سایر منابع:
سایر خبرها
چشمانی که با مشاهده پدر جان می گیرند/ پایان فراق 33 ساله
30 سال کمبود بابا را احساس می کردیم. البته دایی ها، عموها و اقوام تا آنجا که در توانشان بود رسیدگی می کردند، یادم می آید زمانی که بچه بودم دایی هر هفته از ناصریه می آمد و ما را از ظهر پنجشنبه تا عصر جمعه به خانه خود می برد و همیشه سنگ صبورمان او بود و همه دلخوشی مان این بود که آخر هفته شود و دایی بیاید. درست است که کمبود پدر را داشتیم اما مادرم همیشه کمبودش را پر کرده بود و ما هیچوقت احساس نکردیم ...
درددل های پدر پیر ملت
الهی بود که گذشت. و فردا امتحان دیگری است که پیش می آید. و همه ما نیز روز محاسبه بزرگتری را در پیش رو داریم. آنهایی که در این چند سال مبارزه و جنگ به هر دلیلی از ادای این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده اند مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفته اند، و خسارت و زیان و ضرر بزرگی کرده اند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبه حق خواهند ...
ناگفته های زندگی قاتل آتنا از زبان همسایه ها
آذرقلم : حدود 20 سال پیش هم یک بچه را به زور به خانه آورده بود. همسایه ها ریختند سرش و نزدیک بود او را بکشند. به گزارش آذرقلم، دادستان اردبیل اعلام کرده است پرونده قتل آتنا، دختر پارس آبادی، به صورت ویژه بررسی می شود و جزئیات این قتل و دیگر قتل هایی که متهم انجام داده، به مردم اطلاع رسانی می شود. گفته های دادستان در حالی است که روز شنبه رئیس قوه قضائیه در دستوری ویژه به دادگستری ...
ناگفته های پدر و مادر سیاه پوش آتنا
گرگی در بین ما بود و او را نمی شناختیم. از چه سالی دستفروشی می کنی؟ چون هیچ شغلی نداشتم، از 12 سال پیش فقط لباس کودک می فروختم که یعنی دستفروشی می کردم. آتنا همیشه سر بساط دستفروشی شما می آمد؟ رابطه من و آتنا خیلی خوب بود، او هر روز پیش من می آمد، ساعت ها کنارم بود و بعد به خانه برمی گشت. تصور نمی کنید محیط مردانه ای مانند دستفروشی برای دختربچه ...
متهم ردیف دوم: اگر یک قِران از رضا ضراب گرفتم گردن من را بزنید/ قاضی مقیسه: از تحریم برای بردن مال مردم ...
نمی کردم. محموله های نفت به صورت امانی در دست من بود. قاضی مقیسه در واکنش به صحبت های شمس گفت: امانی بودن به چه معنا است. امانی بودن به معنی فروش نفت نیست. متهم ردیف دوم پاسخ داد: من در مقابل کارفرمای خود مسئول بودم که مسئولیت خود را انجام دادم. تفاهم نامه بعد از شروع عملیات اجرایی فروش نفت نوشته شد. من نمی خواستم کلاهبرداری کنم و وحدت قصدی با بابک زنجانی نداشتم و به خاطر این ...
من اصلا اصلاحات را قبول ندارم
سیاسی و انقلابی محرک سیاسی شدن شما بودند به هرحال! نمی توان گفت بی اثر بوده است. به نظرم جرقه های اصلی سیاسی شدنم برمی گردد به سال نهم و دهم دبیرستان. آن موقع بعضی از معلم های دبیرستان مان مباحث سیاسی حالی شان بود و مخصوصا اینکه شاه کتابی داشت به نام انقلاب سیاسی که در کلاس درس می دادند. در آن کتاب به امام خمینی توهین شده بود و همین باعث شد که ما بفهمیم امام خمینی چه کسی هست. در مسیر مدرسه ...
