سایر منابع:
سایر خبرها
کاوه آفاق؛ ترکیبی جذاب از جنجال، عصیان و موسیقی راک
کاوه آفاق اسمش با خیلی چیزها گره خورده، از ممنوع الکاری گرفته تا موسیقی راک، از حرف های جنجالی گاه وبی گاهش تا عشقی که به وطنش دارد. از the ways تا شال، اتاق آبی، فلوکستین و بیگانه. به گزارش تیترشهر : کاوه آفاق اسمش با خیلی چیزها گره خورده، از ممنوع الکاری گرفته تا موسیقی راک، از حرف های جنجالی گاه وبی گاهش تا عشقی که به وطنش دارد. از the ways تا شال، اتاق آبی، فلوکستین و بیگانه. همه وهمه نام او را به ترکیبی جذاب تبدیل کرده تا یکی از ستاره های جوان نسل خودش باشد؛ نسلی که عصیان از ویژگی های آن است و می شود آن را در هنرهای مختلف از سینما و تئاتر گرفته تا موسیقی و هنرهای تجسمی دنبال کرد. آفاق اما پکیجی است از همه آنها، به تازگی نمایشگاه نقاشی هایش را برگزار کرد، مجسمه می سازد، فیلم نامه می نویسد، ترانه سرایی می کند، آهنگ سازی و نوازندگی را هم که همیشه کنار خوانندگی داشته. امسال بعد از دقیقا 10 سال که ممنوع الکاری گریبان او و کارهایش را گرفته بود، آلبوم با قرص ها می رقصد را منتشر کرد. سپس به روی صحنه رفت و از پس این سال ها، با مخاطبان وفادارش روبه رو شد. برای اولین بار در جشنواره موسیقی فجر شرکت کرد و چند روز بعد از آن با ما به گفت وگو نشست و از برنامه هایش، آرزوهایش و دلایل حرف های جنجالی اش گفت. اولین بار بود که در جشنواره فجر شرکت می کردید. چطور بود؟ دفعه اول بود که از ما خواسته شد در جشنواره فجر شرکت کنیم و ما هم قبول کردیم. جشنواره جای گروه هایی است که از لحاظ مردمی یا هنری موفق هستند. یعنی با اینکه جشنواره های زیادی در ایران نداریم، ولی این جشنواره کاملا معتبر است. مثل جشنواره فیلم مان، اصولا معتبرها هم در آن هستند. به همین دلیل مشارکت در جشنواره برایمان باعث افتخار بود. اما کیفیت اجراها در جشنواره موسیقی فجر با سالن های مستقل و خارج از جشنواره فرق دارد. درست است؟ اگر بخواهیم نگاه درستی به معنای واقعی این جشنواره داشته باشیم، باید برای کسانی باشد که در طول سال موقعیت دیده شدن ندارند و از نظر هنری کارشان اعتبار بالایی دارد ولی چون روش کارشان پول ساز نیست، باید در جشنواره بیشتر دیده شوند و در نقاط مختلف چندین بار روی صحنه بروند. یعنی جشنواره باید جایی باشد برای کشف هنرمندان بزرگی که آثار موسیقایی بزرگ را خلق می کنند. یعنی چیزی مثل ساندنس در سینما. اینکه آدم های شناخته شده به جشنواره دعوت شوند و آخر هم جایزه بگیرند، چیزی به بار فرهنگی و موسیقایی کشور اضافه نمی شود چون چیز جدیدی ارائه نشده است. درست است که گروه های اسم و رسم دار و تهیه کنندگان هم در این میان حق دارند دیده شوند، ولی کاش جشنواره به بستری برای کشف استعدادها تبدیل شود. این طوری است که به فرهنگ کمک کرده ایم. البته سیاست گذاری جشنواره اصلا این نیست. شاید این سیاست در جشنواره موسیقی جوان پیش گرفته شده باشد... . اما ما کسانی را داریم که بیش از 70 سال دارند و یک دفعه در گوشه ای از کشور با موسیقی مقامی کاری کرده اند که تا به امروز کسی انجام نداده است. اینها در جشنواره جوان جایی ندارند. ضمنا جشنواره فجر اعتبار دیگری برای حضور چنین آدم هایی که خیلی هایشان را می شناسم که مثلا در خراسان زندگی می کنند، دارد. اما باز همین هم غنیمت است. می دانم مسئولان ارشاد، آقای مرادخانی و طالبی برای اینکه جشنواره این طوری برگزار شود، جنگیده اند. اگر اهل تعامل باشیم و بدانیم فرهنگ را باید گام به گام با آنچه در ایران و جهان هست پیش برد، نفس بودن این جشنواره را باید غنیمت شمرد. اما منطقی و طبیعی است الان خیلی جلوتر از این حرف ها باشیم. در همین مشهد که امروز کنسرت برگزار نمی شود، 20 سال پیش، استادیوم برای کنسرت پر می شد. برخلاف شما فکر می کنم روندی که الان از نگاه دولتی است، رو به جلو نیست. من رویکرد کلی دولت مدنظرم نبود. در خیلی از دولت ها، آدم ها صدتا اختیار دارند اما جرئت ندارند از 50تایش استفاده کنند. چرا این را می گویید درحالی که خودتان 10 سال نتوانستید کار کنید؟ چون به آدمی که 10 سال به او مجوز نداده بودند، همین آدم ها مجوز دادند. این ممکن است برای هرکسی پیش بیاید که بالاخره بعد از 10 سال... . فقط همین نیست. اینها از بسیاری از خواننده های جوان پشتیبانی کردند. کنسرت برج میلاد خودمان که داشت لغو می شد، آقای مرادخانی نصف شب خودشان را از مشهد به تهران رساندند و در ردیف جلو نشستند تا جلوی این اتفاق را بگیرند. اما همین که معاون وزیر می آید می نشیند تا جلوی لغو کار را بگیرد، چقدر روی اجرای شما تأثیر می گذارد؟ این اتفاق خوبی نیست اما کشور ما ویژگی های خودش را دارد. البته در هر جای دنیا، هرکسی باید از خدایش باشد که وزیر یا معاونش در یک کنسرت شرکت کنند. در آن کنسرت هم در کار من مشکلی پیش نیامد ولی شاید اگر کسانی دیگر بودند، خودشان را جمع وجور می کردند. مگر می شود حداقل روی ژست و نحوه ظاهرشدن تان تأثیر نگذارد؟ آخر آدم های دیگری را در سالن می دیدم که برای ژست یک آدم خیلی اذیت کننده تر بودند. ایشان که جز خوبی به ما نکردند. من آدم هایی را می دیدم که به ما بدی کردند و آن هم به چشمم نمی آمد. پس برخلاف بسیاری، شما به یک جور رضایت از اوضاع رسیده اید... . نه این رضایت نیست. این پختگی من در امور سیاسی است. از آرمان گرایی های بیهوده به رئالیسم رسیده ام و به گام به گام قدم برداشتن برای هر اقدام فرهنگی معتقد هستم. هر اقدام شتاب زده فرهنگی به سرعت تأثیر می گذارد و به سرعت ناپدید می شود. هر چقدر گام به گام و با تحمل و صبر و رئالیستی تر نگاه کنیم، به نتیجه ماندگارتری می رسیم. این نگاه کنونی من است. حتی در زندگی خصوصی هم هر حرکت شتاب زده یا نقد بدون پشتوانه یا به قولی غرغرکردن بدون ارائه راهکار می شود همان چیزی که الان در تاریخ مان رسیده ایم. کار همه فقط از مشکل و مسئولیت فرارکردن و نیمه خالی را دیدن و غرغرکردن شده. مطالعه و کنکاش و کشف علل و راه های جلوگیری و ارتقای سیستم را کنار بگذاریم و فقط ناله و آه و غر راه بیندازیم، به جامعه ای می رسیم که دو هزار سال است که غر زده و کسی مسئولیتش را نپذیرفته. خیلی کم بوده اند کسانی که غر زده اند و راه هایی برای حل مسئله هم ارائه داده اند. شخصا چقدر آدم سخت کوشی هستید؟ شدیدا. شاید 10، 15 سال است که یکی از معضلات خانواده ام این است که به صورت میانگین روزی بیشتر از سه، چهار ساعت نمی خوابم. همین باعث مشکلات زیادی شده اما اگر این کار را نکنم، وقت کم می آورم. وقت تان را صرف چه کاری می کنید؟ بخش زیادی را صرف موسیقی می کنم. بخشی هم هنرهای دیگر. نقاشی؟ نقاشی هم می کشم. تنها کاری که نمی کنم عکاسی است. معماری و مجسمه سازی می کنم و فیلم نامه هم می نویسم. چند مدل گیتار هم ساخته ام. در تمام 20 سال اخیر، روزی نبوده که به صورت میانگین یک ساعت کتاب نخوانده باشم. روزهایی هم هست که 10 ساعت کتاب می خوانم اما حداقلش روزی یک ساعت است. همین است که وقت کم می آید. همه اینها را سعی می کنید در مشهد انجام دهید؟ من مشهدی نیستم اما در مشهد دانشجو بودم. هنوز هم سه، چهار ماه یک بار می روم. همه آهنگ هایم را هم آنجا می سازم. منبع الهام من تنفس در هوای مشهد است. 90 درصد آهنگ هایی که از من شنیده و دوست داشته اید، در مشهد ساخته ام. حال وهوای مشهد بی نظیر است. دقت کنید، می بینید بیشترین و بهترین موزیسین های کشورمان مال مشهد هستند. خراسان هنرمندخیز است. در 10سالی که مجوز نداشتید، چه می کردید؟ فرصت مطالعاتی بود دیگر! می توانست برای خیلی ها بد شود ولی برای من بد هم نبود. به خیلی از چراهایی که درباره جامعه داشتم بیشتر اندیشیدم و پی پاسخ علمی اش رفتم؛ به ویژه در پنج سال اخیر، کارم کم و فرصتم بیشتر بود. اما برای یک هنرمند که عرضه کردن کارش بخش عمده ای از جهان بینی اش را تشکیل می دهد، شرایط بدی است... . پدرم از بچگی به من می گفت کافی است یک کار داشته باشی که در تاریخ بماند تا وظیفه ات را نسبت به فرهنگ انجام داده باشی. همیشه فریدون فروغی و فرهاد را مثال می زد که عملا یک آلبوم استودیویی کامل شده اصلی و رسمی در زندگی داشته اند که محبوب شده اند. اما ماندگارترین اسم های پاپ کشور هستند. از یک روشنفکر گرفته تا کسی که سواد خاصی ندارد، بوی عیدی فرهاد را بلد است یا لااقل یک بار شنیده است. یا مثلا تارکوفسکی فیلم های زیادی نساخته، اما اسمش سر جایش است. من هم دنبال این هستم که همان یک کار را انجام دهم. در این سال ها برایتان مایه آرامش بود؟ بله، برایم تسکین درد بود. فکر کردم می توانم آن قدر مطالعه کنم تا در هر سنی که شد، بتوانم یک آلبوم ماندگار داشته باشم. از اینکه به عنوان یک هنرمند فراموش شوید، هراس نداشتید؟ چندی پیش یک فیلم مستند درباره استرس های شغل های مختلف می دیدم. بزرگ ترین استرس زندگی همه آهنگ سازان و خوانندگان کل دنیا در کل تاریخ، که دلیل بسیاری از بیماری های روانی آنها هم شد، این است که فراموش شوند. این استرس که هر روزی که کار بیرون نمی آید، رقابت را به دیگری واگذار کنیم، همیشگی و شایع است. ولی من همیشه دلم را با امثال فرهاد و فریدون فروغی خوش می کردم. با توجه به این شرایط که اجازه فعالیت رسمی نداشتید و با توجه به نوع موسیقی تان یک گزینه دم دست، رفتن از کشور بود. چرا نرفتید؟ چون تاریخ ایران را خوانده بودم. می دانستم برای هر ایرانی یک کشور و یک ملت هزینه کرده تا بزرگ شود، از نانی که خورده اند و آبی که حمام کرده اند تا اتوبوسی که سوار شده اند، مالیات مردم است. اگر قرار باشد با هر تلنگری برود و منبع انسانی برای کشور دیگری شود و آنجا پول سازی کند، می شود همینی که هست. وقتی به هرکسی یک تلنگر می زنند درمی رود، چه کسی قرار است بماند و مملکت را بچرخاند؟ آدم می ایستد تا کار درست را انجام دهد؛ اگر به نتیجه رسید چه بهتر و اگر نه، حداقل می دانی ایستاده ای و وظیفه ات را انجام داده ای. چه شد فکر کردید بعد از 10 سال این سد می تواند بشکند؟ باز هم چون تاریخ را خوانده بودم. هر آدمی روزی به حقش می رسد. تا به حال ندیده ام کسی به معنای واقعی تلاش کرده باشد و به چیزی که خواسته، نرسیده باشد. با این اوصاف، قطعا کفش های آهنی به پا داشتید! بله، خیلی ها به من می گفتند تو دیوانه ای! از ایران برو چون کسی به تو مجوز نخواهد داد. کمی به موسیقی تان بپردازیم. خیلی از شنوندگان، از حرفه ای گرفته تا عامه مردم، وقتی موسیقی شما را می شنوند، می گویند نه این راک نیست. شما چه می گویید؟ راست می گویند. راک نیست. اما پاپ هم نیست. شاید بتوان اسم اینها را راک ایرانیزه شده گذاشت. یک نمونه در موسیقی بین الملل، کریس دی برگ است که آثارش نه راک است نه پاپ. روی مرز راه می رود. خیلی جاها مایکل جکسون هم پاپ-راک را دارد. نکته دیگر این است که ما در ایران راک را فقط با گیتارالکتریک می شناسیم اما این طور نیست. ممکن است اثری باشد که فقط با یک پیانو همراه باشد، اما باز راک باشد. مثلا مرد تنها ی فرهاد، با هیچ کدام از المان های موسیقی پاپ هم خوانی ندارد. بدون اینکه گیتارالکتریک داشته باشد، راک است. این موسیقی اعتراض، ژست روشنفکری، نوآوری خاص خودش، خشونت پنهان و المان های دیگر موسیقی راک را دارد. بسیاری از آهنگ های کریس دی برگ هم همین ویژگی ها را دارد. مایکل جکسون هم همین طور است، اما چون برخلاف نظر دوستان و تهیه کننده و مدیر برنامه هایش اسم خودش را king of pop گذاشت، نمی شود از او مثالی زد. آهنگ wish you were here را در نظر بگیرید؛ با اینکه با تصور ما از راک یکی نیست، ولی یک اثر راک است. بنابراین نظرتان این است در ایران وقتی حرف از موسیقی راک می شود، حرف از هارد راک است. دقیقا، توقع شنیدن گیتارالکتریک و دیستوریشن وجود دارد. مشکل این است که منتقدان ما موسیقی شناس نیستند و موسیقی شناسان مان منتقد نیستند. در سینما منتقدانی هستند مثل هوشنگ کاووسی که سینما را می شناسند و کارشان را و ادبیات را هم بلدند. چنین کسی را در موسیقی نداریم که نظر متخصصانه داشته باشد. چون موسیقی هیچ وقت فضایی برای ارائه شدن نداشته و همیشه بحث سر این بود که چطور می شود آن را به هر ترتیب حفظ کرد. غیر از آلبوم رسمی تان، تعداد زیادی قطعه از شما در دست مردم وجود دارد. این قطعات به اتفاق، به فراخور سبکی که انتخاب کرده اید، در همکاری با گروه های مختلف، ترانه های غمگینی دارد و به شکلی غمگین اجرا شده. اما الان مردم می خواهند حداقل در موسیقی کمی از غم فرار کنند. این چقدر شما را وادار به عقب نشینی از طرز فکرتان می کند یا مصمم تر می کند؟ این طوری بگویم 99 درصد شعرها و آهنگ ها را خودم ساخته ام. به خاطر همین حال وهوای آهنگ به شدت به حال وهوای خودم بستگی پیدا می کرد. نمی دانم اینکه گاهی غمگین و گاهی ریتمیک و شادتر بود، از کجا نشئت می گیرد؛ این به حال خودم برمی گردد. خیلی وقت ها پیشنهاد شده از این فضا فاصله بگیرم اما این من نیستم و از من چنین چیزی بیرون نمی آید. اگر هم این کار را انجام دهم تصنعی خواهد شد. تنها وظیفه ای که برای خودم می بینم این است که آنچه به صورت ناخودآگاه از ذهنم می آید، روی کاغذ بیاورم و با هوادارانم به اشتراک بگذارم. اگر روزی یک آهنگ ریتمیک و شاد از من شنیدید، مطمئن باشید آن روز، این حس وحال را داشته ام. کمی درباره صحبتی که در جشنواره داشتید، توضیح دهید. چه اتفاقی افتاد که این حرف را درباره جان لنون زدید؟ این حرف را درباره فردی مرکوری یا مایکل کیمن یا میک جگر نمی زنم. درباره جان لنون می گویم چون خوب می شناسمش. این رفتار را از خودش یاد گرفتم. اولین باری که به آمریکا می رود، در مورد رقیبش الویس پریسلی از او می پرسند، می گوید من اصلا الویس را نمی شناسم. جان لنون خودش می گوید من به هیچ چیز باور ندارم؛ زنده باد زنم. بعد یک نفر در ایران می گوید مردم زنده باد کشورتان. متأسفانه مردم مطالعه ندارند و اینها را نمی دانند. این حرف را فقط درباره جان لنون می زنم که به هوادارانش توهین می کرد. حالا چه اصراری بود دراین باره حرف بزنید؟ من حرفی نزدم. یکی از طرفداران از سر لطفش می خواست بگوید خوش تیپ شدی، من هم گفتم نه ما خیلی از اینها خوش تیپ تریم. شما خبر ندارید آن پشت ها چه خبر است. باید مطالعه کنی تا بدانی در 1956 به بعد در اقتصاد جهانی و در رسانه ها چه اتفاقاتی افتاد. چه کمپانی هایی پشت چه کسانی آمدند که چه تصویری از آنها بسازند. چه بلاهایی سر چه کسانی آمد. بعدش هم یک بیانیه دادم اگر من را با شجریان مقایسه می کردند که رنج بسیار کشیده، بند پوتینش را هم می بستم. یا با راجر واترز مقایسه می کردند که جرئتش را داشت جلوی ملکه انگلستان بایستد، باعث افتخارم بود. یا با فردی مرکوری که یک نوازنده، خواننده، شاعر، بالرین و هنرمند بزرگ است مقایسه شود، فرق می کند. من جان لنون را خیلی دوست داشتم و خیلی درباره اش تحقیق و مطالعه کردم و می دانستم کیست. بنابراین خودم را سانسور نکردم و واقعیت را به مردم گفتم. ایشان نه نوازندگی اش مثل خیلی از ما ایرانیان خوب بود، نه خواننده برجسته ای بود و نه تیپ و قیافه خاص و عجیب وغریبی داشت. پس چرا به نظر شما در جهان اسطوره است؟ شما در فوتبال می بینید علی دایی بهترین گل زن جهان است، به خاطر اینکه باید نگاه کنید چه کسی برای او سانتر می کرده و او توی گل می زده. این فرق می کند با مسی که ژاوی برایش سانتر می کند. آقای مسی نمی توانست یکی از این سانترها را توی گل بزند. این حکایت ما و جان لنون است. کنار او بهترین کمپانی ها و استودیوها و اعضای گروه جهان بودند، بهترین امکانات و پول و آسایش و آزادی را داشت. او می توانست یک دقیقه تصور کند که ممنوع الفعالیت شود؟ تحت کوچک ترین فشاری از انگلستان فرار کرد و رفت آمریکا. با این روحیه هیچ وقت به همکاری با گروه های بین المللی فکر کرده اید؟ بله و یکی از بزرگ ترین ضربه ها را از کلاهبرداری یک گروه انگلیسی خوردم. خوب است فراموش نکنیم تمام نقش مخربی که انگلیس در تاریخ ما داشت. حالا که من گفته ام مرا با اینها مقایسه نکنید، این حرف ها پیش می آید. استایل و شیوه کار شما خیلی مخصوص به خودتان است. این استایل شخصی از کجا آمده است؟ بخشی از این مسئله به آموزش هایی برمی گردد که از کودکی از پدرم دیدم که تئاتری بود. بخش دیگر هم برمی گردد به مطالعاتی که انجام دادم و دوستانی که در حوزه سینما و تئاتر داشتم. اندکی هم به استعدادی برمی گردد که هر آدمی می تواند داشته باشد. بخشی دیگر هم مربوط می شود به اکتسابی که از دیدن حرکات بزرگان موسیقی در کنسرت هایشان داشته ام. چرا این پایه میکروفون را این قدر در اجرا می چرخانید؟! راستش نمی دانم! بالاخره روی استیج باید دستت را یک جوری جمع کنی. اگر گیتار داشته باشی که مشغول هستی اگر نه باید یک کاری کرد. یکی از کارگردان های بزرگ تئاتر همیشه می گوید فرق بازیگرها را فقط این طوری می شود فهمید که ببینی دستشان چطوری بازی می کند. بهترین یا بدترین بازیگر جهان را می توانید وقتی تشخیص دهید که ببینید می تواند وقت بازی دست هایش را جمع وجور کند یا نه. بازیگری که نتواند دست هایش را جمع وجور کند، اگر بهترین و بااحساس ترین گریه ها را روی صحنه کند یا چیزی از این قبیل، باز به دل نمی نشیند. برای جمع وجورکردن دست ها وسایل زیادی هست مثل جیب یا پایه میکروفون که می توان انتخاب شان کرد. کاوه آفاق چه موزیک هایی گوش می دهد؟ همه چیز. از استاد شجریان تا سنگین ترین آهنگ های متال تا هرچه که حتی بسیار بسیار عامیانه باشد، همه را رصد می کنم. یکی از دلایلش این است کارهای اشتباهی که دیگران در آهنگ هایشان انجام داده اند را تکرار نکنم و دیگر اینکه چیزهای مثبتی بیاموزم. به خاطر همین اصولا آثار داخل و خارج از ایران را از کشورهای مختلف پیدا و گوش می کنم. ایده مچ بند از کجا آمد؟ دوستی به نام آقای علیزاده دارم که دکترای مدیریت شهری دارند. ایشان همیشه موسیقی های داخلی را زودتر از من گوش داده اند و جو حاضر موسیقی را به من انتقال می دهند و همیشه از مشاوره هایشان بهره می برم. روز اولی که می خواستم ویدئوکلیپ بدهم، با ایشان هم فکری کردیم که یک نماد از کشورمان داشته باشیم که تا ابد همراهمان باشد. چون آن موقع می خواستم موسیقی بین المللی کار کنم. ایده های بسیاری مطرح شد، یکی این بود که همیشه کفش سفید بپوشم که یکی از بندهایش سبز و یکی قرمز باشد. اما ایده مچ بند را یک روز در خیابان به ذهنم رسید و انتخابش کردم. گروه the ways دیگر قرار نیست فعالیتی داشته باشد؟ نمی دانم. چون بچه های آن گروه از لحاظ جغرافیایی هر کدام از هم دور افتادند و دیگر نمی شود به عنوان یک گروه محسوب شان کرد. از آلبوم جدید بگویید. چه زمانی منتشر خواهد شد؟ برای آلبوم جدید که احتمالا در سال آینده منتشر خواهد شد، 20 تراک حاضر شده که از میان آنها 12تا را انتخاب می کنیم. از این 12 تا، دوتا قبل از آلبوم به صورت تک آهنگ بیرون می آید. در همین هفته هم یک کار به نام امسال ارائه می دهیم. امسال بزرگان زیادی را از دست دادیم؛ از استاد کیارستمی و مرحوم حبیب گرفته تا جعفر والی، آقای رفسنجانی و آتش نشانان مان. برنامه کنسرت هم دارید؟ درخواست برای سالن داده ایم و امیدواریم به زودی اتفاق بیفتد. سعی بر این است تا پایان سال، پیچیدگی های درعین حال ساده اجرای کنسرت هموار شود. با همین ارکستری که در جشنواره اجرا کردید؟ بله، گروه ما سال هاست که ثابت است. در کنسرت قطعات جدید را هم خواهید داشت؟ بله، صد درصد. منبع: ...
کنایه های مشاور خاتمی درباره هاشمی، روحانی و ناطق
است؟ به نظر من خیلی ضعیف بوده است و بعید می دانم که اتفاق خاصی بیفتد. مشاور خاتمی همچنین درباره فوت مرحوم هاشمی گفت: من بعید می دانم که روحانی و تیم او بر این مفروض باشند که فوت ایشان موجب تقلیل اقبال به روحانی می شود یا اینکه چون حمایت هاشمی نیست حامیان روحانی ریزش پیدا می کند. من چنین برداشتی ندارم. اما اگر روحانی و تیم او واقعا چنین برداشتی داشته باشند باید ببینند که آیا زنده هستند یا ...
نشست زیر سقف دودی در برج میلاد | بحران ناپیدای طلاق عاطفی
انتظار دارد کاری که آن ها می خواهند را انجام دهیم. تا شرایط حاضر شود دو سال طول کشید، فیلمنامه و تحقیق هم دو سال زمان بُرد و پیش تولید، تولید و پس از تولید هم 6 ماه زمان لازم داشت و الان می توانم خستگی از تن در کنم. این کارگردان در پاسخ به این پرسش که فیلمش احساس یاس و ناامیدی دارد، گفت: ما چنین حسی را نسبت به فیلم نداشتیم، وقتی از مشکلی حرف زده می شود و درباره آن آگاهی داده می شود، یعنی به ...
برای تقویت حافظه چه بخوریم؟
منظورمان از شکلات، شکلات های متنوع و شیرین موجود در سوپر مارکت ها نیست! قانون مفید بودن در شکلات ها این است: هر چه تلخ تر و تیره تر باشد، برای سلامتی مفید تر است. در یک کلام می گوییم شکلات های تلخ و تیره برای تقویت حافظه بی نظیرند. 8. زرده تخم مرغ بالاخره بعد از سال ها، زرده تخم مرغ به جایگاهی که لیاقتش را داشت، رسید. زرده تخم مرغ مقادیر زیادی کولین دارد که برای رشد جنین و زنان ...
دامنه آزادی ها کمتر از آن چیزی شده است که در ابتدا قرار بود باشد
جامعه داشت؟ اگر داشت چقدر به آن عمل کرد یا نکرد؟ اگر عمل نکرد دلیل آن چه بود؟ پیش از رفراندوم نظام جمهوری اسلامی، مرحوم شهید بهشتی در تلویزیون صحبت کردند که که از مردم خواهش می کنم که فکر نکنند چون انقلاب کرده اند، کارشان تمام شده است و باید به خانه هایشان بروند. باید مراقب انقلاب باشند. واقعاً هم همین طور است. فکر کنید که وقتی شما فرزندی به دنیا می آورید چه طور از آن مراقبت می کنید که چه کار می ...
