سایر منابع:
سایر خبرها
گزارش یک دادگاه عجیب/ زن نابینا درخواست طلاق کرد: آقای قاضی! 30سال است شوهر بینای من به من شک دارد!
برای زندگی ام بردارم و هر روز این تلاش بیشتر می شد . همسرم فامیل یکی از همسایه ها بود که با دیدن من تصمیم به ازدواج گرفت. باورم نمی شد مردی حاضر شده زندگی اش را با من که زنی نابینا بودم شریک و عشقش را با من تقسیم کند. برایم این موضوع تازگی داشت. او چند بار با من حرف زد و می گفت که نقص عضو من برایش مهم نیست. مهم علاقه و عشقی است که به من پیدا کرده و به همین خاطر قصد ازدواج دارد. من هم وقتی این حرف ...
پشت پرده زندگی خصوصی کارلوس کی روش
پرداخت کند اما آنها پرداخت نکردند و وقتی که من به فرودگاه رفتم ممنوع الخروج بودم در حالی که من هیچ تقصیری نداشتم البته در حال حاضر تمام این مسائل حل شده است. *آیا با رهبر ایران آیت الله خامنه ای ملاقاتی داشته اید؟ تاکنون نه، اما افتخار دیدار با دو رئیس جمهور احمدی نژاد و روحانی را داشته ام. احمدی نژاد خیلی به فوتبال علاقمند بود. *چطور به فوتبال علاقمند شدی؟ در ...
زندگی زن بارداری که 8ماه پیش همسر دوم یک مردمتاهل شد/ شوهرش به خاطر بدخلقی های زن اول،خودسوزی کرد
راه می انداخت و می آمد تهران آبروریزی می کرد. همسرم وقتی فهمید مهتاب دست بردار نیست مرا به محضر برد و به عقد دائمی خودش درآورد. می گفت اگر من بمیرم اینها دست از سرت بر نمی دارند. تا اینکه شوهرم با همسر اولش دعوایش شد و از شدت ناراحتی خودسوزی کرد. وقتی من به عیادتش رفتم دیدم با 85 درصد سوختگی روی تخت افتاده است. چند روز بعد هم فوت شد و مرا تنها گذاشت. آن هم در حالی که سه ماهه باردار بودم. ...
مدیرعامل سابق راه آهن به عذرخواهی نفر به نفر مصدومان قطار تبریز مشهد رفت
به گزارش نصر به نقل از فارس، چند روز پیش هر کدام از آنها با حال و هوایی که داشتند برای زیارت مرقد مطهر آقا علی بن موسی الرضا(ع) عازم مشهد بودند، صبح روز جمعه در مسیر به دلیل نقص فنی در ایستگاه راه آهن سمنان، قطار متوقف و بعد از انجام اقداماتی قطار برای حرکت دوباره آماده می شود، چند دقیقه بعد دستور حرکت قطار صادر می شود، بی اطلاع از آنکه حادثه ای تلخ در انتظار مسافران است. قطار حرکت می ...
امید نعمتی؛ خواننده گروه پالت : معتاد شلوغی های تهرانم
همیشه هم با اتوبوس های تندرو در رفت و آمد بودم. گپ زدن با آدم هایی که کنارم می نشستند برایم الهام بخش بود. راستش شعرهایی که می گویم و موسیقی هایی که می سازم همه برگرفته از تهران است، حتی از رستوران های تهران هم الگو می گیرم. به عنوان مثال، وقتی روز جمعه از جمعه بازار شروع می کنم و تا پیتزا داود می روم، کنارش نگارخانه گردی هم می کنم. وقتی شب به همه جاهایی که رفتم فکر می کنم، به نظرم می رسد چند سفر رفته ...
با مرتضی مهرزاد، از رکورد قد تا رکورد قدرت
تیم ملی والیبال نشسته دعوت شدم. بعد از تست در تیم ب بازی کردم و مدتی که گذشت به تیم الف دعوت شدم و همراه تیم ملی ایران به پارالمپیک رفتم. در سال 94 رسما با فدراسیون بستم. مهرزاد ادامه می دهد: قبل از این که والیبال بازی کنم به حدی افسرده بودم که فکرش را هم نمی کردم بتوانم ورزش کنم. یعنی این که با آن همه مشکلی که داشتم، ورزش برایم چندان جدی نبود. حتی وقتی هم که به تیم دعوت شدم، از این هراس ...
