سایر منابع:
سایر خبرها
یادی از نخستین عید بی پدر/ به انسان هایی مثل پدرم افتخار می کنم
پدر انداخته بودیم، عذرخواهی کرد. * سبد پر از انار وقتی دیدیم حال خانم ابراهیمی بهتر است، به عنوان آخرین سؤال از مکاشفات و خواب هایی که درباره شهید دیده اند پرسیدم، گفت: همین دیشب او را در خواب دیدم، در حالی که نزدیک یک درخت خشک ایستاده بود رو به من کرد و گفت: سبد همراهت است؟ گفتم: بله؛ تا رویم را برگرداندم دیدم همان درخت خشک پر از انارهای درشت است، بعد سبد را پر از انار کرد و گفت ...
من خوب بشم خیلی خوب می شه!
روز ظلم و بد اخلاقی نکنیم. آقای بهاء الدینی فرمودند: من در طول تبلیغم دو نفر بودند حالت طغیان و یاغی گری داشتند به حدی که اراذل و اوباش بودند. من به اینها گفتم: شما آدم شوید و حقه بازی و کلک را کنار بگذارید. من به مردم این روستا می گویم: پشت سر شما نماز بخوانند. فرمود: در طول تبلیغم دو نفر حرف مرا گوش دادند. هردو هم خوب شدند. همان کسی که جزء بدترین افراد محله بود توبه کرد. من هم به مردم گفتم ...
جنتی: شرمنده ام/ مسئولیت آنچه در ارشاد رخ داد بر عهده بنده است
برای آ قای جنتی کفی بزنید، ایشان کارمند وزارت ارشاد است، مسائلی که پیش از من آقای کاراندیش پیرامون پرسنل گفتند که گفته اند افراد کارشناس بدون حاشیه و خبره هستند همه درست است و یکی از آنها آقای جنتی است. وی افزود: از سال 1371 ایشان همکار ما در ارشاد در ذیل حوزه بین الملل بودند، بعد که از ارشاد رفتند ما بنیاد رودکی را راه اندازی کردیم و آقای جنتی عضو هیأت امنا بودند. ارشاد هم خانه اوست این ...
اگر چرخ فلک خوش بچرخد...
پول هایم را به من نمی داد و برج به برج باید درآمدم را دودستی تقدیمش می کردم و گرنه تهدیدم می کرد مرا از خانه بیرون می اندازد. خوشی ام بعد ازدواج، به همان یک سال اول خلاصه شد. مهران جوشکاری و نجاری می کرد و زندگی کارگریمان می گذشت. باردار بودم و در سرم هزار جور خیال شیرین و نقشه های رنگارنگ برای بچه ای که در شکم داشتم. با خودم می گفتم با بچه ام کارهایی را که خانواده ام با من کردند نمی کنم. می ...
توصیه میان سنگرهای دشمن
آسیب آنها ناچیز بود. سرانجام خط شکسته شد. به همراه شهید علی علی حسینی و رضا قربانی به دژ اول دشمن رسیدیم. ابتدا گلوله ای به سینه شهید علی علی حسینی خورد که بعدا به طریق مظلومانه ای به شهادت رسید. با ورود به دژ بعضی از عراقی ها پا به فرار گذاشتند اما تیربارها همچنان کار می کردند ما نیز با رسیدن بقیه بچه ها کار پاکسازی را شروع کردیم. شهید قربانی آن شب جسورانه به سراغ سنگرها می رفت و آنها را ...
تکرار واقعه کربلا در عملیات والفجر 4
شخصی آمدند. نیروها برای گفت وگو اطراف فیلمبرداران جمع شدند. به نیروها و فیلمبردارها گفتم که به داخل سنگر عراقی ها که مستحکم تر هست بروند. دقایقی از سخنان نگذشته بود که همه جا تاریک شد و به سختی نفس می کشیدم. احساس سنگینی بر روی اعضای بدنم می کردم. سه نفر من را از زیر خاک و آوار سنگر بیرون کشیدند. وقتی چشمانم را باز کردم شهید یاغچیان را بالای سرم دیدم که صدا می زد آقا یاور. آقا یاور . او را ...
