سایر منابع:
سایر خبرها
گفتگو با "جوان ترین جانباز گلستان" + تصاویر
بیمارستان منتقلم کردند و حدود 10 روز در حالت کما بودم. زمانی که چشمانم را باز کردم متوجه شدم دچار ضایعه نخاعی شدم و در بیمارستانم. رادکانا: چند روز در بیمارستان بستری بودین؟ حدود 15 روز در بیمارستان بندرعباس بستری بودم و پس از آن نیز به بیمارستان تهران منتقل شدم. در بیمارستان تهران عمل شکستگی دست و عمل نخاع بر روی من انجام شد که برای آزادسازی نخاع پروتز ...
اعظم شوهر می خواست / نباید به او اعتماد می کردم + عکس
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، درپی شکایت خانمی میان سال مبنی بر سرقت وسایل همرا او توسط دختری جوان تحقیقات پلیسی آغاز شد. شاکی پرونده که اعظم نام دارد و 55 ساله است در تحقیقات اولیه خودگفت به طور اتفاقی با دختر جوان در یک پارک آشنا شدم می گفت مجرد است وآرزویی جز ازدواج ندارد. اوبا این حیله که کسی را سراغ ندارم برای ازدواج با اومعرفی کنم مخ مرا به کار گرفت و تا به خودم آمدم ...
زوج سرایدار به دوربین مداربسته فکر نکرده بودند
...> حمید در شرح ماجرا گفت: سه سال قبل از حادثه به واسطه یکی از بستگانم به عنوان سرایدار در این خانه مشغول کار شدم. خیلی زود متوجه شدم که صاحبخانه مردی پولدار است و همیشه مقدار زیادی پول و طلا در گاوصندوق نگه می دارد. او در شرح سرقت هم گفت: یک روز قبل از سرقت مرد صاحبخانه گفت که قصد دارد همراه خانواده اش برای چند روز به رامسر برود. بعد از اینکه آنها راهی سفر شدند، وسوسه شدم تا به گاوصندوق صاحبخانه دستبرد ...
رهایی 2 گروگان پس از 21 روز اسارت
...> پدر شوهر غزاله گفت: مدتی است پسرم و همسرش با یکی از بستگان نزدیکمان اختلاف مالی دارند. آنها چند روز قبل برای شرکت در مهمانی به تهران آمدند و ناگهان ناپدید شدند و من احتمال می دهم آنها را به خاطر اختلاف مالی ربوده باشند. در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، پدر مرد گمشده دوباره به اداره پلیس رفت و مدعی شد که فرد ناشناسی با تلفن همراهش تماس گرفته و برای آزادی پسر و عروسش درخواست 800میلیون ...
وقتی از خواب بیدار شدم زنم کنارم نبود / سر او و مرد غریبه را در اتاق پشتی بریدم
خواب بودم و خوابم برده بود لحظاتی نگذشته بود که دوباره بیدار شدم دیدم که خانمم در کنارم نیست وقتی دنبالش گشتم ، شدم که از اتاق پشتی صدا می آید وجدانم قبول نکرد و ترسیدم همرایم چاقو برداشتم و به اتاق تاریک حمله کردم و همسر و مردی دیگر که آنجا بودند را با چاقو زدم و سرشان را بریدم و من از کارم پشیمان نیستم و به کارم افتخار می کنم. پلیس قندوز می گوید که پرونده نعمت الله به زودی به سارنوالی فرستاده خواهد شد. از نعمت الله چندین فرزند برجا مانده است، مادر این کودکان از سوی پدرشان کشته شد و پدرش هم در پشت میله های زندان Prison است اکنون سرنوشت این کودکان چی خواهد شد؟! منبع: رکنا ...
سرقت یک میلیاردی سرایدار و همسرش
تجهیزات شدند که در ساعت 14 روز سرقت اقدام به خرید آنها کرده بود.با توجه به دلایل و مستندات بدست آمده، هماهنگی لازم با بازپرس پرونده انجام حمید و همسرش به صورت جداگانه دستگیر و پس از ارائه مستندات لب به اعتراف گشوده و به طراحی و انجام سرقت اعتراف کردند.حمید در اعترافاتش گفت: روز قبل از سرقت، همسر مالباخته به من اطلاع داد که قصد دارند به رامسر رفته و چند روزی آنجا بمانند؛ مدت سه سال است که بواسطه ...
