سایر منابع:
سایر خبرها
تربیت کودک : 11 رفتار مهم که باید جلوی چشم کودک تان انجام دهید تا یاد بگیرد
خود یاد بدهید که صرف نظر از اینکه دختر است یا پسر، گاهی لازم است برای تخلیه هیجانی خود اشک بریزد. یکی از بهترین راه های یاد دادن این مسئله هم رفتار والدین است. اگر والدین جلوی فرزندان خود اشک بریزند و احساسات درونی خود را بروز دهند، به آنها کمک خواهد کرد که در آینده با غم و اندوه خود بهتر کنار بیایند و آن را بروز دهند. مبارزه کنید شاید بارها کودکان اصطلاحا نازک نارنجی را دیده ...
به جای مواد، کتاب می فروشیم
پیرمردی بود که کتابفروشی کوچک دست دومی کنار نشر جیحون داشت ولی حالا در پیاده رو بساط می کند. بیشتر مواقع هم بداخلاق است. نزدیکش می روم. می گویم کلنل را دارید. می گوید 8 تومن. بعد می گویم تعداد داری؟ می گوید نه. از او عبور می کنم و می روم تا برسم به پسر آقای سین . پسری بیست وچند ساله که حالا ال نودش را فروخته و یک سواری پیکان مدل 83 خریده. وقتی ازش می پرسم چرا فروختی، می گوید فروختم و کتاب خریدم ...
نمایش عریان تبعات جنگ!
سرویس فرهنگ و هنر مشرق - تلخی عنصر مشترک تقریبا تمام فیلم های مستند امسال جشنواره بود. اینکه چرا، خود داستانی دیگر است. اما در میان فیلم های امسال A157، تلخ ترین و عریان ترین فیلم به حساب می آید. کارگردان دوربین خود را بدون هیچ گونه سانسوری واسطه قرار داده تا تماشاگر را با قسمتی از واقعیات جنگ این روزهای خاورمیانه روبه رو کند. A157 روایتگر زندگی سه دختر کرد سوری در اردوگاه های سازمان ملل در مرز ...
بچه های این محله یا معتادند یا ساقی...+تصاویر
مادرش تا خانه یکی از همسایه هایشان می رویم. داخل خانه ای می شویم که حیاط آن خاکی و کثیف است، یک سگ مرده گوشه حیاط قرار دارد و پسر 18 یا 17 ساله ای در پشت بام در حال کبوتربازی است. داخل خانه می شویم و می بینیم که غیر از چند زیرانداز و تعدادی وسایل که در گوشه خانه جمع شده است، چیز دیگری نیست. روی زیراندازها چند نفر که مشخص است مردان بزرگسالی بودند، این موقع از روز خوابند و تعدادی از زنان که یکیشان ...
گولچ نام پرسپولیس را از صفحه اینستاگرامش حذف کرد
... نظرات -71 #21 Soheil بیرانوند 2016-09-29 12:48 ایشالا میره بجاش عزت اللهی رو جذب میکنیم نقل قول +42 #20 حسبن 2016-09-29 12:41 کاشکی اون دو تاخارجی دیگه میرفتندوبجای اونهابه این جوانها بازی برسه نقل قول +60 #19 شهرمن سوق 2016-09-29 12:31 بهتر .... نقل قول +48 #18 علی 2016-09-29 11:58 دفاع وسط خوب بحز حسینی و ...
یک هفته و قصه های مختلف هفت چهره؛ تمام شدن احمدی نژاد و رد دادن فراستی!
روحی و روانی این پسر نوجوان 16 ساله را تأیید کرد. پلیس دریافت که قاتل نه تنها هر از گاهی مشروب مصرف می کرده بلکه در همان سن و سال روابط نامشروعی نیز با جنس مخالف داشته و روز جنایت وقتی در مدرسه در موبایل یکی از دوستانش فیلم مبتذل تماشا کرده است. یادمان نرود که ستایش به خانه آنها رفت و آمد داشته و هم بازی خواهرزاده امیرحسین بوده است. متجاوز آدم عجیب و غریبی نیست، یکی از همین هایی است که ...
