سایر منابع:
سایر خبرها
نقشه عجیب وکیل قلابی برای نقد کردن مهریه
ابتدا تازه داماد شکایتش را مطرح کرد و گفت: وکیل قلابی و 2متهم فراری من را ساعت ها شکنجه کردند و حالا هم باید به خاطر کاری که کرده اند مجازات شوند. سپس برادرزن شاکی گفت: با اینکه ما با دامادمان مشکل داشتیم اما من راضی به کتک خوردنش نبودم. من فکر می کردم این متهم واقعا وکیل است. او می گفت وکیل پایه یک دادگستری است و قول داد پرونده را پیگیری کند. اما نمی دانستم کار به آدم ربایی ...
دختر کوچکم مهشید
بیمارستان رسوندم و پیگیر مداوای مهشید شدم. دکترا می گفتند خیلی استرس وارد شده و باید خیلی ازش مراقبت کنیم تا دچار استرس و نگرانی نشه، مداوای مهشید خیلی طول نکشید و چند ساعت بعد ترخیص شد و به خونه برگشتیم. بعد ها متوجه شدم که اون روز حدود ساعت سه بعدازظهر زنگ خونه زده می شه و مهشید به خیال اینکه من پشت درم؛ فورا در خونه رو باز می کنه و بدو بدو به سمت در حیاط می ره و بعد از چنددقیقه ای مادرش با ...
واکنش جالب سرمربی استقلال به صحبت جنجالی خودش در نشست خبری پیش از بازی
، لوکوموتیو و ... هم تماشاگران استقلال به ورزشگاه آمدند. هواداران استقلال نشان دادند هر وقت که به آنها نیاز داشته باشیم می ایند. هوادار استقلال مثل امروز هر وقت نیاز باشد 100 هزار نفر به ورزشگاه می آید. نیروی انتظامی گفت بعد از ساعت 9 و 20 دقیقه 20 هزار نفر پشت در آمدند و افتخار می کنم در مکتب استقلال پرورش یافته ام. خدا را شکر می کنم توانستیم رکورد پرتماشاگرترین بازی آسیا را بشکنیم. به من گفتند ضلع جنوبی ...
منصوریان: مالکیت بازی را به حریف دادیم/در پلی آف نمی گویند استقلال مالک بود یا نه
، لوکوموتیو و ... هم تماشاگران استقلال به ورزشگاه آمدند. هواداران استقلال نشان دادند هر وقت که به آنها نیاز داشته باشیم می ایند. هوادار استقلال مثل امروز هر وقت نیاز باشد 100 هزار نفر به ورزشگاه می آید. نیروی انتظامی گفت بعد از ساعت 9 و 20 دقیقه 20 هزار نفر پشت در آمدند و افتخار می کنم در مکتب استقلال پرورش یافته ام. خدا را شکر می کنم توانستیم رکورد پرتماشاگرترین بازی آسیا را بشکنیم. به من گفتند ضلع ...
حبس برای مردی که از ترس لو نرفتن اعتیادش زنی را کشت/ پدر، پسر 32 ساله معتادش را با 13 ضربه چاقو کشت/ ...
حضوری داشته باشیم. ساعت 8 صبح روز بعد سر قرار رفتم. کاوه با پراید سفید رنگی دنبالم آمد. وقتی وارد خودرو شدم رفتارهای عجیب کاوه مرا ترساند. او با آن چه که نشان می داد خیلی فاصله داشت. خواستم پیاده شوم که متوجه شدم درها را قفل کرده است. کاوه تهدیدم کرد که اگر همراه او نشوم بلایی سر فرزندم می آورد. من هم که خیلی ترسیده بودم از ترس جان بچه ام سکوت کردم. بعد هم او جلوی ساختمان بلندی نگه داشت و با تهدید مرا ...
پدر و برادروخواهرم قربانی خودنمایی من شدند
پانته آدر آتش زنده زنده سوخته و جان سپرده بودند. بازماندگان این ماجرای دلخراش اشکان پسر 18 ساله خانواده به همراه مادرش توانسته بودند از مهلکه جان سالم به در ببرند. اشکان که دقایقی بعد به عنوان مطلع تحت بازجویی ماموران انتظامی قرار گرفته بود در اظهارات خود مدعی شد: شب قبل یک دبه بنزین خریدم و ساعت سه و نیم صبح زمانی که همه خوابیده بودند خانه را با بنزین به آتش کشیدم و بعد از آن از صحنه ...
