سایر خبرها
هیچ کس حالم را نمی پرسد
رفت؟ نه. تازه اول کار بودم. بعد انقلاب شد رفتم سراغ کار اجرایی. خوب؟ قصدم خدمت بود. اینجا و آنجا چه فرقی دارد. خدمت به مملکت. بچه کدام محله هستید؟ قدیمی ترین محله تهران. درخونگاه سنگلج. توی محل دعوا هم می گرفتید؟ آدم شری بودم ولی دعوا را دوست نداشتم. انجامش می دادید؟ نه. راستش نه. فقط یک بار توی گوش ...
سحر قریشی: من هم دوست دارم مادر شوم!
...> کتاب می خوانم ولی اصلا رمان نمی خوانم. از همان اول هم به خواندن رمان هیچ علاقه ای نداشتم. البته قبل از بازیگر شدن اصلا کتاب نمی خواندم چون بچه درس خوانی هم نبودم هیچ علاقه ای به کتاب نداشتم. همیشه در دوران تحصیل کتاب های من تا آخر سال، نو باقی می ماند. ولی بعد از بازیگری برای پیشرفت کار خودم به سمت مطالعه رفتم. برای اینکه به اطلاعاتم اضافه کنم و بتوانم از یکنواختی بازی خارج شوم. عاشق کتاب های ...
روایت آخرین دیدار با شهید بهشتی در صبح هفت تیر
از چه زمان با شهید آیت الله دکتر بهشتی آشنا شدید و در آغاز بین ایشان و اقرانشان، چه تفاوتهایی دیدید؟ بسم الله الرحمن الرحیم. بنده در سن پانزده سالگی و در سال ،1331 به قم رفتم و از روی کنجکاوی به بیوت و تشکیلات همه علما و مؤسسات مختلف علمی سرک می کشیدم! اولین بار در منزل آیت الله رضا صدر ایشان را دیدم. بعدها هم گاهی در کوچه و خیابان ایشان را می دیدم که رفتارشان با دیگران فرق ...
گفت وگو با زری خوشکام مادر لیلا حاتمی: سی سال ممنوع الکارم کردند/علی حاتمی را دق دادند
گله مندم. خیلی زیاد. حتی بعضی وقت ها از دست مسئولانش گریه کردم. این همه زحمتی که علی از سال های دور، برای صداوسیما کشید را نادیده گرفتند. از زمان آقای قطبی، با ساخت داستان های مثنوی و بعد سلطان صاحبقران و بعد جاده ابریشم که شد هزاردستان ، همه نادیده گرفته شد... و مسئولان همیشه ناسپاسی کردند. هر کدام که عوض می شدند، کار ما مدتی تعطیل می شد. هزارجور بازی درآوردند. یک روز می گفتند سر بازیگران کلاه گیس ...
و چه زیبا بود در کنار امام خویش...
...> یکدفعه، نوای "صل علی محمد نائب مهدی آمد” ؛ خبر از ورود ایشان را داد و ایشان در جایگاهشان مستقر شدند ولی شعارها همچنان ادامه داشت: "ابالفضل علمدار خامنه ای نگهدار”، "حزب فقط حزب علی رهبر فقط سیدعلی” و ..... البته حضرت آقا به محض شنیدن "مرگ بر آمریکا”، با لبخندی تاییدگونه، گویا از بصیرت حضار و جامعه ی قرآنی کشور اظهار خرسندی نمودند. بعد از استقرار ایشان، مجری از حضرت آقا اجازه ...
واقعیت های پشت پرده جهاد نکاح
مدتی به آمنه می گوید که این وضعیت باید خاتمه پیدا کند و او حق ندارد خانه را ترک کند. نتیجه این شد بعد از چند روز، آمنه به طور کامل ناپدید شد. وی ژوئن 2013 خانه را ترک کرد و هیچ گاه دوباره برنگشت. بعد از مدتی، خانواده اش پیامکی از او دریافت کردند: آمنه در ترکیه بود و قصد داشت به "جهاد در سوریه" برود. یسری بعد از مدتی به دیدار اینس می رود که در سوریه زخمی شده و در بیمارستان بستری است. با این حال، به ...
