سایر منابع:
سایر خبرها
یک روز با بدهکاران مهریه در اوین
اعتقاداتش عمل کرد. به قول مادرم من خواب بودم و او بیدار بود. وی ادامه می دهد: من عاشق زنم بودم. یک بار که دعوای مان شد با یک وانت گل او را به خانه برگرداندم. در آخرین دعوایی که در سال 92 به خاطرش کردم مرا به زندان رجایی شهر بردند. در زندان رجایی شهر به خاطر ناسزایی که به من گفتند خودکشی کردم. همسرم طلاق غیابی گرفت و یک سال بعد از زندان آزاد شدم. زمانی که در زندان بودم همسرم تمام اموالم را ...
ترفندهای عجیب کلاهبرداری با تلفن همراه از زندان
انجام دادم اما دوستم ناجوانمردانه مرا لو داد. - سرقت مسلحانه چگونه انجام شد؟ بعد از آدم ربایی به 10 سال حبس محکوم شدم و مرداد سال 91 حبسم تمام شد و از زندان آزاد شدم. بعد از آزادی هیچ کار و پولی نداشتم تا اینکه حدود ساعت یک بامداد 28 اسفند 91 برای سرقت وارد خانه ای در زعفرانیه شدم. اول فکر کردم کسی داخل خانه نیست، مشغول جمع کردن قالیچه بودم که ناگهان صدای یک کودک از اتاقش بلند شد و مادر ...
متأسفانه جامعه ما از زندگی فاطمی فاصله گرفته است
شکنجه روحی بشوم. باز هم اعتراض کردم، تا بالأخره مرا به اتاقی دیگر منتقل کردند. فردای آن شب از زندان قم به اصفهان منتقل شدم. البته من شکنجه جسمی نشدم. نگرانی من، پسرم بود که در این مدت همراه من بود. بالأخره بعد از تلاش هایی که از بیرون شد، مجبور شدند ما را آزاد کنند، چون مدرکی هم نداشتند. * نظرتان درباره حضور زنان در عرصه های سیاسی، علمی و اجتماعی چیست؟ ما در دنیایی ...
مسئولان بجای فرافکنی، مسئولیت پذیر باشند/ آقای استاندار، سیلاب خانمان برانداز سیستان و بلوچستان ...
محله حسن آباد روز بعد از سیلاب اول بهمن ماه در گفتگو با خبرنگار ما با بیان اینکه تمام شب گذشته را در سرما گذرانده ایم، اظهار کرد: برای بیرون کردن آب از داخل محله به شهرداری و ادارات دیگری درخواست کمک دادیم ولی هیچ خبری نشد. وی با تاکید بر اینکه خود مردم با اجاره کردن تراکتور راه های ورود آب را بسته اند، بیان کرد: برخی از اداراتی که دستگاه های سنگین مانند لودر دارند، ادعا کرده اند که این ...
روایت یک کلاهبردار داخل زندان از شیوه خالی کردن حساب های مردم
بدزدم و این کار را سال 80 انجام دادم اما دوستم ناجوانمردانه مرا لو داد. -سرقت مسلحانه چگونه انجام شد؟ بعد از آدم ربایی به 10 سال حبس محکوم شدم و مرداد سال 91 حبسم تمام شد و از زندان آزاد شدم. بعد از آزادی هیچ کار و پولی نداشتم تا اینکه حدود ساعت یک بامداد 28 اسفند 91 برای سرقت وارد خانه ای در زعفرانیه شدم. اول فکر کردم کسی داخل خانه نیست، مشغول جمع کردن قالیچه بودم که ناگهان صدای ...
ریشه های تنهازیستی دختران در شهر تهران
...، این روزها خانه دار است و از تجربه مهاجرتش می گوید: زندگی در یک شهر غریب دشوار است و فرد را با چالش های فراوانی روبه رو می کند. من بعد از فارغ التحصیل شدن در رشته مکانیک نتوانستم در شهر خودم کار مناسب پیدا کنم و به پیشنهاد یکی از دوستانم به تهران آمدم و در یک شرکت خصوصی استخدام شدم. 8 سال در آن شرکت کار کردم. در همین شرکت با همسرم آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم. من به خواست خودم تصمیم گرفتم ...