کلاس پرنده
زهرا چوپانکاره برای اغلب آنهایی که این مطلب را می خوانند، درست مثل خبرنگار و عکاس و صفحه آرا و ویراستار این مصاحبه، تصویر کمابیش مشابهی از بازگشایی مدارس و درس و مشق و معلم وجود دارد: دفترهای 40 برگ و 100 برگ، مداد سیاه و گلی، صف های اول صبح و دغدغه سوال پرسیدن های درس علوم و پای تخته رفتن برای حل تمرین ریاضی و بعد جیغ و داد و دویدن های ممنوعه در حیاط مدرسه. تصویر اغلب ما، تصویر مدارس دولتی یا غیرانتفاعی است، تصویری معمولی و رایج که اوایل مهر که می شود در شبکه های اجتماعی یا جمع های دوستانه و خانوادگی ممکن است آنه ...
این آبنماهای بچه کُش...!
پیرمردها روی نیمکت ها است. آن طرف تر، خیلی دورتر از آب نما، پسربچه ها گل کوچیک بازی می کنند. می روم پیششان؛ شاید علی را بشناسند. بچه ها! این همون آبنمایی که چند وقت پیش یه پسربچه افتاد توش و فوت کرد؟ آره. همین جا افتاد. شما اون روز تو پارک بودید؟ دیدید که افتاد؟ نه. ما اون روز صبح اومدیم. اتفاقا توپ ما هم افتاد تو آبنما و رفتیم برداشتیم. اما ...
پسر آهنگران: به پدرم می گفتند جوانان با صدای شما روی مین رفتند
دیگر که پدرانشان سابقه جبهه دارند از این امتیاز استفاده کرده ایم، اما دیگر استفاده خاصی نکرده ام چون پدر هم بسیار ناراحت می شوند که از ایشان بخواهیم واسطه بشود و کاری برای ما بکند. یادم هست که بچه بودم و حدود دوازده سالم بود و خیلی به رانندگی و ماشین علاقه داشتم و دوست داشتم زود به سن رانندگی برسم. یک روز بعد از ظهر که همه خواب بودند، ماشین پدر را که سپاه به او داده بود برداشتم و چند ...
طنز؛ آب و هوای سان فرانسیسکو...
...، بهش خیانت بشه، تحقیر بشه، به روزِ سیاه بشینه، سرش بخوره به سنگ، بعد بفهمه من چقدر آدم نازنینی بودم! نظر کارشناسان درباره ماجرای بالا: مسعود فراستی: داستانت خوب درنیومده بود، ماقبلِ افتضاح بود، ولی چیزی که فهمیدم اینه که این دو کاراکتر هم عین تو و بقیه ی مردمِ این کشور سطحی و ابلهن. حرفی برای گفتن ندارن. همون بهتر که به پای هم پیر شن. جواد خیابانی: یه ضرب المثل ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (159)
.... کلا با فرصت های زندگیم مثل اپدیت های ویندوز رفتار میکنم همیشه گزینه ریمایند می لیتر رو انتخاب میکنم. 2. فقط یه عینکی میتونه درک کنه روبوسی کردن دو تا عینکی با هم چقدر سخته. 3. تلاش و کوشش مال بچه پول داراس؛ ما سگ دو می زنیم. 4. رفتم در یخچال رو باز کردم به قدری خالی بود که از سومالی زنگ زدن گفتن پسر اگه بتونی تاصبح دووم بیاری کمک های بشر دوستانه مون میرسه دستت ...
بسته خبری سفیر سه شنبه 06 مهرماه 1395
, [25.09.16 20:00] yon.ir/52lq واکنش پسر دکترقالیباف به شایعه عروسی میلیاردی خواهرش الیاس قالیباف نسبت به شایعه منتشر شده در فضای مجازی مبنی بر جشن عروسی میلیاردی خواهرش واکنش نشان داد و در صفحه اینستاگرامش نوشت: گویا دوباره فصل برداشت شایعات و دروغ رسیده من که عادت کردم اما این بار در اوج بی اخلاقی عکس های خصوصی یک عروس و داماد لاهیجانی را به عنوان عروسی دختر قالیباف ...
