سایر خبرها
حضانت فرزند و طلاق، در قبال آزادی مرد کودک آزار
طور رفتار می کرد. از این وضعیت خسته شده بودم؛ برای همین یک روز هنگامی که پدرم به من پول داد تا برایش قرص بخرم به خانه خاله ام رفتم و موضوع را با او در میان گذاشتم. او به من و مادرم پیشنهاد داد از پدرم شکایت کنیم. بااین حال که از او شکایت کرده ایم اما من هنوز از پدرم می ترسم که شاید بلایی سر ما بیاورد. بازپرس فرشته را به پزشکی قانونی فرستاد و پزشکی قانونی آثار کودک آزاری روی بدن این دختر ...
مسعود کیمیایی: به آن 29 فیلم قسم می خورم که هیچ فیلمی برایم عذاب آورتر از قاتل اهلی نبود
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، کیمیایی به مناسبت این اتفاق دل نوشته ای به جای گفت وگو به شرق داد که در ادامه می خوانید. فیلم ساختن برای مهرجویی، تقوایی، فرمان آرا و... همین طور سخت تر، پرعذاب تر و پرخاطره تر می شود. عباس کیارستمی که رفت و آسمان ما را بی ستاره کرد. آخرین فیلمی که ساخته ام در 75 سالگی و سی اَُمین آن است. باور کنید به آن 29 فیلم قسم که هیچ کدام عذاب آورتر از این قاتل اهلی نبود. قانون، دوستان، حرف حساب، خانه سینما و بیشتر ا ...
گفتگوی پدیده ایرانی حاضر در فوتبال دانمارک درمورد تیم ملی
زمان داشته باشم، تماشا کرده ام. بازیکنان ایرانی خیلی خوب بازی می کنند و واقعا سطح کیفی بازیکنان این تیم بسیار خوب است. در مورد تیم ملی ایران نظرت چیست و اینکه تا چه اندازه صعود تیم ملی ایران به جام جهانی برایت مهم بود؟ از اینکه تیم ملی ایران با یک نتیجه عالی به جام جهانی صعود کرد خیلی خوشحال شدم. معتقدم تیم ملی ایران با یک کار خوب تیمی موفق شد یک بار دیگر به جام جهانی صعود کند ...
آزادمردی که تا آخرین نفس پای مشروطیت ایستاد
احدی از ایرانیان نرسیده بود در حضور هزارها جمعیت و عده زیادی از علما و محترمین شهر ایراد نمود و ماسواد آن را به وسیله حاجی شیخ اسدالله شیخ مفیدی که چند سال بعد از این زمان خانه های آن مرحوم را خریده بود به دست آوردیم و عین قسمتی از آن خطابه را که مربوط به اهمیت آثار ملی ایران است در اینجا می نگاریم. بشر پس از آنکه از گوشه انزوا و بیغوله ها پافراتر نهاد و به هدایت نیروی عقل و تمیز به ...
نخبه ام اما مهاجر!
انگیزه و علاقه زیادی برای یادگیری وجود داشت. این مدارس شیفت شب بودند، چون هم معلمان و هم دانش آموزان مجبور بودند روزها کار کنند. من با وجودی که راهنمایی یا ابتدایی بودم، مجبور بودم کار کنم و شیفت شب درس بخوانم. همه شیفت شب بودند؟ بله این اجبار بود. معلم ها در روز باید هزینه خود و خانواده را تأمین می کردند، چون حقوقی که از مدرسه می گرفتند، بسیار ناچیز بود. از لحاظ عددی شاید یک ...
راز مرگ دختر جوان در مهمانی پسر مجرد | مریم چطور کشته شد؟ +عکس
جان باخته قطعا مرگ او به گردن من می افتاد. وی ادامه داد: چندساعتی با جسد بودم تا اینکه تصمیم گرفتم آن را از خانه ام خارج کنم تا جنایت گردن من نیفتد. وی ادامه داد: اورژانس هم وقتی رسید هرچه زنگ زد در را باز نکردم. منتظر ماندم تا هوا تاریک شود بعد جسد را داخل ماشینم گذاشتم و به سمت سوهانک رفتم. در آنجا جسد را دفن کردم و به خانه برگشتم. اما تا صبح کابوس دیدم و عذاب وجدان رهایم نمی کرد. همین شد که ...