داماد خطا کار از مرگ فاصله گرفت
زندگی آبرومندی داشتم و آن رفت و آمدها در شأن زندگی من نبود، به خاطر همین از همسرم خواستم که رابطه اش را با آن دختر قطع کند. اما همسرم با حرفم مخالفت کرد و گفت که دوست دارد آزاد باشد و هر جا که دلش می خواهد برود. این موضوع باعث اختلاف و بعد مشاجره بین ما شد و تقریباً هر روز ادامه داشت. متهم ادامه داد: یادم است آن دختر با پسری رابطه داشت. یک روز قبل از حادثه متوجه شدم آن دختر همسرم را با خودش به خانه ...
قصه تلخ خاطره دختر 14 ساله که عفت و نجابتش را در پی عشق تلگرامی از دست داد
خانوادگی ما شدت گرفت و در حالی که دخترم دوازدهمین سال عمرش را سپری کرده بود از یکدیگر جدا شدیم چرا که همسرم با زن دیگری در نیشابور ازدواج کرده بود و من نمی توانستم این موضوع را تحمل کنم به همین خاطر حضانت دخترم را نیز به پدرش سپردم و خودم به خانه پدرم بازگشتم. مدتی بعد متوجه شدم که دخترم با نامادری اش سرناسازگاری گذاشته است. او در جست و جوی محبت های واهی و خیابانی با پسری دوست شده بود اما وقتی پدرش ...
صحنه بدی بود! وقتی مچ شوهرم را با خانم منشی اش گرفتم
بتوانم اعضای خانواده ام را از فقر مالی نجات بدهم. هر شب در رویاهایم با سکه های طلا بازی می کردم و یا به حساب و کتاب پول هایم در بانک های مختلف می پرداختم. در همین آرزوها سیر می کردم که بالاخره در رشته مامایی وارد دانشگاه شدم. از آن روز به بعد پدرم با چهره ای خندان مرا خانم دکتر صدا می کرد و من هم به آن ها قول می دادم که روزی اسکناس های زیادی را روی سرشان خواهم ریخت. روزها به همین ترتیب سپری می شد تا ...
از سینما و وطنم طلبکار نیستم
بود و من خودم به این نتیجه رسیدم که بهتر است دستم را روی زانوی خودم بگذارم و برخیزم. از همان روز که برخاسته ام هنوز ننشسته ام. خلاصه اینکه یک اتاق سه در چهار اجاره کردم و صاحب یک دفتر کار شدم. با پسرعمویم سعید کارهای دوبله فیلم ها را برای سازمان بهره وری ملی شروع کردیم. کیوان جهانشاهی شد گوینده، رحیم قاسمیان سرپرست تیم ترجمه، مسعود امینی و مهرداد زاهدیان هم در کنار رویا نریمی زاده و روزت قادری ...
افزایش بانوان دست فروش +عکس
بسته ای از پوشاک آمد و آن را روی بساط پسر جوان انداخت، احساس کردم این همان صاحب بساط است و اگر بداند که فروشنده اش این اطلاعات را به من داده است با وی برخورد می کند، بنابراین فورا از آنجا دور شدم. تحمل دست فروشان از سوی مغازه داران علیرغم پرداخت مالیات و عوارض به داخل یکی از مغازه های فروش پوشاک زنانه شدم، پیرمردی پشت پیشخوان نشسته بود که بعد از سلام و علیک به او گفتم که امکان ...
اولین اظهارات سردسته باند سرقت خودروی پاسارگاد
را گرفته و پس از سرقت خودرو، سه کیسه پول را داخل آن گذاشته و با رها کردن خودروی حمل پول از محل فرار کردیم. ساعتی بعد هم خودروی ال 90 را حوالی کیانشهر رها کرده و هر کدام راهی خانه هایمان شدیم. * با پول های دزدی چه کردی؟ همه آنها را به خانه ای که درکهریزک برای این کار اجاره کرده بودم بردم. به هر کدام از همدستانم 50 میلیون تومان دادم و مابقی را داخل خانه مخفی کردم. ...