بررسی فاجعه پلاسکو از نگاهی دیگر
خاموشی اولین رییس این بنیاد متعلق به مستضعفان که جالب است بعد از حدود دو سال ریاست، بالغ بر سی سال عضو اصلی اتاق بازرگانی هم شد آمده است در زمان مصادره اموال در اوایل انقلاب، خیلی ها مظلوم واقع شدند که نمونه اش یکی همین آقای محمد تقی برخوردار صاحب شرکت پارس الکتریک، قوه پارس، پارس توشیبا، شرکت پوشش، لامپ پارس و چندین شرکت بزرگ دیگر که واقعا مرد شریفی بود. این آقای محمد تقی برخوردار یکی ...
پانزده مسیر برای تضعیف نظام سلطه
خدمت شما عزیزان درباره انقلاب اسلامی صحبت کنیم. جا دارد سالروز ورود امام خمینی رضوان الله تعالی علیه و نخستین روز از دهه مبارکه فجر را خدمتتان تبریک و تهنیت عرض کنم. حقیقتا ورود امام به کشور در سال 1357، یکی از مصادیق بارز ” جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا” بود. خیلی از مردم ما نه فقط در زمان ورود امام بلکه در کل این 38 سال، چه در دوران حیات پربرکت امام ...
مهندس بازرگان به روایت امام، رهبری و آیت الله بهشتی
شورای سلطنت را قبلاً قبول داشته باشند و باید به شما بگویم آقای مهندس بازرگان هم در صحبت هایشان قلباً این را قبول نداشتند و صحبت بر سر راه و برنامه است و ایشان فکر می کردند که برنامه این است که حالا مثلاً شورای سلطنت را قبول کنیم، تا بعد آماده شویم و در آینده کلک را می کنیم و امام هم می فرمودند: دشمن در آینده به من و شما مجال نمی دهد و الان وقتش است و یا الله، کلکش را بکنیم، خوب این دو تا نقطه نظر است ...
گفت و گو با مارین لوپن؛ دختر پوپولیست فرانسه
آزاد و مستقلی باشیم اما الان دیگر نمی توانیم چنین باشیم چون که تعدادی از رهبرانمان به جای ما تصمیم می گیرند. نظر شما درباره رهبری آلمانی در سال های اخیر چیست؟ جواب این سوال را باید در داستان خلق یورو جست و جو کنیم. درواقع یورو واحد پولی است که به دست آلمان و برای آلمان به وجود آمد. لباسی است که تنها برازنده آلمان است. رفته رفته صدر اعظم مرکل حس کرد که رهبر اتحادیه است. نظرات ...
نشست بی رمق فیلم سارا و آیدا و اعتراض عجیب پگاه آهنگرانی
، پس از تاکید چند باره گبرلو، مجری نشست بر سوال پرسیدن خبرنگاران و سکوت جلسه، پگاه آهنگرانی بازیگر نقش آیدا در این فیلم با اعتراض به خبرنگاران گفت که واقعا چرا سوال نمی پرسید و من اگر به جای شما بودم کلی سوال از آقای میری داشتم که این صحبت آهنگرانی نیز با واکنش اصحاب رسانه مواجه شد. یکی از خبرنگاران حاضر در جلسه نیز پس از صحبت های آهنگرانی گفت این فیلم چندین قدم از آثار مازیار میری عقب ...
کپرنشینی بیخ گوش تهران!
، الان پدر و مادرم همین قبرستان خاک شده اند. چه شد که از زابل آمدید اینجا؟ قدیم که زابل سیل آمد، خانه و زندگیمان را برد، هیچی نداشتیم، رفتیم گرگان. بعد از آنجا هم راهی تهران شدیم. همیشه همین طور زندگی کردید؟ در چادر؟ نه، قبلا درخانه ای نگهبان باغ بودیم، اما نزدیک 9 سال است که درچادر زندگی می کنیم. چادرشان جز یک زیرانداز، هیچ چیز ندارد. حتی وسیله ای که شب گرمشان ...
صحبت های قلعه نویی پیش از بازی با پرسپولیس
، شما اگر پزشک فوق تخصص هم باشید، اما ارتباطاتی نداشته باشید از علم عقب می افتید. ما برنامه ساختاری نداریم، مشکلات مالی داریم و باید در این زمینه الگوبرداری کنیم. می توانیم از ترکیه یا ژاپن الگوبرداری کنیم که چه کاری کردند در این 35 سال که در دنیا حرف برای گفتن دارند. هر مدیری که می آید وارث ویرانه قبلی است و به خاطر همین است که به جز 4-3 تیم همه تیم ها مشکل دارند. بودجه باشگاه ها مشخص نیست و مدیر به ...
90/ شاهرودی: همه به من می گویند رضا مالدینی جز همسرم
زدید؟ در جام باشگاه های آسیا از فاصله 40 متری به الهلال عربستان گل زدم. 90: آشپزی شما خوب است؟ در حد نیمرو بلدم. 90: برنامه 90 را می بینید؟ با دیدن آن حوصله ام سر می رود البته زمان پخش آن هم خیلی دیر است. 90: با این اسامی که نامشان را می بریم در یک جمله شوخی کنید لطفا؛ علی پروین: ماچالا ماچالا افشین پیروانی ...
اخبار ویژه
کنید خانه بمانید یا باید کت و شلوار بپوشید وارد صحنه شوید. هم کت و هم زیرشلواری نمی شود! هم قهر و هم آشتی نمی شود! هم بودن و هم نبودن نمی شود! هم حضور و هم عدم حضور نمی شود! بالاخره باید یا بود تا این بودن تاثیرات وجودی داشته باشد. بازداشتی فتنه 88 در پاسخ این سؤال که یعنی بعد از فوت هاشمی و حتی پس از سخنرانی ناطق در مراسم ترحیم او، هنوز مشخص نشده که آقای نوری هستند یا نیستند؟ گفت؛ نه! مشخص ...