رهبر توی گوش حلما اذان گفت/ به دخترم می گویم پدرت خیلی باغیرت بود
فراهم بشود. واکنش شما چه بود؟ مخالفتی نکردم چون همان جلسه اول خواستگاری به من گفته بود که به خاطر شغلی که دارم و مسئولیتی که به عهده گرفته ام زیاد ماموریت می روم . ممکن است یک ماه یا دوماه خانه نباشم؛ به خاطر همین دوست دارم همسرم مستقل باشد و شخصیت وابسته ای نداشته نباشد. اما چون شرایطم خاص بود و حلما را باردار بودم و تا تولدش مدت زیادی نمانده بود،فقط پرسیدم که چقدر طول می ...
امیدی به زنده ماندن خود نداشتیم
بودیم که به طرف ما شلیک شود. پیش خود گفتم: الان آن کسی که مرا مجروح کرده، کنار جیپ ایستاده و قطعاً به ما شلیک می کند . از کنار جیپ با سرعت رد شدیم و خود را به پادگان رساندیم. از عراقی ها هم هیچ خبری نبود. چند ماهی در بیمارستان مشهد بستری شدم. وقتی به کرمانشاه برگشتم، بعضی از بچه های شناسایی را دیدم. آن ها گفتند: ما ماشین های عراقی را دیدیم که به طرف شما می آمدند، ولی ما از جاده خیلی فاصله داشتیم و فقط توانستیم از دور به طرف آن ها شلیک کنیم . برادر امیری بعدها به کمین نیروهای منافقین افتاد و به فیض شهادت نایل آمد. منبع: دفاع پرس ...
هنوز در فرهنگ ما فلانی دارد قصه می گوید یعنی حرفش مهم نیست!
کتاب نبود. به معرفی یکی از دوستان با آقای دهباشی آشنا شدم و از آن زمان تا به امروز که سی سال گذشته است، همواره از کمک های ایشان بهره مند بودم و نظاره گر فعالیت پیگیر ایشان در مجله نگاری بودم. شروع به همکاری با کلک و بعد بخارا کردم که این دو نشریه از معدود مجلات ادبی هستند که هنوز هم وقتی بدان مراجعه می کنیم، مطالب خواندنی کم ندارد. بسیاری از مجلات هستند که وقتی دو سه ماهی از تاریخ انتشارشان بگذرد ...
جزئیاتی تازه از سرنوشت احمد متوسلیان
نبودم چون نیمه بی هوش بودم و وضع جسمی خوبی نداشتم. یادم می آید آب را با دستان خودش در دهان من ریخت چون من قادر به حرکت نبودم. روی بدن من ملحفه کشید چون من سردم بود. او مرا در آغوش کشید تا کمی گرم شوم بعد روی بدنم پتو کشید و من را روی تشک گذاشت تا بخوابم. ساعاتی خوابیدم و وقتی بیدار شدم آن بالای سر من بود اما هنوز هم نمی توانستم حرف بزنم. آن به من آب داد و مثل یک بچه به من غذا داد. بهم چای داد. آن همه ...
پیروانی: تا آخر عمرم به فجر برنمی گردم
برنوین است و با آن برق قدیمی فرق می کند. البته همین تیم هم پیشنهاد داد ولی خودم قبول نکردم چون پول ندارد. درخصوص امیرحسین پیروانی می خواستیم چند تا سوال بپرسیم؛ به نظر شما کار درستی کرد سرمربی تیم ملی امید شد؟ بهترین کار را کرد. امیرحسین هم سواد مربیگری را دارد و هم دانش مربیگری را. موفق می شود؟ قطعا می شود به شرطی که کمکش کنند. متاسفانه به تیم ملی امید کمک نمی کنند و ...
می خواست مدافع حرم شود، شهید دفاع از شرف و امنیت شد
گرفت و گفت: مادر جان من حالم خوب است. به همه فامیل ها سلام برسان. دمای هوا اینجا 50 درجه است. جنگ تمام شده و امروز به خانه بازمی گردیم. دقیقاً ساعت 8 صبح روز یکم مرداد ماه سال 1367 بود که آخرین پیام رضا را دریافت کردم. ساعت 2 بعد از ظهر اعلام کردند به خاطر ورود نیروهای عراقی به خاک کشور در جنوب، رزمنده ها از دزفول به مرز اعزام شده اند. با شنیدن این خبر به یکباره دلم خالی شد. به همسرم گفتم: رضا از ...
