سایر منابع:
سایر خبرها
ترفند عجیب این راننده پراید برای آزار و اذیت دختران + عکس
. پروانه پس از دستگیری به ماموران گفت: مدتی قبل زمانی که قصد داشتم از منزلم به محل کار بروم با شاهرخ در خیابان آشنا شدم و شاهرخ اصرار داشت که شماره تلفنم را از من بگیرد، من هم به خاطر اینکه آبرویم در خیابان نرود مجبور شدم شماره تلفنم را به شاهرخ بدهم و آن روز ارتباط ما قطع شد اما از فردای آشنایی شاهرخ مدام تماس می گرفت و می گفت طلافروش است، سرانجام شاهرخ مجدداً با من قرار گذاشت و به او ...
سکوت ؛ سنگینی صلیب بر دوش اسکورسیزی
خوب می شناسم و البته خیلی ها نیز مرا با چنین کاراکترهایی می شناسند؛ به خصوص در فیلم های خیابان های جنوب شهر و گاو خشمگین. در گاو خشمگین جیک لاموتا به نظر می رسد که درنهایت رستگاری را به دست آورده. نمی دانم چگونه؛ اما قطعا به این جا رسیده است. سکانسی هست که جیک در کنار برادرش نشسته؛ در این جا مهم ترین چیز این است که او به آینه نگاه می کند، بدون این که از دیدن خودش احساس نفرت و انزجار ...
از آشنایی در زایشگاه تا طلاق به خاطر مهاجرت
چند سال دیگر از فعالیت به عنوان مامای زایشگاه بازنشسته می شد و ترجیح می داد حداقل تا آن زمان صبر کند. در آسانسور باز شد، خسرو در را نگه داشت تا پیرزن بیرون آمد و آرام آرام راه افتاد. بعد از آن لحظه ای ایستاد و از مرد پرسید: می دانم که همدیگر را دوست دارید، اما ممکن است هر کدام تان ازدواج کند. آنوقت برای همیشه همدیگر را از دست می دهید. از من گفتن بود... خسرو لبخندی زد و گفت: نه ...
روزی که مرا به خانه اش برد به جای لذت مدام توی اتاق ها سرک می کشیدم تا اینکه ...
راه بده که ممکنه این نهمی هم دختر باشه. ولی شد. من به دنیا اومدم و از دنیا اومدنم کسی خوشحال نشد. وقتی بابا فهمید نهمین شاهکارش هم دختر از آب دراومده، دیگه کاسه صبرش لبریز شد و ما رو رها کرد و رفت تا شانس شو با یه شریک دیگه امتحان کنه و شاید یه روزی بالاخره به آرزوی پسردارشدنش برسه. بعد از رفتن بابام ننه م هم چند روزی بیشتر طاقت نیاورد. این نهمی انگار برای اومدن خیلی اذیتش کرده بود. ...
دردسر صیغه شدن یک زن با گنده لات محله / او به زور همه کار با من کرد...
... می گذشت که او دچار سکته قلبی شد و جان خود را از دست داد. این در حالی بود که دخترم نیز ازدواج کرده بود .من هم بعد از مرگ همسرم زندگی آرامی داشتم تا این که روزی پسر خواهرم به خانه ام آمد و گفت مدتی قبل که در یک مرکز ترک اعتیاد بستری بودم با جوان 40 ساله ای آشنا شدم که ازدواج نکرده است. اما وقتی درباره اخلاق و زیبایی های تو صحبت کردم قرار شد به خواستگاری ات بیاید! من ابتدا قبول نکردم و گفتم من الان ...
تازه داماد، قربانی خیانت خونین نوعروس
حرف می زد و هر روز پس از آنکه شوهرش سرکار می رفت، به خانه اش می رفتم. در این مدت نغمه بارها از من خواست تا شوهرش را از بین ببرم و به خاطر پافشاری او، شرایط بدی داشتم به طوری که ناچار شدم به مواد مخدر رو بیاورم. او در مورد چگ.نگی قتل نیز گفت: صبح روز حادثه به خانه نغمه رفتم و تا عصر آنجا بودم. او نقشه حساب شده ای داشت. نشانی باشگاه ورزشی شوهرش را داد تا وی را در مسیر بازگشت به قتل برسانم ...