گروگان گرفتن زن و شوهر جوان به خاطر طلب 800 میلیون تومانی
ورود به ویلا متوجه قضیه گروگانگیری شدم، در این پرونده من بی گناه بودم و تنها قربانی اختلافات خانوادگی شدم. آرش که یک نمایشگاه ماشین دارد، اظهاراتش به بازپرس را اینگونه ادامه داد: سمیه از شوهر غزاله 800 میلیون تومان طلب داشت، قرار بود او طلبش را از شوهر غزاله بگیرد و مابقی بدهی اش به مرا بدهد و هر بار که برای گرفتن بدهی با وی تماس می گرفتم، می گفت به محض گرفتن طلبش از شوهر غزاله چک مرا ...
ناگفته های زندگی میرسلیم از زبان پسرش
فرزند میرسلیم به ناگفته هایی از زندگی پدرش در باره کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری، ازدواج، ورزش، مناظرات انتخاباتی و ... پرداخت. سید مصطفی میرسلیم در سال 49 ازدواج کرد ماحصل ازدواجش دو فرزند دختر به نام های مریم و مرضیه و یک پسر بنام مهدی است، پسر میرسلیم در مورد نحوه ازدواج پدر و مادرش می گوید: پدرم در فرانسه تحصیل می کرد به مادربزرگم گفته بود برایش همسری مناسب پیدا کند ...
هر آنچه که درباره انیشتین نمی دانید
مأموران اف بی آی پیشنهاد کرد که تحت قانون ممانعت افراد بیگانه، اینشتین از ورود به آمریکا منع شود؛ اما این پیشنهاد از سوی وزارت امور خارجه ی ایالات متحده با مخالفت رو به رو شد. 4. اینشتین صاحب یک فرزند پنهانی بود میلوا، همسر اول اینشتین، در سال 1902 و زمانی که با خانواده ی خود در صربستان زندگی می کرد، خارج از عهد زناشویی یک دختر به دنیا آورد و اسم او را لیسرل گذاشت. مورخان می ...
خاطره تلخ سانسور نام هاشمی از مستند تاریخی در تلویزیون
انداختم و همراه خانواده ایشان به تماشا نشستیم. در میانه های فیلم با مزاح و تبسم و گاه با گرفتن دستم سوال می کرد واقعا شما در این مناطق بودید؟ این فیلم ها را شما گرفته اید؟ و بسیار تشویق و محبت بزرگوارانه.. سپس فرمود شرایط ایران بسیار دشوار است، اما ما نمی توانیم از مظلومیت ملت افغانستان بگذریم. ما باید به ابعاد نه شرقی ، نه غربی انقلاب توجه کنیم. بعد از چند روز مطلع شدم ...
آیت الله شبستری از مردم حلالیت طلبید و خداحافظی کرد
مشکلات جسمی و توصیه پزشکان است. وی گفت : من در این 22 سال همواره از مردم محبت و قدردانی دیده ام از همه آنان به ویژه خانواده شهدا تشکر می کنم . امام جمعه سابق تبریز بیان کرد : من در ابتدا به فرمان رهبر معظم انقلاب برای سه ماه به تبریز آمده بودم لیکن بعدا به خواست مردم و خانواده معظم شهدا و تاکید رهبرم تا این به امروز ماندگار شدم . آیت الله شبستری ادامه داد : از مردم ...
سفرنامه عکاس ایرانی از آفریقا
کمک به زنان و دختران روستا. خانه امن را ایجاد می کند و به روستاهای مختلف می رود و سخنرانی می کند. چند دختر در این خانه امن نگهداری می شوند؟ 40 دختر از 7 ساله تا 16 ساله. 7 ساله را می خواستند شوهر بدهند؟ بله. دختر 7 ساله را قرار بود به یک پیرمرد بدهند. چون خانواده اش خیلی فقیر بود و با این ازدواج می توانستند شکم بقیه بچه ها بویژه پسرها را سیر کنند. یک ...