خاطره شنیدنی سیف از مصدق
مصدق دکتر غلامحسین خان نقش چشم گیری داشت. زمانی که دوست سوییسی شاه ارنست پرون همراه با ولیعهد به ایران آمد، به شدت مریض شد. برای مداوا نزد دکتر غلامحسین خان رفت و ایشان هم ارنست پرون را مداوا کرد. بعد از این جریان او از فرزند دکتر مصدق سوال می کند که آیا کاری داری که از من بخواهی؟ دکتر غلامحسین خان هم در جواب می گوید بله. پدرم به بیرجند تبعید شده و احتمال دارد که جان خود را در آن جا از دست بدهد، اگر ...
پزشک گفت 2 روز دیرتر می آمدی رفته بودی!
من مجروح شدم مادرم می خواست مرا ببیند. پرستار جای پایم یک متکا گذاشت. گفت می خواهیم نفهمد پایت قطع شده. اما من گفتم هر وقت مجروح شدم جلوترش مادرم خوابش را می بیند. بعد از مجروحیت هم باز به جبهه رفتید؟ فعالیت هایتان بعد از اتمام جنگ چه بود؟ اواخر جنگ در عملیات مرصاد در منطقه بودم. بیت المقدس 2 هم شرکت کردم. مسئولیت داشتم و فرمانده گردان امام سجاد(ع) از لشکر6 ویژه پاسداران بودم. سال 66 ...
سردسته باند سرقت: نقشه مان حرف نداشت!
هیچ دوربین راهنمایی و رانندگی در آنجا قرار نداشت. ما حتی زمان تخلیه پول ها و موارد دیگر را هم بررسی کرده بودیم. سرقت را چطور انجام دادید؟ روز حادثه سوار بر دو خودروی پراید سرقتی راهی محل شدیم. یک خودرو جلوی ماشین حمل پول را گرفت و خودروی دیگر از پشت سر، راه فرار را سد کرد. در ماشین را باز کردم و در حالی که اسلحه کلاشینکفی در دست داشتم آنها را تهدید کردم که از ماشین پیاده ...
انریکه: نمی دانم همسرم می تواند یک سال مرا در خانه تحمل کند یا نه
دیدار برابر اسپورتینگ خیخون اعلام کرد و در پایان فصل بازی را ترک می کند. او در این زمینه هم گفت : تصمیمی را اعلام کردم که مدتی بود روی آن تمرکز کرده بودم. این یک تصمیم شخصی بود. نمی خواهم درباره فرضیات صحبت کنم. تنها میخواهم تا پایان فصل از این ماجراجویی لذت ببرم. نمی دانم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد و در کدام تیم به مربیگری خواهم پرداخت. می خواهم یک سال استراحت کنم اما نمی دانم همسرم می تواند یک سال مرا در خانه تحمل کند یا نه. منبع: ...
فرهادی: کجای دنیا مثل ایران می توانم فیلم بسازم/ سلامِ سینما به فرهادی
گرفتم کار کنم و به تهیه کننده ام در خارج از کشور گفتم حالم حالی نیست که بیایم. فرهادی خطاب به همان مرد ادامه داد: دعا کنید با تمام مشکلات بیایم و در ایران فیلم بسازم. خیلی خوشحالم در نوروز با آن مقطع تهران بودم و حالا شما دعا کنید بعد از رفتن توانی پیدا کنم بتوانم برگردم. فیلمسازی در ایران برایم فیلمسازی با دلم است و دوست دارم آن را ادامه دهم. کجای دنیا این سرمایه را می توانم بدست آورم ...
فاطمه هاشمی: نگفتم منزل امام 3 هزار متر بود
روزنامه آرمان: بعد از رحلت آیت ا...هاشمی دلواپسان برنامه ریزی جدیدی کردند که فاز نخست آن تفرقه افکنی میان بیت امام و خانواده آیت ا...هاشمی است، اما در اولین گام شکست خوردند. دهه اول اسفند بود که فاطمه هاشمی در دانشگاه آزاد سخنرانی کرد و موضوع هم با توجه به رحلت آیت ا... هاشمی به همین موضوع اختصاص داشت. ظاهرا در آن جلسه از او درباره منزل مسکونی پدر در جماران سوال شد و فاطمه هاشمی پاسخ ...