تجاوز به دختر تنهای 5 ساله در خانه
درآمدهایم حریص شدم و سعی کردم با کار زیاد پول بیشتری به دست آورم این گونه بود که دیگر تا ساعت 8 شب به کارم ادامه می دادم این درحالی بود که پسر 13ساله و دختر 5ساله ام را در خانه تنها می گذاشتم. اگرچه علی پسر خوب و حواس جمعی بود اما من آن قدر غرق در زیاده خواهی هایم بودم که فراموش کرده بودم او هم مانند نوجوانان دیگر به بازی و هیجان نیاز دارد اگرچه بارها از بیتا شنیده بودم که پسرم او را ...
تجاوز به دختر تنهای 5 ساله در خانه
وضعیت زندگی ام می رسیدم اما کم کم با دیدن درآمدهایم حریص شدم و سعی کردم با کار زیاد پول بیشتری به دست آورم این گونه بود که دیگر تا ساعت 8 شب به کارم ادامه می دادم این درحالی بود که پسر 13ساله و دختر 5ساله ام را در خانه تنها می گذاشتم. اگرچه علی پسر خوب و حواس جمعی بود اما من آن قدر غرق در زیاده خواهی هایم بودم که فراموش کرده بودم او هم مانند نوجوانان دیگر به بازی و هیجان نیاز دارد اگرچه ...
پیوندی با قلب های پیوندی
3 سال را از تن بیرون کنم. 6 ماه ایزوله بودم و به خاطر آلودگی هوا خیلی کم از خانه بیرون می رفتم. برای معاینات دوره ای با هواپیما به تهران می آمدم. وضعیت جسمی ام به قدری بهتر شد که 3 ماه بعداز عمل جراحی یک شب در دامنه کوه خوابیدم. بعد از یک سال فعالیت های ورزشی ام را دوباره شروع کردم و سراغ ورزش بدنسازی رفتم و امروز خوشبختانه هم ورزش می کنم و هم به خوبی از عهده کارهای خودم بر می آیم. ...
سرداری که موفق به دریافت مدال رشادت و لیاقت شد
آمبولانس سپاه ایشان را به تهران منتقل کند، اما ایشان مقاومت کرد و مخفیانه مادر را با اتوبوس به تهران آورد و در پاسخ به دوستانش گفته بود که استفاده شخصی از بیت المال شهادت مرا به تاخیر می اندازد. وی می گوید: در نوروز یکی از سال ها از یکی از دوستانش پیکان قراضه ای قرض گرفته بود تا ما به سمت قروه حرکت کنیم، در ترمینال اتوبوسرانی پدرم با پیرزن و پیرمردی مواجه شد که فرزند معلولشان را بر دوش گرفته ...
نمی دانستم معلم ام یا مسئول تغذیه!
داشته که در چنین مسیری قرارش داده است. در تمام مدت یک سال تحصیلی که در این شهر بودم، یک روز نبود که چیزی یاد نگیرم. در تمام عمرم، اینچنین آموزش ندیده بودم و آنقدر عشق و علاقه دیدم که به معنای کامل جمله کلیشه ای معلمی عشق است رسیدم. بعد از مدتی خانم معلم تصمیم گرفت که مشکلات مدرسه را به مسئولان آموزش و پرورش اطلاع دهد و خوشبختانه آموزش و پرورش منطقه نیز تا آنجایی که در توانش بود به مدرسه کمک ...
نگار عابدی و پیچیدگی های زندگی خصوصی اش
در آن مجموعه بر عهده مهتاب نصیرپور و رویا تیموریان بود، بعد از مدتی وقتی خانم نصیرپور علاقه و پشتکارم را در عرصه بازیگری دید مرا به همسرش محمد رحمانیان برای بازی در یک نمایش معرفی کرد. بعد از آن اثر به شکل جدی وارد عرصه تئاتر شدم و برایم به قدری این هنر جدی شد که تا مدت ها وسوسه ای برای ورود به کار تصویر نداشتم. بعد از جدایی با خانواده ام زندگی می کنم وقتی دخترم هنوز به دبستان نرفته ...