جی کی رولینگ و پدیده ای به نام هری پاتر
سیاه رو شکست بده... از کسانی زاده می شه که سه بار در برابرش ایستادگی کردن و وقتی هفتمین ماه (ژوییه) می میره به دنیا میاد... و لرد سیاه با نشونی اونو حریف خودش معرفی می کنه، اما اون قدرتی داره که لرد سیاه ازش بی بهره ست... و یکی از اونا باید به دست دیگری کشته بشه چون یکی شون باید بمیره تا دیگری زنده بمونه. هری به خانه می رود تا در آرامش با این مسئله مهم کنار بیاید: تنها کسی که می تواند بزرگ ...
هر آنچه باید درباره ی قرمه سبزی بدانید
زیاد کنید تا آب بجوشه . بعد از جوشیدن آب ، حرارت زیر قابلمه رو کم کنید و 2-3 ساعت خورش رو با حرارت ملایم بپزید کاملا جا بیفته . چند عدد لیمو رو به مدت دو ساعت تو آب ولرم قرار بدید. دقت کنید تمام لیمو داخل آب باشه. برای این کار، لیموها رو داخل کاسه آب بریزید و روی لیموهم یک بشقاب بذارید. بعداز دو ساعت لیموها رو از آب در بیارید و با چنگال، چند سوراخ روی سطح آنها ایجاد کنید و در اواخر پخت خورش ...
دور دنیا با زن جهانگرد ایرانی
سازد که بیش از 50 کشور دنیا را دیده. مردم برایش نه فقط آدم هایی عادی که نمونه ای جذابند بلکه سفر برای دیدن آنهاست. سفرهایی به قصد دیدن انسان ها و شناخت حال و هوای شان و آنطور که خودش می گوید، سفرهای اجتماعی. دشت آفتابگردان آریزونا حالا بعد از سال ها همان تصویر روشنی را دارد که داشته. همان تصویری که می گوید: با خودم گفتم باید بار دیگه به اونجا برگردی و با تمام وجود بهش خیره بشی تصویر زندگی ...
روایتی از مردم مشهد و دغدغه هایی که درباره زندگی و تفریح دارند/ معنای زندگی را از ما هم بپرسید
این بود تو یه کنسرت شرکت کنم و ویولن بزنم ولی آرزوم بود و دیگه نمی تونه باشه. تعطیل کردن رفت هر چی کنسرت بود رو. حالت چهره اش دائما تغییر می کند و خندان و ناراحت می شود. موسیقی شاید تنها چیزی بود که نمی شد برچسب سیاسی به آن زد؛ من از فضای سیاست و این چیزا خیلی دورم. کتاب را داخل قفسه می گذارد و بین راهروها چرخ می زند. شاید حالا حالاها نتونم پامو از مشهد بیرون بذارم برای رسیدن به خواسته ام؛ نه که ...
گفت و گو با دختری که دربی را در استادیوم دید!
...، شک نمی کنند؟ چرا مشکوک می شوند. به هر حال راه رفتن یک دختر با راه رفتن یک پسر متفاوت است. من خیلی سریع رد می شوم تا خیلی به چشم نیایم. کجای استادیوم می نشینی؟ طبقه دوم. برایم خیلی بهتر است. هم راحت تر بازی را می بینم و هم اینکه کمتر دیده می شوم. خودت هم فوتبال بازی می کنی؟ بچه که بودم در کوچه با پسرها بازی می کردم ولی بزرگتر که شدم، دیگر ...
برای شنیدن خبرشهادت آماده بودم
تماس گرفت و گفت: آقا سید چند روز دیگر به تهران می آید و گفته که به شما خبر بدهم. دو سه روز بعد خودش از بیمارستانی در تهران تماس گرفت و گفت: من مجروح شدم و الان در بیمارستانم. لطفاً برایم لباس بیاورید . من منزل مادرم بودم. با برادرش تماس گرفتم و ماجرا را گفتم. هنوز نمی دانستم از چه ناحیه ای مجروح شده است. چیزی پای تلفن نگفت. وقتی به بیمارستان رفتم به من گفتند که آسیب نخاعی پیدا کرده است. ولی باز هم ...