همسر شهید مطهری: ایشان آیتِ عجیب زندگی من بود
همین خیابان دولت. اشک هایش را پاک می کند: بعد از شنیدن این خواب همان جا گفتم یا حضرت زهرا من تا آخرین لحظه عمرم دیگر لب به چای نخواهم زد. حتی خانمِ امام (ره) این موضوع را می دانست. همیشه در جلساتی که با ایشان داشتیم می گفتند که خانم مطهری چای نمی خورد برایش آب جوش بیاورید. اینگونه شد که من 27 سال است که چای نمی خورم. از سیاست تا شاعری توصیفاتش از یار که تمام می شود، کمی هم از ...
ماجرای بازی در شماره 17 سهیلا / زنان را به چشم عروسک نبینیم
زهرا داودنژاد بازیگر فیلم سینمایی شماره 17 سهیلا ساخته محمود غفاری درباره حضورش در این اثر به خبرنگار مهر گفت: هنگامی که محمود غفاری از من دعوت به کار کرد بعد از مطالعه فیلمنامه متوجه شدم که اثر خوبی است و می توانم با شخصیت اصلی آن همذات پنداری کنم. البته ابتدا تهیه کننده فرد دیگری بود که به محمود غفاری گفته بود برای ساخت شماره 17 سهیلا باید از یک بازیگر سوپر استار برای ایفای این نقش استفاده کنی ...
پارسانیا: نزاع مشروطه و مشروعه بر سر ولایت فقیه نبود/ ثبوت: عدم باور آخوند به حکومت اسلامی در عصر غیبت
که این طرف را عمل کنیم و می گفتند ما در کنترل کردن قدرت مرکزی و تعامل با قدرت مرکزی از آن می خواهیم که مطابق شرع عمل کند. این کسانی که درون این مجلس آمدند، دنبال شریعت نیستند و احکام شریعت را نمی خواهند. البته در نوبت بعد عرض خواهم کرد که دنبال احکام شریعت رفتن هم در آن مقطع یک چیزی نبود که به مصلحت باشد. مرحوم آخوند به این مسئله توجه دارد. یعنی وقتی که ولایت فقیه نیست، اگر شما بخواهید درون جامعه ...
گاردشاهنشاهی وابسته به آمریکا بود/ثمره انقلاب پیروزی جبهه مقاومت
...: همزمان با سی و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران یک بار دیگر برآن شدیم تا خاطرات مجاهدت ملت ایران به رهبری امام خمینی (ره) که منجر به سرنگونی رژیم طاغوت و برپایی حکومت اسلامی شد را مرور کنیم. انقلاب اسلامی ایران که امروز بالنده تر از گذشته وارد سی و هشتمین سال از عمر خود می شود هر روز بیشتر از گذشته بر قدرت نفوذ خود در منطقه و عرصه بین الملل می افزاید اما باید همواره در ...
کشتی برجام به گِل نشسته است
علیه ایران قبل از برجام و بعد از برجام را روی نمودار بگذارید که آمریکایی ها بعد از برجام چقدر مصوبه و لایحه و طرح علیه ایران دارند و قبل آن چقدر داشتند؟ شما جز حمایت کنندگان جمعیت مردمی انقلاب اسلامی هستید؟ من نه جلسه و ارتباطی با آنها داشته ام نه در هیچ نشستی از آن جمعیت شرکت کردم. به نظر شما اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری سال 96 چه راهی را باید در پیش بگیرند ...
بدون مقاومت قطعا از جایگاه خود تنزل می کنیم
ایران و 1+5 و همینطور شکسته شدن فضای ضد ایرانی در عرصه بین المللی را مساوی با اقتدار بیشتر جمهوری اسلامی ایران می دانستند و این را متاسفانه به شکل توهم آمیزی بر ضد منافع خودشان می دیدند، لذا نه قبل از توافق و نه بعد از توافق و نه حتی تا این لحظه که با شما گفت و گو می کنم، برای تخریب آثار مثبت توافق از پای ننشسته اند. اینها باید بدانند که اولا پیشرفت جمهوری اسلامی در هر حوزه ای بر ضد منافع ...
ماجرای ملاقات خبرنگاران آمریکایی با امام/ به آ ن ها گفتم شما امام را نمی شناسید
لوشاتو می روند. از خانم دباغ می خواهند راجع به امام با ایشان صحبت کند. وی نقل می کند در حین مصاحبه با خبرنگارها، ساعت تجدید وضوی امام فرا رسید و من باید برای آماده کردن شرایط می رفتم. به خبرنگارها گفتم چون این وظیفه به عهده من می باشد باید بروم. گفتند: مگر می شود انسانی حتی برای وضو گرفتن خود هم برنامه داشته باشد. گفتم: بله! چون شما امام را نمی شناسید. من برای انجام وظیفه رفتم و آن ها از میانه ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (402)
و از او خواهشمندیم که بیشتر مراقب سلامتی خود باشد. آتلیه و سحر، دو یار جدانشدنی! سلفی زیبای علیرضا جهانبخش در کنار پدر و مادر عزیزش. علیرضا شما گویا مثل بقیه جوانانِ فوتبالی علاقه ای به سینما نداری! آفرین، همین مسیر را ادامه بده. روز گذشته تولد استاد علی نصیریان هم بود. بزرگ آقای سینما وارد هشتاد و سومین سال از عمر پر بارشان شدند و از این اتفاق بسیار خوشحالیم و دعا ...