بهاره رهنما ؛ کار در سینما، عاشقی در تئاتر و ادبیات
گیرم که ارتباط مستقیمی با تحصیلات حقوقی ام دارد. مثلا در دو سال گذشته سفیر انجمن حمایت از حقوق کودکان بودم و حتی در پرونده هایی به عنوان حکم وارد می شدم. در پرونده هایی که به نوجوانان زیر 18 سال مجازات اعدام خورده بود و در این مسائل لیسانس حقوق من بسیار تاثیرگذار بود و در بسیاری مواقع راه مرا باز می کرد یا در حال حاضر در یونیسف برای اعلامیه حقوق بشر به همراه چند چهره دیگر دعوت شده ایم که ...
12 دانشجوی دختر درخوابگاه زنده زنده سوختند !
آزار اذیتش کند حکم سنگین برای مرد شیطان صفت / در دوران خدمت 17 نفر را اذیت و آزار کردم ! زمانی که به اتاق مدیرعامل شرکت رفتم در اتاق را قفل کرد/ از رفتارهای زشتش شوکه شدم ! به خانه دوست پسرم رفته بودم / در خانه تک و تنها نشسته بودیم که آن اتفاق وحشتناک برایم افتاد!
زائرانی که به جای زیارت به حضور امام رضا(ع) رسیدند
زائرانی که به مقصد نرسیدند و نامشان را تا ابد زائر آسمانی ثبت کردند و اکنون پیکر این عزیزان بعد از گذشت چند روز از فاجعه حادثه برخورد قطارها، بر دستان مردم داغدار آذربایجان تشییع خواهد شد. با حضور در این مراسم تشییع شاهد حرف هایی از خانواده داغداران بودم؛ یکی از آن ها نام زائرانش را می گفت که برای شروع زندگی جدید با اذن از امام رضا(ع) راهی این سفر شده بودند؛ دیگری از جوانانی سخن می گفت که ...
زن ایرانی رییس شبکه فساد درترکیه بود/دختر بلند پرواز فریب خنده های لیدا خانم را خورد
...! سرم را تکان دادم. او حقیقت را داشت می گفت، من اگر قهرمان نبودم، حداقل شجاع بودم. خیلی شجاع! زیرا درآن شرایط خطرناک، تنهایی تا کشورغریبه سفر کردن و سالم ماندن کارهر کسی نبود. بعد از چند روز به پیشنهاد ازدواج ایلیا، پاسخ مثبت دادم و بعد از مدتی لیدا خانم نیز ترتیب برگزاری یک جشن نامزدی با شکوه را برایمان داد. فکرمی کردم که پس از تحمّل سختی های بیشمار، سرانجام دیگر روزهای خوشی را که ...
گرافیک ایران مدیون مرحوم استاد"ممیز"/ روزگاری گرافیک را با ترافیک اشتباه می گرفتند!
.... به همین علت، اجازه نمی دادند کسی به آن بی احترامی کند. شاید یکی از دلایلی که من خیلی زود به حرفه ام احترام گذاشتم همین بود. به نظر استاد، هیچ کس، در هیچ جایگاهی، اجازه بی احترامی به حرفه را نداشت. ■ ظاهرا برای تاریخ ایران هم اهمیت زیادی قائل بودند. بله. اما در عین حال، با تمام پافشاریشان روی تاریخ، قدمت و گذشته ایران، بسیار به روز بودند. شاید از همه آنها که ادعای به روز ...
از روی اجبار هر روز در اختیار دوستان فرهاد بودم
کار کنم. بیشتر از همه نگران بودم که مبادا مادرم از این ماجرا بو ببرد. این شرایط باعث شد اشتباه بزرگ تری را مرتکب شوم. مجبور بودم خواسته های فرشاد را عملی کنم. او من را در اختیار دوستانش می گذاشت و با کارهایش روزگارم را سیاه کرده بود. آن روزها تلخ ترین روزهای عمرم بود. چند مرتبه به اجبار به باغ پدری فرشاد رفتم اما بالاخره از خودم و زندگی ام سیر شدم. می خواستم خودکشی کنم اما ...