روایت شهادت هفت تن آل صفا
... هوا تاریک بود. من وارد میدان مین شدم. دشمن گاهی گلوله منور شلیک می کرد. در مدت زمان روشنایی منورها هرچه نگاه کردم کسی را ندیدم. نباتی را صدا کردم. چند بار گفتم: بچه های تخریب، بچه های تخریب اما اثری از آن ها نبود تا اینکه چاله انفجار بزرگی توجهم را جلب کرد. مقداری که دقیق شدم، اثری از تعدادی پیکر قطعه قطعه شده دیدم. برگشتم پشت خاکریز تا کمک بیاروم. چند تا از بچه های تخریب که منتظر برگشتن ...
داشتن فرزند اوتیسم یک تلاش و چالش مداوم است/کمپین حامیان صدای بی صدای او
. چه شد که خواستید فضای سکوت درباره این افراد را بشکنید؟ وقتی به خاطر فرزندم مطالعاتی را در این زمینه شروع کردم، متوجه شدم بسیاری از خانواده ها از این مساله حرف نمی زنند و آن را انکار می کنند. برای اطلاع رسانی اوتیسم از سه سال پیش شروع به فعالیت کردم، بهمن سال 93 روی آنتن زنده تلویزیون به عنوان یک بازیگر اعلام کردم فرزندم اوتیسم دارد و بعد از آن هم به هر بهانه ای به اوتیسم پرداختم و ...
بازیگر سریال نفس: ناهید نقشی بود که مرا به چالش کشید
عمیقی است. به خودم قول دادم ناهید را قضاوت نکنم وی درباره ارتباطی که با فضای سریال و مباحث مربوط به فعالیتهای مجاهدین خلق برقرار میکرده، توضیح داد: من متولد 24 فروردین سال 68 هستم و آن زمان را تجربه نکرده بودم، نبودم و ندیده بودم، بنابراین خیلی از اتفاقاتی که در فیلمنامه می افتاد و کارهای آدمها برایم عجیب بود. روز اول به خودم قول دادم ناهید را قضاوت نکنم و فقط او را باور و درک ...
از قدیم آتش به اختیار بوده ام
یو بودم، هر شب با اکسیژن می خوابیدم و به زور خودم را از بیمارستان مرخص کردم. من تا 3-2 سال اینگونه بودم و از چند ماه پیش نفسم شروع کرد به برگشتن به شرایط نسبتا عادی و عضله قلبم که بشدت ضعیف شده بود، قوت گرفت. الحمدلله شب ها می توانم آسوده بخوابم و نفس دارم. به شکرانه همین نعمت نیز بنا کردم راز را در این ماه مبارک راه بیندازیم و ناگفته هایی را که جا مانده برای مردم بگوییم. ...
سرنوشت تلخ دختر زیبای روستا که معلم مدرسه اش عاشق او شد و ...
. البته وقتی گفتم این نجات می تواند بدون ازدواج هم صورت گیرد گفت نه دیگه علاقه که خاص باشد نجات زودتر نتیجه می دهد و من الان می خواهم ناجی این دختر شده و از غرق شدنش جلوگیری کنم. حتی به قیمت غرق شدن خودم. گفتم حتی جناب مجنون با همه عشقش به لیلی چنین قصدی نداشت که خودش غرق شود تا لیلی نجات یابد. که او با خنده موضوع را خاتمه یافته تلقی کرد. خلاصه اینکه آن شب جز بیداری تا صبح و سردردهای ...
راهِ بُردن اموال به آن دنیا از زبان مهمان ماه عسل +عکس
.... داورپناه: کار سنگتراشی می کردم. 21 ساله بودم که ازدواج کردم. کارگاهی در میدان شوش بود و یک حصیرپاره می گذاشتم و سنگ هایم را در آنجا می فروختم. یک روز در همین کارگاه ماشینی مشکی رنگ آمد و همه ی سنگ هایم را خرید. این آقا شهردار اهواز بود. هر چه ساختمان در تهران می ساختند، سنگ هایش را از من می خرید. از آن به بعد روزگار روی خوش به من نشان داد. البته در کار سنگفروشی روزهایی هم بود که ...
