سایر منابع:
سایر خبرها
پسر آیت الله کاشانی: مصدق چه کاره بود که علیه اش کودتا شود شاه 6-5روز قبل از فوت پدرم به منزلمان آمد | ...
آیت الله کاشانی از این بابت می گویند کودتایی در 28 مرداد 32 رخ نداده تا رابطه آیت الله کاشانی با تیمسار زاهدی را توجیه کنند آیا این طور است؟ روشن شدن این که در روز 28 مرداد 32 کودتایی واقع نشد، مربوط به آن سال ها نیست. تا سال ها بعد از 28 مرداد 32 نیز همه بدون استثنا از کودتای 28 مرداد سخن می گفتند، بعدها اسنادی که بر اثر مطالعات بیشتر منتشر یا کشف شد، معلوم کرد در روز 28 مرداد کودتایی ...
پرسه زدن درخاطرات روزهای تبعید مصدق
های آتشین خواهی کرد. مردم که دست از سر تو برنخواهند داشت. می خواستم بگویم... اما نمی دانستم بعد از 10 سال همدمی با او خانه آخرتش می شوم. نمی دانستم می آید جاخوش می کند وسط همین پذیرایی. برای همیشه. الان که دارم این ها را به تو می گویم دلم خیلی گرفته؛ علف های هرز تمام باغم را فراگرفته اند. کاشی های حیاطم ترک بر داشته، درخت هایم خشکیده اند. نه کسی می آید نه کسی می رود. من که روزی 150 تا ...
غزل غزل های سیمین
سلامتی کردم. با اینکه بشدت ضعف داشت، اما تو گویی با دماغ چاق و حوصله ای فراخ بخواهد برای آشنایی چهل ساله درددل کند، شروع کرد از بیماری و ضعف و حال و روز آن روزهایش گفتن... حضورش زندگی بود. نگاهش می کردم و با خود می گفتم، مگر می شود آدم چنین حال ناخوشی داشته باشد اما چنین مغناطیسی برای خوب کردن حال دیگران از وجودش تراوش کند؟ مثل همیشه آغوشش باز بود و مهربان. مهر ساطع شده از وجودش بی آن که اراده ای ...
نو اصول گرایی و مسأله آزادی
فصلی در کار بود! در بسیاری موارد این ورود و دخالت در چشم اندازی وسیع تر به تعمیق و تشدید مسأله می انجامد. روزنامه ای با تیراژی کمتر از ده هزار نسخه مطلب بی ربط و یاوه ای نوشته و آن مطلب نهایتاً به تعدادی نزدیک به همان تیراژ خوانده یا دیده شده است. دستگاه های مسوول اعمال قدرت قاهرانه می کنند. مثلاً تعطیلی، توقیف یا بازداشت نویسنده و مدیرمسوول و الخ. ابتدا خبر این برخورد در ابعادی گسترده منتشر می ...
این "مدافع حرم" هرهفته داماد می شود
خیلی زود از کنارتان رفت؟ دلم می خواست الان اینجا بود. اوهمیشه بعد ازخدا پشت و پناهم بود. همیشه می گفتم محسن بالاخره مرا با افتخار سربلند می کند یعنی آرزو داشتم که سر بلندم کند چون پسربزرگ منش و مردم داری بود. الان شما سربلند هستید؟ بله، بالاخره سربلندم کرد ومرا به آرزویم رساند. عزتی را که خدا به بنده اش بدهد هیچ کسی نمی تواند ازاو بگیرد. پسرم سرباز رهبر بود و خودم هم سرباز ...
نوجوان کم سن وسال بسیجی که در اسارت حماسه آفرید
...، داستان های عجیب و غریبی اتفاق افتاد! مثلاً این سرگرد فرمانده به جایی رسید که به من می گفت: "مهدی! من همه این ها را آزاد می کنم اما تو را آن قدر این جا نگه می دارم که پیرمرد بشوی! یا فلج ات می کنم و کاری بدتر از مرگ سرت می آورم!" یک بار هم خواست این کار را بکند! یک سری خبرنگار آمدند که یک از آن ها هم ایرانی بود. تا مرا دید، شروع کرد به گریه کردن که مهدی تو هم وطن من هستی. من بچه ...
