سایر منابع:
سایر خبرها
قتل همسر عاشق پیشه در مشاجره
روزنامه ایران: مرد جوانی که در جنایتی جنون آمیز همسرش را طی مشاجره ساده خانوادگی با روسری خفه کرده بود، صبح دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری به ریاست قاضی زالی محاکمه شد.متهم در اعتراف های تکان دهنده اش گفت: روز حادثه قرص مصرف کرده بودم و در حالت عادی نبودم ضمن اینکه باید بگویم من به خاطر رودربایستی تن به ازدواج داده و هیچ وقت همسرم را دوست نداشتم و همیشه با هم درگیری و مشاجره داشتیم.به گزارش ...
پشت صحنه مرگ جوانی که به خانه زنِ شوهردار تردد می کرد/ مرد چرا زن خیانتکارش را طلاق نمی داد؟
اما ناگهان صدای مهیبی شنیدیم.لحظاتی بعد همسرم وارد خانه شد. به دنبال او نیزهمسایه طبقه دوم سراسیمه به مقابل خانه ما آمد و خبر سقوط رضا را داد. آن زمان بود که متوجه شدم صدای مهیبی که به گوش رسیده مربوط به سقوط رضا بوده است حال آنکه تصور می کنم همسرم در این حادثه نقش داشته است. بدین ترتیب و باتوجه به سایر مدارک به دست آمده بهرام بازداشت شد.وی در تحقیقات ابتدایی مدعی بود که زمان حادثه در ...
محاکمه قاتلی که می گوید دیوانه است
شهرستان رفتم. در 2سالی که آنجا بودم، دچار بیماری روانی شدم و چندبار در بیمارستان بستری شدم؛ حتی چند بار هم به دلیل مشکلاتم دست به خودکشی زدم تا اینکه یک سال قبل از حادثه به تهران آمدم و در یک قنادی که در نزدیکی خانه همسرم بود، شروع به کار کردم. من گاهی به او سر می زدم و شب حادثه هم وقتی به خانه رفتم او از من پذیرایی کرد. ما استراحت کردیم تا اینکه عصر روز بعد بر سر اختلافات گذشته شروع به صحبت ...
ماریتا لورنز، جاسوسی که عاشق فیدل کاسترو بود
همان لحظه علاقه مند شدم که دوباره او را ببینم. چطور شد که همدیگر را ملاقات کردید؟ من به نیویورک برگشته بودم و با برادرم، جویی زندگی می کردم. یک روز تلفن زنگ زد. فیدل از من دعوت کرد به هاوانا بروم. بلافاصله قبول کردم. فردا من در هواپیمای خطوط هوایی کوبا بودم. در آن زمان هنوز مسافرت بین دو کشور به راحتی انجام می شد. فیدل هنوز به شوروی نزدیک نشده بود و پل های بین کوبا و آمریکا ...
می خواستیم مدل خودمان باشیم
محسوب می شود. مگر خدا چند بار از این موقعیت ها نصیب آدم می کند؟ قبل از سامان امامی با آهنگ ساز دیگری کار نکرده بودید؟ همایون: من با آدم های مختلفی صحبت و کار کرده بودم، اما در لحن و گفتار هیچ کدام صداقت ندیدم. من از ابتدا همیشه کار می کردم و بچه زحمتکشی بودم. یک بار تمام سرمایه زندگی ام را دست کسی دادم که آلبوم درست کنم؛ اما این قدر ضعیف کار کردند که همه را پاک کردم و گفتم اصلا چنین چیزی ...
ساز من و کلهر یکی شده اند
. فرهنگ مشابهی داریم؛ هر چند مرزهای مختلفی داریم. مثلا من از ترکیه هستم و شرق ترکیه اشتراک های بیشتری با موسیقی ایرانی دارد تا موسیقی نواحی اژه. من با فرهنگ ایرانی احساس نزدیکی بیشتری می کنم تا با موسیقی حوالی اژه. به نظرم خیلی نزدیک هستند. دو کشور متفاوت اند ولی فرهنگ، مرزی ندارد. هرچه کیهان می زند، انگار در من از قبل وجود داشته است. بنابراین با آشناشدن با موسیقی ایرانی مشکلی نداشتم. همان طور که ...