برجام عقب نشینی است، شهید شهریاری اهل عقب نشینی نبود/ نمی توانم بپذیرم او حامی برجام می شد/ اگر به صالحی ...
هنگام چسباندن بمب از سوی موتور سوار به ماشینش متوجه و از ماشین بیرون می پرد و عوامل موساد در ترور ایشان ناکام می مانند. در سالروز شهادت دکتر شهریاری به سراغ دکتر عباسی رفته ایم تا از ارتباط ایشان با دکتر شهریاری و خدمات آنمرحوم به کشور و حال و روز میراث دکتر شهریاری(صنعت هسته ای کشور )بیشتر بدانیم. اقای دکتر خدمت شما سلام عرض میکنم لطفا در ابتدا وبعنوان اولین سوال بفرمایید از کی با دکتر ...
متن کامل گفت و گوی 72 دقیقه ای عادل فردوسی پور و خداداد عزیزی در برنامه نود
. البته شاید کنار مهاجمانی بازی کردم که خودخواه تر از من بودند، اما من واقعاً مهاجم خودخواهی نبودم. اما باز هم می گویم همه محبوبیت یا بخش عمده آن به خاطر همین گلی است که به استرالیا زدم؛ شاید خیلی ها یادشان نباشد که من بهترین بازیکن سال آسیا شدم، در تیم های اروپایی و آمریکا بازی کردم، اما گل به استرالیا را خوب به یاد دارند. اما باز هم تأکید می کنم که اگر دوباره در آن صحنه باشم به ابراهیم تهامی پاس ...
مرد عنکبوتی ایران
.... بدیهی است، اگر شما بدون پیش زمینه خاصی وارد یک رشته شوید، امکان موفقیت زیادی نخواهید داشت. جالب اینجاست که حتی در مقاطع تحصیلات تکمیلی هم خیلی از افراد کماکان علاقه ای به رشته خود ندارند. البته بخش عمده این مشکلات ناشی از فقر فرهنگسازی است؛ نیاز به توضیح نیست که اکثر قریب به اتفاق والدین فرزندان خود را تنها به سمت قبولی در بعضی رشته های خاص سوق می دهند، به طوری که افراد متوجه علاقه و ...
هزاران شهید می آمد؛ بی سر، بی تن و خون آلود
دانشجوهای رشته ریاضی دانشگاه مان بودم. وقتی دیدم جنگ شروع شده حتی یک لحظه به خودم اجازه ندادم به چیزی جز حفظ خاک کشورم فکر کنم. نمی توانستم اجازه بدهم دشمن وارد خاک کشورم شود و برای خودش آزادانه بچرخد. چطور شد گذرتان به سردخانه آبادان افتاد؟ چند روز دنبال سلاح بودم که پیدا نمی کردم. تا این که سراغ یکی از دوستان قدیمی رفتم و گفتم منم می خواهم بجنگم، اما سلاح ندارم. تو یک تفنگ ...
برای نخستین بار منتشر شده: روایت مسعود بهنود از عقد شرعی ابراهیم گلستان فرزند سیدتقی، با فروغ فرخزاد، ...
...، تا بدانم چه کس روز قبل از خاک سپاری قبر خرید، چرا سه تا. که اولیش به فروغ رسید و آن دو دیگر خالی ماند. از آن جا بگیر تا گفتگو با همکارانش در استودیو گلستان، همسایه های خانه کوی دوم، آن جا که فروغ سه سال پایان زندگی کلیدش را در کیف داشت. با آقا حیدر که اول و آخر این حکایت را دید. علاوه بر دوستان فروغ با خانواده اش هم حرف ها زدم. بیش از همه با گلوریا خواهر کوچک که تا بودم هر سال همراهش فردای ...
اتفاق عجیب در روز عروسی زوج چینی
برای مرد شیطان صفت / در دوران خدمت 17 نفر را اذیت و آزار کردم ! زمانی که به اتاق مدیرعامل شرکت رفتم در اتاق را قفل کرد/ از رفتارهای زشتش شوکه شدم ! به خانه دوست پسرم رفته بودم / در خانه تک و تنها نشسته بودیم که آن اتفاق وحشتناک برایم افتاد!