روایتی جالب از پنج سال زندگی متاهلی شهید حججی
زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست... بعد خطاب به من گفتند: از خدا چنین همسری را می خواهم. شما می توانید این طور که قرآن خواسته، باشید؟ که من در جواب شان گفتم بله. خواسته دیگری هم از شما داشتند؟ گفتند من سر سفره شهدا نشسته ام و در مسیری قدم گذاشته ام که دلم می خواهد با همسرم آن را ادامه بدهم. همسری که اول من را به سعادت و سپس به شهادت برساند. شما می توانید ...
صالحی: ایران پایگاه جهانی شدن فرهنگ است/ تاروپود ایران با مهر اهل بیت گره خورده است
: حدود 4 دهه قبل ما انقلاب فرهنگی داشتیم که با نام خدا شکل گرفت و هدفش تغییر فرهنگ طاغوتی به فرهنگ اسلامی بود. امروز در بازنگری راه طی شده و نگاه به مسیر پیش رو، سوگمندانه باید بگوییم به رغم بهای سنگینی که مردم ایران برای این انقلاب دادند، دستاوردهای ما کمتر از انتظاراتمان بود. جعفرپور با بیان اینکه امروز قرار نیست به بیان چرایی این واقعیت تلخ بپردازیم، گفت: متاسفانه سیاست زدگی مفرط بر همه ...
طنز؛ مصاحبه با یک پیازِ سرخورده!
شما یه پیاز سرخورده هستید! این طور که معلومه از سرخوردگی به خودانزجاری هم رسیدید پیاز: خب می خواستی نرسیم؟ بی حیثیت شدیم توی بازار. ما: خب چرا آخه؟! پیاز: بابا همه طردمون کردن! از ریحون و تربچه و سیر بگیر تا بقیه میوه ها و سبزیجات! میگن چهار روزه قیمتش رفته بالا خودش رو میگیره! نمیذاره هیشکی بخردش! آخه تقصیر ما چیه؟ به خدا من خودم دلم لک زده یکی توی سفره خونه بذاردم ...
در خلوت مصدق/ نگاهی به زندگی خصوصی رهبر ملی صنعت نفت ایران
کرده بودند. در خاطرات خود نوشته است: پریشان شدم از اینکه پس از دیدن آن آموزش ها قادر به بیان عقایدم نبودم و در معرض انتقادات نابجا و غیرمنصفانه قرار داشتیم. در شگفت بودم که چگونه و به چه نحوی می توانستم از دانش خود برای خدمت به مملکت استفاده نمایم . در سال های بعد، دو کتاب دیگر منتشر کرد: مختصری از حقوق پارلمانی در ایران و اروپا و اصول قواعد و قوانین مالیه در ممالک خارجه و ایران قبل از مشروطیت و ...
مناجات خواندنی یک شهید + عکس
اش را به تو می چشانم ...! پس خدا؛ برای خلاصی از این هوسها، تو مزه عبادتت را به من بچشان که بالاترین و شیرین ترین مزه هاست. شهید محمودرضا استادنظری ولادت: 11 اردیبهشت 1348 تهران شهادت: 24 بهمن 1364 عملیات والفجر 8 فاو مزار: بهشت زهرا (س) قطعه 27 ردیف 3 شماره 11
حال و هوای یک شهید قرآنی در خیابان تبریز
تقدیم کرده است و آن را پیشکشی برای روح فرمانده فدائیان اسلام، شهید سیدمجتبی هاشمی که به دست عوامل ترور به شهادت رسید قرار داده و نوشته است؛ ارزانی مادر شهید جاویدالاثر ترور، شاهرخ طهماسبی که جوان او را در خانه تیمی شکنجه دادند، شهید کردند و در مکانی نامعلوم به خاک سپردند. فهرست عناوین فصل های این کتاب عبارتند از: کودکی و جوانی، دوران انقلاب، دوران تبعید، حال و هوای معلمی، پس از پیروزی، ترور ...
