سایر منابع:
سایر خبرها
تاجیک:اصلاحات پروژه ای ناتمام است که با قابل فهم کردن و به روزکردن آن برای نسل جدید می توان از آن تعبیر ...
را در نوع پوشش دارد و یا می تواند با حیوان خانگی اش راه برود نیاز مبرمی به آزادی حس نکند؛ دست کم در معنا و مفهمومی که مدنظر نخبگان است. آزادی به عنوان درد مشترک شاید بتواند بخشی از نخبگان را حول خود بسیج کند اما برای توده مردم، مباحثی مانند اشتغال یا امنیت پررنگ تر است. در چنین شرایطی باید چگونه رفتار کرد؟ آیا باید در کنار بحث آزادی که بحث اصلی است، زیرشاخه های دیگری تعریف کرد؟ من از ...
خودکشی پسر 14ساله بعد از دیدن کارنامه !
... مادرش هنوز نمرات کارنامه پسرش را ندیده بود که علی به محض ورود به خانه به اتاقش رفت و در میان ترس و دلواپسی از 5 درس تجدید شده اش سناریوی مرگباری را برنامه ریزی کرد. مادر جوان چند بار پسرش را صدا زد اما صدایی نشنید. سکوت علی وحشت به جان مادرش انداخت، مادرش دست به جست وجوی خانه زد که ناگهان با سایه پسرش که از پشت پنجره میان زمین و آسمان معلق بود روبه رو شد. علی خودش را با کابل رابط ...
رویکرد غرب به ایران در مذاکرات، سراپا خدعه و نیرنگ است
] بخواهند بر اساس خواسته خودشان پیش روند در آن صورت در تقابل با آمریکا خواهند بود. آمریکا به دنبال نشان دادن تصویر ایران بی تمایل به همکاری است اما به نظر من با گذاشتن شرط پشت شرط، هدف آمریکایی ها به زانو درآوردن ایران است. آمریکایی ها می خواهند ایران صبرش را از دست بدهد و همه مذاکرات را فراموش کند. آمریکا می خواهد همان بازی که بر سر فلسطینی ها در آوردند بر سر ایران درآوردند و در ...
ام البنین؛ فرشته خانلق و ابراهیم آباد / طمع وهابیت به 30 کیلومتری تهران رسید
کمبود امکانات مجبور به مهاجرت به ابراهیم آباد شدم. زمانی که ساکن این روستا بودم چند بار در هفته کلاس برگزار می کردیم و در همه مناسبت های مذهبی گرد هم می آمدیم. در حال حاضر هم هفته ای یک بار برای تفسیر قرآن به خانلق سفر می کنم، بیشتر از این نمی توانم، بخشی از راه خاکی است و هزینه رفت و آمد هم گران است." بدیهی است که مسئولان بسیج برای تامین یک دستگاه کولر با مشکلی مواجه نیستند، همین حالا به ...
ناگفته شیبانی از سه بار استعفا از بانک مرکزی
مگر شب عید هم کسی استعفا می دهد؟! گفتم این برای من امری مبارک است! " شیبانی تصریح کرد:"من در دوران زندگی هیچ گاه به نام مبارک حضرت امام حسین(ع) قسم نخوردم اما یک بار مجبور شدم و یک روز به آقای احمدی نژاد گفتم که به امام حسین(ع) قسم که دیگر نمی توانم در بانک مرکزی بمانم و استعفای من را قبول کن. ایشان گفت که چرا مرا در مقابل راه شرعی قرار می دهی؟ به هر حال این تیر خلاص من بود و درنهایت ...
شخصیت شناسی؛ معمولی های پایتخت زیر ذره بین
هستند و آرامش و امنیت را به فضای خانواده برمی گردانند. سارا و نیکا، خانواده نقی معمولی را به سمت گرمی و مهربانی بیشتر هل می دهند و گاهی با حضور طناز و شیطان شان حواس بزرگ ترها را از مشکلات پرت می کنند. آنها انگیزه های حرکت بزرگ ترها هستند؛ مثل وقتی که نقی برای بچه ها پشت کامیون ارسطو، تلویزیون راه می اندازد تا برنامه های عید را ببینند. بچه های نقی معمولی سوالات خاصی می پرسند، کنجکاوند اما بی ادب ...