مرگ نوزاد 3 روزه به دلیل خطای پزشکی
.... این در حالی بود که همسرم درد زیادی می کشید و هر چه از مسئولان بیمارستان خواستیم او را بستری کنند و تحت عمل سزارین قرار دهند، قبول نکردند. آنها فقط برای همسرم پرونده تشکیل دادند و به ناچار او را به خانه بردم و روز بعد همسرم را برای انجام زایمانش به بیمارستان دیگری در اسلامشهر منتقل کردم. پزشک معالج و کادردرمانی پس از بررسی وضع همسرم گفتند او باید بستری شود تا فرزندمان به دنیا بیاید. زمانی که ...
آخرین دیدار، هر لحظه همه را خوب نگاه می کرد
مادر بزرگ و عمو) در خانه ما بودند و خواهر پدرم خواست تا به خاطر بچه هایش به جبهه نرود. وی با بیان اینکه در آن زمان همه ما بسیار کم سن و کودک بودیم، افزود: آن زمان من به عنوان فرزند ارشد کلاس دوم ابتدایی بودم و دیگر فرزندان از من کوچکتر بودند. فرزند شهید، ادامه داد: به رغم اصرار مادر بزرگ و عمه ها، پدر از رفتن به جبهه منصرف نشد و در حالی که چشمانش پر از اشک بود، گفت: اگر من و ...
شهید محمد بروجردی 'مسیح کردستان'
نشانی آن خانه را گرفت، تنها و بدون محافظ، سوار بر ماشین فرسوده به آنجا رفت و با کمک شوهر آن خانم، او را به بیمارستان سنندج منتقل کرد، تنها بعد از اطمینان خاطر از وضعیت این خانواده کرد بود که از بیمارستان به پادگان برگشت. شهید بروجردی درسال 1361، به عنوان فرمانده سپاه درغرب کشور، قرارگاه حمزه سیدالشهداء (ع) را تشکیل داد و عملیات های نظامی را از این مکان، هدایت می کرد. سرانجام این پاسدار غیور و ...
نقاهتگاه جانبازان فاطمیون و زینبیون
در مورد اذان های او می گوید: مهدی اصرار دارد حتی اذان صبح را هم بگوید. کسی آن ساعت از دستش آسایش ندارد. مهدی میرزایی هفت فرزند دارد که به همراه مادرشان در افغانستان انتظار آمدن پدر را می کشند. او می گوید: من در افغانستان کشاورز بودم. قبل از کشاورزی برای دولت افغانستان کار می کردم. که برای زیارت به ایران آمدم. بعد از آن هم به سوریه رفتم. الان خانواده ام در افغانستان است و هفت فرزند دارم ...
خبر شهادتم را همزمان با آزادسازی خرمشهر به مادرم دادند
روز بعد حمله را آغاز کنند. در ابتدا قرار بود که توپخانه مواضع دشمن را بزند، سپس نیروهای پیاده عمل کنند، اما ساعت سه و نیم بامداد با بی سیم به فرمانده گردان اعلام کردند که نیروهای پیاده دشمن را زمین گیر کند. صبح سوم خرداد ماه بود. در این عملیات اولین بار بود که رزمندگان تانک T72 را می دیدند و با نحوه خنثی کردن آن آشنا نبودند. وقتی گلوله آر پی جی به تانک اصابت می کرد، گلوله کمان ...
حکیم لودین: اگر در قفس شیر ساز زدید، استادید
جوانان افغان، ارادت خاصی به خواننده ها و فیلم های ایرانی داشته است. لودین توانسته به نصیحت پدرش که گفته حالا که می خواهی موسیقی بخوانی، باید در موسیقی پیشرفت زیادی کنی عمل کند و به درجه استادی در این رشته برسد و علاوه بر همراهی با موزیسین های بزرگ جهان، کتاب ها و دی وی دی های زیادی هم در این حوزه منتشر کند. او برایمان گفت که با وجود مخالفت خانواده، در همان سنین جوانی بدون اینکه ...
