سایر منابع:
سایر خبرها
اکران دو فیلم روز ایران در سینما فرهنگ پاوه
، امیرحسین رستمی، بهنوش بختیاری، رویا نونهالی،امید روحانی، رامین ناصر نصیر، پانته آ مهدی نیا، فریبا نادری، حسن اسدی، علی عبادت طلب خلاصه فیلم : درباره زوجی به نام ایرج و گیتی است که در آستانه فرو پاشی زندگی مشترکشان هستند، توهمی که بر اثر زندگی اینترنتی گیتی، سایه بر زندگی واقعی این دو انداخته است بهرام کاظمی پس از 8 سال دوری از سینما، فیلم مشکل گیتی را بعد از شبی در تهران ساخته است ...
نقش انقلاب اسلامی در ورزش کشور/ مازندران، سرزمین دلاوران ورزشی
بر اساس شاخص های کلان و اهداف کمی ورزش همگانی می تواند چشم انداز مناسبی را در اختیار ما قرار دهد. اگر چه این آمار به صورت مستند برای سال های گذشته وجود ندارد و یا به سبب تخمین های نادرست غیر منطقی به نظر می رسد اما تکیه بر اصول آماری پنج سال گذشته می تواند تاحدی وضعیت ورزش همگانی را در کشور روشن کند. نقاط قوت و ضعف وجود تشکیلات تربیت بدنی در بعضی از دستگاه ها و نهادهای اجرایی ...
حساسیت زدایی با تکرار موج فجایع
فضای مجازی درباره حادثه ای مثل پلاسکو نتیجه عملی بیرون بیاید. مقوله های کلانی مثل مقایسه امکانات ایران با غرب در پیام های فضای مجازی درباره پلاسکو، شاهدی برای وجود نوعی یأس درباره ساخته شدن و بهترشدن اوضاع و پیشرفت مملکت است. علیخواه این پیام ها را به ایران هراسی داخلی تفسیر کرد و گفت چیزی که پیام ها در آدم ها به وجود می آورد، هراس از زندگی در ایران است که در یک سوی آن تنفر از اوضاع جاری داخل ...
آشنایی با یک عضو بزرگ اما ناشناخته بدن که جان جوهرچی را گرفت / توصیه هایی برای داشتن کبد سالم
از عوامل دیگری است که برای کبد مضر است. رئیس جامعه متخصصان داخلی ایران در رابطه با پیشگیری از نارسایی کبد گفت : راه های انتقال بیماری ها، بیشتر وسایل آلوده به خون هستند که وارد بدن می کنند. سرنگ ها و سوزن های آلوده ای ، روابط جنسی پرخطر، خالکوبی ، استفاده از وسایل دندان پزشکی و جراحی نامطمئن و استفاده از وسایل شخصی به فردی در خانواده که دچار هپاتیت است مانند مسواک و ماشین ریش تراشی و ... از عوامل انتقال بیماری هاعفونی و ایجاد نارسایی کبدی در افراد هستند و تاکید می کنم افرادی که دچار بیماری های زمینه ای هستند هر 6ماه یکبار باید تحت معاینه پزشک قرار گیرند . جام جم ...
کاوه آفاق؛ ترکیبی جذاب از جنجال، عصیان و موسیقی راک
کاوه آفاق اسمش با خیلی چیزها گره خورده، از ممنوع الکاری گرفته تا موسیقی راک، از حرف های جنجالی گاه وبی گاهش تا عشقی که به وطنش دارد. از the ways تا شال، اتاق آبی، فلوکستین و بیگانه. به گزارش تیترشهر : کاوه آفاق اسمش با خیلی چیزها گره خورده، از ممنوع الکاری گرفته تا موسیقی راک، از حرف های جنجالی گاه وبی گاهش تا عشقی که به وطنش دارد. از the ways تا شال، اتاق آبی، فلوکستین و بیگانه. همه وهمه نام او را به ترکیبی جذاب تبدیل کرده تا یکی از ستاره های جوان نسل خودش باشد؛ نسلی که عصیان از ویژگی های آن است و می شود آن را در هنرهای مختلف از سینما و تئاتر گرفته تا موسیقی و هنرهای تجسمی دنبال کرد. آفاق اما پکیجی است از همه آنها، به تازگی نمایشگاه نقاشی هایش را برگزار کرد، مجسمه می سازد، فیلم نامه می نویسد، ترانه سرایی می کند، آهنگ سازی و نوازندگی را هم که همیشه کنار خوانندگی داشته. امسال بعد از دقیقا 10 سال که ممنوع الکاری گریبان او و کارهایش را گرفته بود، آلبوم با قرص ها می رقصد را منتشر کرد. سپس به روی صحنه رفت و از پس این سال ها، با مخاطبان وفادارش روبه رو شد. برای اولین بار در جشنواره موسیقی فجر شرکت کرد و چند روز بعد از آن با ما به گفت وگو نشست و از برنامه هایش، آرزوهایش و دلایل حرف های جنجالی اش گفت. اولین بار بود که در جشنواره فجر شرکت می کردید. چطور بود؟ دفعه اول بود که از ما خواسته شد در جشنواره فجر شرکت کنیم و ما هم قبول کردیم. جشنواره جای گروه هایی است که از لحاظ مردمی یا هنری موفق هستند. یعنی با اینکه جشنواره های زیادی در ایران نداریم، ولی این جشنواره کاملا معتبر است. مثل جشنواره فیلم مان، اصولا معتبرها هم در آن هستند. به همین دلیل مشارکت در جشنواره برایمان باعث افتخار بود. اما کیفیت اجراها در جشنواره موسیقی فجر با سالن های مستقل و خارج از جشنواره فرق دارد. درست است؟ اگر بخواهیم نگاه درستی به معنای واقعی این جشنواره داشته باشیم، باید برای کسانی باشد که در طول سال موقعیت دیده شدن ندارند و از نظر هنری کارشان اعتبار بالایی دارد ولی چون روش کارشان پول ساز نیست، باید در جشنواره بیشتر دیده شوند و در نقاط مختلف چندین بار روی صحنه بروند. یعنی جشنواره باید جایی باشد برای کشف هنرمندان بزرگی که آثار موسیقایی بزرگ را خلق می کنند. یعنی چیزی مثل ساندنس در سینما. اینکه آدم های شناخته شده به جشنواره دعوت شوند و آخر هم جایزه بگیرند، چیزی به بار فرهنگی و موسیقایی کشور اضافه نمی شود چون چیز جدیدی ارائه نشده است. درست است که گروه های اسم و رسم دار و تهیه کنندگان هم در این میان حق دارند دیده شوند، ولی کاش جشنواره به بستری برای کشف استعدادها تبدیل شود. این طوری است که به فرهنگ کمک کرده ایم. البته سیاست گذاری جشنواره اصلا این نیست. شاید این سیاست در جشنواره موسیقی جوان پیش گرفته شده باشد... . اما ما کسانی را داریم که بیش از 70 سال دارند و یک دفعه در گوشه ای از کشور با موسیقی مقامی کاری کرده اند که تا به امروز کسی انجام نداده است. اینها در جشنواره جوان جایی ندارند. ضمنا جشنواره فجر اعتبار دیگری برای حضور چنین آدم هایی که خیلی هایشان را می شناسم که مثلا در خراسان زندگی می کنند، دارد. اما باز همین هم غنیمت است. می دانم مسئولان ارشاد، آقای مرادخانی و طالبی برای اینکه جشنواره این طوری برگزار شود، جنگیده اند. اگر اهل تعامل باشیم و بدانیم فرهنگ را باید گام به گام با آنچه در ایران و جهان هست پیش برد، نفس بودن این جشنواره را باید غنیمت شمرد. اما منطقی و طبیعی است الان خیلی جلوتر از این حرف ها باشیم. در همین مشهد که امروز کنسرت برگزار نمی شود، 20 سال پیش، استادیوم برای کنسرت پر می شد. برخلاف شما فکر می کنم روندی که الان از نگاه دولتی است، رو به جلو نیست. من رویکرد کلی دولت مدنظرم نبود. در خیلی از دولت ها، آدم ها صدتا اختیار دارند اما جرئت ندارند از 50تایش استفاده کنند. چرا این را می گویید درحالی که خودتان 10 سال نتوانستید کار کنید؟ چون به آدمی که 10 سال به او مجوز نداده بودند، همین آدم ها مجوز دادند. این ممکن است برای هرکسی پیش بیاید که بالاخره بعد از 10 سال... . فقط همین نیست. اینها از بسیاری از خواننده های جوان پشتیبانی کردند. کنسرت برج میلاد خودمان که داشت لغو می شد، آقای مرادخانی نصف شب خودشان را از مشهد به تهران رساندند و در ردیف جلو نشستند تا جلوی این اتفاق را بگیرند. اما همین که معاون وزیر می آید می نشیند تا جلوی لغو کار را بگیرد، چقدر روی اجرای شما تأثیر می گذارد؟ این اتفاق خوبی نیست اما کشور ما ویژگی های خودش را دارد. البته در هر جای دنیا، هرکسی باید از خدایش باشد که وزیر یا معاونش در یک کنسرت شرکت کنند. در آن کنسرت هم در کار من مشکلی پیش نیامد ولی شاید اگر کسانی دیگر بودند، خودشان را جمع وجور می کردند. مگر می شود حداقل روی ژست و نحوه ظاهرشدن تان تأثیر نگذارد؟ آخر آدم های دیگری را در سالن می دیدم که برای ژست یک آدم خیلی اذیت کننده تر بودند. ایشان که جز خوبی به ما نکردند. من آدم هایی را می دیدم که به ما بدی کردند و آن هم به چشمم نمی آمد. پس برخلاف بسیاری، شما به یک جور رضایت از اوضاع رسیده اید... . نه این رضایت نیست. این پختگی من در امور سیاسی است. از آرمان گرایی های بیهوده به رئالیسم رسیده ام و به گام به گام قدم برداشتن برای هر اقدام فرهنگی معتقد هستم. هر اقدام شتاب زده فرهنگی به سرعت تأثیر می گذارد و به سرعت ناپدید می شود. هر چقدر گام به گام و با تحمل و صبر و رئالیستی تر نگاه کنیم، به نتیجه ماندگارتری می رسیم. این نگاه کنونی من است. حتی در زندگی خصوصی هم هر حرکت شتاب زده یا نقد بدون پشتوانه یا به قولی غرغرکردن بدون ارائه راهکار می شود همان چیزی که الان در تاریخ مان رسیده ایم. کار همه فقط از مشکل و مسئولیت فرارکردن و نیمه خالی را دیدن و غرغرکردن شده. مطالعه و کنکاش و کشف علل و راه های جلوگیری و ارتقای سیستم را کنار بگذاریم و فقط ناله و آه و غر راه بیندازیم، به جامعه ای می رسیم که دو هزار سال است که غر زده و کسی مسئولیتش را نپذیرفته. خیلی کم بوده اند کسانی که غر زده اند و راه هایی برای حل مسئله هم ارائه داده اند. شخصا چقدر آدم سخت کوشی هستید؟ شدیدا. شاید 10، 15 سال است که یکی از معضلات خانواده ام این است که به صورت میانگین روزی بیشتر از سه، چهار ساعت نمی خوابم. همین باعث مشکلات زیادی شده اما اگر این کار را نکنم، وقت کم می آورم. وقت تان را صرف چه کاری می کنید؟ بخش زیادی را صرف موسیقی می کنم. بخشی هم هنرهای دیگر. نقاشی؟ نقاشی هم می کشم. تنها کاری که نمی کنم عکاسی است. معماری و مجسمه سازی می کنم و فیلم نامه هم می نویسم. چند مدل گیتار هم ساخته ام. در تمام 20 سال اخیر، روزی نبوده که به صورت میانگین یک ساعت کتاب نخوانده باشم. روزهایی هم هست که 10 ساعت کتاب می خوانم اما حداقلش روزی یک ساعت است. همین است که وقت کم می آید. همه اینها را سعی می کنید در مشهد انجام دهید؟ من مشهدی نیستم اما در مشهد دانشجو بودم. هنوز هم سه، چهار ماه یک بار می روم. همه آهنگ هایم را هم آنجا می سازم. منبع الهام من تنفس در هوای مشهد است. 90 درصد آهنگ هایی که از من شنیده و دوست داشته اید، در مشهد ساخته ام. حال وهوای مشهد بی نظیر است. دقت کنید، می بینید بیشترین و بهترین موزیسین های کشورمان مال مشهد هستند. خراسان هنرمندخیز است. در 10سالی که مجوز نداشتید، چه می کردید؟ فرصت مطالعاتی بود دیگر! می توانست برای خیلی ها بد شود ولی برای من بد هم نبود. به خیلی از چراهایی که درباره جامعه داشتم بیشتر اندیشیدم و پی پاسخ علمی اش رفتم؛ به ویژه در پنج سال اخیر، کارم کم و فرصتم بیشتر بود. اما برای یک هنرمند که عرضه کردن کارش بخش عمده ای از جهان بینی اش را تشکیل می دهد، شرایط بدی است... . پدرم از بچگی به من می گفت کافی است یک کار داشته باشی که در تاریخ بماند تا وظیفه ات را نسبت به فرهنگ انجام داده باشی. همیشه فریدون فروغی و فرهاد را مثال می زد که عملا یک آلبوم استودیویی کامل شده اصلی و رسمی در زندگی داشته اند که محبوب شده اند. اما ماندگارترین اسم های پاپ کشور هستند. از یک روشنفکر گرفته تا کسی که سواد خاصی ندارد، بوی عیدی فرهاد را بلد است یا لااقل یک بار شنیده است. یا مثلا تارکوفسکی فیلم های زیادی نساخته، اما اسمش سر جایش است. من هم دنبال این هستم که همان یک کار را انجام دهم. در این سال ها برایتان مایه آرامش بود؟ بله، برایم تسکین درد بود. فکر کردم می توانم آن قدر مطالعه کنم تا در هر سنی که شد، بتوانم یک آلبوم ماندگار داشته باشم. از اینکه به عنوان یک هنرمند فراموش شوید، هراس نداشتید؟ چندی پیش یک فیلم مستند درباره استرس های شغل های مختلف می دیدم. بزرگ ترین استرس زندگی همه آهنگ سازان و خوانندگان کل دنیا در کل تاریخ، که دلیل بسیاری از بیماری های روانی آنها هم شد، این است که فراموش شوند. این استرس که هر روزی که کار بیرون نمی آید، رقابت را به دیگری واگذار کنیم، همیشگی و شایع است. ولی من همیشه دلم را با امثال فرهاد و فریدون فروغی خوش می کردم. با توجه به این شرایط که اجازه فعالیت رسمی نداشتید و با توجه به نوع موسیقی تان یک گزینه دم دست، رفتن از کشور بود. چرا نرفتید؟ چون تاریخ ایران را خوانده بودم. می دانستم برای هر ایرانی یک کشور و یک ملت هزینه کرده تا بزرگ شود، از نانی که خورده اند و آبی که حمام کرده اند تا اتوبوسی که سوار شده اند، مالیات مردم است. اگر قرار باشد با هر تلنگری برود و منبع انسانی برای کشور دیگری شود و آنجا پول سازی کند، می شود همینی که هست. وقتی به هرکسی یک تلنگر می زنند درمی رود، چه کسی قرار است بماند و مملکت را بچرخاند؟ آدم می ایستد تا کار درست را انجام دهد؛ اگر به نتیجه رسید چه بهتر و اگر نه، حداقل می دانی ایستاده ای و وظیفه ات را انجام داده ای. چه شد فکر کردید بعد از 10 سال این سد می تواند بشکند؟ باز هم چون تاریخ را خوانده بودم. هر آدمی روزی به حقش می رسد. تا به حال ندیده ام کسی به معنای واقعی تلاش کرده باشد و به چیزی که خواسته، نرسیده باشد. با این اوصاف، قطعا کفش های آهنی به پا داشتید! بله، خیلی ها به من می گفتند تو دیوانه ای! از ایران برو چون کسی به تو مجوز نخواهد داد. کمی به موسیقی تان بپردازیم. خیلی از شنوندگان، از حرفه ای گرفته تا عامه مردم، وقتی موسیقی شما را می شنوند، می گویند نه این راک نیست. شما چه می گویید؟ راست می گویند. راک نیست. اما پاپ هم نیست. شاید بتوان اسم اینها را راک ایرانیزه شده گذاشت. یک نمونه در موسیقی بین الملل، کریس دی برگ است که آثارش نه راک است نه پاپ. روی مرز راه می رود. خیلی جاها مایکل جکسون هم پاپ-راک را دارد. نکته دیگر این است که ما در ایران راک را فقط با گیتارالکتریک می شناسیم اما این طور نیست. ممکن است اثری باشد که فقط با یک پیانو همراه باشد، اما باز راک باشد. مثلا مرد تنها ی فرهاد، با هیچ کدام از المان های موسیقی پاپ هم خوانی ندارد. بدون اینکه گیتارالکتریک داشته باشد، راک است. این موسیقی اعتراض، ژست روشنفکری، نوآوری خاص خودش، خشونت پنهان و المان های دیگر موسیقی راک را دارد. بسیاری از آهنگ های کریس دی برگ هم همین ویژگی ها را دارد. مایکل جکسون هم همین طور است، اما چون برخلاف نظر دوستان و تهیه کننده و مدیر برنامه هایش اسم خودش را king of pop گذاشت، نمی شود از او مثالی زد. آهنگ wish you were here را در نظر بگیرید؛ با اینکه با تصور ما از راک یکی نیست، ولی یک اثر راک است. بنابراین نظرتان این است در ایران وقتی حرف از موسیقی راک می شود، حرف از هارد راک است. دقیقا، توقع شنیدن گیتارالکتریک و دیستوریشن وجود دارد. مشکل این است که منتقدان ما موسیقی شناس نیستند و موسیقی شناسان مان منتقد نیستند. در سینما منتقدانی هستند مثل هوشنگ کاووسی که سینما را می شناسند و کارشان را و ادبیات را هم بلدند. چنین کسی را در موسیقی نداریم که نظر متخصصانه داشته باشد. چون موسیقی هیچ وقت فضایی برای ارائه شدن نداشته و همیشه بحث سر این بود که چطور می شود آن را به هر ترتیب حفظ کرد. غیر از آلبوم رسمی تان، تعداد زیادی قطعه از شما در دست مردم وجود دارد. این قطعات به اتفاق، به فراخور سبکی که انتخاب کرده اید، در همکاری با گروه های مختلف، ترانه های غمگینی دارد و به شکلی غمگین اجرا شده. اما الان مردم می خواهند حداقل در موسیقی کمی از غم فرار کنند. این چقدر شما را وادار به عقب نشینی از طرز فکرتان می کند یا مصمم تر می کند؟ این طوری بگویم 99 درصد شعرها و آهنگ ها را خودم ساخته ام. به خاطر همین حال وهوای آهنگ به شدت به حال وهوای خودم بستگی پیدا می کرد. نمی دانم اینکه گاهی غمگین و گاهی ریتمیک و شادتر بود، از کجا نشئت می گیرد؛ این به حال خودم برمی گردد. خیلی وقت ها پیشنهاد شده از این فضا فاصله بگیرم اما این من نیستم و از من چنین چیزی بیرون نمی آید. اگر هم این کار را انجام دهم تصنعی خواهد شد. تنها وظیفه ای که برای خودم می بینم این است که آنچه به صورت ناخودآگاه از ذهنم می آید، روی کاغذ بیاورم و با هوادارانم به اشتراک بگذارم. اگر روزی یک آهنگ ریتمیک و شاد از من شنیدید، مطمئن باشید آن روز، این حس وحال را داشته ام. کمی درباره صحبتی که در جشنواره داشتید، توضیح دهید. چه اتفاقی افتاد که این حرف را درباره جان لنون زدید؟ این حرف را درباره فردی مرکوری یا مایکل کیمن یا میک جگر نمی زنم. درباره جان لنون می گویم چون خوب می شناسمش. این رفتار را از خودش یاد گرفتم. اولین باری که به آمریکا می رود، در مورد رقیبش الویس پریسلی از او می پرسند، می گوید من اصلا الویس را نمی شناسم. جان لنون خودش می گوید من به هیچ چیز باور ندارم؛ زنده باد زنم. بعد یک نفر در ایران می گوید مردم زنده باد کشورتان. متأسفانه مردم مطالعه ندارند و اینها را نمی دانند. این حرف را فقط درباره جان لنون می زنم که به هوادارانش توهین می کرد. حالا چه اصراری بود دراین باره حرف بزنید؟ من حرفی نزدم. یکی از طرفداران از سر لطفش می خواست بگوید خوش تیپ شدی، من هم گفتم نه ما خیلی از اینها خوش تیپ تریم. شما خبر ندارید آن پشت ها چه خبر است. باید مطالعه کنی تا بدانی در 1956 به بعد در اقتصاد جهانی و در رسانه ها چه اتفاقاتی افتاد. چه کمپانی هایی پشت چه کسانی آمدند که چه تصویری از آنها بسازند. چه بلاهایی سر چه کسانی آمد. بعدش هم یک بیانیه دادم اگر من را با شجریان مقایسه می کردند که رنج بسیار کشیده، بند پوتینش را هم می بستم. یا با راجر واترز مقایسه می کردند که جرئتش را داشت جلوی ملکه انگلستان بایستد، باعث افتخارم بود. یا با فردی مرکوری که یک نوازنده، خواننده، شاعر، بالرین و هنرمند بزرگ است مقایسه شود، فرق می کند. من جان لنون را خیلی دوست داشتم و خیلی درباره اش تحقیق و مطالعه کردم و می دانستم کیست. بنابراین خودم را سانسور نکردم و واقعیت را به مردم گفتم. ایشان نه نوازندگی اش مثل خیلی از ما ایرانیان خوب بود، نه خواننده برجسته ای بود و نه تیپ و قیافه خاص و عجیب وغریبی داشت. پس چرا به نظر شما در جهان اسطوره است؟ شما در فوتبال می بینید علی دایی بهترین گل زن جهان است، به خاطر اینکه باید نگاه کنید چه کسی برای او سانتر می کرده و او توی گل می زده. این فرق می کند با مسی که ژاوی برایش سانتر می کند. آقای مسی نمی توانست یکی از این سانترها را توی گل بزند. این حکایت ما و جان لنون است. کنار او بهترین کمپانی ها و استودیوها و اعضای گروه جهان بودند، بهترین امکانات و پول و آسایش و آزادی را داشت. او می توانست یک دقیقه تصور کند که ممنوع الفعالیت شود؟ تحت کوچک ترین فشاری از انگلستان فرار کرد و رفت آمریکا. با این روحیه هیچ وقت به همکاری با گروه های بین المللی فکر کرده اید؟ بله و یکی از بزرگ ترین ضربه ها را از کلاهبرداری یک گروه انگلیسی خوردم. خوب است فراموش نکنیم تمام نقش مخربی که انگلیس در تاریخ ما داشت. حالا که من گفته ام مرا با اینها مقایسه نکنید، این حرف ها پیش می آید. استایل و شیوه کار شما خیلی مخصوص به خودتان است. این استایل شخصی از کجا آمده است؟ بخشی از این مسئله به آموزش هایی برمی گردد که از کودکی از پدرم دیدم که تئاتری بود. بخش دیگر هم برمی گردد به مطالعاتی که انجام دادم و دوستانی که در حوزه سینما و تئاتر داشتم. اندکی هم به استعدادی برمی گردد که هر آدمی می تواند داشته باشد. بخشی دیگر هم مربوط می شود به اکتسابی که از دیدن حرکات بزرگان موسیقی در کنسرت هایشان داشته ام. چرا این پایه میکروفون را این قدر در اجرا می چرخانید؟! راستش نمی دانم! بالاخره روی استیج باید دستت را یک جوری جمع کنی. اگر گیتار داشته باشی که مشغول هستی اگر نه باید یک کاری کرد. یکی از کارگردان های بزرگ تئاتر همیشه می گوید فرق بازیگرها را فقط این طوری می شود فهمید که ببینی دستشان چطوری بازی می کند. بهترین یا بدترین بازیگر جهان را می توانید وقتی تشخیص دهید که ببینید می تواند وقت بازی دست هایش را جمع وجور کند یا نه. بازیگری که نتواند دست هایش را جمع وجور کند، اگر بهترین و بااحساس ترین گریه ها را روی صحنه کند یا چیزی از این قبیل، باز به دل نمی نشیند. برای جمع وجورکردن دست ها وسایل زیادی هست مثل جیب یا پایه میکروفون که می توان انتخاب شان کرد. کاوه آفاق چه موزیک هایی گوش می دهد؟ همه چیز. از استاد شجریان تا سنگین ترین آهنگ های متال تا هرچه که حتی بسیار بسیار عامیانه باشد، همه را رصد می کنم. یکی از دلایلش این است کارهای اشتباهی که دیگران در آهنگ هایشان انجام داده اند را تکرار نکنم و دیگر اینکه چیزهای مثبتی بیاموزم. به خاطر همین اصولا آثار داخل و خارج از ایران را از کشورهای مختلف پیدا و گوش می کنم. ایده مچ بند از کجا آمد؟ دوستی به نام آقای علیزاده دارم که دکترای مدیریت شهری دارند. ایشان همیشه موسیقی های داخلی را زودتر از من گوش داده اند و جو حاضر موسیقی را به من انتقال می دهند و همیشه از مشاوره هایشان بهره می برم. روز اولی که می خواستم ویدئوکلیپ بدهم، با ایشان هم فکری کردیم که یک نماد از کشورمان داشته باشیم که تا ابد همراهمان باشد. چون آن موقع می خواستم موسیقی بین المللی کار کنم. ایده های بسیاری مطرح شد، یکی این بود که همیشه کفش سفید بپوشم که یکی از بندهایش سبز و یکی قرمز باشد. اما ایده مچ بند را یک روز در خیابان به ذهنم رسید و انتخابش کردم. گروه the ways دیگر قرار نیست فعالیتی داشته باشد؟ نمی دانم. چون بچه های آن گروه از لحاظ جغرافیایی هر کدام از هم دور افتادند و دیگر نمی شود به عنوان یک گروه محسوب شان کرد. از آلبوم جدید بگویید. چه زمانی منتشر خواهد شد؟ برای آلبوم جدید که احتمالا در سال آینده منتشر خواهد شد، 20 تراک حاضر شده که از میان آنها 12تا را انتخاب می کنیم. از این 12 تا، دوتا قبل از آلبوم به صورت تک آهنگ بیرون می آید. در همین هفته هم یک کار به نام امسال ارائه می دهیم. امسال بزرگان زیادی را از دست دادیم؛ از استاد کیارستمی و مرحوم حبیب گرفته تا جعفر والی، آقای رفسنجانی و آتش نشانان مان. برنامه کنسرت هم دارید؟ درخواست برای سالن داده ایم و امیدواریم به زودی اتفاق بیفتد. سعی بر این است تا پایان سال، پیچیدگی های درعین حال ساده اجرای کنسرت هموار شود. با همین ارکستری که در جشنواره اجرا کردید؟ بله، گروه ما سال هاست که ثابت است. در کنسرت قطعات جدید را هم خواهید داشت؟ بله، صد درصد. منبع: ...
جهانگیری: ارزشی برای حرف های بی ادبانه دولتمردان آمریکایی قائل نیستیم
همچنان فاصله زیادی با آرمان های انقلاب اسلامی داریم و اگر موانع، مشکلات و تحریم ها نبود، معیشت مردم و اشتغال جوانان امروز از وضعیت بهتری برخوردار می بود. معاون اول رییس جمهور ادامه داد: با وجود همه مشکلات کارهای بزرگی انجام شده و امروز حدود 5 میلیون دانشجو در کشور مشغول تحصیل هستند و ایران از نظر تعداد فارغ التحصیلان رشته های مهندسی در جایگاه سوم یا چهارم جهان قرار دارد و امروز این تعداد ...
