سایر منابع:
سایر خبرها
چین رهبر آینده جهان است؟!
با " بانک عمران چین" اشاره نمود. در این چارچوب، چین سرمایه گذاری کلان در سراسر جهان را آغاز کرده است که می توان به موارد زیر اشاره کرد: - سرمایه گذاری 15 میلیارد دلاری در پروژه نفت و گاز قزاقستان - تعهد 250 میلیارد دلاری ظرف یک دهه آینده برای کمک به توسعه آمریکای جنوبی (بخش خصوصی چین اعلام آمادگی کرده که کانالی به مسافت 255 کیلومتر که سراسر کشور نیکاراگو می گذرد ...
مدیران نجومی جز خسارت چه گلی به سر ملت زده اند؟
مدیر عالی این صندوق رقم بخورد. البته این تنها نوبخت نبود که از برخی ویژه خوارها با عنوان ذخیره و امانتدار نظام تجلیل کرد ، مدعیان اصلاحات نیز در ماه های گذشته از کلان مفسدین اقتصادی با عناوینی چون نخبه و استیوجابز تجلیل کرده اند! روزنامه های اجاره ای در طول یک سال گذشته راه های گوناگونی را برای نجات مدیران ویژه خوار و اشرافی طی و هر روز در حمایت از واریز حقوق های نامتعارف قلم ...
چرا بشار اسد جلوی پیشروی ارتش ترکیه در الباب را نگرفت/ اطلاعاتی از 7 پایگاه نظامی آمریکا در سوریه+فیلم، ...
تروریستی تکفیری داعش اواخر اردیبهشت ماه سال گذشته، منطقه باستانی پالمیرا یا همان تدمر، در مرکز سوریه را به تصرف خود در آورد، شهری باستانی با تاریخی چند هزار ساله که آثار موجود در آن در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده، اما بخش قابل توجهی از آن طی جنگ های داخلی سوریه به دست گروه های تروریستی از جمله داعش نابود شد. 00:00 00:20 دانلود نیروهای ارتش سوریه در آستانه ورود به ...
ناتوانی قیمت در عبور از مرز 55 دلار
فوریه 65 هزار بشکه از تولید خود کاسته و آن را به 32٫17 میلیون بشکه در روز رسانده است. 10 عضو اوپک که وعده کاهش تولید داده بودند، به میزان 104 درصد از این توافق تبعیت کرده اند. اما در مقابل، بر اساس آمار اداره اطلاعات انرژی آمریکا، میزان ذخایر نفت خام آمریکا در هفته منتهی به 24 فوریه به 520٫2 میلیون بشکه رسیده که بیشترین رقم هفتگی از سال 1982 تاکنون است. استفن شورک، رئیس موسسه ...
وزیر نفت: با هم بسازیم تا ایران را بسازیم
صادرکننده نفت (اوپک) بود که خیلی اذیت شدیم. وزیر نفت گفت: این بد و بیراهایی که هر روز بسیاری از آنها را می شنوم را مصداق اذیت نمی دانم، ما با این شرایط عادت کرده ایم و واکسینه شده ایم، ولی وقتی می گویم ما را بسیار اذیت کردند یعنی فراتر از تصور بود. وی در این باره مثالی ذکر کرد و گفت: فکر کنید روی میدان مین هستید و همه حواستان برای رو به جلو رفتن است، اما عده ای تک تیرانداز در لشکر ...
سخنان وزیر اقتصاد فرانسه چه پیام هایی دارد؟
تلاش داشت شرکت ها و بانک های بین المللی را از داشتن رابطه با ایران بهراساند و آن ها را به سمتی سوق دهد که نسبت به شرایط ریسک پذیر مراوده با ایران در حالت هشدار قرار داشته باشند. روزنامه ی الشرق الاوسط طی گزارشی در مورد مانع تراشی آمریکا در روند سرمایه گذاری در ایران نوشت منابع بانکی اروپایی فاش کرده اند که بسیاری از پروژه ها و قراردادهای سرمایه گذاری در ایران طی چند ماه گذشته تحت تأثیر ...
