سایر منابع:
سایر خبرها
احمدی نژاد زندگی هنرمند معروف را به آتش کشید!
شهرستان کمتر حاضر به اجرای برنامه می شوم و خیلی سخت می گیرم و عمدتا هم کنسرت نمی گذارم ولی برای کنسرت بناب با تمام قلبم رفتم. در این برنامه قرار بود مدیر برنامه های من چند کودک سرطانی را به سالن بیاورد و من قول اخلاقی داده بودم که برای شادی دل آن ها این برنامه را اجرا کنم. اعضای گروه با قطار رفتند و به من هم گفتند با قطار بروم. اما من گفتم در دل شب می خواهم تنهای تنها با خدای خودم خلوت کنم و ...
بلوچستان را تنگه اُحد نظام می دانستیم/اهل سنت همه جا کنارمان بودند
حسن عربی از بچه های جهادسازندگی است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به همراه جمعی از جهادگران تهرانی داوطلبانه به سیستان و بلوچستان می روند تا به مردم محروم این منطقه خدمت کنند. حضور او در میان مردم بلوچستان و مردم نیکشهر بیش از پنج سال طول می کشد و او از آن سال ها و تعامل با مردم آن جا خاطرات شنیدنی دارد. تعاملاتی که با گذشت حدود سی سال از پایان خدمتش، هنوز هم ادامه دارد و روابط صمیمانه ای که با ...
پدیده ی خندوانه، از مسافرکشی تا استندآپ کمدی!
بیرون بودم و گوشی ام زنگ خورد. به من گفتند از خندوانه تماس می گیریم می خواستیم بگوییم شما جزو 100نفر اول شدید! آن لحظه با بی ذوقی تمام گفتم خب باشد چی کار کنم؟ گفتند باید بیایی تهران! گفتم هزینه بلیتم را چه کسی می دهد؟ گفتند خودتان. گفتم پول بلیت ندارم تا یکی دو ساعت دیگر خبر می دهم. بعد هم تلفن را قطع کردم. وقتی دوستم فهمید کلی با من دعوا کرد که چرا خوشحال نیستم. گفتم خب پول ندارم. ولی انگار این ...
روایت دردناک افتخاری از آغوشِ سیاسی!
ای موضوعی نبود که بتوان به سادگی از کنار آن عبور کرده حتی اگر یک طرف ماجرا علیرضا افتخاری خواننده محبوب بخش هایی از جامعه باشد. یک سال بعد افتخاری به اعلام مواضع درباره آن روز پرداخت و با انتقاد و ابراز گلایه از احمدی نژاد و گروه فرهنگی دولت، اظهار کرد: پس از این پیشامدها و تبعات بسیاری که برای من و خانواده ام به وجود آمد، حتی برای یک بار یکی از اطرافیان متعددی که رئیس جمهور دارد، احوالی از ما ...
شاعران جوان برای شهید حججی سنگ تمام گذاشتند
.../ کار ما در این معرکه میدان داری است کاویانی در ادامه شعری دیگر برای شهید حججی خواند جان حججی بیا خیانت نکنیم/ مثل خود او شویم و غفلت نکنیم این جمله ساده اش مرا کشت که گفت/ اموخته ام که زود قضاوت نکنیم در ادامه مراسم شب شعر سر به راه گروه سرود جوانان به اجرای برنامه پرداخت. بعد از اتمام کار گروه سرود مهدی جهاندار همان شاعری که در نیمه ماه ...
ترک اعتیاد در پناه خانه خدا
.... گفتم تو با خدا قراری گذاشتی و من هم برایت استخاره کردم اگر بروی برایت بد می شود. مجاب شد و برای ترک رفت، بعد از حدود یک سال یک روز جوانی در خیابان جلوی مرا گرفت و گفت مرا می شناسی. گفتم نه. گفت من همانی ام که آن شب برایم استخاره گرفتی. هنوز هم در کلاس های بعد از ترک شرکت می کند و خیلی با هم دوست شده ایم. حاج آقا خودش دنبال کارتن خواب ها می رود از ساکنان قدیمی همین شهرک است ...
