سایر منابع:
سایر خبرها
از خون جوانان وطن ...
مقابل نیکسون جنایت بزرگ هیئت حاکمه ایران در صبح روز دوشنبه شانزده آذرماه 1332 در صحن مقدس دانشگاه به وقوع پیوست. صبح شانزدهم آذر هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوق العاده سربازان و اوضاع غیرعادی اطراف دانشگاه شده وقوع حادثه ای را پیش بینی می کردند. نقشه پلید هیئت حاکمه بر همه واضح بود و دانشجویان حتی الامکان سعی می کردند که به هیچ وجه بهانه ای به دست بهانه جویان ندهند. حدود ساعت 10 ...
خودکشی جوان تهرانی از طبقه پنجم/ پایان تلخ رابطه نامشروع/ گفت وگو با دختری که خواستگارش او را سر کلاس ...
- حسین، 60 ساله- را شناسایی کردند و چند روز بعد مردی به نام محمدصادق [54 ساله] با مراجعه به اداره آگاهی، راز جنایت را فاش کرد. او که خود را استاد دانشگاه معرفی کرد، به کارآگاهان گفت: درست یک سال پیش به خاطر بدهی که به یک شرکت خصوصی در بهشهر داشتم، فراری شدم و به خانه یکی از اقوامم در تهران آمدم. پس از مدتی با شخصی به نام حسین [مقتول] آشنا شدم که برج ساز بود. بعد هم قرار شد او با کمک یکی از ...
- با این ستاره ها -
بده که دل و روحمون رو به شما نزدیکتر کنیم. فرزندتون چه زمانی شهید شدند؟ - پارسال شهید شدن. یک بار مجروح شد و برگشت؛ بعد رفت کربلا برای زیارت؛ دوباره از اونجا بهش گفتن که برگرد سوریه. دیگه توی فرودگاه بود که به من زنگ زد که مادر دارم میرم سوریه ... در خلال صحبت های آقا یک دفعه سه پسرِ سه - چهار ساله جلوی آقا می ایستند و یکی شان با صدای بلند می گوید: - اسم من علی ه! همه ...
تنبل ترین دانشجو مدیر گروه شد!
روز دانشجو که می شود همه دوست داریم چند جمله ای درباره این قشر و دغدغه هایش بگوییم. دغدغه هایی که انگار در سال های اخیر بیشتر از آنکه بوی دانش و مسئولیت اجتماعی بدهد، بوی مدرک گرفته است و حالا ازیک طرف دانشجوهایی داریم که در دانشگاه خیلی دنبال دانش نیستند و اگر هم دانشجوی نمونه ای باشند، در بیرون از دانشگاه این دانش خیلی به کارشان نمی آید یا اینکه درنهایت مجبورند کشور را ترک کنند و پدیده ای ...
دانشجو و دانشگاه در شعر طنز/ ازحرف بدخواهان به ابرو خم نیاوردم
...> درس می خوانم مهندس می شوم در همین واحد مدرس می شوم می نمایم در همین جا ازدواج گیرم از دانشجویان خود خراج صبح با سرویس دولت می رسم با کلاس و با ابهت می رسم خانه های سازمانی آخ جان پولهای آنچنانی، آخ جان مدتی بگذشت شیرم موش شد ذوق و شوق اندر دلم خاموش شد چون همه ساز جدایی می زنند حرف رفتن جا به جایی می زدند ...
ماجرای رایان وایت، نوجوانی که به ایدز مبتلا شد
، مراکز کنترل بیماریدر ایالات متحده فقط 148 مورد کودک مبتلا به ایدز را شناسایی کرده بودند. بسیاری از خانوادها در کوکومو معتقد بودند که حضور او در مدرسه خطر غیر قابل قبولی را به وجود می آورد. در 1 فوریهٔ سال 1986 وقتی به وایت اجازه داده شد که برای یک روز درمدرسه حاضر باشد 151 دانش آموزاز 360 دانش آموز در خانه ماندند. همچنین او به عنوان روزنامه رسان کار می کرد،و مردم زیادی از مسیر او اشتراکشان را به ...