زنی که قربانی خیانت شوهر هوسبازش شد/ در گوشی همسرم چیزهایی دیدم که نباید می دیدم...
شد و عنوان کرد که دچار سوءظن شده ام و او مرا دوست دارد. این در حالی بود که من ماجرای سوءظن هایم را برای دختردایی ام مطرح می کردم. او که به خاطر همین بدگمانی ها از همسرش طلاق گرفته بود، مدام مرا تشویق به طلاق می کرد. از سوی دیگر نیز همسرم به خاطر تنها بودن دختردایی ام اصرار داشت بیشتر به خانه او رفت و آمد کنیم.چندین سال به همین ترتیب سپری شد تا این که روزی گوشی تلفن همسرم را که در منزل جا ...
داستان دردناک برده های جنسی الشباب
من تجاوز می کردند. سه سال اسیر بودم و تمام مردهای آنجا به من تجاوز کردند.” زن دیگری گفت: “هر شب برای هر زن، دو یا سه مرد می آوردند. هر شب بارها و بارها مورد تجاوز قرار می گرفتیم.” برخی زنان را مجبور می کردند به عقدِ جنگجویان الشباب درآیند و از بقیه زنان در فاحشه خانه به عنوان برده جنسی استفاده می کردند. الشباب برای تشکیل یک دولت بنیادگرای اسلامی در سومالی مبارزه ...
زندگینامه و وصیت نامه شهید سعید عرب نژاد
سعید سومین فرزند خانواده بود که در اسفند سال 1343 در خانوک بدنیا آمد. نام و نام خانوادگی: سعید عرب نژاد نام پدر: حسین تاریخ و محل تولد: 1343/12/07-خانوک شغل: پاسدار تاریخ و محل شهادت: 1361/01/03- دشت عباس سن هنگام شهادت: 17سال و 1ماه صدای زرند ، وی دوران ابتدایی را در دبستان علوی زادگاهش سپری کرد و سپس پا به مدرسه ...
چون در مراسم عروسی ام رقصیدم باید محروم شوم؟ آقایان فدراسیونی! زندگی خصوصی افراد به شما مربوط نیست
خرمشهر بود تا آبادان، بسیار مهم است. دیشب مراسم ازدواج دخترم برگزار شد که به عنوان یک پدر طبیعتاً خوشحالم و همچنین شب تولدم بود و خانواده، دوستان و اطرافم بودند و محبت داشتند. * امیدواریم به زودی مراسم ازدواج پسرتان را هم جشن بگیرید. (خنده) برای امیر زود است بخواهد ازدواج کند. * ولی خودتان هم سن و سال امیر بودید که متأهل شدید. زمانه ما فرق می کرد و شرایط ...
راز دل کندن آسان شهید مدافع حرم
، تنگ می شود. مهدی جانم در مرکز آموزشی سپاه با عنوان مربی، رابطه صمیمی با دانشجویان و همکارانشان داشتند.از افتخارات ایشان 9 سال خدمت افتخاری در مسجد مقدس جمکران و مداح و شاعری اهل بیت (ع) را می توان بیان کرد. بانو صالحی از حال و هوای یادگاران همسر شهیدش بعد از شهادت پدر چنین گفت: حاصل زندگی 10 ساله ما دو فرزند پسر به نام های آقا امیرمحمد 7 ساله و حسین 21 ماهه است. امیرمحمد وقتی برای بار ...
شهید عربی و همسری که آمین گوی شهادت او بود
زندگی مشترکمان اینقدر از هم فاصله نداشتیم. وقتی او رفت، انگار تمام دنیای ما رفت. بچه ها را از خواب بیدار نکرد. فقط چند دقیقه ای بالا سرشان ایستاد و نگاهشان کرد. بعد هم بوسیدشان و رفت. جدا شدن از خانواده واقعاً سخت بود؛ اما از آنجایی که هدف بزرگ تری داشت؛ به راهش ادامه داد. علی اکبر در دوازدهمین روز از بهمن ماه، با خانواده تماس گرفت و با همسر و فرزندانش سخن گفت و البته ...
رحیم شهریاری: می گفتند رحیم شهریاری موسیقی آذربایجانی را به فنا می دهد!