گنجاندن "PMD" و بازرسی های ویژه در توافق، فاجعه بارترین اتفاق ممکن است
...، حسابرسی مواد هسته ای است؛ البته داخل معاهده پادمان یک بند ویژه وجود دارد که آژانس می تواند ادعا کند که مکان هایی وجود دارد که به عنوان مکان هسته ای معرفی نشده، ولی در واقع مواد هسته ای در آن جا وجود دارد و همچنین می تواند در خواست بازدید از آن مکان ها را نیز بدهد. معمولا این درخواست بسیار کم مطرح می شود. اگرچه درون موافقتنامه پادمان جایی برای استناد آژانس به اطلاعات جاسوسی هم وجود ...
شیبانی: سه بار از ریاست بانک مرکزی استعفا دادم
...> در سالهای حضورتان در بانک مرکزی یادآوری کدام بخش کاری بیش از همه به شما حس خوبی القا می کند؟ علمی و اخلاقی اداره کردن بانک مرکزی جزو افتخارات کاری من است. علمی یعنی اینکه کارشناسان می دانستند که چقدر موثرند. وقتی به مجلس می رفتم کارشناسان پشت سر من بودند و به عنوان سوادم به آنها اتکا و از آنها یاد می کردم که برای آنها هم روی خوشی داشت. بانک مرکزی را اخلاقی اداره کردم چون در تمام دوران کاری خود در آنجا حتی یک نفر را هم به بانک مرکزی یا سازمان دیگری معرفی و توصیه نکردم و همین ها جزو لذتهای زندگی من است. ...
هیچ مسئولی در اندازه ای نیست که برای آنان که عمرشان را در موسیقی گذاشتند، مجوز صادر کند
بافت خود را دارد، هویت خود را. از پیچ شمران به آن طرف خارج شهر بود. به دبستان حافظ می رفتم و هر روز چهار بار از بازار رد می شدم. موضوعات موسیقی من از موضوعاتی است که در عالم بچگی با آن بزرگ شدم. دوران بچگی من با بازار گره خورده است. بازار برای من تونل سحرآمیزی بود. پر از فانتزی. بازار پارچه فروش ها دنیای رنگ بود، بازار فرش فروش ها هم همین طور؛ نمی دانستم که در آینده به کار موسیقی مشغول می شوم. ولی ...
ماجرای درگیری با محافظ بنی صدر
چه زودتر خودتان را به محل ما برسانید ؛ ستوان زارعیان که در کنار من بود، گفت من می روم و تو یگان را ساماندهی کن. بلافاصله به طرف سرپرست تانک ها رفتم، وضعیت را به آنها گفتم و از آنها خواستم تا آماده باشند. سرپرست تیم تانک دستورات لازم را صادر کرد، و تانک های چیفتن را بلافاصله گلوله گذاری کرده و به طرف موضع رفتند. سرپرست تیم تانک به من گفت: جناب سروان قول می دهم اگر صد تانک هم به ...
شاعر مشهدی که رهبری به او جرات داد
.... وی افزود: جلسات شعر رهبری از قبل از سال 67 در مشهدبرگزار می شد و بعد از تشکیل حلقه شعر حوزه هنری مشهد به مدیریت سیدعبدالله حسینی شعرای آن جلسه قوت گرفتند و توانستیم در جلسه شعر رهبری شرکت کنیم. در اولین جلسه ای که در مشهد در جلسه رهبر انقلاب حاضر شدم ایشان برای اینکه فضای سنگینی در جلسه ایجاد نشود مزاح می کرد حتی عبا و امامه خویش را کنار گذاشتند تا همه راحت باشند در آن جلسه من و ...
در دنیای تو؛ ساعتش یا خوب خوب است یا بد بد!
اعتقاد به اهمیت نظر مردم باعث شد به فکر طراحی صفحه ای بیفتیم که محل تجمیع آرای مردمی درخصوص آثار فرهنگی و هنری باشد. نام صفحه را هم با نیم نگاهی به هنرمندان گذاشتیم هنرمردم ، در این صفحه قرار است کلیه اتفاقات فرهنگی و هنری از زاویه نگاه، قضاوت و سنجش مردم عادی جامعه مورد بررسی قرار گیرد. قرار است در این صفحه در روزها و شب های مختلف به سالن های تئاتر و سینما و کنسرت ها بیاییم، به گالری ها سر بزنیم و با مردم درخصوص اثری که به تماشایش رفته اند، حرف بزنیم. در این صفحه قرار نیست چهره شناخته شده و مشهوری حرف بزند ...