نشست زیر سقف دودی در برج میلاد | بحران ناپیدای طلاق عاطفی
دنبال حل آن هستیم، پس امید وجود دارد و اصلا این فیلم بحث ناامیدی ندارد. درخشنده در ادامه درباره فیلم توضیح داد: همه ما در این جامعه زندگی می کنیم، هرجایی که هستیم، آدم های زیادی را می بینیم که می نالند و این نالیدن ها همان چیزی است که تلنگر می زند چرا در این شرایط هستیم. وی افزود: قطعا اگر پنج سال قبل بود در ساخت این فیلم تردید داشتم، من دو سال قبل طرحی درباره طلاق قانونی ...
شهرام حقیقت دوست: به سیمرغ فکر نمی کنم
به گزارش شفاف ، شهرام حقیقت دوست، بازیگر سینما و تلویزیون با اشاره به ایفای نقش در زیر سقف دودی جدیدترین اثر سینمایی پوران درخشنده، گفت: همکاری خیلی خوبی با درخشنده داشتم و فضای کارش را می شناختم. حقیقت دوست اظهار داشت: من تمام تمرکزم را روی بازی و نقشم گذاشته بودم و به سیمرغ هم فکر نمی کنم چون فیلم را ندیده ام. وی در خصوص ایفای نقش در فیلم زیر سقف دودی افزود: در فیلم ایفاگر ...
بررسی فاجعه پلاسکو از نگاهی دیگر
را متزلزل ساخت و موج مهاجرت یهودیان از ایران پس از اعدام او به شدت افزایش یافت. از نکات جالب توجه این ساختمان، همسایگی با سه سفارت مهم و تاثیرگذار در تاریخ ایران است و اشراف بصری در آن دوره تاسیس بر ساختمان های اطراف است. سال ها پیش دوست سیاست زده ای مدعی سرسخت این ادعا بود که این ساختمان به دستور و توسط روسای یهودی رژیم اشغالگر قدس در زمان شاه و به قصد و نیت خاصی ساخته شده است. دلیلش هم ...
گفت و گو با مارین لوپن؛ دختر پوپولیست فرانسه
آزاد و مستقلی باشیم اما الان دیگر نمی توانیم چنین باشیم چون که تعدادی از رهبرانمان به جای ما تصمیم می گیرند. نظر شما درباره رهبری آلمانی در سال های اخیر چیست؟ جواب این سوال را باید در داستان خلق یورو جست و جو کنیم. درواقع یورو واحد پولی است که به دست آلمان و برای آلمان به وجود آمد. لباسی است که تنها برازنده آلمان است. رفته رفته صدر اعظم مرکل حس کرد که رهبر اتحادیه است. نظرات ...
نشست بی رمق فیلم سارا و آیدا و اعتراض عجیب پگاه آهنگرانی
...> مازیار میری در ابتدای این جلسه و پیرو صحبت های چندی پیش عباس جدیدی درباره هنرمندان گفت: امروز قبل از اینکه بخواهم برای نمایش فیلم به برج میلاد بیایم از مدیر تولید فیلمم درخواست کردم تا یک بز شاخدار گیر بیاورد. هر چه گشتیم گفتند اعضای شورای شهر آنقدر فعال شدند که دیگر شاخی وجود ندارد. واقعیت اینکه ما می خواستیم کمپین بز شاخدار را راه بیاندازیم، نکته مهم دیگری هم می خواهم بگویم درباره تصویری است که از ...
مریلا زارعی: سینما برایم تریبون است
ساخته شود؛ اما در شرایطی که هیچ کسی کمک نمی کند و هر کسی می خواهد آنچه را که تمایل دارد در فیلم به نتیجه برساند، کار با تاخیر انجام شد و ساخت این فیلم از ابتدا، دو سال به طول انجامید. سینما برایم تریبون است او در پاسخ به این که فیلمش یک اثر تلخ است، گفت: وقتی از مشکلی حرف می زنید، یعنی می خواهید آن را حل کنید. پس در آخر آن امید است و البته هر کسی می تواند نگاه خودش را به فیلم ...
روایت دختر از پدر شهیدش
برای بار دوم من مستند سانتریفیوژ سلامت2 را به نمایش در آوردم، و در آخر هم مجموعه دیدار در آشیانه بود. دختر شهید بابایی درباره مجموعه دیدار در آشیانه مطرح کرد: شروع ساخت دیدار در آشیانه از آنجایی بود که آقای جوادی گفتند رهبر انقلاب علاقه مند هستند که مجموعه ای از زندگی و ابعاد شخصیتی خلبان های پیشکسوت ساخته شود که در همان جا من و همکارم طرحی را مطرح کردیم و مورد استقبال قرار گرفت و کار ...
زارعی: دلم برای سینمای کمدی تنگ شده است / درخشنده: هیچ وقت برای خودم فیلم نساختم + عکس
“فرهاد اصلانی” در این فیلم تاکید کرد: فرهاد اصلانی یکی از بزرگترین بازیگران سینمای ایران است و در این فیلم نقش بسیار سختی را داشت. نقشی دوگانه که تفکیک آن در این فیلم اقدام بسیار مشکلی بود. وی با دفاع از حضور بازیگران جوان در این اثر ادامه داد: ما بازیگران معدودی چون مریلا زارعی را داریم. زارعی با متنش زندگی می کند و در لحظه لحظه نقش رنج می کشد. ما نیازمند بازیگرانی همچون مریلا زارعی هستیم و ...
