سایر منابع:
سایر خبرها
نرگس محمدی: فکر می کردم معروف شوم، یکی در خانه را می زند
است که من کمی در موسیقی خنگ هستم و هر کاری می کنم نمی شود. کلاس سنتور رفتم و آخرش آهنگ تولد یاد گرفتم و برای گیتار سه چهار ماه استاد به خانه ما آمد، اما الان هیچ چیزی از نواختن گیتار یادم نیست. او همچنین در پاسخ به این سئوال که چرا در سن 32 سالگی ازدواج نکرده است، چنین پاسخ داد: تا سن 24 و 25 سالگی خواستگار داشتم، از 25 سالگی به بعد دیگر خواستگار نداشتم و به خصوص از وقتی وارد حرفه ...
پژاک یا داعش هر که باشد از ما سیلی می خورد
خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : از همسر شهیدتان بگویید. گویا یک شهید واسطه ازدواج شما شده است؟ حجت متولد اول خرداد سال 1364 بود. بعد از دو دختر متولد شد و اولین پسر خانواده شان بود. نام مستعارش محسن بود. مادر ایشان هر کدام از فرزندانشان را به یکی از ائمه متوسل کرده و سپرده بود. مادرشوهرم تعریف می کرد که هنگام تولد محسن روزه دار بوده و او را از همان ابتدا به حضرت ...
پایان دوستی با رفیق نارفیق در کلانتری
طرفی مادرم می گفت اگر روی حرف دایی ات یک کلمه حرف بزنی دیگر مرا مادر صدا نزنی. مانده بودم چه کنم. من حتی با میثم صحبت درست و حسابی هم نکردم. تا چشم به هم زدم دیدم رخت سفید عروسی پوشیده ام و سر سفره عقد هستم. من با دلهره و نگرانی جواب بله گفتم و خودم را دست سرنوشت و تقدیر سپردم. دوران عقد ما یک سال به طول انجامید. بعد از آن هم با کمک های مالی پدر شوهرم زندگی جدید خود را آغاز ...
کاش صدای بلبل به موسیقی ایران برگردد
...> هدف مشخصی دارم و از بچگی هدف گذاری کردم اما هرگز برای خودم انتهایی نگذاشتم. بیشتر دوست دارم از مسیر این سفر لذت ببرم تا این که به قله برسم. البته که قشنگ ترین اتفاق بشر این است که روی قله ها بایستد. من بارها این لحظه را به واسطه مادرم که کوهنوردی می کند، تجربه کرده ام. اما باز هم دوست دارم از مسیر لذت ببرم. در طول شبانه روز دائم در حال فعالیت هستم و تمام زندگی ام در این خلاصه شده که از مسیر ...
نرگس محمدی به خودش نمره 100 داد/ از 25 سالگی هیچ خواستگاری در خانه ام را نزد!
من گفت اگر دانشگاه قبول شدی اجازه می دهم بروی در کلاس های بازیگری شرکت کنی که همان سال اول قبول شدم و ثبت نام کردم. نمی دانم چطور به طور حرفه ای وارد بازیگری شدم اما خدا خواست که بعد از تمام شدن کلاس ها خیلی زود وارد بازیگری شدم. این بازیگر تلویزیون و تئاتر در پاسخ به سوال مهران مدیری که پرسید چطور بازیگری هستی؟ گفت: خودم فکر می کنم بازیگر خوبی هستم. از صد به بازی خودم نمره صد می دهم ...
هنگام عصبانیت در یک لحظه کاری کردم که هرگز قابل جبران نیست
. من مرد آرامی هستم اما آن روز خیلی عصبانی شدم و کار وحشیانه ای انجام دادم . نمی خواستم او را بکشم. همه چیز کاملا اتفاقی پیش آمد. آن روز عاطفه به مادرم فحش بدی داد و من که عصبانی شده بودم دستم را روی دهانش گذاشتم تا اینکه عصبانیتم تمام شد. شاید یک دقیقه هم طول نکشید. کنار هم در ماشین نشسته بودیم و در حال جر و بحث بودیم. بعد به کنار رفتم و دیدم که بیهوش شده است. نزدیکش رفتم و دیدم که نفس نمی کشد و ...
نرگس محمدی: غیر از بازیگری هنر دیگری ندارم!
