سایر منابع:
سایر خبرها
زادروز علی نصیریان؛ سایه ات مستدام بزرگ آقا
جایی که بتوانم می خواهم در تئاتر کار کنم. من این را پذیرفتم. اگر اشتباه نکنم ما با هم در تابستان سال 38 ازدواج کردیم. اتفاقا بعد از ازدواج مان من به تئاتر علاقه مند شدم و به پیشنهاد علی قرار شد وارد کار تئاتر شوم. اما همان موقع بچه دار شدیم و ایشان به من گفت بچه داری با تئاتر جور در نمی آید یا باید وارد تئاتر شوی یا باید در خانه بنشینی و بچه را بزرگ کنی. به نظر من بچه بزرگ کردن کار باارزش ...
این مرد بعد از ربودن دختری نوجوان در یکی از روستاهای اصفهان او را کشت!
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، صبح روز سه شنبه، 14 دی ماه اعضای خانواده ای در روستای نصرآباد اصفهان، مأموران پلیس را از ماجرای ناپدید شدن ناگهانی دخترشان با خبر کردند. پدر وی به پلیس گفت: دختر 15 ساله ام برای انجام کاری از خانه بیرون رفت، اما هر چه منتظرش ماندیم دیگر برنگشت. اول به خانه همسایه ها و فامیل سر زدیم، اما کسی از او خبر نداشت. حالا هم احتمال می دهیم اتفاق ناگواری برایش روی ...
شرط علیرضا 3 ماه بعد از عروسی برای پرستو چه بود؟ نوعروس حاضر نشد و ...
.... درآمدی هم دارند برای خودشان است و اگر دلشان بخواهد در خرج و مخارج خانه سهیم می شوند. حتی با وجود این که کار می کنند، باز هم شوهرشان خرجی می دهد. حالا رفتارهای عجیب خانواده شوهرم در مغزم نمی گنجد و همین موضوع باعث شده تا احساس بدی نسبت به او وخانواده اش پیدا کنم. سه ماه بعد از ازدواجمان علیرضا پایش را در یک کفش کرد و گفت باید بروی سرکار چون من به تنهایی از خرج و مخارج زندگی برنمی آیم. واقعا ...
سرنوشت تازه عروس هفده ساله ای که زندگی اش فدای خواهر شوهرش شد
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، با هزاران امید و آرزو در 17 سالگی لباس عروسی بر تن کردم و به قول قدیمی ها به خانه امید رفتم. آن هم با کسی که بعد از چندین بار آمدن به خواستگاری بالاخره توانست دلم را به دست آورد و مرد آرزوهایم شد. از همان ابتدا بعد از این که اصرار و خواهش او برای رسیدن به خودم را دیدم مِهرش در دلم افتاد. اما کدورتی خانوادگی مانع می شد تا بتوانم به راحتی او را بپذیرم که ...
روستایی با چشم های آبی +عکس
بستگانم راهی نیچکوه شدیم؛ آن طرف تر از روستای معروف کندلوس، روی بلندای آخرین کوهی که به چشم دیده می شد به روستا رسیدیم. حتی به چشم من که در منطقه کجور و فرهنگش ریشه دارم و آن را خوب می شناسم، این روستا به تکه ای از بهشت شباهت داشت که جایی بین زمین و آسمان قرار گرفته بود و مردمانی مهربان و مهمان نواز با چهره های سرخ و چشمان آبی! مثل نان برشته خانه های روستا روی شیب کوه واقع شده ...
کولبَری، کیلویی 5 هزار تومان
بزرگ رفتیم ولی فقط تا نصفه راه توانستیم با ماشین برویم. بقیه راه را همه با هم پیاده رفتیم. آن شب چند جا بهمن آمده بود و نمی دانستیم زیر کدام بهمن گیر افتاده اند. وقتی به محل آخرین بهمن رسیدیم هلال احمر و کوهنوردها هم رسیدند. اول گفتند که دو نفر زیر بهمن گیر کردند. گشتیم و تا ساعت 11-12 شب دو نفر را پیدا کردیم و به روستا برگشتیم. یکی از آنها زنده بود و کولبر دومی یخ زده بود و فوت کرده بود ...