به من بینوا کمک کنید ...
بعدازظهر گذشته بود، کمی بعد با همسرم که همیشه در تهیه گزارش ها یاریم می کند، قرار گذاشتم و در یکی از کوچه های اطراف بلوار جمهوری سوار خودرو او شدم. با خودم حساب و کتابی کردم، با احتساب هزار تومانی که به آن پیرزن داده بودم، مردم حدود چهل هزار تومان به من داده بودند. همان شب در حاشیه بلوار، همسرم کنار رفتگری که حوالی منزل ما را جارو می کرد، ایستاد و از من خواست پول ها را به او بدهم ...
روایت رنج یک مادر و دختر
به گزارش ایمنا، خانمی با حالتی پریشان وارد اتاق مشاوره شد و در خصوص مشکل خود گفت: بعد از 18 سال زندگی با همسرم، آخرکارم به طلاق کشید، مازیار از اول هم مرد مسئولیت پذیری نبود و بیشتر اوقات را با دوستانش سپری می کرد، در طول سال چند ماه بیشتر در خانه نبود، محل کار مشخصی نداشت و به شهرستان ها یا استان های دیگر می رفت وقتی هم که در منزل بود آنقدر با من بدرفتاری می کرد که بعد از چند بار رفتن به منزل ...
ادعای فاطمه هاشمی درباره سبک زندگی امام(ره)؛ تحریف یا تهمت؟!
دوستان قدیمی حضرت امام بود) در امامزاده قاسم. پدر آقای رسولی آنجا ساکن بودند که خانه ای محقر و در ده امامزاده قاسم بود. در گذشته امام روزها از آن منزلی که برای ملاقات هایشان اجاره کرده بودند می آمدند به منزل آقای رسولی و در آن جا می نشستند. فرمودند یک همچین جایی. * چیزی شبیه همان خانه تنگ و تاریک نجف! در نهایت منزل آیت الله امام جمارانی برای سکونت امام پیشنهاد می شود و ایشان در ...
16 محکوم به قصاص نفس از اعدام رهایی یافتند
. جدال میان مرگ و زندگی و نگاهی معنادار به افق... هرشب کابوس مرگ می بیند و با مرور تقویم عمرش روزهای باقی مانده از عمرش را می شمارد، فقط چند روز مانده است تا اجرای حکم و..... مژگان به همراه دخترش وارد محوطه می شود. نگاهش را از دوربین ها پنهان می کند، صدایش می لرزد و حالا که در یک قدمی مرگ قرار دارد یادآوری خاطرات آن روز تلخ برایش دشوار است. از رهایی یک مادر و دخترانش در پای چوبه دار ...
الیاس حضرتی: احمدی نژاد خواست او را منتسب به راست نکنیم
، وامهای خرد، اکثراً کسانی که مستاجر هستند و برای پرداخت پیش پول خانه شان، که بتوانند اجاره کمتری بدهند، دنبال مبالغ 10، 15 میلیون تومان از بانکها هستند که در واقع بتوانند خودشان را تنظیم بکنند؛ بخش سوم مراجعات، مراجعاتی است که اقشار عمومی هستند مانند بازنشسته ها، مانند فرهنگیان به خاطر مشکلاتی که در اثر فشارهای اقتصادی و کمی فیش حقوقی آنها دارد ایجاد می شود و مرتب مراجعه دارند که بتوانند مسائل شان ...
از مجلس دهم راضی نیستم/روحانی کاندید اصلی اصلاح طلبان
خودش استفاده شود. درخواست دومی که مردم دارند، مشکلات مالی آن هاست که عمدتاً در شکل تقاضاهای وام از بانک ها، وام های خرد، اکثراً کسانی که مستأجر هستند و برای پرداخت پیش پول خانه شان که بتوانند اجاره کمتری بدهند، دنبال مبالغ 10، 15 میلیون تومان از بانک ها هستند که درواقع بتوانند خودشان را تنظیم بکنند؛ بخش سوم مراجعات، مراجعاتی است که اقشار عمومی هستند مانند بازنشسته ها، مانند فرهنگیان به خاطر ...