چگونه کودکی مسئولیت پذیر داشته باشیم؟ (2)
را که از او خواسته شده انجام ندهد، نتیجه اش چه خواهد شد. باید دید فرزند به چه علت مسؤولیتش را انجام نمی دهد. در ابتدا گفتیم که مسؤولیت، پیشنهاد انجام دادن کاری است که کودک هم می پذیرد. ممکن است چند بار انجام دهد، بعد نظرش تغییر کرده و احساس بدی نسبت به آن کار پیدا کند و ترجیح دهد کار دیگری برعهده گیرد. این مسئله هم قابل گفت و گو است. وقتی بچه از زیر کار در می رود و از آن فاصله می گیرد، یک جای کار عیب دارد. باید مسئله را بررسی و با او صحبت کنیم. ادامه دارد ... ...
سازوکارهای حمایتی از تربیت کودک در آموزه های دینی با تأکید بر سیره ی رضوی
مهمی که در روایت ها تأکید شده باید از اوایل کودکی آموزش آنها آغاز شود، عقاید دینی و اصول دین است. در روایتی از امام باقر و امام صادق (علیه السلام) بیان شده است که: وقتی پسر به سه سالگی رسید باید به او بگویند هفت بار لا اله الا الله بگوید و سپس رهایش کنند تا سه سال و هفت ماه و بیست روز او تمام شود و بعد به او بگویند هفت مرتبه محمد رسول الله بگوید و او را رها کنند تا چهار سال او تمام شود ...
مردی که تازه در 80 سالگی داماد شد!
. بعد از این ازدواج بچه ها پدری مهربان پیدا کرده بودند که با وجودش، مشکلات زندگی کمرنگ و کمرنگ تر می شد. محمد روایت می کند: بزرگترین برادرم عبدالله امینی است که 80 سال دارد و کوچکترین برادرم حسن امینی بود که در سن 55 سالگی از دنیا رفت. من دومین فرزند خانواده ام که 65 سال از حاج احمد کوچکترم. از روزی که حاجی به عنوان پدر وارد خانه مان شد، تا به امروز به یاد ندارم مریض شده باشد. این سال ...
به علت بی گازی مدرسه تعطیل است
کلاس وجود نداشت؛ روز شنبه هفته جاری هم که دانش آموزان بعد از یک هفته به مدرسه آمدند معلم ها به آن ها درس دادند، دانش آموزان سرمشق گرفته و به خانه برگشتند. این مادر ادامه می دهد: در همین روز در یکی از کلاس ها که نور خورشید می تابیده و نسبت به سایر کلاس ها گرم تر بوده است، سه کلاس اول را در هم ادغام کرده بودند و هر معلمی به دانش آموزان خود درس می داده است. وی خاطرنشان می کند ...
شفای دختر 11 ساله در پیاده روی زائران امام رضا
درست پس از تب شدید و تشنج، توان حرکت کردن را از دست می دهد. همین می شود زمانی که همه کودکان شروع می کنند به چهاردست و پا رفتن و ایستادن به روی دو پای خود، سمانه تنها نگاهش به پدر و مادرش است. مادر کم کم متوجه می شود که کودکش همانند هم سن و سال های خود نیست. او دچار معلولیت شدید شده و باید برای درمانش فکری شود. پدر اما، نه توان مالی دارد که بتواند فرزندش را برای درمان از ...
حکایت پیری، خشکسالی و تنهایی
که کسی 20دقیقه بیشتر آب داشته به زد و خورد کشید. جدل بر سر آب هر چند روز یک بار اتفاق می افتد. حسن علی به کمک عصا برمی خیزد و به کُندی از مسجد بیرون می رود. بچه های خیالی در خانه سیاه و نفرین کهنه فاطمه جوان ترین زن روستاست و خانه اش قدیمی ترین؛ خودش این طور می گوید. خانه اش تاریخی نیست اما کهنه است، مثل سالخوردگان مریض و از کار افتاده. من یه زن بدبختم. خنده از روی لبش محو نمی ...
