سایر منابع:
سایر خبرها
خیانت همسر بعد از مهاجرت به انگلیس
استان تهران مسئول رسیدگی به آن شد و پرونده در اختیار شعبه 9 قرار گرفت. استاد دانشگاه بعد از حضور در دادگاه در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: اوایل سال 80 بورسیه شدم و برای گذراندن دوره دکترا از ایران به انگلستان رفتم؛ در آن زمان همسر و یک بچه یک ساله داشتم؛ بعد از مدتی همسرم در انگلیس سر ناسازگاری با من گذاشت و رابطه ما تیره شد، بعد هم خانه را ترک کرد. مدتی بعد متوجه شدم با ...
دوستان همسرم وحشیانه آزار واذیتم کردند / همسرم در اتاق دیگری بود وبه فریادهای من توجهی نمی کرد
برابردریافت مقدار بسیاری پول ،من را مجبور به ازدواج با مردی 30 ساله به نام حمید که ازبستگان دورمان بود، کرد. از آن روزبه بعد بود که لذت و آرامی از زندگی ام برای همیشه رخت بر بست و جایش را به مشکلات و نآرامی های مختلف و نا پایان داد. این زن ادامه داد: پس از عروسی، فقط شش ماه را با خوشی سپری کرده و پس ازآن مدّت کوتاه، زندگی ام، شکل دیگری به خود گرفت. همسرم شروع به بدخلقی و نمایان ساختن ...
زمانی که به خانه رفتم از رابطه مخفیانه شوهرم با یکی از بستگان نزدیکم آگاه شدم
پدر و مادرم بودم. یک شب به همراه برادرم برای برداشتن وسایل به خانه رفتم و آنجا بود که متوجه شدم شوهرم با خواهرم رابطه دارد. ابتدا اصلا نمی توانستم باور کنم که خواهرم در حق من خیانت کرده است ولی بعد از مدتی که توانستم بر خودم مسلط شوم به واقعیت پی بردم. این زن جوان با بیان اینکه شوهرم از همکاران خواهرم است و به واسطه او به خانواده مان معرفی شده بود ، اظهار کرد: بارها از خواهرم پرسیدم که ...
پشت پرده برخورد گازانبری ژنرال با دانشجویان صنعت نفت چیست؟/ زنگنه وارد می شود!
برمی دارد و آن ابلاغیه ی کذایی را امضا می کند تا دستور جدید آقای وزیر مثل همه خبرهای تلخ و شوم و سیاه، صاعقه وار فرود بیاید و سینه به سینه نقل شود و به دست مخاطبانش برسد. حالا کلی دانشجو و فارغ التحصیل صنعت نفتی که یک روز قبلش صاحب شغل و امنیت بودند، بیکار شده اند و بی آینده. حالا رؤیاها به کابوس بدل شده اند و ترس و تعلیق و دلهره قلب شان را فرا گرفته. اما چه سرنوشتی در انتظار آنها است؟ ...
گریه اش را فقط هنگام خواندن دعای شهادت دیدم
. گریه هایش را من هیچ وقت ندیدم ولی سر نماز می دیدم که با چه حالتی آرزوی شهادت می کند. سال گذشته که به شهرستانمان رفتیم شهید می گفت به فضل الهی سال 95 سال من است. می گفتم چرا اینطوری می گویی؟ جواب می داد من اینها را می گویم تا اولین شهید مدافع حرم لرستان شوم. بعد که می دید ناراحت می شوم بحث را عوض می کرد. بعد از مسافرت یک روز از سرکار به خانه زنگ زد و گفت منزل شهید عبدیان؟ من ...
زندگی تلخ وتکان دهنده دختر جوان +جزییات
. به محض اینکه کوچکترین حادثه دزدی در کوچه های اطراف خانه مان اتّفاق می افتاد، پلیس شتابان به سراغ پدرم می آمد. هر کدام از زن های محل که فرزندانشان معتاد شده بود به محض دیدن پدر روی ترش کرده و با بغض می گفتند: ” خدا باعث و بانی بدبخت شدن جوونامون رو لعنت کنه. خدا به زمین گرمش بزنه که چنین بلایی سر بچّه هامون می یاره!” و خلاصه هیچ کس، از دوست و آشنا و فامیل گرفته تا در و همسایه دل خوشی از پدر نداشت ...