پیانوی شادروان استاد بیژن داداشی منتشر کردم. * قبل از دوران سربازی فعالیت موسیقی نداشتید؟ قبل از آن در تبریز آکاردئون می زدم؛ ولی از بچگی می خواندم و در مسابقات قرائت قرآن و سرود فعال بودم، البته نه به صورت رسمی. فقط در یک دوره مدرسه ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان در استان اول و در کشور دوم شدم و از دست آقای هاشمی رفسنجانی جایزه گرفتم. از دست شادروان ملکوتی (امام جمعه وقت ...
وقتی سرزده به خانه برگشتم متاسفانه بوی عطر فرد غریبه ای را احساس کردم و ..
فردی زحمتکش است که هیچ گاه تصمیمی برخلاف نظر خانواده اش نمی گیرد؛ به همین دلیل هم اعضای خانواده همواره به تصمیم او احترام می گذارند. من هم با وجود آن که هیچ شناختی از خواستگار و خانواده اش نداشتم، به تصمیم پدرم احترام گذاشتم و بدین ترتیب مراسم ازدواج من و طاهر برگزار شد مدتی بعد و در حالی که هنوز مشغول تحصیل بودم، مادرم جهیزیه ای در حد توان مالی پدرم مهیا کرد و من پا به خانه بخت گذاشتم. ...
حلقه ازدواج داماد شهید بر دستان دختر جوان/ فرصت ماه عسل فقط سه روز
رشیدیان است. این شهید بزرگوار سه روز پس از ازدواج در حین عملیات بیت المقدس نامش در شمار شهدای دفاع مقدس به ثبت رسید. خبرنگار دفاع پرس به مناسبت سالروز شهادت این شهید بزرگوار و عملیات بیت المقدس به گفت وگو با همسر، برادر و همرزم شهید پرداخت، که ماحصل آن را در ادامه می خوانید: زهره رشیدیان، همسر شهید: خانواده سلیمانی پیش از آغاز جنگ در خرمشهر ساکن بودند. با آغاز جنگ تحمیلی، همچون دیگر مردم ...
چرا آلمانی ها کار تشکیلاتی را الزامی می دانند؟
استادان و زبدگان آنجا حشر و نشر داشت، روزی به من گفت یکی از استادان دانشگاه ما که زبان تدریس می کرد و حقاً و انصافاً نیز استاد ارجمند و فاضلی بود، مدتی اصرار می کرد که من برای شام به منزل او بروم. من علت این همه پافشاری و ابرام را نمی دانستم، با این وجود پس از چند بار درخواست، دعوت او را اجابت نموده، شبی مهمان او شدم. پس از صرف شام بحث به مسائل خانوادگی کشید و او قدری از خانواده اش؛ همسر و فرزندانش ...
مردی با دستان خونین گفت همسرم را در یک صحنه ناموسی دیدم و او را ..
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، زن 26 ساله ساکن یکی از روستاهای بخش مرکزی شهرستان چالوس توسط همسرش به قتل رسید. راز این قتل زمانی فاش شد که مردی با دستان خونی از خانه اش خارج شد و در برابر دیدگان اهالی روستا خود را به پلیس معرفی کرد. گزارش های محلی حاکی از این است که شوهر مقتول پس از ورود به خانه شخصی خود با صحنه خیانت همسر خود مواجه شد و زن را به قتل رساند. شاهدان به پلیس ...
واکنش دیوانه وار مدیر شرکتی که با یکی از زنان کارمند ارتباط برقرار کرده بود و ..
نبودم تا اینکه او دیگر حتی تماس های مرا هم پاسخ نمی داد و سعی می کرد از من دوری کند. روز حادثه به او گفتم که تو پدر بچه هستی و باید این موضوع را بپزیری ولی نمی دانم از کجا فهمید که کجا هستم و با چاقو به من حمله کرد. به گزارش دادستان ، متهم 41 ساله به جرم اقدام به قتل، تلاش برای از بین بردن جنین، ایجاد وحشت با در دست داشتن چاقو در معابر عمومی و زخمی کردن دو عابران در بازداشت ...
سمیه می خواست رفتار زشت مرا با زنان غریبه به دختر و پسرم بگوید که ...