دختر قاتل: بابام می گفت دعا کن آتنا پیدا بشه!
خانواده و طایفه را بدبخت کرد وقتی وارد خانه مادر اسماعیل می شوم، دو تن از پسرانش را هم آنجا می بینم. یکی دیگر هم که مرا همراهی می کرد. مادرشان هم گوشه ای از پذیرایی نشسته است. چادری مشکی در سر دارد و چشمانی گریان. بعد از سلام و علیک با اشاره به نان تازه ای که یکی از پسرانش خریده، تعارف می کند تا از آن نان میل کنم و سپس بدون هر مقدمه و طرح سوالی، شروع به حرف زدن می کند. من چند روز پیش برای ...
من ناهید ؛ سه سال است که پاکم!
طرفی می ترسیدم دوباره مطلقه شوم. سوختم و ساختم و شوهرم نیز که می ترسید او را رها کنم و تنهایش بگذارم مرا هم با حیله و نیرنگ کرد. حدود یک سال مواد مصرف می کردم تا این که فهمیدم باردار هستم. این وضعیت تلنگر عجیبی برایم بود تابه خودم بیایم. تصمیم گرفتم به عشق بچه ام از راه خطا برگردم. خیلی جدی تصمیم گرفتم ، موضوع را به پدرو مادرم اطلاع دادم. با کمک خانواده ام تحت نظر درمانگر ...
نفوذ شیعیان امامی در مدینه منوره در نیمه اول قرن هشتم
...! یعمری ادامه می دهد: زمانی که سراج الدین عمر، خطیب بود، با وی رفتارهای زشت و بدی کردند، اما او تحمل می کرد. خاطرم هست که بالای منبر در حال خطابه بود که به او سنگ پرتاب می کردند. این باعث شد که شماری از بزرگان نزدیک منبر او بنشینند و برده ها و بچه های خود را پشت سر خود بگذارند: خدمة للقضاة و تکثیرا للقلّة، و نصرا ًللشریعة . شده بود که گاه در خانه او را به نجاست آلوده می کردند و ...
فضائل امام جواد (ع)
حیرت زده و درمانده شد تا جایی که همه حضار از رنگ باختن چهره اش شکست او را به وضوح دریافتند. آنگاه امام از یحیی بن اکثم پرسید: مرا از مردی خبر بده که زنی در اوایل صبح بر او حرام بود، روز که بالا آمد آن زن بر وی حلال شد و در هنگام ظهر دوباره بر او حرام گردید و در موقع عصر حلال شد و در موقع عشاء حلال و در نیمه شب باز بر او حرام و در هنگام طلوع آفتاب حلال شد؛ مسأله این زن چیست؟ و چگونه بر او حلال و حرام ...
علم و عدالت خدا با فرج، ظهور می کند/ وقتی دچار انتظار تخیلی می شویم!
امیرالمؤمنین(ع) چون نجف بودیم که آقا عنایتی بکند که من هم بتوانم بفهمم. تا این که در خواب امیرالمؤمنین(ع) یک بسم الله الرحمن الرحیم در گوش من گفت. فردا اون روز که بلند شدم وقتی وارد درس شدم دیدم خوب می فهمم. یواش یواش این شاگرد شروع کرد اشکال کردن و سؤال پرسیدن و جلو نشستن. مدتی گذشت: شاگرد شیخ نقل کرد که در صحن امیرالمؤمنین(ع) بودم که دیدم شیخ انصاری; از دور در حال آمدن است و عبا را بر سر کشیده است. به ...
شهید تربت جامی که پس از 18 ماه زنده شد
تمام مدت اسارت به غیر از دیوارهای اردوگاه جایی دیگری را ندیدیم تا یک روز به همه ما لباس و کفش نو دادند و گفتند آماده شوید برای زیارت کربلای معلا و عتبات عالیات که ساعت چهار صبح سوار اتوبوس ها شده و به زیارت سیدالشهدا رفتیم و باور نداشتیم که به آرزوی دیرینه خود رسیده ایم؛ همه اسرا تنها دعایی که داشتند آزادی وبازگشت به وطن بود. وی ادامه داد: بعد از زیارت عتبات یک جلد کلام الله مجید با امضاء ...