سازمان؛ از مسعود تا مریم، از ترور تا مطالبات حقوقی
انجام دهیم. کسی از درون سازمان اطلاعی نداشت. مضافاً این که خانواده های این بچه ها هم همگی خانواده هایی مذهبی و شناخته شده بودند. حاج احمد صادق پدر مهندس صادق فردی متدین و سرشناسی بود که در خیابان سعدی خیاطی داشت و از مؤسسین مسجد هدایت و از مرتبطین با آیت الله طالقانی بود. - حتی زمانی که وارد مبارزات مسلحانه شدند، باز هم مورد تأیید بودند؟ بله، آن زمان جریان مذهبی مداقع امام نمی ...
خاطرات آزاده فاطمه ناهیدی(8)
.... یک قسمتی بود که دور تا دور آن بالکن بود و در همان بالکن ها درهای زیادی دیده می شد که نشان از اتاق های فراوان داشت. چند دقیقه ای مرا جلو در نگه داشتند و بعد بردند داخل یکی از همان اتاق ها. مردی پشت میز نشسته بود. گفت چشم هایش را باز کنید. یکی دیگر هم پهلوی او نشسته بود که بعدها فهمیدم روانشناس است. یکی دیگر هم بود که تمام مدتی که من آنجا بودم، مشغول راه رفتن بود. کت و شلوار مشکی پوشیده بود و ...
پیروانی: نگرانی خوشحالی زایدالوصف بازیکنانم هستم
... وی افزود: من یک کار فردی انجام ندادم. با توجه به اینکه با دانشگاه همکاری دارم دوستان خوبی دارم مثل دکتر خسرو حمزه که بارها با این تیم کار کردند، بچه های فنی و گروه آنالیزور ما، بخشی که داخل زمین و بخشی که بیرون زمین است، خوشبختانه شبکه های اجتماعی همه را به هم نزدیک کرده است و ما بارها برای بچه ها کلاس گذاشتیم. ما از روز اول هدف داشتیم و برنامه اول ما این بود که سهمیه جام جهانی را بگیریم ...
وودی آلن:من طرفدار هیلاری هستم/می گویند در عالم هپروت سر می کنی
به گزارش بولتن نیوز، وودی آلن این را وقتی داشت بر صندلی اش در اتاق اکران خصوصی اش در نیویورک آپر ایست ساید مستقر می شد، اقرار کرد. این بنده ی عادات، وودی آلن، سراسر سی سال گذشته را در حال تماشای فیلم ها (و جلسه برقرار کردن ها) در این سالن نمایشِ دلگیر بوده و هست. می گوید: صبح بلند می شوم، بچه ها را می برم مدرسه، بعد با تردمیل ورزش می کنم، بعد به اتاقم می روم و کار می کنم، نهار می خورم، باز برمی ...
مشق ننوشتن بچه ها، چاره چیست؟
.... وی در ادامه گفته بود هر وقت بخواهید نظر مرا در این زمینه جویا شوید، یک شب جلوتر به من اطلاع دهید چرا که همان طور که می دانید من درگیر پروژه انجام تکالیف درسی فرزندانم هستم!این جواب دوستم مرا به خنده انداخت. مانند بسیاری از موارد دیگر، تکالیف درسی هم نسبت به دوران کودکی ما بسیار پیچیده تر و سطح توقع از دانش آموزان به مراتب بیشتر شده است. درواقع انتظارات معلمان و دانش آموزان از یکدیگر ...
باید در تکواندو خانه تکانی شود
. زمانی که بچه ها می خواستند به المپیک بروند، به دوستان می گفتم این بچه ها چه گناهی کرده اند؟ این همه سال از خانواده های شان و از زندگی شخصی خود دور بوده اند. آنها به عنوان یک سرباز به اردو آمدند و این ظلم در حق شان شد. حالا مدیریت ضعیف و متأسفانه کادر فنی نتوانستند آن چیزی را که باید به آنها ارائه بدهند تا بتوانند در المپیک اجرا کنند. متأسفانه این اتفاقات افتاد و در المپیک به ضرر بچه ها شد. با این ...
