سایر منابع:
سایر خبرها
طلاق زن و مرد پس از 54 سال زندگی مشترک!
نگه نداشت. منم آدمم دلم می خواد یکی بتونه حال منو بفهمه و حالا هم فردی که می خواهم را پیداکردم. مادرتون حتی توی خونه به من محبت نمی کنه و با من حرف عادی هم نمی زند. زن هم که سن و سالی از او گذشته بود به حرف آمد و گفت: پدر شما همش پای ماهواره است و از من توقع داره مثل دخترای 20 ساله به خودم برسم و سرحال باشم. من عمر و جوونیمو پای این زندگی گذاشتم، با کم و زیاد باباتون سوختم و ساختم، اما ...
مددجویانی که فعل خواستن را صرف کردند
چند خانوار بی سرپرست نیز درآمدزایی داشته است. فرشته خرمی یکی از کسانی که با تلاش های خود و حمایت های کمیته امداد توانسته است اشتغال پایدار ایجاد کند و به خودکفایی برسد، گفت: 7 سال پیش شوهرم فوت کرد و من و تنها دختر یک ساله ام تنها شدیم، در ابتدا از تنها شدنمان ترسیدم اما بعد از مدتی تصمیم گرفتم این ترس را رها کنم، خیاطی بلد بودم و با دو چرخ خیاطی کارم را شروع کردم، پس از مدتی با وام 10 ...
نقش لاریجانی در آراء مجلس بالا است/ تلاش روحانی برای انتخاب تکنوکرات ها
نفر یا 2 هزار نفر؛ بعد هم گفتند که این ها هر کدام برای خودشان دنباله هایی در مراکز استان ها و روستاها دارند؛ به هر حال یک مخروطی شکل گرفت. برخی در این مخروط حرف داشتند. مثلا می گفتند اگر قرار است آرا از شهرستان ها به مراکز استان ها برسد، این مساله به درستی رعایت نشده یا همه اطراف قضیه را جمع نکرده ایم. هیئت شورای مرکزی جمنا می گفت شما که می خواهید به نامزدها رای بدهید، باید حداقل به 5 ...
شمارش معکوس برای اعدام قاتل گوش بر
خودرو و دو گوشی تلفن همراه به خانه آورد و گفت آنها را از یک نفر امانت گرفته است. من گوشی را بررسی کردم و عکس پسر جوانی را در آن دیدم. روز بعد به خیابان رفته بودم که با حجله همان پسر روبه رو شدم. همسایه ها می گفتند او به قتل رسیده و وسایلش هم دزدیده شده است. با افشای این راز، مجید به سومین قتل نیز اعتراف کرد و گفت: مقتول را از قبل می شناختم، اما اختلافات قدیمی رابطه مان را تیره کرده بود. روز ...
ناگفته های عامل جنایت هولناک خیابان شیخ بهایی/مامور ساواک در انگلیس بودم
.... یعنی او را به خانه خواهرش نفرستادید که شهرام و نرگس را بکشید؟ نه، من فقط می خواستم جلوی دست آنها نباشد که اذیت نشود. آن شب هم وقتی شروع به پرخاش کردند و به پدرم فحش دادند، یک لحظه جنون گرفتم و این اتفاق افتاد. بعد از قتل چه کردید؟ جسدها را به حمام بردم و با اره برقی که مال خود شهرام بود، جسدها را تکه تکه کردم و بعد از دو روز شروع کردم به پخش کردن ...
ناگفته های مادر حمید صفت از مرگ مرموز همسرش در بیمارستان!
...> حمید صفت در اعترافاتش مدعی شد: سه شنبه هفته گذشته زمانی که وارد خانه مادرم در خیابان شیخ بهایی شدم متوجه شدم که مادرم با همسرش درگیر شد و من فقط مادرم را برداشته و از خانه خارج شدم و نمی دانم چه کسی او را به قتل رسانده است. در ادامه در روز شنبه مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام کرد که حمید صفت در ساعت 20:15 روز جاری به ارتکاب جنایت و قتل همسر مادرش با انگیزه حمایت از مادر خود ...