...، درباره نحوه ورودش به تلویزیون گفت: از همان اول که خواستم انتخاب رشته کنم، دوست داشتم وارد رشته هنر و بازیگری شوم. خب، نشد و پرستاری خواندم و بلافاصله بعد از ورود به دانشگاه، کلاس های بازیگری را شروع کردم و بعد از اتمام کلاس ها کارم را در تئاتر و تلویزیون آغاز کردم. وی در ادامه با بیان اینکه من از صد، نمره صد را به بازیگری خودم می دهم، در خصوص حضور کمرنگش در دیگر کارهای تصویری بیان ...
ماجرای ممنوع المنبر شدن شهید باهنر/ توصیه شهید باهنر به جوانان
: رفتار شهید باهنر در خانواده به ویژه با پدر و مادر چگونه بود؟ خانم باهنر: شهید باهنر از نظر اخلاقی بسیار خوش اخلاق بودند و با پدرو مادر رفتاری خوب و صمیمی داشتند. پدر ما پیشه ور ساده ای بودند وبا وجود شرایط زندگی سخت مادی اما همیشه شاکر نعمات خداوند بودند و می گفتند غرق در نعمت هستیم؛ مادرم هم مکتب خانه داشتند. معمولا در آن زمان خانواده هایی که پسر داشتند، دوست داشتند پسرشان کمک دست ...
10 سال زندان به خاطر بدهی 2 میلیونی به خواهر!
قرار است خواهر کوچک ترم ازدواج کند، با خوشحالی اعتیادم را ترک کردم و به خانه مادرم برگشتم اما آنها اجازه ندادند در جشن عروسی شرکت کنم و حتی تلفن هایم را جواب نمی دادند. زخمی بودم. دنبال راهی برای انتقامجویی و جلب توجه! بنابراین یک شب که آنها به مراسم پاگشا دعوت بودند، پنجره را شکستم و وارد خانه شدم. مقداری از طلاها را برداشتم و سراسیمه به خانه دوستم رفتم. طلاها را به برادرش امانت سپردم تا وقتی آتش ...
زندگی در کنار آقا محمد برایم افتخار است/دولتمردان به فکر اشتغال فرزندان ایثارگران باشند
را شروع کردیم. البته زندگی ساده و بی آلایش من و همسرم در کنار پدر و یکی از خواهران آقا محمد شروع شد و من همسرم در یکی از اتاق های کوچک خانه پدر همسرم زندگی می کردیم. من از مشکل اعصاب و روان همسرم اطلاع داشتم و بعد از ازدواج شاید هر روز منتظر بودم که برای اولین بار شاهد آن باشم، ولی این اتفاق چند ماهی به درازا کشید. گاهی پیش خودم فکر می کردم شاید حال همسرم خوب شده است. ولی اطرافیان می ...
علف ها آواز می خوانند!
خوب هم می خواندم البته؛ نه هر کتابی را. بیشتر کلاسیک های آمریکا و اروپا را در آن سال ها خوانده ام. این همان زمانی بود که می گویید با خودتان قرار گذاشته بودید نویسنده شوید؟ بله؛ اما مهم تر از این تصمیم یاغی بودنم بود. من نوجوان بسیاربسیار یاغی و عصیانگری بودم. مثلا چون پدر و مادرم تلاش می کردند از نظر تحصیلی بهترین شرایط را برای من مهیا کنند، من به طورکلی تحصیل را کنار گذاشتم و به ...
رونق در فروش آثار سینمایی و دغدغه های این صنعت/ نگاه اجتماعی - فرهنگی روزنامه ها
: تفکیک جنسیتیِ زن و مرد شامل همه مسائل نیست. البته چه بخواهیم و چه نخواهیم مقرراتی بالاجبار از باب جنسیتی وضع می شود، مثلا درباره مرخصی زنان در مدت زایمان، ایام شیردادن یا محدودیت های دیگری که بعد از ازدواج درباره زن متأهل به وجود می آید؛ اما یک مساله بسیار مهمی که به چشم نمی آید و نسبت به زنان اجحاف می شود؛ مساله مالکیت هایی است که در دوره زناشویی به دست می آید. نویسده در ادامه این مطلب ...