رانت جویی هزار میلیاردی در وزارت صنعت
جرم می کنم. توکلی در پاسخ به سئوال مجری مبنی بر اینکه آیا صحبت کردن در بحث مفاسد اقتصادی در رسانه ها خوب است یا بد؟ و آیا موجب یاس، ناامیدی و سیاه نمایی نمی شود؟ افزود: نگفتن دردها باعث می شود که مبارزه با آن سخت شود. به گزارش صداوسیما، نماینده سابق مجلس افزود: فساد در همه کشورها هست و هیچ استثنایی ندارد اما طرز برخوردها متفاوت است. من هفته پیش نامه ای نوشتم و گفتم که توتال در آمریکا به ...
اظهارات صریح جنتی، وزیر مستعفی ارشاد در مراسم تودیع/در مراسم عزاداری هم برخی حجاب درست ندارند، باید ...
قانون عمل کنند. یک روزی هم می گفتند که چرا از فضای مجازی استفاده می کنید اما امروز ببینید مراجع تقلید هم دفاترشان روی شبکه های اجتماعی همچون تلگرام قرار گرفته است و از آن استفاده می کنند بنابراین این اجتناب ناپذیر است. *به نماینده ولی فقیه گفتم شما نمی توانید جدا از فتوای ولی فقیه عمل کنید جنتی تأکید کرد: گاهی فضایی در کشور راه انداختند که کسی نتواند در این فضا تنفس کند، روزی ...
فرزندم با نام مستعار به وزارت می آمد/ترجیح می دهم با کسی مثل علی آبادی رفاقت نکنم
این موضوع باز باشد. واقعا نمی خواهم خیلی در رفتار اشخاص وارد شوم اما به نظر من افراد دیگری پشت این سنگ اندازی ها به نفع جناح موجود دولت بودند که با عاملیت علی آبادی محقق شد. *: چرا از قدرت استفاده و انتخابات را برگزار نکردید؟ به همان دلیلی که گفتم، نگذاشتند برگزار شود. افراد پشت صحنه گمان می کردند با توجه به روحیه علی آبادی و سابقه درگیری او با سعیدلو، مرا هم درگیر این موضوع ...
شکلک های معجزه گر!
انتقال مفاهیم عمیقی را مثل آزادی، وطن، دین و... به عموم مردم می داد. آشنایی با رشته ی نمایش نمایش...! پنج حرف! پنج گرایش یک بار بعد از تمرین، در سالن مدرسه گفتم: آقا، همه ی این مهارت ها را در دانشگاه به شما یاد دادند؟ - راستش را بخواهی نه! رشته ی نمایش هم مثل بقیه ی رشته هاست؛ یعنی اگر دانشجو، علاقه مند و پرتلاش باشد می تواند آموخته های دانشگاهی اش را ...
ابتلاء آزمایش الهی یاران ابا عبدالله الحسین (ع)
. وقتی که جمع شدند به بنی هاشم گفت: چشم شما بیدار مباد. پس یاران را مخاطب کرده و گفت: ای اصحابِ حمیّت، شیران روز سختی! این نافع است که همین ساعت مرا با خبر از چنین و چنان کرده، خواهر و اهل حرم و باقی عیالات آقای شما را به این وضع دیده که اشک می ریخته و گریه می کرده اند، و گذاشته آمده، خبرم کنید شما به چه خیالید؟ آنان شمشیرها را برهنه کرده، عمّامه ها را بر زمین زدند ...
سفیر کبیری که همیشه داماد بود
ایران به عنوان کسی که سال ها در مرکزیت قدرت حضور داشتید، مهم است. هرچند می دانیم حال شما در هفته های گذشته به دلیل عمل جراحی کتف مناسب نبوده است... خداوند به من مرحمت کرد؛ عمل باید دو ساعت انجام می شد، اما هفت ساعت و نیم طول کشید. به هر حال خداوند مرا زنده نگه داشت و موقتاً هم تحت مراقبت هستم. آنجا [در بیمارستان] داشتم دیوانه می شدم. بعد قرار شد دو روز بیام اینجا [به منزل] تا اگر دیدند ...