تاوان اشتباهم را با ممنوع الکار شدنم، دادم/لطفا درباره زندگی شخصی ام چیزی نگویید!
، زندگی شخصی خودم است. مخاطبان در مورد کارم نظر بدهند مخلصشان هم هستم. با توجه به فعالیت 6 ساله ای که در صدا و سیما دارید، توقع شما از برنامه سازان و یا مدیران رسانه ملی چیست؟ دست مریزاد به همه آنهایی که دارند برای مخاطبان خود برنامه می سازند، به عقیده من سخت ترین کار بعد از کار در معدن، برنامه سازی است، چرا که در همه حوزه ها مشکل مالی وجود دارد و امیدوارم که شرایط دولت و مملکت رو ...
این مرد گوش زنی را برید و به همسرش هدیه داد! +عکس
بازرسی خانه وی در شهرک اندیشه پرداخت .پلیس در بررسی ها با یک قوطی الکل روبه رو شد که دو گوش های بریده در آن قرار داشت.این مدرک کافی بود تا اینکه مجید لب به اعتراف بگشاید.مرد خشن به قتل راننده آژانس و زن جوان اعتراف کرد. وی گفت: احسان دوستم بود و به من بدهکار بود ولی پولم را نمی داد. به همین خاطر با او درگیر شدم و او را در اتوبان خلیج فارس با چاقو کشتم. من موبایل و پول های او را هم سرقت کردم تا همه ...
صدای بابا گفتن فرزندش را هیچ وقت نشنید
مرتبه دست مادرش را ببوسد، مخلص او می شود. به قدری برای بزرگ ترها احترام قائل بود که شب ازدواج، هنگام بردن عروس از خانه پدرش، خم شد و دست و پای پدر همسرش را بوسید. در همه کارها توکل داشت اعتقاداتش چگونه بود؟ در تمام کارهای خود، بی چون و چرا به خدا توکل می کرد و به این موضوع خیلی پایبند بود. به قدری امر ازدواج برای احمد، مهم بود که اگر فقط یک هزار تومانی داشت و کسی برای ...
می خواهم یک دل سیر گریه کنم مادر شهید حججی: کاش فیلم محسنم را بسازند
...> سال 95 به مدت 45 روز رفت و بعد آمد. بعدش تا یک سال دیگر نرفت. در همین یک سالی که این جا بود حال و هوای دیگری داشت. اصلا در حال خودش نبود. اگر چیزی از او می پرسیدی جوابت را می داد اما گویا حواسش اینجا نبود. فقط فکر رفتن بود و می گفت مامان دعا کن من یکبار دیگر بروم. من هم مخالفت می کردم. اما وقتی دیدم علاقه دارد و واقعا می خواهد به خاطر حضرت زینب(س) و دفاع از حرم ایشان برود حرفی نمی زدم. می گفت ...
روایتی دخترانه از 12217 روز انتظار
موقع 15 ماهه بودم. خواهر و برادری ندارم و تنها فرزند شهید آقاجانی بودم. من هر خاطره ای از پدر دارم یا مادرم و اطرافیان تعریف کرده اند، یا در خواب دیده ام و یا در رویاهایم. البته خاطرات من از همه بیشتر است. چون من در رویاهایم خیلی با پدرم بودم. خیلی به خوابم می آمد. به خصوص وقتی بچه بودم شب هایی که فردایش روز پدر بود و من بغض می کردم به خوابم می آمد. حتی مراسم معراج شهدا را قبلا در خواب دیده بودم ...