مه لقا جام بزرگ در ایسنا: کمترین خواسته ما حمایت مسئولان است
و با نمره خودم به این جایگاه می رسیدم. خودم هم فکر می کردم از نمره قبلی بهتر خواهم زد اما بازهم می گویم مهم این است که در المپیک مدال نگرفتم. *بعد از المپیک طبیعی بود که از نظر روحی وضعیت خوبی نداشته باشید. حضور در مسابقات فینال فینالیست ها تا چه اندازه در خارج شدن از آن قالب اذیت کننده کمک کرد؟ بعد از المپیک شوک بزرگی به من وارد شده بود.تا مدتی بیمار بودم تا اینکه خبر دادند ...
سیروان خسروی چگونه ستاره شد؟
کلاس می رفتم از پنج روز قبلش هیجان داشتم تا لحظه ای که به کلاس می رسیدم. کاوه یغمایی دست به ساز می زد من کیف می کردم چون چیزهایی می زد که دنیای جدیدی را برایم باز می کرد. این آهنگ ها را در موسیقی ها می شنیدم اما هیچ وقت فکر نمی کردم یکی از بت هایم جلوی خودم نشسته باشد و همان چیزهایی که گوش داد را اجرا کند. مثل اینکه فوتبالیست باشی و مسی جلویت فوتبال بازی کند. سه سال پاره وقت پیش کاوه ...
ناگفته های زندگی سردار آزمون + تصاویر
...> *اولین بازی خود با پیراهن تیم ملی ایران را به یاد می آورید؟ بله. من یک بازی منزجر کننده انجام دادم. ما برابر مونته نگرو سه سال پیش بازی کردیم. نمی دانم چرا تا این اندازه بد بازی کردم. شاید به دلیل اینکه پیش از جام جهانی بود، عصبی بودم. این اولین بار بود که برای تیم ملی به میدان می رفتم و 20 روز بعد لازم بود تا در جام جهانی باشم و من تنها دست تکان می دادم. *اما حالا شما به ...
ارتکاب قتل به دست پسر نوجوان در مستی
همین لحظه، مقتول همراه دو نفر از دوستانش ما را دید و تذکر داد. من و دوستانم مست بودیم برای همین به او فحش دادیم. مقتول با سیلی به صورتم زد و من هم برای دفاع از خودم با چاقویی که در جیبم گذاشته بودم ضربه ای به سمتش پرتاب کردم. هوا تاریک بود و من جایی را نمی دیدم. سرگیجه هم داشتم. سپس فرار کردیم که پس از یک سال در خانه پدرم دستگیر شدم. وقتی مرا به بازداشتگاه بردند تازه فهمیدم که آن روز ...
چکش حراج در دستان ارشادی
حرفه است و ریزه کاری های بسیاری دارد. من یک تجربه پیش از این داشته ام و امیدوارم بتوانم از آن استفاده کنم. به هر حال شما به عنوان کسی که چکش آثار را می زنید باید روانشناسی جمع پیش رویتان را بدانید و بدانید با چه ریتمی آن عدد 1 و 2 و 3 را بگویید. وی ادامه داد: من بر حسب تصادف بازیگر شدم، یک معمار بودم و به طور مستقیم با هنرهای تجسمی در ارتباط بوده ام. در یک دوره ای ارتباطم با این هنر قطع شد اما بعد از بازگشتم به ایران دوباره گالری رفتن را شروع کردم و امروز روی دیوار خانه ام دیگر جای خالی نیست که بتوانم اثری بخرم. ...
فکر کردم مسموم شده ام، گفتند مشکل آپاندیس دارم/ یک ماه دیگر تمرینات حرفه ای را آغاز می کنم
فرید اصلانی در گفت وگو با خبرنگار گروه ورزشی خبرگزاری میزان، در خصوص عمل جراحی آپاندیس خود اظهار داشت: دو روز پیش سر تمرین، معده درد شدیدی گرفتم و با توجه به اینکه صبح شیر خورده بودم فکر کردم مسموم شده ام. به پزشک مراجعه کردم و سرُم وصل کردند اما بعد از دو، سه ساعت درد شدیدی گرفتم و به بیمارستان آتیه مراجعه کردم که بعد از معاینات گفتند مشکل آپاندیس حاد است و تحت عمل جراحی قرار گرفتم. ...