حکایت دلهایی که خود را به پنجره فولاد گره زدند تا عقده دل وا کنند
تلفن برایم بگوید: بعد از 10 بار تماس تلفنی بالاخره جواب سلامم رو داد. الوو سلام حاجی ببخشید من باز مزاحم شدم. (زائر پیاده) سلام علیکم. مراحمی دخترم کارت رو بگو. (تسنیم) خواستم از حال وهواتون برام بگین. اول خودتونو معرفی کنین. (زائر پیاده) حاجی دوست نداره معرفی بشه، بزارین گمنام بمونم.و به عنوان یک زائر منو معرفی کنین همین. خب از سفر ومشکلات بگین. مشکلی نیست، همه سفر عشق است، به ...
آزمون: دوست ندارم مرا مسی ایرانی خطاب کنند
این زمان طولانی چه احساسی داری؟ اولین باری که به روسیه آمدم، خیلی جوان بودم. آن زمان همه چیز سخت پیش می رفت و فقط 17 ساله داشتم. واقعا سخت بود و وطن خودم را دوست دارم. در ایران متولد شدم و زمانی که به روسیه آمدم متوجه شدم غم انگیز است، اما همه چیز در دو یا سه ماه رخ داد. به خودم گفتم باید از زندگی در روسیه خوشحال باشم و فکر می کنم آن را به دست آوردم. الان کمتر به ایران فکر می کنم و تمرکزم ...
تولد دوباره مرد تاریخ ساز با پیکسار؛ جابز چگونه میلیاردر شد
می ماندند و این فاجعه ای بود که در خاموشی می رفت تا اتفاق بیفتد. فقط کافی بود یک دومینو سقوط کند و بعد مهاجرت نخبگان پیکسار یک شبه اتفاق می افتاد -شاید امروز نه، ولی بالاخره یک روز چنین اتفاقی می توانست ظرفیت خلاقیت پیکسار را به صفر برساند. تیمی از پیکسار در حال کار روی داستان اسباب بازی. لَستر روی زمین زانو زده. سال 1995 در این مورد من رسما وسط مخمصه گیر افتاده بودم. از یک ...
دوقلوهای جداشدنی؛ کاسترو، چه گوارا را قربانی کرد؟
انقلاب را در نزد جهانیان خدشه دار کند. به همین خاطر پس از چند هفته همه آن دادگاه ها را تعطیل کرد و البته هرگز اتهامات وارده از سوی غرب را نپذیرفت: ما هیچ زن و کودک و کهنسالی را تیرباران نکرده ایم. ما تعدادی قاتل را تیرباران کردیم تا نتوانند فردا صبح کودکانمان را بکشند. کاسترو در همان زمان و با عجله پستی کلیدی در اختیار چه گوارا گذاشت. او می دانست که نمی تواند انقلابش را بدون گوارا از ...
گریه های دعایی برای سازمان مجاهدین خلق
دهید؟ من از سال 44 تا سال 48 در زندان بودم و در آن دوران تقریبا با قالب جریان های سیاسی و فکری جامعه که در زندان نمایندگانی از 5 نفر تا 100 نفر داشتند، آشنا شدم. مثلا تقریبا تمام گروه های مارکسیستی، مذهبی و ملی آشنا بودم. لذا وقتی در سال 50 یکی دو نمونه از نشریات سازمان مجاهدین خلق را خواندم، متوجه شدم که اینها نه مسلمان خالص و یک دستی هستند و نه مارکسیست واقعی؛ بلکه یک التقاطی دارند ...
سفرنامه اربعین
پیاده وغیر کربلا یا نجف یا مشهد عنایت وعطیه ای عطا می فرمایند و به چنین زواری البته توجهی خاص ترخواهند داشت. این صحنه زیبا را دوست همراهم حسن آقا که چند سفراست با من دراین مسیرسلوک می کندبه من که در حال خودم بودم و متوجه این اتفاق دیدنی نبودم، تذکر داد.خودم را به او رساندم و بعد از طرح دو سه سوال از آن فیلم برداشتم. قسمت نهم بعداز سه روز توفیق پیاده روی درچندکیلومتری ...
