سایر خبرها
خدایا! هجرت برای رضای تو کردم
...، تا بتوانیم در تاریکی ها از آن استفاده کنیم . خداوندا! لذت عشق عبادت هایت را به ما بچشان، که بهترین لذت هاست . خدایا! تو که بهتر می دانی من علاقه زیادی به پدر و مادرم و برادر و خواهرانم و اقوام و دوستانم دارم، ولی برای من عزیزتر از آنها اسلام است. وقتی که اسلام در خطر باشد، باید برای رضای خدا از همه اینها گذشت. دیر یا زود باید همه این راه را بروند و چه بهتر است ...
پوستر فیلم "عروس" را در اتاقم نصب کرده بودم/ خودم را به "پاکت" نفروخته ام / همه هزینه هیئت اصفهان را از ...
من دوست دارم بازیگر و مشهور بشوم؛ عیناً می گفت من همه این ها را برای تو دعا کردم ولی نه این طوری! گفت: تو مرا راضی کن و دل مرا بدست بیاور و خداوند همه این ها را به تو می دهد اما با عزت و آبرو. ما هم نمی فهمیدیم و در فضای خودمان غرق بودیم. من دعا کردم تو مداح بشوی روز آخر هم همین طور گفت: به خاطر این که تو به خاطر من از چیزی که دوست داشتی دست کشیدی برایت دعا می کنم امام حسین(ع ...
ابوهادی مصداق ارتش یک نفره بود
گویای آن است که این پدرها و همسرها بهترین همسران و پدران هستند و علاقه زیادی به خانوادشان داشتند و ابدی برای خانواده هایشان ماندند و همیشه می گویم همسرم را از دست ندادم بلکه او را به دست آوردم و هر وقت در مشکلات به او متوسل می شوم و دل تنگی هایی دارم به واسطه شهدا و اهل بیت(ع) مشکلاتم برطرف می شود. * به نظر شما چگونه می توانیم راه شهدا را در جامعه خود ادامه دهیم؟ شهدای ما ...
کیمیا علیزاده: این مدال را تقدیم به شهید 17 ساله کردم / از ناراحتی دیگر نمی خواستم مسابقه بدهم / با پول ...
با خودش عهد بست 4 سال دیگر شگفتی بزرگ تری را رقم بزند و با طلای المپیک شادی را به همه ایرانی ها تقدیم کند. صحبت کردن با این دختر آن قدر دوست داشتنی بود که دلمان می خواست ساعت ها پای حرف هایش بنشینیم. وقتی یادمان می افتد کیمیا تازه 18 سال دارد و دست کم می تواند در 3 المپیک دیگر هم مدال بگیرد. او را روی سکوی با طلا تصور می کنیم و دلمان برایش غنج می رود. اظهارات علیزاده را در ...
بزرگ مردان کوچک تاریخ که در راه وطن جان دادند
باعث ناراحتی روح من می شود . از پدرم خواهش می کنم به عنوان پدر یک شهید، همیشه احساس وظیفه کرده و به وظایف اسلامی خود عمل بکند و امیدوارم پس از دوری من نگران و ناراحت نباشید. سلام من را به مادر مهربانم که سال ها برایم زحمت کشید برسانید. پدر من! همیشه به مستضعفان کمک کنید و در نمازهای جمعه شرکت کنید من با آگاهی اسلام را پذیرفتم و به راه اسلام رفتم. پدر عزیزم! مجلس ترحیم مرا ...
سردارانی که برای سر دادن آمده بودند
و انقلاب انجام دهم و در مدت هفده سال از عمرم، این زمان که عازم جنگ هستم از بهترین زمان عمرم می بینم. از پروردگارم تقاضا دارم که مرا در بستر نمی راند و مرا در راه قرآن و اسلام به دست شقی ترین بندگانش بمیراند. خداوندا تو از قلب ها آگاه هستی که چقدر عاشق امام خمینی هستم، چقدر به او و راه او دلبسته ام؛ چرا که خود او به اسلام وقرآن دلبسته است. آرزو دارم هزاران بار کشته و زنده می شدم فقط به ...