خودم را به "پاکت" نفروخته ام / همه هزینه هیئت اصفهان را از جیبم دادم
. البته در کنار این اجراهای سرود و تواشیح، قرائت قرآن کریم را به جدّ دنبال کردم تا جائی که چندین مقام برتر در سطح مدارس، شهر و استان را به دست آوردم. تا اینکه وارد دبیرستان شدم و در این مقطع هم مادرم از دنیا رفت. ایشان یک بیماری سخت گرفتند و متأسفانه به معالجه هم نرسیدیم. دقیقاً این اتفاق تلخ مردادماه سال 74 که تنها 17 سال داشتم و بیشتر مشغول تحصیل بودم، افتاد. خیلی ایشان علاقه داشت من مداحی کنم. ...
مرد برادرکش در یک قدمی چوبه دار
... من بودم که گردن برادرم را گرفتم و پدرم در قتل او نقشی نداشت. بعد از قتل خیلی ترسیدم و تنها کاری که به ذهنم رسید این بود که از پدرم کمک بگیرم تا جسد را از خانه دور کنیم و گیر نیفتیم. گفته های متهم مورد تأیید پدرش هم قرار گرفت و او نیز گفت که در قتل نقشی نداشته است. با پایان جلسه رسیدگی و با توجه به درخواست ولی دم مهران به قصاص محکوم شد. رأی صادره در دیوان عالی کشور مورد تأیید قرار گرفت و در صورتی که دختر 14ساله اعلام رضایت نکند، عموی جوان پای چوبه دار خواهد رفت. ...
سیل کبودروستایی که فقط یک خانواده ساکن دارد/ 37 سال است بدون یک همسایه در این منطقه زندگی می کنیم
سالگی از دنیا رفت در خانه تنها بود و زمانی که پدرم به خانه باز می گردد متوجه می شود همسرش فوت کرده است . پس از مدتی پدرم با رضایت ما و به دلیل تنهایی و شرایط سخت زندگی در روستا دوباره ازدواج کرد. چشمانش پر از اشک شده است، بغضش رو فرو می دهد و می گوید: مادرم زن زحمت کش و مهربانی بود. ازسن 12 سالگی با پدرم در این روستا رندگی می کرد و باتمام سختی ها بیش از حد مهمان نوازبود وهمیشه خنده بر ...
ماجرای پناه بردن دختر جوان در نیمه شب به کلانتری
تدبیر24 : "زهرا" دختر 18 ساله ای که نصف شب خود را به ستاد فرماندهی انتظامی اردبیل رسانده بود پس از دستگیری توسط ماموران کلانتری 12 "فلسطین" التماس کنان به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری کفت: از شما می خواهم مرا به بهزیستی تحویل دهید دیگر نمی خواهم با پدر و مادرم زندگی کنم. او ادامه داد: از وقتی چشم باز کردم پدرم مواد مصرف می کرد و آدم بی مسئولیتی بود ،من فرزند اول خانواده بودم، مادرم ...
33 سال انتظار برای پاگشایی از مسئولان بنیاد!
انجمن اسلامی و در خصوص مسائل روز صحبت می کرد. ما به گمان اینکه حرف های شنیده از اطرافیان را بر زبان می آورد، به سخنانش اهمیت نمی دادیم. در 16 سالگی برای نخستین بار حرف از اعزام به جبهه را در خانه مطرح کرد و با مخالفت شدید مادر و پدرم رو برو شد. در چنین شرایطی دیگر حرف از جبهه نمی زد، تا اینکه یک روز به صورت پنهانی ثبت نام کرد و رفت. پدر و مادرم با دریافت حکمی مبنی بر اینکه ...
ازدواج بازیگر مشهور ایرانی با دختری 43 سال کوچکتر از خودش +عکس
بعد از بیماری وقتی کاری را خواندند و شنیدم اصلا مانده بودم که واقعا این صدای خودش است؟ چیزی که واقعا می خواهم این است که رضا یک بار دیگر بتواند بخواند. هیچ برنامه ای برای کار مشترک با همسرتان نداشتید؟ رضا: دلم می خواست اگر فیلمی ساختم که نقش خوبی داشت به او بدهم. طرحی از زندگی خودم را فیلمنامه کرده ام که اگر روزی آن را ساختم نقش مادرم را به تارا می دهم. شبیه مادرتان هستند؟ ...