بهترین فیلم های سینمای روسیه؛ غم انگیز مثل داستایوسکی
آن برای خود، عمارتی مجلل بسازد. طی مجموعه ای از اتفاقات غم انگیز، کولیا به این نتیجه می رسد که مقاومت او در برابر این سیستم بیمار برای حفظ دارایی هایش، بیهوده بوده و درنهایت نیز او را به جرمی نکرده محکوم می کنند. فیلم را می توان تلویحی از روسیه تحت ریاست پوتین قلمداد کرد که بی پروایانه، ارتباط بین حکومت و کلیسای اُرتودکس را به تصویر می کشد. اگرچه کارگردان، مشکلات حاکم بر جامعه روسیه را با دیدی جهانی روایت کرده است. طعنه های فیلم، آن قدر قوی و تاثیرگذار بود که وزارت فرهنگ اظهار کرد، از سال آینده، مضامین میهن پرستانه بیش از پیش، برای انتخاب بهترین فیلم های این حوزه، مدنظر قرار خواهد گرفت. ...
مامور شهرداری گاهی ناچار از برخورد سلبی ست/شهرداری مشغول کارهای انتخاباتی ست؛ فرصت فیلم دیدن ندارد
در این فیلم برخلاف آنچه تصور می شود به نفع شهرداری کار کردیم و من مطمئن ام فیلم بعدی ام را با پول شهرداری باید بسازم و شهرداری باید برای ساخت فیلم بعدی به من پول بدهد. اگرچه معتقدم در همه شغل ها خوب و بد هم وجود دارد همان طور که میان همین دست فروشان افراد بزه کار نیز حضور دارند. در ادامه محسن کیایی درباره ممانعت شهرداری از پخش این فیلم گفت: همه مجوزها گرفته شده و هیچ مشکلی وجود ندارد، پس ...
14 استارتاپ هیجان انگیزی که در ادامه سال 2017 باید نظاره گر آنها باشیم
سال 2017، تماشای اینکه آبویتز و تیم زیرمجموعه اش قادر به پیش بردن این فناوری و رساندن آن به دست مردم خواهند بود یا نه، هیجان انگیز خواهد بود. مخصوصا اینکه مایکروسافت نیز اکنون از محصول واقعیت افزوده خود (هولولنز) رونمایی کرده است. آبویتز همچنین از اظهار عقیده خود در مورد محصول مایکروسافت ابایی ندارد. به هر حال مجیک لیپ سال گذشته در این لیست قرار گرفته بود، اما بیاید امیدوار باشیم عملکرد قابل توجه ...
ماجرای بازی در شماره 17 سهیلا / زنان را به چشم عروسک نبینیم
زهرا داودنژاد بازیگر فیلم سینمایی شماره 17 سهیلا ساخته محمود غفاری درباره حضورش در این اثر به خبرنگار مهر گفت: هنگامی که محمود غفاری از من دعوت به کار کرد بعد از مطالعه فیلمنامه متوجه شدم که اثر خوبی است و می توانم با شخصیت اصلی آن همذات پنداری کنم. البته ابتدا تهیه کننده فرد دیگری بود که به محمود غفاری گفته بود برای ساخت شماره 17 سهیلا باید از یک بازیگر سوپر استار برای ایفای این نقش استفاده کنی ...
نه در حد فیلم سینمایی و نه در قواره جشنواره! / نقد فیلم "انزوا"
می کند اما بر اثر تصادف می میرد. همسرش پرویز ( با بازی امیرعلی دانایی) که شش سال در زندان بوده مرخصی می گیرد تا در تشییع جنازه همسرش شرکت کند؛ اما حرف هایی درباره خیانت همسرش از اطرافیان می شنود و ... * نقد فیلم انزوا جای تاسف است که در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر شاهد فیلمی هستیم که با الفبای فیلمسازی نسبت بیسوادی دارد. " انزوا " اولین ساخته مرتضی علی عباس میرزایی ...
ماجرای پیام های تهدیدآمیز به کارگردان ایرانی چه بود؟
خودکشی کرده است! زیرا حتی پزشکی قانونی نیز حاضر نشد آن را کالبدشکافی کند و چون HIV مثبت داشته است پزشکی قانونی گفت دیر یا زود می مرده به همین دلیل ترسیدند و او را کالبدشکافی نکردند. فیلمنامه را سحر جعفری جوزانی نوشت و تحویل من داد و من آن را خواندم و برایم جذاب بود که فیلم آن را بسازم. او در بخش دیگری از صحبت هایش بیان کرد: حمید نامور که فیلم چند قطره خون را که درباره همین موضوع است ساخته ...
تو فوق العاده ای پسر
واهمه ای ندارد. ضمن آنکه در برخی موارد رفتارهای خلاقانه ای هم در تدوین سر می زند که می تواند جذاب باشد. نکته دیگر درباره استفاده از بازیگرانی است که شاید اگر شخص دیگری این فیلم را می ساخت، به یقین از آنها در نقش های فعلی استفاده نمی کرد. نوعی ریسک برای بازی گرفتن از بازیگرانی که چندان به نقش ها نزدیک نیستند، در انتخاب کارگردان دیده می شود. اما در هرحال فیلم آنقدر جذاب هست که اغلب تماشاچی ها را ...
سایه عامل غیراقتصادی بر بورس
نظر می رسد در صورتی که نگرانی فعلی بازار در این خصوص به یک اثر واقعی تبدیل شود، ریزش قیمت ها امری محتمل است. روند بازار در هفته جاری دنیای بورس از 44 کارشناس بازار سهام یک نظرسنجی به عمل آورد و روند آتی بازار سهام را مورد بررسی قرار داد. در این نظرسنجی، اجماع نظر دو گروه شرکت کننده حاکی از تداوم روند نزولی در ادامه هفته پیش است. بر همین اساس 100درصد کارشناسان معتقدند شاخص ...