فتنه داعش، نقشه ای برای از بین بردن نفوذ انقلاب اسلامی در خاورمیانه بود
عزت قدم بر می دارد که هیچ اضطراب و لرزشی در آن دیده نمی شود و تن دشمن را به لرزه در می آورد و تصاویر آن دل های پاک مردم جهان را به منقلب می کند. جندقیان افزود: جبهه مقاومت مظلومانه در حال مجاهدت در راه خداست در حالی که تکفیری های داعش از نظر مادی پشتوانه ای بسیار قوی دارند و از سوی تمام مستکبران جهان حمایت می شوند. وی خاطر نشان کرد: ایجاد فتنه داعش، نقشه ای برای از بین بردن ...
پرسش از فقدان جامعه شناسی جبهه مقاومت
اسارت و شهادت قهرمانانه و مظلومانه ی شهید محسن حججی بیشتر از هر وقت دیگر بازتاب یافته است. نزدیک به هفت سال از شهادت اولین شهید این جنگ نابرابر می گذرد و شهید حججی اولین شهید جبهه جهانی مقاومت بود که به صفحه ی اول برخی روزنامه ها رفت. رسانه ها و کسانی درباره ی آن واکنش نشان دادند که تا کنون در برابر این معجزه های انقلاب بی تفاوت بودند. هر چند هستند برخی از رسانه های رسمی و شبکه های اجتماعی غرب ...
این گونه قفس ها شکست؛ خاطراتی از دوران اسارت
سال را خواب بوده است. احساس می شد اسارت با همه سختی ها ورود به مرحله رشد است. رشد در قاموس دینی غیر از بلوغ است . رشد در قاموس قرآن به عبارتی یعنی تنزیه اندیشه از بت های رنگارنگ و ارباب متفرقه و سر نهادن بر آستان واحد احد، (وَلَقَدْ آتَیْنَا إِبْرَاهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَکُنَّا بِهِ عَالِمِینَ) الأنبیاء 51 اولین نشانه رشد پشت پا زدن به تماثیل بتان دست ساز و گشودن چشم دل بر فطرت الهی ...
شعرخوانی در حال و هوای شهدا به یاد شهید محسن حججی
... دل ای دل ای دل من عزم کن قلم بردار به نام شاه ابوالفضل من علم بردار سمانه خلف زاده نیز اینطور سروده بود: کور شد چشم من از بس غم انسان دیدم ابر بود و همه جا قحطی باران دیدم مهین صفاری دیگر بانوی شاعر در این مراسم بود: مدافع حرم لاله های زهرایی شبیه محسن مولا چقدر تنهایی زینب احمدی شعری را به نمایندگی از ...
حکایت ققنوس و خاکسترهای تردید/ نصایحی راهبردی در بازآفرینی شهری ؛ دل مشغولی این روزهای حکمرانان شهر
دارد آن را تعریف کند، داستان ظرفی خودی است که در آن مظروف دیگری ریخته شده است؛ تو گویی کالبدی کهن قرار است فرزند زمانه خویشتن باشد یا زمانه خویش را به فرزندی بگیرد...؛ روایتی گوش نواز که به سختی بتوان در مقابل آن استدلال کرد...، اما زایش دوباره ققنوس حکایت ما، حائز فراگردی است که بسیار جای گفت وگو دارد؛ چه، عشاق ققنوس تحمل دیدن خاکستر برجای مانده و پرنده ای را که نه به ققنوسی مادر می ماند و نه قرار ...
ابراز ارادت شاعران آیینی فارس به شهید محسن حججی / من مقتل سردار وفا را دیدم ...
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از فارس، در پی شهادت مظلومانه شهید مدافع حرم، محسن حججی و انتشار تصاویر اسارت این دلاورمرد صحنه عشق و ایثار، جمعی از شاعران آئینی فارس به نغمه سرایی در مدح این صحنه های حماسی که تداعی کننده حماسه عاشوراست، پرداختند و ارادت خود را به خالق این صحنه ها ابراز داشتند. احد ده بزرگی، پدر شعر آئینی فارس: برای شهید محسن که چشم بازش و نگاه ...