تأثیر مناجات رمضان بر عراقی ها
مخفی بودو می بایست خبرهای آن با خبر روزنامه هاو رادیو عراق مخلوط می شد تا امنیت رادیو به خطر نیفتد. مرتضی در مورد شب های دعا در ماه رمضان خاطره ی زیبایی داشت که آن را چنین بیان کرد: شب 21 رمضان سال 64 مشغول خواندن دعا بودیم . نگهبان ما که می بایست مواظب آمدن سرباز دشمن می بود خود محو دعا شد و از دشمن غافل! سربازی به نام عدنان خود را به پشت پنجره رسانده بود و مدتی به دعای ما گوش می کرد ...
کسی نمی تواند مرا به دشمن کشورم تبدیل کند/ بعد از گیلانه روشنفکرها به من اتهام زدند
...؛ بی کاری، نداشتن امید به آینده، تبعیض، و بی عدالتی که از فقر مخرب تر است. همه این مسائل زمینه ساز ازدیاد تقاضای مصرف مواد شده است. *** سه روز قبل خبرگزاری ها اعلام کردند که کشت مواد مخدر در افغانستان از سال 1380 یعنی زمان حضور امریکایی ها تاکنون، پنجاه برابر شده است. مسئولان در هیچ کشور دنیا به اندازۀ جمهوری اسلامی برای مبارزه با مواد مخدر جدّیت و ایستادگی ندارند. دربارۀ ...
زندانی کردن عشق فیلمفارسی در سیاهچال پسر سی دی فروش
سلامت نیوز : سی دی فروش دوره گردی که متهم است با کشاندن مشتریان به خانه اش آنها را در زیرزمین حبس و از آنها زورگیری می کرد، گرفتار پلیس شد. به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جوان، شامگاه شنبه، 30خردادماه بود که مرد میانسالی خودش را به اداره پلیس رساند و از مرد زورگیری شکایت کرد. او در توضیح ماجرا گفت: من مدیر بازنشسته یک شرکت معروف خارجی هستم. به خاطر اینکه علاقه زیادی به فیلمفارسی ...
قتل برای جلوگیری از تعرض
تهران فرار کرده بودم. در تهران معتاد شدم و شیشه مصرف می کردم با اینکه می دانستم این وضعیت خوب نیست اما به دلیل مشکلاتی که با خانواده ام داشتم، نمی خواستم به خانه برگردم تا اینکه با کامران آشنا شدم و قرار شد به خانه او بروم تا با هم مواد مصرف کنیم، من چند بار این کار را کردم. البته همیشه در خانه کامران نبودم اما هربار که می خواستم مواد بکشم، به منزل او می رفتم. روز حادثه بعد از اینکه کامران مواد ...
دکان خیلی ها با ریاست جمهوری بهشتی تخته می شد!
خبرگان بیا! رفتم و دیدم بنی صدر هم آنجاست. معلوم بود دکتر بهشتی منتظر من است. به ایشان گفتم: مثل اینکه بنی صدر هم با شما کار دارد و منتظر است. ایشان گفت: بله می دانم، شما حرف خودتان را بفرمایید! متوجه شدم با زیرکی و فراست خاصی که دارد به ماهیت بنی صدر پی برده است و به همین دلیل چندان به او توجه نمی کند! فهمیدم سر و کارم با یک فرد معمولی نیست. ظاهراً جنابعالی از دیر زمان ابوالحسن بنی صدر را ...
پاشایی:سر صنعت را بریده اند/بیش از تحریم، خود تحریمی ها تاثیرگذار است/در شرایط فعلی،درهای باز، صنعت ...
گروه اقتصادی آناج: مقارن با روز صنعت و معدن تصمیم داشتیم با یکی از فعالین عرصه ی صنعت هم صحبت شویم.او کسی نیست جز، رضا پاشایی قطعه ساز نمونه کشوری در سال های اخیر. رضا پاشایی هم اکنون، رئیس انجمن نیرو محرکه همگن و قطعات خودرو استان، عضو هیئت رئیسه انجمن قطعات خودرو کشور، نائب رئیس خانه صنعت و معدن و تجارت استان و رئیس هیئت کاراته استان می باشد. چند روز پیش در یک گزارشی پدر وی که یک تراشکار و ...