اقدام وقیحانه زن دیوانه با هووی باردارش / این زن در تیمارستان بستری شد
داشت از سینه بیرون می زد. صورتم داغ شده و لپم گل انداخته بود. با این که دختر خجالتی و کم رویی نبودم، اما احساس کردم حال عجیبی دارم. در نگاهش برق خاصی بود که آدم را جذب می کرد. آن روز تا شب به وحید فکر می کردم. بارها وسوسه شدم که تماس بگیرم، اما بعد پشیمان شدم و با خودم گفتم حوصله شروع یک رابطه بی سرانجام دیگر را ندارم. آخرش این من هستم که ضرر می کنم. یک هفته بعد، وحید خودش تماس گرفت. گوشی ...
مرتضی مهرزاد، از ماه عسل تا پاراالمپیک
زیادی به همراه داشت؟ - من در آن برنامه به آقای علیخانی گفتم که آرزویم دیدار با علی کریمی از نزدیک است. اتفاقا ایشان همان شب در خیابان سئول به دیدن من آمد. بعد از این هم مدتی با من در ارتباط بود تا این که به آلمان رفت و ارتباط ما قطع شد اما حواشی این دیدار و آرزوی من تا مدت ها ادامه داشت. شایعات فراوانی در مورد پول و حتی ماشین اهدایی آقای کریمی به من شنیده می شد. حتی یک روز که ...
زندگی من پس از سرطان چه تغییراتی کرد؟
، باعث دگرگونی های ژرفی می شود که زندگی تان را تغییر می دهند. در اینجا 9 زن، تحولات الهام بخش شان را با شما در میان می گذارند. شروع کردم به نه گفتن من مادر شاغل با سه فرزند هستم، بنابراین می توانید تصور کنید که مقابله با سرطان سینه، چقدر برایم دشوار بود. من متوجه شدم که نمی توانم یک ابر زن باشم و همه کارها را انجام دهم. حتی در طول درمان هایم، من تنها والدی بودم که پیشنهاد می ...
حاج آقا مصطفی آزاده وبی نیاز از دنیا بود
...، به شما نفت می دهیم، زمین می دهیم، هر چه دلتان خواست می دهیم! گفتم: شاه که دارد بهترش را به آنها می دهد. از جنس خودشان هم هست. چه کاری است او را بردارند و ما را بگذارند؟ از شوخ طبعی ایشان بسیار گفته اند. خاطره دیگری هم در این باره دارید؟ بله، عرض می کنم. به کربلا که رسیدیم، مرا به خانه ای برد و در زد. در را که باز کردند، به او احترام زیادی گذاشتند. مرا به دست صاحبخانه ...
تاریخ و هنرمندان به نیکی از جنتی یاد خواهند کرد
فرهنگ با همه زندگی آمیخته شده است. دیگران هم استعفا دادند آقای مهاجرانی هم او که آقای جنتی عکسش را سر جایش بر دیوار گذاشت حتی آقای صفار؛ به من روزی گفتند وارد وزارتخانه که شدیم این اتاق شماست. به عنوان وزیر گفتم کنار عکس آقای مهاجرانی میخ بکوبید چرا که روزی عکسم پس از ایشان بر این دیوار آویزان خواهد شد. این فعال فرهنگی همچنین در ادامه سخنان خود با بیان اینکه آقای جنتی کار و تلاش بسیار ...
پذیرایی خمپاره های عراق از فرمانداران لرستان
داخل ،در ورودی باز شد و آقای استاندار خندان به طرفم آمد و دست مرا گرفت با خود به داخل برد، همین حرکت باعث شد تا مسئول دفترشان از من بابت انتطار بیش ازحد عذر خواهی کند. آقای استاندار که متوجه موضوع شد رو به مسئول دفترش کرد و گفت اگر کمی دیگر منتظرش میگذاشتی با عراقی ها تماس میگرفت تا بیایند استانداری را بمباران کنند! مسئول دفتر که بی خبراز همه چیز بود گفت چطوری؟ اقای استاندار گفت زنگ بزن از فرمانداربروجرد بپرس. لیست مورد نیاز را تحویل استاندار دادم و خط برگشتم. راوی: علی محمد نظری از فرمانده هان دفاع مقدس انتهای پیام/ ...