ازدواج بازیگر مشهور ایرانی با دختری 43 سال کوچکتر از خودش +عکس
. رضا: البته این راستگویی هم بلایی شده برایم. هرچه می گویم ممکن است دردسر بشود. تارا: این روحیه اش را هم دوست دارم؛ یعنی در هر لحظه چیزی برای خنداندن من می گوید. روحیه بشاش و خوبی دارد. به قول معروف خیلی دوست داشتنی است. شما چطور جناب رویگری؟ رضا: نمی دانم دقیقا چرا و از چه چیز تارا خوشم آمد فقط می دانم وقتی او را دیدم به دلم نشست. همین که دختری چندین سال ایران نباشد اما آنقدر ...
عاشقانه یک جانباز تقدیم به همسرش
خاکت زد جوانه همسرم ای محرم اسرار عشقم سینه ات گنج محبت را خزانه همسرم ای همدم راز و نیازم آگهی از ناله هایم عارفانه همسرم ای همرهم در شادی و غم مرهم دل، کیمیای مادرانه همسرم ای معدن جود و سخاوت در جهان هستی مرا در یگانه همسرم ای اوج غیرت در حجابت از وفاداری عفافت خالصانه همسرم ای طالع بخت سفیدت بر سعادت تکیه دارد شادمانه همسرم ای مالک ملک وجودم دوست دارم من شما را عاشقانه ...
پاسداری که بی تابی ریحانه هم او را از پرکشیدن باز نداشت
مناسبت سالگرد ازدواجمان. سالگرد ازدواجمان پیشاپیش مبارک. صبح روز یکشنبه 12 مهرماه 1394 را در لایه به لایه ذهنم حک کرده ام تا دم مرگ از یادم نرود. روز اعزام، خدایا چه لحظات سنگین و گران قیمتی، فقط گریه پشت گریه. پویا اما حرف می زد، می خندید و من را با کلام زیبایش آرام می کرد. گفت : خانم توکلت به خدا باشه ، من دوست دارم عمر نوح را بکنم ، اما محبت و عشق به اهل بیت آرام و قرار و از من گرفته ...
محمود جان تولدت مبارک
خداوند دلی را که قرآن را دریافته عذاب نمی کند. نماز را در اول وقت بخوانید زیرا که بهترین کار نزد خداوند نماز به وقت است. از شما می خواهم که حامی همیشگی امام امت باشید و وی را هیچ گاه تنها نگذارید و فرموده های او را به دیده جان بپذیرید و به آنها عمل کنید. پدر و مادرم از شما عاجزانه تقاضا می کنم همانطوری که تا بحال تمام سختی های مربوط به تربیت این حقیر را متحمل شده و ...
چاری یوا: شیفته امام رضا(ع) شدم
...:اجابت دعاهای مادرم مرا شیفته امام رضا(ع) کرد. برای مداوای مادرم به مشهد رفتیم و با اجابت دعاهایش، شیفته این امام شدم و حالا به هر بهانه ای به زیارت می آیم. وی ادامه می دهد: من همسایه و خویشاوند ترکمنستانی شما هستم؛ بله خویشاوند هستیم چون در آخرین ملاقات آیت الله خامنه ای رهبر ایران با رئیس جمهور ترکمنستان، ایشان فرمودند که ایران و ترکمنستان نه تنها همسایه، که خویشاوندند. "چاری یوا" با ...
کاش صدای بلبل به موسیقی ایران برگردد
او دوست داشتم دف بزنم و آواز بخوانم. من هم به قول اریک برن این اتفاق را در نمایشنامه زندگی ام گذاشته بودم که سرانجام به واقعیت تبدیل شد. البته این طور نیست که همه ما نوه ها یا به قولی نسل سوم کامکارها موسیقی کار کنیم. مثلا من کارگردانی سینما خواندم و چند فیلم کوتاه داستانی و مستند ساختم. از سال 78 وارد موسیقی تئاتر شدم و در زمینه های عکاسی، روابط عمومی و بازیگری تئاتر فعالیت ...
