سایر منابع:
سایر خبرها
آرامگاه شهدای 16 آذر 1332 کجاست؟
مقابل بخش های مختلف مجموعه، درهایی با شماره ها و نام هایی قرار دارد که قفل های بزرگی روی آن زده اند. تا چند سال پیش، چند خانواده در ساختمان های کوچک و کثیف کنار آرامگاه های خانوادگی زندگی می کردند. در اطراف این آرامگاه ها هم البته معتادان بودند اما حالا پشت این درهای بسته فقط ساکنان همیشگی این خانه ها هستند. سه قطره خون کلید قفل های گورستان دست خادمان حرم است و در قبال یک ...
گوش به سوت قطار ، چشم به چمدان مسافر
ساعت 4 صبح سرکارند. شیفت کاری شان 12 ساعته است. هر دو از ساعت 4 صبح بیدارند. به زود بیدار شدن و زحمت زیاد، عادت کرده اند. ولی می گویند کاش قدرمان را بدانند. دست کم سختی و اضافه کارمان را بدهند. یکی خانه دارد و دیگری هنوز مستأجر است. آنکه خانه دارد در جواد آباد زندگی می کند. آن یکی از سلطان آباد، که بعد از اسلامشهر است می آید: رفت و آمد هم چندان ساده نیست. با این وضع کسب و کار، کلی هم پول ...
بازگشت از جهنم جم از زبان یک بازیگر
حضور در کاری را قبول می کردم، هیچ کار دیگری را نمی پذیرفتم و همه تمرکز و توانم را روی یک کار می گذاشتم. البته آنجا از نظر ظاهری به من احترام می گذاشتند و لفظ استاد را برایم به کار می بردند. هرچند خودم را لایق این واژه نمی دانم و هنوز دارم یاد می گیرم. آنها قرار بود همه مخارج مرا تامین کنند، اما از نوعِ پول دادنشان فهمیدم که مخارج را از حقوقم کم کرده اند. من اعتراضی نکردم، چون همسرم که ...
سریال سازی به سبک کارگردانان مشهور سینما
هفته نامه همشهری جوان: وودی آلن گوشه گیر که در جشنواره ها شرکت نمی کند و یکی از دوست داشتنی ترین فیلمسازان مستقل آمریکاست که هنوز هم در مرز هشتادسالگی با قدرت سالی یک فیلم می سازد، دست به ساخت سریال زده؛ سریالی که قرار است از شبکه آمازون پخش شود. اسم این سریال بحران در شش صحنه است که از سی ام سپتامبر در شش اپیزود پخش خواهدشد. دو سکانس از این سریال در جشن انجمن منتقدان تلویزیون به نمایش درآمد. این ...
نقش انگلستان در مرگ 9 میلیون ایرانی/ چرا انگلستان به حاکمیت رضاخان قانع شد
دیگر مردم از این بی کفایتی حاکمان و دستگاه ناکارآمدی که وجود دارد و صرفاً ظلم به مردم اتفاق می افتد؛ صبرشان تمام می شود. بهره کشی کلان بدون اینکه دولت هیچ خدمتی به مردم بدهد. با مرگ مظفرالدین شاه که ده روز بعد از امضای قانون اساسی مشروطه اتفاق می افتد، محمدعلی شاه به سلطنت می رسد. پشت محمدعلی شاه، روسیه است. از همین جا استبداد صغیر شروع می شود. او مجلس شورای ملی را قبول ندارد و به همین دلیل مجلس به ...
علیرضا حیدری: آدم سیاست نیستم
.... حالا شاید من دوست نداشته باشم بیایم کار سیاسی بکنم اما چرا کسی که پتانسیلش را دارد و دوست هم دارد که این کار را انجام دهد، راه را باید بر او ببندند؟ ورزشی ها باید متوجه باشند که برخی می خواهند جوری نشان دهند که انگار ورزشی ها کتاب نمی خوانند یا نمی توانند. خودتان قصد ورود به سیاست را ندارید؟ - من دوست ندارم. آنها زندگی سختی دارند. من سختم هست. مثلا خیلی موقع ها خیلی ...