شهیدی که در 20 سالگی فرمانده گردان شد/شهدای مدافع حرم در امتداد مسیر شهدای دفاع مقدس
داشته باشید که تنها محبین آنها هستند که در آخرت در بهشت برین جایشان خواهد بود و در کنار پیامبر(ص) منزل خواهند کرد و حسین بن علی سیدالشهداء(ع) نشان دهنده راه ما هستند و خط سرخ ایشان خط ماست. خدایا ! این توفیق را به من بده که در هنگام شهادت سر به پای آن حضرت داشته باشم و پیش ایشان شرمسار نباشم. خدایا ! از گناهان من و پدر و مادر من و تمام مومنین در روز حساب بگذر. خدایا ! من بنده خیلی ذلیل و ضعیف تو هستم و اگر تو راهنمایم نباشی ، جایگاهم در اسفل السافلین است و اگر رحمت و غفاریتت نباشد منزلم در دوزخ. پس امید یک امیدوار به بخششت را به یاس تبدیل مکن که یاس خود از گناهان بزرگ در درگاه با عظمت توست. ...
روایت خواندنی خانواده معلول خوانساری که همچنان زیر سایه کسب رزق حلال استوار است/ درددل ها زیاد است، ...
...> گوشی را برداشتم، چند بوق ممتد تلفن و چند عبارت کوتاه که حاکی از استقبال وی برای مصاحبه بود، همین کافی بود تا اجازه حضور در منزلش را به ما بدهد. بعد از ظهر یک روز پاییزی، روستای قودجان، از کوچه سربالایی عبور کردم و پسری تقریبا 10 ساله که برای راهنمایی به درب منزلشان سر کوچه ایستاده بود، اشاره دستی کرد که یعنی منزل ما اینجاست. از درب حیاط که داخل می شوی، باغچه کوچکی که حالا ...
شوهرم خواسته کثیفی از من داشت
طراوتش به کشیدن مواد گذشته است. کراک، مرفین، شیره تریاک و... آه بلندی می کشد و ماجرای زندگی اش را تعریف می کند: چیزی که همیشه در خانه مان می دیدم، چرت زدن پدر و مادرم بود، چون اعتیاد داشتند و هروئین می زدند. عاشق این چرت زدن شان بودم و بعدها هر چه هروئین کشیدم تا مثل آنها چرت بزنم، نشد که نشد. یک روز که جاسازشان را پیدا کردم، مواد را بردم دادم به مستاجرمان. او هم گفت بیا بکش ببین چطوریه ...
طرح شش مرحله ای ربایش امام خمینی (ره) و انتقال به اقیانوس هند/ نحوه همکاری ستون پنجم داخلی در عملیات ...
.... اسنادی که آقای خلخالی داشت را به کسی نمی دادند ازآنجا فهمیدیم همه چیز دست بنی صدر افتاده و به انحراف رفته است. من هنوز دو سه هفته آنجا مستقرشده بودم و خارجی ها را بیرون کرده بودم و شرکت های خارجی را ادغام کردم اما بعد از مدتی بنی صدر من را ازآنجا بیرون کرد. فکر می کنید تسخیر لانه جاسوسی در ریشه کردن دخالت های آمریکا تأثیر داشت؟ بله قطعاً چون ما ...
آخرین بار کی خندیدی؟
به دست بچرخانیم. با این حال اگر از این به بعد خواستید سر صحبت را با کسی باز کنید، به جای نرخ کرایه تاکسی و... به سراغ یک سوژه خنده دار بروید. شاید بد نباشد بعضی وقت ها از خودمان و دیگران بپرسیم؛ راستی آخرین بار کی خندیدی؟ خنده را به روز مبادا نیندازیم عادت کرده ایم خنده را به تعویق بیندازیم. دست خودمان نیست، هزار و یک پیش شرط برای آن در نظر می گیریم. در جمع نباشد، سوژه اش این ...
ماجرای عجیب ترین داعشی جهان/ ماه عسل در کنار داعش! + تصاویر
...، واقعا شگفت زده شدم. راستش را بخواهید من در آن لحظه در مسجد مشغول راز و نیاز بودم و پدر و مادرم اولین کسانی بودند که متوجه به روی آوردن جائلین به اسلام شدند. وقتی به خانه برگشتم، فهمیدم که او مسلمان شده و واقعا از خوشحالی زبانم بند آمده بود. محمد حالا در مورد "سورپرایز دوم" می گوید: تقریبا چند هفته بعد، جائلین بدون اینکه من چیزی گفته باشم یا تلاش کرده باشم که او را مجبور کنم، خودش ...