خواهر، راز قتل برادر معتاد را فاش کرد
درخصوص علت و انگیزه درگیری بیان می کردند. ماموران متوجه تناقض گویی های خواهر مقتول شده و به بازجویی از او پرداختند که روز شنبه لب به اعتراف گشود و گفت: 28 اسفند مادرم با من تماس گرفت و گفت داوود پدرت را می زند. من و شوهرم به نام مهدی42 ساله به خانه پدرم رفتیم؛ در زمان ورود، داوود با چاقو پدرم را تهدید می کرد و با دیدن ما، به سمت شوهرم حمله ور شد. شوهرم نیز با چاقویی که روی دیوار دستشویی قرار داشت ...
پول نفت، خرج خرید خانه های لوکس شد
. متهم ردیف دوم: زنجانی فال را می شناسد؛ او دروغ می گوید مهدی شمس در ادامه دفاعیات خود اظهار داشت: خود زنجانی شرکت فال را به کاملاً می شناسد و این که می گوید من این شرکت را معرفی کرده ام کاملاً دروغ است. نجفی نماینده دادستان خطاب به متهم گفت: پول نفت برای خرید انورایر رفته است، روز روشن را شب نشان ندهید. شمس: امکان دارد چک به نام شخص ثالث باشد؟ باید چک ...
همان یک مشت خاک را با خود به سوغات آورد/ پایان بی قراری ها پس از 31 سال
...> رفته بودم چالوس خانه علی اکبر، دیدم با ماشینی آمد که از بس خاکی هست، اصلاً معلوم نیست؛ تو ماشین کلی از لباس های کثیف رزمندگان را آورد، لباس ها را بردم حمام و شستم. گفتم: ماشینت چقدر خاکیه؟ گفت: خواهر جان! این خاکها آغشته به خون شهداست، خم می شد و خاک ها را می بوسید. * لباس های پاسداری همسرم را می بوسید یک سال قبل از اینکه علی اکبر پاسدار بشود، همسرم علی اصغر نام آور پاسدار ...
کیمیا ی 7 ساله، قربانی جنایت های سیاه ناپدری
دیروزدرتشریح جزئیات زندگی پرغصه دخترک وخانواده اش به خبرنگار حوادث ایران گفت: از 5 سال قبل، مادر کیمیا با مردی به نام بابک آشنا شده بود که 5 سال از خودش کوچکتر بود. با توجه به اینکه هر دو معتاد بوده و مواد مخدرمصرف می کردند، بعد از یک سال دوستی به طور موقت با یکدیگر ازدواج کرده و حدود یک سال قبل به خانه جدید شان در محله ای پر از معتاد نقل مکان کردند. در طول این سال ها، ناپدری کیمیا همیشه در خانه نبود ...
فلاحیان: سعید امامی خودکشی نکرد/ عقد اجباری دختران منافق با پاسدار ها شایعه است
مهدی هاشمی را برای ایشان کاملا توضیح دادیم؛ چون من خودم دادستان قضیه بودم. گفتم ایشان چند قتل مرتکب شده، به قتل ها اعتراف کرده و کاری نمی شود کرد. اعترافات مهدی هاشمی تحت فشار نبود؟ نه دیگر. اگر هم تحت فشار بود در دادگاه کیفرخواست که خوانده شد، دفاعی نکرد و گفت من کیفرخواست را قبول دارم. متهم تحت فشار، ممکن است در بازجویی بگوید من این کار ها را کردم؛ اما در دادگاه که دیگر ...
اخبار حوادث
آگاهی استان، فردی که به دلیل یک میلیون تومان صاحب خانه خود را در تربت جام به قتل رسانده بود در زاهدان دستگیر شد. سرهنگ ابراهیم ملاشاهی در بیان جزئیات دقیق این خبر اظهار داشت: در پی دریافت گزارشی مبنی بر اینکه فردی در تاریخ هفتم تیرماه سال جاری بر اثر ضربات چاقو مردی 38 ساله را در شهرستان تربت جام خراسان رضوی به قتل رساند و در حال حاضر پس از وارد شدن به شهرستان زاهدان قصد خروج از مرزهای شرق ...