قیمت برق، دشمن توسعه کشور
سرمایه گذاری کرده و نیروگاه های پیشرفته با کلاس مناسب، احداث کند؛ بدین صورت علاوه بر اشتغالزایی، با صادرات برق تولیدی می توان ارزآوری مناسبی برای کشور داشت. حسینی شاهرودی، دبیر کمیسیون اقتصادی مجلس نیز در گفتگو با خبرنگار شرق ، درمورد لزوم منطقی شدن قیمت برق و انجام اقدامات اساسی برای توسعه صنعت برق، گفت: مشکل این است که تعرفه برق معقول نیست بنابراین نمی توان منابع مورد نیاز برای توسعه ...
انتقادهای آخوندی از قالیباف/وقتی شهرداری قانون بفروشد ، رئیس جمهور چه بگوید؟/مدیریت شهری پاسخ گو نیست
آفتاب نیوز : محمدرضا عارف، رئیس مجمع نمایندگان تهران که رئیس دومین هم اندیشی لایحه مدیریت شهری هم بود در سخنانی تأکید کرد که این لایحه با تغییراتی به خصوص در حجم باید در دولت به نتیجه برسد و تقدیم مجلس شورای اسلامی شود. به گزارش آفتاب نیوز به نقل از شرق، او تأکید کرد برای اجرای این قانون و تحقق موارد درخواست شده در آن موانع قانونی وجود ندارد. او افزود: در دوره ای که معاون اول بودم در تفسیر اصول قانون اساسی با مشکلی روبه رو بودیم و در ارتباط ...
رمزگشایی از روند نامه نگاری های احمدی نژاد
اساس بند (ز) تبصره یک لایحه بودجه سال 96 به دولت اجازه داده می شود، کارگروهی متشکل از سازمان برنامه و بودجه، وزارت امور اقتصادی و دارایی، وزارتخانه های ذی ربط و دیوان محاسبات کشور، ظرف مدت 6 ماه پس از بررسی اسناد مربوطه نسبت به تسویه برداشت های بیش از مجوزهای قانونی دولت طی سال های 87 تا 91 از محل صادرات نفت به منظور تامین بنزین و نفت گاز جمعا تا مبلغ دویست و بیست و نه هزار و هشتصد و هفده میلیارد ...
نوذرپور: وسوسه های شیرین تر از زلیخا در کمین شورای شهر واگذاری ها در لایحه مدیریت شهری، ضعف شوراها در ...
. یعنی اگر بودجه شهرداری کشور 60 هزار میلیارد تومان باشد، 15 هزار تا حدودا 20 تا 22 درصد از این مبلغ است. این نسبت کم است، چراکه مالیاتی که در حال حاضر دولت به عنوان مالیات بر ارزش افزوده دریافت می کند، از 8 درصد، 5 درصد را خود دولت برمی دارد و تنها 3 درصد را برای شهرداری می گذارد. رقم این 3 درصد کم است. باید بیشتر شود؟ باید این رقم بیشتر شود اما مالیات افزایش پیدا نمی کند. ...
مبادلات دلاری ربطی به برجام ندارد/ مظهر برجام ورود هواپیمای جدید است
: هم اکنون ال سی ها باز می شود و سوئیفت در حال انجام است. قائم مقام وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در امور بین الملل، خاطرنشان کرد: برجام یک پروژه 10 ساله است که از روز 26 دی 94 که روز اقدام است تنها یکسال گذشته است. وی با پرداختن به این سوال که برجام به کجا خواهد رفت، گفت: برجام یک سند بین المللی است که صلح بین المللی را تضمین می کند و در قرن اخیر بزرگترین معاهده بین المللی ...