فریبا نادری: وقتی بی حرمتی در فضای مجازی است دلیلی ندارد که در این فضا باشم
گریمور بود برای تست به دفتر مسعود رسام رفتیم، آن روز وی با تست بازیگران برای سریال مروارید سرخ مشغول بود، من هم غافل از این ماجرا نشسته بودم تا این که از اتاق شان آمدند بیرون و گفتند نوبت شماست. گفتم من برای تست بازیگری نیامده ام، دوستم آمده است... او به من گفت: حالا که آمدی بیا تست بده... آن روز خوش شانس بودم و در تست قبول شدم، اما می دانستم که خانواده ام مخالفت خواهند کرد. در قراردادم شرط ...
گردن گرفتن قتل بخاطر 200 میلیون تومان
به گزارش شفاف ،رسیدگی به این پرونده ازسحرگاه 25 اردیبهشت 95 به دنبال تماس زن 57 ساله ای آغازشد که ازقتل شوهرش درخانه شان واقع درسعادت آباد خبرمی داد. پس ازرسیدن مأموران به محل جنایت، سیما به آنها گفت: پسرعموی شوهرم به نام شهرام، مرتکب قتل شده وگریخته است. او 10 روز قبل به عنوان میهمان به خانه ما آمد. ساعتی قبل درخواب بودم که ناگهان صدای نفس زدن های همسرم را از اتاق شنیدم و ...
جمشیدمشایخی نزد دولتمردان سر خم نکرد/آرزوی همصحبتی با شفیعی کدکنی
و او به من گفت فردا به اداره تئاتر بیا. در همان جا من به استخدام اداره تئاتر درآمدم و در حال حاضر حقوق آنجا را دریافت می کنم. به همین ترتیب هر موقع که حقوق می گیرم یاد او می افتم و همین جا باید بگویم تولد جمشید مشایخی تولد من در بازیگری است. سپس کامران قدکچیان پشت تریبون قرار گرفت و اظهار کرد: کار کردن با مشایخی تبدیل به ژست شده است. کسانی که با او کار می کنند به این موضوع افتخار می کنند و ...
پیام همسر شهید مدافع حرم برای داعش/پدر شهید: هر کسی می گوید مدافعان حرم برای پول می روند یزیدی است
...> برایم سخت بود رفتنش اما اگر بچه های ما نمی رفتند پس چه کسی باید می رفت؟ یک عمر همیشه در عزاداری ها می گفتیم کاش زمان امام حسین(ع) بودیم و ایشان را یاری می کردیم حالا که وقت عمل است بگوییم نه بچه هایمان را نگه داریم در خانه خطرناک است؟ الان هم که علی به شهادت رسیده همسرم و دو پسر دیگرم بخواهند بروند مخالف نیستم. *اینگونه خبر شهادت را شنیدم روز جمعه یعنی فردای شهادت علی همسایه ...
طبل بزرگ جنگ زیر پای بسیجی کوچک
چشمانم به عراقی ها اشاره کردم. تا آن بنده خدا روبه رو را دید با دست چپش زد پس سر من و دوتایی خوابیدیم کف نهر. همان طور که خودمان را به زمین چسبانده بودیم، گفت: تو اینجا باش تا من بروم به بچه ها خبر دهم. گفتم؛ نه تو اینجا باش من می روم. گفت: راه را بلدی از کجا بروی؟ گفتم؛ بله. همین طور که داشتم سینه خیز جلو می رفتم، به عقب برگشتم دیدم او هم دارد پشت سر من می آید. دونفری رفتیم به بچه ها اطلاع دادیم ...