بازخوانی نامه امام(ره) به مناسبت پذیرش قطعنامه 598/ امام روح الله از "جام زهر" نوشت
خانواده های معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده ام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می کنم.و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند! بدا به حال آنهایی که از کنار این معرکه بزرگِ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت و بی تفاوت و یا انتقادکننده و پرخاشگر گذشتند! آنهایی که در این چند سالِ مبارزه و جنگ به هر دلیلی از ...
وظیفه ام فروش نفت و برگرداندن پول نبود/ قاضی مقیسه: شما جزو شرکای اصلی هستید و تنها کارگزار حمل نبوده اید
مهدی شمس متهم ردیف دوم پرونده فساد نفتی در جلسه چهارم دادگاه برای ادامه دفاعیات در جایگاه حاضر شد و گفت: در جلسات قبل در ارتباط با عنصر مادی و معنوی مشارکت توضیحاتی دادم. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از میزان،وی مدعی شد: هدف بنده کمک برای شکستن تحریم ها بوده است و چرخه خرید و فروش و حمل کالا به صورت زنجیره ای از عوامل مختلف بوده و قائم به شخص نبوده است. قاضی مقیسه گفت: حرف ما هم همین ...
هم خانواده آتنا و هم خانواده قاتل نیاز به حمایت روانی دارند/ مرگ تدریجی دو خانواده
.... من خانواده اسماعیل را نمی شناسم اما آن طور که نزدیکانم می گویند، مادر و خواهر اسماعیل در مراسم دعایی که هر شب برای دخترم می گرفتیم که پیدا شود، آمده بودند و مادرش بسیار دعا کرده بود رباینده آتنا پیدا شود. آتنا تازه پیش دبستانی را تمام کرده بود و آرزو های بزرگی داشت. هربار که می دید پدرش به خاطر دستفروشی به زحمت می افتد، می گفت: من دیگر بزرگ شدم؛ چند سال دیگر صبر کنید درس می خوانم و شغلی پیدا ...
نفت با اعتماد شخص وزیر وقت به زنجانی فروخته شد
...، دیگر اظهارات بقیه را چرا می خوانید. شمس در ادامه به اظهارات زنجانی مبنی بر داشتن تمکن 22 میلیاردی اشاره کرد و گفت: هگل می گوید دروغ هر چه بزرگتر باشد، باورش آسان تر است. متهم اضافه کرد: اگر غیر از خانه ای که در لندن دارم، چیز دیگری داشتم و تاریخ هایش هم برای بعد از این ماجراها بود، هر چه بگویید قبول دارم. من مصداق آش نخورده و دهان سوخته شدم. در صفحه 28 دیوان عالی ...
ماجرای توهین شرم آور به روحانی از زبان خودش
: وقتی روی صندلی نشستم، خیلی بی حال بودم و چشم هایم تار شده بود، اما متوجه شدم که مأموران پلیس به صحنه آمدند و با متهم درگیر شدند. او با دیدن مأموران تسلیم نشد و به هشدارهای آنها توجهی نکرد و در حال عربده کشی بود که صدای شلیک اسلحه به گوشم رسید. وی درباره علت حمله مرد شرور گفت: من او را امر به معروف نکردم و حتی صورت او را ندیدم. مرد شرور به فرد دیگری حمله نکرد و با دیدن من که معمم بودم ...
راز پنهان قتل پسر ناخلف خانواده
و سرانجام وی روز 24 تیرماه امسال لب به اعتراف گشود و به اطلاع از قتل برادرش و همچنین معاونت در انتقال جسد وی به جاده جاجرود اعتراف کرد. خواهر مقتول در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: روز 28 اسفند سال گذشته مادرم با من تماس گرفت و گفت داوود پدرت را می زند؛ من و شوهرم مهدی (42 ساله) به خانه پدرم رفتیم؛ در زمان ورود، داوود با چاقو پدرم را تهدید می کرد و با دیدن ما، به سمت شوهرم حمله ور شد ...