فیلم های تلویزیون در نیمه بهمن ماه
استفاده کند و کشته می شود. چند سال بعد جاش در یک فروشگاه زنجیره ای مشغول به کار است ناگهان آب دریا به سرعت پیشروی می کند و سیل همه چیز را نابود می کند. تنها در فروشگاه چند نفر می توانند روی قفسه ها و سایر چیزها بروند و خود را نجات دهند.... ریچارد برنکاتیسانو ، ژاور ساموئل ، کریس بتس و سیمون ادز در این فیلم سینمایی هنرنمایی کرده اند. ************************************* ...
2 میلیارد جنس من توی پلاسکو بود!
الان در بازار پارچه فروشی دارد و خودش سابقه ورشکستگی دارد می گوید: چند سال پیش ، من خودم زندگی ام با خاک یکی شد، دزد به زندگی ام زد و کارم طوری گره خورد که فکر می کردم دیگر از جا بلند نمی شوم، اما خدا را شکر یک خانه داشتم فروختم بدهی ام را دادم، حالا هم دوباره جان گرفته ام، این ها که از پلاسکو ضرر کرده اند خدا برایشان بسازد، ولی کاسب که همه سرمایه اش را یک جا نمی گذارد، خیلی هایشان فقط در مغازه ها ...
شناسایی 53 محله فقیر پایتخت
های لانه زنبوری و قدیمی. خانه هایی که با تکانی احتمال ریزش دارند. چند خانمی نشسته اند کنار خیابان. یکی از آنها که می خندد دو، سه دندان طلا دارد. می گوید پسر 35 ساله ام بی کار است 8 کلاس درس خوانده با ماشین بار می برد اما باری نیست که این روزها جا به جا کند. بنویسید برایش کارپیدا کنند. خانم دیگر که 40 سال در این محل زندگی می کند و پسری معلول در خانه دارد می گوید: پسرم مریض است اما به دلیل نبود پل ...
مهمانان سینمایی آخر هفته تلویزیون
، مایکل ریسپولی و برایان وایت خلاصه داستان: مردی به نام استن راس که بازیکن معروف بیسبال است، در میانه عمر ورزشی اش و پس از آن که سه هزارمین ضربه موفقش را به توپ بیسبال می زند به طور ناگهانی تیم را رها کرده و با ورزش حرفه ای خداحافظی می کند. او معتقد است حالا که توانسته به رکورد سه هزار ضربه دست یابد، دلیلی ندارد به حضور در عرصه ورزش ادامه دهد و وقت آن است که به سراغ راه اندازی کاری پول ...
ویرانه ای که حادثه را انتظار می کشد / گرده مهر کوهدشت بر مدار محرومیت؛ اینجا زمان متوقف شده است
قبلاً به تعداد کمی از اهالی روستا تسهیلات زنجیره ای پرداخت شده و ما هم به بنیاد مسکن کوهدشت رفته و ثبت نام کردیم اما حالا می گویند وام زنجیره ای تمام شده و باید برای دریافت وام، ضامن معلم معرفی کنیم . وی می گوید: در تمام روستا و روستاهای اطراف یک معلم وجود ندارد و ما مانده ایم معلم از کجا گیر بیاوریم؟ به هرروی سقف های ریخته گرده مهر در 75 کیلومتری کوهدشت چشم به راه تسهیلاتی است تا سرپناه کودکان بی سرپناهش شود، تسهیلاتی که بدون شک می تواند از وقوع فاجعه ای انسانی پیشگیری کند . گزارش : حشمت اله آزادبخت ...
واکنش همسایگان فرانسوی امام به هدیه ایشان
. فرمودند، همه را بگویید. از برخورد و شکنجه هایی که در مورد زنان اعمال می کنند. همین برخورد نشان می دهد که امام(ره) در جریان همه مسائل سیاسی و اجتماعی ایران بودند. جالب اینجاست که من در سال 53 خدمت امام(ره) رسیدم و شهید سعیدی در سال 48-47 در نامه شان از من نام برده بودند، اما امام(ره) دقیقاً یادشان بود. *پس از ملاقات با امام(ره) چه کردید؟ از ایشان اجازه گرفتم که به لبنان بروم و در ...
