداشلو: عباس از همان جوانی اش آدم حسابی بود. هیچ وقت ندیدم فحاشی کند، یا حرفی پیش پاافتاده بگوید. شاید هم گفته و من یادم نیست! کیارستمی: حتما گفته ام. آغداشلو: نه، بچه های شر امثال کمال میرطاهری، رضا رجایی، من و علی گلستانه بودیم. اما تو از همه ما متشخص تر بودی. واقعا می گویم. هیچ حرف بدی از زبان تو نشنیدم ...
جای امن گلوله ها
نمی شد داخلش را خورد. او گفت: تو هر چه می تونی بخوری بردار، بقیه رو به من بده، چون برا من فرقی نمی کنه. منظورش این بود که از بس در اردوگاه الرشید گرسنگی کشیده ام که دیگر برایم فرقی نمی کند. بعضی از بچه ها که حال شان بهتر شده بود، کارهای بچه ها را انجام می دادند و کار تقسیم غذا و شستن ظرف ها را به عهده داشتند. حتی بعضی وقت ها جای بچه ها را هم تمیز می کردند. گفتنش آسان بود ولی باید آدمی ...
تمدّن اسلامی بر محور ایثار است - همبستگی تمدّن و پیشرفت
یعنی این که شما اگر رفتی و زحمت کشیدی و سرمایه دار شدی تمام چیزهایی که اسلام از شما خواسته است را انجام دادی، اسلام واجب از شما چه چیزی می خواهد؟ زکات می خواهد، خمس می خواهد، همه ی این ها را هم دادی، همه ی این ها را هم که دادی باز هم پول داری، اسلام از حالا به بعد از شما چیزی نمی خواهد یعنی آن چیزهایی که قانون اسلام بر پایه ی عدل از شما می خواست را شما انجام دادید. گفته است دزدی نکن، نکردی، گفته ...
می گفتند نرو مجلس! کاری کن این ها رأی نیاورند/ آقای نوری همدانی گفت 50میلیون تومان پول ندارم برای ...
خاطر مشغله و خستگی ست که مرا نشناخت. گفتم: حاج آقا من فلانی هستم! به جا نیاوردید؟! خیلی سرد جواب داد: بله، می دانم! به هرحال رفتار خوبی نبود که دلیلش را ندانستم ! گفتنی است که آیت الله انواری در تهران اشتغالات متعددی از جمله نمایندگی امام(ره) در شهربانی را داشت، طبیعتاً خیلی فرصت نمی کرد به منطقه قهاوند و فامنین سر بزند. مردم این مناطق هم از او توقع داشتند مثل بچه های جهاد به روستاها خدمت ...