سایر منابع:
سایر خبرها
پنج خصلتی که اگر نبود، همه انسان ها از صالحان بودند
: در علم، بالادستت را نگاه کن و در ثروت، پایین دستت را؛ اولیاء خدا و عرفای عظیم الشّأن، بسیار زیبا شرح دادند و فرمودند: حتّی حرص در درس هم درست نیست؛ یعنی حرص داشته باشی، امّا ندانی که این ها ابزار است. یعنی سواد تنها از این جهت خوب است که ابزاری به دست بیاوری تا به اهداف بالاتر خود برسی. من در درس خارج اصول مثال زدم و گفتم: می گویند اصول، علم آلی و ابزاری برای فقه است. لذا تمام این علوم هم ابزار ...
ماجرای انارخوردن حاج همت درخط مقدم
نظر حاج محمد عبادیان گذرانده است. او ساعتی از خاطرات خود با این شهید را برای ما بازگو کرد. سردار شهید حاج محمد عبادیان در کنار خانواده اش *آشنایی با حاج محمد نوزده ساله بودم که در عملیات بیت المقدس، قصرشیرین و... به عنوان بسیجی حضور داشتم. بعد از آن بود که وارد سپاه شدم و در گشت ثارالله مشغول به کار شدم. تا اینکه حاج همت اعلام کرد هر کدام از پاسدارها که علاقمند به ...
نرگس آبیار: نفس در تقدیس تخیل است
حرف ها تأثیری ندارد و باید در درون شخصیت، شخصیت پردازی، تعاملات و لایه های داستانی خودش را نشان دهد. این منتقل شدن برای من در این حد که یک سؤال برای مخاطب به وجود بیاید، کافی است. حتی ممکن است این فکرکردن زندگی او را تغییر دهد. خودم در کودکی وقتی کتاب ماهی سیاه کوچولو را خواندم، برای اولین بار متوجه شدم یک نفر برای نفر دیگر خودش را به کشتن می دهد. پیش از آن یاد گرفته بودیم که خودمان در ...
تعارف کردن ایرانی به روایت یک خارجی
...، هنگام پیاده شدن 25000 تومان به راننده پول دادم اما او کرایه را قبول نمی کرد. راننده با لبخندی بر لب می گفت: قابل نداره! در واقع داشت به من می فهماند که قصد گرفتن کرایه را ندارد. از من اصرار، از راننده انکار؛ بالاخره تسلیم شدم. از او به فارسی تشکر کردم و با لبخندی که تا بناگوشم کشیده شده بودم، از تاکسی پیاده شدم. با خودم گفتم: خب، همه چیز خوب است! دوستم رضا بعدا گفت که ...
هاشمی :ترامپ به اصول پایبند نیست
جنگ آسان نبود. من شب و روز با اینها تماس داشتم و نمی خواستم که فقط ملاقات باشد که حرف بزنیم. در هر جا اشکالی می دیدم، تلفنی می گفتم. هر وزیر، مدیر و یا استاندار،اگر کاری داشت، می توانست تلفنی با من تماس بگیرد. من دایما با مدیران بالایی خودم در تماس بودم. رئیس جمهور باید بتواند خوب امور را اداره کند و چرخ کشور را بچرخاند. اگر راه و برنامه مشخص باشد، عملی است. الان من روی افراد نظر خاصی ندارم. ...
پنج خصلتی که اگر نبود، همه انسان ها از صالحان بودند
خوانده باشد، حرص نمی زند. می گوید: من می خوانم و جلو می روم؛ چون می خواهم در جهل متوقّف نباشم و این درس، ابزاری برای بندگی خدا باشد. عمل می کنم که بندگی کنم. نه این که بگویند: فلانی، عالم و مجتهد است و در همه ی علوم، علّامه است. اولیاء خدا دنبال این موارد نیستند، دنبال بندگی خدا هستند. مثلاً شما تصوّر می کنید علّامه طباطبایی تفسیر المیزان را نوشت تا بگوید من هم بر قرآن مسلّط هستم!؟ به ...