مشایخی و انتظامی همیشه حسود بودند+ گواهی تاریخی یک بازیگر
... من فردا آمدم اداره؛ آقایی که مسئول پذیرایی بود مرا صدا کرد و گفت "آقایان مهرجویی، انتظامی و نصیریان، من را تا دیروقت نگه داشتند. چندبار رفتم غذا و چایی برایشان گرفتم، یک بار متوجه شدم راجع به تو دارند صحبت می کنند". گفت "من خودم با گوش های خودم شنیدم که آقای انتظامی می گفت یک جوجه بچه را آوردی جلوی ما علم کردی! رمضانی فر کیلویی چنده؟! خلاصه انتظامی و نصیریان این قدر در گوش آقای مهرجویی ...
من بانوی مدرسه های ایران هستم!
که چنین شرایطی را برایشان فراهم کرده است بعد هم شروع کردم به تعریف از مدرسه ای که روزهای گذشته از آن بازدید کرده بودم. بچه ها اصلا باورشان نمی شد.برای همین عکسهایی که از آنجا گرفته بودم به آنها نشان دادم. بعد از آن روز بچه ها وقتی به خانه رفته بودند همین ماجرا را برای پدر و مادرشان تعریف کردند. آنها هم پس از شنیدن برای کمک کردن داوطلب شده بودند و از من می خواستند که راهی جلوی رویشان بگذارم. آن ...
در خردسالی به امامت و در جوانی به شهادت رسید
زبانش به لکنت افتاد، چنان که حاضران متوجه درماندگی او شدند و شکست او و عظمت امام (ع) را به چشم خود مشاهده کردند. هنگامی که مراسم عروسی انجام شد، شخصی به نام محمدبن علی هاشمی نقل کرده است که من بامداد روز بعد نخستین کسی بودم که برای تهنیت خدمت امام جواد(ع) رسیدم و چون در آن شب دوایی خورده بودم به شدت تشنه بودم و نمی خواستم از امام آب طلب کنم. امام(ع) به چهره من نگاه کرد و گفت: به ...
شعر آئینی و شهادت امام جواد/گرفتار غم و دردِ جواد، ابن الرضا هستم
جواد (ع) را با عنوان ابن الرضا (ع) می خوانَد: علاقمند دلداری غریب و باوفا هستم نماز درد می خوانم بر او در اقتدا هستم بُوَد عمری که می گریم به یاد دلبری مظلوم گرفتار غم و درد جواد ابن الرضا هستم زبان حال می گوید مرا در بی کسی کشتند به وقت مرگ تنهاتر ز بابایم رضا هستم میان خانه و با دست همسر زهر کین خوردم غریب و بی کس و تنها، شبیه ...
آنهایی که می گویند نویسنده ایرانی مخاطب ندارد، بی سوادند
توانستم 101 تومانش کنم، 99 تومان به تو تحویل می دادم. چند تا ماموریت با دولت آبادی رفتم. جالب این بود که همه من را می خواستند، چون مدرک نداشتم و مجبور بودم از بقیه بیشتر کار کنم و خودم را نشان دهم. بعد از مدتی هم خودم را به رشت منتقل کردم. این روزها زیاد می شنویم که رمان و داستان ایرانی مخاطبی ندارد و مردم دنبال رمان خارجی هستند. راست می گویند. (پوزخند) در این واقعیت اما حقانیتی ...
از اصغر قاتل تا خطای قاتل اره به دست!
بانک اعتبارات ایران کار کرده، بعد به نخست وزیری رفته و در قسمت تأسیسات جهانگردی کار کرده و به این واسطه به تمام کشورهای دنیا به جز استرالیا سفر کرده است! یک بار دیگر این پرسش و پاسخ را بخوانید. ذره ای ندامت در آن دیده نمی شود و خطایش را نه قتل دو انسان به شیوه ای هولناک که عدم دقت در از بین بُردن اجساد عنوان کرده است! به سود همه است که مشخص شود او دچار اختلالات روانی بوده ...
