سایر منابع:
سایر خبرها
پسر ناخدای ایرانی: 4ساعت با جنازه پدر بودم
شدم دیگر قایق های عربستان دنبالم نیستند. بدن پدرم یخ کرده بود و صورتش مثل گچ سفید شده بود. نبضش را گرفتم، نمی زند. چند بار محکم تکانش دادم. هیچ عکس العملی نشان نمی داد. نمی دانستم باید چه کار کنم. باورم نمی شد پدرم که تا همین چند لحظه پیش کنارم نشسته بود و موتور قایق را درست می کرد دیگر نفس نمی کشد. ساعت یک بعد از نیمه شب بود و من باید 4 ساعت راه را توی قایق با پدرم زجر می کشیدم. پدرم را جلوی چشم ...
پسر جوان 13 سال زیر تیغ
دوستانم که در بیرون از باشگاه دعوا می کردند بیرون دویدم. برای اینکه آنها را از هم جدا کنم وارد معرکه شدم اما یکی از دوستانم با میله ای فلزی قصد حمله به من را داشت که عصبانی شدم و با چاقویی که در جیبم بود ضربه ای به او زدم تا مانع حمله اش شوم و بعد هم از آنجا فرار کردم. چند روزی در خانه عمه ام بودم که شنیدم او مرده است. بدین ترتیب عامل قتل پسر جوان در شعبه 71 دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص ...
مادر و فرزندانش پس از 17 سال همدیگر پیدا کردند
شبیه به بچگی اش بود. تا دیدمش شناختمش. اسمشان هم که پوریا و خشایار نظری بود. بچه هایم را که کنار خیابان ول نکرده بودم. آنها را دست دولت داده بودم در بهزیستی. وقتی بچه ها را در تلویزیون دیدم وضعم آنقدر خوب نشده بود که بخواهم بچه ها را برگردانم، اما طاقت نیاوردم. خیلی بیقرار بودم و بعد از مدتی مادرم را به داداشم دادم تا نگه دارد. بعد از 17 سال به همان مرکزی که پویا و خشایار را سپرده بودم، رفتم. شماره ...
زنم عاشق خرید است ، دیگر او را نمی خواهم / در دادگاه خانواده مطرح شد
همین به خواستگاری او جواب مثبت دادم. رامتین مرد آرام و کم حرفی بود و در مدت کوتاه آشنایی مان هر چه می گفتم قبول می کرد. اما درست بعد از آغاز زندگی مشترکمان بود که متوجه اشتباهم شدم. رامتین مرد زندگی نیست و هیچ مسئولیتی را در زندگی مان نمی پذیرد. تمام بار زندگی روی دوش من است. از پرداخت قسط ها گرفته تا پس انداز پول برای خرید خانه، همه چیز به عهده من است. رامتین فقط ...
شهید پلارک:آنقدر می روم و می آیم که یک "آدم حسابی" بشم
شهدای ایران :شهید منوچهر پلارک معروف به سید احمد پلارک متولد 1344 و اصالتاً تبریزی بود. او فرمانده آر پی جی زن های گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول(ص) بود. شهید پلارک سال 66 در عملیات کربلای 8 ،شلمچه، به شهادت رسید. بهشت زهرا، قطعه 26، ردیف 32، شماره 22، مزار شهید سید احمد پلارک است. مزار مطهر او زیارتگاه بسیاری از مردم در گلزار شهدای تهران شده است. در ادامه تعدادی خاطره کوتاه از این ...
اگر قلب انسان بمیرد تمام درها به رویش بسته می شود
اگر ادامه پیدا کند قلب بمیرد انسان دیگر عرصه توبه کردن ندارد، من وقتی قلبم مرده هیچ چیزی را قبول ندارد خب با مرگ قلب چند اسب به طرف هر گناهی می تازم بعد با این قلب مرده چطوری توبه بکنم قلب باید باشد که من پشیمان بشوم پشیمانی برای قلب است، الندم فی القلب ، وقتی دلم مرده از چی پشیمان بشوم؟ از هیچ گناهی پشیمان نمی شوم. یزید سال اول حادثه کربلا را ایجاد کرد، سال دوم به مدینه حمله کرد، خیلی ...