پژاک یا داعش هر که باشد از ما سیلی می خورد
خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : از همسر شهیدتان بگویید. گویا یک شهید واسطه ازدواج شما شده است؟ حجت متولد اول خرداد سال 1364 بود. بعد از دو دختر متولد شد و اولین پسر خانواده شان بود. نام مستعارش محسن بود. مادر ایشان هر کدام از فرزندانشان را به یکی از ائمه متوسل کرده و سپرده بود. مادرشوهرم تعریف می کرد که هنگام تولد محسن روزه دار بوده و او را از همان ابتدا به حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت ...
پیام خداحافظی شهردار کلمه با مردم این شهر
دارم که موفقیت های شهرداری در این مدت دوساله مدیون زحمات شما عزیزان و کاستی های آن بر گردن این حقیر می باشد. در خاتمه سخنم را با این بیت حافقظ به پایان می رسانم؛/ پیغام به دعا آمده ام هم به دعا دست بر آر که وفا با تو قرین باد و خدا یاور ما
درمان سرطان با این راه حل های موثر
در آمده و بسوی ما می آیند .ما باید گذشته را رها کنیم و همه را به بخشاییم . باید مشتاقانه بخواهیم که خویشتن دوستی را بیاموزیم . – نه آغازی هست و نه پایانی . آن چه که هست تنها چرخش و واچرخش جوهر و تجربه ها است . – زندگی هر گز مانده و ایستا و کهنه نیست . زیرا که هر لحظه همواره سرشار از طراوت و تازگی است . – من با قدرتی که مرا آفریده است یگانه ام . و این قدرت این اقتدار را به من داده ...
زندگی عزتمندانه از بابل تا خان طومان
...> ای مردم! بدانید رفتن من از روی هوا و هوس نبوده؛ بلکه بخاطر حفظ حرم آل الله و همچنین نگه داشتن جبهه مقاومت در آن سوی مرزها بوده؛ تا اینکه جبهه دشمن، به مرزهای ما کشیده نشود. به تأسی از گفته ها ی رهبر فقیدم حضرت امام خمینی(ره): پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد . حال که زعامت این کشتی پرتلاطم، به دست با کفایت رهبر عزیزتر از جانم افتاده؛ و ایشان نیز به حق، آن را سکانداری ...
------ " روز شنبه " ------
،و تویی محمّد فرزند عبد اللّه،و شهادت می دهم که تو پیامهای پروردگارت را به مردم رساندی و برای امّتت خیرخواهی نمودی و در راه خدا با حکمت و اندرز پسندیده کوشیدی،و آنچه را از حق بر عهده تو بد ادا کردی،و همانا تو به مردمان مؤمن مهربانی نمودی،و بر کافران سخت گرفتی،و خدا را با خلوص کامل تا رسیدن مرگ بندگی کردی،پس خداوند تو را به شریف ترین مقام اهل کرامت نایل گرداند.سپاس خدای را که ما را به وسیله تو از ...
ماجرای نام گذاری روح الله و برآورده شدن حاجت مادرش/ همسر شهید: می گفتم چه وقت بر می گردی، برای من از ...
گروه حماسه و مقاومت رجانیوز - کبری خدابخش: هوای دلم اردیبهشتی است. گاهی ابری و گاهی آفتابی می شود. یاد خاطراتت دلم را گرم می کند و سرمای فراق تا مغز استخوانم فرو می رود. چشمان آسمان به جای من می بارد. درست مثل همان روز که اهالی محله تو را روی دستان شان بردند من ایستاده ام پشت پنجره. آن روز تمام قد چشم شده بودم. دلم می خواست از پشت همه پنجره های اکباتان نگاهت کنم. خاطرات آن روز پایی ...