متهم: قصد کمک داشتم که قتل اتفاق افتاد
بر ملا کرد. او توضیح داد 28 اسفندماه بود که مادرم با ما تماس گرفت و درخواست کمک کرد. او گفت که برادرم داوود دارد پدرم را کتک می زند و توان اینکه مانع دعوا شود را ندارد. من هم همراه شوهرم مهدی راهی خانه پدرم شدیم. وقتی وارد شدیم داوود چاقو به دست داشت و پدرم را تهدید می کرد. با دیدن ما به طرف شوهرم حمله کرد. همان لحظه شوهرم چاقویی را که روی دیوار بود ، برداشت و برادرم را هدف قرار داد که ...
حسام الدین آشنا؛ غریبه یا آشنا؟
داشت که بین برادران گمنام، ناتنی محسوب می شد. ناپدری و ناتنی بودن این تازه واردان از آن حیث بود که آن ها تحمیلی از جانب دولت اصلاحات بودند و چه بسا پس از تغییر ویترین درصدد اصلاحات در اندرون این ساختار هم بودند. ناتنی بودن آشنا در بین برادران گمنامش نسخه ی اولیه ای از همان غریبگی بود. حضور آشنا در این خانه دو سال بیشتر دوام نداشت، برای جبران خطاهای فرزندان ارشد می بایست بزرگ تر خانه هم ...
سکوت پدرومادر پس ازقتل پسر شیشه ای!
. ترسیده بودیم و نمی دانستیم چکار باید انجام دهیم. از ترس اینکه این راز برملا نشود، جسد را داخل صندوق عقب خودروی پژو آردی گذاشتم و به سمت جاجرود حرکت کردم و جنازه را در محلی خلوت رها کرده و به خانه برگشتم. تمام این مدت عذاب وجدان داشتم اما ترس از دستگیری باعث شد که خودم را معرفی نکنم.به دنبال اعترفات متهم 38 ساله به جنایت، پدر و مادر داوود که تنها اولیای دم بودند، ازشکایت علیه دامادشان گذشتند. اما رسیدگی به پرونده همچنان ادامه دارد. ...
وصیت برای دفن در پارک خورشید
خودتان درست کنید؟ که باز شهید در جواب گفت: خدا بزرگ است و وقتی پدرم دید خواستگار دخترش از لحاظ ایمانی بسیار قوی است، رضایت داد و ما با هم ازدواج کردیم. در طول زندگی مشترکتان به چه شناختی از ایشان رسیدید؟ آقا جواد خیلی به فعالیت هایش در بسیج و مسجد اهمیت می داد. با آنکه مسافت خانه ما تا مسجد القصی بسیار زیاد بود ولی شهید جهانی هر روز صبح این مسیر را طی می کرد تا اینکه نماز صبح را به ...
مبارزانی از ایل شوهان
پنچر و چند گلوله به او می زنند و به سمت مرزهای ایران فرار می کنند. سپهبد بختیار که زخمی بود را به بیمارستان الرشید بغداد انتقال دادند و در نهایت به دلیل شدت جراحت در روز 25 مرداد 1349 در همان بیمارستان درگذشت. سپس جسد ایشان را به شهر نجف برده و آنجا خاکسپاری کردند. در همان روز یعنی 16 مرداد، خبر قتل سپهبد بختیار توسط همراهان ایشان به اطلاع اعضاء جنبش که اکثراً روی نوار مرزی بودند رسید. مردم و ...
سرگذشت سیاه 4 برادر!
درس هایم نیز تاثیر می گذاشت و من مدام سرزنش می شدم، این بود که در دوران راهنمایی ترک تحصیل کردم و نزد پدر و مادرم ماندم. از آن روز به بعد همواره با دوستانم به گشت و گذار می رفتیم تا این که برای اولین بار طعم موادمخدر را چشیدم. آن زمان 16 سال بیشتر نداشتم و با دوستانم به پارک وکیل آباد رفته بودیم که هنگام پایین آمدن از کوه، پایم شکست.یکی از دوستانم مرا به خانه خودشان برد و برای آن که درد پایم کمتر ...