دو شهید استان کهگیلویه و بویراحمد که در یکم تیرماه به شهادت رسیدند+جزئیات
...> هیچوقت ناراحت نباشید و جامه سیاه نپوشند زیرا سودی ندارد و اما از عمویان عزیزم خواهش دارم که هرگاه اشتباه و گناهی از من سر زد امید است که بنده را ببخشند و از تمام مردم تنگ سپو می خواهم که اگر بدی از من دیده اند مرا به بزرگواری خودشان ببخشند و همه آنها را به خدای بزرگ می سپارم . برادران عزیزم را به مدرسه روانه کنید تا اینکه با علم کافی و دانش تقوا راه سلام و صحیح را پیدا کنند . والسلام ...
دختر 19 ساله آرایشگر، پشیمان از رفتار کثیف خود - والدین مقصر بودند
تهمت می زد. به همین خاطر 3 روز بعد از برگزاری مجلس عروسی تقاضای طلاق دادم اما همسرم مدعی بود که اعتیادش را ترک می کند و دست از آزار و اذیت من برمی دارد، به همین خاطر مدتی صبر کردم ولی در رفتار و کردار او هیچ تفاوتی حاصل نشد. این بود که 3 ماه بعد، از او طلاق گرفتم و به خانه پدربزرگم رفتم ولی آن ها مرا نپذیرفتند. حیران و سرگردان راهی منزل عمویم شدم تا این که دوباره همسر سابقم به سراغم آمد و ...
نمی دانم چه زمانی قرار است قدیمی شوم
حضورم در محضر آقای جاهد به خاطر خواسته های پدرم بود. در ادامه آرام آرام به ساز نی علاقه مند شدم و تا سال 77 نزد آقای جاهد ماندم. سپس برای دوره تکمیلی ساز نی به کلاس های استاد محمدعلی کیانی نژاد رفتم و این کلاس ها تا سال 82 ادامه داشت. بعد از آنکه دیدم درزمینه آموزش ساز، دیگر چیزی برای یادگیری باقی نمانده، استاد کیانی نژاد هم در اصطلاح نوازندگی من را تأیید کردند؛ بنابراین از آن زمان خودم به تنهایی ...
رابطه زن شوهردار با پسر مجرد به خونریزی ختم شد
به گزارش جام نیوز ، رابطه زن شوهردار با پسر مجرد به خونریزی ختم شد. زن با این که شوهر داشت و سر خانه زندگی اش بود، پس از آشنایی با پسر مجرد به او گفت تازه طلاق گرفته و می خواهد با او در ارتباط باشد. پسر پذیرفت، اما کمی بعد فهمید که زن خیانت کار شوهردار است و بنا بر طلاق هم ندارد... پس؛ تفنگ، شلیک، قتل زن شوهردار! درآمد ماهانه امیر از کار در رستوران یک میلیون تومان بود، اما هر بار که با ...
دختر خاله ام می خواهد از ارتباط های من با همکارانم به شوهرم بگوید و ...
بی انگیزه بود اما من دختری پر هیجان بودم و دوست داشتم به تفریح و گشت و گذار بروم. پدر ومادرم وقتی فهمیدند علاقه ای به او ندارم، مراسم عروسی را به راه انداختند تا شاید با زندگی زیر یک سقف به یکدیگر علاقه مند شویم. با این وجود من همه خواسته ها و هیجاناتم را سرکوب می کردم تا در کنار مهرداد زندگی کنم. چند سال بعد وقتی از بارداری ناامید شدم بهانه خوبی یافتم و از مهرداد جدا شدم ولی دیگر جایی در خانواده ...
سفره کوچکم را با نیازمندان تقسیم می کنم
به کمیته امداد معرفی می کند و می شود مددجوی آنجا، از آن روز روی دیگر زندگی، خودش را نشان می دهد: از کی تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفتی؟ از سال 70 به عنوان زن بد سرپرست چه کمکی می گرفتی؟ اون موقع چیزی به اسم یارانه نبود، سهام عدالت بود و یه حقوق ماهانه چقدر؟ چهار نفر بودیم فکر کنم 200 تومان در ماه پاتوقش می شود امامزاده ای حول و حوش خانه ...