حافظه شهیدی که رسانه ای شد
به رضا اعتراض کردم که تو هرچه در جیبت داشتی را دادی! با خنده جواب داد: همین حالا چقدر پول می خواهی؟ من برایت جور می کنم. این حرفش اغراق نبود چون به محض اینکه کسی مشکلی برایش پیش می آمد به رضا رجوع می کرد. می گفت انسان باید به قدری اطمینان و اعتماد کسب کند که وقتی گفت می توانم روی آب راه بروم به آب بزند و این کار را بکند. بعد از شهادت رضا برادر بزرگترم دچار مشکل ...
شهید محسن حججی با احسان جان خود حجت را بر همگان تمام کرد
ای قتل عام را متوقف کند.شهید حججی به فرزندش گفت : حلالم کن به جای این که برایت پدری کنم می روم تا کودکان دیگر شهدا احساس تنهایی نکنند. شهید حججی حتما درروز وداع با نوگل دلبندش به اوگفت : پدرت بی سر می رود تا وقتی بزرگ شدی بدانی که به احترام چادر خواهر ومادرت باید سر بدهی .و دنیا باید بداند اگر امروز حسرت پدر داشتن را به دل تو گذاشته ام فردای قیامت مادران و دختران باید پاسخگوی خون من باشند دختر ...
علی ضیا: شب ها خواب رادیو می بینم
جوان توانمندی است که کار خودش را با اجراهای کوچک در شهر خود شروع کرد و به کمک قلم و نوشته هایش راهی تهران و ساختمان شهدای رادیو شد، او هنوز هم خود را فرزند رادیو و تلویزیون می داند و این روزها بیش از هر رخدادی دیگری دلتنگ رادیو است. علی ضیا متولد 26 شهریور ماه سال 1364، با اجرای برنامه هایی چون نیمروز، ویتامین ث، خوشا شیراز، با اجازه خدا، بعضیا و حالا با فرمول یک مسیر ترقی را طی می کند ...
روایت جوانی که "شهید حججی" او را متحول کرد/ برای بازگشت پیکر شهید تلاش می کنیم
... طالب پور ادامه داد: در این بین برخی اظهار نظرها صورت گرفت که بسیار سخیف بود، البته نباید این طور تلقی شود که این حرف همه است، شهادت شهید حججی نیز نشان داد که این صحبت همه نیست و فقط عده ا ی اندک به خاطر جهل خود اینگونه صحبت می کنند، در این بین بسیاری از مردم از اقشار گوناگون از جمله هنرمندان این حرکت بزرگ را تأیید کرده اند. جمعیت حاضر در بزرگداشت شهید حججی قابل پیش بینی نبود ...
روایتی از معنا کردنِ همزمانِ جانبازی؛ آزادگی و شهادت
...> سرش را بریدند و در زیر لب گفت فدای سرت، سَر که قابل ندارد من از کربلا با تو اَم حضرت عشق بفرما بمیرم! نگو دل ندارد بفرما بمیرم؛ بفرما بسوزم چه آتش چه شمشیر، مشکل ندارد (محسن ناصحی). و همین دل کندنِ هدفدار سبب شد تا وی، به زیبایی و عشق مطلق برسد؛ او همه سرمایه اش را تقدیم کرد و خُدا هم به او، جاودانگی بخشید. شاید همین اخلاص و ...
به هوش ای دل که میقات است اینجا
در وقت جزا در چنین روز تو غسلی کُن و غفلت ننما تا بگردی همه دم پاک و مُبرّا ز گناه دحو الارض است؛ نمازش تو بخوان همچو علی بعد حمدش تو بخوان سوره والشمسُ، ضُحی باشد از جمله ی آداب در این روز، حَرَم پس به قربان هر آنکس که رَوَد نزدِ رضا هدف این است که با یادِ خدا زنده شویم ای "بداغی"! نشوی غافل از این ذکر و دعا ...