خرداد پرحادثه ی حسن معجونی
اینجاست که همزمان، امیررضا کوهستانی هم برای اجرای نمایش در میان ابرها در تئاتر مستقل به توافق رسید، نمایشی که دوازده سال پیش با بازی معجونی و باران کوثری در تئاتر شهر به صحنه رفته بود و تماشاگران را خیره کرده بود و حالا بعد از چند سال که در بسیاری از کشورها اجرا شده است، بار دیگر در تهران روی صحنه رفت اما جالب اینجاست که همه اینها اتفاقی، همزمان شد تا روزهای شلوغ و پرتب و تابی را برای معجونی رقم بزند ...
جزئیات جنایات خرچنگ های سیاه +عکس
بعد از حدود صد متر، سرنشین دیگر خودرو با زور و تهدید سر مرا به زیر صندلی برد. وقتی مقاومت کردم مدعی شد فقط قصد سرقت دارند. آنها به سمت بیرون شهر رفته و بعد وارد باغی شدند. به سمت من حمله کردند تا مرا مورد آزار و اذیت قرار دهند که با گریه و التماس از آنها خواستم به خاطر امام حسین(ع) به من رحم کنند، اما آنها به مقدسات هم بی احترامی کرده و مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند. از ماشین به بیرون ...
مولف هم مثل من اهل شیطنت بود/ لیلی گلستان از نقاش ها همیشه پول دوست داشته اند گفت
. با توجه به اینکه شما هم به عنوان مترجم فعال هستید و هم در کنارش در حوزه هنرهای تجسمی مشغول به کار هستید، مواجهه اولیه تان با کتاب نقاش ها همیشه پول دوست داشته اند چگونه بود؟ پیش از هر چیز اسم کتاب توجهم را جلب کرد. یک جوری برمی گشت به کار من و ارتباطم با نقاش ها و اقتصاد هنر که مدتی است موضوع روز حیطه هنرهای تجسمی ما است. پیش تر گفته بودید زمان ترجمه این کتاب، حال ...
چند می گیری باهم درس بخونیم؟!
اگر هم برایش امکان نداشت، خیلی مهم نیست. می توانیم بعد از کلاس باهم تمرین کنیم. در خانه یا هرجای دیگری که مایل باشد. برای من مهم است که زبانش خوب و در حد خودم باشد تا به هم کمک کنیم. آگهی دهنده ترجیح می دهد با پارتنر معامله برد برد داشته باشد. یعنی هر دو به هم کمک کنند اما اگر پارتنر طلب حق الزحمه کند، می تواند مبلغی را به صورت توافقی در نظر بگیرد و به او بپردازد. آقایی 36 ساله هستم که ...
مسی می توانست به جای بارسا بازیکن مادرید باشد
به گزارش بی باک، هوراسیو گاگیولی، ایجنت و هم وطن لیونل مسی که او را در سن 13 سالگی از روزاریو به اسپانیا آورد عنوان کرده اگر به جای کاتالونیا به مادرید رفته بود، مسی امروز به جای تیم فوتبال بارسلونا بازیکن رئال مادرید بود. ایجنت آرژانتینی در گفتگو با گلوب اسپورت گفته: چرخه زندگی عجیب است. من رفتم که در بارسلونا زندگی کنم و مسی را به خودم به این شهر بردم. اما می خواستم در مادرید زندگی ...
بچه دار شدن و چشم و هم چشمی های لوکس!
تغییر کارکرد فرزندان اشاره دارد. شاید بتوان یکی از مهم ترین علل عدم گرایش دهک های بالای جامعه به باروری بیشتر را افزایش تجملات دانست. خانواده هایی که می خواهند فرزندانشان در بهترین امکانات بزرگ شوند، ترجیح می دهند فرزندان کمتری داشته باشند تا بتوانند آنها را از بهترین امکانات برخوردار کنند. در قدیم مادر، فرزند خود را 9 ماه به دل می کشید و یک عمر به دندان و همه بچه ها از هر طبقه و قشری یک ...