کارکردهای رسانه ای مسجد چیست؟
...> درعصری که تحول شگرف ارتباطات وعصری که از آن به دهکده جهانی یاد می شود و عصری که روزنامه ها، مجلات، رادیو و تلویزیون، اینترنت، ماهواره و... نهایت تلاش خویش را در جذب مخاطب انجام داده و هر روز بر تنوع کار خویش می افزایند، نباید از نقش رسانه ای مسجد و ویژگی های منحصر به فردآن غفلت ورزید. چراکه در دنیای امروز اولاً پیشرفته ترین کشور بعد از دارا بودن ذخایر نفت، کشوری است که رسانه آن قوی تر باشد. ثانیاً ...
اولین بخشنامه حجاب را من نوشتم
این خاطر حملات زیادی به شخص شما و دولت آیت الله هاشمی صورت گرفت. اگر توضیحی در این مورد دارید بفرمایید. اصلاً یک گام به عقب تر برویم. زمانی که من در دور اول مجلس نماینده بودم و در هیئت رئیسه مجلس حضور داشتم؛ اولین بخشنامه درباره حجاب را خودم نوشتم که از ورود کارمندان بی حجاب به ادارات جلوگیری شود. چون بعد از انقلاب، بسیاری از خانم های کارمند همان طور بی حجاب و با آرایش به ادارات دولتی می ...
می گفت اگر نروم شرمنده حضرت زینب(س) می شوم
که خودش می دانست این قطعه از بهشت زهرا نصیب او می شود. خبر شهادت چطور به شما رسید؟ شب همان روز. البته از صبح انگار در اینترنت پخش شده بود و ما خبر نداشتیم. من از عصر با بچه ها رفته بودم بیرون گوشی ام را هم جا گذاشته بودم. اما دلشوره داشتم. مدام به زینب می گفتم بگذار من برگردم خانه پدرت زنگ می زند کسی نیست جوابش را بدهد. زینب هم می گفت اگر بخواهد زنگ بزند به موبایل من زنگ می زند ...
مستند نقاشی یک رویا رونمایی و نقد شد
مستند نقاشی یک رویا که تمرکزش روی زندگی، مبارزه و اسارت یکی از این چهار رزمنده به نام سخی میرالله قلی بود، کارگردان این اثر در سخنانی گفت:روز آزادی این چهار اسیر من مشهد بودم. هماهنگی هایی کردیم و یک ماه طول کشید تا بتوانم این بچه ها را پیدا کنم.قصد داشتم از هر چهار نفر مستند بسازم اما دو نفر ازآنها که جوان تر بودند، به محض آزادی بعد از 14ماه اسارت بدون اینکه حتی به افغانستان بروند دوباره به سوریه ...
وقتی زندگی رنگ زباله می گیرد
های زیادی دید که در حال مصرف هستند. در خیابان اصلی، گاراژهای بزرگ تفکیک ضایعات از لا به لای خانه ها بیرون زده اند یا برعکس. کیسه های بزرگ زباله های رنگارنگ هم جا به جا روی هم تلنبار شده. هر چند دقیقه، یکی را باز می کند و زباله ها را می ریزد وسط خیابان و چند نفر مشغول جدا کردن می شوند. ظرف نوشابه یک طرف، نایلون هم یک طرف دیگر. بچه ها جلوی خانه ها و لا به لای زباله ها بازی می ...
زمانی عکاسی حریم و حرمت داشت/ 12 بهمن 57 و عکاسی از امام راحل(ره) در بهشت زهرا
محمد باقر(ع) هست. این نبود که ما شب جمعه، مشهد اردهال نیاییم. همه هفته می آمدیم مشهد اردهال. پدر خدا بیامرز من، اینجا بود. شما از وقتی که وارد عکاسی شده اید، حرفه و شغلتان عکاسی بوده است؟ بله. از حدود 50 سال پیش تا کنون، شغل من عکاسی است. این کار را دوست دارم. هنوز هم دارم ادامه می دهم. به کار خودم هم احترام می گذارم. نامهربانی هایی هم بوده که من را آزرده خاطر کرده ...
