سایر منابع:
سایر خبرها
فرهاد برایم شیرین ترین بود
خانه هنوز یک فرهاد زندگی می کند. با تمجید رهبر معظم انقلاب کتاب جای پای فرهاد نایاب شد خودت بگو حرف کدام مادر را گوش کنم؟! به رفتنش رضایت داده بودم اما هر بار می آمد دلم می خواست دیگر به جبهه برنگردد. یکبار وقتی به مرخصی آمد از ساکش یک لنگه جوراب بافتنی با طرح و بافت قشنگ بیرون آورد و گفت: مامان ببین! من به خاطر این لنگه جوراب است که می روم جبهه! گفتم: باز شوخی ات گرفته ...
به خاطر پول از ایران نرفتم
نکرده تحقیرش کنم. این یک سیستم است، وقتی شما اول شوی، نفرات بعد دوم و سوم می شوند. اگر قرار باشد لوح تقدیر بهترین مربی جهان را به فردی تقدیم کنی، آن را به چه کسی اهدا می کنی؟ (می خندد) واقعیتش را بگویم؟ بله، واقعیت را بگویید. این جایزه را به خودم می دهم. این را از روی ریا نمی گویم بلکه از صمیم قلب و از ته دلم می گویم. من خیلی در ایران سختی کشیدم و مورد بی مهری قرار گرفتم ...
علی پروین:همه جوره جر می زنم ولی نمی بازم! /هیچ وقت در عمرم تیغی فوتبال بازی نکردم
والیبال بازی کنی. از کار و کاسبی اش هم که می پرسیم خدا را شکر می کند و می گوید مثل همیشه راضی است. با وجود همه اتفاقاتی که در 50سال اخیر افتاده، به نظر می رسد علی پروین همچنان به شیوه خودش زندگی می کند. هنوز هم ساعت ده یازده صبح از خواب بیدار می شود، هنوز هم بیشتر روز را با رفقایش می گذراند، رفقای جورواجوری که در نهایت وقتی به او می رسند کاری جز خندیدن و خنداندن سلطان ندارند. برخلاف میلش، ضرورت ...
بنیاد در آینه مطبوعات
دقیقا چه اتفاقی برایش افتاده است. ادامه میدهد: بعد از آن ما را با هلیکوپتر به بیمارستانی در ارومیه فرستادند و آنجا عمل کردند. خودم هنوز نمیدانستم چه اتفاقی برایم افتاده، فکر میکردم تا 10 روز دیگر بخیه ها را میکشند و مرخص میشوم. اصلا نمیدانستم قطع نخاع یعنی چه. باز از آنجا به تبریز منتقل شدم. هفت نفر بودیم که میخواستند برای ضایعه نخاعی به آلمان بفرستند که من نرفتم و بعد با هواپیما به ...
شوهر معتادم من را وادار به خودکشی کرد
در زندگی ما معنایی نداشت. چند باری موضوع اختلافاتمان را به خاله و شوهر خاله ام گفتم اما آنها توجهی نکردند و گفتند همه زن و مردها ممکن است مشکل داشته باشند. فکرم به هیچ جا نمی رسید. حتی به توصیه مادرم، با کلی خواهش و التماس بچه دار شدم اما هیچ چیزی عوض نشد. با آمدن بچه دیگر نمی توانستم براحتی حرف از طلاق بزنم. به قول معروف برای حفظ آبرویم باید می سوختم و می ساختم و دم هم نمی زدم. تقدیرم را پذیرفته ...
بی اف جی ، فیلم سرگرم کننده 2016
غافل نشوند. درواقع، تنها نگرانی رایلنس این بود که زبان له و لورده و متنوعی که دال برای غول ها خلق کرده بود (گابل فانک) به اندازه کافی در فیلمنامه وجود نداشته باشد. او به یاد می آورد که: من و ملیسا با هم نشستیم و کل فیلمنامه را در دو روز مرور کردیم. استیون نگران بود که مخاطب متوجه این زبان نشود و اصلا نفهمید من در کل فیلم دارم چه می گویم. گفتم: بگذار یک امتحانی بکنم . من می دانم که مثلا در ...
هر روز شکست می خوریم اما... / دو ستاره از دو نسل مقابل هم/ "کافه سینما"، این گفتگوی بسیار خواندنی رانبیر ...