انحصار ورثه ؛ دروغگویی درباره شهید آوینی در روز روشن!/ چه کسی قراردادهای چند صد میلیونی با مستندسازان ...
، بعد خانه ی مستند و اوج، حالا حوزه ی هنری و المنار. مگر نه اینکه مؤمن نباید از یک سوراخ دوبار گزیده شود. همه ی نگرانی ها اینست که این خطاهای ممتد و مکرر، خط نشود. روی سخن با برادرانی است که بر کرسی دیده بانی و تمشیت امور جبهه ی فرهنگی انقلاب تکیه زده اند. برای برادرانی که باید دیده بانان بیدار و هوشیار این جبهه و خاکریزهایش باشند، فراز آخر نامه ی احسان حسنی به احمدی نژاد را تکرار می کنم ...
برخی لغات لری
...> پیشتو: پشتو، تپانچه پسین: عصر، در همه اعلامیه های زرتشتی به جای عصر می نویسند پسین پِند: مقعد پتی: خالی پاپلو: خرابکاری ،الکی پا را این ور و ان ور کردن - پلو: گاو نر پل : گاو نر بزرگ پِت پَرو: بخیه، وصله پینه پِترو: خوب شدن شکستگی پَریکَه: برگ خشک درخت که روی زمین افتاده باشد پَل: گیسوی بافته شده زن پِلا پِلا کردن :در خواب حرف ...
گفت و گو با بازیگر دهه هفتادی در جشنواره فجر امسال
همه این سوال پیش می آید که قبلا کجا بوده و از کجا شروع کرده. نقطه شروعت در بازیگری کجا بود؟ چند سال پیش در هنرستان تئاتر می خواندم. ما مجبور بودیم بعد از دیپلم، یک دوره کارآموزی بگذرانیم. هر یک از بچه های مدرسه برای کار به جایی رفتند. من و دو تا همکلاسی ام رفتیم خانه هنرمندان و با حسن معجونی صحبت کردیم که بگذارد دوره کارآموزی مان را آنجا بگذرانیم. بعد از این نمایش، در آماده ...
سید مصطفی و احمد وقت نکردند افشاگری کنند/حرفم را به احمدی نژاد رساندم
بنیانگذار انقلاب اسلامی پیشگام شود. دخترکی همدانی که تحصیلات خود را از مکتب خانه ای کوچک در محضر اساتید اخلاق شروع کرد و بعدها خواهر طاهره شد که علاوه بر حفاظت از جان مردان انقلابی، با سپر کردن جان خود از انقلاب هم محافظت کرد. مرضیه دباغ، نماینده مجلسی که از مسافر کشی برای تامین هزینه های اقتصادی چند خانواده تا مستخدم بودن در بیت امام خمینی در نوفل لوشاتو را در کارنامه خود دارد. رییس زندان ...
کارآفرین خانمی که از سوسک نترسید
ایران آنلاین / شکوه السادات هاشمی هیچ وقت از سوسک نترسیده. نه حالا و نه آن وقتی که خانه اش پر از سوسک های ریز کابینتی بود و برای از بین بردنش در خانه این خمیر را ساخت. خمیر، سوسک های خانه شان را ریشه کن کرد و بعد هم سوسک های خانه دوست و آشنا را. همان موقع هم بود که فهمید می شود از آن پول درآورد. همان خمیری که بعدها او را صاحب کارخانه کرد، کارآفرین شد و کسب وکارش رونق گرفت. آن هم وقتی که هیچ ...
پنج روایت از زندگی بانوان کارآفرین بدون سرمایه در کُردستان/درآمد 200میلیونی جوان 26 ساله از پرورش مرغ ...
کنند ومدتی بعد به یکی از کارآفرینان موفق در استان تبدیل شوند. صد سالِ سیاه/ روستاهای لرستان با آبادی های "محال" /آسوبان در خانه های کاه گلی روستای گَردَل مهر در شهرستان کوهدشت، بیش تر از یک قرن است که نشانه هایی از امکانات وجود ندارد. اهالی این روستا، میان چراغ خاموش های بی مسئول گم شده اند. مصائب زنان سرپرست خانوار در کهگیلویه و بویراحمد/ مخروبه ای که در یاسوج ...