بازار داغ سلفی ارسطو در پشت صحنه پایتخت
در غیاب بهبود، پسر نوزادش، بهروز نقش آفرینی می کند. همین موضوع باعث شده بود در پشت صحنه، سارا و نیکا از موقعیت استفاده کرده و حسابی سرشان را با این نوزاد گرم کنند. تجربه چهار فصل در فیروزکوه عقربه ها ساعت چهار و نیم را نشان می داد که سیروس مقدم وارد لوکیشن شد. وقتی او را دیدیم گپی کوتاه با او زدیم و زمانی که متوجه شد حسابی از دست گرمای هوا کلافه شده ایم، با لبخند گفت ما طی مدت یک ...
پسری باهوش از میانه،خوش پوش و عشق بروسلی
) سین: نه، راحت باشید جیم: راستش بچه باهوشی بودم اما حال و حوصله سرکلاس نشستن نداشتم به همین خاطر زیاد فرار می کردم. سین: تجدید هم آوردید؟ جیم: نه، معلم ها یکبار یک چیز را می گفتند زود یاد می گرفتم تا سوم راهنمایی شاگرد ممتاز بودم و در مسابقات علمی مدرسه هم شرکت می کردم. بعد از راهنمایی، چون ورزش را حرفه ای دنبال می کردم و مجبور بودم در اردو باشم یا مسابقه دهم زیاد ...
پا به فرارم خوب است!
.... تا به حال 22 جزء را کامل کرده ام. اگر خداوند عمری به من بدهد، تا یکی دو سال آینده آن را تمام می کنم. این روزها هر روز صبح یک صفحه قرآن می نویسم و بعد به کارهای نقاشی خط مشغول می شوم. کتاب هم می خوانید؟ البته. چند کتاب هستند که آن ها را در اوقات فراغت می خوانم. از آثار میلان کوندرا گرفته تا شمس تبریزی و داستان دن کیشوت؛ هم تاریخی می خوانم هم هنر، حتی پیش آمده که چند کتاب ...
رامبد جوان: هیچ کس نمی تواند جلوی شاد بودن مردم را بگیرد/ پای اعتقاداتم ایستاده ام
خیلی آن را پسندیدند. دکتر اردکانیان تنها کسی است که در ایران دکترای فراغت دارد. چند وقت بعد به من زنگ زدند و گفتند بیا، آن طرح تو به یک جاهایی رسیده است. ایشان یک تیم تشکیل داده بود و تحقیقات شان به تعداد زیادی مقاله رسیده بود. انتخاب 900 مقاله از بین 2000 مقاله ای که در کل دنیا پیرامون خنده نوشته شده، چه از نظر پزشکی، چه از نظر اجتماعی و چه از نظر روانشناختی به بیس اصلی ماجرای ما تبدیل شد چون ...
فیلم "سینمایی" جدید کمپانی داعش + عکس
را می بینیم (بدون اینکه کسی متعرض آنها شود) تا آنکه به اطراف شهر می رسند و نبردها (که بیشتر شبیه یک نمایش کمدی است) آغاز می گردد. حملات از یک طرف (تنها از طرف داعش) است و کمی بعد، یک انفجار انتحاری در نزدیکی هتل موصل رخ می دهد. و پس از آن نیروهای ارتش را می بینیم که عقب نشینی کرده و تجهیزات و خودرو های خود را به طرزی بسیار بسیار عجیب به جا گذاشته و گریخته اند. این عقب نشینی [بدون نبرد جدی] همان ...
مهر مهران به فاو نرسید
ماموریت را تشریح می کند. شب 10 مرداد فرا می رسد، یگان ها ازجمله گروهان پشتیبان آتش گردان ذوالفقار لرستان و لشگر 10 سید الشهدا شروع به عملیات می کنند. به محض این که بچه های خط درگیرمی شدند گروهان پشتیبانی آتش به همراه سلاح ها دردوکیلومتری گردان های پیاده مستقر می شدند. پشتیبانی با دقت صورت می گیرد، هریگان که نیازبه کمک دارد گروهان پشتیبانی آتش لرستان سریعاً حاضر می شود و اقدام می ...
