شنبه ۰۸ اردیبهشتساعت ۱۴:۳۵Apr 2024 27
جستجوی پیشرفته

خاطرات آزاده فاطمه ناهیدی(6)

پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : یک روز که با بچّه ها مشغول صحبت بودیم، از پنجره به بیرون نگاه کردم. چون فاصله زیاد بود، فکر کردم بچّه ای را دارند می آورند. نزدیک که شد، متوجّه شدیم دختری است که به اسارت گرفته اند. خواهر حلیمه آزموده هیکل ظریفی داشت. در بیمارستان آبادان کار می کرد ... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)

برچسب خبرهای مرتبط