تدوین پدرم ایران؛ مادرم ایران تمام شد/ حضور در سینماحقیقت
. کارگردان مجموعه پرفورمنس یک یده یک اجرا با اشاره به ساختار مستند پدرم ایران ؛ مادرم ایران تاکید کرد: این مستند ساختار مصاحبه گونه ندارد و قرار است فیلمی چند وجهی از آب درآید. عاطفی در پایان درباره اولین نمایش این مستند گفت: خیلی دوست داشتم فیلم مستند پدرم ایران؛ مادرم ایران را به هفدهمین جشن خانه سینما برسانم اما اگر بخواهم این کار را انجام دهم گرفتار شتابزدگی می شوم از همین رو ترجیح می دهم نخستین نمایش این مستند در جشنواره مختص به سینمای مستند یعنی سینما حقیقت باشد. ...
جمهوری اسلامی است نه جمهوری مداحان/ سریال شمعدونی یک آینه تمام قد از جامعه بود!!/ علی دایی دعوت رامبد ...
به گزارش گروه سیاسی فرهنگ نیوز ، تنها 4 روز به پایان دو سال دیپلماسی مداوم و پیاپی دولت یازدهم در به سرانجام رساندن پرونده هسته ای ایران در سیاست خارجی دولت، باقی مانده است و با اضافه شدن وزاری کشورهای مذاکره کننده، اخبار این مذاکرات نیز افزایش یافته، که همین موضوعات در روزنامه های کشور منعکس شده است. از سوی دیگر، داعش فعالیت ها و عملیات های تروریستی خود را در خارج از قلمرو اشغالی خود افزایش داده ...
برند برکت برای کاسب حلال خور
وزن شیرینی شما را تشکیل داده است. در اینجا شاهد کم فروشی هستیم. در این صنف جایگاه رزق حلال فراموش شده است، اینکه حلال بودن این معامله کجاست مشخص نیست. وی در ادامه می گوید: مرحوم آقای مجتهدی تهرانی خاطره ای در این باب تعریف می کردند: یک روز از چهار راه سرچشمه عبور می کردم مغازه ای را دیدم که احساس کردم این مغازه خیلی پربرکت است. وارد مغازه شدم و قصد خرید کردم. پیرمردی نورانی یک طرف وزنه سنگ و پاکت ...
ماجراهایی خواندنی از هووهای عصر قاجار!؟
قوم و خویش وی داشتم، از شنیدن اظهار نظرهای آنان لذت فراوان بردم و در ضمن دانستم که این زن ها به اتفاق همدیگر در منزل عباس قلی خان اقامت دارند و شوهران آنها نیز در آن موقع، ماموریت داشتند که همراه عباس قلی خان در فوج شیراز خدمت کنند. در ضمن این ملاقات ها من متوجه شدم که زن های مازندرانی، همانند اغلب زن های ایلاتی، به خاطر نقش موثری که در زندگی ایفا می کنند، از احترام و توجه فراوانی ...
کوچکترین شهید امامزاده چیذر، شهیدی از جمع "خمسه ی کوثر"/ بالای سر فرزندان زهرا فریاد می زدیم "یازهرا"
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس ، در 60 کیلومتری جاده اهواز - خرمشهر و در فاصله 40 متری از جاده اصلی بنایی 5 ضلعی با گنبدی به شعاع 2 متر قرار دارد که به زیارتگاه "خمسه کوثر" معروف است که اهالی منطقه و زائران راهیان نور دارای کرامات بسیاری را از این زیارتگاه نقل کرده اند . 5 شهید سادات که در مردادماه سال 67 به ضرب گلوله مستقیم تانک دشمن به شهادت رسیدند و قطعاتی از پیکر آنان چند روز بعد در ...