اختصاص 3 درصد قراردادهای نفتی به محیط زیست
لایحه هوای پاک اظهار کرد: این لایحه نیز در دستور کار مجلس شورای اسلامی قرار دارد که ساز و کار اقتصاد سبز نیز در آن لحاظ شده است. افزود: افزون بر اینها هفته گذشته در بودجه سال 96 گام مهمی برای حوزه محیط زیست برداشته شد و آن این بود که سه درصد تمام قراردادهای نفتی باید به موضوع رفع معضلات محیط زیستی اختصاص داده شود. این موضوع می تواند در مناطق نفت خیز از جمله خوزستان عسلویه و ماهشهر به منظور تامین منابع ...
طلای جهانی پایین 1230 دلار ایستاد
ارزش دلار پشتیبانی می کند و کالاهایی مانند طلا که به این ارز معامله می شوند را برای دارندگان سایر واحدهای ارزی گران تر می کنند. گزارش اشتغال ماهانه آمریکا که روز جمعه منتشر می شود شامل آمار اشتغال بخش غیرکشاورزی است و پیش بینی می شود رشد 190 هزار شغل در فوریه را نشان دهد. به گفته میهیر کاپادیا، مدیر و بنیانگذار شرکت "سان گلوبال اینوستمنت"، انتظار می رود بازار طلا تا پایان هفته ...
دولت از مقام معظم رهبری دستور ویژه خواهد گرفت
دستور کار قرار داده است. جهانگیری گفت: موفق شدیم با سیاست گذاری در عرصه اقتصاد کشور را از بحران های اقتصادی خارج کرده و به دنبال ثبات و رونق اقتصادی برای کشور باشیم که امروز با افخار می توان اعلام کرد در پرتو سیاست های اقتصاد مقاومتی که از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ و در حال اجراست اثری از رشد منفی اقتصادی در اقتصاد ایران دیده نمی شود و ثبات اقتصادی به معنای واقعی به اقتصاد بازگشته است ...
نوبخت: وزیر اطلاعات می توانست امروز وزیر ارشاد باشد/صادرات نفت رشد 17 درصدی بودجه فرهنگ را برای سال ...
... او با تاکید بر اینکه حق این ملت است که از دستاوردهای علمی اش استفاده کند، گفت: ما در سایه همین موفقیت بین اللملی موفق شدیم تحریم اقتصادی را بشکنیم. براساس گزارش آقای زنگنه؛ ما بیش از 2 میلیون و 900 هزار نفت و میعانات گازی صادر کرده ایم. در سایه این صادرات با افزایش قیمت موجود وضع درآمدی مان نسبت به سال گذشته بهتر است و عقب ماندگی های گذشته را جبران می کنیم تا در سال 96 با گستره بهتری و 17 درصد رشد بودجه؛ به حوزه فرهنگ توجه داشته باشیم. ...
پژویان: حال اقتصاد هنوز خوب نیست
این امر نشان دهنده بالا بودن نقش نفت در کلیت اقتصاد ایران است که خود نگران کننده محسوب می شود. رشد تولید ناخالص نفت، مهم ترین دستاورد مذاکره های هسته ای با کشورهای 1+5 بوده و در حال حاضر میزان تولید این بخش هنوز به سال 1391 نرسیده و نسبت به سال گذشته چنین رشدی را از سر گذرانده است. علاوه بر این باید مد نظر داشت، نفت سهم چندانی در تامین اشتغال کشور ندارد. از میان 22 میلیون کارکن، تنها 200 هزار نفر ...
20 حقیقت جالب در مورد آتشفشان ها که نمی دانید
به گزارش بلاغ ، کوه های آتشفشانی یکی از زیبایی های جهان خلقت است اما باعث به وجود آمدن مشکلاتی برای بشر هم شده است. این کوه ها گاه باعث به وقع پیوستن وقایع عجیب و جالبی شده اند که در این مقاله به نقل از سایت کجارو به آن ها اشاره می کنیم: 1. هر روز حدود 10 الی 20 آتشفشان در اقصی نقاط زمین فوران می کنند. 2. کلمه ی آتشفشان در زبان انگلیسی (volcano) در اصل از اسم الهه ی رومی آتش ...