محجوب: عضو دولت در سایه بودم/ مطهری عزت مجلس است
باید هزینه هم داد. من نمی گویم چرا یک خانم را کاندیدا کردند و اینکه این خوب یا بد بود شما سریع مقابله می کنید؛ مسلما این اقدام خوبی بود و حتما باید از خانم ها در هیات رئیسه باشد من که خودم سال گذشته خانم سهیلا جلودارزاده را که بیش از همه احتمال رای آوری داشت را مطرح کردم که اگر خود خانم هایی که در مجلس بودند همکاری می کردند حتما این اتفاق رخ می داد. مگر همکاری نبود؟ سال گذشته ...
قتل پدر و مادر با گاز پیک نیک و چاقو! / قاتل در خواب بازداشت شد
.... نیمه شب که به خانه بازگشتم، مادر و پدرم را صدا زدم، اما آنها پاسخگو نبودند. نگران شدم و به سمت اتاقشان رفتم که با اجساد غرق در خونشان روبه رو شدم. با دیدن این صحنه خیلی شوکه شدم. به همسایه ها خبر دادم و بعد به پلیس زنگ زدم. در ادامه تحقیقات مشخص شد پسر دیگر این زوج، معتاد به شیشه است و با والدینش اختلاف و درگیری داشت. کارآگاهان با طرح فرضیه قتل توسط پسر شیشه ای، جست وجو برای دستگیری ...
زخم رودبار هنوز درد دار
افتند دیگر کسی یاد زلزله 7,3 ریشتری رودبار و زنجان نیست؛ اما مردم رودبار تاریخ زندگی شان را به قبل از زلزله و بعد از زلزله تقسیم کرده اند و مزار کشته های زلزله، بخشی از زندگی روزمر ه شان شده. کوچه پس کوچه ها با خرابه های شان زلزله را زنده نگه داشته اند و پتوهای سربازی و موکت های رنگ و رو رفته و چراغ والور کمک های امدادی تک و توک در خانه های زلزله زده ها باقی مانده. کوچک و بزرگ از آسمان قرمز و سر ...
اگر انتخابات به دور دوم هم می رفت، روحانی احتمالا پیروز می شد
رسانه های دولتی. این می توانست کمک بزرگی به رئیس جمهور مستقر باشد و طبیعتا همیشه هم از این موقعیت بهره برداری و استفاده می کنند . ایشان از یک چنین موقعیتی به خوبی استفاده کرد و توانست در طول مدت چهار سال و خصوصا ماه های اخیر که تحرک بیشتری هم پیدا کرد، حرف خودش را به مردم برساند. آقای رئیسی، 40 روز به میدان آمد و در این مدت شخصیت خیلی شناخته شده ای هم برای عامه مردم نشد. البته برای خواص شناخته شده ...
مرد جوان: فقر و بیکاری از من قاتل ساخت
کردم و این افراد از ماشین پیاده می شدند و ماجرا تمام می شد. درمجموع همه مواردی که انجام دادی، چقدر گیرت آمد؟ مبالغ متغیر بود چون حدود دو سال بود که این کار را انجام می دادم. درمجموع شاید در دو سال، کمتر از 20 میلیون تومان گیرم آمده باشد. برخی از افرادی که سوار ماشینم می شدند ارز همراه شان نبود و فقط ریال داشتند. چه شد که این نقشه به سرت زد؟ چون پدرم مریض ...
سکانسی از زندگی تنها بازمانده خانواده 3 نفره از زلزله رودبار/ زلزله خانواده و تمام دارایی ام را از من ...
نیوشا یعقوبی- آخرین روز از بهار 69 بود ، ساعت 30 دقیقه بامداد را نشان می داد که آن اتفاق افتاد، گویی زمین مانند گهواره خواهر کوچکم تکان می خورد، تاریکی مطلق بود و بوی خاک و بوی خاک و بوی خاک. حس می کردم لرزش ها متوقف شده، فکر می کردم آوار روی بدنم به چند تن می رسد، سعی کردم فریاد بزنم،مادرم را صدا کنم، خواهرم را ...اما انگار کسی دستش را جلوی دهانم گرفته بود و فشار می داد، صدای خودم ر ...