هرچیزی اعلام کنم که نمی توانم توی چشمهاتون نگاه کنم چون تجربه های فراموش نشدنی از دورانی دارم که باهاتون حرف زدم. باچان می خندد. رانبیر: اجازه بدید از صد هزار خاطره ای شروع کنم که ازتون دارم. به عنوان فردی که در دورانی که بزرگ می شدم دور و برتون حضور داشتم. همینطورعلاقه مند فیلم هاتون بودم. گمان کنم سه تا از بهترین لحظاتی که داشتم لحظاتی بوده که کنارتون بودم. اولین خاطره ام زمانی ...
طاهری:هواداران نگران نباشند/لیست پرسپولیس محرمانه است
یه تیم عشق میورزید نباید می گفت یا میرم پرسپولیس یا کیسه بازیکن باید تعصب داشته باشه مگه میشه هر دو تارو دوست داشته باشه هرجا پول بیشتر دادن بره من که حالم ازش بهم میخوره نقل قول +10 #31 امید 2016-12-28 22:54 نقل کردن حمید: تو خبرای قبل هم گفتم که این لیست ناقصه احتمالا منشا و یه هافبک دفاعی مثل علی کریمی یا شهاب کرمی هم تو لیست هستن شایدم یه سورپرایز داشته باشیم ...
تقدیر هزار نفر از مسئولین از نمایشگاه خبرنگاری ام/اداره ارشاد به وعده هایش در قبال من عمل نکرد
اندیشه صورت می گیرد همین نمایشگاه هاست. من با کمبودها و کاستی های خودم آشنا می شوم و همچنین با ترقی و تعالی همکارانم. نتایجِ خوبی گرفته می شود و از این نتایج، بهره برداری های مطلوبی هم انجام می شود که می تواند خیلی کارساز باشد. مشروط به این که عدالت هم در نمایشگاه حاکم باشد. من خودم شخصاً در نمایشگاه های مختلف شرکت کردم و راضی بودم، حتی درجایی هم که کاستی بوده باز هم ابراز رضایت کرده ام. به ...
زندگی در گور
بیرون آمدن از گور تلاش می کند . از چند گور آن طرف تر صدایی می آید: شهناز، شهناز اما جوابی نمی گیرد. یکی از رهگذرها می شنود و بلند صدا می زند: شهناز کیه؟ صداش می کنن . همان زنی که چند دقیقه قبل، تا شانه داخل گور بود و حالا خودش را بالا کشیده، دست های پینه بسته اش را با پشت لباس بلند قهوه ایش پاک می کند و کشدار می گوید: هاااااااا؟ میام الان . عَبِد کنار شهناز ایستاده ...
ناگفته های ضرغامی از فتنه 88
می شود) خودش یک عالم حرف دارد. آیا ما در شرایط خطر که باید کشور را نجات بدهیم، باید صبر کنیم ببینیم مثلا باد از کدام سمت می وزد تا خودمان را حفظ کنیم. این ها ما به اِزایش مشخص است. برخی ها سکوت نکردند اما به گونه ای حرف زدند که در واقع آن حرکت ناب و اصیل مردم در مقابل استکبار، حقانیت و هویت پیدا نکرد و مردم از حرف های آنها چیزی را نفهمیدند. البته من معتقدم برخی خواص می دانستند حرکتی که ...
لحظه اولین دیدار همسر امام با امام
... خواب سوم: حضرت زهرا را خواب دیدم که امام حسین (ع) را به دستم داد و بسیار با مهربانی با من برخورد کرد و کاسه ای از شربت برایم آورد که مادر بزرگم در تعبیر این خواب نیز باز گفت: عروس زهرا شدی. سکوت، علامت رضا صبح بود، در زدند، آقاجانم بود، بدون اطلاع آمده بود، خیلی گرفته و ناراحت. من و خانم مامانی (مادربزرگم) با خوشرویی از ایشان استقبال کردیم. بعد از کمی استراحت شروع کرد به ...
روایت های مختلف ازساماندهی 50بی خانمان که درقبرستان زندگی می کردند
محکم تر روی سر می کشد و حرف می زند. او صبح از یکی از همین افراد کتک خورده بود: خواب بودم که یکهو دیدم یکی پلاستیک روی گور را بر داشته و به من می گوید، پاشو، زود باش، پاشو. من هم تا به خودم بیایم، دیدم سنگی به سرم زد، اینجا را ببین زخم است، جای همان سنگ است که به سرم زد. از ما عکس گرفتند. سرش را نزدیکتر می کند تا ببینم. آن یکی کنارش ایستاده، ادامه حرف هایش را می گیرد: صبح از برنامه درشهر ...