فرشته بود فرشته ماند
با هم ناهار بخوریم. بعد از آن هم همچنان استراحت نمی کرد و حتی مراقب بود که سرو صدایی ایجاد نشود تا من بتوانم استراحت کنم. تنور خانه ام همیشه داغ بود. با اینکه درس می خواند، کار می کرد و همه مسئولیت های بچه به عهده اش بود اما هیچ وقت نارضایتی نداشت و لبخند از لبانش دور نمی شد. برای همین می گویم که من فرشته ای را از دست دادم که هیچ گاه برایش جایگزینی نیست و نخواهد آمد. سکانس پنجم ...
کولبری کیلویی پنج هزار تومان! / آقای زنگنه لطفا تغییر موضع دهید
شهید دادیم. آن روزها دو تا روستا رو می زد تا بتواند یک پایگاه نظامی را بزند. حالا ما فقط کار می خواهیم . اگر کولبری برای یک نفر روزی 150 تا 200 هزار تومان هم درآمد داشته باشد، باز هم حاضر است با 40-50 هزار تومان در روستا کار کنند. یعنی اگر کاری با درآمد روزی 40-50 هزار تومان باشد، هیچ کس کولبری نمی کند. از مردم اینجا شاید 10 درصدشان وضعیت خوبی داشته باشند. 90 درصدشان بیکارند و شغلی ندارند. هیچ کس ...
اولین کتابی که خواندم؛ از زبان بزرگان ادبیات و اندیشه (3)
بهترین گزینه ها برای من باشد که از آن طریق به شخصیت شناسی برسم. ویژگی های کار این نویسنده فضاهای بکر و توصیفات بسیار غنی است که به واسطه آن هر خواننده ای تحت تاثیر قرار می گیرد و من هم یکی از خواننده ها هستم. در همان سال ها سعی کردم همه کتاب هایی را که از این نویسنده به فارسی برگردانده می شود پیدا کنم و بخوانم، کتاب هایی مثل اسب سرخ یا جاده کنسروسازان و ...
تولد حماسه انقلابی آران و بیدگل با تولد انقلاب اسلامی/ روایتی از قیام 15 خرداد در شهرستان
خجالت بکشید، امروز همه مسلمان ها ریختند شما این جا در خانه بهایی ها هستید؟! کم کم بچه های محل از راه رسیدند. در کرکره مغازه را دو نیم کردند و در دکان ریختند و آن را آتش زدند. مهاجرت به قم بعد از این قضایا به خاطر خطر جانی به همراه چند تن از دوستان به قم و تهران مراجعت کردم. آن جا که بودم هر هفته خبر می آوردند ژاندارم ها به خانه ما در آران ریخته اند و تمام آن را تفتیش کرده ...
مدیر اداره نظارت به من بن کتاب داد/ هامون بازها در لباس ترمیناتور
فیلم من خوب خواهد شد و از من حمایت خواهند کرد. من با شنیدن این حرف ها حال بسیار خوبی پیدا کردم و تصمیم گرفتم تا پیش تولید کار را آغاز کنم و عوامل فیلم خود را انتخاب کردم. بنیاد سینمایی فارابی نیز قرار بود از فیلم مورد نظر حمایت مالی کند، اما ای کاش از همان اول به ما می گفتند که نمی خواهند این کار را انجام دهند و بیشتر از یک سال طول کشید تا از این بنیاد جواب نه را بشنوم. در نهایت فیلم مورد نظر ساخته ...
برای قلب هایی که زیر آوار ماندند
خودشان را از زیر خاک های تمام نشدنی نشان دهند. نمازش که تمام می شود رو به رویش می نشینم. از او می پرسم روال کار نسبت به روزهای گذشته تغییری کرده؟! آهی می کشد و می گوید: از تلاش ها چیزی کم نشده. بچه ها زحمت می کشند؛ با همان جدیت روزهای اول. فقط امیدها تغییر کرده. روزهای اول به خودمان امید می دادیم که زنده پیدایشان کنیم و حالا تلاش می کنیم حداقل بدن های سوخته و بی جانشان را به خانواده های چشم به راهشان ...