نگاهی به زندگی مصدق ، رهبر ملی صنعت نفت ایران
داودخان مؤتمن الممالک، نماینده کرمان و عضو شعبه که تاریخ وفات مرحوم مرتضی قلی خان وکیل الممالک والی کرمان و شوهر اول مادرم را می دانست چنین استدلال نمود: اگر مادرم بلافاصله پس از چهار ماه و 10 روز عده قانونی با پدر ازدواج کرده بود و من هم 9 ماه بعد از آن متولد شده بودم، باز 30 سال نداشتم. چون این حرف جواب نداشت صرف نظر کردم . اما در مجلس شانزدهم این اعتراض به سودش تمام می شود: در کابینه ...
آزادی تلخ و دوری از خدای اسارت
تحت فشار بود. مرا هل دادند و با پشت تفنگ به کمرم زدند، اشهد خود را خوانده بودم، همان طور که من را می بردند فرمانده آن ها که روی خاک ریز ایستاده بود صدا کرد که بیاریدش، هیکل درشت با دو متر قد داشت وقتی که نزدیکش شدم با کف دست جوری زد به گوشم که دو دور چرخیدم و افتادم زمین و بعد با پا به سرم زد که بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم دیدم دو نفر سرباز در دو طرفم من را می کشند، با اشاره گفتم خودم ...
تراژدی روشنفکری
...: از مارس 1924 و با شکست عثمانی، اسلام به عنوان یک قدرت نظامی و سیاسی در برابر غرب درهم شکسته شد و استعمار راهش برای هجوم به شرق و بخصوص کشورهای اسلامی هموار شد... . یکی از همین روشنفکران [...] در کتابش، چند صفحه فحاشی و حمله به من که، تو از عثمانی دفاع کرده ای! و بعد تمام کتاب تاریخ دبستان را در نوشته اش خالی کرده که عثمانی، کی تشکیل شد و کی بود؟ وقتی که اینها را می خواندم با خودم فکر می کردم ...
نگرانی آمریکایی ها از اقدامات ترامپ زیر نقاب بحران
پیشایازده سپتامبری می گفتند. بعد می رسیم به معاون رئیس جمهور مایک پنس که خیلی ها فکر می کنند عاقله مرد در اتاق آشفته ترامپ است ولی او پنس است، فرماندار سابق ایالت ایندیانا که در بحث بهره کشی لجوجانه از رنج بشر، نگران کننده ترین سابقه را دارد. وقتی اعلام شد پنس به عنوان معاون ترامپ وارد کارزار انتخابات می شود، به خودم گفتم این اسم برایم آشناست، آن را جایی دیده ام. و بعد یادم آمد. او محور یکی از شوکه کننده ...
دختر قاتل آتنا: بابام می گفت دعا کن آتنا پیدا بشه!
نشسته است. چادری مشکی در سر دارد و چشمانی گریان. بعد از سلام و علیک با اشاره به نان تازه ای که یکی از پسرانش خریده، تعارف می کند تا از آن نان میل کنم و سپس بدون هر مقدمه و طرح سوالی، شروع به حرف زدن می کند. من چند روز پیش برای خرید نان به نانوایی رفتم. با خودم گفتم که تا کی باید دیگران برایم نان بگیرند؟ تا کی باید در خانه مخفی بشوم و بیرون نروم. با خودم گفتم خدایا من چرا این طور شدم. ناخودآگاه ...
مسجد؛ رسانه اسلام/ کارکردهای رسانه ای مسجد چیست؟
برای خانه داده بودم، نه برای مسجد! شیخ گفت: چه خانه ای بهتر از این مکان مقدس؟که عبادت خدا در آن می شود، (مردم با دیدن این ساختمان به یاد خدا و عبادت او می افتند.) ما به زودی از این دنیا کوچ می کنیم، اگر با آن پول، خانه می خریدم بعد از من ورثه منتقل می شد، ولی این ساختمان (مسجد) باقی و ثابت است و به کسی منتقل یا بخشیده نمی شودو خرید و فروش نمی گردد. تاجر، از این عمل نیک انسانی ...