شبانه این زن، نقاط مبهمی وجود داشت که کارآگاهان میامی با پیگیری دقیق و سریع آنها به راز این پرونده پی بردند. همسر مقتول در اتاق بازجویی در برابر افسر پرونده نشست و گفت: 25 سال قبل با هم ازدواج کردیم و او شد همه کس و کار من. سال های سخت زندگی را با هم گذراندیم و به کمک هم پسر و دخترم را بزرگ و بزرگتر کردیم. تا اینکه... "سمیه" بیمار شد، همسرم را می گویم! دیگر حال و هوای قبل را ...
عمویم با طراحی نقشه ای کثیف به خانه زن بابایم رفت و در آنجا او را..
. هما حالا باید هم پرونده مهریه مادرش را پیگیری می کرد و هم به پرونده حصر وراثت خانواده اش می رسید تا ثروت پدری اش را از عمویش پس بگیرد. او در عین حال باید مقابل فشارهای عمویش نیز مقاومت می کرد که برای به چنگ آوردن ثروت خانواده با همسر دوم پدرش قرار ازدواج گذاشته بود. در کشاکش با این مشکلات، هما با خودش فکر می کرد که زندگی اش چه شباهت عجیبی با نمایشنامه هملت دارد. درست 10 سال ...
مرضیه خودش گفت با یک زن دوست شوم و بچه ها را بیرون فرستاد تا او را به خانه بیاورم و ...
مرضیه آشنا شدم و به خواستگاری اش رفتم. با هم ازدواج کردیم. زن اولم شش سال این موضوع را تحمل کرد و بعد طلاق گرفت. من هم حضانت پسرمان را به عهده گرفتم. رفتار مرضیه با پسرت چطور بود؟ او را مثل فرزند خودش دوست داشت و به او محبت می کرد. پسرم هم مرضیه را مثل مادرش دوست داشت.مرضیه زن خوبی بود. پس چرا به او کردی؟ من خیانت نکردم. او خودش اصرار کرد که با آن زن دوست ...
وقتی با دوست شوهرم خلوت کردم او مرا به خانه اش برد و زندانی ام کرد...+ عکس
و پایش را برای ساعاتی بست و بعد آن را باز کرد. در اتاق را قفل کرد و بعد دو نفری سوار پراید شوهرم شده و رفتیم. وی افزود: او می ترسید ماجرا را به پلیس اطلاع دهم و او دستگیر شود به همین دلیل مرا در خانه اجاره ای اش کرد. سعید چند بار برای سرکشی به خانه مان رفت. عذاب وجدان گرفته بودم، می خواستم او را لو دهم اما نشد، چون مدام مرا تهدید می کرد. یک روز که فراموش کرده بود در خانه را قفل کند، توانستم ...
6 ماه نبود که ازدواج کرده بودم که مهسا را در پارک با یک پسر دیدم و ...
موضوع را به مهسا اطلاع دادم، می گفت خواستگاری برایم آمده و اگر دیر بجنبی، ازدواج خواهم کرد . با شنیدن این حرف دیوانه شده بودم، مادرم را تهدید کردم، اگر به خواستگاری نروند، خودم را می کشم. خواهرم سعی می کرد با گفتگو و نصیحت مرا سر عقل بیاورد. حتی خانواده حاضر شدند به من باج بدهند و برایم خودرو بخرند. فایده ای نداشت. بالاخره مراسم خواستگاری برگزار شد. اسم مهسا که در صفحۀ شناسنامه ام ثبت شد، نفس ...
دردسر زندگی با همسر خرافاتی
شبنم می گوید: مشکل بسیار بزرگی دارم که اگر برایتان تعریف کنم، شاید مضحک و خنده دار بیاید، اما اگر بدانید چطور با روح و روان من بازی می کند، هرگز این طور در موردم فکر نمی کردید. من و شوهرم از طریق دوستان مشترکمان در دانشگاه با هم آشنا شدیم و بعد از هشت ماه بدون هیچ دردسری ازدواج کردیم، اما وقتی وارد زندگی مشترک شدم و رفتارهای شوهرم و خانواده اش را دیدم، تازه فهمیدم با چه کسانی وصلت کرده ا م. شوهرم ...