این افتخار جمهوری اسلامی است که در مجاورت مرزهای رژیم صهیونیستی نیرو دارد
مادر دارم میرم سوریه ... در خلال صحبت های آقا یک دفعه سه پسرِ سه - چهار ساله جلوی آقا می ایستند و یکی شان با صدای بلند می گوید: - اسم من علی ه! همه ی صحبت های رهبر و مادر قطع می شود و آقا با خنده علی را می بوسد. حالا دو کودک دیگر هم خود را معرفی می کنند. محافظی بلند می شود و بچه ها را از زمین بلند می کند تا آقا آنها را ببوسد. دیگر بچه های حاضر در اتاق هم که این صحنه را می بینند، از ...
ماجرای کرامت رضوی به دختر یک چوپان چوکانلوی
کوچه و خیابان هایی دیده می شود که خود را پشت خانه ها پنهان کرده اند تا مسافران تازه وارد به روستا را کنجکاوتر کند و مسافران کنکاش بیشتری کنند. اما روستای چوکانلو این روزها شاهد معجزه ای وصف نشدنی است. معجزه ای که تمام روستا را خوشحال کرد و ایمان به خدا را در منطقه بیشتر نمود. کودکی که از ابتدای عمر خود معلول بود لطف و کرامت رضوی در شب شهادت اما رضا (ع) شامل حالش شد و شفا ...
شهید محمدابراهیم همت+ تصاویر
والایی دارد. *3-هر چه پول دارم اول بدهی مکه مرا به پیگیری سپاه تهران (ستاد مرکزی)بدهید و بقیه را همسرم هر طور خواست خرج کند. *4-ملت ما ملت معجزه گر قرن است و من سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به راه شهیدان و استعانت به درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وصل نماید و در این تلاش پیگیر مسلما نصر خدا شامل حال مومنین است. *5-از مادر و همه فامیل و همسرم اگر به خاطر من بی تابی کنند راضی نیستم.مرا به خدا بسپارید و صبور و شجاع باشید. حقیر حاج همت یادش گرامی و راهش پر رهرو باد انتهای پیام / ...
اگر اعتقادات درست باشد، سرانجام انسان خوب خواهد شد
الصَّالِحَاتِ فی جَنّاتِ النعیم کسانی که به خدا و قیامت ایمان آورده اند و عمل صالح کردند در بهشت های نعمت خداوند هستند. بنابراین یک مطلب دیگری که انسان در قیامت می فهمد این است: ببینید الان سراپای وجود ما نعمت است. چه کسی در این شک دارد؟ اگر یک ذره از گوشه ناخن در گوشت برود، ببینید چه می شود. زندگی انسان را تلخ می کند. گفتند گاهی پلک از آن سو می روید. حالا ببینید زندگی آن فرد چه می شود. بزاق دهان یک ...
حکایت بغض های مسافر...
... داستان ایام دلدادگی مسافر است تا برات زیارت پیاده را از مقصد و مقصودش بگیرد تا بتواند قدم در راه بگذارد. مسافر چهره ای گرم دارد انگار هر روز در کوچه و خیابان هزاران نفر شبیه او را دیده باشی، شبیه همه کسانی که در کوچه و خیابان راه می روند در اداره پشت میز می نشینند، در مغازه پشت دخل می ایستند و در اتومبیل هایشان رانندگی می کنند... مسافر یکی از همه همین آدم هاست، فقط نماز که می خواند از منتهای ...
میلیونر شدن مردی که در توالت می خوابید
ساختمان را ترک کرده بودند. معمولا در نوانخانه ها غذا می خوردند. دستمزد ناچیزش خرج مهدکودک پسرش می شد تا بتواند روزها کار کند. با همه این فلاکت٬ کارش خوب بود. انگار برای کار فروش سهام ساخته شده باشد. در پایان دوره کارآموزی٬ شرکت دین ویتر رینولدز او را استخدام کرد. زندگی و کارش از این رو به آن رو شد. خانه ای اجاره کرد و سال 1987 توانست شرکت سرمایه گذاری خودش را تاسیس ...