دست نوازش امام روحیه استکبارستیزی را در من بیدار کرد
به حضورم در جبهه نبود و می گفت بچه هستی و سنت برای جنگیدن کم است. وقتی پدرم برای کاری به تهران رفته بود من با اجازه مادرم راهی جبهه شدم. ایشان هم وقتی دید من به جبهه رفته ام حرکت کرد و به مشهد آمد تا مرا منصرف کند. خیلی سنم پایین بود و پدرم بابت حضور من در جبهه نگران بود. هر چند ایشان به من نرسید و من خودم را به مناطق جنگی رساندم. چون هیکلم چاق و درشت بود از همان اول به عنوان آرپی جی زن مشغول شدم ...
هر هنرمند یک چاه نفت است
زمان من نقاشی مینیاتور را تازه شروع کرده بودم و این درحالی بود که برای نقاشی روی برگ تبحر خاصی لازم است، اما ایده اجرای مینیاتور ایرانی بر روی برگ در ذهنم ایجاد و آن را پردازش می کردم تا زمانی که سال 94 بعد از 3 سال آزمون و خطا که برای اجرای نقاشی مینیاتور روی برگ انجام دادم، درنهایت آنرا در نوروز سال 1394 در همین کارگاه رونمایی کردم. من مینیاتور ایرانی را روی برگ نقاشی کردم و نامش را تابلوبرگ ...
31 خرداد مهشید افشارزاده: چهره زیبا به محبوبیت بازیگر کمک می کند
هفتاد همچنان حضوری فعال در سینما داشت و از جمله در آثاری همچون افسانه آه ، بلوف ، مردی در آینه ، روز دیدار ، علف های هرز ، طوفان شن و آخرین پرواز ایفای نقش داشت. بعد از آن اما فعالیتش در مقام بازیگر کمتری شد و به سمت فیلمسازی گرایش پیدا کرد. افشارزاده سال قبل فیلم پنج ستاره را ساخت که به واسطه تکیه بر داستانگویی پرتعلیق مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. بازیگر-کارگردانی هستید که ...
ادامه ارتباط پیامکی من و یاسر کار را خراب کرد / وقتی شوهرم فهمیدکه کار از کار گذشته بود!
که پیامک ناشناسی توجهم را جلب کرد. ابتدا توجهی نکردم ولی بعد پیام دادم که اشتباه گرفته اید. پسر جوان 20 ساله ای که خود را دانشجو معرفی می کرد، دوباره با همان شماره پیام داد که شماره شما بسیار شبیه شماره تلفن برادر بیمارم است که از مدت ها قبل به خاطر اختلافات خانوادگی از او خبر ندارم. آن جوان از من خواست به او برای یافتن برادرش از طریق شبکه های اجتماعی کمک کنم. این گونه بود که روابط ...
بی توجهی چندباره به آرامگاه حضرت لوط نبی (ع) در تهران / بازی با اعتقادات مذهبی مردم ممنوع !
...> این شهروند در ادامه افزود: روستای پیغمبر علی رغم سابقه بسیار طولانی حتی یک غسال خانه هم ندارد، در گذشته غسال خانه ای بود که در حیاط کنونی بقعه لوط نبی علیه السلام قرار داشت که امروز یک انباری بیش نیست، چندباری بود که مردم مرده هایشان را در حیاط منزل غسل و کفن می کردند که این مایه تأسف دارد. گفتنی است، خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی رباط نیوز طی سال های گذشته بر توسعه و ترمیم بنای حضرت لوط ...
دزد مسلح بانک در سراب یک میلیاردی مات شد
؟ او همسر دوم من است. من 16 سال پیش به خاطر اعتیاد شوهر اولم از او جدا شدم. پسرم در این سال ها با من زندگی می کرد. تا این که شش سال پیش با شهروز که به عنوان نیروی خدماتی در محل کارم مشغول کار شده بود، آشنا شدم و ارتباطمان شکل گرفت. او متاهل بود و یک فرزند داشت. اما من به دلیل این که از دست نگاه های بد مردم و حتی صاحبخانه ام به عنوان یک زن تنها خلاص شوم، به عقد موقت او درآمدم. ...