بهزاد فراهانی: هر کسی با من مشکل دارد، مهاجرت کند
.... فکر کنید من معاویه را سعی کردم خوب بازی کنم. در کنار زنده یاد فتحی و فکر می کردم بعد از بازی، دوستان مدبر و مدیر به من به چشم معاویه نگاه نمی کنند! به چشم یک هنرمندی که خلاق تر از این حرف ها است، نگاه می کنند. متاسفانه اذیت شدم و برای همین هم گفتم که دیگر چنین نقش هایی بازی نمی کنم. هرجور می خواهند تعبیر کنند؛ برای چه این کار را بکنم. من از آن زمان لحظاتی داشتم که قابل تحمل نبود، ولی خب لحظاتی ...
آیت الله هاشمی: "روحانی" را اصلح می دانم / تمام "مشکلات" زیر سر تندروهاست / در کارهای روحانی "دخالت" نمی ...
گوش می دهند. در زمان خود من این گونه بود و حل مشکلات کشور آن هم پس از جنگ آسان نبود. من شب و روز با اینها تماس داشتم و نمی خواستم که فقط ملاقات باشد که حرف بزنیم. در هر جا اشکالی می دیدم، تلفنی می گفتم. هر وزیر، مدیر و یا استاندار،اگر کاری داشت، می توانست تلفنی با من تماس بگیرد. من دایما با مدیران بالایی خودم در تماس بودم. رئیس جمهور باید بتواند خوب امور را اداره کند و چرخ کشور را بچرخاند. اگر راه ...
اصولگرایان درحال حرکت به سمت اجماع روی شهردار پایتخت اند
سرویس سیاسی جام نیوز به نقل از روزنامه شرق نوشت: اصولگرایان درحال حرکت به سمت اجماع روی شهردار پایتخت اند. نشانه ها همه حاکی از این است که چشم امید این جریان در انتخابات 96 محمدباقر قالیباف است. تا جایی که حتی محمدرضا باهنر هم که پیش از این ناکامان انتخاباتی را انذار به نیامدن کرده بود، قالیباف را از دیگران استثنا می کند. او روز گذشته در پاسخ به این پرسش شرق که چرا با وجود توصیه شما به ...
بهمن پرورش غواص نام آشنای کرمانشاهی:برای اعتلای نام کرمانشاه تلاش می کنم
15ساعت ورزش می کردم. با آن گروه که اسم بردم همگی 5 صبح می رفتیم تا طاقبستان . تا بلوار می رفتیم تا ساعت 4 و 5 بعد از ظهر می رفتیم زورخانه تا شب، ما آنقدر ورزش می کردیم که وقتی برای چیزهای دیگر نبود. ** درس و مدرسه چطور بود؟ چگونه با این همه مشغله درس می خواندید؟ یک چیز عجیبی بود که می گفتند بهمن چطور درس می خواند. اما من 20 دقیقه درس می خواندم 20 می گرفتم. ** از معلمانتان ...
عبدالحسین مختاباد: ما موسیقی دانان لشکر و دسته ای نداریم
درسازمان صدا وسیما بودم، اما مگر به تنهایی می توان کاری انجام داد! جامعه فرهنگی و هنری سال های سال است تقاضای نمایش ساز را در تلویزیون دارند اما چه کسی به این صحبت ها گوش می دهد؟ بحث درباره این مسائل باید در جاهای دیگر حل شود. از نگاه شما رویکرد صدا و سیما به موسیقی چیست؟ نگاه و برخورد صدا وسیما به موسیقی به مانند وسیله نقلیه است، آنها موسیقی را دست دوم می پندارند اما نمی دانند ...
خاطره "همایون صنعتی" از پدربزرگ: ترکه ای که خواهیم خورد
شده که کمتر فرصت می کنیم برای بچه هایمان تجربه ای از این دست به یادگار بگذاریم که سال ها بعد با خودش آن را مرور کند و یادش بیاید که این درس و پند را کجا گرفته است. اصلاً نسل جدید با این همه فوران اطلاعات، گوشی برای پند شنیدن دارد؟ در روزگار گذشته بزرگترها همیشه دانش بیشتری نسبت به کوچکترها داشتند. می شود به جای دانش از واژه تجربه استفاده کرد اما نسل جدید به واسطه اینترنت و شبکه های ...