گمنامی را برگزید
که از من جدا شد، هر قدمی که برمی داشت به عقب نگاه می کرد. آن خداحافظی برایم حکم آخرین دیدار را داشت. همسرم در 6 سالگی، پدر و مادرش را از دست داده بود. در آخرین اعزامش می گفت: دوست دارم همچون مادرم فاطمه زهرا(س) گمنام بمانم. اگر شهید شدم به دنبال من نیایید. ما به وصیت اش عمل کردیم و منتظر ماندیم تا خودش بازگردد. صبح امروز خبر بازگشت پیکرش را به من دادند، هنوز بازگشتش را باور نکردم. ...
11 درس ارزشمند که متاهلین می خواهند مجردها بدانند
متاسفانه کم تر از یک سال بعد از ازدواج ام باز هم جراحی شدم. با این شرایط ورزش کردن خیلی مشکل بود و فقط کمی تمرین می کردم. ازدست دادن این توانایی تبعات زیادی برای من داشت، این که خودم را چه طور می دیدم و فکرمی کردم که همسرم من را چه طور می بیند. نگران بودم که او زنی جذاب تر از من پیدا کند. من یادگرفتم دست از سر خودم بردارم فقط به این دلیل که متاهل بودن صرفا یک انتخاب نیست. درحالی که از نظر شوهرم من همیشه ...
فقر پنهان زیر پوست شهر بدون گدا
...> کمی با او به درد و دل می نشینیم تا شاید شنیدن حرف هایش، مرهمی برای آلام و دردهایش باشد و بعد از چند دقیقه ای با او خداحافظی می کنیم و سراغ خانه ای دیگر می رویم. وقتی حادثه کارگری را خانه نشین می کند زنگ در را می زنیم، در را باز می کنند و وارد می شویم، یک منزل کوچک و نقلی،خانواده ای چهار نفره در آن زندگی می کنند، پدر 25 ساله خانواده کارگر ساختمانی بوده و دو پسر 4 ساله و یک ساله ...
درسهایی ازحضرت فاطمه(س)برای زنان
رِقَابِ الرِّجَالِ؛ جز خداوند متعال کسی نمی داند که از این تقسیم کار چقدر خوشحال شدم؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است، بازداشت. حضرت زهرا علیهاالسلام چنان به همسر گرامی خود علاقه مند بود و با آن حضرت همدلی داشت که بعد از وقایع تلخ ماجرای سقیفه و فدک که دل زهرا علیهاالسلام را شکستند و به خانه اش حمله کردند، آن گاه که حضرت علی علیه السلام وارد منزل شد و ...
بنیاد در آینه مطبوعات
.... معتقد بود که همیشه باید دلی به دست آورد. مهمان نوازی و مهماندوستی اش بعضی وقتها باعث تعجب مادرم میشد؛ مثل اینکه بی خبر و سر ظهر چند نفر را میهمان به خانه می آورد و میخواست ناهار را هر چه هست، با هم شریک شوند. شاید چیزی از آن روزها به خاطر نیاورد اما عکسهای پدر را در ماجراهای قبل از انقلاب دیده است؛ از ماجرای کفن پوشان که او هم همراه پدر و مادر بوده است تا جریان جیره بندی نفت و ...
بانوی میبدی برای حفظ صنعت در آستانه فراموشی زیلوبافی آستین ها را بالا زد
واقعاً مصمم بوده و معتقد بودم تنها راه نجات و توسعه زیلو مانور دادن بر روی گیاهی بودن آن است چراکه با توجه به تعدد گلیم های رنگارنگ و غیره رقابت با آن ها سخت است. کشتکار ادامه داد: بنده خانه خانم سلطان را از میراث فرهنگی اجاره کردم و از طریق بانک کارآفرین امید که وام در اختیار کارگاه های صنایع دستی قرار می داد کار خود را آغاز کردم. البته به همین راحتی نیز نبود و در این راه سختی های زیادی ...