شهیدی که آل سعود را در قلب عربستان لعن می کرد
... حمیدرضا پیش از پدر، همسر و مادرش را راضی به رفتن می کند و نهایتاً بعد از اینکه پنجم آذرماه 94 جشن تولدی برای برادر کوچک ترش حسین برگزار می کند و پیش از آن نیز به همه اقوام سر زده بود، راهی سوریه می شود. او در شب وداع، حاج شعبانعلی را به یاد آخرین دیدارش با شهید جواد اسداللهی برادرش می اندازد: جواد برای آخرین بار بعد از عملیات کربلای4 به خانه آمد و خیلی زود برای انجام عملیات کربلای5 رفت. وقتی ...
در خانه بزرگان تهران چه می گذرد؟
تئاتر شویم. وارد حیات خانه که می شویم، درختکاری های زیبا وسط این همه شلوغی شهر برای مان جالب است. بعد از آن که وارد ساختمان می شویم، تابلویی به دست خط خود استاد است و روی آن نوشته: تا چندی پیش این جا خانه من بود، اما اکنون خانه همه عاشقان صحنه و نمایش است، خانه ام آباد است، خانه ام نورانی است؛ چون شما این جایید . نخستین یادگاری و نشانه حضور استاد به استقبال مان می آید که با امضای استاد و به ...
کتابم سفارشی نیست
. اوج این رابطه زمانی مشخص می شود که شهید غنی پور به شهادت رسید و فردی با شنیدن خبر شهادت، در پشت بام مسجد ضجه می زند و گریه می کند. به گفته این منتقد؛ کتاب از دوران کودکی تا شهادت شهید را در برمی گیرد، اما کتاب از آخرین شبی که شهید در خانه حضور دارد و در اتاق خود خلوت کرده و باران هم می بارد، آغاز می شود. ماجرای ساخت مسجد نیز در همین بخش کتاب مطرح می شود. در ادامه، داستان با فلش بک هایی ...
نمایی نزدیک از اعتماد نابجا تا اوین
نام من به عنوان رییس هیات مدیره دسته چک گرفت و .. ؛ 'م.ص' این جملات را در حالی بیان می کند که یک دستش را روی دست دیگرش گذاشته و نگاهش را به کف زمین دوخته تا شاید شرمساری اش را نتوانی از چشم در چشم شدن ترجمه کنی. او تک پسر خانواده و همه آمال و آرزوی مادرش است؛ همان کسی که از چهار سالگی بدون پدر، دردانه اش را در دامن خود پروریده تا روزی نهالش، درختی پربار شود و به ثمر برسد. حالا این مادر که ...
اظهار ارادات به اهل بیت(ع) اهمیت دارد نه صرفا عزاداری
برای حضرت زهرا سلام الله علیها نوشته شد به نام "فاطمه سلام الله علیها در آیینه کتاب"، ببینید چند صد کتاب برای بی بی نوشته شده است و حال اینکه همه طلبه ها در هر عصری یک کتاب برای حضرت زهرا سلام الله علیها بنویسد کم نوشته و کم گفته است. کیفیت ورود حضرت زهرا(س) به مسجد وقتی حضرت امیرالمومنین علیه السلام شب هنگام بدن پیغمبر صلی الله علیه و آله را دفن کردند صبح به درب خانه آمدند، روز ...
جی کی رولینگ، پرفروش ترین نویسنده زن دنیا
که در گفت وگویی زندگیش در نوجوانی را به دلیل بیماری مادر و رابطه بدش با پدر ناشاد خوانده؛ به گفته استیو ادی، معلم خصوصی او دختری نه چندان متمایز، اما باهوش بود. بعد از پذیرفته نشدن در امتحان ورودی آکسفورد به تحصیل در رشته ادبیات پرداخت و به طور اخص به گفته مارتین سورل، استاد ادبیات، روی دیکنز و تالکین تمرکز کرد. در سال 86 بعد از فارغ التحصیلی، جوآن به کار در سازمان عفو بین الملل پرداخت ...