وقایع استان به میزان تناسب شغل و رشته تحصیلی شهروندان اراکی می پردازد/چی فکر می کردیم چی شد!
...، چند ساعتی بیشتر درس خوانده بودم، شاید الان یک پزشک موفق بودم. راننده ریاضی دان در کنار ایستگاه تاکسی های شهرصنعتی ایستاده و برای سوار کردن مسافر مدام بوق می زند. 26 ساله و فوق دیپلم ریاضی است. علی می گوید: وقتی رشته ی ریاضی قبول شدم، از رشته ام ناراضی بودم و می خواستم شغل آزاد داشته باشم. به پدر و مادرم هم گفتم پولی را که می خواهید خرج دانشگاه آزاد کنید، برایم مغازه بزنید. اما به ...
روزهای سخت دهقان فداکار روستای گزانه/ مردی که به خاطر نجات روستاییان در آتش سوخت
زمین افتادم. در آن لحظات فقط به این فکر کردم که اگر تریلی منفجر شود برای روستا چه اتفاقی می افتد. حالا بعد از این همه مدت گوشه خانه افتاده ام. حتی نمی توانم به درستی بنشینم. پاهایم گوشت اضافه آورده است و هرچه هزینه درمان دادیم، فایده ای نداشت. الان هم شرمنده زن و بچه ام هستم. یک دختر 21ساله و یک پسر 24ساله دارم که هر روز با دیدن من بیشتر عذاب می کشند. کاری از دستم برایشان برنمی آید. من زندگی 120 روستایی را نجات دادم اما حالا زندگی خودم از بین رفته است و به خاطر این تنهایی و بیماری هر روز می میرم. 700700 ...
شهرام ناظری: همواره حقوق ام را زیر پا گذاشته اند (2)
مخاطب است اما فکر کردن به مخاطب قبل از خلق اثر هنری، هنرمند را به سمت بازاری بودن می کشاند و او را دچار حالت افت هنری شدید می کند. کار استاد ناظری که از سال 1360 منتشر شده، هنوز هم حرف هایی برای گفتن دارد و احیانا لایه هایی از کار در آن موقع درک نشده بود که امروز مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر این بنا به افزایش سطح مطالعه (البته نه برای همه مردم) و بالا رفتن سطح عمومی دانش، این ...
شهدا مرا از بیماری مهلک بدحجابی نجات دادند
به دنبال انواع توجیهات برای متقاعد کردن خود و دختر داییم برای عدم انتخاب چادر بودم در شلمچه روی خاک های شلمچه نشسته بودم و به شهدا التماس می کردم که به من توان چادری شدن و چادری ماندن دهند. حال غریبی داشتم به طوریکه به کل فراموش کرده بودم برای پدرم طلب شفا کنم. کمی که آرام شدم دور تا دور منطقه قدم میزدم و از شهدا می خواستم که مهر سکوت به لب همه مخالفین انتخابم بزنند تا با حرفشان مرا ...
جزئیات زندگی امیرحسین مدرس و همسر دومش بهار بهارمست
شوم و می بینم که یک پلان چند بار تکرار می شود، جابجایی دوربین ها، آماده سازی صحنه خیلی زمان بر است یا اینکه گریم ها خیلی طولانی می شود. من خیلی این چیزها را ندیده بودم ولی وقتی از نزدیک رفتم دیدم و با سختی کار آشنا شدم، بهتر با این موضوع کنار آمدم. الان دوست دارید کافی شاپ با هم بروید؟ - الان همه جا با هم می رویم. این اذیت تان نمی کند که وقتی در یک رستوران یا مکان ...
تازه ترین حرفهای زنی که همسر و دو دخترش را کشت
نخواهد داد. درباره صداهای مبهمی که می شنیدی بگو. صداها را سالها قبل می شنیدم. موقعی که سال اول دبیرستان بودم. همان موقع دکتر رفتم و بعد از مصرف چند سری قرص حالم خوب شد. حالا از قتل همسر و فرزندانت پشیمانی؟ اگر پشیمان باشم کاری می توانم بکنم؟ اما اگر زمان به عقب برمی گشت این کار را نمی کردم. نه با بچه هایم و نه محسن، با آنها کاری نداشتم. با همسرت چطور آشنا شدی؟ ...