سال 72 استندآپ کمدی اجرا می کردم
...، تحقیق نکرده باشیم، کسی را ندیدم وقتی اینستاگرم خودش را راه اندازی می کند، قبل از آن درباره این ابزار خوانده باشد و اطلاعات کسب کند، از همین رو کسانی را می بینیم که تنها یک نرم افزار را نصب کرده اند و اطلاعاتی درباره استفاده های مختلف آن ندارند. در تلگرام هم این اتفاق زیاد می افتد، می بینیم که کسی بدون اینکه مطالعه داشته باشد، متنی را بارها در گروه های مختلف بازنشر می دهند. در نتیجه روز به ...
سینا شعبانخانی: جادوی خاص باعث شد وسواسی شوم
ماندن در این میدان دارد. آرام و سربه زیر به نظر می رسد اما یک ساعت که از هم نشینی با او بگذرد، می توان فهمید آن قدرها هم ساکت و آرام نیست! عصر یک روز بهاری سینا شعبانخانی همراه با مدیر برنامه هایش به دفتر ما آمد و با هم از گذشته و آینده حرف زدیم. از ابتدا شروع کنیم. اصلاً چه شد که خواننده شدی؟ فکر می کنم سال سوم راهنمایی بودم. یکی از بستگان مان -که نوازنده ارکستر ...
شرافت این بازیگر افراطی است / نگاهی به زندگی فردوس کاویانی از زبان خودش
شعار سال: چهاردهمین جشن بازیگر خانه تئاتر در حالی عصر روز شنبه 16 اردیبهشت ماه برگزار شد که از سال ها تلاش فردوس کاویانی بازیگر باسابقه تئاتر تجلیل به عمل آمد. چهره رنجور کاویانی که در این روزها با بیماری دست و پنجه نرم می کند باعث شد، فضای رسانه ای کشور این موضوع را بیشتر مورد توجه قرار دهد. اما به مناسبت بزرگداشت این هنرمند بازخوانی داشته ایم از گفت وگویی که فردوس کاویانی در سال 92 با هنرآنلاین ...
شاعر و مداحی که پول و پاکت نمی گیرد/ جامعه چه قدر مداح می خواهد؟
کن . این نوکری شغل ما است اما شغل مادی ما نیست و ما از این راه ارتزاق مادی نمی کنیم، ارتزاق معنوی می کنیم و اولویت اول ما نوکری اهل بیت(ع) است. البته نوکری اهل بیت فضای گسترده ای دارد که از خدمت در یک هیئت کوچک گرفته تا خدمت به مادر خانواده که چون مومن است حضرت زهرای خانه است تا خدمت به زن و بچه و ... را شامل می شود و نمی شود دایره این نوکری را تنگ کرد؛ یعنی نمی توان گفت من مداح یا شاعر نوکر ال ...
اهدای عضو، شروعی که با یک پایان رقم می خورد
حقیقت ماجرا را از من پنهان کند. اما بالاخره فهمیدم بازگشتی در کار نیست و رضا ضربه ی مغزی شده است. وی ادامه می دهد: چند ساعت بعد تیم پزشکی ما را به اتاق جلسه دعوت کردند و همه آنچه را که دلم می خواست دروغ باشد را به ما گفتند. نمی توانستم بپذیرم اعضای پسرم اهدا شود و این در حالی بود که خود او کارت اهدا داشت. آن شب را تا صبح در خیابان ها پرسه زدم و گریه کردم و در حالی که از شدت گریه دیگر ...
حاج آقا، در تقدیم فرزندش به اسلام، هیچ تردیدی نداشت
مهمان های زیادی به منزل ما می آمدند و همیشه مشغول میزبانی از مهمانان بودم و از نظر اقتصادی، زیر متوسط بودیم. این بانوی بزرگوار ادامه می دهد: زمانی که آیت اله باریک بین را قبل از انقلاب به سردشت تبعید کردند، محمد و مرتضی تازه وارد مدرسه راهنمایی شده بودند و مدرسه شریعتی درس می خواندند، یک روز دیدیم حاج آقا بعد از نماز ظهر، منزل نیامدند. خیلی منتظر شدیم و در آن روز مرتضی از مدرسه آمد و گفت ...