کارآفرینی تنها با سرمایه ی 70 هزار تومانی
خریدم که برای راه اندازی یک خط کفایت می کرد. وقتی دستگاه ها را به کارگاه آوردم دیگر حتی برای بازگشت به خانه هم پولی نداشتم. در منزل هم مادرم به دلیل رفتن زیر بار این همه قرض از یک سو و مشروط شدنم در دانشگاه از سوی دیگر، دو ماه با من حرف نمی زد. حق با مادرتان نبود؟ حق داشت. به همین دلیل من ترم های بعد آن را جبران کردم و در عین حال تلاشم را برای ادای قرض هایم بیشتر. درس و کار ...
ای صادق آل محمد صلی الله علیه و آله ! در غم هجران تو، عالم دگرگون شده است
نگران بود . به همین جهت هر از چند گاهی، به بهانه ای امام را به عراق احضار کرده و نقشه قتل ایشان را می کشیدند که هر بار به نحوی خطر از وجود مقدس امام برطرف می گردید . ولی سرانجام، دستگاه خلافت در 25 شوال سال 1418 امام را مسموم و به شهادت رسانید . انتهای پیام ./
از بوانات تا بهارستان
زندگیشان می گوید: آن زمان ما یک زیرزمین اجاره کرده بودیم. مشکلات مان زیاد بود. به خصوص که من سن کمی داشتم و تازه از خانواده ام جدا شده بودم و در تهران آشنای زیادی نداشتیم. همه اینها به کنار، بعد از مدتی متوجه شدیم که لوله آب منزل مان دچار مشکل شده و چاه خانه ما ریزش کرده است و دقیقا کف اتاق ما، از زیر خالی خالی است؛ دقیقا همان جایی که ما می نشستیم و غذا می خوردیم و می خوابیدیم. خدا را شکر که به موقع ...
خشونت هایی به رنگ خون
کشور متواری و در آنجا مخفی بود و به تازگی به تهران بازگشته و در منزل یکی از بستگان نزدیک خود در خاوران، هاشم آباد مخفی شده است.در نهایت متهم دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.رضا پس از دستگیری اعتراف کرد که شب حادثه پس از شرب خمر به همراه برادرم و مسعود در بالکن خانه ایستاده بودیم که با مقتول و دوستانش چشم تو چشم شدیم و از آنجا درگیری لفظی بین دو گروه آغاز شد؛ چاقویی از داخل ...
انتقام مرگبار مرد جوان از رقیب عشقی با جنایت
نیز به او علاقه مند است و قصد ازدواج با او را دارد بهشدت عصبانی شدم برای همین نقشه قتل را کشیدم. وی ادامه داد: یک روز به بهانهای مقتول را به بیرون از خانه کشاندم و او را با گلوله کشتم ، سپس جسد را همان جا رها کرده و متواری شدم.بعد از اعترافات متهم، برای وی قرار بازداشت صادر شد. همچنین تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد. 46 ...
اعتراف متهم به تشکیل شبکه سازمان یافته کلاهبرداری
بود و من به او استعفا دادم. بعد به تهران آمدم و در جلسه ای که آقایان جشن ساز و دانشیار هم بودند حاضر شدم، مدیرعامل شرکت HK به من گفت الان موقع جهاد است و پشت زنجانی را خالی نکن. حتی من به یزدی گفتم نمی خواهم کار کنم که یزدی گفت به کارت ادامه بده، هرجا انحراف دیدی من را مطلع کن. متهم ردیف دوم پرونده ادامه داد: در رابطه با عنصر مادی و معنوی مشارکت دو نکته وجود دارد، یکی مربوط به حق الزحمه ...