مشهد بوی چادر خاکی حضرت زهرا(س) را گرفت
می بخشید. به من فرمودند: فرمانده! یعنی آن خانم، به همین لفظ فرمانده صدام زدند و فرمودند: این طور وقت ها که به ما متوسل می شوید، ما هم از شما دستگیری می کنیم، ناراحت نباش. لرز عجیبی تو صدای عبدالحسین افتاده بود. چشم هاش باز پر از اشک شد. ادامه داد: چیزهایی را که دیشب به تو گفتم که برو سمت راست و برو کجا، همه اش از طرف همان خانم بود. بعد من با التماس گفتم: یا فاطمه زهرا (س)، اگر شما هستید ...
غذای پرطرفدار اسارت چه بود؟
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از جهان نیوز به نقل از ایسنا، آزادگان کتاب های مصوری از تاریخ معاصر کشور و گنجینه ای رازآلود از حقایق ناگفته دفاع جانانه ای هستند که مقدس نام گرفت. قطعنامه 598 که امضاء شد چشم ها بیش از گذشته منتظر بازگشت فرزندان میهن بود،فرزندانی که سال ها در جنگی نابرابر از خاک وطن دور مانده بودند. 26 مرداد 1369 اولین کاروان اسرای جنگ به ایران بازگشتند و به خاطر صبرشان قهرمان ...
نامه شهید محسن حججی به امام رضا(ع)
...، تو را به پدر بزرگوارت موسی بن جعفر(ع) قسم، تو را به فرزند عزیزت جواد الائمه قسم، تو را به خواهر گرامی ات فاطمه معصومه قسم، ضامن من شوید...آقا جان دوست دارم همانند علی اکبر(ع) در جوانی شهدِ شیرین شهادت را بنوشم و جان ناقابلم را فدای شما اهل بیت کنم. فقط یک خواسته شخصی دیگر دارم: مولای من، بر من منت بگذار و جواز شهادتم را امضا کن. امشب شام دوشنبه است؛ می گویند دوشنبه ها و پنج شنبه ها پرونده ...
زیر سر گذاشت دل زیر پا گذاشت سر
...من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود....اینجا کمی دورتر از تو، اهالی این خاک همه تو را می شناسند، تورا دیدند، مردانگی ات را دیدند، کم نیاوردنت را دیدند.راستی تپش های قلبت آرام بود مثل همیشه، شاید کمی بیشتر، نه به خاطر ترس که قسم می خورم از ترس نبود... ضربان قلبت تندتر شد.شوق دیدار توازن دلت را بر هم زد...خودت گفته بودی از پدر دور می شوی، از مادر دورتر، از علی دل می کنی، خداحافظی از همسرت سخت می شود.... همه اینها درست اما آن طرف این دور شدن نزدیک می شدی به خدا... رفاقت را تمام کردی ... تمام تمام....خداحافظ ای داغ بر دل نشسته... . ...
وقتی که صلابت به نگاهی اقتدا می کند
حسابی ترسناک است. یعنی برای ما ترسناک است. چون تو که ظاهرا نترسیدی. چهره ات به هرچه و هرکه شبیه باشد به ترسیده ها نمی ماند. چنان مستحکم چشم دوخته ای به دوربین که انگار تو آنها را به اسارت گرفته ای. اگر دستانت بسته نبود، چهره پلشت آن داعشی بد سیرت، بیشتر به یک اسیر ترسیده و مستأصل می مانست تا تو که انگار فرماندهی یک سپاه فاتح در صبح نبرد را برعهده داری...پنجم؛ یتیمی: می گویند فرزندت دو ساله است. گاهی ...
سقوط نعش واشنگتن از برج ترامپ
مخابره می شود که جماعتی سفید بی اعصاب را مشعل به دست نشان می دهد که واقعا انگار از دل تاریخ درآمده اند و در عصر تعاریف پساملیتی و پسانژادی و حتی پساجنسیتی یکهو فریاد می کشند: حق برتری سفید، خون و خاک، بمیر کاکا سیاه، گم شو جهود! و فقط فریاد نمی کشند، بلکه مسلح می گردند و به مخالفان ضد فاشیست یا چپگرایشان حمله می برند و آدم هم می کشند. همه اینها را زیر پرچم پیژامه ای ایالات متحده و زیر لوای اصل آزادی ...