لبخند پدر در لحظه دیدار
؟ پدر شهید: عبدالحمید نماینده آیت الله خامنه ای در صنایع نظامی بود. مادر شهید: زمانی که حزب جمهوری اسلامی بمب گذاری شد، عبدالحمید عضو حزب جمهوری بود. آن روز اتفاقی برای همسرش افتاده بود که مجبور شد در خانه بماند. انفجار که رخ داد خیلی ناراحت شد. گریه می کرد و می گفت: سعادت شهادت نصیبم نشد. حاج خانم، آقا سعید پسر دیگرتان هم به جبهه رفتند؟ مادر شهید: بله ...
پشت صحنه مرگ جوانی که به خانه زن شوهردار تردد می کرد/ مرد چرا زن خیانتکارش را طلاق نمی داد؟
دیدم که کنار دیوار و پشت کولر مخفی شده بود.ازاوپرسیدم: اینجا چکار می کنی که با دیدن من ترسید و عقب عقب رفت.به دلیل اینکه پشت بام مان دیوار ندارد همان طور که عقب رفت به لبه پشت بام نزدیک شد.به او گفتم مراقب باش اما او توجهی نکرد. داشت می افتاد که یقه اش را گرفتم، اما دیر شده بود. او خیلی سنگین بود؛ داشت مرا هم با خودش پایین می کشید که یقه اش را رها کردم و دستش را گرفتم که از دستم افتاد.اما به هیچ ...
جدیدترین اخبار چهره ها و هنرمندان مشهور ایران
گفته بودیم الناز حبیبی برای بازی در فیلم “زاپاس” برنده جایزه ای از جشنواره فیلم “ماکائو” شده است که این عکس مربوط به لحظه اهدای جایزه است. نه! مثل اینکه آنقدر ها هم که میگفتند جشنواره پرتی نیست. حداقل نورپردازی و طراحی صحنه شان خوب و شیک است! علیرضا عصار به دیدار رفیق صمیمی اش مهران مدیری در پشت صحنه فیلم سینمایی “ساعت 5 عصر” رفته بود که این عکس مربوط به این دیدار است. سلفی هواپیمایی ...
عباس جدیدی: از عکس با ترامپ خوشم آمد
دوستان به این نتیجه رسیدیم فعلاً صلاح نیست در آن برنامه شرکت کنم چون هنوز آن اتفاق تازه بود و اکثر هموطنان بدون اطلاع از واقعیت ماجرا، رفتارهایی احساسی داشتند و اگر هرچه بیشتر توضیح می دادم، مردم بیشتر ناراحت می شدند. به خاطر احترام به مردم و افکار عمومی به آن برنامه نرفتم و به صورت تلفنی هم زنگ زدم و از مردم عذرخواهی کردم و توضیح دادم. باید ابتدا به مردم فرصت می دادم تا کم کم واقعیت برای شان روشن شود ...
در خانه بزرگان تهران چه می گذرد؟
...، ساعاتی را غرق در هنر و تئاتر شویم. وارد حیات خانه که می شویم، درختکاری های زیبا وسط این همه شلوغی شهر برای مان جالب است. بعد از آن که وارد ساختمان می شویم، تابلویی به دست خط خود استاد است و روی آن نوشته: تا چندی پیش این جا خانه من بود، اما اکنون خانه همه عاشقان صحنه و نمایش است، خانه ام آباد است، خانه ام نورانی است؛ چون شما این جایید . نخستین یادگاری و نشانه حضور استاد به استقبال مان ...
محاکمه قاتلی که می گوید دیوانه است
قنادی که در نزدیکی خانه همسرم بود، شروع به کار کردم. من گاهی به او سر می زدم و شب حادثه هم وقتی به خانه رفتم او از من پذیرایی کرد. ما استراحت کردیم تا اینکه عصر روز بعد بر سر اختلافات گذشته شروع به صحبت کردیم اما نفهمیدم چطور شد که ناگهان به جان همسرم افتادم و او را خفه کردم. سپس یک نخ سیگار کشیدم و وقتی آرام شدم با پلیس تماس گرفتم و همه چیز را گفتم. اظهارات متهم درباره مشکلات روانی اش ...