عشق با هیچ پولی معامله نمی شود
. آخرهای جلسه بود که دیدم یکی ازمحافظین جلو آمد و گفت با من بیایید. من چون بچه توی بلغم خوابیده بود گفتم: بچه خوابیده است. گفت اشکالی ندارد ... از جا که بلند شدم گفت شما امشب شام را با حضرت آقا می خورید. من خیلی خوشخال شدم. رفتیم قسمت پشت سالن،منتظر ایستادیم تا حضرت آقا از راه برسد. ایشان به قسمت پشتی سالن آمدند و بعد از دیده بوسی، به ایشان گفتند که این منبری که حاج آقا پناهیان رفت درباره شهید این ...
اهدای عضو، شروعی که با یک پایان رقم می خورد
پسرم را از من گرفت، تلفن که زنگ زد با شنیدن صدایی که می گفت رضا بیمار تصادفی که بر اثر برخورد خودرو به بیمارستان منتقل شده خودم را به بیمارستان رساندم. فضا گیج کننده بود و پزشکان در گوشی با هم مشورت می کردند و همسرم سعی می کرد اشک نریزد و حقیقت ماجرا را از من پنهان کند. اما بالاخره فهمیدم بازگشتی در کار نیست و رضا ضربه ی مغزی شده است. وی ادامه می دهد: چند ساعت بعد تیم پزشکی ما را به اتاق ...
داستانِ دست های آلوده
تر دارند، همه از طبقه ای هستند که یک شبه و از را ه های غیرقانونی به ثروتی کلان دست یافته اند، این ها در واقع نماد همان طبقه ای هستند که به شکاف طبقاتی دامن می زنند و فرزندانشان در شبکه های اجتماعی تحت عنوان بچه پولدارهای تهران و ... تازه به دوران رسیدگی خود را نمایش می دهند. این طبقه را پیش از این در داستان های شما ندیده بودیم. این کار را آیا قبل از مجموعه داستان هایی که در سال های اخیر از شما ...
معمای مرگ نوزاد 3 روزه
تهران رفت که تنها 3روز از تولد فرزندش می گذشت. این مرد پیش روی بازپرس محسن مدیر روستا از 2 بیمارستانی که درماجرای مرگ فرزندش نقش داشتند، شکایت کرد. او درباره جزییات این ماجرای تلخ گفت: اوایل بهمن ماه پزشک همسرم خواسته بود تا او را برای زایمان به بیمارستان ببرم که پس از 10روز وقتی همسرم را برای عمل سزارین به بیمارستانی در رباط کریم بردم، اما پزشکان ادعا کردند که باید همسرم را به بیمارستان ...
مادر نهاوندی اهدا کننده عضو: در اتاق عمل حنا به پای دختر نوعروسم بستم/ همه پرستاران و پزشکان اشک می ...
.... صبح با خواهش و التماس از پزشک معالجم خواستم تا مرا مرخص کند تا به خانه بروم. گفتم اگر قرار است بمیرم می خواهم کنار خانواده ام بمیرم. به خانه بازگشتم و 2 روز بعد در تماس با من گفتند سریع تر به بیمارستان بروم تا قلب اهدایی را به من پیوند بزنند. لحظه ای که به اتاق عمل می رفتم به تنها چیزی که فکر نمی کردم مرگ بود. 24ساعت بعد وقتی به هوش آمدم به من گفتند که قلب دختر جوانی که در نهاوند مرگ مغزی شده ...
گفت وگو با دو عضو خانواده رئیس جمهور؛ دکتر روحانی نه، حاج اسدالله
روحانی ماندند وقتی ایشان اعلام کردند عید فطر است، همه مردم سرخه روزه هاشون را باز کردند و عید فطر را جشن گرفتند. مریم چسب نواری را از روی میز برمی دارد و پوستری که در دست دارد، به دیوار می چسباند: چند ساعت پیش دو تن از خواهرهای آقای روحانی اینجا بودند. بسیار خانواده خاکی هستند. وقتی برادرشون رئیس جمهور شد، اصلا رفتارشون تغییر نکرد. همان طوری هستند که بودند. قبل از فوت پدر و مادرشان بیشتر ...