مردم رشت با وجود شما در مجلس دهم فقط دو نماینده دارند | امروز حسرت می خورم که چرا برادر عزیزم سردار ...
چون الیاس حضرتی، شما الان کجا بودید؟ بعد از این کجا خواهید بود؟ شما محصول یک موج بودید اما گویا سوار شدن بر این موج خیلی به زبان تان مزه کرده که بدون داشتن هیچگونه کارنامه ای، غروب روز پنجشنبه و نصف روز پس از قطع برف، در حالی که برق تعداد زیادی از مردم قطع بود، به شهرداری تاختید و این گل واژه را از دهان خارج کردید که اگر شهرداری نبود وضع مردم در برف بهتر بود! واقعاً یک نماینده مجلس نمی داند قطع ...
ماجرای پیامک کسر حساب بابت سرشماره 9830756 چیست؟
پیامک های این چنینی البته با تفاوت در اعداد سرشماره برای خودش و برخی از همکاران و شهروندان ارسال شده است. وی می گوید: با کمی جستجو در فضای مجازی، متوجه شدم، بله ، این مساله صحت دارد و این اتفاق برای بسیاری از مشترکان همراه اول افتاده و نمی دانند باید به کجا مراجعه کنند از طرفی این موضوع دست مایه ای برای دبیران کانال های خبری نیز شده است. مریم. ک از دیگر مشترکان اعتباری همراه ...
در شورای اداری شهرستان تهران: مرتضی بانک:تخریب و نفی دستاوردهای ملی دولت، تخریب نظام و کشور است
اجرای برنامه های دولت بوجود آورد. بانک با بیان اینکه یکی از دلایل کاهش دادن قیمت نفت از سوی بدخواهان و دشمنان کشورمان این بود که آثار سیاسی و اقتصادی برجام تقلیل یابد، اظهارداشت: امروز اما کسانی که به دنبال ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران از محل کاهش قیمت نفت بودند، خودشان بیشتر متضرر شده اند و این در حالی است که ایران با وجود همه مشکلات در سال 94 شاهد رشد اقتصادی یک درصدی بود و روند ...
پیشکش هنرمند آبادانی به شهدای مدافع حرم
طی این دو روز اظهار کرد: نمایش کوچ در میان مخاطبان بازتاب پیدا کرده بود و از این رو در روز چهارم تماشاچیانی که تعدادشان هم کم نبود پیش من آمدند و گفتند که علاقه دارند تا نمایش کوچ از آبادان را به طور مجدد ببینند و از این رو من موضوع را با دبیرخانه جشنواره در میان گذاشتم. کاوه تصریح کرد: مسئولان جشنواره در پاسخ گفتند که اگر تماشاچی متقاضی دیدن نمایش است ما با اجرای شما مشکلی نداریم و به ...
درخشنده: دهه هفتادی ها از دهه شصتی ها حسابگرتر هستند
برقرار نشود فرد مجبور می شود با خودش صحبت کند و مونولوگ برقرار کند در نتیجه تنها می شود. سپس آزیتا حاجیان به شوخی به خانم زارعی گفتند که وی فرد بسیار با استعدادی است و نقش ها را خوب و عالی بازی می کند. زارعی نیز با اشاره به دو فیلم خود، زیر سقف دودی و صوراسرافیل گفت: چیزی که مرا به این فیلم جلب کرد دغدغه های زندگی مردم بود، امیدوارم موفق عمل کرده باشم. سپس درخشنده ...
نقش مسجد و منبر درونی(خوان حکمت)
غیر مجاهد مساوی نیست، کسانی هم که قبل الفتح و بعد الفتح مبارزه کردند همه جا خدا گفت مساوی نیست؛ اینجا وجود مبارک حضرت می فرماید اینها مساوی هستند یعنی چه؟ بعد از انقلاب این تفسیر به وسیله خود انقلاب برای ما روشن شد. شما می بینید دو نفر روحانی یا دانشگاهی یا دو نفر که کار آزاد دارند، اینها در خطّ امام و رهبری و نظام هستند، با هم درس خواندند، با هم بحث کردند با هم بالا آمدند، یکی سِمتی پیدا کرد ...
می گفت: در دنیا و آخرت روسفیدت می کنم مادر
. از نحوه شهادت ایشان اطلاع دارید؟ شب 23 ماه مبارک رمضان سال 94 راهی شد و شب عید فطر بود که با من تماس گرفت و گفت که فردا خودم نماز عید فطر را در حرمین عسکریین(ع) اقامه می کنم. شما از تلویزیون ببینید. بعد هم گفت: مادرجان ان شاء الله همین روزها یک خبر خوشی به شما می دهند. من فکر می کردم ارتقای درجه گرفته است. گفتم خب یک مقداری از آن خبر را الان بگو. اما سید محمد گفت نه من می خواهم ...
موقع عقد دعا می کردم زود شهید نشود!
داشت؟ زندگی شما هم همین طور بود؟ آن زمان هر لحظه احتمال شهادت یک رزمنده پای کار دفاع مقدس می رفت. یادم است روز عقدمان وقتی حاج آقا داشت صیغه محرمیت را می خواند من دائم زیر لب این دعا را زمزمه می کردم که خدایا کاش مهلتی بدهی من کمی با ایشان زندگی کنم تا حداقل یک فرزند از محمدم به یادگار داشته باشم و بعد شهادت نصیبشان شود. آخر می دانستم و بر من مسلم شده بود که محمد شهید می شود. من و محمد پنج سال ...