قبلا درباره خشک شدن دریاچه ارومیه حرف می زدی زندانت می کردند
به گزارش بولتن نیوز، رضا کیانیان بازیگر و هنرمند مطرح در نشست بررسی موانع احیای دریاچه ارومیه که در کافه خبر درحال برگزاری است گفت: باید این دریاچه بیمار را از جایی درمان کنیم. مثلا بگوییم سرم وصل کنیم تا نمیرد بعد آزمایش کنیم. کسی جواب بدهد ستاد احیای دریاچه ارومیه با رفتن آقای روحانی خواهد پاشید؟ یا خواهد ماند؟ این یکی از مسایل اصلی است. باید بدانیم این چه می شود؟ چون ممکن است رئیس جمهور بعدی ...
پراهیچ، خلیل زاده، شایان مصلح و سروش رفیعی در فهرست خریدهای پرسپولیس / فقط یک نفر آزاد است
. ما مثه شما چند دسته نیستیم همه پشت برانکوییم.این حرفام رومون تاثیر نداره. برو عمو وقت تلف نکن.کیسه کش ها چقدر بیکارن والا نقل قول +1 #23 مهدی6666666 2016-12-28 17:03 عباس زاده بهترین گزینه برا خط حمله هست.حداقل با خریدش یه مهاجم ذخیره خوب داریم.توی تیم بحران زده نساجی 12 گل زده و اقای گل لیگ 1 هست.امیدوارم حداقل به عنوان مهاجم ذخیره جذب بشه چون هم جوونه و هم خیلی هم انگیزه ...
چگونه فرزندی باهوش داشته باشیم
.... او را با حروف الفبا آشنا کنید هر هفته را به یکی از حروف الفبا اختصاص بدهید. برای مثال کتاب هایی بخوانید یا غذاهایی آماده کنید که با حرف الف شروع می شوند یا میان وعده اش را به شکل آ برش بدهید. همه چیز را بشمارید اسباب بازی ها، تعداد قدم هایش در خانه یا انگشت های دست و پایش را بشمارید. شمردن با صدای بلند را به یک عادت تبدیل کنید. خواهید دید که او هم ...
سکوتِ برخی در 88، جبهه دشمن را تقویت کرد / موسوی حضور در برنامه زنده را نپذیرفت
هایی که ادعاهایی زیادی هم داشتند و دارند، شخصا صحبت می کردم و از آنها می خواستم که بیایند در صدا و سیما و حرف بزنند. خب! برخی از آن ها نمی آمدند و برخی از آن ها هم می گفتند، اجازه دهید مقداری زمان بگذرد تا ببینیم چه می شود که در همین (ببینیم چه می شود) خودش یک عالم حرف دارد. آیا ما در شرایط خطر که باید کشور را نجات بدهیم، باید صبر کنیم ببینیم مثلا باد از کدام سمت می وزد تا خودمان را حفظ کنیم. این ...
عروس سیزده ساله اهل مشهد با مشکل عجیبی از سوی شوهرش روبرو شد
مجبور می کردند مرا در زندگی تحت فشار قرار بدهد. به طوری که وقتی از منزل بیرون می رفتم پدرشوهرم بلافاصله با نبی تماس می گرفت و او را به جان من می انداخت. همسرم نیز با بهانه های واهی مرا به قصد کشت کتک می زد. او مدعی بود فرزندم را از بالای سرم به زمین می کوبم و به او شیر نمی دهم به همین خاطر الان هشت روز است که فرزند شیرخواره ام را از من جدا کرده اند. این بار وقتی خانواده ام برای آشتی دادن ما به ...
کسی که الان می گوید آقای مصباح در جبهه نبوده، حتی از اهواز هم جلوتر نیامد!