حلقه طلایی ازدواج در محاصره حلقه های ضدفرهنگی/ترس از طلاق، بازارآزاد رابطه جنسی، چشم و هم چشمی سرحلقه ...
و مادرم را ندارم، ما مستأجریم و پدرم کارگری است که حقوق او خرج خورد و خوراک ما را می دهد با این گرانی ها برای خرید جهاز و نگاه طبقاتی که خانواده پسرها برای خواستگاری از دختر دارند، چطور می توانم به ازدواج در ده سال آینده فکر کنم! باید جوایی کاری برای تأمین مخارج ازدواجم باشم. سمانه یوزباشی، دختری سی و هفت ساله و مجرد است، او نه از نظر ظاهر مشکل خاصی دارد و نه از نظر خانوادگی، دانشجوی ...
جنگ روانی ایرانی نمایان در فضای مجازی
ضعف دستگاه های تبلیغاتی و رسانه ای کشور، با وجود برنامه ریزی های موذیانه و حساب شده شبکه های ماهواره ای بیگانه و فضای مجازی آلوده، اجازه تجدید زمان های تلخ گذشته را نخواهد داد. چند شب پیش وقتی تلویزیون خودمان را روشن کردم، از سه شبکه، برنامه آشپزی و پخت و پز همزمان پخش می شد! خیلی تأسف خوردم و در شگفتی شدم که چطور سه شبکه برنامه آشپزی پخش می کنند و شبکه من و تو الگوی برنامه سازی رسانه ای ما ...
کی مرام: مشکل با امکان مینا ایدئولوژیک است
خود نسبت به کشورهای منطقه توجه کند. پرداختن به جزئیات و دوری از کلیشه و شعار من فیلم را بسیار دوست دارم و روی تمام جزئیات روابط آن فکر شد تا یک کار شعاری و کلیشه ای ساخته نشود. ازبرخورد اول مینا و مهران در خانه مخاطب احساس می کند مینا یک جوری هست. بعد روند کار را به گونه ای ترتیب دادیم که درام درست شکل بگیرد. مهران نگران حریم خصوصی زندگی و عشقش است که باور دارد از دست رفته و در ...
❖ گفتگوی تفصیلی با مادر شهید صالحی زاده؛ مادری که پیکر بی دست فرزند شهیدش را در آغوش گرفت/تنها وصیت پسرم ...
از خانواده ی انقلابی تربیت می شود و زنجیره این نسل می شود حاج خانم مقداری از خودتان قبل و پس از ازدواج برایمان بگویید؟ در دوران جوانی در خانواده ای متدین و پایبند به آرمان های انقلاب زندگی می کردم، خدا را شاکرم زندگی خوبی در کنار پدر و مادرم داشتم، زندگی که سرشار از مهر محبت به دور از هرگونه غم غصه بود. دست تقدیر در زمانی که قصد ازدواج را داشتم، همسری متدین شجاع ، با شهامت و ...
باستان شناسِ تمدن 5 هزار ساله
شما چه بود؟ مادرم کارمند اداره مالیات بود و پدرم مهندس بود و در تلویزیون کار می کرد. در محیطی که شما در آن رشد کردید عنصر کتاب چقدر نقش داشت؟ در واقع شما در دوران کودکی و نوجوانی چقدر اهل کتاب بودید و اینکه پدر و مادر شما هم اهل کتاب بودند؟ بله.پدرم زیاد کتاب می خواند و زیاد هم سفر می کرد. من با ایشان به مکزیک و ایتالیا و مصر رفتم. تا الان ما در خانواده مان، باستان شناس نداشتیم ...
قصه غم انگیزکودکانی که معتادمتولد می شوند
بزرگ شدم که پدر ، مادرم دوخواهر و برادرم نیز معتاد هستند، از وقتی که بزرگتر شدم زندگیم فقط منحصر به مواد بود وبس ، در خانه ما همه نوع موادی از شیشه تا هروئین و تریاک مصرف میشد. پدرم چندسالی است که فوت کرده و مادرم نیز با سابقه دوم به دلیل نگهداری و حمل مواد مخدر در زندان به سر می برد. هروئین ، شیشه ، تریاک و شیره ، متادون همه چی مصرف کردم و دوبار هم در بیمارستان شهید بهشتی ...