آموزش احساسات به کودکان
سوال مخاطب نی نی بان: پسر 6 و نیم ساله من از نوپایی نمی توانست هیجاناتش رو مخصوصا موقع خوشحالی یا خجالت کنترل کنه و کارهای عجیب و غلطی انجام می ده و این مشکل در اون موندگار شده. پاسخ دکتر پرویز رزاقی، روانشناس خانواده و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس: هیجان بخشی از احساس هایی است که در موقعیت های مختلف از انسان سر می زند که هم می تواند مثبت و هم منفی باشد. بهتر است شما به او نه ...
داغ بوسه آخر...
که در جبهه بود و حتی وقتی پدر با هزار زحمت توانست پیدایش کند و خبر قبولی اش در دانشگاه را بدهد، گفت فعلا اینجا بیشتر به من نیاز دارند. این آخری ها هم به دعوت حاج قاسم پا به میدان لبنان و سوریه گذاشت تا نه با داعش که با رژیم غاصب صهیونیستی مبارزه کند. لحظه شهادت، دو پسر داشت و یک دختر. آنها که نور دیده اش بودند و آرام جانش. مادری که از جان عزیزتر داشت و خواهران و برادری که ...
90/ قصه مترو
قصه مترو نان حلال می گفت ده هزار تومان توی کیفم بود رفته بودم بازار زردچوبه بخرم که گفتم ارزان تره! اما وقتی خواستم پول را بدهم دیدم اصلا پولی نیست. خوب می دونم کی کیفم را زده! بهش گفتم مادر، تهمت نزن شاید اشتباه کنی. آخه شما که می دونی چه کسی کیف پولت را زده چرا جلویش را نگرفتی؟ گفت چرا مادر می دانستم. تو بازار یکی ایستاده بود و گفت ده هزار تومان پول خرد داری و من کیفم را ...
خداقوت پهلوان را ابتدا به یک کارگر گفتم
قوت پهلوان که می گویید" در جامعه خیلی خوب جا افتاده است خدا قوت را بچه که بودم مثلا نیم قرن پیش را می گویم، یک نفر کارگری که کار می کند بهش خدا قوت می گفتم به کشاورز، به کسی که کار بنایی انجام می داد، کسی که کار سخت انجام می داد، کسی که باری جا به جا می کرد و کارهای فیزیکی می کرد خدا قوت می گفتند. من دیدم این کار کم رنگ شده و کمتر مردم کلمه خدا قوت را به کار می برند. مخصوصا ...
علی لهراسبی: خواندنم برای حضرت مهدی(عج) سفارشی نبود!
؟ زمانی که در کلاس های پیانو توسط استاد مهرداد تاج میرکریمی شرکت داشتم ایشان این کار را انجام می داد و من نیز به ساختن کار در بخش کودکان و نوجوانان علاقمند شدم که تجربه بسیار خوبی بود و بسیار کمک کرد. شاید جرقه خوانندگی از همان جا آغاز شد و به دلیل این که بچه ها یاد بگیرند برای تعدادی از آهنگ هایی که می ساختم ِمی خواندم. این خواند ن ها باعث شد که از سوی دوستان تشویق شوم. به نظرم هر شاخه ای ...
علی فریدونی: در مورد جنگ باید مستند و بدون اغراق حرف بزنیم/ تلویزیون چهره بدی از جنگ ارائه داده است
...، چون برادر من در نیروی هوایی خدمت می کرد یک روز من در ایرنا بودم، برادرم زنگ زد و گفت بچه ها اعلام کردند کسانی که در جبهه بودند و مجروح شدند مدارک خود را برای تعیین درصد جانبازی بیاورند. اصلا نمی فهمیدم درصد یعنی چی؟ گفت مثل اینکه اینها می خواهند درصد جانبازی مشخص و رتبه و درجه ای بدهند. گفتم خدا را صد هزار مرتبه شکر از خانه که مستجر بودیم و هر ساله باید جا به جا می شدیم یک مرتبه خدا به من کمک ...