روایت عاشقانه ای از عملیات کربلای1
چهره معصومانه و فوق العاده نازنینی داشت. با همه ویژگی های مثبت و خوب از مشکل اضافه وزن رنج می برد و به همین دلیل چابکی لازم را نداشت. می دانستم او شیفته حضور در عملیات و ایثار و جانفشانی است اما از طرفی نگران بودم نتواند آمادگی لازم را بدست آورد. ما برای باز پس گرفتن شهر مهران از دست متجاوزان لحظه شماری می کردیم . شهید سحرخیز این جوان مخلص در محوطه گردان لبخند زنان به نزدم آمد ...
همدلی و همزبانی شرط تحقق جبهه فرهنگی نیروهای انقلاب اسلامی
گوییم که کرسی های آزاد اندیشی ایجاد کنیم. من از نتیجه اش به پرسش شما پاسخ می دهم. یکی از دوستان می فرمودند در مرکز آکادمیکی مشغول فعالیت بودم. یک نفر از بزرگان شهر نسبت به یک نفر از بزرگان فرهنگ شهر مواضع منفی داشتند و اگر سوال می شد که نظرتان درباره استفاده از فلان شخص چیست بیشترانذار نسبت به آن شخص بود تا تشویق به آن شخص.بعد از مدتی متوجه شدم اتفاقی افتاده و آن شخصی که انذار دهنده است ...
علی مطهری: اکثریت مجلس آینده اصلاح طلب نخواهند بود
منتشر می شود که اشکالی ندارد و آقایان هم اگر احتمال می دهند که مفسده ای دارد گوش ندهند. حال ممکن است که از نظر فقهی این طور توجیه شود که این تک خوانی ممکن است لوازمی داشته باشد که بعد قابل جلوگیری نباشد، یعنی دیگر همه نوع تک خوانی رواج پیدا کند و شما نمی توانید جلوی عواقب بعدی را بگیرید. از این نظر، اشکال دارد. مثلاً بعضی از مراجع هستند که وزارت را برای زن حرام می دانند و این حرمت را این گونه توجیه ...
باند و باندبازی در اصفهان غوغا می کند! در اصفهان تحقیر است در تهران پیشرفت
نبودم فقط به او گفتم نگذار این بغض فروکش کند! عکس صرفا تزئینی است مهدی: من الآن یک ماه و نیم است که آمده ام تهران با یک پیشنهاد کاری هم آمدم تهران. با یک به قول معروف OK دادن مجبور شدم بیایم تهران. ناراضی نیستم از اینکه آمدم تهران، هرچه باشد پایتخت سیاسی مملکت ماست، قلب اقتصادی و تجاری و همه چیز در تهران متمرکز است. در مملکت ما هرکسی بخواهد پیشرفت کند باید از ...
شادی 4 دانش آموز روستای دورافتاده هرمزگان از هدیه ارسالی دانش آموزان بجنوردی
گرفتم و خودم را معرفی کردم و بالاخره بعد از تبادل اطلاعات خبر از دل پر درد آن شخص که یک معلم بود به دست آوردم، معلمی با چهار دانش آموز در یکی از روستاهای دور افتاده استان هرمزگان دلم را به درد آورد. گشت و گذاری و کوتاه در سایر تصاویر بارگذاری شده در پیچش همه چیز را نشان می داد، روستایی محروم که معلم در آن نامی از روستا ذکر نکرده است، و خاطرات لحظه به لحظه با بچه های کلاس که آنها را آخر ...
زنان سرپرست خانوار چگونه کارآفرین می شوند/ توانمندی با چاشنی سخت کوشی
گوش نمی رسد. کارگاهی است کوچک در زیرزمین منزل پدری اما جمع وجور که به جز پارچه و لباس های تولید شده و آماده چیز دیگری نمی توان در آنجا یافت. خانم حسینی گرچه مطلقه است و دو فرزند بیمار دارد اما در سیمای او امید موج می زند و سخت کوشی حرف اول و آخر او است. مشکلات را شکلات زندگی می داند و می خواهد خالی های زندگی اش را با تلاش و کوشش خود پر کند. خودش را این گونه معرفی می کند ...