صدای الله اکبر از پشت بام ها مانند ارکستر سمفونیک بود
- بازیگر و مجری - برعهده داشت. در ادامه با روی صحنه آمدن یک گروه حرکات نمایشی، سرود الله الله پخش شد. به درخواست مجری همه حاضران سالن ایستادند و بخش هایی را با سرود همخوانی کردند. پس از این سرود، از خالق این اثر یعنی فریدون خشنود - آهنگساز - دعوت شد تا روی صحنه برود تا از او تجلیل شود. خشنود درباره ساخت این اثر توضیح داد: این اثر را در حکومت نظامی ساختیم و برای ساخت آن من و رضا ...
پاسخ سینمای ایران به تاریخ و مردم
...، چند فیلمی را هم اگرچه خیلی دیر اما در پاسخ به نیاز مردم ساخته و آبرویی برای این سینما بخرند. چون شخصا با هرگونه سیاه نمایی مخالف بوده و هستم و از آن روی که پس از یادداشت های اخیر متهم به این صفت ناپسند نشوم، به یکی از آن فیلم ها اشاراتی خواهم داشت: ماجرای نیمروز در یک شب اتفاق نیفتاد پس از گذشت 35 سال، اینک سینمای ایران به یکی از مهم ترین برهه های تاریخ معاصر این ...
بررسی راهبری مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی
...> تیمسار رامتین درباره تاثیر روحانیون در فرار سربازان از پادگان ها و در نهایت پیوستن ارتشی ها به سیل انقلاب می گوید: روحانیون بزرگ در شهرهای بزرگ با افراد نظامی در ارتباط بودند و در فراری دادن آنها و ترک کردن پادگان ها از سوی نظامی ها نقش داشتند. در همه حال این ارتباط برقرار بود. اگر ما می بینیم که پادگان ها با کمترین مقاومت به دست نیروهای انقلاب افتاد صرفا به خاطر وجود این ارتباط بود؛ ارتباط بین ...
بانک: عده ای هر اتفاق مثبتی در دولت را تخریب می کنند/ ترامپ ظرفیت برهم زدن برجام را ندارد
رشادت های آتش نشانان بخصوص شهدای خدمت حادثه پلاسکو نیز تجلیل کرد و یاد و خاطره شهدایی که با همه وجود تلاش کردند را گرامی داشت و افزود: امیدوارم که چنین اتفاقاتی در تهران دیگر حادث نشود. بانک ادامه داد: اگر می خواهیم دیگر حوادثی چون پلاسکو در تهران رخ ندهد باید با هماهنگی و سازماندهی، رعایت مقررات و تدوین چارچوب و مقررات مجهول مانده و البته ارائه آموزش های همگانی هم برای مردم و هم مسئولان نسبت ...
پوران درخشنده: برای سرگرمی فیلم نمی سازم
ناپذیر زیادی دارد که تاثیر روحی و روانی مخرب آن روی فرزندان یکی از آنهاست و برای آینده اجتماع خطرات زیادی را در پی دارد. من در زیر سقف دودی به بسیاری از این آسیب ها و تبعاتش پرداختم که امیدوارم علاوه بر اینکه مورد توجه مخاطبان سینما و مردم قرار بگیرد باعث شود راه حلی برای حل این معضل پیدا شود و نه پنهان کردن آن. وجود یک معضل همیشه یک بخش ماجراست و تبعات آن مسئله مهم تری است که شاید گاهی نادیده گرفته می ...
شانس بالای ماجرای نیمروز برای کسب سیمرغ های جشنواره
...> این کمدی خوش ساخت، وامدار دو اقتباس است؛ اولاً سه شخصیت فیلم خوب، بد، زشت (سرجیو لئونه/ 1966) و البته موسیقی زیبای آن که در ساخت موسیقی تیتراژ آخر به کار رفته است، و ثانیاً شخصیت بازرس کلوزو از مجموعه فیلم های پلنگ صورتی که نخستین قسمت آن را پیتر سلرز در سال 1963 بازی کرد و در سال های اخیر با بازی استیو مارتین پی گرفته شده است. بازرس کلوز اصولاً کارآگاه ابلهی است که طی فرآیندهای عجیب و اتفاقی ...
کارگردان آباجان : فیلم نسازیم، آتش زیر خاکستر می شویم
این بار روایتگر روزهای جنگ است. روزهایی که بمب و خون همه چیز را تحت الشعاع قرار داده است اما در همین دوران با وجود وضعیت پر تنش، زندگی در جریان است و آدم ها راه خودشان را ادامه می دهند. این بار قهرمان داستان علیمردانی، زنی است که به مفقود شدن فرزندش در جنگ باور ندارد. فاطمه معتمدآریا، بدون تردید بهترین انتخاب ممکن برای بازی در این نقش بود و علیمردانی این مساله را به خوبی درک و از آن استفاده کرد ...
داستان یک فیلم اولی محبوب شبیه ابد و یک روز
هم فیلم نامه را مطالعه کرد و نظرش مساعد بود. البته نظراتی راجع به متن داشت، ولی برای تولید فیلم نظرش مساعد بود. به این ترتیب با اجازه آقای کوثری، وارد مذاکره با آقای کامیار شدم و ایشان تقریبن ظرف مدت یک هفته تصمیم گرفتند که این فیلم را تولید کند. قرار بر این شد که برای پروانه ساخت اقدام کنیم. آقای کوثری هم بیش از هر چیزی دوست داشتند این فیلم ساخته شود. هدف ایشان ساخته شدن فیلم بود و ...