روزنامه های سه شنبه
انداز زمستانی اوراق – بازار بالادست معاملات مسکن - با لحاظ تصمیمات جدید برای تسهیلات، در دو سناریو تشریح شد. **روز کم نوسان بازارها روز دوشنبه سه بازار داخلی آرامشی نسبی به خود دیدند تا سومین روز از سومین هفته آذر، روز کم نوسان بازارها نام گیرد. همزمان با آرامش بازار سهام، بازار سکه و ارز نیز روز کم نوسانی را در مقایسه با هفته قبل پشت سر گذاشت. در سومین روز هفته، شاخص بازار ...
گاز، نفس زاهدان را تازه می کند
زاهدان می رسد و گرنه پا به این شهر نمی گذاشته است. عراقی افزود: چند سال قبل این طرح به صورت EPCF به پیمانکار اجاره داده شد، ولی طرح پیشرفت نکرد، میلیاردها دلار در مملکت آمد و معلوم نیست چه خرج هایی در آن انجام شده که خطی مثل زاهدان در هوا مانده است، البته نمی خواهم خیلی از چیزهای پشت قضیه را بگویم. معاون وزیر نفت اضافه کرد: از سال 92 به بعد مصوبه شورای اقتصاد برای طرح گرفته شد و سپس قرارداد پیمانکار ...
برجام زدگی و در برجام ماندگی/ وحدت موضع و یک ملاحظه
هم کمی شبیه آن است. حالا بروید متن مذاکرات میرزا عبدالوهاب معتمدالدوله نشاط، وزیر خارجه ایران در دوران فتحعلی شاه را با ژنرال یرمولف بخوانید. چقدر شباهت پیدا می کنید که او هم التماس می کرد و قربان صدقه می رفت. در اینجا بنده حقیر به صدا درآمدم که ای پیر و میر! وقتی من 3 ماه این حرف ها را زدم که دلم به برجام خوش نیست و برجام چیزی نصیب ایران نکرده یک اقتصاددان حکومتی مصاحبه ها کرد که ...
من با یک لحاف و تخت خواب تنها ماندم / مزاحمت های خواهر زنم پایان نداشت
، حدود ده، بیست تا از بچه های باغ روهم سالها از همان بچگی تابزرگسالی به جاهایی رسوندیم البته اونها پیش ما نبودند، من خیلی تابع خانمم بودم گفتم یکی از این بچه هارا برای روز تنهایی هایمان بزرگ کنیم که قبول نکرد. خانم هرچی می گفت من انجام می دادم، د ستور داد بچه نیاوریم، گفتم چشم، گفت باغ را بفروش فروختم، گفت خواهرم نیاز به کمک دارد یک قطعه از باغ را به قیمت ارزان به نامش کن قبول کردم وگفتم ...
به نامزدم مشکوک شدم و برای شنیدن حرف هایش پنهانی وسیله شنود گذاشتم
به مشاور مراجعه می کردی، حداقل الان متهم به قتل نمی شدی؟ بله درسته، اما من بی عقلی کردم، آنقدر جنون شک در من رخنه کرده بود که نمی دانستم چه کار می کنم. حالا هم پشیمانم و امیدوارم خدا ، همسرم و خانواده اش مرا ببخشند! ایران 110 من با یک لحاف و تخت خواب تنها ماندم / مزاحمت های خواهر زنم پایان نداشت دختر نوجوان بعد از اینکه فیلم پنهانی خودش را در ...