شرح 18 سال چشم انتظاری یک زن + عکس
...، نحوه آشنایی لشکری با همسرش، تولد فرزند، آغاز جنگ و بعد دوران 18 ساله اسارت همسر و چشم انتظاری برای بازگشت او را روایت می کند. خاطرات لشکری از چند وجه حائز اهمیت است. اگرچه روزهای بی آینه خاطرات همسر شهید لشکری است، اما مخاطب در سایه روایت ها با مردی آشنا می شود که اگرچه در سایه قرار دارد، اما حضوری پررنگ در سطر سطر کتاب دارد. روزهای بی آینه روایت یکی از هزاران زندگی است که جنگ به ناگاه بر سر آن ...
رمال شیطان صفت عروس جوان و مادر و خاله اش را در آلونک خرابه خود بی هوش کرد و ...
گذاشتم تا مشخصات و شکایت خود را بنویسد. گفت دستم می لرزد و خودم نمی توانم بنویسم. در حال اخذ شکایت وی بودم که دو نفر خانمی که به بیرون از دادگاه فرستاده شده بودند، به اتفاق وارد شدند و یکراست آمدند روی صندلی نشستند. خواستم بیرون باشند، ولی نپذیرفتند. به اتفاق گفتند شکایت هر سه نفر ما یکی است. سر هر سه ما یک بلا آمده است. گفتم به هر حال باید از شاکی به صورت انفرادی تحقیق شود. دو نفری که آمده بودند ...
امیر عابدزاده: خیلی به رویاهایم نزدیک شده ام
بروم اما قسمت بود که چند سال به ایران بیایم و بعد به اروپا بروم. با این حال خودم را با شرایط وفق داده ام. زبان پرتغالی را دارم کم کم یاد می گیرم. جایی که زندگی می کنم را خیلی دوست دارم. این جا یک جزیره فوق العاده است و خداراشکر می کنم که چنین جایی زندگی می کنم. با تیم و بازیکنان رابطه برقرار کردید و آیا به خوبی پذیرفته شدید؟ بله خدارا شکر با بچه ها رفیق هستم. تقریبا نصف تیم ...
نادر مشایخی: در ایران با سوءتفاهم بزرگی مواجه ایم
همه دنیا هم جلویش را می گیرند ولی غیر از این هر چیزی بود، اشکالی ندارد. نه این که شما بنشینید، تعیین کنید و بگویید نه، این کار کیفیت ندارد. در مورد موسیقی هایی که یک بچه دوازده ساله با آن حال می کند، من نظری ندارم که بدهم. من نمی توانم راجع به رپ نظر بدهم. راجع به هیپ هاپ ایرانی هم نمی توانم نظر بدهم. آنها دارند می زنند و احتیاجات روحی شان هم با آن پیشرفت می کند. این مسئله مربوط خودشان ...
چه کسانی نگذاشتند شبکه بانکی در خدمت مردم باشد؟/پشت پرده رانت ثبت سفارش
.../literal} گفتم استعفا بدهد. آن موقع آقای آذروش با خواهش و تمنا نزد من آمد که تا فرد جدیدی برای این مسئولیت نیافته ایم، ایشان را آنجا بگذارم. وی می افزاید: شرکتی وجود ندارد که مدیرعاملی داشته باشد. البته در همین سطح من مخالف بودم و اطلاعی نداشتم. این بچه ها جایی رفته اند برای کار، کاش این امکان فراهم شود که همه جوانان سر کار بروند و در سطح کارمندی جزء {literal}{{/ ...
قرارهایم بی قرار شدند!
بود 4 ساعت بعد از زمان دستگیری در اداره آگاهی به قتل اعتراف کرد و گفت: به خانه رفته بودم که دیدم هوشنگ در حال کتک زدن مادرم است و یک لحظه از خود بیخود شدم و ضرباتی به او زدم اما فکر نمی کنم که عامل قتل او من باشم. به این ترتیب متهم بازداشت تا این که دیروز صبح در شعبه سوم دادسرای جنایی حضور یافت و به سوالات بازپرس پرونده پاسخ داد. چند سال داری؟ 24 ساله هستم. شغلت ...