یک بچه چاق بودم که فکر نمی کردم روزی به اینجا برسم/اگر آقایان دل شان برای ملوان نمی سوزد از اول جلو ...
بسازم و پدرم هم گفت اگر واقعاً می خواهی باید سختی ها را به جان بخری. من سه ماه تابستان یک روز هم استراحت نکردم و هر روز کنار ساحل و باشگاه تمرین می کردم. به طوری که بعد از حضورم در تمرینات و در اولین روز همه از دیدن من و شرایط فیزیکی ام تعجب کردند. بعد از پشت سر گذاشتن این دوره فیکس تیم ملی شدم و به مسابقات قزاقستان که دوره قبلی خط خورده بودم اعزام شدم و عنوان بهترین بازیکن تورنمنت را کسب ...
از بداهه با سرخ پوستان آمریکا تا کنسرت در ایران
خیلی جوان است، برو پیرش کن. خب من آن موقع ها جوان هم بودم خیلی تند و تیز ساز می زدم. آن زمان بود که من حال و هوای سه تار نوازی گرفتم و تازه متوجه شدم که کاراکتر سه تار با تار کاملا متفاوت است. نباید سه تار را مثل تار زد. الان همه تار و سه تار نواختن شان عین هم است. بالاخره بار سوم که پیش ایشان رفتم گفتند این هرمزیه! در آلبوم "تو همه ماهیچ" * بازگشت دوباره ای به موسیقی ای که ...
دلایل طرح ریزی عملیات بیت المقدس 7/ رزمندگانی که در اوج تشنگی به شهادت رسیدند
معاون گروهان هادی زارع و همراه دسته اصغر حسنزاده و سید عبدالوهاب حسینی بودم. حاج آقا بنایی آن شب مثل همیشه قبل از عملیات صحبت کرد. اما کمتر از بخشش و حلالیت سخن گفت و بیشتر از بهشت و... سخن راند. به اصغر حسن زاده گفتم در این عملیات قرار است یکی از ما دو نفر به شهادت برسیم. پس قراری گذاشتیم برای فردای قیامتمان. حدود ساعت ده شب حرکت کردیم و با خشایار عده ای از بچه ها وارد عملیات ...
آقایان اشکم را در آوردند
...، خدایا! ما که نمی دانیم اینجا که هستیم کجاست، اگر برویم بیفتیم داخل کانال یا برسیم پیش عراقی ها چی؟! جعفر گفت: دایی، تو هم ول کن این حرف ها را دیگر! راه افتادیم. می گفتند نزدیک است، زود می رسید. اما این هم نزدیک بود که ما داخل خط خودمان گم شویم! ... حالا جعفر افتاده جلو، من و بقیه هم پشت سرش، یک توپ طناب پلاستیکی هم داده این دست ابوالفضل، این طناب را هم تو نگه دار و بعد ...
با لژیونر جوان تیم ملی از شوخی های دستیار سیمئونه تا تمرینات عجیب اتلتیکو مادرید و شوخی های کروش
بازیکن اتاقش خودش را داشت. زندگی برای ما اینطوری بود که صبح ها 8 بیدار می شدیم. تا 8:30 صبحانه می خوردیم و راس ساعت 10 تمرین شروع می شد. بعد از تمرین ظهر به خانه برمی گشتیم. در خانه یک آشپز داشتیم که طبق برنامه تیم معمولا برایمان مرغ، گوشت، ماهی و ماکارونی درست می کرد. بعد از ظهر هم دوباره می رفتیم تمرین و وزنه می زدیم. ساعت 11 شب هم می خوابیدیم. البته بایدی در کار نبود. اگر دیرتر می خوابیدیم به ...
رضا رویگری و همسرش اینجوری عاشق هم شدند
65 درصد کار می کند. آن شب وقتی خیلی عصبی شدم آنچنان فشار خونم بالا رفت که لخته را رد کرد به سمت مغز. رفته بودم دستشویی که بعدش با همسرم بروم بیرون. سرگیجه بدی به من دست داد و ناگهان همان جا بیهوش شدم. یک پسر بی معرفت از پسرتان خبر ندارید؟ رضا: چند وقت پیش شب تولد حضرت علی (ع) که مثلا روز پدر بود با یک اس ام اس روز پدر را به من تبریک گفت. تارا: البته بعد ...