بازنشستگی = سر خط
مرجان مرتضوی زمانی که دانشجو بود یعنی از سال 70 وارد شهرداری تهران شد و بعد از 3،2سال کار کردن به سازمان پایانه های شهرداری رفت و به عنوان مدیر روابط عمومی کار خود را دنبال کرد؛ بعد از آنکه مدیر روابط عمومی شدم 5،4 سال نیز مدیر پایانه ها بودم و 2 سال هم در شهرداری منطقه 7 مسئولیت تبلیغات را برعهده داشتم و سپس مجددا به سازمان پایانه ها بازگشتم. در این زمان علاوه بر حضور در بخش روابط عمومی، مدیر امور بانوان و مسئول بهداشت کلیه پایانه ها نیز بودم. آن ...
رازی که جراحی در خاکریز آن را برملا کرد/ مشاهدات عینی یک پزشک از روزهای نخست جنگ
بچه هاش کشته بود. وامدار مملکتم هستم در عملیات های بزرگ همیشه داوطلبانه می رفتم. فکر می کنم وامدار جامعه هستم. معجزه گر و قدیس نیستم.اما وامدار مملکتم هستم و جایی که فوق تخصصی را یدک می کشم. سال 58 که سیل خوزستان آمد 11 شبانه روز روی قایق ها با یک تکه نان و خرما کار کردم. در تمام طول جنگ داوطلب اضطراری بودم. عملیات که تمام می شد، می آمدم و دوباره برمی گشتم. 98 ...
پسرم روی نماز اول وقت خیلی حساس و اهل اردوهای جهادی و دست گیری بود
خودم آوردم خانه شب در عالم خواب آقایی نورانی در خوابم آمد و گفت من احمدی جوان هستم و ناراحت نشو برای پلاک به منزلمان برو تا مادرم به تو یک پلاک دهد شب اول این خواب را دیدم جدی نگرفتمو گفتم اگر بروم خانه شهید باور نمی کنند دوباره شب بعد همان آقا به خوابم آمد و گفت برو پاکت آماده است. خلاصه اون زن که خواب محمد را دیده بود با چشم گریان آمد و قضیه را تعریف کرد و ما هم یک پلاکی که یادگاری ...
دردسر صیغه شدن پنهانی یک دختر جوان با راننده جوان
تکان می خورد و صدای زنجیر آهنی پابندش بی وقفه به گوش می رسید. قاضی پس از دقایقی که پرونده آنها را مطالعه کرد رو به من که مثل هر روز به دادسرا آمده بودم تا راوی داستانی باشم، گفت: پرونده عجیبی است. بعد رو به متهمان کرد و گفت: کدامتون او را به قتل رساند؟ دختر حتی سرش را هم بالا نیاورد. پسر که امیر نام داشت با لحنی بغض آلود گفت: من فقط به داروخانه رفتم و قرص ها را خریدم، نمی دانم ...
افشای راز قتل مرموز دختر جوان با یک تلفن
فرو خورد پرسید: مگر وقتش شده است؟! زندانبان هم گفت: نمی دانم. اما باید خیلی سریع به اتاق رئیس زندان برویم.کیوان بسختی بلند شد. زانوهایش قدرت حرکت نداشت. اما به هر سختی ای که بود بالاخره به اتاق رئیس زندان رسید. روی صندلی نشسته بود که رئیس زندان گفت: یادت هست که چقدر گفته بودم هیچ وقت برای توبه دیر نیست و توکلت به خدا باشد.یادت هست چقدر گفتم به ائمه معصومین(س) توسل کن. یادت هست... ... و ...
در سوگ دانش آموزی که مادرش امروز جای خالی اش را پر می کند
خانم بر این باور است که پدر و مادر آن پسر هم بی تقصیر نیستند چراکه فرزندشان را درست تربیت و کنترل نکردند. جمله ای که تمام نشده، مادر داغدار تکمیلش کرده و می گوید: هر چند او دیگر بچه نبود و درست و غلط کارش را می فهمید، یک جوان 17 ساله دیگر بچه نیست که عاقبت کارش را نفهمد. جنایتی که او انجام داده است کوچک نیست که متوجه نبوده باشد چه کار می کند. خدا می داند در این روزها و ماه ها چقدر درباره ...