اثر محمدرضا شجریان چکش حراج می خورد
...، بنابراین اصالت آن ها تایید شده است. او افزود: من برحسب تصادف بازیگر شدم و خودم معماری خوانده ام. با هنرهای تجسمی بزرگ شده ام و از کودکی نقاشی می کشیدم. این ارتباط کم کم کمرنگ تر شد تا این که پس از بازگشت به ایران، با گالری دارها آشنا شدم و نمایشگاه های زیادی را دیدم. حراج گوهران با ارائه 100 اثر هنری 26 آذرماه ساعت 17 در کاخ نیاوران، سالن آبی برگزار می شود. ...
فوتبالیست قاتل دستگیر شد
صدایی از آیدا نمی آید. پس از اطمینان از مرگ آیدا ، دست نوشته ای نوشته و به سرعت خانه را ترک کردم و طی این مدت نیز با هیچ کدام از اعضای خانواده، دوستان و بستگان خود نیز ارتباط نداشتم. پس از فرار ، با هویت مجعول در یک رستوران در منطقه پاچنار به عنوان پیک موتوری مشغول بکار بودم تا اینکه توسط گشت آگاهی شناسایی و دستگیر شدم. سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی ...
جنایت؛ پایان اختلافات خانوادگی
گردنش کاملا مشهود بود، در اتاق خواب رها شده بود. به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای ناحیه 27 تهران، رسیدگی به این پرونده بر عهده اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی قرار گرفت. کارآگاهان با حضور در محل کشف جسد و انجام تحقیقات اولیه، کشف کردند یکی از همسایگان مقتول که رابطه دوستانه ای با او داشت، یک روز قبل متوجه صدای درگیری مقتول و همسرش از داخل خانه شان شده بود؛ به همین دلیل، فردای آن روز، برای پیگیری علت ...
حراج گوهران برای کودکان دارای نقص ایمنی
یک اتفاق صحبت می کند؛ اتفاقی که منجر به تصمیمی بزرگ از سمت او شده است؛ فوت یکی از دوستان مجموعه دارم شوک بزرگی برایم بود. بعد از گذشت هشت ماه وقتی فرزندش به ایران آمد و من برای دیدن خانه و مجموعه های دوستم که از دست رفته بود به خانه اش رفتم با وضعیت اسفناکی روبه رو شدم. داخل زیرزمین او پر بود از آثار هنری و مجموعه های بی نظیری که بر اثر عدم مراقبت صحیح از آنها و گذر زمان، از بین رفته بودند. حتی ...
20 آذر 57؛ واقعه ای که پایه های حکومت پهلوی را متزلزل کرد
زمینه می گوید: “یکی از افسران گارد که مامور حفاظت شاه بود بارها می گفت من در دو قدمی او هستم، اجازه دهید کارش را تمام کنم. من با او مخالفت می کردم. می دانستم رده های بالای انقلاب هم با این کار موافق نیستند. بعد از سقوط رژیم زمانی که سرپرست وزارت دفاع بودم، روزی در بهشت زهرا دو سنگ قبر که کمی مرتفع تر بود، توجه مرا جلب کرد. متعلق به درجه دار و سرباز حادثه ناهارخوری گارد بود. فردای آن روز پرونده آنان را ...
حکایت معلم فداکار لرستانی
و دانش تغییر بدهد. دومین پسر خانواده هستم و تا چهار سالگی در یکی از روستاهای توابع بخش زاغه زندگی می کردیم. از کلاس دوم ابتدایی کمک خرج خانواده بودم. هر روز وقتی از مدرسه به خانه بازمی گشتم همراه برادرم به رودخانه نزدیک روستا می رفتیم و با بیل از کف رودخانه ماسه الک می کردیم و آنها را می فروختیم. همچنین هشت رأس بز را به چرا می بردم و چند گونی گیاهان مختلف کوهی می چیدم و به خانه می بردم. سختکوشی و ...