وحشت طاها کوچولو از شکنجه های سیاه
مقابل قاضی هادی سبحانی قرار گرفت، راز این کودک آزاری تلخ را فاش کرد و گفت: همسرم به اتهام مواد مخدر در زندان به سر می برد. برای همین من و طاها همیشه تنها بودیم تا این که چند وقت پیش با پسری 20 ساله به نام سعید آشنا شدم. سعید قصد داشت با من ازدواج کند. برای همین مرتب به خانه من رفت وآمد می کرد. تا این که روز حادثه در حالی که پسرم با سعید در خانه بودند، من برای انجام کاری از خانه بیرون رفتم. چند ...
ادعاهای متهم به قتل پسر ایرانی در ناگایای ژاپن/ تیم درمانی بیمارستان ژاپن، میلاد را کشت
اصلا زن و بچه ای نداشت. وقتی کشته شد همه روزنامه ها در ایران نوشتند که او با همسر و دخترش زندگی خوبی در ناگایا داشت. اما این طور نبود. آن زنی که با او زندگی می کرد در واقع نامزدش آماندا بود. آنها با هم زندگی می کردند اما هیچ وقت ازدواج شان را به صورت رسمی ثبت نکرده بودند. در ژاپن این طور است که وقتی پسری ایرانی با دختری ژاپنی ازدواج می کند بعد از اینکه ازدواجش را ثبت کرد، شناسنامه و مدارک ازدواجش را ...
میزبان ساندویچ خورهای مشهور کجاست؟ +عکس
ساله بودم. چند نفر آمدند مغازه و شروع کردند به فحاشی و میزها را به هم ریختن. من هم یک چوب آوردم و همه را زدم. ساعت یک نیمه شب ما را بردند کلانتری و از من شکایت کردند که مأموران قانون را زده ام. من هم گفتم اینها لباس شخصی بودند. برای همین دادگاه رأی داد که آنها خلع لباس بشوند. حسین آقا پس از ازدواج تصمیم می گیرد امیریه را رها کند و به هفت حوض بیاید: راستش را بخواهید بعد از ازدواج خرج و ...
دلم برای همسرم تنگ شده است
.... من عضو باند یاکوزاها نیستم. مگر در ژاپن قاچاقچی مواد مخدر نبودی؟ قاچاقچی بودم؛ ولی عضو باند یاکوزا نبودم. چند وقت پیش به ژاپن رفتی؟ 13 سال پیش بود که رفتم. آن زمان 18 ساله بودم. دو سال در آلمان ماندم و بعد از آن به ژاپن رفتم. چرا رفتی؟ می خواستم پول دار شوم. به من گفته بودند اگر به خارج بروی و کار کنی، می توانی در مدت کوتاهی بار خودت را ...
همسر شهید بودن، یک حس ویژه است
، انقلابی بودند و زمان جنگ هم رزمنده. امیرم متولد 15 خرداد سال 1367بود، به قول خودش روز قیام خونین مردم علیه طاغوت به دنیا آمده بود. همسرم بعد از سه سال تحقیق پیشنهاد ازدواجش را با خانواده من مطرح کرد. امیر خادم امامزاده علی اکبر چیذر بود و من را هم در آستان امامزاده دیده بود. من و امیر در تاریخ 13خرداد ماه 1392با هم عقد کردیم. دو سال و نیم عقد بودیم و تازه قرار بود زندگی مان را شروع ...
ماهیّت قتل را درک نمی کردیم
گفتند که خواسته شان قصاص است. بعد از ختم جلسه بود که شهاب و اردلان به قصاص و لیلا به 15 سال زندان و 99 ضربه شلاق محکوم شد. بخش دیگر پرونده در مورد دو پسر نوجوان – حامد و ناصر- برای رسیدگی روی میز قضات دادگاه اطفال قرار گرفت و دو متهم روز گذشته مقابل هیئت قضایی قرار گرفتند. حامد در شرح ماجرا گفت من هنگام حادثه 17 ساله بودم و درک درستی از اتفاقی که افتاد نداشتم. آن روز برادرم شهاب ...