مرگ؛ پایان ارتباط پنهانی
کردند علیرضا از چندی پیش با همسر او طرح دوستی ریخته و همین موضوع زمینه رفت و آمد متوفی را به محل ایجاد کرده است. با به دست آمدن اطلاع اخیر در پرونده، سرانجام داوود ساعت 16 روز دوشنبه هفته جاری به درگیری منجر به جنایت با علیرضا اعتراف کرد. داوود در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: از چندی پیش متوجه ارتباط همسرم با علیرضا شدم اما به واسطه روابط فامیلی و خانوادگی سعی در پنهان نگه داشتن موضوع داشتم حتی چند ...
هرمز سیرتی: در شبکه جم پولم را خوردند/ داشتم افسرده می شدم
سطحی و آبکی است و کارگردان بنا را بر لودگی گذاشته. به ویژه سه شخصیت کله پوک در سریال هستند که برای خنداندن تماشاگر به هر رفتاری متوسل می شوند و با لهجه نقاط مختلف کشور، بدترین و توهین آمیزترین حرف ها را به زبان می آورند. من سه ماه و شش روز در آنتالیا بودم، اما حتی یک بار سعید کریمیان (مدیر شبکه جم) را ندیدم. بعد از این مدت به یکی از معاونان او گفتم این فیلمنامه ای که من الان می بینم ...
روایت خواندنی از دیدار خانواده های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب
مصرع ها هم بوی گله داشت و حسرت تا جایی که می رسید به “حبیبم قاصدی از پی فرستاد” و مژده ی “در باغ شهادت باز باز است”. وقتی آهنگران این شعر را بار اول می خوانده، پدربزرگ معین رضا یک جوان رعنا بوده. لابد او این مژده را باور کرده و بعدها وقتی “خبر بد” را شنیده، بند پوتینش را محکم بسته و همراه عد ه ای رفته. خبر پر از بغض بوده: عصر روز دهم عاشورای 61 سرها بر نیزه شد و بعد نوبت به خیمه های حرم ...
جدیدی: یک روز تشویقم کردند، یک روز خندیدند، این به آن دَر!
را پخش کردند با من قهر باشند و از سر بدخواهی این کار را انجام داده باشند. چون خیلی ها حضوری از خودم حلالیت خواستند. مثلاً همین چند روز پیش، همزمان با ایام اربعین در کربلا و بین الحرمین ( ان شاءالله قسمت همه هموطنان و دوستداران حضرت اباعبدالله ( ع ) بشود ) جمع خیلی زیادی از زائرین ایرانی ضمن انداختن عکس یادگاری از من حلالیت می خواستند. من خودم را اصلاً در حد و اندازه ای نمی بینم که کسی ...
روزی که کیهان اطلاعات نادرست به آیت الله مطهری می دهد
تهران می رسید. به هرحال بعد از قبولی ام اولین کاری که ایشان کردند این بود که یک کیف مهندسی برای من خریدند و این برای من جالب و غیرمنتظره بود. نقل این مطلب هم شاید جالب باشد. آن زمان اسامی قبول شدگان را در روزنامه های کیهان و اطلاعات اعلام می کردند. پدرم زنگ زدند به روزنامه کیهان و سؤال کردند. متصدی روزنامه اشتباها گفت قبول نشده است. من که انتظار آن را نداشتم، بی اختیار بغض کردم و دور شدم. ایشان ...
عنصر محبت در فرهنگ رضوی
خداوند از غضب او فزون تر است و هم امام جماعت همه ی اسماء و صفات او. قهر و عذاب در عالم، راهبرد اصلی و استراتژی خدا نیست؛ بلکه تاکتیک اوست جهت انبساط رحمت (فعالی، 1392: 40) . در تعالیم حیات بخش قرآن و عترت، نعمتهای مادی مانند ثروت، ازدواج، حتی ابر، باد، باران و... در خدمت بشر و وسیله ای برای جلب رحمت پروردگاراند: کَتَب ربکم عَلَی نَفسه الرحمَه (انعام/ 54) . در ذیل محبت و عشق به ذات ربوبی ...