ریش و قیچی مداحان دست چه کسی است؟ + تصاویر
در مقابل هم قرار داشت. *هیچ وقت دوست نداشتی به جبهه بروی؟ بله خیلی، ولی پدرم اجازه نداد. اما دو برادر دیگرم هر دو سرباز بودند یکی در آبادان و دیگری در کردستان؛ یادم می آید مادرم تا صبح بیدار می ماند و همواره منتظر آمدن فرزندانش بود. وقتی مدرک دیپلم خودم را گرفتم به پیشنهاد مادرم که خودش آرایشگر حرفه ای بود به دنبال این تخصص رفتم. *فکر می کردید یک روز آرایشگری ...
ماجرای سرقت های خانوادگی
... چه مقدار پول از این سرقت ها به دست آوردی؟ 5 میلیون تومان به دست آوردیم که آن را خرج هزینه درمان مادرم کردم اما چند ماه بعد مادرم فوت کرد. من فقط در این سرقت ها برای اعتماد کردن طعمه ها سوار خودرو می شدم. در ادامه همسر این زن نیز که به جرم زورگیری دستگیر شده است، می گوید پس از ازدواج با همسرش متوجه بیماری مادرزنش شده است. به همین دلیل پیشنهاد سرقت را قبول کرده است. او با ...
فوتبالیست قاتل دستگیر شد
کارآگاهان گفت: آیدا قصد داشت تا با ایجاد سر و صدا از منزل خارج شود که من از پشت سر ، او را گرفته و در حالیکه گردنش را فشار می دادم به داخل اتاق خواب کشاندم . بعد از چند ثانیه متوجه شدم که دیگر صدایی از آیدا نمی آید. پس از اطمینان از مرگ آیدا ، دست نوشته ای نوشته و به سرعت خانه را ترک کردم و طی این مدت نیز با هیچ کدام از اعضای خانواده، دوستان و بستگان خود نیز ارتباط نداشتم. پس از فرار ، با هویت مجعول در ...
پاسخ مرضیه دباغ به خواستگاری عبد الکریم سروش
زاده ( مهاجر ) با چهره های مبارز ایرانی -که به بیروت رفت و آمد داشتند- ارتباط بر قرار می کردم. مثلاً با شهید محمد منتظری که معروف به جعفری بود در منزل آقای یزدی زاده آشنا شدم. در آن دوره،تقریباً مجموعه افراد وابسته به جریان مبارزه در بیروت، در همان محدوده " برج البراجنه "ساکن بودند، و حول محور آیت الله دکتر صادقی جمع می شدند، چرا که ایشان بارزترین چهره علمی و مبارز طرفدار حضرت امام خمینی ...
همنشینی با پیر کارآموخته
برایش به صورت مکتوب مشخص و حرکت ها را به صورت عملی اجرا کنم. استاد مشکاتیان گفت: مطمئنم در شورای عالی دانشگاه به نتیجه مناسبی دست پیدا می کنی. خدمت آقای دهلوی رفتم. با استاد صحبت کردم. ایشان هم با دقت و حوصله در کنارم تک به تک به مکتوب کردن علائم و نشانه ها مشغول شد. با خودم دف را هم برده بودم؛ بنابراین یکی یکی می نواختم و حرکت را اجرا می کردم. ساعت های زیادی را با استاد دهلوی نشستیم و مجموعه ای از ...
حاضرند شهر از کار بیفتد تا به ریاست یک زن انتقاد کنند
شورای شهر شده بود اما این برای اولین بار در خانواده بود که یک زن چنین تصمیمی می گرفت. از طرف خانواده ام حمایت شدم اما مشکلاتی هم وجود داشت. همسرم صددرصد موافق حضورم در شورای شهر نبود. در آن دوران، فشار زیادی را تحمل کردم اما من انتخاب خودم را کرده بودم و کسی نمی توانست منصرفم کند. باید قبول کنیم اینجا ایران است و هر مردی قبول نمی کند که همسرش با 6 مرد به مسافرت های کاری برود و در طول روز با افراد ...