انجماد رابطه ها در سکوت سرد خانواده
زندگی شان گلستان است و آن دو نفر گل و بلبل. بعد از مدتی متوجه شدیم سارا در زندگی اش با بدرفتاری همسرش روبه رو است و این برای زنی که شش سال تمام برای به دست آوردن یک مرد تلاش کرده شکست بزرگی بود. سارا هر روز با شوهرش بیشتر از قبل به مشکل برمی خورد و در مقابل همه مشاجرات، دنیایی از سرخوردگی، افسردگی و غم شدید در درونش جمع کرده بود. اگرچه سارا در زندگی مشترکش با مردی ازدواج کرده بود که دچار بدرفتاری ...
روایتی از اعتیاد دختر 17 ساله به شیشه/ افزایش زنان معتاد در وضعیت هشدار قرار دارد
فرار کردم. می خواستم با کسی که دوستش داشتم ازدواج کنم. پدرم اجازه نداد. آن بی معرفت هم خیلی زود زن دیگری گرفت. دلم شکسته بود. یک روز وسایلم را برداشتم و از شهرمان به تهران آمدم..... (بغض می کند) وقتی من به تهران آمدم 25 سال داشتم. با خودم گفتم اینجا کار می کنم و برای خودم زندگی مستقلی درست می کنم . اما نشد. همان روز اول در پارک گرفتار سعید شدم. با هزار وعده و وعید من را به خانه اش برد ...
سیاست مثل موجی است که آدم را با خودش می برد، ولی می خواهم خودم باشم/ فیلسوف با نوشته هایش وارد معرکه می ...
بحث فلسفی می کنید؟ نه آنها اصلا فلسفه من را قبول ندارند. بعد هم من در خانه و زندگی شخصی خیلی حرف های فلسفی نمی زنم. مثل همه آدم ها درباره خانه و غذا و مسائل روزمره حرف می زنیم و تا وقتی از من سوال نپرسند، من حرف فلسفی نمی زنم و خب تقریبا همیشه هم از من چیزی نمی پرسند. اصولا من زندگی را زندگی می کنم، فلسفی اش نمی کنم. فلسفه بد نیست ولی نمی گذارد به زندگی ات برسی. زندگی فیلسوفانه زندگی ...
تن تن نماد قدرت غرب است
دو سال بعد، شروع به نوشتن قصه کردم. تقریباً اسفندماه سال 1360 بود که داستانی نوشتم به اسم قلعه ی شاه مال منه . این داستان مبنای ورودم به صداوسیما شد. اولین برنامه ای هم که شروع کردم، برنامه ی قصه ی ظهر جمعه بود. در آن دوران با آقای رهگذر آشنا شدم و همان آشنایی مبنایی شد برای نوشتن در عرصه ی ادبیات کودک و نوجوان. در رابطه با اینکه چرا برای این گروه سنی می نویسم، باید بگویم معمولاً ...
عاشق جمشید شدم/ او کاری با من کرد که مجبور شدم هر روز به خانه اش بروم
به گزارش سرویس حوادث “ جام نیوز” ، همه خواهران و برادرانم ازدواج کرده بودند. من آخرین فرزند خانواده بودم و سال آخر دبیرستان را می گذراندم. پدر و مادر پیرم سعی می کردند آنچه را که دوست دارم برایم فراهم کنند. در واقع آنها هیچ کاری به کارم نداشتند و مرا آزاد گذاشته بودند. آن روزها خودم را برای کنکور آماده می کردم که یک روز مردی به ظاهر آرام و با شخصیت که سر راهم ایستاده بود توجهم را به ...
ارتباط هوس آلود دختر 21 ساله با دوست پدرش / پدر از دختر را در مسیر کثیفی انداخته بود
. مادر از آن به بعد اصرار می کرد و می گفت به هر قیمتی شده باید ترک اعتیاد کنم. او در اولین گام، طلاقش را از پدرم گرفت. می گفت نگران دو خواهر دیگرم است که مبادا بلایی سر آن ها بیاید. با اینکه قرار بود با مادرم زندگی کنم و دایی ام خرج زندگی مان را برعهده گرفته بود، اما با پدرم قطع ارتباط نکردم. اراده ای برایم نمانده بود و نمی توانستم ترک کنم. برای همین به دیدن پدرم می رفتم و با هم مواد می کشیدیم. در این ...