فصل کفتربازی شروع شده است
خیلی از کبوتربازهای قدیمی تهران می شناسند. مردی که روی بام خانه اش نزدیک به 200 کبوتر زندگی می کند و صبح و شب اش را با پرنده ها می گذراند می گوید: همین چند روز پیش حدود 1میلیون تومان پول دانه برای کبوتر هایم دادم. البته خرج هایشان همین ها نیست. وقتی قرار باشد در مسابقه شرکت شان دهم، باید برای مهمان های دعوتی غذا و میوه و وسایل پذیرایی تهیه کنم که خودش مخارج زیادی دارد. رسول حیدری به خاطر ...
قتل نوزاد 6ماهه پس از ارتباط نامشروع همسر
زندانی شود، با این بچه مشکلی نداشتم. مادرش از او نگهداری می کرد، اما وقتی زندانی شد من دیگر نمی توانستم از او مراقبت کنم، نازی نه تنها حاصل خیانت همسرم به من بود بلکه خیلی هم گریه می کرد و من کلافه می شدم. یک روز که داشت گریه می کرد، او را خفه و بعد هم جسدش را جلو ایستگاه آتش نشانی رها کردم . به دستور بازپرس، آزمایش دی ان ای از مقتول و متهم انجام و مشخص شد پیام، پدر کودک نیست. بنابراین ...
از روزه داری دروازه بان استقلال تا ارثی بودن موهای پاکدل
.... من زمانی احساس کردم به درد استقلال نمی خورم و رفتم اما اکنون تا به من گفتند برگشتم. من خودم را بهتر از هرکسی می شناسم و توانایی هایم را بهتر می شناسم. *6 سال در تیم ملی بودم و با کسی مشکل نداشتم وی در پاسخ به اینکه آیا درست است با برخی همچون وحید طالب لو مشکل دارد، گفت: همه این دوستان و آقایان همکار من هستند. من 6 سال مداوم دروازه بان تیم ملی بودم و این دوستان در اردوهای ...
مجری برنامه تلویزیونی چطور محجبه شد؟
امیدوارم دختران سرزمین من پاسخ پرسش هایشان را بگیرند و محجبه شوند و دعای خیر مادرها پشت سرمان باشد. به راستی نیت تمام بچه های گروه و عزیزانی که به برنامه می آیند این است که شاید بتوانند نظر یک نفر را نسبت به حجاب تغییر دهند. تولید برنامه دورهمی با موضوع مسائل زنان وی با بیان اینکه انشالله حضرت زهرا (س) گوشه چشمی به برنامه داشته باشد، در پایان درباره کارهای تازه اش توضیح داد ...
خیلی ها از ترس خلخالی ترک کردند / دولت بازرگان به دنبال واردات تریاک از هند بود
کرمان قرار داشت هم در دست اشرار بود. این در حالی بود که ناامنی در شرق به قدری وخیم شده بود که اغلب روستاها در دست این گروه ها قرار داشتند و ناامنی در شرق به قدری وخیم بود که ما مجبور بودیم برای تامین امنیت مردم، از ساعت 4 و 5 غروب، جاده زاهدان به بم و بم به کرمان و برخی از جاده های دیگر را تا صبح ببندیم. از طرف دیگر غربی ها به سران اشرار قول داده بودند که با تسلط بر شهرهای شرقی ایران، می ...
نخستین مصاحبه همسر مهناز افشار: از من خوش شان نمی آید چون خط قرمزها را رد کرده ام
وقتی از آنها عبور کنی به تو می گویند "آقازاده خاص". مثلا این که شما فراجناحی رفتار کنید و با همه طیف های مختلف رابطه دوستانه داشته باشید، این خودش یک نکته حساسیت زاست، سبک زندگی شما مهم است، باید اصولی را در آن رعایت کنید که اگر نکنید حساسیت زاست. این ازدواج خودش یک خط قرمز بود، یعنی پیوند فردی از یک خاستگاه سیاسی نزدیک به حاکمیت با فردی که تعلق به یک خاستگاه اجتماعی و فرهنگی دارد. این پیوند برای ...