ادعای جدید در پرونده قتل در اتاق خواب برج A3 / اجیر شده ام تا اعتراف کنم + عکس های بازسازی صحنه
روانگردان دادند و بعد از برگشتن مراسم عروسی همه چیز خوب پیش رفت اما دیگر یادم نمی آید که چه شد دست به قتل و زدم . در این مرحله بازسازی صحنه جنایت به دستور بازپرس پرونده صورت گرفت و عامل جنایت در زمان بازسازی گفت: پس از سالها کار هیچ پولی در بساط نداشتم و همه راه ها برایم بسته شده بود و مدتی هم برای پسر عمه ام کار کرده بودم که حق و حقوقم را کم داده بود که در یک لحظه از شدت عصبانیت و جنون ...
دوست نداشتم جای برانکو بودم/برف؟ آجر هم ببارد پرسپولیس برنده است!
تصمیم را گرفت و از من خواست در این پست به میدان بروم. کار کردن البته در کنار سیدجلال حسینی سختی زیادی ندارد و روز خوبی برایم بود. من در استقلال اهواز در این پست به میدان رفته بودم و چندان با آن بیگانه نبودم اما بعد از سال ها بار دیگر این شرایط برایم به وجود آمد و مشکل خاصی نبود و خوشحالم به نتیجه رسیدیم. ماهینی که سابقه حضور در تمام پست های دفاعی را دارد در این باره گفت: من در هر چهار ...
سلیمی: نمی توان اتفاقات المپیک را فراموش کرد
شرایط سخت شده است. وزنه برداران گرجستان، روسیه و ارمنستان همه خوب هستند که رقابت را در سنگین وزن از سالهای قبل سخت تر می کند، اما تلاش می کنم خاطرات خوبی را که قبلا برای مردم رقم زده بودم، تکرار کنم. سلیمی درباره مصدومیتش گفت: مصدومیت آنچنانی ندارم اما با توجه به اینکه دوره درمان 1٫5 ساله را 8 ماهه طی کردم فشار زیادی را متحمل شدم و نیازمند استراحت بیشتری بودم. با شروع تمریناتم توسط دکتر نوروزی ...
فشار زیادی برای درمان فوری تا المپیک متحمل شدم
همچنان تحت نظر پزشک هستم. وی در ادامه گفت: از اواخر اردبیهشت ماه تا آذر 96 فرصت دارم خود را برای مسابقات قهرمانی 2017جهان در آمریکا آماده کنم. تلاش می کنم خاطرات خوبی را که قبلا برای مردم رقم زده بودم، تکرار کنم. کار سختی پیش رو دارم، زیرا نسل جدیدی از وزنه برداران کشورهای گرجستان، ارمنستان و روسیه در فوق سنگین حضور دارند که همه خوب هستند. سلیمی در پاسخ به این سوال که آیا از ...
مشروح سخنان دکتر قالیباف در روز دانشجو | به نقش مردم در همه امور اعتقاد دارم
ظلم است، روحیه ما هم این است که زیر بار ظلم نمی رویم. اگر امروز انتقادها وجود دارد برای این است که ما میز مذاکره را میز مبارزه فرض نکردیم و آمدیم به آنها اطمینان کردیم. در شرایطی که مقام معظم رهبری در چند سال قبل از برجام طی سخنانی در مشهد فرمودند اگر آمریکایی با دستکش مخملی هم سراغ شما آمدند، زیر این دستکش مخملی دست چدنی دارند. آنها در تاریخ نشان داده اند که صداقت نداشته و دنبال کمک به کسی نیستند ...
روایت دختر دانشجو از چاقوکشی خواستگارش در کلاس درس
با همشهری از روز حادثه گفت و از اینکه می ترسد پدرش برای پرداخت هزینه های بیمارستان به دردسر بیفتد. روز حادثه می دانستی که خواستگارت وارد دانشگاه شده است؟ نه، من خیلی وقت بود خط موبایلم را عوض کرده بودم و خبری از او نداشتم. آن روز وحشتناک(غروب پنجشنبه 4آذرماه) من مشغول کنفرانس در کلاس بودم. همه لامپ ها خاموش بود. لپ تاپم را روشن کرده بودم تا کنفرانسم را از طریق پاورپوینت اجرا ...