درباره تاریخ ایران کنجکاو هستم
او در سریال معمای شاه که این شب ها از شبکه یک پخش می شود، نقش گلنار را به عهده دارد که عروس خانواده وزیری می شود و نقش همسر قهرمان قصه را به عهده می گیرد. درباره این سریال و نیز درباره ماندن زیر سایه نقش ستایش، با نرگس محمدی گفت وگویی داشته ایم که در ادامه می خوانید: هیچ وقت از کارگردان معمای شاه پرسیده اید که چرا بازی در نقش گلنار را به شما سپرده است؟ نه نپرسیدم. ایشان این نقش را پیشنهاد کرد و من بلافاصله پذیرفتم. در واقع دو روز بعد از این که نقش به من پیشنهاد شد جلوی دوربین رفتم و آن را بازی کردم. چه چیزهایی در این نقش برای شما جذابیت داشت؟ برای این که پیش از معمای شاه سریال تاریخی بازی نکرده بودم و دوست داشتم این تجربه را داشته باشم. همچنین کار کردن با آقای ورزی را هم دوست داشتم چون قبلا سریال های ایشان را دیده بودم و می دانستم که حتما چیزهای زیادی از ایشان خواهم آموخت. البته فصل اول سریال ستایش هم یک اثر تقریبا تاریخی محسوب می شود و گلنار و ستایش کلا یکی دو دهه بیشتر با هم فاصله ندارند! گلنار را در فاصله سال های 1320 تا 1350 می بینیم و ستایش را در سال های 1340 به بعد. بله شاید به لحاظ زمانی خیلی از هم دور نباشند ولی متعلق به دو فضای متفاوت هستند. نگران نزدیکی و شباهت این دو نقش نبودید؟ نه، اصلا نگران نبودم چون هم قصه ها با هم تفاوت داشت، هم شخصیت ها و هم فضا و بستری که قصه ها در آنها روایت می شود. ولی ستایش و گلنار هر دو را از وقتی دختری جوان هستند، می بینیم که در یک خانواده سنتی زندگی می کنند، عاشق می شوند، برای ازدواج با خواستگار جوان و عاشق دچار مشکل شده و در نهایت هر دو را در سنین مختلف می بینیم! بخش هایی از زندگی هر دو شبیه به هم است ولی در آثار محمدرضا ورزی قصه حرف اول را می زند نه شخصیت یا بازیگر اما در سریال ستایش نقش و بازیگر کاملا محور بودند و مسیر اصلی سریال را تعیین می کردند، بنابراین بازیگر می توانست از هر آنچه که دارد، در کارش بهره بگیرد. همین تفاوت باعث می شد که من نه نگران باشم و نه بترسم و طی دو سالی که با سریال معمای شاه همکاری داشتم و خیلی خوب پیش بروم. فقط دو سال کار کردید؟ ولی به نظر می رسد گلنار در تمام طول سریال حضور دارد! گلنار تقریبا در تمام سریال حضور دارد اما من زمانی کارم را با این گروه شروع کردم که تصویربرداری بخش دربار کاملا انجام شده و فقط بخش شهر مانده بود، به همین دلیل در مقایسه با برخی از بازیگران زمان کمتری درگیر بازی در معمای شاه بودم. بعد از شروع همکاری با معمای شاه فرصت انجام کارهای دیگری را داشتید؟ بیشتر وقتم به معمای شاه اختصاص یافت و تا دو ماه پیش هم در این پروژه مشغول بودم اما در این مدت سریال زعفرانی را بازی کردم و یک ماه درگیر تئاتر بودم. گلنار را در چند مقطع زمانی در سریال می بینیم. برای این نقش گریم سنگین هم داشتید یا خیر؟ سه مقطع زمانی از زندگی گلنار را بازی کردم و سه مرحله گریم شدم؛ یکی مربوط به بیست سالگی، دیگری سی و چند سالگی و آخرین گریم هم مربوط به چهل و چند سالگی. گریم مقطع سوم سنگین بود اما دو مقطع دیگر نه خیلی. گلنار چطور دختری است؟ یک دختر معمولی است و نمونه ای از زنان و دختران سنتی همان دوران. اتفاق ویژه ای در زندگی اش نمی افتد و در برخی قسمت ها تقریبا یکنواخت می شود تا این که به ده قسمت پایانی سریال می رسیم؛ در این قسمت ها اتفاقاتی می افتد که نمی توانم درباره اش توضیح بدهم. خب چنین نقشی چه جذابیتی داشت که آن را پذیرفتید؟ یکی از دلایلی که باعث شد نقش را بپذیرم، کنجکاوی درباره تاریخ کشورم و بخصوص انقلاب ایران بود و این که در آن زمان چه اتفاقی افتاد؛ از هر کسی که می پرسیدم در این باره اطلاعات جامعی نداشت و تا زمانی که در این باره مطالعه نمی کردم چیزی دستگیرم نمی شد بنابراین بازی در معمای شاه برایم جذابیت داشت. این سریال باعث شد درباره تاریخ ایران مطالعه کنم و اطلاعاتم درباره یکی دو دهه از تاریخ کشورم که به انقلاب اسلامی منجر شد، افزایش پیدا کند. به لحاظ بازیگری این حسن را برایم داشت که بتوانم با آقای ورزی همکاری کنم. من با هر کارگردانی که کار کنم، چیزهایی یاد می گیرم و آقای ورزی هم آدم باسوادی است؛ چه یک جلسه با او کار کنید چه چند جلسه حتما چیزهایی یاد می گیرید؛ هم به لحاظ اخلاقی و هم کاری. هنوز نام نرگس محمدی همه را به یاد ستایش می اندازد. فکر می کنید بالاخره چطور می توانید از سنگینی این نقش رهایی پیدا کنید؟ من فکر نمی کنم به این سادگی ها از نقش ستایش رها بشوم چون در ده سال اخیر تاثیری که ستایش روی تماشاگران سریال های تلویزیونی داشته، خیلی زیاد بوده و مردم ستایش را خیلی خاص و ویژه دوست داشتند. من هر کار دیگری می کنم، هر نقشی که بازی می کنم از هر نوعی؛ چه مثبت چه منفی، باز هم می گویند ستایش چنین کرد و ستایش چنان کرد. هر کاری می کنم انگار نمی شود ذهنیت مردم را عوض کرد؛ مگر این که فیلمنامه دیگری مثل ستایش نوشته، با همان کارگردان خوب ساخته و باز قسمت شود که من آن را بازی بکنم، شاید در این صورت شرایط عوض شود. فکر می کنید نقش گلنار بتواند این کار را بکند؟ سریال معمای شاه یک سریال تاریخی است که مستندات تاریخ را روایت می کند. در چنین اثری، هم درام و هم شخصیت ها خودشان زیر سایه رخدادهای تاریخی هستند. بنابراین هیچ نقشی در این سریال به قهرمان بدل نمی شود و همین طور نقش گلنار. چه برنامه ای برای ادامه راه بازیگری دارید و می خواهید به کجا برسید؟ من دوست دارم این فرصت ایجاد شود که با برخی از کارگردان های مورد علاقه ام کار کنم، در سینما فعال تر بشوم و نقش های متفاوت بازی کنم، مثل شخصیت هایی که مانند ستایش تاثیرگذار باشند. البته همه اینها بستگی به این دارد که کائنات و تقدیر و گردش روزگار چه اتفاقاتی برای من رقم بزند. از میان کارگردان های تلویزیونی به کدام یک علاقه دارید و می خواهید با آنها کار کنید؟ حسن فتحی خیلی خوب است، سعید سلطانی عالی است و همین طور سیروس مقدم و خیلی های دیگر. درباره شما حاشیه و شایعات فراوان است. چه احساسی در این باره دارید؟ واقعا نمی دانم باید چه کرد. گاهی اذیت می شوم. به نظرم اصلا خوب نیست اما انگار بعضی از مردم ح ...
وقتی با سمیه از روستا به شهر آمدم ، روزگارم سیاه شد
فرزندش را تهیه می کرد. از آنجا که من فرزند اول خانواده بودم و چهار خواهر داشتم، بیشتر اوقات همراه پدرم در بیرون از منزل به سر می بردم. معمولا پدرم مرا با خودش همه جا می برد. او که اعتیاد به موادمخدر سنتی داشت، در موقع مصرف با دوستانش از من تعریف و تمجید می کرد و مدام از کمک های من در کارهای کشاورزی سخن می گفت. من که در آن زمان نوجوانی بیش نبودم، آن قدر خودم را مسئولیت پذیر و با اراده تصور می کردم که ...