مرا از روی خال پهلویم شناسایی کنید
اتوبوس از رزمنده های یگان را که به مرخصی می آیند هماهنگ کنم و دسته جمعی به منزل سردار شهید محسن اسحاقی برویم. غروب آن روز وقتی به منزل شهید رفتیم واقعاً جالب بود، همه همسایه ها جمع شده بودند و گریه می کردند، یکی از رزمنده ها مداحی کرد و یکی هم مراسم سینه زنی را انجام داد، شور عجیبی در رزمنده ها به چشم می خورد، من هم 10 دقیقه ای در مورد رشادت و شهامت و ایثارگری فرمانده صحبت کردم. ...
دایی: برای بازی کردن خودمان را می کشتیم!
.... جواب های جالبی داد: در هر سه باشگاه آرمینیا، بایرن و هرتابرلین من هیچ وقت نفهمیدم همبازیانم چقدر پول می گیرند و آنها هم نمی دانستند من چقدر دریافتی دارم. با یکی از همبازیانم دو سال هم اتاق بودم در مورد همه چیز صحبت می کردیم الا مسائل مالی. اصلا خنده دار است آنجا از کسی بپرسی چقدر دریافتی داری. ماه به ماه هم پول را درون پاکت می گذاشتند و دو روز قبل از پایان ماه به ما می دادند. در بایرن ...
چند حکایت و کرامت از امام رضا (علیه السلام)
...: موسی بن سیار که از یاران حضرت رضا علیه السلام است ، می گوید : روزی همراه ایشان بودم همین که نزدیک دیوارهای طوس رسیدیم صدای ناله و گریه ای را شنیدم . من به جست و جوی آن رفتم . ناگاه دیدم جنازه ای را می آورند در این حال حضرت از مرکب پیاده شده و به طرف جنازه آمدند و آنرا بلند کردند و چنان به آن جنازه چسبیدند، همچون بچه ای که به مادرش می چسبد آنگاه رو به من نموده فرمودند : هر ...
خدمت به صاحب حرم رضوی هم دنیاست و هم آخرت/ نشان خادمی را با هیچ ثروت و مقامی عوض نمی کنم
خواستند که قرائت دعای توسل شب های چهارشنبه را انجام دهم. این خادم حرم رضوی با بیان اینکه پس از شش ماه از مداحی در حرم به عنوان خادم کفشداری انتخاب شدم، اذعان کرد: زمانی که لباس خادمی را برای اولین بار به تن کرده بودم و به محل خدمت خود می رفتم یکی از شعرای برجسته مشهد که جزو مسئولان حرم بود مرا دید و گفت شما بجای کفشداری در دربانی حرم خدمت کن. وی ادامه داد: 13 سال کشیک سوم بودم ...
شمال شهر تهران خط مقدم جنگ نرم است/ هنوز قدیمی ها با جوانان امروز دم خور نشده اند
برایمان بگویید. چه اتفاقی در محرم امسال برای شما افتاد؟ یکی از شیرین ترین لحظه های محرم 95 برای من یکی از شب های دهه نخست بود. به یاد دارم، جلسه ای در خیابان ایران داشتم و برای رسیدن به آن جلسه پشت ترافیک مانده بودم. برای اینکه خودم را به مکان مدّ نظر برسانم، مجبور شدم، مسیری را پیاده طی کنم. زمانی که پیاده شدم و چند قدمی به سمت هیئت رفتم، ناگهان یک پسر پنج ساله ای را دیدم که با چند لیوان ...
زائران پیاده امام رضا از احساسها و اولین نگاهشان به گنبد و بارگاه آقا می گویند
لباسهای بسیجی و چهره سوخته نظرم را جلب کرد. جلو رفتم سلام کردم، نامت چیست؟ اهل کجایی و به کجا می روی؟ گفت: من علی رضا شهبازی اهل زنجان هستم، مسافر اربعین بودم و تصمیم گرفتم هنوز که گردوخاک زیارت اربعین و آقام امام حسین (ع) برسروصورتم هست به آقاو مولای ما ایرانیها و مولای همه مسلمانان جهان بگویم که آقاجان خیلی دوستت دارم ، باهمین لباس و همین گردوخاک پیاده می آیم به پابوست . ازاوسوال کردم در ...