وحشت عجیب یک دزد از صدای گربه - دزد شدن بخاطر علاقه به یک دختر
دزد شب رو می گوید همیشه ترس عجیبی از صدای گربه داشت اما علاقه به خواهر دوستم از من یک دزد ساخت. به گزارش رکنا ؛ این پسر بعد از دستگیری گفت:پدرم می گفت تو که دانشگاه رفته و درس خوانده ای، ببینیم چه تاجی به سر خودت خواهی گذاشت.یک جا برایم کاری جور شد. چون غرور بیش از حد داشتم و آنجا هم شاخ و شانه می کشیدم؛ طاقت نیاوردم.از کارم دست کشیدم. بیکار بودم و یک روز به دیدن پسر دایی ام رفتم. او ...
کیمیا روایت از مادری سختکوش و مقتدر
آن روز هر دو خندیدند و جریان گذشت. خاطرم هست در آن زمان و به خاطر برخی مشکلات ساخت سریال کیمیا خیلی به آهستگی پیش می رفت و کار دیگری به من پیشنهاد شد که با اجازه آقای افشار به آن کار پرداختم و بعد نیز به کانادا رفتم. در این میان و وقتی برای دیدار با خانواده به ایران آمده بودم آقای افشار به من زنگ زد و مرا به دفترش دعوت کرد و گفت خانم حاجیان بیا که برای شما نقشه کشیدیم. این بار دیگر ...
علیرضا حیدری: آدم سیاست نیستم
.... و تیمی که به المپیک رفت، سردار نداشت و شکست هم خورد. - یکدفعه خانه تکانی شده بود. من حداقل می توانستم نقش سردار تیم را بازی کنم، حتی اگر سیبل هم می شدم شاید دو مدال می گرفتیم. بار تیم روی دوش من می آمد، خصوصا اینکه ما کسانی را داشتیم که این المپیک تجربه اول شان بود. در هر صورت ما خیلی اوقات ملی فکر نمی کنیم. علیرضا حیدری امروز خیلی با حیدری که کشتی می گرفت فرق ...
روایت خواندنی خانواده معلول خوانساری که همچنان زیر سایه کسب رزق حلال استوار است/ درد دل ها زیاد است، ...
هیچ چیز دیگری نیست. می گوید در ابتدا نمی خواستم زیر بار مسئولیت ازدواج بروم و قبول نمی کردم، اما مادرم ومادربزرگ و پدر همسرم من را به ازدواج با ایشان تشویق کردند و اکنون هم از ازدواج با ایشان راضی هستم. در ادامه این گفتگو متوجه می شویم که سرپرست این خانواده 15 سال است که با مشکل افسردگی دست و پنجه نرم می کند، مصرف روزی 9 عدد قرص حاصل سال ها تحمل سختی های زندگی بوده است ...
مهراوه: 2 سال از عمرم را به کیمیا هدیه دادم
می زدیم، یعنی ما در لوکیشن های ثابت بازی های زانی مختلفی رو داشتیم و ممکن بود در یک روز سکانس هایی از سال پنجاه و هفت و شصت و سه با هم آفیش بشوند. یعنی من صبح هفده ساله بودم و بی تجربگی کیمیا رو بازی می کردم و عصر مثلا سکانس های بعد از ازدواج و جنگ رو بازی می کردم که قسمت های پختگی و بلوغ فکری کیمیا بود. خب این خیلی برام سخت بود، حفظ راکورد صدا و شخصیت و همه چیز نیاز به تمرکز و تسلط بر ...
رامین مرا به خانه مجردی برد، چند روز با او بودم که فهمیدم نامزد دارد و ...
من هیچ علاقه ای به او نداشتم پدرم اصرار داشت به خاطر نسبت فامیلی و شناختی که از یکدیگر داریم با کرامت ازدواج کنم او می گفت اجازه نمی دهم با فرد دیگری به جز پسر عمه ات ازدواج کنی. این گونه بود که من از خانه فرار کردم و به مشهد آمدم. چند ساعت بعد از آن که به مشهد رسیدم با پسری به نام رامین آشنا شدم و به خانه مجردی او رفتم. انتظار داشتم او با من ازدواج کند ولی چند روز بعد فهمیدم رامین نامزد دارد. وقتی در خیابان به خاطر همین موضوع با یکدیگر مشاجره می کردیم مورد ظن ماموران قرار گرفتیم و دستگیر شدیم. حالا هم پشیمانم اما... ...