عملکرد یک اقتصاد نفتی و تحریمی+ نمودار
گزارش بلومبرگ، نفت اورال روسیه در دو ماه نخست 2017 به طور متوسط در قیمت53 دلار و 32 سنت به ازای هر بشکه مبادله شده است. اما بودجه روسیه برای سال 2017 با قیمت 40 دلاری نفت بسته شده و این نشان می دهد که وضعیت بودجه ای دولت روسیه در سال 2017 بهبود نیز خواهد یافت. این امر می تواند به اقتصاد روسیه کمک بیشتری کند. روسیه تاکنون تحریم های اتحادیه اروپا و آمریکا را به خوبی تاب آورده است. با روی کار آمدن ...
پژوهشگر روسی: منتظر حضور تولیدکنندگان ایرانی در بازار روسیه هستیم
تبادلات تجاری روسیه افزود: این فدراسیون در حدود 114 تا 120 میلیارد دلار واردات محصولات کشاورزی دارد که تنها مبلغی بین 10تا 15 میلیون دلار به ایران تعلق دارد و در سطح کلان این رقم ناچیزی محسوب می شود. صفراف هدف از سفر خود و تیم همراهش به گلستان را جمع آوری اطلاعات در مورد توانمندی های اقتصادی، ظرفیت های بازرگانی و سایر مزیت های این استان اعلام کرد. این پژوهشگر روسی همچنین به دلایل رشد ...
تبیین مناطق آزاد در دوران پسابرجام
دستگاه های تصویربرداری MRI کشور در منطقه آزاد انزلی مشغول به فعالیت است. مدیرعامل سازمان منطقه آزاد انزلی ادامه داد: سهم برجام در رشد و توسعه منطقه آزاد انزلی نیاز به تحلیل های دقیق دارد اما روند توسعه در این منطقه نشان دهنده حرکت رو به جلو در انزلی است. در سال 91 صادرات کالاهای تولیدی در این منطقه 440 هزار دلار بوده است که این عدد در 11 ماهه سال 95 به 40 میلیون دلار رسیده است. او گفت: سه ...
گلایه های عباس جدیدی از تحریف عملکردش/منتشر کنندگان عکس های طنزم را حلال کردم
در طول یکسال یک ماه غیبت داشته باشند. وی با بیان اینکه فعالیت اعضا در شورا تنها به حضور در جلسات علنی و غیر علنی خلاصه نمی شود خاطر نشان کرد: به طور میانگین در طول یک هفته بیش از 4 روز در شورای شهر تهران حضور پیدا می کنم و در این زمان رسیدگی به امور مردم از جمله اولویت های اصلی فعالیت من به حساب می آید. نائب رئیس کمیسیون نظارت و حقوقی شورای شهر تهران با اشاره به ملاقات های ...
تکلیف 200 میلیون دلار را مشخص کنید
...، رئیس دولت پیشین در ازای 11 درصد کسری بودجه ناجا ، پیشنهاد داده که این ارگان، محموله نفتی بفروشد و پولش را بردارد. شرکت ملی نفت ایران هم با ضمانت سردار احمدی مقدم، فرمانده وقت ناجا، فروش نفت را به شرکت وابسته به این نهاد سپرده و ناجا هم موفق به این کار شده است. اما حالا تاجگردون تأکید دارد که در فرایند فروش محموله نفتی تخلف هایی در بدنه نیروی انتظامی صورت گرفته که با ورود دستگاه قضائی ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
درد پشت اتاق های خالی از تجهیزات پزشکی بیمارستان ها
تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران از سازمان های بیمه گر می گوید: درحال حاضر، مجموع مطالبات ما از سازمان های بیمه گر پایه بیش از 860 میلیارد تومان بوده و هنوز هیچ اقدام جدیدی ازسوی بیمه ها برای پرداخت این مطالبات انجام نشده است. او با بیان اینکه هفته گذشته، بیمه ها مطالبات شهریور سال 94 را تسویه کردند، ادامه می دهد: اما هنوز در سال جاری، اتفاقی برای مطالبات سال 95 نیفتاده است. گویا مشکل فقط تجهیزات ...