مجموعه داستان طنز/ ماجراهای علی غصه خور!
، نه علی مردان خان، نه علی بابا، هیچ کدام شبیه من نیستند. درکوچه و خیابان، زن و مرد، کوچک و بزرگ، رییس و مرئوس و همه و همه، مرا به نام "علی غصه خور" می شناسند! نمی دانم چه کارکنم؟ من همیشه و در همه حال، غصه مردم را می خورم، طوری که ابدا فرصت نمی کنم تا سهمیه چندکیلویی غصه روزانه خود و خانواده ام را بخورم! من شب و روز برای دردها و مشکلات کوچک و بزرگ هموطنان و شهروندان و همسایگانم غصه می خورم، به گونه ...
خبرنگار معروف ایرانی در سوریه: تهران راهم ندادند مستقیم بغداد!
شمشادی پیداشده و اندک تجربه ای دارد شما از تجربه اش استفاده کنید. من وقتی این حرف را زدم، گفتند پست می خواهید؟ الآن شما به کدام یک از خبرنگاران صداوسیما آموزش خبرنگاری در جنگ و بحران داده اید؟ اگر هم دادید چه مقدار کاربردی بوده است؟ تاکتیک های رسانه ای یادش داده اید؟ چرا توی رسانه نمی خواهی از خبرنگاری که سال های زیادی تجربه خبرنگاری در جنگ را دارد استفاده کنی؟ دوست دارید چه تریبونی در ...
ارتباط پنهانی با زن صیغه ای برای فروشنده دردسرساز شد
روز نو : به مغازه ام رفت وآمد می کرد و می گفت غریب است و کس وکاری ندارد. ارتباط ما از طریق فضای مجازی شروع شد. ادعا می کرد قرار است دویست سیصد میلیون تومان ارث به او برسد. وسوسه ام کرده بود و به طور پنهانی به عقد موقت هم درآمدیم. دو ماه بعد از ازدواج مخفیانه مان، برای رهن خانه اش از من پول خواست. می گفت به محض آنکه پول ارثیه دستش برسد، دوبرابر این مبلغ را پرداخت می کند. به او ...
بعضی مسئولین از خدا نمی ترسند ولی از خبرنگار می ترسند/ما خبرنگاران آرزوی بی خیالی داریم
به گزارش "کوگانا"، افرادی که برای رفع مشکلات و مسائل موجود، از توانایی خود در نوشتن استفاده می کنند و آنچه را که به زبان نمی توان بیان کرد ، با نگارش روی کاغذ عنوان می کنند . خبرنگاران، قشری زحمتکش هستند و کار سخت و مسئولیت سنگینی به دوش می کشند . رسالت بزرگ آنها بیان واقعیت های جامعه است. یکشنبه 17مردادماه روز خبرنگار است و درمنطقه ما چند خبرنگار فعال و باتجربه کار می کنند و ساکن این منطقه هستند،. به ...
مردم 6 روستا به علت خشکسالی خانه هایشان را ترک کردند
یک ساعته و نیمه را پیاده رود، در گرما، در سرما، حرف که می زند انگار از روی کتاب می خواند: من و دخترعموهایم هر روز ساعت 6 صبح راه می افتیم، ساعت 7:30 می رسیم مدرسه. همه از کلاس اول تا ششم هستیم. از باقرآباد تا چند کیلومتر آن طرف تر، خبری از مدرسه راهنمایی نیست: به ما گفتن که می خواهند یک مدرسه راهنمایی برایمان بزنند. خیلی دوست دارم تا آخرش بخونم. می خواهم معلم شوم. چشمانش برق می زند ...
تدریس با لپ تاپ در کلاس بدون برق/معلمی که اسیر محبت مردم روستا شد
لپ تاپم را با خودم می بردم؛ اما شارژ لپ تاپ که تمام می شد من دیگر کاری نمی توانستم انجام دهم. به فکر این بودم که یک جور برق را به روستا بیاورم، اما چطور می توانستم این کار را بکنم؟ تا اینکه یک روز داشتم از میدانی در نزدیکی خانه مان رد می شدم و چشم ام به میوه فروش هایی افتاد که میوه ها را بار وانتشان کرده بودند و با تاریکی هوا، لامپی را بالای بارشان روشن می کردند. لامپ بالای بار وانت مرا به فکر ...