نان شب واجب تر از کمک به جهیزیه/کمک به زن بدسرپرست بر نوعروس اولویت دارد
آموزش احکام و شرکت در محافل اجتماعی و فرهنگی پای ثابت کمک به نیازمندان است و از هر فرصتی برای کمک به آنها که همه زنان بی سرپرست و بدسرپرست هستند استفاده می کند. زمانی که از او در خصوص نوع کمک به نیازمندان می پرسم، می گوید: بیشترین کمک من شامل حال زنان نیازمندی است که یا سرپرست ندارند و همسر خود را به هر دلیلی مانند فوت یا طلاق از دست داده اند و یا زنانی که همسران معتاد دارند و اصطلاحا ...
خودکشی جوان تهرانی از طبقه پنجم/ پایان تلخ رابطه نامشروع/ گفت وگو با دختری که خواستگارش او را سر کلاس ...
- حسین، 60 ساله- را شناسایی کردند و چند روز بعد مردی به نام محمدصادق [54 ساله] با مراجعه به اداره آگاهی، راز جنایت را فاش کرد. او که خود را استاد دانشگاه معرفی کرد، به کارآگاهان گفت: درست یک سال پیش به خاطر بدهی که به یک شرکت خصوصی در بهشهر داشتم، فراری شدم و به خانه یکی از اقوامم در تهران آمدم. پس از مدتی با شخصی به نام حسین [مقتول] آشنا شدم که برج ساز بود. بعد هم قرار شد او با کمک یکی از ...
تنبل ترین دانشجو مدیر گروه شد!
روز دانشجو که می شود همه دوست داریم چند جمله ای درباره این قشر و دغدغه هایش بگوییم. دغدغه هایی که انگار در سال های اخیر بیشتر از آنکه بوی دانش و مسئولیت اجتماعی بدهد، بوی مدرک گرفته است و حالا ازیک طرف دانشجوهایی داریم که در دانشگاه خیلی دنبال دانش نیستند و اگر هم دانشجوی نمونه ای باشند، در بیرون از دانشگاه این دانش خیلی به کارشان نمی آید یا اینکه درنهایت مجبورند کشور را ترک کنند و پدیده ای ...
دانشجو و دانشگاه در شعر طنز/ ازحرف بدخواهان به ابرو خم نیاوردم
...> درس می خوانم مهندس می شوم در همین واحد مدرس می شوم می نمایم در همین جا ازدواج گیرم از دانشجویان خود خراج صبح با سرویس دولت می رسم با کلاس و با ابهت می رسم خانه های سازمانی آخ جان پولهای آنچنانی، آخ جان مدتی بگذشت شیرم موش شد ذوق و شوق اندر دلم خاموش شد چون همه ساز جدایی می زنند حرف رفتن جا به جایی می زدند ...
وقایع نگاری 16 آذر 32؛ از شاهدان عینی تا شواهد امروزی
طوری که کسی نمی داند آن 30 دانشجوی دستگیر شده که تبعید شدند چه سرنوشتی پیدا کردند. اما نام 16 آذر و آن سه دانشجو در این 61 سال حداقل یک بار در سال یعنی همین امروز که به نام روز دانشجو نامگذاری شده است تکرار می شود. این یک گزارش از دانشگاه تهران 61 سال بعد از روز 16 آذر است که بر پایه شواهد و گزارش هایی که شاهدان عینی و روزنامه ها از آن واقعه نوشتند و به دست ما رسیده است و تطبیق آن با نشانه های ...
کاش دل تان اندکی برای من تنگ شود...
50 زبان ترجمه شده بودند، به دست آتش سپرده شد. تسوایگ شش سال بعد همراه همسر دومش به برزیل رفت، همان جا زندگینامه 500 صفحه ای بالزاک را نوشت و موفق ترین و مشهورترین اثر خود “شطرج باز” را به پایان برد. اما هرگز از سفری که به گمان اش بیش از چند ماه طول نمی کشید، بازنگشت و دو سال پس از ورود به برزیل و در 61 سالگی همراه همسر 33 ساله اش لوته تسوایگ دست به خودکشی زد. ...