این سرباز گمنام را بهتر بشناسیم/ وصیت می کنم که پشتیبان اسلام و ولایت فقیه باشید+عکس
گروه حماسه و دفاع مقدس دلفان امروز ؛ بر سر مزار برادر شهیدش(محمدقلی) نشسته بود و دستش را روی قبرش گذاشت و سوگند یاد کرد " تا جان در بدن دارم نمی گذارم اسلحه ات بر زمین بیفتد و تا انتقام خون تو و یارانت را از کوردلان بعثی نگیرم از پای نمی نشینم حتی اگر کشته شوم." شهید نعمت الله کاظمی دومین فرزند ..مرحوم شهمراد.. بود، با اینکه نوزده سال داشت از هوش و استعداد بالایی برخوردار بود و بارها ...
راه دل به دل از کدام طرف است؟!
می کنند و به هم محبت می ورزند و هر دو نفر این امواج مثبت را از سوی همدیگر دریافت می کنند. خلاصه فاصله مکانی، هیچ دخالتی در این دلدادگی ندارد و فاصله نمی اندازد. در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: فردی به حضرت عرض کرد، شخصی می گوید من تو را دوست دارم. چگونه بدانم که او راست می گوید و واقعا مرا دوست دارد؟ امام در پاسخ فرمود: قلب خود را بیازمای. اگر تو او را دوست می داری، او هم تو را دوست می دارد ...
فرازی از وصیت نامه سردار شهید عنایت الله بازگیر
جهت قرب به او ومایه ی تکامل ومسیر الی الله است وخلاصه هررنج وزحمتی رضای خداست از من دریغ نفرماید, که بودن در این دنیا وعبادت او و کشیدن درد و رنج در راه خذا بالاترین لذت را دارد. ...امام خمینی با رهبری پیامبرگونه اش , روحیه ی ایثار وشهادت را به مردم ایران آموخت وبه ما نشان داد که در برابر ظلم وستم خم نشویم.پس لحظه ای دست از حمایت این نظام برندارید.وبه هوش باشید که منافقین ودشمنان اسلام ...
پایان دوستی با رفیق نارفیق در کلانتری
به من معرفی کرد و جلسه خواستگاری برگزار شد. دایی ام، کدخدای محل شده بود و اجازه نمی داد کسی حرف بزند. خانواده داماد و پدر و مادر من ریش و قیچی را دست دایی ام سپردند. او هم وکیل هر دو خانواده شده بود و می گفت کاری می کند که نه سیخ بسوزد و نه کباب. زن جوان آهی کشید و افزود: در این ماجرا هیچ کس نظری درباره این آقا پسر از من نخواست. دایی ام نیز مرا در رودربایستی قرار داده بود. از ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (300)
ایرانی بخرن و از قاچاق حمایت نکنن و چین مجبور میشه کالای ایرانی تولید کنه. 24. خواهرزاده از مهدکودک اومد گفت دایی من انگلیسی بلدم گفتم آفرین چی بلدی؟گفت الان یادم رفته ولی بلدم، منم دست زدم براش، اعتماد داریم بهم. پرنسس اینقدر خاکی دیده بودین تا حالا؟ خودش پا شده اومده تخم مرغ بخره نخواسته خدم و حشم راه بندازه! درود بر تو بانو 25. قانون مورفی میگه اگه با دوستات ...
شکنجه های قرون وسطایی 2 سارق نقابدار برای سرقت از زن تنها
و پول در خانه دارم، باور نکردند و مرا به شدت شکنجه دادند. دو سارق خشن در ادامه آتش زیر دست و پایم روشن کردند و مرا مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار دادند تا به خیال خودشان مرا مجبور کنند محل نگهداری جواهراتم را به آنها نشان دهم، اما وقتی به نتیجه ای نرسیدند با همان مقدار طلا و پول سرقتی از محل گریختند تا اینکه صبح پرستارم وقتی وارد خانه ام شد، دست و پای مرا باز کرد و به پلیس خبر دادیم. وی ادامه داد ...