چون کربلا را باور نداریم غرب زده شده ایم/ روایت دختر 13 ساله از معجزه ای در شب عاشورا
, مانند پرنده ای بال و پر شکسته بودم که پر پر می زند مادر و پدرم تاب دیدن آن حال مرا نداشتند به همین خاطر مرا به پزشک بردند بعد از دادن نسخه به خانه بر گشتیم بعد از تزریق آمپول چند دقیقه چشمانم را روی هم بستم هنگامی که باز کردم هیچ جا را نمی دیدم تمام دنیا در جلوی چشمانم تیر و تار شده بود فقط داد و بیداد می کردم. با یاد آوری تیر خوردن به چشمان حضرت ابوالفضل و دل کندن حضرت رباب از فرزندش که ...
دوست ندارم با فشار مردم از تیم ملی بروم
همین از علیرضا منصوریان اجازه گرفتم تا برای اینکه کنار همسرم باشم به بیمارستان بروم. البته بعد از تولد "نیلا" و اینکه مطمئن شدم حالش خوب است به اردوی نفت برگشتم و برابر استقلال هم بازی کردم... * ...و برنده هم شدید؟ - بله! استقلال شکست خورد. اتفاقا خود ما هم مدتها بود که نتایج خوبی نمی گرفتیم و بعد از آن بازی شرایط برای تیم مان خیلی بهتر شد. منصوریان بعد از اینکه برنده شدیم از من ...
نصرالله: حزب الله در نشست تعیین رئیس جمهور شرکت می کند
می گویند آیا حزب الله به راستی عون را می خواهد؟ آنها عون را نمی خواهند، این موضوع چطور ممکن است ؟ آیا آن ها غیب می دانند ؟ آیا جلسه ای تشکیل شده که قرار بود میشل عون رئیس جمهور شود و حزب الله مخالفت کرده است، آیا حزب الله چنین جلسه ای را تحریم کرده و میشل عون را انتخاب نکرده است که شما با چنین لحنی این سخنان را مطرح می کنید؟ از همان لحظات اولیه آنها می گفتند که حزب الله عون را نمی خواهد ...
روایتی تکان دهنده از یک شب تا صبح در لقمان
ساعت 9 صبح روز یکشنبه 22 مهر 1394 یک پارچه سیاه به دیوار ساختمان ما نصب کردند. با نهایت تاسف و تاثر، درگذشت جوان ناکام، علیرضا را به خانواده محترم ایشان تسلیت می گوییم... پسر همسایه، با قرص برنج خودکشی کرده بود. مادرش 6 ماه بعد برای مدیر ساختمان تعریف می کرد: به پای دکتر افتاده بودم. التماسش می کردم بچه مو نجات بده.... دکتر دستای منو گرفته بود و فقط می گفت، مادرجان متاسفم... مادر جان منو ببخش... . ...
مرد بزرگی که از تیغ شایعات در امان نبود
همبستگی دوستانه اگرچه محتوایش نادرست بوده، ضربه خورده است. آن جوان باید قبل از هر حرکتی، این را در داخل خودشان به بحث می گذاشت و روش نرمی برای حل مسأله پیدا می کرد . بعد هم تصویر حجت الاسلام خلخالی، حاکم شرع دادگاه های انقلاب، نقش می بندد. خلخالی می گوید: واداشتن بچه به اعتراف، یک نوع تفتیش عقیده است و تفتیش عقاید برمی گردد به همان مسأله تجسس که خارجی ها انگیزاسیون می گویند. من حدس می ...
پسرک واکسی
ساعت حدود شش صبح در فرودگاه به همراه دو نفر از دوستانم منتظر اعلام پرواز بودیم. پسرکی حدوداً هفت ساله جلو آمد و گفت: واکس می خواهی؟ کفشم واکس نیاز نداشت، اما از روی دلسوزی گفتم: بله. به چابکی یک جفت دمپایی جلوی پاهایم گذاشت و کفش ها را درآورد. به دقت گردگیری کرد، قوطی واکسش را با دقت باز کرد، بندهای کفش را درآورد تا کثیف نشود و آرام آرام شروع کرد کفش را به واکس آغشتن. آنقدر ...