جمعی از مردم آبادان و خرمشهر استقرار گمرک در خروجی های منطقه آزاد اروند را خواستار شدند
به گزارش ایرنا شهروندان آبادانی و خرمشهری روز سه شنبه در اجتماع صنفی خود، پلاکاردهایی با عنوان ' مافیای اقتصادی مانع استقرار گمرک، چه کسانی از مستقر نشدن گمرک در خروجی های منطقه آزاد اروند سود می برند؟، وعده های رئیس جمهوری برای استقرار گمرک کی محقق می شود' در دست داشتند. بیشتر حاضران در این اجتماع صنفی را بازاریان و فعالان واحدهای صنفی تشکیل می دادند. حاضران در این اجتماع صنفی، اعلام ...
ساختمان ستاد اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان های استان تهران افتتاح شد
به گزارش ایثار ، حجت الاسلام و المسلمین شهیدی صبح روز دوشنبه 16 اسفند ماه 95 در مراسم افتتاح ساختمان ستادی اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان های استان تهران اظهار داشت: خوشحالم از اینکه در این ایام و به مناسبت روز بزرگداشت شهدا، شاهد افتتاح ساختمان مرکزی اداره کل بنیاد شهرستان های استان تهران هستیم. وی با اشاره به اینکه اجرای این طرح در زمان دولت تدبیر و امید آغاز شد، گفت: پروژه ...
اقتصاد مقاومتی التزام انقلابی می خواهد
، روند افزایشی بیکاری را متوقف کنیم. مسئولین می گویند در حال حاضر آمار افراد بیکار حدود 5 میلیون نفر است و در هر ساعت 150 نفر به جمع بیکاران افزوده می شود، گرچه به اعتقاد نگارنده و بر اساس اطلاعات تفصیلی، تعداد بیکاران بیش از آمارهای رسمی است. افزون بر اینکه مسئولین می گویند بر اساس شاخص های بین المللی هر فردی که یک ساعت در هفته کار کند، جزء آمار بیکاران به حساب نمی آید اما توضیح نمی ...
رقص شمشیر نوبهار
با هر وضعیت مالی نان و کلوچه را هنگام تحویل سال داخل سفره های خود می گذاشتند زیرا اعتقاد مردم سیستان در صبح روز عید این بود که بی بی نوروز به تمام خانه ها سر زده و سفره را بازدید می کند. نان سال، نماد برکت و روزی صاحب خانه بود و کسی که نان سال را بزرگ تر و بهتر در سفره داشت به اعتقاد مردم سیستان به همان نسبت در طول سال، برکت به خانه اش بیشتر می آمد. سمنو و قتلمه: نان دیگری که پخت آن در ...
در موصل و کرکوک واقعاً چه خبر است؟!
آمده ایم مردم شهر را از خطرات موجود نجات بدهیم و دو سه ساعته شهر را ترک می کنیم. 13 سال بعد از آن تاریخ و آن حرف ها کردها هنوز در کرکوک حاضر و اداره شهر را در دست دارند! ساکنان شهر، کرد، عرب و ترکمن هستند و کرکوک هایی است که کردها یک ادعای قدیمی تملک نسبت به آن دارند و سال ها بر سر تملک آن با صدام دیکتاتور سابق عراق می جنگیدند. برنده های اصلی شاید کردها از جنگ نیروهای غربی با ...
بانک ها به اسم اسلام از مردم سوء استفاده می کنند/ هیچ بانک اسلامی در سراسر دنیا وجود ندارد/ ربا، مردم ...
. در اقتصاد بحثی به نام تورم وجود دارد. وقتی من پولی را قرض می دهم آیا می توانم کاهش ارزش پول خود در آینده را به عنوان بهره پول دریافت کنم؟ خیر، چنین کاری درست نیست. خداوند دریافت سود و ربا را سه بار در قرآن ممنوع اعلام کرده است و خواسته شده که از ارزش پول مردم کم نشود. اگر من در حال حاضر یک دلار را زیر خاک کنم و ده سال دیگر در بیاورم و قطعا ارزش گذشته را ندارد و طبق دستور ...