گفت و جواب سؤال من هم در آن بود و آن این که وقتی وی تماس گرفته و تقاضای ملاقات با حاج آقا را مطرح کرده اصلاً خود را معرفی نکرده و نگفته که کی هستم بلکه فقط به عنوان یک جانباز وقت ملاقات خواسته و در جلسه و هنگام دیدار با آیت الله مصباح خود را معرفی کرده است. تصور کنید آن لحظه چه لحظه شیرین و وصف ناپذیری بوده برای آن دو، دو بزرگواری که هرکدام به نحوی از جان خود در دفاع از این انقلاب مایه گذاشتند ...
همسر شهید: موقع کار در اتاقش نمی نشست، می گفت خجالت می کشم کارگرها زیر آفتاب کار کنند و من زیر کولر ...
: باید یه کاری کرد. انگار که فکری به ذهنش رسیده باشد، با تمام توان و صدایی که داشت فریاد می زند: یا حیدر! جمعیت روبه رو حسابی وحشت و شروع به عقب نشینی کردند. حسابی گیج شده بودند. بچه های خودمان هم از عقب رسیدند و توانستیم همه را متفرق کنیم. آن روز خود حضرت حیدر به ما مدد کرد... ** در درگیری ها ی فتنه 88 دستش همش جلوی عینکش بود. ازش سئوال کردیم که چرا این کار رو می کنی؟ گفت: پول این عینک را ...
اولین شهید مظلوم فتنه 88 و چگونگی شهادتش
ماموریت داده بودند برود سعادت آباد، از این جا رفت سعادت آباد، آن جا شهید شد. مادر شهید غلام کبیری از نوزادی پسرش اینگونه یاد می کند: دکتر گفت: دیگر دیر شده است. وقتی که بچه زردی می گیرد؛ آن هم به این شدت، زود باید جراحی شود ... دلم شکست. ملحفه پیچیدم و بردمش خانه. گفتم: یا صاحب الزمان(عج)! این پسر هم نام جد بزرگوار شماست، او را بیمة موسی بن جعفر(ع) کرده ام ... خیلی گریه می کرد. آرام زدم به پهلویش. برای معاینه که بردیم، گفتند: همان ضربة کوچک، کار خودش را کرد، دیگر به عمل نیازی نیست رئیس بیمارستان می گفت: عکسش را بدهید، می خواهم این معجزه را به همه نشان بدهم . انتهای پیام/ ...
خلیل طهماسبی را در بشکه پر از شیشه خرده برپله ها رها کردند!
هم نگو، بیا آنجا و او را ببین، فقط صحبت نکن، ایشان را نگاه کن و برو! اتفاقاً او موقعی آمده بود که اللهیاری داشت به من می گفت: من وکیل تو هستم، آدرس خانه ات را دارم، نشانی پدرت، کتابخانه پدرت و. . . را می دانم، مرا فرستادند وکیل تو شوم، بگو این اسلحه را از چه کسی گرفته ای؟ شروع کردم به خندیدن! در همین موقع برادرم وارد شد و گفت: آره بخند! آره بخند! و شروع به گریه کردن کرد! گفتم: چرا نخندم؟ آن وقت ...
نورچشمی هایی را عقیم کنید که با فساد اموال ملت را غارت می کنند /برخی ها در دوران دفاع مقدس کاسبی می ...
معرض رإی مردم قرار بگیرند چون در شوراها نظارت شورای نگهبان نبود با حضور ملی مذهبی انتخابات شوراهای دوم برگزار شد ولی موفق نشدند . وی ادامه داد : در پایان مجلس ششم تحصن کردند تا نگذارند حق قانونی مردم که انتخابات است در موعد خودش برگزار شود اما رهبر معظم انقلاب باز هم در مقابل آنها ایستادند و فرمودند که حتی یک روز هم نباید تاخیر بیفتد . وی گفت : سپس مطالبه عناصری محوری آنها و ...
9 دی با قاب عکس "حسین" صف اول راهپیمایی بودم/دیدار با رهبر انقلاب دلم را آرام کرد/ سال 88 روز مادر ...
او را بیرون بیاوریم. در مسیر دیدم به سمت بیمارستان می رویم، دامادم بهانه آورد که وقتی حسین، عده ای را می زند، خودش هم از ناحیه صورت مجروح شده و الان در بیمارستان است ، در حیاط بیمارستان همسرم را دیدم که حال خوشی نداشت و آنجا تغریبا متوجه اتفاقی که برای پسرم افتاده بود شدم. حسینم فقط گریه می کرد! حسین در بخش ویژه بستری بود، پسرم خیلی زیبا روی تخت خوابیده بود، سرم و دستگاه به او ...