مرعشی: از روحانی ای که بخواهد نقش یک قهرمان را ایفا کند حمایت نخواهیم کرد / هاشمی بارها از خود عبور کرد
میانی خانواده. -چند سال با آقای هاشمی آشنا بودید؟ مرعشی: از همان سالهای ابتدایی زندگی. اخبار مربوط به آقای هاشمی موضوع خانواده های ما بود. ساواک آمد ایشان را در رفسنجان دستگیر کرد. ما بچه بودیم. من از فاطمه خانم بزرگترین فرزند آقای هاشمی دو سال بزرگترم. یعنی 58 سالم است. از سویی مرحوم ابوی ما هم فردی سیاسی بود و اخبار سیاسی را پیگیری می کرد. در منبرهای آقای هاشمی شرکت می ...
درمان ناباروری، دستورات طب اسلامی
بفرمایید؟ برای تهیه سویق گندم و جو 50 درصد آرد گندم و 50 درصد سبوس گندم را به صورت جداگانه آسیاب کرده و تفت می دهیم ودرسویق جو هم به همین شکل با این تفاوت که سبوس جو را بعد از تفت دادن آسیاب می کنیم؛ درنهایت این دو را باهم ترکیب کرده و به عنوان تقویت کننده و جلوگیری از معلولیت فرزند استفاده می کنیم. *شما چه نوع تغذیه ای را برای زوج های جوان پیشنهاد می کنید؟ در طب ...
ایمان راسخ با وجود خشکی هامون و فقر سیستان
است اما خشکی هامون چند سالی است از آن تنها خاطره ای برای ساکنان به جا گذاشته است. تنها سه سال پیش بود که هامون کمی آب داشت همه در این مسجد جمع شدند به شکرانه آن نماز خواندند. اما فقط همان بود افغانستان دوباره آب را بست و اینجا دوباره خشکید. می پرسم تو چرا از این جا نرفتی؟ می گوید: کجا بروم، الان 2 بچه دارم، مادر و خواهرها و بچه هایشان و برادرزاده هایم و برادر کوچکم همه مسئولیت ...
نظر رفیق دوست درباره اعدام های دهه شصت/ به هاشمی گفتم به امام نزدیک شوید
تحریم کامل بودیم و وضعیت زندگی مردم کاملا کوپنی بود، بخش عمده ای از نیاز جنگ را همین مردم تامین می کردند، یعنی پیرزنی که چند مرغ داشت تخم مرغش را به جبهه می فرستاد. خاطرم هست در زمان آزادی خرمشهر آقایی با وانتی پنج شش جعبه سیب ریز آورده بود. آنهم با وانتی که آنقدر قراضه بود که از دماوند تا خرمشهر را پنج روزه آمده بود. همه دارایی اش را به جبهه آورده بود و می خواست خودش دست رزمنده ها بدهد. در کتاب ...
متخلف صفدر حسینی و مدیران نیستند قانون اشتباه وضع شده
مریم علیزاده منصوری در مقدمه ی گفتگوی روزنامه ی آفتاب یزد با مسعود پزشکیان نوشت: دی ماه 94 بود که برای گفتگو با وزیر بهداشت دولت اصلاحات و نماینده مردم شریف تبریز پای در ره بهارستان گذاشتیم، با پیمودن طبقات فوقانی ساختمان هرمی شکل خانه ملت به اتاق او که در کنار دفاتر سایر وکلای ملت مستقر بود، رفتیم و به مدت 1 ساعت پای صحبت ها ی او نشستیم. درست یک سال بعد و در یکی از روزهای فصل سرد ...
موتور تریل
. ماشینی در کار نبود. فقط سراب در افق می رقصید و توی گرما تنوره می کشید. درِ ساکش را باز کرد، بوی نان شیرینی و آجیل و تخمه از آن بیرون زد. توشه یک ساعت بچه ها بود، پایش که به سنگر می رسید، ته ساک را درمی آوردند. اینها را خواهرش محبوبه چپاند توی ساک و گفت، دست خالی برنگرد! روزهای آخرِ مرخصی آن قدر عذاب آور می شد که حال و حوصله هیچ کاری را نداشت. دل شوره می گرفت که باید برگردد زیر آتش توپ و خمپاره ...