افتخاری: احمدی نژاد به زندگی ام آتش انداخت
برنامه های من چند کودک سرطانی را به سالن بیاورد و من قول اخلاقی داده بودم که برای شادی دل آن ها این برنامه را اجرا کنم. اعضای گروه با قطار رفتند و به من هم گفتند با قطار بروم. اما من گفتم در دل شب می خواهم تنهای تنها با خدای خودم خلوت کنم و تا بناب رانندگی کردم و اشک ریختم. من به خاطر این بچه های سرطانی معصوم به این برنامه رفتم و اگر کمی انصاف داشته باشیم، حتما متوجه این موضوع می شویم که رفتن من ...
پیامک بازی های آزیتا با شاگرد مکانیک باعث شد زنم را به زندان بندازم ولی ...
آفتاب نیوز : از قدیم گفته اند خود کرده را تدبیر نیست ؛ امروز هم زندگی من مصداق همین ضرب المثل شده است چرا که سال ها قبل چشمانم را بسته بودم و تنها به ازدواج با دختری می اندیشیدم که برق نگاهش دیوانه ام کرده بود اما همین عشق ظاهری چنان زندگی ام را به نابودی کشاند که امروز ... مرد 40 ساله ای که مدعی بود همسرش با کتک کاری و فحاشی، او و دو فرزندش را از خانه بیرون انداخته است در حالی که ...
درگیری را قبول دارم؛ قتل را نه!
... مادرت چند سال بودکه با هوشنگ(مقتول) ازدواج کرده بود؟ حدود 11، 12سالی می شد. تو با آنها زندگی می کردی؟ نه. من یک دفتر کار در منطقه دیباجی دارم که بیشتر وقت ها آنجا بودم و گاهی به دیدن مادرم می رفتم و برخی از وسایل هایم که داخل خانه مادر و ناپدری ام بود را بر می داشتم. خانه آنها حوالی ونک است، خیابان شیخ بهایی. با ناپدری ات اختلاف داشتی؟ نه ...
در فیلم ها صحنه قتل دیده بودم
کرد همراه سایر دوستانش، بلا سرم می آورد. خیلی ترسیدم اما به کسی چیزی نگفتم. روز بعد ماجرا را برای دو نفر از دوستانم تعریف کردم. آنها هم گفتند وحید و دوستانش با چاقو و ساطور می آیند. خیلی ترسیدم. به خانه برگشتم و چاقویی را که از مدت ها پیش در انباری داشتیم برداشتم و در جیبم گذاشتم. با خودم گفتم اگر زمانی به من حمله کردند، با چاقو آنها را می ترسانم و مانع درگیری می شوم. سعید ادامه داد: روز ...
خواننده رپ متهم به قتل:نمی دانم ناپدری ام را چطور کشتم
این دادسرا آورده شد. متهم وقتی در برابر این سؤال قرار گرفت که اتهام قتل ناپدری اش را قبول دارد، گفت: من او را نکشتم و این اتهام را قبول ندارم.حمیدرضا در توضیح روز حادثه گفت: من در دفتر کارم زندگی می کردم و گاهی برای دوش گرفتن یا عوض کردن لباس هایم به خانه مادرم می رفتم. مادرم سال ها پیش با هوشنگ ازدواج کرده بود و با هم زندگی می کردند. آنها همیشه با هم اختلاف داشتند، هوشنگ اقامت آلمان را داشت و خیلی ...
آشنایی با چهره صدای آرنولد دنیای هالیوود
ایشان گفتند درخشان بوده مثلا در سریال هزاردستان جای زنده یاد آقای داوود رشیدی بسیار خوب حرف زدند. دردوران جوانی می رفتید، دوبله های روز را دنبال می کردید؟ بله! هر گوینده ای باید فیلم های روز دنیا را دنبال کند و درمورد دوبله چیزهای فراوانی بداند. من هم به شدت اهل سینما رفتن بودم و همه این تحولات را دنبال می کردم؛ می دانستم چه نقش هایی بازی شده و چه بازیگرانی، چه بازی هایی ...