خبرنگاری برای دفاع از خبرنگار دشت کربلا/ شهید محسن خزائی به آرزوی دیرینه اش رسید + تصاویر
عزیز به سال 75 و زمانی که از دفتر خبر زابل به دفتر خبر زاهدان منتقل شدم، برمی گردد. وی افزود: شاید من لیاقت بیان ویژگی های اخلاقی، ارزشی و وجدان کاری ایشان را نداشته باشم، اما به عنوان یک همکار شاهد بودم که وی واقعاً عاشق کار و فعالیت رسانه ای بود و زمانی که در سیستان و بلوچستان حضور داشت هر جا برنامه ای به صورت فوری پیش می آمد، شهید محسن پیش از همه سر صحنه حاضر می شد. ...
بازیگر نقش فرح: از شدت سوزش چشم به محوطه کاخ فرار می کردم
می کنم که آرتیست جماعت از سیاست سررشته ای ندارد! و من سردسته آن ها هستم، زیرا هیچ سواد سیاسی ای ندارم و به خودم اجازه قضاوت درباره وقایع تاریخی را نمی دهم. عکس العمل های بعد از اتمام اولین گریم چطور بود؟ خیلی خوب. همه گروه، کارگردان، طراح گریم، طراح لباس، من و دوستانی که مجری گریم بودند از این که ماحصل کار به این شکل نتیجه داده بود خوشحال و راضی بودیم. کم وبیش همه ...
شیخ الوزرای وزارت امورخارجه
جنگ و قبول قطعنامه با صدام ملاقات کردم. از ملاقاتتان با صدام بگویید، راجع به چه موضوعی رفته بودید و چطور با شما برخورد کرد؟ صدام با من برخورد محترمانه ای داشت، ضمن اینکه ما یک دل خونی از دست آن جلاد داشتیم، چون خواهرزاده من هم شهید شده بود و بالاخره این همه شهید داده بودیم، مردم صدمه های زیادی خورده بودند، من خودم را مقابل چنین آدمی می دیدم. از لحاظ ظاهری به نظر شما ...
جنجال های صادق زیباکلام تمامی ندارد
. دانشگاه شیراز قبول شده بودم؛ پهلوی شیراز که آن موقع شریف امروز بود! آنجا قبول شده بودم ولی پدرم نمی خواست من ایران درس بخوانم. برای این که می ترسید و مطمئن بود اگر ایران درس بخوانم، وارد کارهای سیاسی می شوم. پدرم بعد از کودتای 28 مرداد می گفت که به ما خیانت شد. در خودش هم بعد از 28 مرداد تحول عظیمی به وجود آمد و سیاست را به کل و به اصل و به فرع گذاشت کنار ولی به هر حال رگه های سیاسی همچنان بود ...
اوتیسم، نقطه ایست نیست
در میان می گذاشتم، مأیوس تر و افسرده تر می شدم. بالاخره نوبتمان شد و به اتاق دکتر رفتم. رهام در اتاق دکتر مدتی را خیره شد و... چشمانم به دهان دکتر بود. لحظات سختی بود ولی بالاخره همان چیزی که از آن فرار می کردم را شنیدم! اوتیسم . ای خدا آخر چرا؟ چرا پسر من؟ به دکتر گفتم: آقای دکتر خوب میشه میتونه حرف بزنه؟ دارویی هست؟ براش چکار میتونم کنم؟ برم خارج از کشور درمان میشه؟ جواب دکتر این بود ...
4 ساعت حضور در خانه "دعانویس" مشهور
او هم در نوبت می رود. آرام کنارش می روم و می پرسم : ببخشید خانم! اگر شما از دعاهای حاج آقا جواب نگرفتید، پس چرا هر روز می یاید؟ هر روز که نمی یام. اینا هم حرف مفت می زنن. مثلا دیروز نیومده بودم؛ رفته بودم یه جا فال قهوه بگیرم. نمی دونی چقدر گرفتارم. می فهمی شوهرت هر روز صبح بفرستت تو خیابون یعنی چی؟ سر دردل همه شان باز می شود. یک نفر به خاطر پسرش آمده که همه ...