نگاهی به ازدواج های فصلی بازیگران سینما +عکس
: ترجیح می دهم به عنوان یک رفتار مقاومتی در برابر این جنس از هیجان برای دانستن زندگی شخصی، کاملا به حق در برابر همه اعلام کنم دوست ندارم درباره زندگی خصوص ام روی آنتن رسانه ملی حرف بزنم. اگر می خواستم حرف بزنم به جای خانه در خیابان زندگی می کردم. دوست ندارم کسی درباره زندگی خصوصی ام از من سوال بپرسد. زندگی خودم است مال خودم است. *هدایت هاشمی و ازدواج مجدد در میان خبر و شایعات ...
برای ازدواج آزمایش مو انجام دهید
اتحاد خبر: به شوهرم گفتن برو آزمایش عدم اعتیاد بده! وقتی عدم رو می چسبونند به اعتیاد یعنی این آزمایش ها فرمالیته است و جواب ها منفی. زنی جوان درحالی که با غضب چند برگه را در لابه لای یک پوشه زیرورو می کند، پشت به پشت شوهرش نشسته. روزنامه شهروند - بهناز مقدسی: همه آنهایی که ازدواج کرده اند یا می کنند، قبل از ازدواج باید آزمایش عدم اعتیاد بدهند که خب البته نادر است شاداماد یا عروس خانم ...
گفت وگو با زن بیوه که برای ازدواج مجدد دست به کار بسیار کثیفی زده بود +عکس
...، گفتم بچه ام سرش درد می کند و قرص سردرد می خواهم. او هم به من قرص متادون داد. شوهر معتادم زمانی که سارا کوچک بود به او متادون داد، حالش خیلی بد شد و بچه را بیمارستان بردیم اما بعد از درمان حال سارا خوب شد. چرا سارا را کشتی؟ بعد از طلاقم سارا به اجبار و اصرار خانواده شوهرم با من زندگی می کرد و من مجبور به نگهداری از او بودم. از طرفی، از زمانی که از همسرم جدا شدم ...
زندگی در حاشیه فقر و بیکاری/ گاراژ هایی که در شلوغی گم می شوند
هر کدام از این اتاق ها 3 میلیون تومان پول رهن و ماهی 300 هزار تومان اجاره می گیرد و در هنگام تهیه گزارش مشغول شستشوی اتومبیل گران قیمت خود در باغ پشت کاروانسراست. ستاره اهل زابل است که از کودکی به همراه خانواده به گرگان مهاجرت کرده است. تنها 14 سال داشته که با مردی افغان ازدواج و یکی دو سال پس از آن به تهران مهاجرت کرده است. حالا 9 سال از آن زمان می گذرد و یک دختر و پسر بدون شناسنامه ...
اعتراف به جنایت خونین در مزرعه
با هم درگیر شوید؟ در حال رانندگی بودم و او در کنار من نشسته بود و با هم به سمت خانه در حرکت بودیم که ناگهان صفر حرف های زشتی زد که من به شدت عصبانی شدم، آنقدر عصبانی بودم که حتی می خواستم به سمت تریلری که از روبه رو به طرف مان می آمد بروم و دست به خودکشی بزنم. او چه حرفی زد که حاضر به خودکشی هم شده بودی؟ صفر از من خواست همسرم را طلاق بدهم. بعد هم مسائل دیگری را مطرح کرد که ...
سالروز آسمانی شدن تیز پرواز آزاده شهید حسین لشگری / اولین اسیر و آخرین آزاده جنگ
پرواز کند، همه چیز بجز لقای معبود، در نظر او بی ارزش می شود. حسین لشکری هم بر اساس این بینش پرواز کرد، و به مهاجر الی الله شهرت یافت. روح بلند او بر بام قله های سربلند ایران اسلامی شاد باد. این خلبان سرافراز سرانجام در روز نوزدهم مرداد سال 1388 بر اثر عارضه های ناشی از دوران اسارت در سال های جنگ تحمیلی به شهادت رسید. شهید حسین لشکری در مصاحبه با رسانه های جمعی در سال 1387 ...