غیرت محمد به او اجازه نداد در برابر استمدادطلبی مسافران سکوت کند/ چند نفر را نجات داد اما بار دوم که خود ...
تبریز-مشهد با اشاره به وضعیت نامساعد پدر و مادر محمد، یادآور شد: تاکنون هیچ یک از مسئولین استانداری و راه آهن پایِ خود را خانه ما نگذاشته اند، محمد می توانست مثل خیلی ها آن کنار بایستد و سوختنِ هم وطنان خود را مشاهده کند، اما غیرتش به او این اجازه را نداد و نتوانست در برابر زجه ها و امدادطلبی مسافران سکوت نماید. وی اضافه کرد: والدینم بعد از شنیدن خبر مرگ محمد از پای درآمده و سکته کرده اند ...
لبخند پدر در لحظه دیدار با پیکرهای فرزندان شهیدش
جمهوری بود. آن روز اتفاقی برای همسرش افتاده بود که مجبور شد در خانه بماند. انفجار که رخ داد خیلی ناراحت شد. گریه می کرد و می گفت: سعادت شهادت نصیبم نشد. حاج خانم، آقا سعید پسر دیگرتان هم به جبهه رفتند؟ مادر شهید: بله. سعید که در جبهه بود خواب دیدم هر سه پسرم داخل سنگر هستند. زمانی بود که عبدالحمید و عبدالمجید به شهادت رسیده بودند. از خواب که بیدار شدم به حاج آقا گفتم سعید هم ...
ظلم ستیزی و حقیقت طلبی؛ خون بهای عدالت خواهی دانشجویان
تا دندان مسلح رژیم پهلوی برای اولین بار وارد صحن دانشگاه شد و با حمله به دانشجویان بی پناه سه تن از آنان را به شهادت رساند. شهید چمران در ر ابطه با حادثه 16 آذر در خاطرات خود می گوید: وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گویی همه را به چشم می بینم. صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین می اندازد. سکوت موحش بعد از رگبار، بدنم را می لرزاند. آه بلند و ناله جانگداز مجروحین را در میان این سکوت ...
خاطرات خواندنی شهید زنده از پدر بسیجیان سیستان و بلوچستان
پیدا شود که بگوید من از ایشان ناراحت هستم، من حرفش را قبول نمی کنم. این پدر شهید افزود: ایشان هر بار به زابل می آمدند به بنده هم سر می زدند در سفری هم که با هم به سوریه رفته بودیم با اینکه اتاق ایشان جدا بود ولی هر روز صبح به بنده هم سر می زد، بعد می رفت. خدی با بیان اینکه خدا به حق امام حسین(ع) توفیق همنشینی با ایشان را برای ما عنایت کند، تصریح کرد: یک بار با سردار قاسم ...
بی حجابی جامعه امروز، وجودم را به درد می آورد
عراق و متحدانش به زانو دربیایند و درواقع قاعده جنگ تمام شود، عملیات توسط منافقین کوردل لو می رود و نقشه عملیات چند روز قبل توسط منافقین در اختیار ارتش عراق قرار می گیرد و آن ها با آتش بارهای ضد هوایی در کمین جوان های انقلابی و رزمندگان میهن اسلامی قرار می گیرند. ساعت 9 که عملیات لو می رود شهید نیروهایش را از غرب به شرق اروند برمی گرداند ولی بعد متوجه می شود که دو تن از سرداران رشید و هم ...
حزب الله چطور وارد عرصه ی سیاست داخلی لبنان شد؟/ ساختن کشور مقاومت : هدف حزب الله/روش های جذب نیرو در ...
. مسئله اینطور است: فرض کن یک منزل یا ویلا داری و کسی می آید و آن را می گیرد و بعد وارد نبردی طولانی با او می شوی و بعد از این همه مدت او یک اتاق را به تو پس می دهد، باز مدت زمان طولانی تری مبارزه می کنی و دست آخر تسلیم می شود و منزل را پس می دهد. شاید فکر کنی نبرد تمام شده، ولی می بینی رفته و ماشینش را جای پارک ماشین تو در جلوی خانه پارک کرده. آیا قبول می کنی؟ ما در جنوب هستیم چون اسرائیل مثل ...