حرف های شنیدنی استاد عروسک سازی در روز اهدای عضو
همسرم را هر چه زودتر نجات دهند. اما هیچ خبری نمی شد که نمی شد. پزشک ها گفتند که او به علت یک بیماری مادرزادی دچار خونریزی مغزی شده است. رگ های داخل مغزش به دلیلی نامعلوم نازک شده بود و دچار خونریزی. دکترها به ما گفتند که بیماری اش هیچ درمانی ندارد و وقتی کسی به خاطر این بیماری به کما می رود معنی اش این است که به مرگ نزدیک است. وقتی دکتر به شما خبر داد که دیگر امیدی نیست و باید اعضای بدن ...
شکایت از مسئولان 2 بیمارستان به خاطر مرگ نوزاد 3 روزه/ محکومیت نانوایی که همکارش را کشته بود
دنیا آمده بود ومسئولان بیمارستان 8 صبح این خبررا دادند وبه همین خاطربچه ام حدود 6 ساعت بدون لباس در سرما بود. فردای آن روز همسرم و بچه از بیمارستان ترخیص شدند و دو روز بعد یک دفعه نفس بچه بند آمد و شیر از گلویش پایین نمی رفت. فوراً به بیمارستان مراجعه کردیم که پس ازمعاینه لازم گفتند بچه وضعیت جسمی خوبی ندارد و باید دو روز قبل بستری و تحت درمان قرار می گرفت. به آنها گفتم اگر وضعیت بچه بد ...
از پیوند امید تا دست کوتاه سوداگران
خانواده های فرد مرگ مغزی شده دردهایشان را به تصویر کشیدند و گفتند با اهداء عضو عزیزشان به خیلی از نیازمندان فرصت زندگی دوباره می دهند. باید جلوی بی بندوباری و فروش اعضای بدن گرفته شود اما به راستی آیا فرهنگ اهدای عضو در بین مردم نهادینه شده است!؟ در همین مورد مرگ های مغزی، بسیاری از خانواده های ایرانی به خاطر برخی باورهای به ارث رسیده از پیشینیان، اجازه استفاده از اعضای بدن ...
اخبار حوادث
نمی دانند چگونه موش ها به نوزادشان حمله کرده اند! آنها سپس به جرم Crime سهل انگاری در نگهداری فرزندشان دستگیر و به زندان Prison منتقل شدند. نوزاد نیز بلافاصله تحت درمان قرار گرفت اما پزشکان از وضعیت سلامتش ابرازنگرانی کرده اند.
مرگ غم انگیز نوزاد 3 روزه در بیمارستان
خبر داد که هنگام زایمان بند ناف بچه پاره شده و جفت داخل شکم مانده است. همین موضوع سبب شده بود تا همسرم به اتاق عمل منتقل شود. آن بهیار از من خواست که موضوع را پیش خودم نگه دارم و در این باره با کسی حرف نزنم؛ چراکه برایش دردسر می شود که قبول کردم. شاکی ادامه داد: ساعت 8 صبح روز بعد بود که خبر دادند بچه ام به دنیا آمده است. به هر حال فردای آن روز مادر و بچه که اسمش را امیرمهدی گذاشته بودیم ...
پاسداشت شهید ملاحی برگزار می شود
) به عهده اش بود. در گرما و سرمای مناطق خرمشهر،فاو،آبادان و کردستان پیوسته حضور داشت تا اینکه سرانجام در سال 1367 و در سن 26 سالگی در ارتفاعات میمک در حین آرایش نیروهای مردمی در اثر ترکش گلوله توپ به درجه رفیع شهادت نائل آمد. از این شهید گرانقدر که پیکر پاکش در گلزار شهدای صالح آباد ایلام به خاک سپرده شد، یک فرزند دختر به یادگار مانده است. شهید ملاحی وصیت نامه اش را یک ساعت بعد از عملیات ...