گفتگو با دنیا فنی زاده، مامان کلاه قرمزی
کرد؟ خودش می دانست. تا دیدمش، گفت: خودم می دونم. اصلا فرصت حرف زدن به کسی نمی داد، همان طور که هنوز هم نمی دهد. همه چیز اتفاقی بود. آن روز کلاه قرمزی قرار بود فقط برای یک بار به برنامه بیاید و کفش های مجری را واکس بزند و برود، حتی شاید کار مهم تری جز این داشت. اما وقتی وارد صحنه شد، نوع حرکاتش، مدل حرف زدنش که جلوی صورت آقای مجری می رفت، همه این کارها متعلق به خودش بود و حتی ما را ...
بهترین بازیکن پس از انقلاب از نظر کریم باقری/ به قهرمان نیم فصل آب نبات چوبی هم نمی دهند!
می رساند. جواب سؤال ما را ندادید. علی منصور دوست خوب من است و به خودش هم گفتم مربی گری در استقلال و پرسپولیس با همه تیم ها فرق می کند. امیدوارم او در کارش موفق باشد. درباره تصمیمات اخیر علیرضا منصوریان و نیمکت نشین کردن مهدی رحمتی چه نظری دارید؟ هیچ نظری درباره مسائل استقلال، منصوریان و رحمتی ندارم. اصلاً نمی خواهم دخالتی داشته باشم و تمرکز من روی کار خودم و پرسپولیس است. ...
می خواستم قهرمان شوم نه چوپان
زمستان و سرمای شدید ماشینی نبود که از شهر من را به روستا بیاورد. با هزار سختی و گاهی اوقات پیاده سرما را تحمل می کردم و خود را به خانه می رساندم که ساعت 9 شب شده بود. بعد برای اینکه از درسم عقب نمانم سه چهار ساعت درس می خواندم تا حداقل نمره قبولی را بگیرم. با روزی دو ساعت استراحت باز می آمدم و همه کشتی گیران را در وزن خودم شکست می دادم. این همه سختی کشیدم به این امید که روزی در کشتی چهره شوم و همه ...
کودکان کهریزک محمدشهر در انتظار معجزه از درخت آرزوها
عجیبی پرتوقع هستند و باید مواظب حرف هایمان باشیم ولی روحیه خاصی دارند و لذت می برند از اینکه مال دنیا را رها کرده و آن را بخشیده اند. نزدیکش می شوم تا سر صحبت را با او که زندگی اش را بخشیده باز کنم. ایران : چند سال داری؟ 83 ساله شیرازی ام از فرزندزادگان کوروش. چطوراز مالت دل کندی؟ خودم خواستم بیایم. نیت قلبی خودم بود.اینجا همه خاک بود. چقدر سرمایه داشتی؟ دو ...
دختری به اسم مریم از پرسه زدن در خیابان ها و وضعیت تلخ زندگیش می گوید..
خاطره ای چهره اش بیشتر در هم فرو می رود و آرام تر حرف می زند. 9 ساله بودم که مادرم به اتهام حمل مواد مخدر در یکی از شهرهای مرزی کشور دستگیر شد. از پدرم بی خبرم، یعنی اصلا او را ندیدم فقط می دانم که مغازه ای داشت و هر ماه مبلغی پول به حساب مادرم می ریخت. اوایل زندگی مان خوب بود و حتی خدمتکار داشتیم و همان پیرزن خدمتکار مرا معتاد کرد. بچه که بودم هر وقت مریض می شدم و گریه می کردم پیرزن ...
سرنوشت تلخ در انتظار عروسک های محبوب تلویزیون
تن و سندباد که نوشته خودم بود، شخصیت هایی مثل نخودی، پهلوون پنبه و .. را وارد کردم. ما می توانیم عروسک های خوبی مثل نخودی، سند باد، علاالدین، پهلوون پنبه، علی بابا، رستم، سهراب و ... را در کارهای عروسکی وارد کنیم که تولید این آثار باز هم به خلاقیت سازندگان آنها بستگی دارد. وی در ادامه افزود: هر چه تنوع محصولاتمان بیشتر شود، به نیاز نوع جویی مخاطب پاسخ بهتری خواهیم داد و عمر رسانه ای ...