جریاناتی از قتل آتنا که تا بحال نشنیده اید
اسماعیل خبردار شوم. گویا حال و روز خوبی ندارد؟ درست است.محدثه خیلی منزوی و ناراحت شده است. از این بابت واقعا متاسفم. چون او که گناهی ندارد. اون بنده خدا ، خیلی دختر محجه، مومن و مظلومی است و بنظرم بخاطر این دچار حالت روحی پریشانی شده که خود را در این ماجرا مقصر می داند. چرا ؟ مگر محدثه چکار کرده است؟ من وقتی جلوی دادگاه بودم به محدثه زنگ زدم و ...
منصوریان: کار علمی ما را به تمسخر می گیرند
.... ما به این موضوع نگاه می کنیم که باید طوری از بازیکنان استفاده کنیم که در نهایت به شرایط آرمانی مان برسیم. من چند سال با این سیستم جلو رفتم و هر سال هم در کورس قهرمانی بودم. سرمربی استقلال در پاسخ به این سوال که آیا در جلسه امروز بحث اولتیماتوم مطرح شد؟ گفت: در جلسه ای که من امروز بودم هرگز چنین بحثی مطرح نشد. همه متوفق القول بنایشان حمایت از کادرفنی است که در اختیار دارند. از ...
جسدی که پس از 31 سال سالم بود
ساله زبر و زرنگی بود که به او تعلیمات لازم را جهت کسب اطلاعات از دشمن داده بودم، و به عنوان اطلاعات چی در خدمتم بود. یک روز به بهنام گفتم برو پیش عراقی ها و بگو صدام کِی به خرمشهر می آید؟ مادرم یک گوسفند نذر کرده که هر وقت صدام آمد زیر پایش قربانی کند؛ آنوقت آن ها دیگر با تو کاری نخواهند داشت. بعد به آنها بگو که تعداد زیادی تانک از فلان مسیر در حال حرکتند و دارند به سمت شما می آیند ؛ می خواستم با ...
لابی سنگین برای باقی ماندن ربیعی نشان دهنده تخلف در این وزارتخانه است
پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس از جمله چهره هایی بود که در مجلس اعتراض خود را اعلام کرد و حتی گفت: با وضعیت فعلی وزارت رفاه یک روز ماندن ربیعی هم به صلاح نیست. پورابراهیمی: لابی های سنگین در وزارت رفاه برای باقی ماندن ربیعی نشان دهنده تخلفات گسترده در این وزارتخانه است ماجرا اما در مجلس تمام نشد و بعد از آن نیز ادامه یافت. امروز نیز تنی از سوی پورابراهیمی در خصوص ربیعی منتشر شد ...
غیر از بیطرف بقیه رأی اعتماد گرفتند+ تعداد آرا/نمایندگان: وزیر نیرو مقصر خشک شدن ارومیه، زاینده رود، ...
انجام شد با اشاره به برگزاری انتخابات اخیر ریاست جمهوری گفت: حضور گسترده مردم موجی از شور، ایمان و وفاداری ملت را نسبت به دولت به راه انداخت. وی با تشکر از ریاست جمهوری که برای بار دوم به وی جهت تصدی وزارت ورزش اعتماد کرده است، خاطرنشان کرد: از تمام نمایندگان ملت که طی 10 روز گذشته نظرات کارشناسی خود را نسبت به گزینه های پیشنهادی دولت دوازدهم ارائه کرده و برنامه های آن را مورد بررسی ...
نگاهی به وضع مصدومان شیمیایی که از گرفتن پرونده بالینی جا ماندند
...: ما هیچ آگاهی از بمب شیمیایی و بمباران شیمیایی نداشتیم و تنها چیزی که از جنگ می دانستیم پرتاب راکت بود. دقیقا بعد از قطعنامه 598 روز عید قربان بود که روستای ما بمباران شیمیایی شد. من 18 سال داشتم و صبح زود گوسفندان را برای چرا برده بودم. علاقه بسیار زیادی به پرنده ها داشتم. در مسیر برگشت پرنده ای را دیدم که به زمین افتاد. خوشحال شدم. فکر کردم کسی او را زده و من حالا می توانم به خانه ببرمش و از ...