رازگشایی از قتل زن بی گناه در جلسه دادگاه
نهم اردیبهشت امسال، یکی از هولناک ترین جنایات سال های اخیر در شهرستان نکا را رقم زدند. آن روز صبح زن 21ساله ای به نام خدیجه کودک 15ماهه اش را به خانواده شوهرش سپرد تا برای رفتن به دندانپزشکی راهی ساری شود. او از روستایشان دارابکلا خارج شد و کنار جاده منتظر تاکسی بود که به ساری برود تا اینکه پرایدی مشکی با 2سرنشین مقابلش توقف کرد و خدیجه بی خبر از همه جا سوار ماشین شد. پس از آن دیگر خبری ...
وقتی که نور قرآن بتابد، معلولیت و نابینایی مفهومی ندارد/ آرزو دارم باسواد شوم
که بحمد الهی بعد از گذشت 20 سال به همت مؤسسه بیت الاحزان این آرزوی ما برآورده شد و دوباره به سمت حفظ قرآن رفتیم. این روشندل حافظ قرآن، عنایت دوباره خداوند به خودشان را یادآوری کرد و گفت: در این راه مشکلات زیادی داشتیم اما برکت توجه و حفظ آیات الهی زندگانی ما را فراگرفت که توانستیم موفق شویم. تمام معلولان می توانند به سمت حفظ قرآن روی آورند وی، پیامی هم به کسانی که دارای شرایط ...
جلال مقامی: برد والیبال ایران در برابر آمریکا شاهکار بود/ اوقات فراغتم با آهن و آجر و سیمان مدفون شده است
که آنها ازدواج کردند و بنده هم متاهل شدم و دیگر هر کدام مستقل شدیم. سین: دوران کودکی تان چگونه گذشت؟ جیم: دوران کودکی را هم مثل همه بچه ها با شیطنت ها و بازی هایی خاص خوش گذراندیم تا وارد دبستان "ادیب نیشابوری" که درست رو به روی منزل ما بود شدم و تحصیلات ابتدایی را در آنجا گذراندم. بعد از آن به دبیرستان حافظ که در بازار بود رفتم به دلیل اینکه پدرم در بازار مغازه ای داشت و ...
روی برانکارد فریاد می زد: باز هم برمیگردم /انتخاب امام جماعت از داخل لیوان آب!
.... هیچ وقت از یادم نمی رود که چگونه با افسوس دست مرا گرفت و با نفس های بریده اش گفت: دیدی.... بازهم تجدید شدم.. و من در پاسخش خندیدم و گفتم: ما که روفوزه شده ایم. سیدعلی اکبر به هر ترتیب بود لباس خشکی تهیه کرده و با همان بدن مجروح خود را به جزیره می رساند.این بار از ناحیه پا تیر می خورد و جسم مجروحش را به عقب برمیگردانند. روی برانکارد فریاد می زد: باز هم برمیگردم می گفت ...
تعرض به دخترجوان درپاتوق شیشه ای
آشپزخانه روی دستش زدم. فکر نمی کردم آدم با آن از پا بیفتد. او افتاد روی زمین. من ترسیده بودم. همراه سولماز- صاحب خانه - زنگ زدیم اورژانس آمد و بردنش. من هم به کرمانشاه فرار کردم و رفتم خانه مادربزرگم اما چند وقت بعد دستگیر شدم. سولماز همان زنی است که قتل در خانه او اتفاق افتاده. همه در محله او را می شناسند. دوست دارد همه الهام صدایش کنند. رییس دادگاه این چند جمله را خطاب به همکارانش گفت ...
مسکن مهر فومن فقط در حد یک آرزوی کوچک;آیا روزی پای مادرم به خانه باز می شود؟
چه کسی می پرسد؟ چه کسی می داند که گرسنه کجاست و... با تمام حواسم به جوان نگاه کردم و از دردی که داشت پرسیدم چون حس درونی ام گفت: که او از جامعه و ماها دل گیر است . گفتم پسر جوان شما مشکلی دارید؟گفت بله بسیار زیاد اما کجاست گوشی که درد مرا بشنود. خودم را معرفی کردم و گفتم هر دردی داری بگو اگر گوشم نشنید بعد قضاوت کن ،خواستم بیشتر با او به گفتگو بنشینم ولی احساس کردم از اینکه می ...