برای بازی در نقش فرح تردید داشتم
! هر روز صبح به طور همزمان دست چند نفر روی صورتم بود، یکی موهایم را می کشید، یکی بینی ام را می چسباند و... تکرار همه این شرایط در هر روز واقعا می تواند آدم را دیوانه کند، اما به هر حال من بازیگرم و وقتی قراردادی را امضا می کنم، باید به همه سختی هایش هم تن دهم. به خودم یادآوری می کردم که این شرایط روزی آرزویم بوده است و حالا جایی برای شکایت کردن نیست، چون تحمل این شرایط وظیفه ام بود. در ...
دختر جوان با لباس های پاره خود را از داخل رانا بیرون انداخت/ اعترافات راننده شیطان صفت
ضرب و جرح قرار می داد. او حتی برای آن که کسی متوجه فریادهای من نشود، با چراغ خاموش حرکت می کرد تا این که مقابل یک کارخانه در شهرک طرق دوباره توقف کرد و من هم با دیدن نگهبانان کارخانه خودم را از خودرو بیرون انداختم و با پلیس تماس گرفتم. این گزارش حاکی است جوان 23ساله نیز که با دیدن دختر جوان چاره ای جز اعتراف نداشت، گفت: قبلا در کار خرید و فروش لبنیات بودم اما اکنون با خودرو مسافرکشی می ...
روایتی از 26 روز زندگی عاشقانه یک مدافع حرم
آشنا بود که به اسم ذخیره نشده بود پیام رو باز کردم داخل صفحه فقط یه خط نوشته بود: شهادتت مبارک! دو روز بعد از این خواب با من تماس گرفت. خیلی خوشحال بودم که خوابم رویای صادقه نبوده و ایمان سالم هست. داخل تماس آخر با رمز بهم گفت که تا هفته دیگه خونه هست. من گل خریده بودم؛ شکلات برای استقبالش؛ بعد از قطع تلفن با وجودی که صدایش را شنیده بودم دلم میخواست دوباره بهم زنگ بزند. از اون شب تا ...
امام جماعتی که راننده تاکسی است
حاج آقا قاضوی! اهل کجا هستید؟ اهل شهرستان خور و بیابانک، شهر فرخی در استان اصفهان و حدود 15 سال است به پایتخت آمده ام. شما هم روحانی هستید و هم راننده تاکسی؟ چطور به اینجا رسیدید؟ من اول روحانی شدم بعد راننده تاکسی. قبل از انقلاب وقتی سیکل گرفتم رفتم حوزه علمیه قم و طلبه شدم که این آغاز مسیر روحانی شدن من بود. چطور شد این مسیر را آن موقع انتخاب کردید ...
تفسیر و خواص سوره حجرات
اجازه دهند که به زندگی خصوصی مردم یورش برند، نامه های آنها را باز کنند، تلفنها را کنترل نمایند و وقت و بی وقت به خانه آنها هجوم آورند. خلاصه اینکه مرز میان تجسس و به دست آوردن اطلاعات لازم برای حفظ امنیت جامعه بسیار دقیق و ظریف است ، و مسئولین اداره امور اجتماع باید دقیقا مراقب این مرز باشند، تا حرمت اسرار انسانها حفظ شود، و هم امنیت جامعه و حکومت اسلامی به خطر نیفتد. 3 - غیبت از ...
خانواده ام سنتی است و هر چیزی بگویند اطاعت می کنم/ همه درآمدم را به پدرم می دهم
کننده انجام دادم. ما برابر مونته نگرو سه سال پیش بازی کردیم. نمی دانم چرا تا این اندازه بد بازی کردم. شاید به دلیل اینکه پیش از جام جهانی بود، عصبی بودم. این اولین بار بود که برای تیم ملی به میدان می رفتم و 20 روز بعد لازم بود تا در جام جهانی باشم و من تنها دست تکان می دادم. *اما حالا شما به جایی رسیدید که یکی از بازیکنان مهم در تیم ملی هستید. نمی خواهم چنین چیزی بگویم. همه بازیکنان ...