توضیحات شهردار مشهد درباره تخلف در منابع مالی شهرداری
کردید گفت: بعد از رسانه ای شدن حکمم به سراغ عادل آذر رفتم و با نظر او نشست خبری گذاشتم تا توضیح بدهم که چه اتفاقی افتاده است و چه شبکه ای علیه ما دست به کار شده اند. شهردار مشهد ادامه داد: آیا فقط من مانع حسابرسی شدم یا تمام شهرداری ها؟ آیا فقط در مورد من حکم انفصال از خدمت صادر شده یا افراد دیگری هم هستند؟ چه تعبیری برای سربازی که نوکری مردم را می کند، می توان ارائه داد؟ آیا درست است ...
خواستگاری های عجیب از بازیگران معروف ایرانی/ خواستگاری خانم بازیگر از همسرش!
سفر زیارتی به آنها تعلق میگیرد که علی صالحی گفت :اگر اینطور است من و خانم صالحی با هم ازدواج میکنیم که این پیشنهاد باعث تعجب همه شد. خواستگاری خانم بازیگر از همسرش ایلا تهرانی همسر ویدا جوان درباره خواستگاری اش گفت: راستش را بخواهید در ازدواج ما بسیاری از چیزها از جمله مراسم خواستگاری و عقد و عروسی به شیوه های رایج برگزار نشد و سعی کردیم ضمن احترام به سنت آن طور که خودمان دوست ...
ما فراموش شدگان رادیو هستیم/ گزارش های قدیمی را نابود کرده اند
این رسانه گرفته می شود. به همین بهانه به سراغش رفتیم تا شنونده حرف ها و خاطراتش باشیم. *حکایت دلبستگی شما به رادیو زبانزد است و خیلی از قدیمی های رادیو این موضوع را تایید می کنند، این همه علاقه و شیفتگی چطور شکل گرفت؟ -از شش هفت سالگی دلبسته رادیو شدم و یکجور شیدایی نسبت به این رسانه در من بوجود آمد. زمان ما رادیوهای لامپی در خانواده ها بود و من از همان سال های کودکی انس عجیبی با ...
سحرگاه سیاه دختر نوجوان
، تصمیم گرفتند تا راز این سناریوی سیاه را نزد پلیس فاش کنند. روز 22 خرداد نسرین همراه خانواده اش پای در کلانتری آبادان گذاشت و زمانی که در برابر مامور پلیس قرار گرفت و با یادآوری صفحه سیاه زندگی اش شروع به گریه کرد و با صدایی لرزان ماجرا را بازگو کرد و گفت: به خاطر بیماری مادربزرگم از ماهشهر به آبادان آمدم و در خانه مادر بزرگم در منطقه جمشیدآباد زندگی می کردم. همه چیز خوب بود تا این که ...
به دنیای مجازی نزدیک نمی شوم
کمک کنم تا حال روحی شان خوب شود. همه اینها را از پدرم یاد گرفتم که وقتی اتفاقات سختی در زندگی رخ می دهد چگونه با آنها روبه رو شوم تا کمتر آسیب ببینم. درگذشت پدرم اتفاق سخت و ناگواری بود اما توانستم آن را بپذیرم و از خانواده ام حمایت کنم. بعد از آن متوجه شدم که سختی ها انسان را قوی تر می کند، درست مثل الماس که هر چه بیشتر تحت فشار باشد زیباتر و درخشنده تر می شود. اما باز هم تاکید می کنم نوع برخورد ...
عدم حمایت مسئولین و قول های بی ثمر، شرکت تعاونی زرین دشت فراهان را از پای درآورد/کارآفرینِ تنها در ...
هزار متر مربع است. رحمتی بیان کرد: از همان ابتدا اقدامات اولیه برای انجام بهینه کار صورت گرفت و حتی زیرساخت هایی چون آب و برق را نیز با هزینه خودم به این بخش آوردم. وی ادامه داد: در ابتدای مسیر با برخی مشکلات که در زمینه کشت محصول است رو به رو شدیم که بعد از مرتفع کردن آن ها در انتظار اتفاق های خوب بودیم که با بحرانی اساسی و آسیب رسان رو به رو شدیم. رحمتی ادامه داد: درست زمانی که ...