من هیتلر هستم! /خصوصیات هندوانه شیرین به هنگام خرید را بدانید/بوی سیری که حکم یک عمر خانه نشینی ...
جویی در مصرف برق، از سال 2013 دیگر چراغ های برج به صورت 24 ساعته روشن نیستند و از ساعت یک نیمه شب خاموش می وشند! راز و رمز خرید یک هندوانه شیرین چیست؟ تیتر 20 : با شروع فصل گرما بازار خرید هندوانه و خوردن آن در بعدازظهر و پایان یک روز کاری گرم می شود، از این رو بسیاری از مردم دنیا به فکر خرید یک هندوانه شیرین و خوش رنگ هستند تا از خاصیت فراوان آن بهره کافی را ببرند. هندوانه در ...
پایان خونین عشق پسر23ساله به زن شوهردار
تهران آمدی؟ 23 ساله هستم. هفت سال پیش به تهران آمدم و در یک رستوران مشغول کار شدم. پسر عمویم رحیم مرا به تهران آورد.به خاطر وضعیت مالی نامناسبی که داشتم، برای کار به تهران آمدم. من سومین فرزند خانواده هستم و سوم دبیرستان ترک تحصیل کردم. دو خواهر دارم که یکی از آنها ازدواج کرده است. در ماه چقدر درآمد داشتی؟ ماهی یک میلیون تومان. نصفش را خرج خودم می کردم و بقیه اش را ...
شوهرم خارج از کشور است هزینه های زندگی را نمی دهد!
کند جواب منفی می دادم . بالاخره بعد از مدت ها اصرار خودش و پافشاری دوستانم قبول کردم با هم حرف بزنیم .ادعا می کرد که این یک سال را عاشقم بوده و جرأتش را نداشته بگوید ولی امسال تصمیمش را گرفته بود که هر طور شده مرا به دست بیاورد . پسر خوب و ساده ای بود . در این یک سال و چند ماهی که از دانشگاه می گذشت کسی از او بدی ای ندیده بود تقریباً همه از او تعریف می کردند و چند تا از دختر های خوابگاه را هم می ...
روایت آتش نشانان از پلاسکو و معدن چیان از یورت در ماه عسل
گرفته بود. همسر مجتبی نیز می گوید: دو ختر دارم.من شب متوجه شدم، مجتبی را از دست دادم. هنگامی که به معدن می رفت، لباس هایش را پوشید چراغش را به کمرش بست. گفتم نرو دخترمونو باید به دکتر ببریم. گفت باید برم رفیقامو نجات بدم. احسان علیخانی هم می گوید: با همچنین شغل سختی که شما دارید، برای حقوق یک میلیونی تومانی کار می کنید اگر به خیلی ها یک میلیارد بدهند، نمی روند. ...
دوست داشتم دست هایش را لمس کنم اما دست هایش سوخته بود
می کرد و راهی خانه مادر می شد. این بار به مادرش گفته بود: امتحان سختی دارد برای قبولی اش در آزمونی بزرگ دعا کند. همسر شهید: ملیحه نقدعلی، متولد سال 1368 است. تحصیلات حوزوی دارد، سطح دوم. همسر شهید مدافع حرم محسن حیدری است. من و محسن از قبل هیچ شناختی نسبت به هم نداشتیم. خواهر آقا محسن در جلسه ای من را دیده بود و همین شد باب آشنایی برای خواستگاری . هر دختری که به سن ازدواج می رسد ...
ماجرای دیدار 26 مرداد 32 کاشانی با طیب حاج رضایی!
. این همه فرش قابل کرایه نبود لذا مردم فرش های خانه خود را آورده بودند یعنی در هیچ خانه ای دیگر فرش پیدا نمی شد. از خانه خود ما بگیر تا خانه های پایین تر و بالاتر. در روز به دنیا آمدن ولیعهد طاق نصرتهای متعدد زده بودند. برای محل تولد هم چند ماه قبل درمانگاهی را تخریب کردند و بیمارستان فرح پهلوی سابق و مادران فعلی را در همان منطقه باغ فردوس ساختند. جلوی بیمارستان هم طاق نصرت زدند. مرحوم ...