خاطره شهرام ناظری از بازداشت چند ساعته
ترواد مهتاب می درخشد شب تاب را می خوانم قهر کردند، زیرا کار من برایشان خیلی عجیب بود. - بسیاری در سی سال گذشته غیر از شبیه هم خواندن و کوتوله بودن چیزی ارائه نداده اند. نتیجه هم این می شود که دیگر هیچکس امضاء خودش پای ساز و آوازش نیست. - سی وهفت سال است به صداوسیما نرفته ام. این خیلی سخت است چون قرار بود آنجا خانه ما باشد. در حالی که استخدام رسمی این سازمان بودم، چرا نباید به ...
شهیدی که وقت نماز خواندن اشک می ریخت
، ماشین را همان جا می گذاشت و پیاده می رفت. یک روز به او گفتم: چرا با ماشین نمی روی؟ به من گفت: ماشین جزو اموال بیت المال است و نمی شود از آنها استفاده کرد. من در آن دنیا دنبال خانه ساختن هستم به او گفتم: تو که این همه کار برای مردم انجام می دهی، برای خودت خانه ای هم دست و پا کردی یا نه؟ گفت: بله، دارم برای خودم خانه درست می کنم. به او گفتم: می خواهم خانه ات را ببینم. گفت: من در ...
حال و هوای حرم ثامن الحجج (ع) در روز زیارتی امام رضا(ع):بارگاه خورشید طوس قلب همیشه تپنده دلدادگی و تعلق ...
روز زیارتی امام رضا (ع) نشاطی معنوی دارد و دل ها قرار ندارد برای زیارت و باید همراه شوم با سیل عاشقان به سوی حرم دوست؛ امروز گنبد طلای مولایم آرزوست. به گزارش خبرگزاری فرهنگ رضوی، به یاد دارم بچه که بودم دختری پرشور همراه پدر جمعه را میهمان سفره معنویت امام رئوف می شدیم و من و خواهرم روی فرش های قرمز حرم می دویدیم و همه زوار را متوجه خودم می کردیم. و باز جمعه ای دیگر رسیده و قرار ...
بیماری عجیب شهره سلطانی را بشناسید
در کارم ایجاد کرد، 9ماه خانه نشین شدم و از دنیای بازیگری فاصله گرفتم. من که از نوجوانی فعالیت کرده ام برایم سخت بود که روزهای زیادی در خانه بنشینم و کار نکنم. این بود که اضطراب بیشتری هم سراغم آمد. تورم زبان و حلقم باعث شده بود صدایم درنیاید، به راحتی نتوانم صحبت کنم و شاید باورتان نشود بعد از مدتی لکنت زبان هم گرفتم. به علاوه چهره ام تغییر کرده بود و چاق هم شده بودم. در نتیجه دچار شوک فشار روانی ...
انکار معصومه از تکه تکه کردن مرد هوس باز در حمام
در جایگاه ویژه ایستادند و برای زن جنایتکار حکم قصاص خواستند. معصومه در دادگاه سناریوی تازه ای را به عنوان انگیزه جنایت مطرح کرد و گفت: من صاحب یک شرکت بودم و در سال 83 در زمینه کاری با علیرضا آشنا شدم. او پس از مدتی به من ابراز علاقه کرد. ولی به او گفت صیغه یک مرد هستم و اگر به من علاقمند شده باید از شوهرم طلاق بگیرم و به عقد دائم او دربیایم. علیرضا هم قبول کرد. به همین خاطر ساعت 12 شب سوم ...
ارتوپدی ایران جزو 5 کشور اول جهان است
در این صورت به راحتی می گذرد. من هم به ایشان گفتم من کلا از پزشکی بدم می آید، از خون بدم می آید و نمی توانم تحمل کنم. گفت تو بخوان اگر بعد از 1 سال نخواستی بیا و هر رشته ای که خواستی انتخاب کن. به دانشگاه پزشکی اصفهان رفتم و آنجا ثبت نام کردم. یک سال اول از پزشکی متنفر بودم سر کلاس ها حاضر نمی شدم که از دانشگاه اخراجم کنند که نکردند در سال دوم که عشق وارد زندگیم شد کم کم علاقه به این رشته پیدا ...