دانشجوی رشته پزشکی که دانشگاه را به خاطر جبهه ترک کرد/عهدی که شهید کاظمی با برادرش بست
. در سال 1362 طبق معمول هر سال به همراه پسرخاله شهیدم، حیدر کاظمی به جبهه کردستان رفت و در آنجا به شهر مریوان رفتند و در جبهه های مختلف مشغول خدمت بود . به دلیل آشنایی با منطقه، مورد توجه فرماندهان آن منطقه قرار گرفته بود و او را به عنوان مسئول عملیات پایگاه راه خون مریوان انتخاب کرده بودند. وقتی که به مرخصی آمد، به او گفتیم که دیگر وقت رفتن به دانشگاه است تو نمی خواهی به ...
دست رد به سینه هیچ کس نمی زد
آموزش های سخت نظامی بود و خیلی زود فرصت مرخصی ایشان تمام می شد. بارها به سیدمحمود گفته بودم که وقتی شما به مأموریت می روید، سختی دوری از شما و اضطراب اینکه مبادا اتفاقی برای شما بیفتد، مرا 10 سال پیر می کند. از ابتدای ازدواج، بنده با نحوه کار و سختی وظیفه شان آشنا بودم، اما چند عامل مرا بر تصمیم ازدواج با ایشان مصمم می کرد. اینکه از نظر معنویت در سطح بالایی قرار داشت، هرگز به ...
خداوند در فرآن می فرماید مرا یاد کنید تا شما را یاد کنیم، منظور از این یاد کردن چیست؟
...: بله، فرمود: اول انصاف دادن به مردم، به اینکه با مردم آن طور رفتار کنی که دوست میداری با تو رفتار کنند و دوم مواسات با برادران دینی و (سوم) یاد خدا در هر موقف (شرایطی)، البته منظورم از ذکر خدا، سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر نیست، هر چند که این نیز از مصادیق آنست، ولی منظورم این است که در هر جا که پای اطاعت خدا به میان می آید، بیاد خدا باشی و اطاعتش کنی، و هر جا معصیت خدا پیش آید، بیاد او باشی و آن را ترک کنی. ...
هنگام عصبانیت در یک لحظه کاری کردم که هرگز قابل جبران نیست
.... ***بعد از گذشت پنج ماه چه احساسی نسبت به تمام این تراژدی مرگبار داری؟ خیلی پشیمانم. از لحظه ای که این قتل را مرتکب شدم، هرشب عاطفه را در خواب می بینم. او را دوست داشتم و دلم برایش خیلی تنگ شده است. خیلی شرمنده ام. شرمنده خدا، شرمنده خانواده عاطفه و در آخر شرمنده خانواده خودم هستم که باعث سرافکندگیشان شدم. باور کنید من قاتل بالفطره نیستم. 13 سال است که حتی خلافی خودرویم ...
رشیدی: جادوی تآتر مرا گرفت
... فکر می کنم یک نمایشنامه فرانسوی بود که فرهاد غفاری کار کرده بود. توی انجمن ایران و فرانسه بازی کردیم. شما سال ها خارج از ایران بودید و وقتی برگشتید به عنوان یک بازیگر آیا مشکل لهجه و زبان هم داشتید؟ نه. چون در خانه فارسی حرف می زدیم. دوست های پدر و مادرم همه ایرانی بودند و می آمدند و می رفتند. چند تا دوست در تهران داشتم که مرتباً با هم کاغذ می نوشتیم به فارسی. ...
خانم چادری طراح لباس!
. خنده ای عصبی تحویلش می دهم و می گویم: آگاهی و اعتقاد چیه خانم جون ، هر کس باید به بهترین نحو ممکن تو جامعه حاضر بشه ، زیبا و شکیل. خواست حرفی بزند که با دست مجبور به سکوتش کردم صبر کنید حرفم تموم شه، الان می خوای شروع کنی بگی مردها به گناه می افتن، به من چه ؟ مگه شما ها ادعا نمی کنید خدا زیبایی رو دوست داره ، به ما که رسید بد شد، نه عزیزم اینا حرف واسه اینکه من و تو رو .... حرفم را می خورم ...